ثروتمندترین مرد بابل :ایجاد یک تجارت بزرگ و موفق
کتاب ثروتمندترین مرد بابل نوشته جورج ساموئل کلاسون اهمیت ایجاد یک تجارت بزرگ و موفق را آموزش می دهد. ثروتمندترین مرد بابل، خواننده را با اسرار ثروت، همانطور که توسط تمدن های باستانی جهان استفاده می شد، آشنا می کند. به مسائل مالی می پردازد، چگونه برای زندگی خود برنامه ریزی مالی داشته باشید، چگونه با ثروت خود برخورد کنید، و این که چگونه بر زندگی شما تأثیر می گذارد.
کتاب «ثروتمندترین مرد بابل» توسط « جورج ساموئل کلاسون » نویسنده و سخنران پرفروش نوشته شده است. کتاب او به بسیاری از زبان ها ترجمه شده است. این کتاب اهمیت ایجاد یک تجارت بزرگ و موفق را آموزش می دهد .
جورج ساموئل کلاسون نویسنده آمریکایی بود. او اغلب با کتاب خود به نام «ثروتمندترین مرد بابل» که اولین بار در سال 1926 توسط جورج اس. کلاسون منتشر شد، مرتبط است.
او توصیه های مالی را از طریق مجموعه ای از تمثیل هایی که 8000 سال پیش در بابل باستان روایت می شد، ارائه کرد. در اینجا مهم ترین راهکارها و نحوه به کارگیری آنها برای داشتن زندگی مرفه آورده شده است.
ثروتمندترین مرد بابل، خواننده را با اسرار ثروت ، همانطور که توسط تمدن های باستانی جهان استفاده می شد، آشنا می کند. به مسائل مالی می پردازد، چگونه برای زندگی خود برنامه ریزی مالی داشته باشید، چگونه با ثروت خود برخورد کنید، و این که چگونه بر زندگی شما تأثیر می گذارد.
بابل شهری است که در طول تاریخ توجه مردم را به خود جلب کرده است. علیرغم کمبود منابع طبیعی که معمولاً به چنین رونقی کمک می کند، به دلیل ثروت و نفوذ گسترده خود شناخته شده بود.
با وجود این، این شهر توانست با درایت حاکمان خود به امپراتوری شکوفایی تبدیل شود. ثروت بابل کاملاً خودساخته بود و موفقیت آن حاصل شانس نبود.
حتی امروزه، اصول حاکم بر پول در دوران شکوفایی بابل، همچنان اعمال می شود و این اصول در طول شش هزار سال گذشته ثابت مانده است.
پول برای کسانی که قوانین ساده کسب آن را درک می کنند فراوان است.
- شروع به چاق شدن کیف پول کنید.
- مخارج را کنترل کنید
- طلا را چند برابر کنید.
- از گنج ها در برابر ضرر محافظت کنید.
- خانه را به یک سرمایه گذاری سودآور تبدیل کنید.
- درآمد آینده را بیمه کنید.
- افزایش توانایی کسب درآمد.
این کتاب بر دستاوردهای شخصی و چگونگی دستیابی به آن تمرکز دارد. موفقیت محصول توانایی ها و تلاش های ماست و با آمادگی کافی به دست می آید.
اعمال ما فقط به اندازه افکار ما نوآورانه است، که فقط به اندازه درک ما ادراکی است. علاوه بر این، هدف این کتاب ارائه بینشهای ارزشمندی برای کسانی است که آرزوی رفاه مالی دارند و به آنها کمک میکند تا ثروت خود را به دست آورند، حفظ کنند و رشد کنند.
فصل 1. طرح تاریخی بابل
بابل، شهری غرق در تاریخ و اسطوره، به خاطر مجلل و عظمت خود مشهور است. نام آن تصاویری از ثروت و رفاه ناگفته را با گنجینه های طلا و جواهرات بی اندازه تداعی می کند.
بابل با وجود محیط به ظاهر بایر، بدون جنگل، معدن، یا مسیرهای تجاری طبیعی، به یکی از ثروتمندترین امپراتوری های زمان خود تبدیل شد.
موفقیت آن گواهی بر نبوغ و تدبیر انسان است، زیرا دستان بشر تمام منابع حمایت از شهر را توسعه داده است.
در حالی که بابل ممکن است دیگر به عنوان یک شهر وجود نداشته باشد، میراث آن همچنان زنده است. ویرانههای این شهر باستانی در آسیا و در درهای در کنار رود فرات قرار دارد که زمانی منطقهای پرجمعیت و کشاورزی آبی بوده است. با این حال، امروزه این منطقه یک زمین بایر بایر و بادگیر است.
تاریخ بابل را می توان به 8000 سال قبل از سومری ها، اولین کسانی که در این منطقه ساکن شدند، ردیابی کرد. آنها تحصیلات عالی و روشن فکری داشتند و اولین ها از جمله مهندسی، نجوم، ریاضیات، امور مالی و حتی زبان نوشتاری به آنها نسبت داده شد.
بابل مانند یک شهر مدرن سازماندهی شده بود، با خیابان ها، مغازه ها و دستفروشانی که کالاهای خود را در سراسر مناطق مسکونی می فروختند. کاهنان بر معابد باشکوه ریاست می کردند، در حالی که محوطه داخلی شهر کاخ های سلطنتی را در خود جای داده بود. بابلی ها در هنرهایی از جمله مجسمه سازی، نقاشی، بافندگی، طلاکاری و تولید سلاح های فلزی و ابزار کشاورزی مهارت داشتند. جواهرات آنها شهرت خاصی داشت. نمونه های زیادی هنوز در موزه های پیشرو جهان دیده می شود.
بابلی ها علاوه بر استعداد هنری، سرمایه داران و بازرگانان زیرک نیز بودند. اختراع پول برای مبادله، سفته و عنوان کتبی دارایی به آنها نسبت داده می شود. هوش مالی و تجاری آنها برای موفقیت آنها به عنوان یک تمدن بسیار مهم بود.
فصل 2. مردی که طلا می خواهد
در فصل آغازین «ثروتمندترین مرد بابل» با دو دوست به نامهای بانسیر و کوبی آشنا میشویم که علیرغم تعهد مادامالعمرشان به مشاغل مربوطه خود، برای گذران زندگی تلاش میکنند. بانسیر، یک ارابهساز، توسط کوبی، یک نوازنده لیر، در حال رویاپردازی پیدا میشود که به شوخی وام میخواهد، زیرا به نظر میرسد بانسیر پول کافی برای هدر دادن وقت خود را برای خیالپردازی دارد. بنصیر رویایی را با کوبی در میان میگذارد که در آن همه پولی را که میتوانست داشته باشد، در اختیار داشت، اما پس از بیدار شدن از خواب، بدون پسانداز یا سرمایهگذاری در وضعیت مالی بدی قرار گرفت.
در حالی که این دو مرد از وضعیت خود ابراز تاسف می کنند، در شگفتند که چگونه برخی از افراد از شرایط خود فرار می کنند و به ثروت زیادی دست می یابند. آنها همیشه معتقد بودند که سخت کوشی به تنهایی برای تبدیل زندگی آنها به زندگی آرام کافی است، اما اکنون متوجه شده اند که این همیشه درست نیست.
آنها در طول گفتگوی خود، گروهی از افراد برده را مشاهده می کنند که به سر کار رانده می شوند و به این فکر می کنند که چقدر می توانستند به راحتی مکان هایی را با آنها معامله کنند. این مشاهدات آنها را به بحث درباره دوست قدیمی خود آرکاد، ثروتمندترین مرد بابل، سوق می دهد. آنها تعجب می کنند که چگونه آرکاد به چنین ثروت بزرگی دست یافته است در حالی که چیزی برای نشان دادن کار سخت خود ندارند.
در نهایت، بنسر و کوبی به این نتیجه می رسند که تنها راه دستیابی به ثروت و امنیت مالی، آموختن از کسانی است که قبلاً به آن دست یافته اند. آنها قصد دارند از دوستشان آرکاد، تاجر ثروتمند، مشاوره بگیرند و سفری را برای یادگیری رازهای موفقیت مالی آغاز کنند.
به طور خلاصه، فصل آغازین «ثروتمندترین مرد بابل» با معرفی مبارزات بانصیر و کوبی و تلاش آنها برای امنیت مالی، زمینه را برای بقیه کتاب فراهم می کند. این فصل بر اهمیت جستجوی راهنمایی از کسانی که قبلاً به موفقیت مالی دست یافته اند، تأکید می کند. این پایه و اساس درس های ارزشمندی است که خوانندگان در فصل های بعدی خواهند آموخت.
درس:
● برای هدایت خود در مسیر ثروت، یادگیری از کسانی که تجربه کسب ثروت دارند ضروری است.
● ایده اصلی در حالی که تقریباً همه قبول دارند که پول همه چیز نیست و چیزهایی وجود دارد که با پول نمی توان خرید، این یک واقعیت است که پول وسیله ای است که موفقیت دنیوی را با آن اندازه گیری می کند. از این منظر، ثروت یک کارت امتیازی است که افراد خود را با آن می سنجند.
● پول موفقیت را تنها از طریق توانایی آن در ایجاد آزادی برای انجام کارها نشان می دهد. این به خودی خود یک هدف نیست – فقط وسیله ای برای رسیدن به هدف است. در اختیار داشتن سرمایه کافی، بهره مندی از بهترین خدمات و کالاهایی را که جهان ارائه می دهد امکان پذیر می سازد.
● بسیاری از مردم خود را متقاعد کرده اند که پول راهی برای اجتناب از آنها مانند طاعون دارد. این باور معمولاً مبتنی بر تجربه آنها در نقد کردن مداوم قبوض و تقلا برای پرداخت قبوض است. با این حال، در واقع، پول برای هر کسی که قوانین حاکم بر کسب آن را درک می کند، فراوان است.
● برای تأمین مقادیر قابل توجهی پول، احتمالاً بهتر است زمان کمتری را برای گلایه از بدشانسی گذشته اختصاص دهید و زمان بیشتری را صرف تمرکز بر قوانین کسب سرمایه کنید.
● رویکرد به مراتب بهتر این است که باور داشته باشید که پول را می توان جذب کرد و با قوانین و اصول تعیین شده اداره کرد و بر یادگیری و به کارگیری آن قوانین برای درو کردن پاداش تمرکز کرد.
فصل 3. ثروتمندترین مرد بابل
آرکاد، مردی که زمانی مانند دوستانش بانسیر و کوبی از نظر مالی دچار مشکل بود، به یک وام دهنده به نام آلگاماش برای مشاوره در مورد ثروتمند شدن مراجعه کرد.
الگاماش اولین درس را به اشتراک گذاشت که ابتدا به خود پرداخت. این بدان معناست که قبل از پرداخت هر گونه هزینه یا بدهی، باید بخشی از درآمد را برای خود نگه دارد. آرکاد متوجه شد که با پرداخت یک دهم از درآمد خود، می تواند با 90 درصد باقی مانده به خوبی زندگی کند.
هنگامی که آرکاد شروع به جمع آوری پس انداز کرد، از یک آجرپز برای سرمایه گذاری در سنگ های قیمتی مشاوره گرفت. با این حال، او تمام پس انداز خود را در نتیجه از دست داد. آلگاماش خاطرنشان کرد که آرکاد فقط باید از افراد با تجربه مشاوره بگیرد. این دومین درسی بود که آرکاد گرفت.
پس از مدتی، آلگاماش آرکاد را بررسی کرد و متوجه شد که پس انداز خود را به توصیه تاجران باتجربه سرمایه گذاری کرده و سود سهام قابل توجهی به دست آورده است.
وقتی آرکاد به اشتراک گذاشت که از درآمدش برای خرید لباس برای همسرش و برنامه ریزی یک جشن استفاده کرده است، آلگاماش اهمیت بازدهی مرکب را به او یادآوری کرد.
او به آرکاد توصیه کرد که درآمد خود را مجدداً سرمایهگذاری کند تا بازدهی بیشتری داشته باشد و به ثروت و رفاه باورنکردنی منجر شود. این سومین درسی بود که آرکاد آموخت.
به طور خلاصه، آرکاد در سفر خود برای تبدیل شدن به ثروتمندترین مرد بابل سه درس آموخت:
- اول به خود پرداخت
- فقط از افراد با تجربه مشاوره بگیرید،
- از ترکیب بازده استفاده کنید.
این درسها ارزش پسانداز، سرمایهگذاری عاقلانه و اجازه دادن به پولهایش را به او آموخت تا در طول زمان ثروت باورنکردنیتری خلق کند.
زمان و مطالعه برای جمع آوری ثروت و استفاده عاقلانه از آن ضروری است. بسیاری از مردم زمان کافی دارند، اما تنها تعداد کمی از آن به طور سازنده برای ایجاد ثروت استفاده می کنند.
در عوض به فعالیت های مختلفی می پردازند که زمان را تلف می کند. یادگیری نیز بسیار مهم است و می توان دانش را از دو طریق به دست آورد: با مطالعه موضوعات خاص و کشف آنچه معمولاً در مورد هیچ موضوعی شناخته نشده است.
چندین اصل اساسی وجود دارد که برای کسب ثروت باید از آنها پیروی کرد. اول اینکه کمتر از توان خود زندگی کنید و حداقل یک دهم درآمد خود را پس انداز کنید. اکثر مردم تمام درآمد خود را خرج می کنند و از حقوق زندگی می کنند تا چک حقوق.
با این حال، با پرداخت اول به خود و زندگی با آنچه باقی مانده است، می توان به تدریج پس انداز خود را افزایش داد. با یک برنامه منظم پس انداز می توان احساس غرور، خویشتن داری و پیشرفت کرد.
در طول زندگی، مقدار قابل توجهی پول از دستان فرد می گذرد و با صرفه جویی در بخش کوچکی از آن، می توان سرمایه قابل توجهی را جمع کرد.
کتاب “ثروتمندترین مرد بابل” هفت راز یا استراتژی برای انباشت ثروت را آشکار می کند:
- پس انداز و جمع آوری ثروت را با صرف نه سکه از هر ده سکه ای که به دست می آورید، شروع کنید. این عادت به شما اجازه می دهد تا کیف شما به سرعت پر شود، و شما یاد خواهید گرفت که با ثروت خود زندگی کنید.
- هزینه های خود را با تمایز بین نیازها و خواسته های خود کنترل کنید. هزینه های خود را بر اساس 90 درصد درآمد خود برنامه ریزی کنید تا از هزینه های بیش از حد جلوگیری کنید.
- پول خود را عاقلانه سرمایه گذاری کنید تا آن را چند برابر کنید. طلای شما باید برای شما کار کند و از طریق سرمایه گذاری عاقلانه مانند وام یا سایر فرصت های سودآور، درآمد ایجاد کند.
- با اجتناب از سرمایه گذاری های مخاطره آمیز و مشاوره گرفتن از افراد آگاه، از ثروت خود محافظت کنید. اطمینان حاصل کنید که در سرمایه گذاری های ایمن سرمایه گذاری می کنید که باعث از دست دادن سرمایه شما نمی شود.
5. سرمایه گذاری در ملک را برای ایجاد درآمد غیرفعال در نظر بگیرید. داشتن خانه شخصی و اجاره سایر املاک می تواند به شما در جمع آوری ثروت کمک کند و الهام بخش شما برای ادامه ساختن سبد مالی خود باشد.
6. با سرمایه گذاری در دارایی هایی مانند زمین و دارایی، درآمد پایدار آینده را برای خود و خانواده خود تضمین کنید.
7. توانایی خود را برای کسب درآمد بیشتر با یادگیری مداوم و گسترش دانش خود افزایش دهید. سعی کنید در همه زمینه های زندگی عاقل تر شوید تا پتانسیل درآمد خود را افزایش دهید.
فصل 4. با الهه های خوش شانس آشنا شوید.
در این فصل، آرکاد در مورد مفهوم شانس صحبت می کند و اینکه چگونه همه می خواهند در زندگی خود خوش شانس باشند.
او با بحث درباره ایده قمار شروع میکند و اذعان میکند که در حالی که میتوان از این طریق پول زیادی به دست آورد، او این سوال را مطرح میکند که آیا این پول واقعاً در درازمدت خوش شانسی میآورد یا خیر.
او اشاره می کند که هرگز فرد ثروتمندی را ندیده است که ثروت خود را صرفاً از طریق قمار به دست آورده باشد، به این معنی که راه های بهتری برای جذب ثروت خوب وجود دارد.
آرکاد معتقد است که شانس بیشتری نصیب کسانی می شود که فعالانه به دنبال فرصت ها هستند و از آنها استفاده می کنند.
او پیشنهاد میکند که کسانی که مردد و به تعویق میافتند، شانس کمتری برای جذب شانس دارند، زیرا الهه شانس از کسانی که مایل به ریسک کردن و دنبال کردن فرصتها هستند، حمایت میکند.
او بر اهمیت سرمایه گذاری حداقل 1/10 درآمد و استفاده از هر فرصتی که به دست می آید تاکید می کند.
به طور کلی، ایده اصلی این است که شانس خوب فقط یک موضوع شانس یا لطف الهی نیست، بلکه تحت تأثیر اقدامات و تمایل فرد برای پیگیری فرصت ها است.
ایده های پشتیبان تاکید می کنند که میل به خوش شانسی جهانی است و به تعویق انداختن و تردید می تواند مانع از جذب ثروت خوب شود.
در مقابل، کسانی که فعالانه به دنبال فرصتها و اقدام هستند، شانس بیشتری برای جذب شانس و موفقیت در تلاشهای خود دارند.
فصل 5. قرض دهنده طلا از بابل
رودان پس از دریافت پنجاه قطعه طلا در ازای نیزه های خود، مطمئن نیست که چگونه از این پول استفاده کند. او چندین روز را صرف فکر کردن به گزینه های خود می کند، اما همچنان بلاتکلیف است. سپس خواهرش به او نزدیک می شود و برای کمک به شوهرش که تاجر شود، درخواست وام می کند. اگرچه رودان این گزینه را در نظر می گیرد، اما در تعهد سرمایه خود بدون راهنمایی مناسب تردید دارد. بنابراین، او به دنبال مشاور ماتون، وام دهنده طلا، برای تصمیم گیری بهترین روش سرمایه گذاری پول خود است.
فصل 6. دیوارهای بابل
بزار یک جنگجو بود که نگهبانی از گذرگاه بابل به او سپرده شده بود. در زمان محاصره شهر، او اولین کسی بود که هر خبری را به اهالی روستا می داد و در هنگام حمله به آنها مشاوره می داد.
بازار به هر فردی که از او اطلاعاتی می خواست دلداری شخصی می داد. او شب و روز هوشیار بود و تلاش های دشمن برای شکستن پدافند شهر را مشاهده می کرد.
پدافند مستحکم شهر پس از سه هفته و پنج روز پیروز شد و مهاجمان شکست خوردند.
بازار از این پیروزی استفاده کرد تا به شهروندانی که از او مشورت گرفته بودند ثابت کند که نصیحت او درست بوده است. وی تاکید کرد که استحکام این شهر باعث شده در مقابل ارتش های دشمن مقاومت کند.
پیام بازار به شهروندان این بود که آنها نمی توانند بدون حفاظت کافی بمانند و اهمیت دفاع مستحکم برای ایمنی و امنیت آنها را برجسته می کند.
از این سناریو دو درس ارزشمند می توان آموخت. اول، حفاظت باید به دقت برنامه ریزی شده و متناسب با شرایط خاص باشد.
این می تواند شامل بیمه، تنوع بخشیدن به سرمایه گذاری ها و انتخاب سطوح ریسک مناسب در زندگی مالی ما باشد.
درس دوم از مثال بازار قدیم می آید. او به عنوان فردی که نبردهای زیادی را انجام داده بود و قدرت دفاعی شهر را درک کرده بود، در زمان بحران به شهروندان اطمینان می داد.
به طور مشابه، در زندگی خودمان، داشتن یک مربی یا مشاور مورد اعتماد که بتواند در مواقع سخت راهنمایی و اطمینان خاطر بدهد، می تواند مفید باشد. آگاه بودن و کمک گرفتن از افراد با تجربه می تواند به کاهش اضطراب و ارتقای احساس امنیت کمک کند.
فصل 7. تاجر شتر از بابل
این فصل از «ثروتمندترین مرد بابل» ما را با تارکاد آشنا میکند، مرد جوانی که برای گذران زندگی تلاش میکند. او به چند نفر پول بدهکار است و نمی تواند یک وعده غذایی ساده را بپردازد.
اگرچه او به دزدی غذا فکر می کند، اما می داند که این راه درستی برای حل مشکلاتش نیست. او بیرون یک مسافرخانه منتظر می ماند و امیدوار است کسی را بیابد که به او کمک کند. در عوض، او با Debaser، یک تاجر شتر ثروتمند روبرو می شود که تارکاد مبلغ کمی به او بدهکار است.
Debaser تقاضای بازپرداخت می کند، اما تارکاد توضیح می دهد که با بدبختی قابل توجهی روبرو شده است و نمی تواند بازپرداخت او را بپردازد.
Debaser بهانه تارکاد را به چالش می کشد اما از او دعوت می کند تا برای صرف غذا در مسافرخانه به او ملحق شود. در حین غذا، دیباسر داستانی در مورد مبارزه خود با بدهی به اشتراک می گذارد.
دیباسر در جوانی به دلیل خرج های بی رویه و ناتوانی در بازپرداخت بدهی هایش به بردگی درآمده بود.
همسرش در نهایت او را ترک کرد و او به زندگی دزدی روی آورد و در نتیجه دوباره اسیر و به بردگی گرفت. با این حال، ثروت او زمانی تغییر کرد که به زنی فروخته شد که توانایی های او را شناخت و از او یک سوال تغییر دهنده زندگی پرسید: آیا او روح یک برده داشت یا یک مرد آزاد؟
این سوال Debaser را متحول کرد، که مصمم شد با بدهی های خود روبرو شود، محترم و محترم شود و زندگی آزاد داشته باشد.
او با کمک نیکوکار خود از بردگی فرار کرد و سفری چالش برانگیز را برای بازگشت به وطن آغاز کرد.
با وجود موانع متعدد و لحظات تردید، او استقامت کرد و در نهایت تمام بدهی های خود را پرداخت و به مردی محترم و محترم در جامعه خود تبدیل شد.
درسی که از داستان دیباسر گرفته می شود این است که دلسوزی به خود و اجازه دادن به شرایط برای تعیین زندگی فرد از ویژگی های یک فرد برده است.
در مقابل، به دست گرفتن کنترل زندگی و اقدام در مواقع ضروری، از ویژگی های یک فرد آزاده است.
رمز موفقیت در آغوش کشیدن روح یک فرد آزاد است که به شجاعت، عزم و مسئولیت پذیری نیاز دارد. تنها در این صورت است که می توان به افتخار و احترام در جامعه خود دست یافت.
فصل 8. الواح گلی از بابل
فصل “ثروتمندترین مرد بابل” حول کشف پنج لوح بین النهرین می چرخد که حاوی راز ثروت است.
این الواح داستان دبصیر را آشکار می کند که با برنامه ای برای بازپرداخت بدهی های خود و شروع دوباره به بابل باز می گردد. درسهای الواح آنقدر ارزشمند بود که حتی پس از هزاران سال، به الهام بخشیدن و کمک به مردم ادامه دادند.
آلفرد شروزبری، باستان شناس، درباره تجربه خود و همسرش پس از درس های الواح به پروفسور فرانکلین کالدول می نویسد.
او یادآوری می کند که پس انداز و ایجاد مازاد لذت بخش تر از صرف بی پروا است. پروفسور از مجموعه لوح های گلی که باستان شناس به کالج سنت سویتین در دانشگاه ناتینگهام تحویل داده بود، مطلع می شود.
این لوح ها قرار است امور مالی دبصیر را ثبت کنند و جزئیاتی را در مورد نحوه کار او از بدهی ها ثبت کنند.
هم دبصیر و هم پروفسور متوجه می شوند که زندگی با 70 درصد درآمدشان آنقدرها هم که فکر می کردند چالش برانگیز نیست.
با پیروی از فرمول دبصیر شروع به پرداخت بدهی و پس انداز می کنند. با گذشت زمان، آنها از تمام تعهدات خود بازنشسته می شوند و یاد می گیرند که در حد توان خود زندگی کنند. این کلیدهای موفقیت مالی درس های ارزشمندی هستند که حتی پس از هزاران سال به کمک مردم ادامه می دهند.
پروفسور به باستان شناس می نویسد که چگونه جزئیات روی لوح های گلی چشمان او را به روشی جدید برای رسیدگی به امور مالی باز کرده است.
او در نامه بعدی توضیح می دهد که چگونه فرمول دبصیر زندگی او را متحول کرده است. این نامهها حکمت جاودانه تبلتها را نشان میدهد و ثابت میکند که موفقیت مالی توسط هر کسی که مایل به یادگیری و پیروی از یک رویکرد منظم برای مدیریت پول است، قابل دستیابی است.
درس مهم برای اصلاح وضعیت بدهی این است که اطلاعات خود را سازماندهی کنید و اقدام کنید. دبصیر پیر، همانطور که در الواح گلی شرح داده شده است، برای غلبه بر بدهی های خود از فرمولی ساده پیروی می کرد.
او با پس انداز یک دهم کل درآمد خود و تهیه فهرستی از تمام طلبکاران و مبالغ بدهکار خود شروع کرد.
سپس از تک تک طلبکاران بازدید کرد تا ناتوانی خود را در پرداخت بدهی ها توضیح دهد و پیشنهاد داد که با دو دهم درآمد خود به نسبت مبلغ بدهی به آنها خدمات ارائه دهد.
اگرچه برخی از طلبکاران از طرح پرداخت ناراضی بودند، اما در نهایت آن را پذیرفتند. دبصیر و همسرش سپس از هفت دهم درآمد باقی مانده خود برای نیازهای روزانه استفاده کردند.
موفقیت این طرح در سادگی و نسبت های خاص به کار رفته در آن نهفته است. برای اطمینان از موفقیت، نوشتن تمام بدهی ها و ابلاغ برنامه پرداخت به طلبکاران بسیار مهم است.
این مرحله به ردیابی پیشرفت و جلوگیری از هرگونه سوء تفاهم در مورد اندازه بدهی کمک می کند. در نهایت، نظم و انضباط و پایبندی به برنامه برای غلبه بر بدهی ها بسیار مهم است.
فصل 9. خوش شانس ترین مرد بابل
داستان شرو نادا و هادان گالو را معرفی می کند که با هم سفر می کنند. با هادان به اشتراک میگذارد که زمانی به بردگی گرفته شده بود، اما خوش شانس بود که به نانوایی فروخته شد و در آنجا این حرفه را آموخت و خوشحال شد. شری همچنین به هادان می گوید که پدربزرگش به بردگی گرفته شده بود اما نزدیک بود آزادی او را بخرد.
در یک چرخش خوش شانس، آراد، پدربزرگ هادان، پس از ملاقات دوباره آنها توانست آزادی شارو را بخرد.
این داستان الهام بخش هادان به این باور است که سخت کوشی کلید موفقیت آینده او است. دو مرد داستان با مشکلات مالی روبرو بودند اما از یکدیگر آموختند و به افراد موفق گوش دادند تا درس ها را به کار گیرند.
نتیجه
این کتاب بر موفقیت شخصی و چگونگی نتیجه تلاش ها و توانایی های ما که نیاز به آمادگی مناسب دارد تمرکز دارد. اغلب ما رویای ثروتمند شدن را در سر می پرورانیم اما اقدامات لازم برای رسیدن به آن را انجام نمی دهیم. برای تحقق رویاهایمان باید این نکات ضروری را دنبال کنیم:
- پس انداز حداقل 10 درصد از درآمد و سرمایه گذاری برای ثروتمند شدن بسیار مهم است.
- مشاوره گرفتن از متخصصان در این زمینه می تواند به ما در تصمیم گیری بهتر کمک کند.
- باید از خرج پیش از موعد پس انداز خود پرهیز کنیم، زیرا مانند قطع کردن درخت قبل از میوه دادن است.
درست مانند درخت، ثروت با یک دانه کوچک به شکل پس انداز شروع می شود. با پرورش این دانه و اجازه رشد آن، در نهایت می توانیم ثمره زحمات خود را برداشت کنیم و از زندگی مرفهی برخوردار شویم.
نقد و بررسی کتاب ثروتمندترین مرد بابل
سفر من با “ثروتمندترین مرد بابل” روشنگر بود. این گنجینه ای از خرد مالی است که از طریق تمثیل های جذاب در بابل باستان به ما منتقل شده است. داستان ها ساده و در عین حال عمیق هستند و موضوع دلهره آور انباشت ثروت را به خواندنی لذت بخش تبدیل می کنند.
کلاسون بر اهمیت پس انداز، سرمایه گذاری عاقلانه و محدود کردن هزینه های غیر ضروری
بدون نظر