رهبری محصول و رشد سازمان دست به دست هم می دهد . سازمانها از گزارههای ارزش اصلی منتخب با محصول یا خدمات خود استفاده میکنند و از همان محرکهای کلیدی برای محبوب کردن مشتریان و ایجاد روابط استفاده میکنند. هنگامی که آنها از طریق ارزش برتری که به مشتری خود ارائه می دهند از بقیه رقبا جدا می مانند و به طور مداوم در تلاش هستند تا در یک دوره زمانی از انتظارات مشتری خود فراتر روند، موفق می شوند جایگاهی در بازار ایجاد کنند و رهبری برند را ایجاد کنند.
نگاهی به بازارها و سازمان های مختلف به شما خواهد گفت که هیچ دو سازمانی از دستورالعمل یکسانی برای موفقیت پیروی نمی کنند . سازمانهایی مانند جنرال الکتریک، فیلیپس، آیبیام، اچپی و غیره بهعنوان سازمانهایی برجسته میشوند که برتری عملیاتی ایجاد کردهاند و رهبری برند خود را از طریق مدل تجاری که از ارزش اصلی آنها پشتیبانی میکند، هدایت میکنند. از سوی دیگر، سازمانهایی مانند اپل، گوگل و مایکروسافت و غیره توسط رهبری فردی هدایت میشوند که نوآوری محصول، آزمایش و انگیزه خلاقیت و رهبری آنها در بازار را ارتقا میدهد. ارتباط با مشتری و همچنین ارزش پیشنهادی به مشتری از طریق رهبری فردی و رهبری نوآوری هدایت می شود.
در بین این سازمانهای غولپیکر و شرکتهایی که رهبری فردی دارند، مجموعه دیگری از سازمانها داریم که کمی از هر دو سبک را ترکیب میکنند و کاملاً بر ایجاد رهبری خود در دستهبندی محصولات انتخابی و حفظ رهبری خود متمرکز هستند. سازمانهایی مانند 3M و J&J بهترین نمونههای سازمانهایی هستند که تمرکز محدودی بر دستیابی به رهبری محصول از طریق نوآوری محصول دارند. مطالعه راهبردی که این سازمان ها اتخاذ کرده اند، مطالعه جالبی را برای همه دانشجویان مدیریت ایجاد می کند.
این سازمان ها به طور مجزا بر چرخه کل نوآوری محصول، توسعه محصول جدید و تصرف بخش بازار با استفاده از معرفی محصول جدید خود تمرکز می کنند. علاوه بر این، آنها منتظر چرخه عمر یک محصول خاص برای درآمد و سود شیر نیستند. در عوض، آنها تمرکز خود را بر معرفی محصولات جدید و هدایت رهبری محصول به صورت مداوم انتخاب میکنند. بنابراین آنها در همه زمان ها بسیار جلوتر از رقبا هستند. زمانی که رقابت یک محصول را توسعه میدهد، این سازمانها پیش میرفتند و چندین محصول و نسخه جدید را معرفی میکردند، بنابراین تضمین میکردند که رقابت بسیار عقب مانده و همیشه در بازار جلوتر هستند.
اگر سازمانهایی را که از طریق تعالی سازمانی هدایت میشوند و سازمانهایی که از طریق رهبری فردی و کارآفرینی هدایت میشوند را مقایسه کنید، این دسته سوم سازمانهای رهبر محصول متفاوت ساخته شدهاند و بر این اساس استراتژی و شایستگی اصلی آنها نیز متفاوت است.
این سازمان ها کاملاً بر تحقیق و توسعه و نوآوری محصول متمرکز هستند. آنها تمایل دارند به حوزه های توسعه محصول و افزایش کارایی زنجیره تامین برای خدمت به بازارهای خود اهمیت دهند. تمرکز بازاریابی بر روی ایجاد دیده شدن و در دسترس بودن محصول در هر زمان و گسترش سهم بازار آنها از طریق فروش تهاجمی برای افزایش حجم فروش است. با این حال منظور ما این نیست که این سازمان ها از سایر جنبه های توسعه سازمانی غفلت می کنند. آنها تمایل بیشتری به فروش و بازار دارند و استعدادهای سخت بازاریابی تعیین کننده استراتژی فروش هستند. طیف وسیعی از محصولات جدید و نوآوری محصول و همچنین کیفیت محصول، ارزش پیشنهادی را در بازارها هدایت می کند. سبک و سیستم های مدیریتی تمایل به هدف محوری دارند و بر حجم فروش متمرکز می شوند.
بدون نظر