یک روند قابل توجه در بخش غیرانتفاعی در سال های اخیر افزایش اهداکنندگان بزرگ یا آن دسته از افراد فوق ثروتمند بوده است که مبالغ هنگفتی را به سازمان های غیرانتفاعی تعهد کرده اند . بیل گیتس، وارن بافت و اپرا وینفری برجسته در میان این دسته هستند که متعهد شده اند نیمی از ثروت خود را به بنیادها و اهدافی که رفاه اجتماعی دارند اهدا کنند. این روند پیامدهایی بر نحوه تأمین مالی مؤسسات غیرانتفاعی و نحوه عملکرد آنها دارد.
برای مثال، اگر این افراد فوقثروتمند تصمیم بگیرند نیمی از ثروت خود را به سازمانهای غیرانتفاعی یا بنیادهایی که خودشان راهاندازی کردهاند ببخشند، به این معنی است که بسیاری از اهداف ارزشمند میتوانند توسط آنها تامین مالی شوند، که منجر به فعلیت بخشیدن به رفاه اجتماعی میشود. به عبارت دیگر، زمانی که ثروتمندان بزرگ تصمیم به کمک مالی میگیرند، نتیجه این است که مگابوک ها وارد تصویری میشوند که منجر به تامین مالی پروژههای بزرگ در بخش غیرانتفاعی میشود.
یک مورد بارز بنیاد بیل و ملیندا گیتس است که وظیفه تامین مالی خدمات مراقبت های بهداشتی در سراسر جهان از جمله حمایت از بیماران HIV/AIDS را بر عهده گرفته است.. با توجه به مقدار نسبتاً زیادی پولی که برای این هدف خاص مورد نیاز است، فقط افراد بسیار ثروتمندی مانند بیل گیتس و وارن بافت می توانند به این مناسبت کمک کنند تا به بیماران HIV/AIDS در ساعات نیازشان کمک کنند. علاوه بر این، این واقعیت که این بنیادها در کشورهای در حال توسعه کار خیرهکنندهای انجام میدهند به این معنی است که کارآفرینان و رهبران کسبوکار در آن کشورها از این ابر اهداکنندگان الگو میگیرند و این منجر به نتایج مثبت همه جانبه میشود. برای مثال، هم عظیم پریمجی و هم NR Narayana Murthy در هند بخش قابل توجهی از ثروت را به بنیادهای مختلف اهدا کرده اند، تا حدی به عنوان پاسخی به کار خوبی که می توان با پولی که آنها اهدا می کنند و تا حدودی در نتیجه پیروی از این مثال انجام داد. از دیگر اهداکنندگان ثروتمند بزرگ
با این حال، این بدان معنا نیست که کل فرآیند درگیر در این امر به منافعی منجر میشود، زیرا نوع پولی که در خطر است به این معنی است که سازمانهای غیرانتفاعی ممکن است وسوسه شوند که کنترل کمتر و نظارت کمتری را به دلیل مقدار زیادی پول درگیر کنند. بعلاوه، نوع عللی که این بنیادها از آن حمایت می کنند، عمدتاً دلایل اصلی هستند و از این رو، افزایش اهداکنندگان بزرگ ممکن است منجر به ازدحام علل کوچکتر و کمتر شناخته شده اما به همان اندازه مهم شود. این در آفریقا اتفاق افتاده است، جایی که وسواس منحصر به فرد با HIV/AIDS منجر به تحصیل زنان و علل مرتبط با سلامت زنان شده است. در واقع، هنگامی که بنیادهای بزرگ وارد عمل می شوند، اغلب بر اساس اصول شرکتی پیش می روند، به این معنی که سایر سازمان های غیرانتفاعی که از یک مدل سست و خدمات محور پیروی می کنند، تمایل دارند از فرآیند اهداکننده حذف شوند.
البته، حتی پس از احتساب جنبههای منفی، این واقعیت باقی میماند که کمکهای مالی فوقثروتمندان نقش مهمی در ارتقای رفاه اجتماعی دارد، زیرا دولتها و سایر نهادهای بینالمللی قادر به تامین هزینههای تامین مالی این طرحها نیستند.
بدون نظر