نقشه راه  کوچینگ:داستان مربی شدن- فصل 9

“وقتی اعتماد وجود دارد، تعارض چیزی جز جستجوی حقیقت نیست، تلاشی برای یافتن بهترین پاسخ ممکن.”

– پاتریک لنسیونی

نقشه راه کوچینگ دکتر سعید جوی زاده

رویکرد مربیگری پویایی متقابلی بین ذهنیت مربیگری، حضور و مهارت‌های مربیگری

رویکرد مربیگری پویایی متقابلی بین ذهنیت مربیگری، حضور و مهارت‌های مربیگری است. این مدل مربیگری با نام نقشه راه PASN شناخته می‌شود.

  • هدف:هدف خود را به عنوان یک رهبر مشخص کنید.
  • مشخص کردن:از خود ممیزی مهارت‌های مربیگری استفاده کنید.
  • راهبردی کردن راه:راه حل‌های متعدد و اقدامات ممکن را ایجاد کنید.
  • بعد:موانع را شناسایی کنید و مراحل اقدام را ایجاد کنید.

مربیگری واقعاً شخصی را زنده می‌کند و بینش ارزشمندی در مورد چرایی و چگونگی  ارائه می‌دهد.

این باورها و رفتارهای مربیگری، برای توانمندسازی و توسعه افرادی که در ارتباط با شما هستند، بسیار حیاتی هستند و باید به صورت هماهنگ اجرا شوند. بر اساس داستان‌هایی که رهبران در سال‌های گذشته با من به اشتراک گذاشتند، مفهوم مربیگری را مشخص کرده‌ام. بهترین رهبران، به جز کوچینگ، از یک کوچ مخصوص به خود برای رشد شخصی و تجربه مربیگری استفاده می‌کنند. مربیگری واقعاً شخصی را زنده می‌کند و بینش ارزشمندی در مورد چرایی و چگونگی کار کوچینگ ارائه می‌دهد. پیش از بحث درباره راه‌های دیگر برای رهبری از طریق کوچینگ، بهتر است دیدگاه یک رهبر که توسط رهبریش مربیگری می‌شود، را در نظر بگیریم.

امی، یک مدیر بازاریابی، با جاستین، مالک و مدیر عامل شرکت SOFTMAX، یک تجارت با فناوری پیشرفته، برای 1-2-1 خود آماده می‌شد. او می‌دانست که باید منطقه‌ای را انتخاب کند که تمرکزش را داشته باشد، اما منطقه‌ای که بیشتر نگران آن بود احساس می‌کرد آنقدر خطرناک است که نمی‌توان آن را با رئیس‌اش پردازش کرد. او نمی خواست به خاطر اشتباهش مورد قضاوت قرار بگیرد. به طور خلاصه، امی از اینکه مکس، همتا و مدیر فروش او، برنامه مورد توافق آنها را دنبال نمی کرد، ناامید شد. او همچنین می‌دانست که جاستین مکس را دوست دارد. او فکر می‌کرد که آیا جاستین به اندازه کافی بی طرف باشد که به او کمک کند. او تصمیم گرفت به طور غیرمستقیم به موضوع نزدیک شود و ببیند آیا از این راه کمکی دریافت کرده است یا خیر.

هنگامی که امی وارد دفتر جاستین شد، متوجه عکس‌های خیره کننده کوه ها، دریاچه‌ها و رودخانه‌ها روی دیوارهای او شد. همه می‌دانستند که جاستین عاشق بودن در کوهستان است و او علاقه‌اش را به بیرون از خانه به اشتراک می‌گذارد. جاستین پشت میز گرد نشسته بود و از او استقبال کرد. او با پرسیدن وضعیت او و جشن گرفتن او و تیمش شروع کرد. امی از پیشرفت تیمش هیجان زده بود و خوشحال بود که آن را به اشتراک می‌گذارد. تیم سه نفره او پروژه‌ها را به موقع تکمیل می‌کردند و از نتایجی که از نظر مشتریان آنلاین شروع به دیدن می‌کردند شگفت‌زده شدند. سپس جاستین این سؤال را پرسید که می‌دانست در راه است: “امروز با تو چه خبر است، و دوست داری روی چه چیزی تمرکز کنی؟”

نقشه راه کوچینگ دکتر سعید جوی زاده

امی نفسی کشید و گفت: «خب، وقتی پروژه ما باشد، خوب عمل می‌کنیم، اما وقتی با فروش کار می‌کنیم، به نظر نمی‌رسد با برنامه هماهنگی داشته باشیم. من تعجب می‌کنم که چه کاری می‌توانیم متفاوت انجام دهیم.»

جاستین چندین سؤال پرسید و در نهایت موضوع کلیدی را دوباره بیان کرد. “امی، به نظر می‌رسد که می‌خواهید بفهمید چگونه تیم خود و تیم فروش را در یک صفحه قرار دهید، بنابراین می‌توانید برنامه ای را که خود و مکس ساخته اید، اجرا کنید.”

امی هم احساس ناراحتی و هم تسکین می‌کرد. او یک لحظه فکر کرد. “آره، من فکر می‌کنم شما آن را میخکوب کردید. به نوعی پیگیری توافقات ما به هیچ وجه کارساز نیست.»

جاستین عصبانیتی را که فکر می‌کرد شنیده بود به امی بازتاب داد. “شما با مکس عصبانی هستید. ”

امی آن را دوباره قاب کرد. “شاید ناامید کلمه بهتری باشد.” آهی کشید و فکر کرد، گربه از کیف بیرون آمده است.

جاستین ساکت بود. سپس از او پرسید: «آیا زمانی بود که شما و دو تیم خوب کار می‌کردید؟ اگر چنین است، چه اتفاقی افتاده است؟ اگر نه، اگر همه چیز خوب کار می‌کرد، چه شکلی به نظر می‌رسید؟»

امی متوجه شد که هرگز به این سؤال فکر نکرده است. او از پنجره به بیرون نگاه کرد و سعی کرد زمانی را به خاطر بیاورد که کارش درست بود. او گفت: «حدود یک سال پیش، ما به خوبی با هم کار می‌کردیم. سپس او آنچه را که در سال گذشته اتفاق افتاد، توصیف کرد. من و مکس جلسات متعددی داشتیم. ما واقعاً روی شفاف بودن انتظارات پروژه و نحوه ارتباط تیم‌هایمان تمرکز کردیم. سپس با هر دو تیم جلسه ای داشتیم. خوب بود.”

نقشه راه کوچینگ دکتر سعید جوی زاده

اگرچه امی از اینکه جاستین در احساسات واقعی خود غوطه ور می‌شود ناراحت بود، اما از گفتن احساس خود با صدای بلند نیز احساس آرامش می‌کرد و شروع به دیدن وضعیت متفاوت کرد.

جاستین حرف هایش را بازتاب داد و سپس به جای دیگری رفت. “چه چیزی مانع از تکرار آنچه قبلا کار می‌کرد؟”

دوباره، امی احساس ناراحتی کرد. “مطمئن نیستم. من و مکس به نوعی فرض کردیم که تیم‌هایمان این کار را انجام خواهند داد. آنها هرگز انجام ندادند. تیم من از این موضوع راضی نیست. آنها احساس موفقیت نمی کنند.»

جاستین سری تکان داد و امی حالش بهتر شد. او فکر کرد من را قضاوت نمی کند. سپس او گفت: «به نظر می‌رسد که نه شما و نه تیمتان نسبت به نحوه کار با فروش در این پروژه احساس مثبتی ندارند. در مورد آنچه فکر می‌کنید و احساس می‌کنید بیشتر به من بگویید.»

امی دریغ نکرد. من از اینکه مکس تیمش را رهبری نمی کند عصبانی هستم.

جاستین ادامه داد: “تو با این احساس چه کردی؟”

امی گفت: هیچی. فقط امیدوارم دفعه بعد که ضرب الاجل داشتیم بهتر باشد. اما اینطور نبود.»

جاستین سری تکان داد. بنابراین، شما امیدوار بودید که تغییر کند و به تجربه خود عمل نکردید. چیزی مانعت شد، امی؟»

آرهامی با خودش فکر کرد، نفس مکس. اما او به سادگی گفت: “من نمی خواستم درگیری بیشتری ایجاد کنم.”

“چیز دیگری مد نظر دارید؟” جاستین پرسید. اگرچه امی می‌دانست که احتمالاً با جاستین آن را قطع نخواهد کرد، او فقط در سکوت نشست.

وقتی جاستین مکالمات را به هدف خود بازگرداند، سپاسگزار بود: همسو کردن تیم‌های فروش و بازاریابی برای اجرای مؤثر برنامه‌شان. “آیا این همان چیزی است که شما هنوز می‌خواهید؟ آیا ایده ای در مورد چگونگی حرکت رو به جلو دارید؟»

“آره!” او فریاد زد. “من حدس می‌زنم که ما باید شروع به بررسی و برقراری ارتباط در مورد انتظارات کنیم و فرضیات نسازیم.”

جاستین به سمت چیزی که ممکن است جلوی امی را بگیرد چرخید. دقیقاً نگران چه چیزی هستید که مانع از شروع ملاقات و برقراری ارتباط شود؟

امی متوجه شد که اگر می‌خواهد مشکل را حل کند باید در مورد آنچه برایش سخت بود صحبت کند. خوب، صادقانه بگویم، رابطه من با مکس در جای خوبی نیست. منطقی است که اگر می‌خواهم تیم‌هایمان بهتر کار کنند، من و مکس باید ارتباطاتمان را بهبود ببخشیم.»

نقشه راه کوچینگ دکتر سعید جوی زاده

جاستین دوباره سرش را تکان داد و گفت: «سخت است که یک رابطه کلیدی با همسالان ضعیف کار کند. یکی از نقاط قوتی که با تو می‌بینم، امی، صراحت تو و اینکه چقدر به روابط سالم در شرکت ما اهمیت می‌دهی است.» امی سری تکان داد.

جاستین متوجه شد که زمان برنامه ریزی شده آنها با هم به پایان رسیده است. “ایمی، از آنجایی که ما فقط چند دقیقه به 1-2-1 خود باقی مانده است، من در تعجب هستم که چه چیزی برای شما به عنوان مرحله بعدی روشن می‌شود. همچنین، می‌دانم که جنبه‌های زیادی از این وضعیت وجود دارد که ما در این جلسه توضیح نداده‌ایم، و اگر مایل باشید، حاضرم دوباره ملاقات کنم.»

امی تلاش‌های خود را دوباره متمرکز کرده بود، نه روی تغییر مکس بلکه روی آنچه برای او ممکن بود. فکر می‌کنم آماده هستم تا با مکس گفتگوها را آغاز کنم و دیدگاه‌هایمان را بررسی کنم. من به شما پیشنهاد می‌کنم که به نحوه کار سال گذشته خود برگردیم. سپس پیشنهاداتش را می‌پرسم. این اولین قدم من است. دوم، من می‌خواهم آنچه را که از مکس برای کار بهتر با او نیاز دارم تعریف کنم – ارتباط در مورد مواردی مانند ایمیل، جلسات و غیره. البته از او دعوت می‌کنم تا نیازهایش را نیز به من بگوید. اگر وضعیت هنوز تغییر نکرده است، قبل از برنامه بعدی 1-2-1، زمانی را برای ملاقات با شما اختصاص خواهم داد.

“آمی، درباره آن نقشه چه احساسی داری، و چه زمانی قصد ملاقات با مکس را خواهی داشت؟” جاستین پرسید.

امی پاسخ داد: “این شروع خوبی است.” “در واقع، من یک جلسه را در چند روز آینده آغاز خواهم کرد و قبل از پایان هفته ملاقات خواهم کرد. داشتن یک جهت و برنامه برای حل وضعیت کمک می‌کند. متشکرم.”

گفتگوی مربیگری بین جاستین و امی بخشی از چالش‌های پروژه PASN در واقعیت است. برای حل این چالش، امی نیاز به تعدادی بازتاب و سوال دارد. جستین در این گفتگو به عنوان مربی امی شرکت می‌کند و نه به عنوان یک مشاور یا راه یاب. با این حال، دیدن نقش جاستین در تشویق امی به اجرای برنامه منجر به ایجاد اراده قوی در وی برای پیگیری برنامه مورد نظر شد. این نشان دهنده مهارت‌های بالقوه مربیگری جاستین است که مسئولیت پذیری را در حفظ انگیزه امی ایجاد می‌کند. ما نمی توانیم اهمیت ارتقاء مهارت‌های فردی را بی فروغی کنیم و به آنها کمک کنیم تا مهارت‌های خود را به عنوان یک برنامه در آینده ارائه دهند. در فصل آینده، به بحث درباره این موضوع برخواهیم گشت.

بعد

  • مثال بالا را مرور کنید و مهارت‌ها و مراحل نقشه راه PASN را که جاستین استفاده کرده است شناسایی کنید.
  • یک مکالمه گذشته یا آینده را تصور کنید که می‌توانید آن را هدایت کنید. سوالات احتمالی، اظهارات تشویقی و نقشه راه PASN را بنویسید.
  • نقشه راه کوچینگ دکتر سعید جوی زاده
  • درباره دکتر سعید جوی زاده مدیر مرکز کوچینگ ایران

    دکتر سعید جوی زاده یکی از برجسته‌ترین مترجمان کتاب‌های کوچینگ در ایران است. او یک کوچ بین‌المللی است و به عنوان یک تربیت کننده و مشاور، تلاش می‌کند تا افراد را به سوی موفقیت و رشد شخصی و حرفه‌ای هدایت کند. دکتر سعید جوی زاده تخصص خود را در حوزه کوچینگ و توسعه فردی پیدا کرده است و به تدریس و ارائه آموزش‌های متنوع در این زمینه می‌پردازد.او نویسنده و مترجم برجسته‌ای است و تعدادی از کتاب‌های موفق کوچینگ را به زبان فارسی ترجمه کرده است. برخی از کتاب‌های ترجمه شده توسط دکتر سعید جوی زاده عبارتند از “کوچینگ مدیران”، “نقشه راه کوچینگ”، “کوچینگ روانشناسی”، “کوچینگ نوین تاثیرگذاری” و “کوچینگ عملکرد” و غیره. این کتاب‌ها به عنوان منابعی معتبر و قابل اعتماد در حوزه کوچینگ شناخته شده‌اند و به افرادی که به دنبال توسعه فردی و حرفه‌ای هستند، کمک می‌کنند.دکتر سعید جوی زاده به شدت آرزو دارد تا همه انسان‌ها زندگی‌ای داشته باشند که تفکر را در آن تجربه کنند. او اعتقاد دارد که تفکر و نگرش مثبت و سازنده می‌تواند به شکل قابل توجهی بر روی زندگی افراد تأثیر بگذارد و آن‌ها را به سمت رسیدن به هدف‌هایشان هدایت کند.دکتر سعید جوی زاده با تجربه و دانش خود در حوزه کوچینگ و توسعه فردی، به عنوان یک منبع الهام‌بخش برای افرادی که به دنبال رشد و پیشرفت هستند، شناخته می‌شود. او با ارائه خدمات کوچینگ، آموزش‌ها و کتاب‌هایش، به دنبال ارتقای کیفیت زندگی و عملکرد افراد است و به امید بهبود جامعه و جهان به فعالیت می‌پردازد.

    دکتر سعید جوی زاده

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 × 3 =