رفتار همه چیز است

نگرش همه چیز است :راه رسیدن به زندگی شادتر و موفق تر با نگرش شما

نگرش همه چیز است نوشته جف کلر در مورد جاده ای که کمتر سفر کرده است صحبت می کند. پیام کلیدی نهفته در این کتاب راه رسیدن به زندگی شادتر و موفق تر با نگرش شما و زمانی که نگرش تحت کنترل شما باشد آغاز می شود. در این کتاب جف کلر به ما نشان می دهد که چگونه از طریق سه گام تعیین کننده فکر، صحبت و عمل، کنترل را در دست بگیریم و پتانسیل پنهان خود را آزاد کنیم.

“نگرش همه چیز است” توسط سخنران انگیزشی و مربی جف کلر نوشته شده است نوشته شده است . راه رسیدن به یک زندگی شادتر و موفق تر با نگرش شما شروع می شود و زمانی که نگرش تحت کنترل شما باشد.

در این کتاب، جف کلر به ما نشان می دهد که چگونه از طریق سه گام تعیین کننده فکر، صحبت و عمل، کنترل را در دست بگیریم و پتانسیل پنهان خود را آزاد کنیم.

جف می‌گوید که شخصاً از هر استراتژی موفقیتی استفاده کرده است توصیف شده در این کتاب را به کار گرفته است و این مفاهیم می توانند به معنای واقعی کلمه زندگی شما را متحول کنند.

این کتاب به همه کمک خواهد کرد، مهم نیست که در حال حاضر چقدر مثبت یا منفی هستید. اگر منفی نگر هستید، می توانید از این مفاهیم برای ایجاد و حفظ نگرش مثبت استفاده کنید و دستیابی به پیشرفت های باورنکردنی در زندگی استفاده کنید.

و اگر در حال حاضر فردی مثبت اندیش هستید، می توانید از این اصول برای رسیدن به ارتفاعات بیشتر موفقیت و تحقق استفاده کنید.

شما پر انرژی خواهید شد و احتمالات جدیدی خواهید دید. در نتیجه، رابطه شما در محل کار و زندگی شخصی شما بهبود می یابد. برای تغییر نگرش و زندگی خود با یادگیری برنامه گام به گام.

فصل 1: موفقیت در ذهن آغاز می شود

ویلیام جیمز گفت که انسان ها می توانند با تغییر نگرش ذهنی خود زندگی خود را تغییر دهند. نویسنده جف کلر یک وکیل حرفه ای بود اما بعدها به یک سخنران انگیزشی تبدیل شد.

دوران سختی برای او بود، اما در این دوره چیزهای زیادی یاد گرفت. او می گوید وقتی در زندگی موضع گیری کنید با مسائل کنار می آیید. اگر با این واقعیت روبرو شوید که برخی از افراد تصمیم شما را تایید نمی کنند، کمک خواهد کرد.

خلاصه نگرش همه چیز است

اما اغلب، باید برخی چیزها را در زندگی خود رها کنید و قبل از اینکه در مسیر جدیدی به جلو حرکت کنید، به عقب برگردید.

جف بهای کنار گذاشتن پول، اعتبار و امنیت حرفه حقوقی خود را پرداخت، زیرا ده سال وکالت می کرد. او می‌گوید دور شدن از سرمایه‌گذاری زیاد برای یک شغل دشوار بود. با این حال، او همیشه از جمله جکسون براون جونیور پیروی می کند – هرگز قدرت خود را برای تغییر خود دست کم نگیرید. و همچنین، نگرش مثبت پاسپورتی برای فردایی بهتر است.

نگرش ما پنجره ما به جهان است. ما باید خود را تمیز و روشن نگه داریم زیرا ما پنجره ای هستیم که از طریق آن جهان را می بینیم. ویلیام مثالی از دو نفر به نام‌های سارا و سام می‌گوید که در تعطیلات ناهار خود به یک کافی شاپ رفتند.

هر دو غذا سفارش دادند و همان پیشخدمت هر دو را روی دو میز مختلف سرو کرد. هر کدام غذا را تقریباً در یک زمان دریافت کردند و هر کدام غذای کاملاً آماده بودند.

با این حال، تفاوت های زیادی بین آنها وجود داشت. سارا با لبخند و نگاه مثبت وارد یک کافی شاپ شده بود. زبان بدن و وضعیت او نشان دهنده خوش بینی او بود. سارا ناهار لذت بخشی را صرف کرد، صحبت های دلپذیری با پیشخدمت رد و بدل کرد و با یک باتری شارژ شده به سر کار بازگشت.

از طرفی سام با اخم روی صورتش وارد کافی شاپ شد. انگار تمام صبح در حال مکیدن ترشی ترش بود. زبان بدنش فریاد می زد که دور بماند. وقتی پیشخدمت بلافاصله سفارش او را نگرفت، عصبانی شد.

او از اینکه چقدر طول کشید تا وعده غذایی او رسید ناراحت بود. از غذا شکایت کرد.

سارا و سام در کافی شاپ تجربیات متفاوتی داشتند. با هر کدام یکسان رفتار می شد، اما سارا دنیا را با نگرش مثبت می بیند و سام دنیا را با نگرش منفی می بیند.

رفتار همه چیز است

تفاوت های اندک بین نگرش مثبت و منفی:

نگرش ما دریچه ما برای دیدن جهان است زیرا همه ما زندگی را با نگرش خوب و پنجره ذهنی روشن شروع کردیم.

بچه ها همیشه می خندند و می خندند. آنها عاشق کشف چیزهای جدید هستند. هنگامی که کودک در حین یادگیری راه رفتن به زمین می افتد، لبخند می زند، دوباره بلند می شود و دوباره تلاش می کند. او هفته‌ها و ماه‌ها ادامه می‌دهد تا اینکه درست شود. پنجره اش جیرجیر و تمیز است و احساس می کند می تواند دنیا را فتح کند.

اما وقتی زندگی شروع به ریختن مقداری خاک به پنجره‌های ما می‌کند، پنجره‌های ما با انتقاد والدین و معلمان پاشیده می‌شوند، توسط همسالان لک می‌شوند، توسط طرد شدن لکه‌دار می‌شوند، ناامیدی‌ها خراب می‌شوند، شک و تردیدها تیره می‌شوند.

ما می توانیم نحوه تمیز کردن پنجره را یاد بگیریم. ما باید نگرش خود را بهبود بخشیم تا جهان را دوباره ببینیم. پس از حذف کثیفی از پنجره، دنیای جدیدی باز می شود.

ناامیدی و افسردگی برطرف شد. ما اعتماد به نفس بیشتری خواهیم داشت. وظیفه ما این است که پنجره های خود را تمیز نگه داریم. مردم می توانند ما را تشویق کنند، اما در نهایت هیچ کس نمی تواند این کار را برای ما انجام دهد.

ما همیشه یک انتخاب داریم. می‌توانیم کثیفی‌ها را روی پنجره رها کنیم و از شیشه‌های آغشته‌شده به زندگی نگاه کنیم، یا می‌توانیم پنجره را تمیز کنیم و زندگی روشن‌تر و آفتاب‌تر را ببینیم.

نگرش همه چیز هندی است

هیو داونز می‌گوید: «یک فرد شاد، فردی در شرایط خاصی نیست، بلکه دارای مجموعه‌ای از نگرش‌ها است.»

برای به حداکثر رساندن پتانسیل خود و دستیابی به اهداف خود، باید از اصول موفقیت آمیز خاصی استفاده کنیم که به میلیون ها نفر برای دستیابی به نتایج خارق العاده کمک کرده است.

با این حال، ما نمی توانیم اصول دیگر را بدون نگرش مثبت فعال کنیم . موفقیت در زندگی ما با نگرش ما شروع می شود و به دلیل نگرش به پایان می رسد. وقتی نگرش مثبت را با سایر اصول موفقیت ترکیب کنیم غیرقابل توقف می شویم .

رفتار همه چیز است

ارل نایتینگل، نویسنده، پخش کننده و سخنران بزرگ و موفق، موفقیت را تنها در شش کلمه شناسایی کرد. ما همان می شویم که فکر می کنیم، یعنی همان چیزی می شویم که فکر می کنیم تبدیل می شویم. هم اکنون به چگونگی کارکرد آن می پردازیم. اگر مدام به هدف خاصی فکر کنیم، برای حرکت به سمت آن هدف گام برداریم.

به عنوان مثال، فرد فکر می کند که می تواند 30000 دلار در سال درآمد داشته باشد. مانند یک آهنربای انسانی، فرد فرصت های شغلی را جذب می کند که او را به آن سمت سوق می دهد. در نتیجه او به هدف خود یعنی درآمد 30000 دلار در سال خواهد رسید.

حالا، اگر فرد شروع به فکر کردن کند، می‌خواهم پول بیشتری کسب کنم تا نیازهای رو به رشد خانواده‌ام را برآورده کنم. من می خواهم 50000 دلار درآمد داشته باشم. آیا درآمد فرد افزایش می یابد؟ بستگی به این دارد که فرد چقدر اعتقاد دارد که می تواند 50000 دلار درآمد داشته باشد.

این کاملاً ممکن است که فرد بخواهد 50000 دلار درآمد داشته باشد، اما او باور ندارد که بتواند. در این صورت فرد به هدف درآمد 50000 دلاری خود نمی رسد. از سوی دیگر، اگر مدام به توانایی خود برای رسیدن به آن هدف فکر و باور داشته باشد، درآمد خود را به 50000 دلار افزایش می دهد.

این ایده که ما همان چیزی می شویم که به آن فکر می کنیم به عنوان قانون تفکر غالب نیز بیان شده است. کلمه کلیدی در اینجا DOMINANT است. وقتی 10 ثانیه در روز را به مثبت اندیشی اختصاص می دهید و 16 ساعت بیداری باقیمانده را صرف توجه به پیامدهای نامطلوب می کنید، نمی توانید انتظار نتایج مثبتی داشته باشید. اندکی مثبت اندیشی نتایج مثبتی به بار نمی آورد.

نگرش همه چیز هندی است

درست مثل کمی رژیم غذایی موثر نیست. همین امر در مورد ورزش نیز صادق است – شما نمی توانید یک بار در هفته چند دقیقه ورزش کنید و انتظار داشته باشید که از نظر بدنی آماده باشید.

به مثبت اندیشی هم همینطور نگاه کنید. کمی کار را انجام نمی دهد. در عوض، باید کنترل فعالیت ذهنی خود را به دست بگیرید و هر روز مثبت فکر کنید تا زمانی که به عادت تبدیل شود. باید به یاد داشته باشیم که قانون تسلط باید بر افکار مثبت ما مسلط باشد.

در اینجا نویسنده مثال خود را به اشتراک می‌گذارد – به مدت شش ماه، او بر یک چیز متمرکز شد – مالکیت دو خانه سرمایه‌گذاری. او اهداف خود را چندین بار در روز یادداشت می کرد و اغلب در عمیق ترین سطح به آنها اشاره می کرد که قبل از پایان سال صاحب دو خانه خواهد شد. او عصرها و آخر هفته ها به بنگاه های املاک مراجعه می کرد تا خانه ها را ببیند.

او از حدود 100 خانه بازدید کرد و در مورد صدها خانه دیگر تحقیق کرد. سرانجام در پاییز سال 86 یک ملک سرمایه گذاری خریداری کرد و در 29 دسامبر، درست دو روز مانده به سال نو، به هدف خود رسید و دومین خانه سرمایه گذاری را خریداری کرد. نویسنده از این تجربه آموخته است که زمانی می توانیم به اهداف خود برسیم که به خودمان ایمان داشته باشیم و افکار خود را روی نکات مثبت متمرکز کنیم. اگر افکار ما تغییر نکند، نتایج ما تغییر نخواهد کرد.

چیزهایی برای یادگیری

1. تفکر خود را تغییر دهید

ما می توانیم تفکر خود را برای نتایج خوب تغییر دهیم. خیلی اوقات، آنچه می گوییم منفی، انتقادی و خود محدودکننده است. شاید بتوانیم خود اندیشی خود را پیدا کنیم

من نمی توانم این کار را انجام دهم، یا “من همیشه همه چیز را به هم می ریزم.” این افکار علیه ما کار می کند. بنابراین در عوض، ما باید با خود تکرار کنیم – من می توانم و خواهم کرد به هدفم برسم.

در اینجا چند مرحله اقدام دیگر وجود دارد که به ما کمک می کند مثبت تر شویم و به نتایج مطلوب برسیم:

مرحله 1 – هر روز، چند ادبیات مثبت و نشاط آور بخوانید. 15 تا 30 دقیقه صبح برای این کار وقت بگذارید. و همچنین ایده خوبی است که قبل از خواب کمی مطالعه کنید.

گام 2 – هر روز به برنامه های صوتی انگیزشی گوش دهید. ما می توانیم هنگام رفت و آمد در خانه یا در ساعات کاری به آنها گوش دهیم. کلید تکرار است. وقتی این پیام ها را مکررا می شنویم، بخشی از ما می شوند. و ما شروع به اجرای آنها برای بهبود زندگی خود می کنیم. اما بله، برنامه های صوتی جایگزین بخش اکشن نیستند.

2. روی موفقیت یک شبه حساب نکنید

مثبت اندیشی به این معنا نیست که یک شبه به اهداف خود خواهید رسید. اینطور نیست که به فکر کسب درآمد بیشتر باشید و صبح روز بعد از خواب بیدار شوید و پشت بالین خود یک دسته اسکناس دلار پیدا کنید. موفقیت نیاز به تلاش، تعهد و صبر دارد. همچنین مثبت اندیشی به این معنا نیست که دیگر مشکلی نخواهید داشت. اما اگر همچنان به خودمان ایمان داشته باشیم، اقدام کنیم و پافشاری کنیم، بر آن موانع غلبه خواهیم کرد. هر آنچه در زندگی به دست می آوریم از افکار و باورهای ما سرچشمه می گیرد.

3. راه موفقیت خود را تصور کنید

قبل از اینکه بتوانیم آن را انجام دهیم، ابتدا باید به وضوح در ذهن خود چیزی را ببینیم. به عنوان مثال، در یک مصاحبه، از خواننده مشهور سلین دیون پرسیده شد که آیا در ابتدای کار خود آرزوی این را داشته است که روزی میلیون ها آلبوم بفروشد و در یک تور باشد و هر هفته در مقابل ده ها هزار نفر آواز بخواند. خواننده پاسخ داد که هیچ کدام او را غافلگیر نکردند، زیرا او از پنج سالگی همه چیز را به تصویر کشیده بود.

ما از دوران کودکی از تجسم برای ایجاد شرایط زندگی خود استفاده کرده ایم. تجسم اغلب به عنوان «فیلم های ذهن»، «تصاویر درونی» یا «تصاویر» توصیف می شود. همه ما تصاویری در مورد نوع روابطی که شایسته آن هستیم، میزان موفقیتی که در کار به دست می آوریم، میزان توانایی رهبریمان، میزان پولی که به دست می آوریم و انباشته می کنیم و غیره در ذهن خود ذخیره می کنیم. آلبرت انیشتین گفت: “تخیل مهمتر از دانش است.”

4. تصاویر جدید ایجاد کنید

ما باید تصویری را در ذهن خود شکل دهیم که در آن با اطمینان ارائه خود را ارائه دهیم. تصاویر ذهن ما یک شبه کامل نمی شود. اما با صبور بودن و تمرکز مداوم بر روی آن تصاویر ذهنی، به طور خودکار شروع به عمل به روش هایی خواهیم کرد که از دید ما حمایت می کند.

5. برای شما چک بنویسید

یک تکنیک وجود دارد که می توانیم برای تسریع موفقیت خود از آن استفاده کنیم. ما می توانیم کمک های بصری ایجاد کنیم تا با آنچه می خواهیم پیش برویم. در سال 1990، در حالی که هنوز نسبتا ناشناخته بود، جیم کری کمدین چکی به مبلغ 10 میلیون دلار به خاطر «خدمات بازیگری ارائه شده» برای خود نوشت. تاریخ این چک در روز شکرگزاری 1995 به پایان رسیده است. همانطور که کری توضیح داد، موضوع پول نبود. او می‌دانست که اگر اینقدر بسازد، با بهترین افراد روی بهترین مواد کار خواهد کرد.

بنابراین در سال 1995 شروع به ساخت 20 میلیون دلار برای هر فیلم کرد. همین تکنیک می تواند برای شما نیز کارساز باشد. می‌توانید یک چک بنویسید و با مبلغی که می‌خواهید بابت خدمات ارائه شده به دست آورید، آن را سه یا پنج سال بعد از آن تاریخ‌گذاری کنید. حداقل یک بار در روز به آن چک نگاه کنید و باور کنید که به سمت آن هدف حرکت می کنید.

6. چراغ ها، دوربین، اکشن

اگر ما فیلم های خود را کنترل و توسعه ندهیم، شما به تکرار فیلم های قدیمی ادامه خواهید داد. اگر فیلم های قدیمی در خدمت شما هستند، عالی است. اما اگر به هر طریقی مانع شما می شوند، از همین امروز شروع کنید و از قدرت باورنکردنی ذهن خود برای تصویرسازی راه خود به سمت موفقیت بزرگتر استفاده کنید.

خلاصه انگلیسی Attitude is Everything

7. تعهد کنید، کوه ها را جابجا خواهید کرد

تعهد جوهر موفقیت نهایی است. به گفته نویسنده، مانترا برای به دست آوردن آنچه می خواهید، تمایل به انجام آنچه برای موفقیت نیاز دارید است. هرچه لازم باشد به معنای غیرقانونی، غیراخلاقی یا آسیب رساندن به دیگران نیست. تمایل به انجام به معنای نگرش ذهنی است. مثلاً اگر برای رسیدن به هدفم پنج قدم طول بکشد، آن پنج قدم را برمی دارم. اگر برای رسیدن به هدف 55 قدم طول بکشد، من آن 55 قدم را برمی دارم. اگر برای رسیدن به هدفم 155 قدم طول بکشد، آن 155 قدم را برمی دارم.

8. جادوی تعهد

وقتی متعهد می شوید و مایل به انجام هر کاری هستید، افراد و شرایط لازم برای رسیدن به هدف خود را جذب می کنید. هنگامی که خود را به چیزی متعهد می کنیم، تصویر ذهنی از دستیابی به آن چگونه خواهد بود، ایجاد می کنیم. سپس، ذهن شما فوراً مانند آهنربا وارد کار می شود و رویدادها و شرایط را جذب می کند تا تصویر شما را به واقعیت تبدیل کند.

9. درها باز خواهند شد

وقتی مایل به انجام هر کاری هستید، گام های درست اغلب به طور ناگهانی برای شما آشکار می شود. با افرادی ملاقات خواهید کرد که هرگز نمی توانستید برای ملاقاتشان برنامه ریزی کنید. درها به طور غیر منتظره به روی شما باز می شوند. ممکن است مانند یک قفل به نظر برسد، یا بخت خوب به شما لبخند می زند. در حقیقت، شما این رویدادهای مثبت را با ارتکاب و در نتیجه دستور دادن به ذهن خود برای جستجوی آنها ایجاد خواهید کرد. اما، حتی با یک تعهد، همه چیز در مسیر شما گلگون نخواهد بود. زندگی شما را آزمایش خواهد کرد تا ببینید چقدر برای رسیدن به هدفتان جدی هستید.

10. موانع پیش خواهد آمد

شما مرتکب اشتباه خواهید شد و دچار ناامیدی و شکست خواهید شد که برخی از آنها ممکن است کاملاً شدید باشد و حتی شما را وسوسه کند که هدف خود را رها کنید. در آن زمان است که به جریان انداختن حکمت حکیمانه وینستون چرچیل که گفت: «هرگز، هرگز، هرگز تسلیم نشو» اهمیت پیدا می‌کند. یا توصیه جیمز کوربت، “شما با مبارزه یک راند دیگر قهرمان می شوید. وقتی شرایط سخت است، یک راند دیگر می جنگید. اگر متعهد به انجام یک هدف باشید، می توانید بر شکست ها و پیروزی های موقتی غلبه کنید. یک نفر با تعهد بیش از 100 نفر فقط با علاقه ارزش دارد.

11. مشکلات خود را به فرصت تبدیل کنید

ما احتمالاً با دوره ای از عدم اطمینان یا مبارزه روبرو خواهیم شد، اما همیشه یک طرف دیگر برای دشواری وجود دارد. یک مشکل اغلب اصلاً مشکل نیست. در عوض، ممکن است یک فرصت باشد. به عنوان مثال، یک مشکل ممکن است به تنظیمی اشاره کند که ما می توانیم برای بهبود شرایط خاصی در زندگی خود انجام دهیم. بدون مشکل ما هرگز این اقدام مثبت را انجام نمی دادیم.

نگرش همه چیز هندی است

12. تغییر شغل از ناامیدی به وجود می آید

نویسنده به اشتراک می‌گذارد که انتقال شغلی او نمونه دیگری از این است که چگونه از مشکلات و دشواری‌ها سود حاصل می‌شود. او هرگز علاقه ای به مطالب خودسازی نداشت تا اینکه پس از فارغ التحصیلی از دانشکده حقوق، سال ها ناراحتی داشت.

او این اصول را تنها پس از رسیدن به نقطه پستی در زندگی خود یافت. او به اشتراک می‌گذارد که اگر بیشتر و بیشتر از کارش به عنوان وکالت ناراضی نبود، هرگز تمایلی به تغییر شغل نداشت. جاده های بد همیشه به مقاصد زیبا منتهی می شوند.

سختی چگونه به ما خدمت می کند:

1. ناملایمات به ما چشم‌اندازی می‌دهد – هنگامی که از یک بیماری خطرناک بهبود یافتید، پنچر شدن لاستیک یا سقف نشتی دیگر چندان نگران‌کننده به نظر نمی‌رسد. شما می توانید از آزارهای کوچک زندگی روزمره فراتر بروید و روی چیزهای واقعاً مهم زندگی خود تمرکز کنید.

2. ناملایمات به ما می آموزد که شکرگزار باشیم – از طریق مشکلات و مشکلات، به ویژه مشکلاتی که شامل از دست دادن یا محرومیت هستند، شما قدردانی عمیق تری نسبت به بسیاری از جنبه های زندگی خود پیدا می کنید. شما معمولا تا زمانی که چیزی از شما گرفته نشود، قدردانی نمی کنید. انسان عاقل حتی پس از سپری شدن فقدان یا محرومیت، همچنان بر نعمت ها می اندیشد.

خلاصه نگرش همه چیز است

3. ناملایمات پتانسیل پنهان ما را آشکار می کند – پس از زنده ماندن از یک مصیبت دشوار یا غلبه بر یک مانع، از نظر عاطفی قوی تر ظاهر می شوید. این به این دلیل است که زندگی شما را امتحان کرده است و شما به اندازه این وظیفه بودید. سپس، هنگامی که مانع بعدی ظاهر شد، برای مقابله با آن مجهزتر هستید. مشکلات و چالش ها بهترین ها را در درون ما به نمایش می گذارند. ما توانایی هایی را کشف می کنیم که هرگز نمی دانستیم در درون ما وجود دارند.

4. ناملایمات ما را تشویق می‌کنند تا تغییراتی ایجاد کنیم و دست به اقدام بزنیم – بیشتر مردم بدون توجه به اینکه زندگی‌شان چقدر خسته‌کننده یا دردناک شده است، به الگوهای آشنا و قدیمی می‌چسبند. اما، متأسفانه، مشکلات اغلب راه زندگی هستند تا به شما بفهمانند که از مسیرتان خارج شده‌اید و باید اقدامات اصلاحی انجام دهید.

5. ناملایمات درس های ارزشمندی به ما می آموزد – یک مثال از یک سرمایه گذاری تجاری شکست خورده را در نظر بگیرید. کارآفرین ممکن است چیزی را بیاموزد که او را قادر می سازد در کار بعدی موفق شود.

6. ناملایمات دریچه جدیدی را باز می کنند – یک رابطه پایان می یابد و شما به سمت یک رابطه رضایت بخش تر می روید. کار خود را از دست می دهید و شغل بهتری پیدا می کنید. در این موارد، یک مشکل یک مشکل نیست، بلکه یک فرصت پنهان است. یک در در زندگی شما بسته شده است، اما دری بهتر در انتظار باز شدن است.

7. ناملایمات باعث ایجاد اعتماد به نفس و عزت نفس می شود – وقتی شجاعت و عزم خود را برای غلبه بر یک مانع جمع می کنید، احساس شایستگی می کنید و اعتماد به نفس پیدا می کنید. شما عزت نفس بیشتری دارید و این احساسات مثبت را به فعالیت های بعدی منتقل می کنید.

مواظب حرفات باش

کلمات شما مسیری را ایجاد می کنند – “کلماتی که به طور مداوم انتخاب می کنید سرنوشت شما را شکل می دهند” – آنتونی رابینز. کلمات ما قدرت باورنکردنی دارند. آنها می توانند آینده ای روشن بسازند، فرصت ها را از بین ببرند یا به حفظ وضعیت موجود کمک کنند. سخنان ما باورهای ما را تقویت می کند. و باورهای ما واقعیت ما را ایجاد می کنند. این یک فرآیند است. افکار=کلمات=باورها=عملکرد=نتایج.

به عنوان مثال، تام فکر می کند من در فروش خیلی خوب نیستم. او آن را به طور منظم، صدها و هزاران بار در زندگی خود در ذهن خود مرور کرده است. سپس، تام شروع به استفاده از کلماتی می کند که از فکر او پشتیبانی می کند. او به دوستان و همکارانش می گوید. او این عبارات را در صحبت با خود و گفتگو با دیگران به کرات تکرار می کند. سپس به نوبه خود اعتقاد خود را تقویت می کند.

تام این باور را در خود ایجاد می کند که در فروش موفق نخواهد بود و پول زیادی به دست نخواهد آورد. از آنجا که تام به توانایی فروش خود اعتقاد ندارد، بنابراین اقدامات بسیار کمی انجام می دهد، یا اقداماتی انجام می دهد که مولد نیستند، و سپس کاملاً قابل پیش بینی، تام نتایج بسیار ضعیفی می گیرد.

رفتار همه چیز است

البته کلمات قوی ترین داروی مورد استفاده بشر هستند. ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم که هر روز از کلمات منفی نتیجه مثبت بگیریم.

1. گفتن یا نگفتن

بسیاری از ما مدام به این فکر می کنیم که آیا باید به خودمان کلمات مثبت بگوییم یا این کلمات را به دیگران بگوییم. پاسخ این است که هیچ قانون سخت و سریعی وجود ندارد و ما باید کاری را انجام دهیم که بهترین نتیجه را برای ما دارد. برای شروع، تا حد امکان از خودگویی مثبت استفاده کنید.

ما نباید نگران باشیم که دیگران نظرات ما را بشنوند. نکته کلیدی این است که ما این ورودی مثبت را بارها و بارها می شنویم. و عمیقاً در ضمیر ناخودآگاه ما ریشه دوانده است. اینکه آیا اهداف خود را با افراد دیگر به اشتراک بگذاریم یا نه، موضوع بسیار پیچیده‌تری است.

2. هرگز در مورد اهداف خود با افراد منفی صحبت نکنید

آنها این کار را انجام می دهند این است که بحث می کنند و به همه دلایل عدم موفقیت شما اشاره می کنند. آنها هیچ رویا و هدفی از خود ندارند و نمی خواهند هیچ کس دیگری نیز موفق شود. ما می‌توانیم اهداف خود را با کسی که بسیار مثبت است و کاملاً از تلاش‌های ما حمایت می‌کند به اشتراک بگذاریم.

این باید کسی باشد که اگر شما به این هدف دست یابید کاملاً خوشحال خواهد شد و هر کاری که در توان دارد برای کمک به شما انجام می دهد. همچنین، برنامه های خود را با افرادی که واجد شرایط ارائه نظر هوشمندانه در مورد موضوع هستند، در میان بگذارید. اگر قصد دارید وارد کسب و کار خود شوید، صرفاً منطقی نیست که با عموی خود که از داشتن یک تجارت اطلاعی ندارد، مشورت کنید. این نوع از افراد فهرستی از دلایل را به شما ارائه می دهد که نمی توانید وارد تجارتی شوید که تمام عمر برای شخص دیگری کار کرده است. شروع به شک کردن به خود خواهید کرد. شما به این نوع کمک نیاز ندارید.

3. کلمات و احساسات

ما باید کلماتی را انتخاب کنیم که ما را به سمت اهدافمان راهنمایی کنند. آنتونی رابینز در کتاب پرفروش خود “Awaken the Giant Within”، یک فصل کامل را به چگونگی تأثیر واژگان ما بر احساسات، باورها و اثربخشی ما در زندگی اختصاص داده است.

رابین مثال هایی می آورد که چگونه می توانیم شدت احساسات منفی را کاهش دهیم. «من نابود شدم» را با «من عقب نشینی کرده‌ام» جایگزین کنید. به جای «من متنفرم» از «ترجیح می‌دهم» استفاده کنید. به جای «من مصمم هستم»، از «من غیرقابل توقف هستم» استفاده کنید. به جای گفتن «احساس خوبی دارم»، از «احساس فوق العاده ای دارم» یا «احساس فوق العاده ای دارم» استفاده کنید.

بیایید عباراتی را که در چهار حوزه کلیدی زندگی – روابط، امور مالی، شغل و سلامت استفاده می‌کنیم، بررسی کنیم. در روابط، تکرار عباراتی مانند “همه مردان (یا زنان) خوب را گرفته اند” یا “مردم همیشه از من سوء استفاده می کنند” را متوقف کنید. اگر این کلمات را انتخاب کنیم، فقط کسانی را جذب می کنیم که ما را ناامید کنند یا از ما سوء استفاده کنند. در امور مالی، ما باید استفاده از «من همیشه بدهکار هستم» و «اقتصاد زشت است» را متوقف کنیم. افراد دارای ثروت با ناله از فقر به این راه نرسیدند و افرادی که همیشه از بی پولی صحبت می کنند معمولاً مقدار زیادی از آن را جمع نمی کنند.

از نظر شغلی، نباید به طور مکرر بگویید که “من نمی دانم در حرفه خود به کجا می روم.” زبان شما نشان دهنده عدم دید و جهت گیری شماست. در حوزه سلامت، بدن ما به کلماتی که شما و دیگران می شنود پاسخ می دهد، بنابراین تکرار مداوم مسائل سلامتی خود منطقی نیست زیرا با بیان این جملات به بدن خود دستور می دهید که درد و بیماری را آشکار کند.

چطور هستید؟ – پاسخ‌های مربوط به حال شما را می‌توان به سه دسته طبقه‌بندی کرد.

1. پاسخ‌های منفی: «شبه»، «وحشتناک»، «خسته‌ام»، «روز من نیست»، «نپرس». افرادی که از این پاسخ ها استفاده می کنند نگرش خود را مسموم می کنند. و دیگران را خاموش می کنند.

2. پاسخ‌های متوسط ​​– «من خوبم»، «خیلی بد نیستم»، «می‌تواند بدتر باشد»، «همان پیر، همان قدیمی»، «هنگین در آنجا»، «خوب است». افرادی که از کلمات متوسط ​​استفاده می کنند نگرش متوسطی پیدا می کنند و نتایج متوسطی به دست می آورند.

3. پاسخ‌های مثبت – «فوق‌العاده»، «فوق‌العاده»، «عالی»، «عالی»، «فوق‌العاده»، «من در اوج دنیا هستم»، «بهتر نمی‌شود». افرادی که از کلمات مثبت استفاده می کنند، گام های خود را پر می کنند و شما فقط با بودن در کنار آنها کمی احساس بهتری خواهید داشت. وقتی از عالی یا عالی استفاده می کنید، فیزیولوژی شما با زبان خوش بینانه شما مطابقت دارد. وضعیت شما صاف است. افراد دیگر جذب انرژی و سرزندگی شما می شوند.

4. اگر احساس فوق العاده ای نداشته باشم چه می شود- گاهی مردم می گویند اگر این کار را نکنم چه؟ من نمی خواهم به دوستان و همکارانم دروغ بگویم و به آنها بگویم همه چیز فوق العاده است در حالی که اینطور نیست. یک لحظه فرض کنید سالی خسته است، و اگر کسی از او بپرسد که چطور است، و او بگوید، من خسته هستم، این فکر را تقویت می کند که خسته است. او حتی بیشتر احساس خستگی می کند و یک روز بد و بی ثمر در کار خواهد داشت.

فرض کنید او خسته به خانه می رود و متوجه می شود که 10 میلیون دلار برنده شده است. او می دوید تا تلفنی بگیرد و با انرژی کامل به خانواده و دوستانش بگوید و تمام شب را بیدار می ماند و جشن می گرفت و برنامه ریزی می کرد که با پول چه کار کند. اما دقایقی پیش او زنی خسته و فرسوده بود. حالا چه اتفاقی برای او افتاده است؟ تحول او کاملا ذهنی است. موضوع این است که سالی روی چه چیزی تمرکز می کند.

او می‌توانست روی احساس خستگی تمرکز کند. این یک گزینه بود از سوی دیگر، او می توانست به برکات فراوان زندگی خود فکر کند و احساس خوشبختی و انرژی کند. وقتی به خود می گوییم خسته هستیم، احساس خستگی می کنیم. وقتی به خود می گوییم فوق العاده هستیم، احساس انرژی می کنیم.

4. دست از شکایت بردارید

“مشکلات، مانند نوزادان، با شیر دادن بزرگتر می شوند” – لیدی هالند. وقتی کسی تمام مشکلات و شکایات خود را از ما می‌گیرد، احساس شادی و انرژی نمی‌کنیم. هیچ کس دوست ندارد در کنار یک شاکی باشد. شکایت در مورد به اشتراک گذاشتن تجربیات زندگی با دوستان و خانواده و آنچه که مردم احتمالاً می توانند برای ما انجام دهند در صورت داشتن مشکلات جسمی نیست.

باید پیش دکتر برویم نه دوستان و خانواده. صحبت کردن در مورد درد و ناراحتی فقط همین را برای شما به ارمغان می آورد. گاهی اوقات مردم زمان زیادی را با شکایت از آب و هوا تلف می کنند. به سادگی در مورد چیزهایی که کنترلی بر آنها نداریم و تأثیر قابل توجهی بر زندگی ما ندارند، معنی ندارد.

شکایت کردن پاسخی برای چالش های ما در زندگی نیست. شکایات از سه طریق علیه ما کار می کنند: اول اینکه هیچ کس نمی خواهد اخبار منفی در مورد بیماری و مشکلات شما بشنود. دوم، شکایت درد شما را تقویت می کند، و سوم، هیچ نتیجه ای نمی گیرد.

بهشت به کسانی که عمل می کنند کمک می کند

نگرش همه چیز هندی است

هیچ چیزی به خودی خود اتفاق نمی افتد. همه چیز به محض اینکه بفهمید که باید از طریق تلاش‌هایتان به آن کمک کنید، سر راهتان قرار می‌گیرد. چهره یک فرد را می توان در آینه دید، اما چگونه آن شخص را از درون می توان با نگاه کردن به حلقه دوستش فهمید.

1. با ترس های خود عاقلانه مقابله کنید

اگر می‌خواهیم موفق باشیم، باید مایل باشیم که ناراحت باشیم. برای دستیابی به اهداف و درک پتانسیل خود، باید مایل به انجام کارهایی باشیم که از انجام آنها می ترسیم. اینگونه است که ما پتانسیل خود را توسعه می دهیم.

همانطور که ماری کوری گفت، از هیچ چیز در زندگی نباید ترسید. فقط قابل درک است. ترس به معنای خطرات فیزیکی نیست که ممکن است به شما آسیب برساند یا سلامت شما را به خطر بیندازد. در اینجا انجام کارهای چالش برانگیز به معنای آنهایی است که مانع رشد شخصی و حرفه ای شما می شوند. اینها چیزهایی هستند که شما را می ترسانند – اما می دانید برای رسیدن به آنچه در زندگی می خواهید ضروری هستند.

رایج ترین ترس هایی که شناسایی می شوند عبارتند از:

  1. سخنرانی عمومی یا ارائه سخنرانی،
  2. شنیدن کلمه “نه” یا رد شدن ایده های آنها،
  3. تغییر شغل یا راه اندازی کسب و کار خود،
  4. گفتن «اخبار منفی» به مدیران یا مدیران اجرایی،
  5. صحبت با افراد در مدیریت بالاتر،
  6. ترس از شکست.

پنهان شدن از ترس هایمان ما را به جایی نمی برد. همانطور که میگوئل دو سروانتس گفت: “کسی که ثروت را از دست می دهد بسیار از دست می دهد. کسی که یک دوست را از دست می دهد بیشتر از دست می دهد، اما کسی که شجاعت را از دست می دهد همه چیز را از دست می دهد. هیچ عصای جادویی برای بیرون آمدن از این وجود ندارد.

راه حل ساده مقابله با موقعیت های ناراحت کننده بدون ترس و اضطراب است و ما تا ابد سپاسگزار خواهیم بود. وقتی قدم بردارید و کاری را انجام دهید که از آن می ترسید، خود را یک برنده فوری در نظر بگیرید.

شما با شرکت در عرصه، بدون توجه به نتیجه، برنده هستید. داشتن برخی ترس ها اشکالی ندارد. افراد موفق ترس دارند. تفاوت این است که افراد موفق با وجود ترس دست به اقدام می زنند و جلو می روند. همیشه آسان نیست. اما وقتی با ترس های خود روبرو شوید، احساس خوبی نسبت به خود خواهید داشت.

2. بیرون بروید و شکست بخورید

شکست تنها فرصتی است برای شروع دوباره هوشمندانه تر. به قول وینستون چرچیل، “موفقیت از شکستی به شکست دیگر بدون از دست دادن اشتیاق است.” افراد موفق یاد گرفته اند که در مسیر موفقیت خود شکست بخورند. در حالی که ممکن است از شکست های خود لذت نبرند، آنها را به عنوان بخشی ضروری از موفقیت می شناسند.

کارآمد شدن در هر مهارتی مستلزم زمان، تلاش، نظم و انضباط و تمایل به پشتکار در برابر مشکلات است. جک کنفیلد و مارک ویکتور هنسن با 33 رد در یک دوره سه ساله مواجه شدند تا ناشری را وادار به بله گفتن برای انتشار کتابشان کنند. اما 34th Publisher گفت که پس از 33 رد، موفقیت چشمگیر “سوپ مرغ برای روح” آغاز شد.

خلاصه نگرش همه چیز است

این مجموعه کتاب بیش از 100 میلیون نسخه فروخت. همه به این دلیل که این دو نویسنده مصمم بودند که بارها و بارها شکست بخورند و تا زمانی که موفق شوند ادامه دهند. نگرش آنها مثبت باقی ماند و این نگرش دهها میلیون دلار ارزش داشت. تنها زمانی که موفقیت غیرممکن است زمانی است که آن را رها کنید.

ترک قطعی است، اما تلاش مداوم، با تعهد و پشتکار، می تواند به موفقیت تبدیل شود. توماس واتسون گفت، اگر دوست دارید فرمولی برای موفقیت به شما بدهم، بسیار ساده است، میزان شکست خود را دو برابر کنید.

3. شبکه سازی که نتیجه می گیرد

اگر به اندازه کافی به دیگران کمک کنید تا به آنچه می خواهند برسند، می توانید به هر چیزی که می خواهید برسید. شبکه سازی راهی برای به کارگیری تلاش های خود و تسریع سرعت رسیدن به نتایج است. به هر حال، هر چه روابط محکم‌تری ایجاد کنید، فرصت‌های بیشتری برای موفقیت خواهید داشت. ما به سادگی نمی توانیم به تنهایی در مقیاس بزرگ موفق شویم.

در حوزه کسب و کار، شبکه دارای مزایای زیر است:

  1. مشتریان جدید یا سرنخ های تجاری ایجاد می کند،
  2. فرصت های شغلی را افزایش می دهد،
  3. به یافتن افراد مناسب برای پر کردن پست های حیاتی کمک می کند،
  4. اطلاعات و منابع ارزشمندی را ارائه می دهد،
  5. در حل مشکلات کمک کند.

در حوزه شخصی، این چیزی است که شبکه انجام می دهد:

  1. روابط اجتماعی خود را با معرفی دوستان جدید تقویت کنید،
  2. به شما کمک می کند تا با افراد مختلف قومی، فرهنگی و فلسفی آشنا شوید و
  3. به رشد معنوی کمک کنید.

نگرش و عمل

نگرش همه چیز در مورد شبکه است. خدمت به دیگران برای ایجاد و بهره مندی از شبکه شما بسیار مهم است. فقط به این دلیل که برایتان مهم است، هر از گاهی با مردم تماس بگیرید. اگر تجارت از این تماس ها حاصل شود، عالی است. اگر کسب و کار از این تماس ها حاصل نشود، این نیز عالی است. از فرصت های روزمره برای ملاقات با مردم استفاده کنید. با هر فردی به عنوان مهمی رفتار کنید. هرگز پیگیری را فراموش نکنید. به عنوان مثال، شما در یک شام شرکت می کنید و یک تماس جدید برقرار می کنید.

در اسرع وقت یک یادداشت کوتاه ارسال کنید و توضیح دهید که چقدر از ملاقات و صحبت با آن شخص لذت برده اید. به یاد داشته باشید که شبکه ها در طول زمان ساخته می شوند و نتایج قابل توجه معمولاً بلافاصله ظاهر نمی شوند. پس صبور باش مهارت های شبکه ای عالی جایگزین عالی بودن در زمینه کاری شما نمی شود. با یادگیری و بهبود مداوم، تلاش های شما نتایج شگفت انگیزی به همراه خواهد داشت.

نتیجه

رفتار همه چیز است

سبک نگارش کلر جذاب و قابل درک است و این کتاب را برای خوانندگان با هر زمینه ای قابل دسترس می کند. او اهمیت حفظ نگرش مثبت در مصیبت ها را از طریق حکایت های شخصی، مثال های زندگی واقعی و تمرین های تفکر برانگیز به طور موثر نشان می دهد. تاکید او بر قدرت تفکر و خودگفتاری ابزارهای عملی را در اختیار خوانندگان قرار می دهد تا تغییر را در زندگی خود اعمال کنند.

این کتاب در دوازده فصل تنظیم شده است که هر فصل بر جنبه خاصی از نگرش، مانند مسئولیت پذیری، پرورش ذهنیت مثبت و پذیرش تغییر تمرکز دارد. یکی از قانع‌کننده‌ترین بخش‌های کتاب، مفهوم «سه د» است که مخفف عبارت Desire، Dedication و Determination است. این چارچوب نقشه راه موفقیت را در اختیار خوانندگان قرار می دهد و اهمیت پشتکار در رویارویی با موانع را نشان می دهد.

کلر همچنین به باورهای غلط رایج در مورد مثبت اندیشی می پردازد و تأکید می کند که این تفکر در مورد نادیده گرفتن واقعیت یا انکار مشکلات نیست. در عوض، او خوانندگان را تشویق می‌کند تا شرایط خود را بپذیرند و رویکردی فعال برای غلبه بر چالش‌ها اتخاذ کنند.

یک انتقاد جزئی این است که برخی از محتوا ممکن است تکراری باشد، زیرا پیام اصلی اهمیت نگرش مثبت در سراسر کتاب تکرار شده است. با این حال، این تکرار موضوع اصلی را تقویت می کند و تضمین می کند که پیام با خوانندگان طنین انداز می شود.

در خاتمه، «نگرش همه چیز است» نوشته جف کلر، کتابی روشنگر و الهام‌بخش است که راهنمایی‌های ارزشمندی در مورد قدرت نگرش مثبت ارائه می‌کند. خواندن این کتاب برای کسانی است که به دنبال غلبه بر چالش ها، دستیابی به رشد شخصی و افزایش رفاه کلی خود هستند. با رویکرد ساده و در دسترس خود، پتانسیل تغییر زندگی و الهام بخشیدن به خوانندگان را برای در دست گرفتن کنترل سرنوشت خود دارد.

نقد و بررسی کتاب نگرش همه چیز است

یکی از چیزهایی که در مورد این کتاب بسیار قدردانی کردم این است که به شیوه ای قابل درک و قابل درک نوشته شده است. جف کلر از تجربیات خود می نویسد و نمونه هایی از زندگی واقعی را به اشتراک می گذارد که نکات او را نشان می دهد. این باعث می شود که خواننده راحت تر با مطالب ارتباط برقرار کند و بفهمد که چگونه می تواند مفاهیم را در زندگی خود به کار گیرد.

یکی از نکات کلیدی این کتاب این است که نگرش شما مستقیماً بر زندگی شما تأثیر می گذارد و با تغییر طرز فکر خود می توانید زندگی خود را متحول کنید. جف کلر راهبردهای عملی برای ایجاد نگرش مثبت و غلبه بر افکار و باورهای منفی ارائه می دهد. او همچنین بر اهمیت اقدام و پشتکار در شرایط سخت تاکید می کند.

من همچنین از تاکید بر مسئولیت شخصی در این کتاب قدردانی کردم. جف کلر توضیح می دهد که ما کنترل زندگی خود را در دست داریم و قدرت شکل دادن به تجربیات خود را داریم. او خوانندگان را تشویق می کند تا با ایجاد تغییراتی از درون، بر افکار و احساسات خود مالکیت داشته باشند و زندگی خود را کنترل کنند.

در پایان، نگرش همه چیز است نوشته جف کلر، کتابی قدرتمند و الهام بخش است که به شما کمک می کند تا با تغییر طرز فکرتان، زندگی خود را متحول کنید. چه به دنبال بهبود روابط خود باشید، چه به دنبال موفقیت در حرفه خود باشید یا به سادگی شادی بیشتری در زندگی پیدا کنید، این کتاب منبع ارزشمندی است که من به شدت توصیه می کنم.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهارده + هفت =