کوچینگ:زنان در حال توسعه -شناسایی قدرت های برتر از طریق پرتره های مبتنی بر نقاط قوت

کوچینگ

این برای چیست؟

به طور معمول، در فرآیند توسعه، به دنبال نقاط ضعف خود هستیم. به عبارت دیگر، معمولاً مردم به دنبال نقاطی هستند که در آنها ضعف دارند و به آنها تمرکز می‌کنند. به همین دلیل، اغلب افراد درخواست دارند که به نقاط ضعفشان اشاره کنید، به جای آنکه تحسین‌های شان را بپذیرند. این رفتار به ویژه در زنان شایع است. اما امروزه، مجموعه‌ای بزرگ از تحقیقات نشان می‌دهد که توسعه بر اساس نقاط قوت، بسیار مؤثر است و درک نقاط قوت خود، برای دستیابی به موفقیت، بسیار حیاتی است. در واقع، به نقاط ضعف خود کار کنید، تنها در صورتی که واقعاً بخواهید از آنها در نقش خود استفاده کنید. اگر این نقاط ضعف برای موفقیت آنها مهم هستند، آیا باید به فکر این باشید که آیا نقش مناسبی دارند یا خیر؟

چه زمانی از آن استفاده کنم؟

این تمرین عالی برای هر خانمی است که می‌تواند در هر مرحله‌ای از حرفه‌اش انجام دهد. اما به خصوص برای تقویت اعتماد به نفس بسیار مفید است و به افراد اجازه می‌دهد تا بر روی آنچه واقعاً در آن مهارت دارند تمرکز کنند. جمع‌آوری بازخوردهای دیگران می‌تواند نظراتی را ارائه دهد که قبلاً شنیده نشده‌اند (احتمالاً به دلیل عدم توجه به آنها!). این به تنهایی بهبود فوری اعتماد به نفس است و به شما یک مرجع برای بازگشت به آن در زمان‌هایی که اعتماد به نفس شما کم است، می‌دهد. این تمرین می‌تواند به زنان کمک کند تا بفهمند چرا موفق هستند یا چرا در نقش خود (یا جنبه‌های آن) با مشکل مواجه هستند. این تمرین واقعاً به زنان کمک می‌کند تا در مورد خودشان و نحوه درک خودشان فکر کنند و سپس اقدامات لازم را انجام دهند تا باورهای خود را تغییر دهند.

چیستی روند؟

در ابتدا، به مشتری در مورد هدف تمرین و نتایجی که با شرکت در آن می‌توان به دست آورد، توضیح داده می‌شود. با ایشان در مورد نگرانی‌هایی که ممکن است داشته باشند و همچنین طیف افرادی که قرار است از آنها برای شرکت در تمرین استفاده کنند، صحبت می‌شود. دستورالعمل تکمیل تمرین نیز در قالب زیر، همراه با یک مثال کامل، آمده است.

پس از اینکه مشتریان تمرین را به پایان رساندند، اطلاعات را با آنها مرور کرده و بررسی می‌شود که چه چیزی در مورد خود یافته‌اند، چه الگوها و مضامینی را کشف کرده‌اند و چه معنایی برایشان دارد. برای اطمینان از اینکه آنها بازخورد را می‌پذیرند، سؤالات کاوشگری پرسیده می‌شود (گاهی اوقات آنها سعی می‌کنند آن را کنار بگذارند یا اظهار می‌کنند که مردم فقط “مهربان هستند”).

سپس با استفاده از فرم پرتره نقاط قوت، با آنها بحث می‌شود که چه مقدار از نقاط قوتی که شناسایی کرده‌اند، استفاده می‌کنند و چه فرصت‌هایی برای استفاده بیشتر از آنها دارند. اگر برای یافتن فرصت‌هایی برای استفاده از نقاط قوت خود تلاش می‌کنند، بررسی می‌شود که چرا این امر است: آیا مدیر آنها مانع از آن‌ها می‌شود؟ آیا این نقش دامنه ندارد یا به طور بالقوه نقش برای آنها مناسب نیست؟ هنگامی که آنها تشخیص داده‌اند که برای استفاده بیشتر از نقاط قوت خود چه کاری می‌توانند انجام دهند، جلسه کوچینگ برای پوشش دادن هر گونه مکالمه‌ای که ممکن است با مدیر خود یا دیگران برای باز کردن راه نیاز داشته باشند، توسعه داده می‌شود. از آنها خواسته می‌شود تا به شما بگویند که چگونه نقاط قوت خود را به افراد دیگر معرفی کنند تا مطمئن شوید که با اطمینان و قاطعیت با آنهاصحبت کرده‌اید.

در مرحله بعد، مشتریان تحت تمرین دعوت می‌شوند تا برنامه اقدامات خود را برای بهبود نقاط ضعف خود در مورد هدف تمرین تهیه کنند. در این مرحله، به ایشان یک فرم توسعه داده می‌شود که به آنها کمک می‌کند برنامه اقداماتی را که باید انجام دهند تا به هدف خود برسند، برنامه‌ریزی کنند. این فرم شامل چندین بخش است، از جمله اولویت‌بندی اقدامات، زمانبندی، مسئولیت‌پذیری و پیگیری پیشرفت است.

در مرحله بعد، مشتریان تحت تمرین دعوت می‌شوند تا به مرور پیشرفت خود در مورد هدف تمرین بپردازند. در این مرحله، با استفاده از ابزارهای مختلفی، مانند مصاحبه، سؤالنامه‌ها و پرتره‌های پیشرفت، پیشرفت مشتری بررسی می‌شود. با مشتری در مورد اینکه چه اتفاقاتی در مسیر به هدف اتفاق افتاده است و چه چیزهایی از دست رفته یا بهبود پیدا کرده‌اند، بحث می‌شود. با مشتریان در مورد اینکه چگونه می‌توانند با موانع روبرو شده و برای جلوگیری از آن‌ها تلاش کنند، همراه شوید.

در نهایت، مشتریان تحت تمرین دعوت می‌شوند تا به تلاش خود برای بهبود هدف تمرین خود نگاه کنند و بررسی کنند که آیا هدف تمرین شان تغییر کرده است و آیا به این تغییرات نیاز دارند. در این مرحله، با مشتری در مورد اینکه چگونه می‌توانند هدف خود را بازنگری کنند و چگونه می‌توانند به هدف جدیدی که دارند، دست یابند، بحث می‌شود. در این مرحله، اگر مشتری تصمیم گرفت که به هدف جدیدی برسد، یک برنامه اقدامات جدید تهیه می‌شود و فرآیند تمرین از ابتدا شروع می‌شود.

کوچینگ

زمان مورد نیاز

پنج دقیقه برای اطلاع رسانی به مشتری، 30 دقیقه اگر می خواهید مرحله 1 را با هم انجام دهید و 45 دقیقه برای مرور پرتره.

در اینجا اطلاعاتی است که باید قبل از جلسه برای مشتری ارسال شود.

تمرین پرتره منعکس شده

مراحل زیر را برای ایجاد پرتره نقاط قوت خود دنبال کنید.

مرحله 1: به نقاط قوت خود فکر کنید

به زمان هایی فکر کنید که می دانستید بهترین عملکرد خود را دارید. نقاط قوت شما چه بود؟ در موقعیت ها چه می گذشت؟ چه احساسی داشتی؟ این نقاط قوت، موقعیت ها و احساساتی که داشتید را در صفحه نقاط قوت من یادداشت کنید (صفحه 185). سپس به مرحله 2 بروید.

مرحله 2: از دیگران در مورد نقاط قوت خود بپرسید

برخی از افرادی را انتخاب کنید که می توانند به شما بازخورد صادقانه درباره نقاط قوت شما بدهند. عدد ایده آل حدود 10 است (اما هر چیزی بالاتر از 5 مفید است) تا بتوانید تصویری کامل و گرد از نقاط قوت خود داشته باشید. این افراد باید شامل همکاران فعلی، دوستان و اعضای خانواده و در صورت امکان همکاران قبلی باشند.

از آنها بخواهید که در بهترین حالت خود به این فکر کنند که چگونه هستید و داستان ها یا مثال هایی برای حمایت از این موضوع ارائه کنند. در بحث خود، ممکن است بخواهید از برخی از سوالات زیر استفاده کنید:

آنها می گویند نقاط قوت شما چیست؟

وقتی در بهترین حالت خود بودید چه کار می کردید؟

سهم مثبت شما چه بود؟

افکار خود را در صفحه بازخورد نقاط قوت (صفحه 186) ثبت کنید. جدول 11.1 انواع چیزهایی را که ممکن است بخواهید ضبط کنید را نشان می دهد.

مرحله 3: موضوعات را شناسایی کنید

هنگامی که با همه صحبت کردید، در مورد نقاط قوتی که شناسایی کرده اید و بازخوردهایی که دریافت کرده اید فکر کنید. زمان و فضایی آرام برای خواندن پاسخ‌های مجدد با دقت

جدول 11.1 نمونه بازخورد نقاط قوت

کوچینگ

 

با کی صحبت کردم چه نقاط قوت انجام داد
به؟ آنها می بینند؟ تم ها و الگوها
1. همکار کار A اشتیاق، من به راحتی تسلیم نمی شوم، می بینم
پشتکار، شوخ طبعی جنبه خنده دار چیزها من می آورم
انرژی برای بحث
2. بهترین دوست استقامت، استقامت، من در کمک به مردم خوب هستم
مفید بودن زمانی که زمان سخت است من دارم
استقامت زیاد
3. رئیس عالی در رابطه
ساختمان، خلاق، می‌بیند
تصویر بزرگتر

می توانم تصور کنم که اوضاع چگونه خواهد بود. با مردم رابطه خوبی دارم

 

جدول 11.2 نقاط قوت مثال پرتره

 

 

الگوها و شخصی
تم ها بیانیه مثال های داده شده

 

  1. پایداری من از طریق هر کدام کار می کنم

مشکلاتی که من در آنها می بینم

تا به هدفم برسم من

می تواند طنز را در الف ببیند

وضعیت.

 

  1. توانمندسازی من معتقدم که همه

 

توانایی انجام یک

 

کارت عالی بود. دوست دارم باشم

 

قادر به حمایت از مردم

 

تیمی با انگیزه برای تمرکز بر کسب بهترین نتایج. از نزدیک با لیزا کار کرد تا زمانی که وضعیت فوری حل شد. تمرکز روی کاری که باید انجام شود.

به همکار کمک کرد تا بفهمد که می تواند به آنچه دلش می خواهد دست یابد.

به لیزا کمک کرد تا بعد از اینکه اوضاع کمی بد پیش رفت روحیه خود را حفظ کند.

کوچینگ

منبع اقتباس شده توسط دایان هربرت از Reflected Best Self Exercise (مرکز سازمان های مثبت، دانشگاه میشیگان) و “ترکیب بهترین پرتره از خود منعکس شده: ایجاد مسیرهایی برای تبدیل شدن به فوق العاده در سازمان های کاری”، بررسی آکادمی مدیریت (رابرتس و همکاران، 2005).

خودت برخی از نقاط قوت شناسایی شده ممکن است نقاط قوتی باشد که شما از آنها آگاه هستید. دیگران ممکن است چیزهایی باشند که شما متوجه نشده بودید که نقاط قوت هستند زیرا آنها به طور طبیعی برای شما ظاهر می شوند. در ستون پایانی صفحه بازخورد نقاط قوت (صفحه 186)، مضامین و الگوهایی را که می توانید شناسایی کنید، یادداشت کنید.

جدول 11.3 نقاط قوت من

وضعیت چطور بود؟ چه اتفاقی داشت می افتاد؟ چه احساسی داشتی؟ نقاط قوت شما چه بود؟
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کوچینگ

 

جدول 11.4 بازخورد نقاط قوت

با کی صحبت کردم؟ چه نقاط قوتی دیدید؟ تم‌ها و الگوها
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول 11.5 پرتره نقاط قوت

الگوها و مضامین اظهارات شخصی مثال‌های داده شده
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مرحله ۴: توصیف نقاط قوت خود

با استفاده از الگوها و مطالبی که از تجزیه و تحلیل شما بدست آمده است، چند پاراگراف بنویسید که در آن به خلاصه توضیح دهید که چه عواملی باعث شده‌اند شما به دوست داشتن خود ایمان داشته باشید و چه نقاط قوتی دارید. برای ثبت این تحلیل و افکار خود از صفحه‌ی پرتره نقاط قوت (صفحه ۱۸۷) استفاده کنید. در جدول ۱۱.۲ مثالی از این کار آورده شده است.

از این پرتره در آینده می توانید برای کمک به تصمیم گیری‌ها و انتخاب‌های خود استفاده کنید و همچنین آن را به عنوان یادآوری در زمان‌های سخت بکار ببرید تا به شما یادآوری کند که واقعا چه نقاط قوتی دارید!

بهبود اعتماد به نفس با تغییر باورها:

مدیریت گفتگوی درونی و صداهای ذهنی

این کار به چه هدفی انجام می‌شود؟

غالباً افراد متوجه نمی‌شوند که چقدر از طریق گفتگو با خودشان و باورهایی که درباره خودشان دارند، محدود هستند. گاهی اوقات در جلسات کوچینگ، در لحظه‌ای، مشتری متوجه می‌شود که او خودش را از انجام کاری باز داشته است. در این موارد، معمولاً یک یا چند باور محدودکننده وجود دارد و این باورها ممکن است افراد را به طور قابل توجهی باز دارند – به خصوص اگر گفتگوی درونی آن‌ها همیشه این باورها را تقویت کند.

تمام افراد صداهایی در ذهن خود دارند – فقط از آن‌ها بپرسید و آن‌ها به شما خواهند گفت که چه گفتگویی در ذهنشان جریان دارد. گاهی اوقات گفتگوی درونی سودمند است و می‌تواند به درک بهتر موقعیت‌ها و بهبود عملکرد کمک کند، اما اغلب در بهترین حالت، انتقادی و در بدترین حالت، مخرب است. این ابزار برای کمک به مردم برای درک چگونگی کنترل صداهای درون ذهنشان است تا مکالمات سازنده‌تری را داشته باشند.

زمانی که می‌شنوید افراد در مورد روایتی که در ذهنشان گذر می‌کند صحبت می‌کنند و در موقعیت‌های دشوار یا پس از موقعیت‌های مهم قرار دارند، می‌توانید از این روش استفاده کنید. هنگامی که افراد از کلمات یا جملاتی استفاده می‌کنند که به وضوح به دلیل باورهای محدود کننده خودشان ایجاد شده‌اند، نوبت به مداخله است. به جملاتی مانند «می‌دانم باید» که نشان می‌دهند گفتگویی وجود دارد که به آن‌ها می‌گوید کاری انجام نداده‌اند، «احساس می‌کردم خیلی احمق/ناکافی/احمق بودم» که نشان می‌دهد آنها بیش از حد به چیزی که اتفاق افتاده است فکر می‌کردند، گوش دهید. دیگر اظهاراتی که نشان می‌دهند در فرآیند تفکر تداخلی وجود داشته‌اند، بررسی شوند و از آن‌ها به سراغ باورهای محدود کننده خود بروید.

برای شروع، باید روی برخی از باورهای محدود کننده که فرد دارد کار کنید تا فهمید چگونه آنها را تغییر دهید. این می‌تواند یک فرآیند کاملاً ساده باشد، به شرطی که بتوانید شخص را وادار کنید که دقیقاً باور محدود کننده را به صورت شفاهی بیان کند. ممکن است چند بار از آنها بپرسید که اعتقاد محدود کننده آنها چیست، دقیقاً آنچه را که شنیده‌اید به آنها منعکس کنید و بررسی کنید که آیا توصیف شما از باور محدود کننده دقیق است یا خیر. هنگامی که باور کردید که آن را به دست آورده‌اید، از سؤالات زیر برای کمک به آنها برای تغییر باور استفاده کنید. وقتی به سؤال نهایی نزدیک می‌شوید، معمولاً متوجه خواهید شد که آنها با عصبانیت لبخند می‌زنند زیرا به شما می‌گویند تنها چیزی که ممکن است آنها را از پذیرش این باور جدید باز دارد، خودشان هستند!

سوالاتی برای تغییر باورهای محدود کننده

این باور محدود کننده در وهله اول از کجا آمده است؟

از چه راه هایی شما را محدود می کند؟

چه شد که به این نتیجه رسیدید که این برای شما صادق است؟

این باور محدود کننده چگونه به شما کمک می کند؟

عواقب حفظ این باور برای خود، خانواده و سلامتی شما چیست؟

ترجیح می دهید چه چیزی را باور کنید؟ (این بسیار مهم است که به آنها زمان زیادی برای بیان کلامی باور جدید بدهید.)

چگونه اوضاع با این باور جدید بهبود خواهد یافت؟

چگونه ممکن است اوضاع با این باور جدید بدتر شود؟

قسمت 2

وقتی به آنها کمک می‌کنید تا یک باور جدید پیدا کنند، بخش بعدی این است که به آنها یادآوری شود که در این فرآیند هیچ چیزی دخالت ندارد و باور جدید به طور کامل در ذهنشان تعبیه شده است.

از فرد بپرسید که آیا احساس می‌کند که صداهایی در سرش وجود دارد یا خیر. وقتی فرد تأیید می‌کند که صداهایی وجود دارد، به او تضمین دهید که این کاملاً طبیعی است و تقریباً همه‌ی افراد صداهایی در سر خود دارند. از آنها بپرسید که صدا برایشان مفید است یا مانعی برایشان دارد. اکثر مردم می‌گویند که صدا مانعی برایشان است و اعتماد به نفسشان را کاهش می‌دهد. از آنها بپرسید که زمانی که صدا با تفکرشان تداخل می‌کند را مشخص کنند تا بتوانید زمان‌های خاصی که مشکل است، جدا کنید.

از آنها اجازه بگیرید تا یک تکنیک را با آنها امتحان کنید، و وقتی موافقت کردند، از آنها بخواهید چشمانشان را ببندند و “صدا” را تصور کنند. ممکن است این کار برای آنها دشوار باشد، بنابراین از این دستور استفاده کنید: “آیا این یک شخص، یک شکل، یک کاریکاتور، یا یک شخصیت کارتونی است؟”

حال از فرد بخواهید که وقتی با او صحبت می‌کنید، صدا چگونه به نظر می‌رسد. اغلب مردم می‌گویند که به نظر می‌رسد مانند فردی است که می‌شناسند یا صدایی “تحریک کننده” است. از آنها بخواهید که صدا را تغییر دهند، سرعت آن را افزایش دهند تا شبیه یک شخصیت کارتونی به نظر برسد، صدای بلند و مضحکی بسازند یا آن را به شکل دیگری تغییر دهند. از آنها بپرسید: “آیا این تغییر صدا بهتر یا بدتر شده است؟” آنها معمولاً به شما می‌گویند که تغییر صدا قدرت صدا را کاهش می‌دهد. اگر اینطور نیست، از آنها بخواهید دوباره آن را تغییر دهندو به دنبال نظرشان بپرسید. به این ترتیب، آنها به طور ذهنی متوجه خواهند شد که آن صدایی که در ذهنشان پخش می‌شود، قدرتی ندارد و کنترل آن در دست آنهاست. تمرین این تکنیک به طور مداوم می‌تواند به کاهش شدید علائم شنوایی کمک کند و به طور کلی به بهبود کیفیت زندگی فرد کمک می‌کند.

نکات و راهنمایی ها

با افراد و در مورد باورهای محدود کننده آنها صحبت کنید و بررسی کنید که چه چیزی آنها را از پیشرفت باز می‌دارد و چگونه بر آنها تأثیر می‌گذارد. به تم‌ها، الگوها و گفتگوهای داخلی آنها که در بخش دوم تمرین قابل مشاهده هستند، دقت کنید. در صورتی که آنها می‌خواهند به باورهای جدیدشان پایبند باشند، به آنها بگویید که یک ابزار برای کمک به آنها وجود دارد، اما این یک تکنیک کمی عجیب است. پیشنهاد دهید که آنها اجازه دهند این تکنیک را امتحان کنید. وقتی برای اولین بار از آنها می‌پرسید که صدایی که در ذهنشان پخش می‌شود، چه شکلی است، ممکن است تردید کنند و توصیف آن برایشان سخت باشد، اما معطل نشوید. ساکت باشید تا به آنها زمان بدهید و در صورت لزوم، با پرسش “چه چیزی می‌بینید؟” از آنها درخواست توصیف دقیق‌تری کنید. آنها را تشویق کنید و به آنها اطمینان دهید که هر چیزی که توصیف می‌کنند، درست است (به هر حال، هر چقدر هم عجیب به نظر برسد). اجازه دهید تصمیم برای “دور” صدا از آنها باشد. برخی ممکن است دست خود را روی میز بزنند، برخی دیگر ممکن است صدا را قطع کنند و برخی دیگر ممکن است آن را بر روی شانه‌های خود بیندازند. این کاملاً انتخاب آنهاست. در جلسات بعدی، به صدایی که آنها توصیف کرده‌اند با عباراتی که آنها برای توصیف آن استفاده کرده‌اند، اشاره کنید.

زمان مورد نیاز

45-60 دقیقه اگر آنها شکل و صدای “صدا” را نسبتاً سریع تشخیص دهند، می تواند بسیار سریع باشد. برای تقویت تکنیک و بررسی نحوه عملکرد آن آماده باشید که به طور منظم 5 تا 10 دقیقه مرور کنید.

اعتمادسازی: تعریف تیم درونی

این برای چیست؟

بسیاری از زنان با مشکلات اعتماد به نفس دست و پنجه نرم می‌کنند، حتی آنهایی که به نظر می‌رسد که کنترل کاملی بر زندگی‌شان دارند. ممکن است نگرانی‌ها و ترس‌های درونی داشته باشند که سعی می‌کنند با آنها مقابله کنند. تکنیک “بازیکن” به افراد کمک می‌کند تا با ایجاد یک فهرست از رفتارهای مطلوب و مدیریت عملکرد خود، به حالتی که دوست دارند دست یابند و در شرایطی که با آن مواجه هستند، آرامش خود را حفظ کنند. این تکنیک به آنها کمک می‌کند که تنوع بیشتری در انتخاب رفتارها داشته باشند و به آنها اعتماد به نفس بیشتری بدهد. این تکنیک به راحتی با یک تصویر ساده، که مربی با مشتری توسعه می‌دهد، قابل اجرا است. مشتری یک برگه دارد که به آن مرتبا مراجعه کرده و از ابزارهایی که در اختیار دارد، استفاده کند.

از این تکنیک در هر زمانی که مشتری به شما می‌گوید که با اعتماد به نفس خود دست و پنجه نرم می‌کند، برای مثال در موقعیت‌های فوق‌العاده یا روزمره، می‌توانید استفاده کنید. وقتی مشتری با ایده تجسم راحت است و شما درباره این مفهوم که هر کس صداهایی در ذهن دارد، با او صحبت می‌کنید، می‌توانید از این ابزار استفاده کنید. همچنین زمانی که یک اتفاق بزرگی رخ می‌دهد که مشتری به آن عصبی است یا به شما می‌گوید که همیشه در موقعیت‌هایی قرار می‌گیرد که با آنها به خوبی سر نمی‌برد، استفاده از این تکنیک مفید است. همچنین، اگر به شخصی کوچینگ می‌کنید که به دلیل احساسی که در مورد تصویر خود دارد با اعتماد به نفس دست و پنجه نرم می‌کند، این تکنیک بسیار مفید است. بازیکنان را می‌توانید با توجه به موقعیت انتخاب کرده و سپس به صورت مداوم آنها را بررسی کنید تا ببینید آیا به خوبی خدمات می‌دهند یا نیاز به تغییر دارند.

روند چیست؟

هنگامی که درباره این موضوع با مشتری صحبت می‌کنید، آماده باشید تا در قالب یک یادداشت، اطلاعات مورد نیاز را ثبت کنید. این یادداشت را می‌توانید بعداً تایپ کرده و کامل کنید.

برای شروع، بهتر است با سوالاتی در مورد احساسات و رفتار مشتری در موقعیت‌های خاص، به صحبت کردن با ایشان بپردازید. به این ترتیب، می‌توانید برخی از کلمات و عباراتی که مشتری در مورد خودش می‌گوید، شناسایی کنید و به بازیکنانی تبدیل کنید که در اتاق تعویض ممنوع رها می‌شوند. به مشتری یادآوری کنید که در هر موقعیتی، رفتار خود را انتخاب می‌کند و در مورد مشکلاتی که در انتخاب رفتار مناسب دارد، با او در میان بگذارید. این دلایل تعریف بازیکنان تیم را شرح می‌دهد، بنابراین ارزش دارد به این کلمات نیز توجه داشته باشید.

سپس از مشتری بخواهید که نوعی زمین ورزشی را تجسم کند. اگر قبلاً به ورزش خاصی مانند نت بال، هاکی یا فوتبال علاقه داشته است، احتمالاً آن نوع فضا را انتخاب خواهد کرد. در صورتی که از این ورزش‌ها خبری ندارد، می‌توانید از ایشان بخواهید که یک نوع ورزشی را انتخاب کنند که با آن آشنایی دارند و با آن احساس راحتی کنند تا بتوانند تصویر خود را به خوبی تجسم کنند.

در ادامه، از مشتری بخواهید که در مورد رفتارهایی که دوست دارند، به صورت روزانه فکر کنند. رفتارهایی که در هر موقعیتی که با آن مواجه می‌شوند یا برایشان مهم است در رسیدن به اهدافشان کمک می‌کند. به آنها اجازه دهید که به طور کلی در مورد این رفتارها فکر کنند و به آنها اعتماد کنید که به بهترین شکل ممکن به این موضوع فکر می‌کنند. سپس می‌توانید به آنها توضیح دهید که با استفاده از تکنیک بازیکن، می‌توانند بهترین رفتارها را در موقعیت‌های مختلف تعیین کنند و در نتیجه به دست آوردن اهداف خود کمک کنند.

در نهایت، می‌توانید به مشتری توضیح دهید که با استفاده از تمام مواردی که از ایشان دریافت کرده‌اید، می‌توانید یک برنامه ورزشی شخصی‌سازی شده برای ایشان ارائه دهید. این برنامه، شامل نوع ورزشی، رفتارهای مناسب و موارد دیگری است که به ایشان در رسیدن به اهدافشان کمک خواهد کرد.

 

جدول 11.6 تعریف تیم داخلی

در کل، در این مکالمه بهتر است که به مشتری احساس دوستی و اعتماد الهام بخشید و با استفاده از تکنیک‌های مناسب، به ایشان کمک کنید تا به بهترین شکل ممکن به اهدافشان دست پیدا کنند.
تیم
دادگاه اصلی اتاق تعویض لباس اتاق تعویض ندارد
به عنوان مثال قدرت اراده به عنوان مثال حرفه ای مثلا بی حوصلگی
  اعتماد به نفس   بهره وری   خود خرابکاری

 

چند پیشنهاد برای رفتار

 

رفتارهای مثبت رفتارهایی که باید حذف شوند
قدرت اراده بی ارزشی
اعتماد به نفس عزت نفس پایین
انضباط طمع
رحم و شفقت – دلسوزی بی تابی
سرگرم کننده عدم تحمل
خودانگیختگی خرابکاری
حرفه ای گری حد نهایی
قناعت احساس گناه
اعتماد به نفس وراج
خوش بینی
تعادل
کنترل

 

از این الگو استفاده کنید تا از شخص بخواهید شناسایی کند که بازیکنانی که انتخاب کرده اند چگونه از آنها حمایت می کنند – به عنوان مثال:

 

قدرت اراده        برای کنترل هوس ها

 

برای پایبندی به یک مسیر عمل

 

باور کنم که می توانم به یک مسیر عمل پایبند باشم

 

اعتماد به نفس     تا به من یادآوری کنم که خودم را دوست دارم

 

باور کنم که لایق شاد بودن هستم

 

در مورد خودم و کسی که هستم راحت باشم

حرفه ای گری     برای دانستن زمان توقف

 

گفتن و انجام دادن آنچه که مناسب موقعیت است

 

از موقعیت ها درس بگیریم و روی منفی ها تمرکز نکنیم

 

 

وقت آن رسیده که درباره آنها فکر کنید، آنها را شناسایی کنید و یادداشت کنید. بررسی کنید که تیم شناسایی شده، بازیکنانی هستند که روزانه به آنها نیاز دارید و مطمئن شوید که همه چیز را پوشش داده‌اند. این فقط رفتارها نیست که آنها را برای دستیابی به اهداف و وظایف حمایت می‌کنند، بلکه شامل مواردی نیز می‌شود که به تعادل بین کار و زندگی مربوط می‌شود، مانند سرگرمی و خودانگیختگی.

هنگامی که مشتری به لیست اصلی راضی شد، زمان آن فرا می‌رسد که موقعیت‌ها و بازیکنان دیگری را که ممکن است نیاز به فراخوانی گاهی داشته باشند را در نظر بگیرید. این می‌تواند برای موقعیت‌هایی باشد که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد یا رویدادهای معمولی مانند سخنرانی‌ها یا جلسات بزرگ باشد. این بازیکنان، کسانی هستند که مشتری در اتاق تعویض نگه‌داشته می‌شود و در صورت نیاز آنها را بیرون می‌آورد.

در نهایت، از مشتری بخواهید رفتارهایی را که می‌خواهد حذف کند، در نظر بگیرد. این بازیکنان، کسانی هستند که در اتاق تعویض ممنوع قفل می‌شوند. باز هم، تا جایی که ممکن است، پیشنهادات را بدون بحث و ارزیابی از آنها بگیرید و سپس آنها را برای مشتری بخوانید تا ببینید آیا لیست کامل شده است یا خیر.

نکات و راهنمایی‌ها:

این تمرین زمانی بهترین کار را انجام می‌دهد که با مشتری رابطه عمیقی داشته باشید و آنها آماده باشند تا با تکنیک‌های خلاقانه کار کنند. شایان ذکر است که در طول جلسات، مورد بحث و بررسی قرار گیرد تا ببینید تیم چگونه از مشتری حمایت کرده است و همچنین از آنها به عنوان استعاره برای بحث در مورد موقعیت‌های خاص استفاده کنید، مانند “اگر در این شرایط Confidence را به دادگاه خریده اید، نظر شما چیست؟ می گویند.

همچنین، در طول جلسات، ممکن است برخی از بازیکنان به دلیل تغییر شرایط یا عدم توافق با مشتری از لیست حذف شوند و نیاز به جایگزینی داشته باشید. در این صورت، با مشتری صحبت کنید تا از انتخاب جدید راضی باشند و برای تکمیل لیست مد نظر از آن استفاده کنید.

همچنین، توصیه می‌شود که لیست بازیکنان را به طور منظم بررسی کنید و در صورت نیاز به به‌روزرسانی آن اقدام کنید. همچنین، بازیکنان را با نام و شرح کوتاهی در یک جدول یا فایل اکسل ثبت کنید تا به راحتی بتوانید به آنها مراجعه کنید و به مشتریان خدمات دهید.

زمان مورد نیاز

تقریباً 45 دقیقه برای بحث و تعریف تیم به اضافه 10 دقیقه در جلسات بعدی برای بررسی.

هوش هیجانی از طریق مدل سازی

این برای چیست؟

هوش عاطفی (EI) می‌تواند به‌عنوان یک شاخص قوی برای موفقیت، به‌ویژه برای زنان در رهبری، مورد استفاده قرار گیرد. اغلب زنان به‌خوبی درک می‌کنند که برای رهبری نیاز است به روشی خاص رفتار کنند، اما این حتی ضروری نیست. آنها می‌توانند با نشان دادن سطوح بالایی از هوش هیجانی به‌خوبی رهبری کنند. هیچ چیز تاثیرگذارتر از یک رهبر زن با نیروی جاذبه، هوش هیجانی بالا، توانایی مدیریت تعارض با لطف، میزان ادعای درست، و همچنین شوخ‌طبعی مناسب نیست. یکی از چیزهایی که اغلب به زنان مربی می‌شود، گراویتاس است، اما توصیف کلمه فوق‌العاده سخت است. گراویتاس به‌خصوص ملموس نیست. بنابراین، شناسایی فردی که هوش هیجانی بالایی دارد، مطالعه و تمرین رفتار مشاهده شده، یکی از بهترین راه‌های یادگیری و رشد است.

کوچینگ

این تمرین در زمینه هوش هیجانی بر روی توسعه مهارت‌های “آگاهی از دیگران” و “ساخت رابطه” مؤثر است. این تمرین را می‌توان به دو روش مختلف انجام داد. اولین روش، بحثی بین شما و مشتری در مورد یک شخص (یا افرادی) که از هوش هیجانی بالایی برخوردار است، تشکیل می‌دهد. دومین روش، انجام این تمرین برای خودتان در طی یک دوره زمانی است، به منظور پیدا کردن همکارانی برای مشاهده و تأمل در مورد آنچه می‌بینید و انجام می‌دهید. تشویق مشتریان خود به وقت گذاشتن برای مشاهده و تأمل هر زمانی که با شخصی روبرو می‌شوند که به‌طور خاص آنها را تحت تأثیر قرار داده است، می‌تواند مطالب بسیار خوبی را برای بحث و بررسی و استفاده به عنوان معیاری برای مشتری خود برای بهبود هوش هیجانی خود ایجاد کند.

روند چیست؟

مطمئن شوید که مشتری به درستی مفهوم هوش هیجانی را درک کرده است. مدل زیر یک مدل مفید برای یادآوری اجزای هوش هیجانی است. با او در مورد اهمیت هوش هیجانی در محل کار، به ویژه در نقش رهبری، بحث کنید و از او بخواهید تا به چگونگی آن توجه کند.

 

شکل 11.1 هوش هیجانی

منبعwww.emergeuk.com

سپس، به سادگی، مشتری یک همکار یا یک فرد ارشد در سازمان را شناسایی می کند که با او در تعامل است و رفتاری را نشان می دهد که آن را تحسین می کند. از جدول 11.7 زیر استفاده کرده و بررسی کنید که آنها در شخصی مشاهده می کنند که هوش هیجانی بالایی دارد. واقعاً برای صحبت در مورد سؤالات وقت بگذارید و از آنها بخواهید که شخص را در حال عمل تجسم کنند و به آنچه می بینند و می شنوند و همچنین وقتی در اطراف فرد هستند احساس می کنند فکر کنند. اگر سؤالاتی وجود دارد که آنها در مورد آنها مطمئن نیستند، از آنها بخواهید دفعه بعد که با فرد کار می کنند با آگاهی بیشتری مشاهده کنند تا بتوانند به وضوح تشخیص دهند که چه چیزی باعث موفقیت آنها می شود.

این تمرین را می توان با افراد زیادی که مایلند تکرار کنند (اگرچه یافتن افرادی با هوش هیجانی استثنایی همیشه کار آسانی نیست!) انجام داد. اگر احساس راحتی می کنند، می توانند با کسی که واقعاً تحسینش می کنند مصاحبه کرده و با آنها صحبت کنند و به آنچه در ذهنشان می گذرد هنگام تعامل با مردم و احساس آنها در طول مدت مشخصی بپردازند. همچنین، می توانند به تکنیک های خودتنظیمی و کنترل احساسات خود توجه کنند. این یک تمرین واقعاً مفید و سازنده برای مشتریان شما است تا به طور مداوم هوش هیجانی خود را توسعه دهند.

نکات و راهنمایی ها

قبل از اینکه به این تمرین بپردازید، باید اطمینان حاصل کنید که فرد به درستی مفهوم هوش هیجانی را درک کرده است. اگر فکر می‌کنید نیاز به بررسی و درک بیشتری دارید، بهتر است مطالعه‌ی کتاب‌های مرتبط و به ویژه کتاب دانیل گلمن در این زمینه را پیشنهاد کنید.

جدول 11.7 هوش هیجانی از طریق مدل سازی

 

 

PERSON
به خصوص در مورد چه چیزی مشاهده می کنم
هوش هیجانی آنها؟
کلماتی که به کار می برند…
لحن صدایشان…
رفتار غیر کلامی آنها…
کاری که انجام می دهند چه تاثیری دارد
دیگران؟
به طور خاص در مورد چه چیزی می توانم متوجه شوم
چگونه با دیگران رابطه برقرار می کنند؟
نحوه صحبت آنها چیست؟
که آنها را قدرتمند می کند؟
چه کلمات یا عبارات قدرتمندی را انجام می دهند
استفاده کنید که ارزش یادآوری را داشته باشد؟
آنها چگونه تعارض را مدیریت می کنند؟
چگونه از زبان بدن خود استفاده می کنند
قدرتمند به نظر می رسند؟
به نظر می رسد چگونه آنها را کنترل می کنند
احساسات؟
چه چیزی لازم است تا بتوانم
همین کارها را انجام دهم؟
اقدامات خاص من چیست            خواهد گرفت
برای تقویت هوش هیجانی ام؟

 

 

قبل از اینکه به این تمرین بپردازید، باید اطمینان حاصل کنید که فرد به درستی مفهوم هوش هیجانی را درک کرده است. اگر فکر می‌کنید نیاز به بررسی و درک بیشتری دارید، بهتر است مطالعه‌ی کتاب‌های مرتبط و به ویژه کتاب دانیل گلمن در این زمینه را پیشنهاد کنید.

هنگامی که از مشتری می‌خواهید به کلمات و عباراتی فکر کند که شخص “مشاهده شده” استفاده می‌کند، باید به ویژه بر این موضوع تأکید کنید که داشتن یک فهرست از عبارات قدرتمند و کلماتی که می‌توانند به طور عملی در موقعیت‌های دشوار استفاده شوند، بسیار مفید است.

زمان مورد نیاز اگر فرد از مفهوم EI اطلاعی ندارد، ممکن است لازم باشد تا 45 دقیقه در مورد آن با او  آنها قبل از شروع مدل سازی آن را در روابط خود اعمال می کنند. اگر آنها مفهوم را درک نکنند، پس از آن فقط 10 دقیقه طول می کشد تا به آنها یادآوری شود و دوباره آن را به تمرکز برگرداند و 30 تا 40 دقیقه برای انجام تمرین مدل سازی طول بکشد.

مدیریت به سمت بالا

کوچینگ

این برای چیست؟

افراد بیشتری برای مدیریت به سمت سطوح بالاتر درخواست حمایت می‌کنند، سازمانی یا در چارچوب گزارش‌های ماتریسی. با توجه به فشارهای محیط کار امروزی، سرعت کار، چالش‌های جغرافیایی و محیط‌های پیچیده و نامطمئن، کارکنان با چالش‌های روزافزونی روبرو می‌شوند. مدیران نیاز به منابع بیشتر، عقب نشینی از ضرب‌الاجل‌ها، پذیرش ایده‌های جدید یا صرفاً نیاز به مدیریت مؤثرتر را دارند. درخواست همه این موارد می‌تواند بسیار دشوار باشد و مشتریان به حمایت نیاز دارند تا بتوانند به بهترین شکل با مدیران خود ارتباط برقرار کنند.

اگر مشتری در مورد نحوه مدیریت خود صحبت می‌کند یا از سبک رهبری مدیرشان شکایت دارد، استفاده از این ابزار می‌تواند مفید باشد، به خصوص اگر با عبارات احساسی صحبت می‌کنند. اگر در طی یک مکالمه متوجه شدید که مشتری به دستیابی به اهدافش با مشکل مواجه شده است، این ابزار می‌تواند واقعاً مفید باشد تا به آنها اجازه دهد درباره مسائل بحث کنند و به راه حل برسند. همچنین، اگر مشتری با مدیر خود در بن بستی قرار گرفته باشد، استفاده از این ابزار می‌تواند برای ترغیب آنها به بررسی عینی موقعیت و در نظر گرفتن اینکه از چه کلماتی استفاده کنند مفید باشد.

روند چیست؟

وقتی به وضوح به موضوعی که مشتری می‌خواهد به آن رسیدگی شود و نتایج مورد نیازش را شناسایی کردید، فرآیند بسیار ساده است:

به مشتری اجازه دهید تا در مورد موضوع به طور عمیق صحبت کند و اغلب آنچه را که می‌شنوید به او منعکس کنید. به مضامین و زبان احساسی گوش دهید تا بتوانید موضوع واقعی را بشنوید و هر قسمتی را که احساس می‌کنید ممکن است دید تحریف‌شده‌ای از موقعیت دارند بررسی کنید.

مشتری را از طریق سند آماده‌سازی زیر با استفاده از هر یک از سؤالاتی که برای موقعیت مناسب‌تر به نظر می‌رسد، راهنمایی کنید.

زمانی را به بحث در مورد انگیزه‌ها و نگرانی‌های مدیر اختصاص دهید تا آنها واقعاً بتوانند آن را از دیدگاه طرف مقابل ببینند.

روی بیانیه آغازین و نحوه شروع مکالمه عمیقاً تمرکز کنید – در صورت لزوم چندین بار با مشتری تکرار کنید تا کاملاً با رویکرد راحت باشند.

اگر مشکل این است که مشتری به مدیر نیاز دارد تا چیزی را فراهم کند (مثلاً منابع یا بودجه)، اطمینان حاصل کنید که با مشتری کار می‌کنید تا نحوه ارائه یک مورد تجاری واقعی را شناسایی کنید. خیلی اوقات وقتی مردم به جای ارائه یک مورد تجاری با مدیر خود صحبت می‌کنند، می‌توان تصور کرد که ناله می‌کنند و اگر بتوانید به آنها کمک کنید تا مزایای کسب و کار را به مدیر نشان دهند، به احتمال زیاد با درخواست خود موفق خواهند شد.

نکات و راهنمایی‌ها:

قبل از تصمیم‌گیری برای نزدیک شدن به مدیر، مطمئن شوید که مشتری به طور کامل مسئله واقعی را بررسی کرده است (به مدل ORACLE مراجعه کنید) تا اطمینان حاصل شود که آنها با علت اصلی برخورد خواهند کرد. حتی بعد از اینکه آنها تمرین را کامل کردند، ممکن است در مورد انجام مکالمه کمی عصبی باشند، بنابراین مطمئن شوید که برای کمک به اعتماد به نفس آنها و همچنین جنبه‌های عملی گفتگو، بحث کرده‌اید. مطمئن شوید که از لمس بسیار سبکی روی این ابزار استفاده کرده‌اید – آنها باید 100% در مورد اینکه چرا به مدیر خود نزدیک می‌شوند و نتایجی که می‌خواهند، اطمینان داشته باشند، بنابراین حتی اگر فکر می‌کنید کار درستی برای آنهاست، مراقب باشید این کار را انجام ندهید. به هر طریقی آنها را هدایت یا هل بدهید.

زمان مورد نیاز

45 دقیقه برای بررسی سوالات باقی مانده است، اما ممکن است لازم باشد به آنها اجازه دهید که کنار بروند و در مورد آن فکر کنند و قبل از انجام مکالمه واقعی، یک جلسه دیگر داشته باشند، به خصوص اگر در مورد انجام مکالمه عصبی هستید.

 

جدول 11.8 مدیریت به سمت بالا

 

آماده سازی

 

چه اتفاقی می افتد که شما نیاز دارید

 

با مدیر خود در مورد؟

 

چه اتفاقی نمی افتد که شما نیاز دارید

 

با مدیر خود در مورد؟

 

چه نتیجه ای ایده آل برای این خواهد بود

 

وضعیت؟

 

چه مزایایی برای مدیر شما وجود دارد

 

موافقت با پیشنهاد/تصویب شما

 

ایده شما / تغییر رفتار آنها؟

 

مدیر شما در حال حاضر چه فکری می کند یا

 

ایمان داشتن؟

 

سوال سوزان آنها چه خواهد بود؟

 

چه سوالاتی خواهند داشت؟

 

پیدا کردن فرصت

 

چه زمانی برای بحث در این مورد مناسب است؟

 

کجا مناسب ترین خواهد بود

 

محل؟

 

آیا کاری هست که باید از قبل انجام دهم؟

 

برای آماده کردن مدیر برای بحث؟

 

مدیریت مکالمه

 

نطق آغاز:چگونه خود را درگیر کنیم

 

مدیر و وضعیت را به وضوح توصیف کنید

 

سوالاتی که باید پرسید

 

زبان مورد استفاده/اجتناب

 

بستن:چگونه آن را قانع کننده کنیم

 

به دست آوردن تعهد

 

مهلت شما برای دریافت پاسخ چقدر است

 

یا دریافت حمایتی که درخواست کردید؟

 

چه چیزی قابل مذاکره/غیرقابل مذاکره است؟

 

اگر نتوانید به دست آورید چه خواهید کرد

 

تعهد؟

 

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک × پنج =