کوچینگ :10 ابزار اضافی از مربیان ما
ابزار اول:
تعیین هدف – اطمینان از همسویی اهداف چیست؟
این ابزار، یک ابزار عالی برای چالش دادنفرادی است که مطمئن نیستند واقعاً چه هدفی را میخواهند یا به طور مداوم در رسیدن به اهداف خود شکست میخورند. گاهی اوقات چیزیانع رسیدن به هدف میشود و تا زمانی که نتوانید آن را پیدا کنید، هدف دستنیافتنی باقی میماند. این ابزار به کشف دلیل کمک خواهد کرد. اینبزار بر اساسصول کلیدی تعیین هدف است – اینکه شما باید واقعاً هدف را بخواهید،اید به آن ایمان داشته باشید و برای رسیدن به آن به توانایی نیاز دارید. گاهی اوقات افراد نمیتوانند درک کنند که چرا به اهداف خود دست نمییابند و کاوش در این ابزار برای آنها واضحتر میشود که آیااقعاً میخواهند به تلاش برای چالش ادامه دهند یا خیر. همچنین چارچوبی را برای تجزیه و تحلیل شکاف و تولید یک برنامه اقدام فراهم میکند، به خصوص اگر امتیاز توانایی پایین باشد.
چه زمانی از آن استفاده کنم؟
این ابزار را هر زمانی که شخصی به هدفش دست پیدا کردن علاقهمند باشد، میتوان استفاده کرد. اما زمانی که شخص بیان میکند که در حال تلاش برای رسیدن به هدفی است یا احساس ناامیدی از پیشرفت خود دارد، این ابزار بسیار مؤثر است. بهعنوان مثال، اگر فردی در تلاش برای کاهش وزن باشد، اما برنامه غذایی سالم خود را نتواند رعایت کند، اگر از او بپرسید که آیا واقعاً میخواهد هدف را برآورده کند، احتمالاً میگوید که تا به حال تنها به این موضوع فکر کرده است. اگر از آن شخص درباره تواناییهایش بپرسید، ممکن است متوجه شود که دلیل فیزیکی قوی برای کاهش وزن ندارد. بنابراین، میتوانید به حوزه باورهایشان توجه کنید. احتمالاً دریافتهاند که هر هفته یک رژیم غذایی جدید راین ابزار میتواند هر زمان که شخصی بخواهد به هدفی که میخواهد دست پیدا کند، مورد استفاده قرار گیرد. اما وقتی شخص نشان میدهد که در تلاش برای رسیدن به یک هدف است یا از پیشرفت خود ناامید میشود، بسیار موثر است. به عنوان مثال، اگر شخصی در تلاش برای کاهش وزن بود، اما به نظر نمیرسید که میتواند به برنامه غذایی سالم خود پایبند باشد، اگر از او بپرسید که آیا واقعاً هدف را میخواهد، احتمالاً میگوید که این تمام چیزی است که تا به حال به آن فکر کرده است. اگر از آنها در مورد تواناییهایشان بپرسید، ممکن است متوجه شوند که هیچ دلیل فیزیکی برای کاهش وزن ندارند. بنابراین میتوانید در حوزه اعتقادات آنها تحقیق کنید – احتمالاً دریافتند که هر هفته یک رژیم غذایی جدید را شروع کردهاند و پس از چند روز از مسیر خارج شدهاند، بنابراین اعتقاد آنها در مورد اینکه آیا میتوانند به آن دست یابند کمتر از ۱۰۰ درصد بوده است؟ این بخشی است که باید بر آن تمرکز کنید.
روند چیست؟
از مشتری بخواهید که هدف خود را به طور کلی بیان کند. سپس از آنها سؤالاتی را بپرسید و نظرشان را درباره هر بخش در کادر روبرو بازگو کنند. سپس از آنها بخواهید کادر مربوط به “چه میگوید این به من درباره هدفم؟” را تکمیل کنند. با یک بحث عمیق درباره یافتههایشان و ارزیابی آنکه آیا نیاز به اقداماتی برای افزایش امتیاز خود دارند یا باید در مورد هدفشان تجدید نظر کنند، پیش بروید. در صورت لزوم، آنها را در بازنویسی هدف تجدیدنظر شده یاری کنید و سپس با استفاده از مدل، آنها را دوباره ارزیابی کنید تا ببینید آیا بهتر همسو شدهاند یا نه.
نکات و راهنمایی ها
اهدافی که با آنها کار میکنید ممکن است اهداف تغییردهندهای در زمینه شغل یا زندگی شخصی باشند، بنابراین بسیار حائز اهمیت است که به هیچ وجه تلاش کنید تا تأثیری بر روی اشخاص نداشته باشید، به خصوص زمانی که آنها به طور خودی خود امتیاز میگیرند. سؤال خود را مطرح کنید و در حینی که آنها درباره آن فکر میکنند، سکوت کنید و اجازه دهید آنها صحبت کنند. سپس با آنها بررسی کنید. از آنها بپرسید “چه چیزی باعث میشود این را به نسبت ۱۰۰٪ احساس کنید؟” در راستای کسب اطلاعات بیشتر بسیار صبور باشید و در صورت عدم توانایی آنها برای تصمیم گیری در یک جلسه، نگران نباشید – شاید واقعا به نیاز به فکر درباره این موضوع داشته باشند.
زمان مورد نیاز
حداقل 30 دقیقه وقت بگذارید و برای بررسی هر موضوعی که از هر یک از این سه حوزه ناشی می شود، آماده باشید. همچنین به یاد داشته باشید که برخی از افراد می خواهند بروند و به این فکر کنند که چرا نمره 100 درصد را کسب نکرده اند، یا حتی ممکن است بخواهند با افراد دیگر در محل کار یا خانه صحبت کنند تا نظرات خود را تأیید کنند.
ابزار دوم: هدف قرار دادن آنچه مهم است چیست؟
این یک ابزار بصری ساده است که به مشتریان این امکان را میدهد تا آنچه در حال حاضر برایشان در زندگی مهم است را در نظر بگیرند. هرچند ممکن است این ابزار “برای همیشه” مناسب نباشد، اما اولویتهای شناسایی شده میتواند درباره حاضر و آینده باشد. با در نظر گرفتن چالشهای خاص و تصمیمات دشوار، فکر کردن به تطابق با آنچه در زندگی مهم است میتواند مفید باشد.
چه زمانی از آن استفاده کنم؟
دورهای از تغییر شغلی قرار دارد یا باید یک تعادل بین کار و زندگی برقرار کند. با استفاده از مدل ترجیحی خود، از پرسشهای دقیق استفاده کنید تا قبل از استفاده از این ابزار، چالش یا مسئله را به وضوح شناسایی کنید. بسیار مهم است که در مورد موضوع ماین یک ابزار بصری ساده است که به مشتریان این امکان را میدهد تا آنچه در این زمان برای آنها مهم است در نظر بگیرند. ممکن است یک ابزار “برای همیشه” نباشد – اولویتهای شناسایی شده ممکن است در مورد اینجا و اکنون باشند، یا ممکن است در مورد یک چشمانداز بلندمدت باشند. اما با در نظر گرفتن یک چالش خاص یا یک تصمیم دشوار، فکر کردن به اینکه چگونه با آنچه در زندگی مهم است مطابقت دارد میتواند مفید باشد.
زمانی از این ابزار استفاده کنید که مشتری در مواجهه با اولویتهای متضاد، درک و حل آنچه در خانه و چه در محل کار مشکل دارد. این میتواند به ویژه زمانی مفید باشد که مشتری در یک دوراهی شغلی قرار دارد یا مجبور است یک تصمیم تعادل بین کار و زندگی بگیرد. با استفاده از مدل کوچینگ ترجیحی خود، از پرسشگری دقیق استفاده کنید تا قبل از شروع به کار این ابزار، چالش یا درگیری را روشن کنید – مهم است که در مورد موضوع مورد نظر دقیق باشید تا بررسی کنید که کجا نسبت به سایر اولویتهای شناسایی شده قرار دارد.
از الگوی تختهدارت استفاده کنید – یا روی یک الگوی آماده، یا آن را روی یک نمودار تلنگر بنویسید. ممکن است بخواهید مشتری از یادداشتهای Post-it برای یادداشت چیزهایی که برایش مهم هستند استفاده کند، سپس آنها را در موقعیتی قرار دهد. یا میتوانید از او بخواهید که مستقیماً روی تختهدارت بنویسد. موقعیت bullseye بالاترین اولویت را در زندگی مشتری نشان میدهد و با حرکت دایرهها به سمت لبه، اولویت کاهش مییابد. از او بخواهید که به آنچه در زندگی برایشان مهم است فکر کنند – چه در زندگی شخصی و چه در زندگی حرفهای. مهم است که هر دو را در نظر بگیرید.
روند چیست؟
از الگوی تخته دارت استفاده کنید – با الهامگیری از یک الگوی آماده یا با نوشتن آن روی یک نمودار تلنگر. ممکن است بخواهید مشتری از یادداشتهای Post-it برای نوشتن و یادداشت کردن چیزهایی که برایشان مهم هستند، استفاده کند و سپس آنها را در موقعیت مورد نظر قرار دهد. همچنین میتوانید از آنها بخواهید که مستقیماً روی تخته دارت بنویسند. موقعیت Bullseye بالاترین اولویت را در زندگی مشتری نشان میدهد و با حرکت دایرهها به سمت لبه، اولویت کاهش مییابد. از مشتری بخواهید که درباره آنچه در زندگی برایشان مهم است فکر کنند؛ چه در زندگی شخصی و چه در زندگی حرفهای. واهمیت دارد که هر دو را در نظر بگیرید. با استفاده از سؤالات باز و چالشبرانگیز، تلاش کنید تمام جنبههای کار و سبک زندگی مشتری را پوشش دهید و آنها را تشویق کنید تا دیدگاهی گستردهتر را در نظر بگیرند. بعد از تکمیل تخته دارت، از مشتری بخواهید که درباره آنچه میبیند و آنچه کمتر برای او اولویت دارد، فکر کند و به شما بگوید. در نظر داشته باشید که زمان و تلاش برای انجام این کار ممکن است چالشبرانگیز باشد – آنها زمان خود را نسبت به اولویتبندی چگونه صرف میکنند؟ برای چالشهای یا تصمیمهای اصلی که شناسایی شده است، به عنوان آخرین نکته ملاحظهای که بیشترین زمان و تلاش را میطلبد، فکر کنید و در زمینۀ «چه چیزی مهم است» به چه معناست. بررسی اینکه فرآیند چگونه به تصمیمگیری یا چالش کمک میکند و چه نتایج کلیدی از این فرآیند برای مشتری به دست میآید، اهمیت دارد.
نکات و راهنمایی ها
از پیکانهای کوچک یادداشتهای Post-it استفاده کنید، زیرا میتوانید از آنها برای یادداشتکردن دسته و اشاره به موقعیت مناسب روی تخته دارت استفاده کنید.
استفاده از فلیپ چارت می تواند تغییر در موقعیت فیزیکی را تشویق کند و این می تواند فضای فکری را برای مشتری آزاد کند.
درباره “جنبه های زندگی” طوفان فکری نکنید و سپس آنها را پست نکنید. به مشتری زمان و فضا بدهید تا به آنها فکر کند و وقتی بالا میآیند، آنها را روی تخته دارت قرار دهید. طوفان فکری میتواند فشار غیرضروری برای ارائه جنبههایی که واقعاً برای مشتری مهم نیستند وارد کند.
شکل 13.1 تخته دارت هدف گیری
زمان مورد نیاز
حداقل 30 دقیقه فرصت دهید تا چیزهای مختلف مهم را کشف کنید و در کجای آن ها به صورت نسبی روی تخته دارت قرار دارند.
این مشارکت توسط دبی میچل است
دبی سابقه کار به عنوان یک متخصص ارشد منابع انسانی با تجربه در تولید FMCG، زنجیره تامین، خرده فروشی، بخش عمومی و سازمان های خدمات پشتیبانی دارد. او پروژههای تغییر کسبوکار مهمی را در بریتانیا و در سطح بینالمللی رهبری و پشتیبانی کرده است، و پیشینه قوی در مدیریت تغییر، مشارکت کارکنان و توسعه سازمان و همچنین عملکرد عمومی مدیریت منابع انسانی ایجاد کرده است. پس از بیش از 20 سال در نقش های منابع انسانی شرکت، دبی اکنون کسب و کار مشاوره توسعه سازمان خود را (Mitchell Palmer Ltd) اداره می کند.
او در حال حاضر در مقطع کارشناسی ارشد روانشناسی شغلی در دانشگاه کینگستون در حال تحصیل پاره وقت است. سوابق عمومی HR او زمینه ای قابل توجه برای تخصص های او در کوچینگ، توسعه استعداد و تسهیل فراهم می کند. دبی از کوچینگ در تمام سطوح سازمانی لذت می برد. او یک رویکرد ساختاریافته برای هر جلسه کوچینگ دارد، اما رویکردی که به انعطافپذیری اجازه میدهد تا نیازهای مشتریان را برآورده کند. او از دیدن پیشرفت یک مشتری، چه در یک جلسه کوچینگ یکباره و چه در یک سری جلسات در یک برنامه کوچینگ، رضایت زیادی به دست می آورد.
سایت اینترنتی:www.mitchellpalmer.co.uk
ابزار سوم:هدایت دیگران در سفر تغییر چیست؟
این ابزار اقتباسی از منحنی تغییر است که ابتدا در اواخر دهه 1960 توسط الیزابت کوبلر راس برای توضیح روند سوگواری ایجاد شد. استفاده او از یک منحنی، شیب استعاری را توضیح می دهد که مردم قبل از اینکه از طرف مقابل برای کاوش و در نهایت پذیرش تغییر بیایند، تجربه می کنند. از آن زمان این منحنی تطبیق داده شده و به طور گسترده ای به عنوان ابزاری برای کمک به مردم برای درک احساسات و عواطف خود در طول تغییر یا تحولات مورد استفاده قرار گرفته است. این انطباق منعکس کننده تجربه نحوه بیان این موضوع توسط مشتریان – حرفه ای یا شخصی است.
این برای چیست؟
چه مشتری در حال هدایت دیگران از طریق تغییر باشد، یا آن را برای خود تجربه کند، سفر تغییر می تواند یک ابزار بازتابی مفید در کوچینگ باشد. این به مشتریان کمک می کند تا زمان بگذارند و در نظر بگیرند که آنها یا تیم هایشان در کدام مرحله هستند و آنها را قادر می سازد تا استراتژی ها یا مداخلات مقابله ای را در نظر بگیرند که سفر به سمت “متعهد” را تشویق می کند.
شایان ذکر است که اکثر افراد مراحل را دنبال میکنند و احساسات و عواطف مختلف مرتبط با آنها را تجربه میکنند، اما این یک سفر فردی است. افراد ممکن است در برخی از قسمتها سرعت بگیرند، ممکن است در قسمتهای دیگر گیر کنند، و ممکن است با ادامه تجربهشان بین مراحل به عقب و جلو حرکت کنند.
چه زمانی از آن استفاده کنم؟
از این ابزار هنگام بحث در مورد تغییر با مشتری استفاده کنید، به ویژه اگر مشتری، یا آنهایی که مشتری باید بر آنها تأثیر بگذارد یا تأثیر بگذارد، در درک، پذیرش و کار کردن با تغییر مشکل دارند.
روند چیست؟
جدول را در مقابل مشتری قرار دهید و مدل را با خلاصه ای از هر یک از مراحل کلیدی سفر توصیف کنید.
برای کمک به مشتری برای تغییر خود، از او بخواهید که سفر خود را تا به امروز توصیف
اتفاق می افتد، تا به امروز. این به مربی اجازه میدهد تا احساسات و پیشرفت را تا به امروز درک کند – و سرعتی که در آن برخی از مراحل پوشش داده شده است – و بیانیه واضحی در مورد اینکه مانع کجاست را بیان میکند. از مشتری بخواهید سفر خود را به صورت فیزیکی علامت گذاری کند و مرحله ای را که در آن مانع را تجربه می کند با علامت X مشخص کند. مشتری را به چالش بکشید تا موانع شخصی خود را درک کند و گزینه هایی را برای حرکت در اطراف یا رفع آنها بررسی کند. ابتدا، از آنها بخواهید در نظر بگیرند که چه کسی و چگونه می تواند از آنها حمایت کند، و چه اقداماتی ممکن است برای تأمین این حمایت انجام دهند. از آنها بخواهید تا با استفاده از سؤالاتی برای برانگیختن ایده، به راههای بالقوه برای رفع مانع فکر کنند.
برای کمک به مشتری برای کمک به تیم خود در تغییر، از مشتری بخواهید در مرحله ای که معتقد است هر یک از تیم یا ذینفعان خود در سفر قرار دارند، یک X علامت گذاری کند – با توجه به اینکه این یک حدس است و لزوماً یک بازتاب واقعی نیست. تصویر حاصل را کاوش کنید – و در نظر بگیرید که چرا آنها ممکن است در مکانهای مختلف باشند و چگونه ممکن است در عملکرد کاری، رفتار تیمی و رفتار فردی آنها ظاهر شود. مهم است که هم جنبه های مثبت و هم جنبه های منفی را در نظر بگیرید – زیرا هر دو را می توان پرداخت و بهینه کرد. به این فکر کنید که چگونه آنها می توانند به یکدیگر کمک کنند و از یکدیگر حمایت کنند، و مدیر چه کاری می تواند انجام دهد تا فعالانه سفر افراد را در این مراحل تشویق کند. با مشتری کار کنید تا به نحوه احترام به سرعت و موقعیت در مراحل و در عین حال تشویق به حرکت توجه کنید.
نکات و راهنمایی ها
کشف مشتری و دیگران در سفر تغییر می تواند بسیار مفید باشد. این به مشتری کمک می کند تا نه تنها موقعیت خود، بلکه موقعیت دیگران را نیز درک کند – و جایی که ممکن است تعارض، فرصت، موانع و عواملی برای ایجاد تغییر وجود داشته باشد.
مشتری را تشویق کنید تا با تیم خود از سفر تغییر استفاده کند – آن را روی دیوار بگذارید، از آن به عنوان نقطه ای برای بحث استفاده کنید – این به همه این فرصت را می دهد تا درک کنند که چالشی که با تغییر احساس می کنند در واکنش ها و سفر اکثر افراد معمول است.
زمان مورد نیاز
حداقل 30 دقیقه فرصت دهید تا مراحل سفر تغییر و مداخلاتی که می تواند کمک کند را
شکل 13.2 سفر تغییر
صحنه | شرح | احساسات/رفتار بالقوه |
یکی | نگران یا ناباور | غافلگیر یا شوکه، احتمالاً حتی |
تجربه خشم؛ اغلب به عنوان “این” بیان می شود | ||
نمی تواند اتفاق بیفتد؟ | ||
دو | منفک یا جدا شده | سر در شن و ماسه، تغییر را قبول نمی کند |
اتفاق خواهد افتاد یا اتفاق افتاده است؛ جدا شد | ||
از تغییر به عنوان چیزی که هست | ||
برای دیگران اتفاق می افتد | ||
سه | مضطرب یا مقاوم | نگران، دلسرد، ناامید یا حتی |
مستاصل؛ طرز فکر قربانی | ||
چهار | نامزد شده | علاقه مند یا کنجکاو مایل به دانستن بیشتر |
در مورد تغییر به منظور تصمیم گیری؛ | ||
حاضر است گذشته را رها کند | ||
پنج | رئالیسم پراگماتیک | درک اینکه تغییر اینجا باقی می ماند، |
شروع به آزمایش یا درگیر شدن و | ||
پذیرش واقعیت جدید | ||
شش | متعهد شد | ترک رفتار قدیمی پشت سر، انرژی به |
آزمایش و کار با تغییرات؛ | ||
فعال و آینده نگر | ||
این مشارکت توسط دبی میچل است.
ابزار چهار:مدل SLOBA برای ایجاد اعتبار چیست؟
این ابزار برای کمک به افراد در ایجاد برنامهای برای افزایش اعتبار خود با یک فرد یا تیم مشخص طراحی شده است. این ابزار از تجزیه و تحلیل و برنامهریزی برای ایجاد یک برنامه اقدام جامع استفاده میکند. برنامه اقدام نهایی به فرد کمک میکند تا به مسائل داخلی و خارجی رسیدگی کند و همچنین در نظر بگیرد که چه چیزی میتواند باعث ایجاد اعتبار در بین مخاطبان هدف شود.
چه زمانی از آن استفاده کنم؟
این ابزار را میتوان هر زمانی که افراد احساس میکنند که نقص اعتبار (و احتمالاً تأثیر) با افرادی هستند که میخواهند روی آنها نفوذ بیشتری داشته باشند و از آنها پذیرفته شوند، استفاده کرد. در زمانی که افراد تازه وارد یک تیم، سازمان یا پروژه هستند، میتوان از آن استفاده کرد. همچنین میتواند در مواردی مورد استفاده قرار بگیرد که افراد احساس میکنند در ایجاد اعتبار با تیمها یا افراد خاصی که در دستیابی به اهداف شخصی یا تجاری مهم هستند، شکست خوردهاند.
روند چیست؟
از شخص مورد نظر بخواهید که بیان کند کدام افراد می خواهند او را قابل اعتماد بدانند. سپس با او درباره آنچه که در حال حاضر در چهار حوزه اصلی می داند، بحث کنید.
مخاطب و موقعیت
با پرسیدن این سؤالات، در ذهن فرد وضوح ایجاد کنید: با چه کسی در حال صحبت کردن هستید؟ آنها چه نوع افرادی هستند؟ چه مسایلی برایشان اهمیت دارد؟ آنها تحت تأثیر چه چیزی قرار میگیرند؟ چه نوع سؤالاتی ممکن است طرح کنند؟ پیشینه آنها چیست؟ آنها چه دانشی دارند؟ در چه شرایطی با آنها در تعامل هستید؟ نقش شما در این شرایط چیست؟
هدف شما چیست؟
آنچه شما می دانید
چه دانش، تجربه، یادگیری، شایستگی و خردی دارید که در ارتباط با موقعیت و مخاطب قرار بگیرد؟ هنگامی که این مورد مشخص شد، درباره دانش، تجربه و سایرین به عنوان یک مربی صحبت کنید. نگاهی به تعیین مسئولیت ها، صدایتان، نحوه برقراری ارتباط و تأثیرگذاری، زبان بدنتان، تعاملات قبلیتان با آن دسته از افراد و تجربه های قبلی ای که انجام داده اید بیندازید. سپس، پس از ایجاد این موضوع، به بررسی نحوه برخورد مربی با مخاطب هدف بپردازید: به طور مثال، چه چیزهایی به نظر آنها تأثیر مثبت خواهد گذاشت؟ چه روشهایی به منظور نشان دادن سطح مناسبی و ایجاد اعتماد به نفس می توان به کار برد؟ همچنین، چگونه به خودتان اطمینان به نفس می دهید؟ با توجه به موقعیت، دانش و فعالیتی که دارید، چگونه می توانید با اطمینان تأثیری را که می خواهید ایجاد کنید؟ هنگامی که چهار حوزه – موقعیت، اهداف برای اشتراک دانش، تصور درست مربی و تصویری از اعتماد مناسب- به وضوح مشخص شد، حالا می توانید به مرحله بعد بروید. نمودارهای SWOT (نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدها) را در نظر بگیرید که توسط کرت لوین توسعه داده شده است.
نمودارهای میدان اجباری
نقاط قوت و ضعف، چیزهایی هستند که مربی در ذهن خودش دارد. این عوامل به او در رسیدن به اهدافش کمک یا مانع شده و شامل نقاط قوت و ضعف است. نقاط قوت، عواملی هستند که مربی در حال حاضر برخوردار است و به اعتبار او در رسیدن به اهداف کمک می کنند. به عنوان مثال، اعتماد به نفس، مهارت ها، دانش تخصصی و دستاورد قابل ملاحظه. نقاط ضعف، عواملی هستند که مربی به آنها احساس کرده و باعث محدود شدن در رسیدن به اهداف اعتباری خود می شوند. به عنوان مثال، تجربه کافی، تفسیر نادرست اولیه، کمبود دانش کسبوکار. فرصت ها و تهدیدهایی هستند که خارج از کنترل مربی قرار دارند، اما در محیطی که در آن فعالیت می کند وجود دارند. فرصت ها، موقعیت های بالقوه هستند که می توانند به مربی در ایجاد اعتبار نسبت به مخاطبان هدف کمک کنند. به عنوان مثال، جلسات آینده، پروژه جدید، یک شغل جدید، یک مدیر جدید. فرصت ها، عواملی هستند که به طور طبیعی میتوانند رخ دهند یا عواملی هستند که مربی میتواند رخ دهاند. تهدیدها، عواملی هستند که بیرونی هستند و مربی احساس می کند مانع شدن از رخ دادن آنهاست. به عنوان مثال، عدم وجود پروژه جدید در آینده، عدم وجود بودجه برای آموزش، نتوانستن به موقعیت مورد نظر دست پیدا کردن، فقط ترفیع در صورت استفاده از کارکردهای مردانه، مدیر ضعیف. همانطور که در مدل نمودار میدان نیروی کامل بیان شده است، پس از شناسایی نیروهای مختلف توسط مربی، او با آنها همکاری می کند تا برنامه عملیاتی برای تقویت نقاط قوت و فرصت ها و همچنین کاهش تأثیر و انسدادهای ضعف ایجاد کند. تمام بازخوردها، اقدامات و اهداف در جعبه اقدامات مدل SLOBA ثبت می شوند.
نکات و راهنمایی ها
این ابزار در هنگام مد نظر قرار دادن یک گروه خاص (مثلاً تیم پروژه) یا فردی (مثلاً رئیس بازاریابی) بهترین عمل را انجام میدهد تا به عنوان یک ابزار عمومی در افزایش اعتبار کمک کند. با تعیین مربی، اقدامات هدفمندتر و متمرکزتر میشوند. همچنین باید مدل SLOBA را به عنوان یک سند زنده در نظر گرفت و مربیان را تشویق کرد که به آن اضافه و حذف کنند، زیرا اقدامات آنها تأثیرگذار است و با گذشت زمان تغییرات لازم را اعمال کنند.
زمان مورد نیاز
حداقل 30 دقیقه زمان بگذارید.
شکل 13.3 مدل SLOBA اعتبار
این مشارکت توسط راب بارتلت است
راب نزدیک به 20 سال است که در توسعه افراد مشارکت داشته است. او در حوزه خدمات ملکی برای یک شرکت چندملتی بزرگ کار کرده و همچنین کسب و کار خود را اداره میکند. علاوه بر این، با یک مشاور آموزشی همکاری کرده است. تجربه کاری او از کارکنان خط مقدم تا مدیران بسیار ارشد در تمام سطوح این سازمانها است. راب سالهاست که به صورت رسمی و غیررسمی کوچینگ میکند و خلاقیتش درخشان است، اما اصول عملگرایی را همیشه در نظر دارد. شعار او “اگر کار کرد خوب است” است که در کوچینگ و آموزشهایش از آن بهره میبرد. به دلیل خلاقیت فراوان، ممکن است ایدههای بسیاری برای او پدید آید. بنابراین، او از ابزارها و مدلهای چارچوب استفاده میکند تا به تفکر خود ساختار و جهت بدهد. در صورتی که متوجه شود در یک موقعیت خاص ساختار مناسبی وجود ندارد، اغلب آن را خودش ایجاد میکند. او دریافته است که به اشتراک گذاشتن این چارچوبها با مربیانش گاهی اوقات میتواند به آنها در بازگشایی یا تمرکز تفکرشان کمک کند.
سایت اینترنتی آقای راب میتوانید را در آدرس www.emergeuk.com مشاهده کنید.
ابزار پنجم: فرآیند هم ترازی چیست؟
این ابزار مستقیماً از حوزه برنامهریزی عصبی-زبانی (NLP) الهام گرفته شده است. از آن برای کمک به مراجعان برای حل و فصل تجربیات گذشته استفاده میشود که هنوز درمان نشدهاند و همچنان (ناخودآگاه) بر تواناییهایشان تأثیر میگذارد. این ابزار یک ابزار کوچینگ خاموش است – مشتری کار را به صورت درونی انجام میدهد – بنابراین شما به عنوان مربی، جلسه را با دستورالعملهایی به مشتری هدایت میکنید، بدون بازخورد شفاهی یا تأیید مربی درباره آنچه درحال اتفاق افتادن است. این ابزار احتمالاً برای یک مربی باتجربه و ماهر مناسبتر است زیرا برای مربی کاملاً آشنا شدن با این تکنیک، تمرین لازم است. این ابزار فوقالعاده قدرتمند برای استفاده در کوچینگ است و میتواند تأثیر عمیقی بر مشتری داشته باشد.
چه زمانی از آن استفاده کنید
برای هماهنگ کردن «خود» فعلی مشتری (تجارب، مهارتها و دانش فعلی او) با زمانی در گذشته که منابع کافی برای بهترین مدیریت موقعیت یا به دست آوردن نتیجهای مثبت برای خودش نداشت، از این ابزار استفاده میشود. یکی از اهداف آن، پیدا کردن علت اصلی واکنشها و رفتارهای غیرمنطقی که هم اکنون از آنها استفاده میشود و ریشه در گذشته دارند است. هدف دیگر آن، کمک به مشتری برای صلح با تجربههای گذشته و حرکت به سمت انتخاب واکنشها و رفتارهای مدبرتر در آینده است. این ابزار به کار میرود زمانی که مشتری احساس میکند که گزینه یا پاسخ جایگزینی وجود ندارد یا فقط به یک روش خاص عمل میکند یا واکنش نشان میدهد. به ویژه زمانی که شنوند “من همیشه اینطور بودهام” یا “این همان کاری است که همیشه انجام میدهم” را میگوید.
هشدار مهم
این موضوع ممکن است باعث واکنشهای عاطفی شدید در مشتریان شود؛ زیرا خودباوری و اعتماد به نفس مشتری را از بین میبرد و میتواند آنها را با خودسازی احساساتی و وضعیت شخصی خود به چالش بکشاند. در صورت لزوم، میتوانید از این ابزار استفاده کنید، اما تنها در صورتی که رابطه و ارتباط شما با مشتری کاملاً برقرار باشد و به نظر برسد که هیچ ترسی از به اشتراک گذاشتن احساسات وجود ندارد.
روند چیست؟
راه اندازی ابزار
در موقعیتی که احساس کمبود قدرت یا استرس دارد یا میخواهد حالت مدبرتری را برای آینده انتخاب کند، رفتار یا رویکرد متفاوتی باید انتخاب شود. در ابتدا با مشتری در مورد آرزوهایشان صحبت کنید و از او بخواهید به صورت مثبت آنچهای که میخواهد را بیان کند. با استفاده از زبان آنها، هدفی دقیق برای خودتان تعریف کنید. سپس، از مشتری بخواهید در مورد تجربههای تناقضزاشان صحبت کنند و توضیح دهند که معمولاً چه اتفاقی میافتد و چطور احساس میکنند. پرسیدن درباره آخرین تجربه و خواستن شرح آن نیز میتواند به شما در درک بیشتر مشکل کمک کند. در مرحله بعد، واقعیت فعلی مشتری را با هدف جدیدشان مقایسه کنید و بهصراحت بیان کنید که چه چیزی در حال حاضر برایشان کار نمیکند. تعارض را با استفاده از کلمات مشتری بازنویسی کرده و از او بخواهید توضیحات بازنویسی شده را پاک کند تا اطمینان حاصل شود که معنا و محتوا شبیهسازی دقیقی از نحوهی تجربهی اوست. به مشتری توصیه کنید که اکنون میخواهید از طریق یک فرآیند بیسر و صدا در سرش راهنمایی شود و از آنها بخواهید دستورالعمل های شما را بدون صحبت با صدای بلند دنبال کنند. به او بگویید که تجربه برخی از احساسات طبیعی است و اگر این احساسات به بیرون درز کردند، کاملاً حق دارد آنها را تجربه کند و بدون داشتن حس نیاز به عذرخواهی، شرح احساسات خود را بدهد.
با استفاده از ابزار برای راهنمایی مشتری، در هر مرحله به مرحله، به زمان کافی برای تکمیل فرآیند، توجه کنید. از مشتری بخواهید که آرام بنشیند و ترجیحا با چشمان بسته استراحت کند. از آنها بخواهید روی وضعیت بدن خود تمرکز کنند و آن را به گونه ای تنظیم کنند که برایشان راحت باشد، سپس به تنفس خود توجه کنند. ایشان را تشویق کنید که ماهیچه های صورت خود را شل کنند، نفس عمیق بکشند و فقط بر روی دم و بازدم خود تمرکز کنند و احساس حرکت هوا از طریق بینی یا دهان و دمای متفاوت در دما را توجه کنند. این کار را با صدای آهسته آهسته به مدت حداقل دو دقیقه انجام دهید تا به حالت آرام و متمرکز برسند. از مشتری بخواهید به گذشته بازگردند و به اولین باری که می توانستند این واکنش را به یاد بیاورند و فراهم کنند که ضمیر ناخودآگاه خود را برای یافتن آن رها کنند.
ده ابزار اضافی از مربیان ما
بهتر است به مشتریان بگویید که حافظهشان را به سکوت واگذار کنند تا بتوانند اولین خاطره ممکن را پیدا کنند. آنها را به بالا بردن انگشت خود در زمانی که این خاطره را پیدا میکنند، تشویق کنید. همچنین باید به آنها اطمینان داده شود که این کار فقط برای آنها وقت گیر نیست و به ناخودآگاه خودشان اعتماد کنند. مهم است به آنها توضیح داده شود که این اولین خاطره است، نه سریع به دست آوردن آن. سپس به مشتری بگویید که در مقابل خود تصویری از آن رویداد ایجاد کند. آنها را تشویق کنید که همه جزئیات محیط (مکان، شخصیتها، زمان و شرایط) را توصیف کنند. در ابتدا “ویدئو” را متوقف کرده و سپس زمانی که این اتفاق افتاده بود را به آنها بدهید. سپس از آنها بخواهید که ویدیو را شروع کنند و همه چیز را دوباره تجربه کنند. پس از این کار، زمانی که این خاطره پایان مییابد، از آنها بخواهید با بالا بردن انگشت خود به شما اطلاع دهند. از بزرگسالان خواهش کنید با کودکان ارتباط برقرار کنند و در صورت نیاز، با آنها صحبت کنند و به آنها کمک کنند. همچنین به مشتریان توصیه میشود که آرامش خود را حفظ کنند و به خود اعتماد کنند تا بتوانند روند درمان را شروع کنند. در پایان به آنها بازگشت شخصیتهای نوجوان و فعلی به خودشان را خواستار شوید. همچنین از او خواهش کنید که چشمانش را باز کند، اما عجله نکنید و وقتی آماده باشد، این کار را انجام دهید. در انتها به مشتری توصیه میشود که نیازی به توضیح ندارد و برای ادامه درمان به ناخودآگاه خودش اعتماد کند. اگر به این موضوع نیاز باشد، بحث را با مشتریان ادامه دهید.
نکات و راهنمایی ها
برای مدت طولانی در سکوت مطلق آماده باشید. از این زمان برای بررسی وضعیت خود و اتفاقاتی که رخ میدهد، استفاده کنید؛ زیرا چشمان مشتری بسته شده و او شما را مشاهده نمیکند.
وقتی دستور دادید ساکت باشید. سعی نکنید با چت پرنکنید زیرا این همه سکوت ممکن است جریان فکری مشتری را مختل کند. بهتر است تا با این سکوت صبر کنید و احساس راحتی بیشتری داشته باشید.
حاضر باشید که مشتری اشک بریزد. این طبیعی است و در واقع نشانه خوبی است که ابزار کار شما به خوبی عمل میکند و تغییری در داخل او ایجاد میکند. باید بدون درگیر شدن یا ارائه آرامش، به او اجازه دهید گریه کند؛ این کار را میتوان در پایان تمرین در صورت لزوم بدون قطع جریان فعالیت انجام داد.
میتوانید در حین این سکوت، یک لیوان آب به مشتری ارائه کنید تا زمان کافی برای جمع آوری افکار خود داشته باشد.
حتماً قبل از استفاده از این ابزار در مراحل اولیه رابطه کوچینگ، مطمئن شوید که بین شما و مشتری، سطح اعتماد و رابطه خوبی وجود دارد.
این مشارکت توسط جولی استندفیلد است
جولی یک مربی اجرایی مشهور در بنیاد انجمن کوچینگ است که بیش از بیست سال تجربه کوچینگ با افراد از تمام سطوح و پیشینهها را دارد. او همچنین به عنوان یک مربی آموزشی فعالیت میکند و لذت میبرد که به افراد کمک کرده و ابزارهای جدیدی را به آنها ارائه میدهد تا بتوانند مشتریان خود را به سطوح جدید تری از درک و قابلیت هایشان برای بهبود بهترین حالتهای فعلی منتقل کنند. جولی باور دارد که کوچینگ به توانمند سازی فرد متکی است و نقش مربی، در کمک به افراد برای شکستن موانع تفکر، خلاقیت و حل مسائل بسیار مهم است. کوچینگ به طور فعال، با چالش هایی روبرو می شود و آن را به صورت یک فرآیند نتیجه گرایانه در یک محیط حمایتی و امن اعمال میکند.
اگر مایلید با جولی از طریق وب سایت انجمن کوچینگ در تماس باشید، آدرس آن به شرح زیر است: www.associationforcoaching.com.
ابزار ششم: بررسی مسئولیت پذیری چیست؟
این ابزار وقتی شکل گرفت که رو، یک مربی اجرایی با تجربه، با گیل لانگ آشنا شدند. آنها تصمیم گرفتند که با یکدیگر در توسعه شیوههای کوچینگ مربوطه خود همکاری کنند و یک بررسی مسئولیتپذیری را تشکیل دهند که هر ماه تمرین میکردند. در این رویه، آنها به نوبت سوال میپرسیدند و شرح دادههای طرف مقابل را یادداشت میکردند. لذا این ابزار میتواند برای تفاوت سازی و رشد دوستی شما با دیگران، به اشتراک گذاشتن تجربیات یادگیری، بهبود مستمر عملکرد بهعنوان مربی با مشتریان یا برای استفاده به عنوان یک قسمت از برنامهی توسعهی رهبری یا طراحی شده برای سازمان شما مفید است.
به علاوه، گیل و رو میخواستند تا جنبهای از ذهن آگاهی را، عنصری که اغلب در کوچینگ موضوع مورد بحثِ مربیان است، به تجربیات خود از رشد و یادگیری در زمانهای چالشبرانگیز تجاربِ مشترک خود بهعنوان مربی و همچنین کسبوکارهایِ خود ارتقا دهند. این صرفهجویی از زمان برای بهبود بهصورتِ درجا آنچه اتفاق میافتد و راههای آنچه که دارای اثر میباشد درسهای بسیار ارزشمندی را با خود دارد. فرایند طراحی شده توسط گیل، در قالبی سادهتر و تصویری واضح، در جهت کمک به تفکر بهتر و قابل فهم برای همه و برای بهتر شدن رویهی یادگیری، ترجمه شده است. شکل ۱۳٫۴ نشان دهندهی فرم اصلی طراحی شده توسط گیل، شامل برخی از سوالات و نحوهی جریان مکالمه که در طول هر جلسه انجام میشود، است.
این برای چیست؟
این ابزار یک هدف دوگانه دارد:
بررسی پیشرفت در راستای تحقق اهداف، برای حفظ پاسخگویی نسبت به مشتریان مربی، بسیار اساسی است.
یادگیری باید برای استفاده آینده مطرح شود و فعالیت ها با نتایج – موفقیتآمیز یا ناموفق – سنجیده خواهد شد.
فرآیند آموزش به گونهای طراحی شده است که سوالات میتوانند یادگیری و کاربرد آن را تشویق کنند، همچنین، برای ایجاد فضایی برای اندیشه آزاد و اعمال آگاهانه فضا را فراهم می کند.
برای بهترین نتیجه از این فرآیند، مشتریان مربی باید قادر باشند الگوهای رفتار و اقدامات مؤثر و نامؤثر را تشخیص دهند تا بتوانند آنها را تقویت یا تغییر دهند. انتخاب به منزله زندگی می آید، زیرا این توقف بین فکر و عمل را ایجاد می کند.
رفتار اخلاقی است. بدون فرصت برای ارزیابی و بازتاب، هدف ممکن است به دست نیاید یا با پیامدهای منفی همراه باشد، یا ممکن است هدف مهمی اصلاً نباشد و مشتری منابع قابل توجهی از جمله وقت، انرژی، و شاید پول را صرف آن کند. با استفاده بهینه از این فرآیند، این نشانه را ایجاد میکنید: “آیا این واقعاً برای من مهم است؟” و لحظهای شفاف میسازد تا آنها فقط به خاطر داشتن لیست اقدامات واکنش ندهند. این بیشتر در مورد داشتن مسئولیت نگهداشتن مشتری در مسیر صحیح برای آنان است، و به گونهای است که آن را در ذهن خود تثبیت کنید.
چه زمانی از آن استفاده کنم؟
این ابزار میتواند در ابتدای هر جلسه کوچینگ به عنوان یک نقطه بازرسی برای بررسی پیشرفت و ایجاد سطوح تعهد به اهداف، و یا به عنوان ترکیبی از این دو گزینه، بهکار برود. به نحوۀ برقراری رابطه با مشتریان مربی بستگی دارد که آیا از این ابزار در جلسات کوچینگ استفاده شود یا خیر.
با در نظر گرفتن هدف و نتایج بالا، زمان استفاده از این ابزار در حین کار با مشتریان مربی خود واضح خواهد شد. این ابزار در یک رابطه کوچینگ نیز قابل استفاده است، زیرا برای یادگیری و تفکر مستمر طراحی شده است. سوال “این روند بررسی چطور برای شما کار میکند؟” برای ایجاد پیشنهادهایی برای بهبود طراحی شده است و از یک محیط کوچینگ مشترک حمایت میکند. با توسعه رابطه، سازگاریهایی که با فضای تفکر متناسب باشند طبیعی خواهند بود.
روند چیست؟
اگر در ابتدای رابطه کوچینگ یا رفیق استفاده شود، میتوانید ابتدا یک سوال مبتدی درباره هدف کوچینگ مشتری بپرسید – چه نتایجی میخواهند و چه اقداماتی قبلاً انجام دادهاند و تا کجا به پیشرفتشان رسیدهاند؟ در این فعالیتها هنوز چه کارهایی را انجام میدهند و چرا؟ کدام فعالیتها را ترک کردهاند؟ به طور کلی، این فرآیند به صورت کنجکاوانه طراحی شده است تا یادگیری ذاتی از این فعالیتها را بیابید. با درک اینکه چه چیزی برای مشتری مربی مهم است، ممکن است نشان دهد که هدف انتخاب شده در واقع هدف نیست و مشتری مربی چقدر به آن اهمیت میدهد.
اگر رابطه کوچینگ شما عالی باشد، میتوانید از این ابزار برای بررسی اقدامات جلسه قبل و در ارتباط با هدف کلی آنها استفاده کنید. عنصر کلیدی این ابزار، هدف و نتایجی است که مشتری در ابتدای رابطه کوچینگ به آن متعهد شده است و همچنین اهداف اقدامات خاصی هستند که از جلسات قبلی متعهد شدهاند. به مشتری کوچینگ زمان بدهید تا در فرآیند مشارکت کند – پیشنهاد میشود یادداشتهای خود را به عنوان تمرین «مغز به کاغذ» بگیرد. این یک مرحله اختیاری است و برخی از مشتریان دوست ندارند این کار را انجام دهند زیرا جریان تفکر را مختل میکند.
پس از تعیین اینکه کدام یک از موارد فوق در سناریوی کوچینگ شما صدق میکند، به سادگی سؤالات شکل ۱۳.۴ را دنبال کنید. در کنار هر سؤال، تجربیات مشترکی از آنچه به نظر میرسد در عبارت، زمانبندی یا لحن سؤالات به خوبی کار میکند، وجود دارد. فرآیند ساده شامل این موارد است:
– چه کاری انجام دادید/نکردید؟
– به نظر شما دلایل آن (در هر صورت) چه بود؟
– در مورد الگوهای رفتاری به چه چیزی توجه کردید؟
– چه چیزی را یاد گرفتید؟
– با چیزهایی که یاد گرفتهاید، میخواهید چه کار کنید؟
– آیا این فرآیند یادگیری برای شما کار میکند؟
سؤالات شکل ۱۳.۴ سؤالاتی هستند که به ما جواب دادهاند. استفاده از این رویکرد در هر جلسه با مشتری مربی، فرآیند یادگیری را تثبیت کرده و با گذشت زمان، در ذهن شما قرار میگیرد و دسترسی به آن آسانتر میشود، به طوری که یادگیری تقریباً در لحظه اعمال میشود.
نکات و راهنمایی ها
برای تطبیق سؤالات با توسعه تأمل آماده باشید. بهتر است فقط با آنچه مشتری مربی میگوید، ارتباط برقرار کنید و سؤال طبیعی را بپرسید. توجه داشته باشید که ممکن است متوجه شوید که در حال انعکاس در مورد یادگیری خود هستید – توجه کنید که آیا این اتفاق میافتد و سپس آن را رها کنید. در کنار مشتری کوچینگ حضور داشته باشید.
اگر از این در زمینه کاری استفاده میکنید، ممکن است مفید باشد که فردی را برای دوستی انتخاب کنید که شما را نمیشناسد. به این ترتیب، به احتمال زیاد متوجه خواهید شد که آنها از شما سؤالات “معصوم” و در عین حال چالشبُرانگیز در مورد یادگیری شما میپرسند.
این ابزار نیاز به تمرکز و تلاش ذهنی دارد. به عبارت دیگر، این یک تمرین تفکر هدایتشده با هدفی در ذهن است. تا این حد به این معنی است که مشتری مربی ممکن است احساس “مغزی به چالش کشیده” و مکالمه ممکن است با “مغز من درد میکند” نقطهگذاری شود. تمایل به تمرین عضله ذهنی، یک پیشنیاز ضروری است. بنابراین، اطمینان حاصل کنید که مشتریان شما آمادگی لازم برای انجام این فعالیت را دارند.
زمان مورد نیاز
چه مدت می خواهید برای تأمل وقت بگذارید؟ سوال جدی است. ما اغلب در تله “انجام” گرفتار می شویم و این فرآیند بیشتر در مورد حضور در لحظه و توجه به آنچه که برای شما چه از نظر جسمی و چه از نظر ذهنی می گذرد است. این فرآیند می تواند به هر اندازه که شما بخواهید طول بکشد یا کوتاه باشد.
اگر از این به عنوان مقدمه ای برای یک جلسه کوچینگ استفاده می کنید، در حالت ایده آل حداقل 15 دقیقه را برای بررسی سوالات پیشنهادی اختصاص دهید و این به زمان کافی برای فکر کردن می دهد. اگر رویکرد روانتری داشته باشید، اجازه دهید سؤالات به طور طبیعی جریان پیدا کنند و زمانی را برای تأمل بیصدا در نظر بگیرید تا زمانی که هر دوی شما آماده ارائه دادن باشید. شما باید از قبل توافق کنید که چه مدت برای این فضای فکری اختصاص می دهید.
تجربه ما به عنوان مربی این بود که 30 دقیقه قبل از اینکه تمرکزمان را از دست بدهیم، بهینه بود. در نهایت حتی اگر بتوانید فقط چند دقیقه را به طور منظم با مشتری مربی خود صرف کنید تا نوعی تفکر انجام دهید، احتمال بیشتری وجود دارد که آنها توانایی مکث قبل از اقدام را ایجاد کنند. و این یکی از مولفه های اصلی کوچینگ موفق است: اینکه مشتری بتواند اقدامی هدفمند انجام دهد.
این مشارکت توسط Gayl Long است
گیل با داشتن 20 سال تجربه در زمینه منابع انسانی، کوچینگ و مشاوره با شرکتهای برجسته و با همکاری رهبران برجسته به منظور تشخیص و انجام کارهای درست برای دستیابی به برتری، بهبود و تولید نتایج موفق مشغول به کار است. با درک عمیق چالشهای شخصی و سازمانی رهبران و سازمانها، او با اشتیاق به دنبال کمک به مشتریانش برای رشد و آزادسازی استعداد هر کسی است تا هم آنها و هم کسبوکارشان بتوانند در بهترین شکل ممکن در هر محیطی پیشرفت کنند.
سبک امضای گیل توسط مشتریان به عنوان “تعریف” توصیف شده است؛ ترکیبی از چالش، حمایت و الهام، که شامل طیفی از رویکردهای التقاطی است. به دلیل کار جادویی خود، گیل به عنوان یک کوچ همراه با روش جامع خودش به شناخت، رشد و توسعه افراد، رهبران و تیمها کمک میکند تا تمرکز و جهتگیری، افزایش خودآگاهی و توسعه قابلیتها، اعتماد به نفس، منابع و استراتژیهای لازم برای موفقیت و پیشرفت پایدار را کسب کنند.
کوچینگ یعنی کمک به افراد برای شناخت، پذیرش و پذیرش همه جنبههای شخصیتی خود – خوب، بد و زشت – و استفاده از خرد ذاتی، منابع و انرژیهای منحصر به فرد خود برای تبدیل شدن به بهترین، شادترین و موفقترین خود در محل کار و زندگی.
سایت اینترنتی:www.in8resou
شکل 13.4 بررسی اهداف و اقدامات
سوالات | یادداشت | |
از آخرین بررسی چه فعالیت هایی را انجام داده اید؟ | ||
(بررسی در مقابل اقدامات/اهداف جلسه گذشته) | ||
چه فعالیت هایی را به تعویق می اندازید؟ | ||
چه چیزی شما را متوقف می کند؟ | ||
شما متوجه چه رفتارهایی شده اید؟ | ||
که می خواهید تقویت کنید؟ که می خواهید متوقف شوید؟ | ||
از آخرین بررسی چه چیزی یاد گرفتید؟ | ||
در مورد کسب و کار شما؟ درباره خودتان؟ | ||
چه اقدامات یا تغییراتی را می خواهید انجام دهید | ||
برنامه شما (اگر وجود دارد؟)؟ | ||
این روند بررسی برای شما چگونه کار می کند؟ | ||
چه کارهایی؟ دوست دارید چه چیزی را تغییر بدهید؟ | ||
ابزار هفت: شکستن قفل چیست؟
این ابزار برای مشتریانی طراحی شده است که در موقعیتی گیر کرده و به اندازه کافی اعتماد به نفس برای اقدام ندارند. آنها با یافتن چیزی یا شخص دیگری که مانع رسیدن به رویاهایشان شده است، مانع از رسیدن به رویاهایشان میشوند. این ابزار آنها را قادر میسازد تا از قفل عبور کرده و مراحل کوچکتر را شناسایی کنند که اعتماد به نفس را برای مقابله با هدف یا پروژه بزرگتر به وجود میآورد. با به دست آوردن کنترل بر روی سرنوشت خود، مشتریان احساس اعتماد به نفس بیشتری میکنند و میتوانند با برنامهای مشخص، برای رسیدن به هدف خود، آماده شروع به کار شوند.
چه زمانی از آن استفاده کنم؟
وقتی شنیدید که کارفرد در موقعیتی گیر کرده است که امکان انجام چیزی که من آن را X و سپس Y نامیدم را ندارند، این ابزار را امتحان کنید. اغلب آنها با داشتن یک هدف، رویا یا پروژه بزرگ، به دنبال رسیدن به آن هستند، اما به هیچ وجه موفق نمیشوند. معمولاً به دلیل کمبود زمان، بودجه یا انرژی آنها قادر به رسیدن به اهداف خود نیستند. شما شنیدید که مشتریان به دلیل موانعی مانند “تا زمانی که Y رخ ندهد قادر به انجام X نیستم” از دست اهدافشان میافتند. چند نمونه آورده شده است: “تا زمانی که رئیس جدیدی نداشته باشم، نمی توانم دورهی آموزشی را انجام دهم.” “تا زمانی که فضای بیشتری پیدا نکنم، نمیتوانم گاراژم را مرتب کنم.” “تا زمانی که سلامتیام بهتر نشود، نمیتوانم به استرالیا سفر کنم.” “تا زمانی که شریک کارم به کار ننشسته باشد، نمیتوانم شغلم را ترک کنم / تغییر دهم.” “تا زمانی که تیم را راهاندازی نکنم، نمیتوانم شغلم را تغییر دهم.” از آنجایی که برای رسیدن به یک رویای بزرگ، بسیاری از افراد به درستی به این ادعا میپردازند که به دلیل کمبود زمان، پول یا انرژی، محدود شدهاند. با این حال، این دلایل تنها عاملی نیستند که باعث گیرایی شخص میشود.
روند چیست؟
برای انجام این تمرین، به یک خودکار و کاغذ خالی نیاز دارید. به مشتری خود پیشنهاد دهید که ایده ای که به دلیل کمبود زمان، پول یا انرژی به تعویق افتاده را به کنار بگذارد. اگر این باور دوباره ظاهر شد، آنها را به این قوانین یادآوری کنید و تضمین کنید که حداقل برای زمان مناسب یک برنامهریزی انجام خواهید داد. کلمات “زمان”، “پول” و “انرژی” را در بالای کاغذ بنویسید و هدف یا رویای خود را به صورت مثبت بیان کنید و آن را در سمت راست کاغذ یادداشت کنید. به عنوان مثال، “من میخواهم به استرالیا سفر کنم.”
تنها دو سؤال کلیدی وجود دارد:
سؤال 1: آیا امروز میتوانید این کار را انجام دهید؟ اگر بله، همه چیز سر جای خود است.
هی پرستو! کار کامل است با این حال، اگر اینطور نیست – و احتمالاً این طور است – سؤال 2 را بپرسید: “برای این که به هدف نهائی برسید، اول چه اتفاقی باید بیفتد؟”
حتی چهار فعالیت کلیدی را که باید به ترتیب انجام داده شود شناسایی نکنید. برای مثال حرکت به استرالیا، سه فعالیت اصلی برای کشف میتواند شامل تحقیق در مورد مکان، یافتن شغل انعطاف پذیرتر و گرفتن موافقت خانواده باشد. اینها را به عنوان شاخه هایی با کلمات کلیدی در بالای آنها بنویسید که به هدف نهایی برسید.
برای هر یک از این فعالیتهای اصلی، دوباره دو سؤال را پرسید. به ابتدا سؤال 1 – آیا امروز میتوانید این کار را انجام دهید؟ – را مطرح کنید و اگر خیر، سپس به سؤال 2 – “برای این که به هدف نهائی برسید، اول چه اتفاقی باید بیفتد؟” – پاسخ دهید، تا زمانی که به لیستی از فعالیتهایی که میتوانید در حال حاضر یا در آیندهای نزدیک انجام دهید برسید.
هدف شما این است که در نهایت با یک نقشه بصری، مسیر رسیدن به هدف نهایی را نشان دهید، به طوری که فرد بداند در قطعات کوچک، چه کاری میتواند انجام دهد.
تمرین را با تعهد به انجام کامل آن بگذرانید. از مشتری خود بپرسید: “اکنون چه اتفاقی باید بیفتد و اولین قدم چیست؟”
نکات و راهنمایی ها
این تمرین را میتوان بر روی یک جدول بزرگ یا با استفاده از کاغذ ساده و خودکارهای رنگی روی یک میز در یک استراحت قهوه انجام داد. در حین انجام تمرین، به پیوندهایی که بین اقدامات مختلف متوجه میشوید اشاره کنید و سؤالات را ادامه دهید، بهتر است از وسواس ارائه پیشنهادات خودداری کنید.
زمان مورد نیاز
در حالت ایده آل این بیش از 30 دقیقه طول نمی کشد. در ده دقیقه، میتوانید یک چالش
این مشارکت توسط کیت برتون است
کیت، یک مربی بین المللی PCC، با کامل بودن شرایط خود مشتریان را به چالش میکشاند تا در اثربخشی شخصی، سبک رهبری و عملکرد خود تغییر ایجاد کنند. شاگردانش در بین مدیران ارشد فناوری اطلاعات با تعداد زیاد، در جستجوی توسعه هستند و برای موفقیت نیز ارزشهای بالایی قائل هستند. او به عنوان کارشناس ارشد در برنامهنویسی عصبی زبان و یکی از اعضای کامل فدراسیون بینالمللی کوچینگ با اعتبار کامل PCC شناخته میشود.
کیت هشت کتاب پرفروش با عناوینی همچون «Live Life، Love Work»، «Coaching with NLP» و «Neurolinguistic Programming (NLP) for Dummies» را نوشته و یا در ساخت آنها مشارکت داشته است. آخرین کتاب او که در حال نوشتن آن است به نام «مکالمات کوچینگ کافه: راهنمای گفتگوی معنادار» است.
تمرکز اصلی او بر روی مشاغل پیشرفته، گروههای فناوری اطلاعات در شرکتهای جهانی و سازمانهای خدمات حرفهای بوده است. این مشتریان اغلب زمانی که مسائل پیچیدهای برای برقراری ارتباط وجود دارد، نیاز به رویکردی تازه دارند تا مردم گوش کنند و سپس اقدام کنند. کیت معتقد است که کوچینگ میتواند به مردم در داشتن بهترین زندگی ممکن، انتخابهای عاقلانه و ایجاد تغییر در زمانهای کلیدی کمک کند.
آدرس سایت اینترنتی کیت: www.kateburton.co.u
ابزار هشتم: ایجاد انعطاف پذیری چیست؟
در حال حاضر، پذیرش فزاینده ای وجود دارد که ایجاد انعطاف پذیری از آن شاخصترین ویژگیهای هر سازمان و فرد در حوزههای تجاری و شخصی است. با توجه به فشارها، تقاضاها، انتظارات، سرعت کار و تغییر مداومی که اکثر افراد به آن مواجه هستند، حفظ سطح بالایی از انرژی، اعتماد به نفس و عملکرد دشوار برای بسیاری از مشتریان میسر نخواهد بود.
کار بر روی ایجاد امکانات انعطاف پذیری در تمام ویژگیهای مشتریان، تفاوت بزرگی میتواند بوجود آورد. در حال حاضر، این ابزار برای شناسایی میزان انعطاف پذیری و ارزیابی ویژگیهای مختلف مشتریان بسیار مفید است. ما از یک ابزار ارزیابی کوتاه برای پشتیبانی از مشتریان استفاده میکنیم، که با سوالات کلیدی همراه است. این ابزار، یک راهنمای کلی برای مشتری فراهم میکند تا بتوانند نقاط قوت انعطاف پذیری فعلی خود را ارزیابی کنند و شکافهای بالقوه خود را در این زمینه شناسایی کنند.
این برای چیست؟
این راهنما به مشتریان این امکان را میدهد تا بر نقاط قوتی که شناسایی کردهاند تمرکز کنند و در هنگام مواجهه با شرایط دشوار، آنها را به حداکثر برسانند. آگاهی از شکافهای انعطافپذیری آنها، فرصتهایی را برای کار با مربی و توسعه انعطافپذیری کلی آنها از طریق انتخاب بیشتر و ایجاد انعطافپذیری، فراهم میکند.
چه زمانی از آن استفاده کنم؟
این فرآیند در شرایطی که برای مشتری مواجهه با تغییرات، خواستهها و انتظارات دیگران آسان نیست و موقعیتهایی را تجربه میکند که اعتماد به نفس یا عزتنفس او را از بین برده است، ابزاری برای تمرکز تلاشهای شما در کوچینگ، فراهم میکند.
مفید است که یک راهنما داشته باشید تا مشتریان بهترین شکل ممکن از انرژیهای خود استفاده کنند و از چه منابعی میتواند بهرهبرداری کنند و از چه راهکارهایی میتوانند استفاده کنند.
روند چیست؟
ابتدا نیاز است که وضعیت فعلی مشتری را که با آن مواجه است و سطح ناراحتی یا اضطراب او را در تغییری که تجربه می کند، شناسایی کنید. به عنوان یک ابزار، مشخصات کوتاه را برای روشن کردن راهبردهای جایگزینی که ممکن است بخواهد از آنها استفاده کند و تقویت کند، به او ارائه دهید تا از موانع عبور کند. در مدیریت انتظارات، به مشتری خلاصهای از مشخصات ندهید بلکه به صرفه یک امتیاز برای ایجاد بحث به او بدهید.
بعد از این کار، باید از مشتری بپرسید که چه سؤالاتی برای او پیش آمده و پاسخهای او چه چیزی را نشان می دهد. سپس باید مشتریان را در نحوه استفاده از نقاط قوت شناسایی شده برای مقابله با موقعیت یا تغییری که با آن مواجه هستند، راهنمایی کنید. آنها باید بیش از سه یا چهار زمینه را انتخاب کنند و روی آنها تمرکز کنند تا بدون نظرات شما بتوانند آنها را بررسی کنند. به آنها کمک کنید تا سطح تعهد خود را برای آزمایش بهترین گزینه های خود شناسایی کنند.
نکات و راهنمایی ها
این سوالات ممکن است زمینه های توسعه بیشتری را در اختیار شما قرار دهند که ممکن است خارج از موقعیت فوری یا بحرانی باشند. نقش شما در این مرحله این است که بر آنچه مرتبط است، تمرکز کنید و در عین حال با مشتری اتفاق بیفرمایید که آنها می خواهند با یادگیری اضافی، در فرآیندشان بهبود بخشند.
بسیاری از مردم شکاف انعطاف پذیری خود را نمیشناسند یا به آن اطمینان ندارند. به عنوان یک حرفهای، ممکن است فکر کنند که باید توانایی انجام همه کارها را داشته باشند، اما شما با پرسیدن سوالات چالش برانگیز، بررسی و تست هر فرضی که ممکن است مطرح کنید و به آنها کمک کنید – به عنوان مثال با پرسیدن “آیا این فقط کاری است که شما انجام میدهید؟” – باعث افزایش شکاف انعطاف پذیری آنها میشوید.
ما توصیه میکنیم که با رویکرد سیستماتیک به تمام عناصر کار بپردازید، زیرا تجربه نشان میدهد که بیشترین دستاوردها اغلب از بحث در مورد جزئیات یا مشاهداتی حاصل میشود که بلافاصله مطرح نمیشوند.
اهمیت نمرات، کمتر از نتیجه گیری و تفکری که با تحلیل پاسخهای مشتری برای ایشان پدیدار میشود، مهم است. ممکن است با اتفاقنظری در مورد محدودیت زمانی برای بحث و شناسایی پیام های کلیدی، از این مرحله عبور کنید.
زمان مورد نیاز
ارزش آن را دارد که بهترین بخش یک جلسه را صرف شفاف سازی معنا و کمک به آنها در ارتباط دادن پیام ها با وضعیت فعلی خود کنید. برخی از افراد ممکن است بخواهند نتایج را
جدول 13.3 ارزیابی کوتاه مدت قدرت فعلی ویژگی های ارتجاعی
این مشارکت توسط بروس هوورد است
بروس یک مشاور و مربی با تجربه مدیریت در منطقه شمال لندن است. او در تمام سطوح و متنوعی از سازمان های بخش خصوصی و دولتی در سراسر بریتانیا و کشورهای دیگر کار کرده است.
برای توسعه مهارتها و قابلیت هایی که بهمنظور تولید انعطافپذیری، کاهش فشار و از بین بردن استرس، مهماندهی، توسعه تیم و برنامه های آموزشی به کار میرود، بروس کار خود را با نام اختصاص پیدا کرده Managing Pressure Limited را شروع کرده است. او با رویکردی نوین در کوچینگ، تمرکزی بر شفافیت هدفها، تولید راه حل های جایگزین و تعهد به روشهای تداوم تغییر دارد.
ابزار نهم:ایجاد و استفاده از یک شبکه پشتیبانی چیست؟
بیشتر کار کوچینگ ما شامل هدایت مشتری در توسعه توانایی هایشان برای مقابله موثرتر با مسائل و چالشهایشان است. در یک نقطه خاص، آنها نگرانی های خود را در مورد گیر افتادن به دلیل ناتوانی یا عدم تفکر خود شرح میدهند. شما احساس قوی خواهید کرد که نگاه کردن به بیرون از خود مسیر خوبی برای حرکت به جلو یا رفع بلوکها است.
بسیاری از مردم سعی میکنند به تنهایی با فشاری که با آن مواجه هستند کنار بیایند. این اغلب به این معنی است که آنها فقط بر پاسخهای آزموده و آزمایششده خود توجه میکنند، زمانی که دیگران میتوانند دیدگاههای متفاوت، تفکر تازه و بررسی واقعیت بازخورد را ارائه کنند. این تغییر جهت از راهحلهای داخلی به راهحلهای بیرونی زمانی مفید است که آنها نسبت به خودشان سختگیر هستند یا خیلی به یک موضوع نزدیک هستند.
این برای چیست؟
این فرآیند به مشتریان ابزار مناسبی را برای کسب پشتیبانی لازم فراهم میکند. داشتن چنین ابزاری، به آنها کمک میکند تا در مواقع نیاز، بهترین و مناسبترین منبع را پیدا کنند، فشار روی آنها را کاهش دهد و فرصت باز را برای یادگیری از راههای جایگزین داشته باشند. همچنین، آنها میتوانند با بهرهگیری از تجربیات مفید دیگران، ایدههای خود را با سایرین به اشتراک بگذارند و رویکرد خود را با توجه به نظر دیگران بهبود بخشند.
چه زمانی از آن استفاده کنم؟
یکی از وظایف مربیگری، بهترین راه حل ها، بررسی احتمالات و ارزیابی گزینه های جایگزین را برای مشتری در نظر گرفتن است. به طور معمول، بهترین زمان برای جلب منابع خارجی، به هنگامی است که مشتری در دام گیری فکری به نظر می رسد. این ممکن است به این دلیل باشد که همه گزینه هایی را که می داند امتحان کرده است، در یک الگوی پاسخ تکراری به همراه آن است که در شرایط بهتری قفل شده و دیگر کارایی ندارد.
روند چیست؟
وقتی گزینه ها ارائه میشوند، منصفانه است که ابتدا بررسی شود تا چه حد مشتری میتواند به راههایی که به شبکه خود دسترسی پیدا میکنند یا آن را توسعه میدهند، دسترسی داشته باشد. در غیر این صورت، میتوان ارزش آن را داشته باشد که با توجه به حمایت دیگران، بررسی شود که چه موانعی جلویشان را میگیرد.
اگر فرض کنیم که آنها باز هم برای نفوذ به دیگران باز میمانند، چندین راه برای پیروی وجود دارد. یکی این است که آنها را متقاعد کنیم تا شبکه خود را شناسایی کنند و ببینند کدام شخص از آن استفاده نمیکند. همچنین، میتوان افرادی که در برخورد با منطقهای که با آن کار میکنند، امتیاز بالایی دارند، پیدا کرد. همچنین، افرادی که در گذشته با آنها مواجه شدهاند و ممکن است به عنوان الگوهای مثبت عمل کنند، ارزش بررسی را دارند.
بخش بعدی مشتمل بر مشخص کردن دقیق کارهایی است که این افراد انجام دادهاند یا میتواند سرنخهای مربوط به وضعیت فعلی را ارائه دهند. در نهایت، در مورد اینکه چگونه به بهترین شکل با این افراد کلیدی دیگر نزدیک شوند و رابطه را توسعه دهند، بحث کنید. این معمولاً به مراحل بعدی منجر میشود.
فرآیند
از مشتریان خود درخواست کنید که نقشهای از شبکه فعلی خود را پیشنویس کنند. تهیه این نقشهی گرافیکی به آنها کمک میکند تا با وضوح بیشتری میزان حمایتی که میتوانند در اختیار داشته باشند و جایی که نیاز به سرمایه گذاری بیشتر در زمان و انرژی دارند، را مشخصتر ببینند.
سپس آنها میتوانند افراد یا گروههایی را که حمایت مالی پیشینی دارند یا در صورت درخواست موافق با حمایت هستند، شناسایی کنند. در نظر گرفتن همه گروهها و افراد و بررسی آنها، اغلب باعث شگفتی و بینش تازه میشود.
سپس از آنها بخواهید در نظر بگیرند که چه کسانی ممکن است در نقشهی خود گم شوند، به عنوان مثال کسانی که زمان تماس خود را کاهش دادهاند، ارتباط خود را با آنها از دست دادهاند یا کسانی که از رادارشان خارج شدهاند. بررسی افرادی که به آنها نزدیک نمیشوند و تفکر آنها برای این تصمیم و هر فرضی که ممکن است انجام دهند میتواند مفید باشد.
از آنها بخواهید بررسی کنند که چه چیزی را میتوانند از دیگران دریافت و چه چیزی را میتوانند در اختیار دیگران قرار دهند. شگفتانگیز است که چگونه معرفی حمایت متقابل میتواند برای هر دو طرف مفید باشد. در نظر بگیرید که چه کمبودی در تصویر ایشان وجود دارد و کسانی که میتوانند به بهترین شکل آن را پر کنند.
نکات و راهنمایی ها
میتوانید از مشتریان خود درخواست کنید که قبل از جلسه کوچینگ، نسخهای از نقشه خود را تهیه کنند زیرا فرآیند استخراج جزئیات تحت عنوان عمق پرسش، مفروضات، حدسها و موانع پیشرفت را برجسته میکند. این به شیوههای مختلف کاوش و کار با الگوها، تمها، زبان مورد استفاده توسط مشتری و مشاهدات غیرکلامی، پشتیبانی میشود.
برای برقراری ارتباطات مؤثرتر، تشویق مشتری به انجام یک معاینه دقیق، کمک میکند تا فراتر از چیزهای بدیهی نیز توانایی مشاهده داشته باشد. ممکن است مشتریان تمایل نداشته باشند به دیگران نزدیک شوند یا درخواست کمک کنند. با توجه به تفکرات، نگرانیها و ملاحظات آنها، میتوانید به آنها اطمینان بدهید و به آنها ایجاد تحریک بدهید تا تا چه حد ممکن است مقاومتشان معتبر باشد. بهتر است مثالهایی که تجربهای موفق داشتید یا مسائلی که با آنها روبرو شدهاید را بررسی کنید، زیرا این به مشتریان کمک میکند تا خود را در مسیر پیشرفت قرار دهند.
دلایلی که باعث میشود مردم در مواقع نیاز به درخواست کمک، میل به کمکخواهی نداشته باشند عبارتند از: خودشان بهتر میدانند، متقاعد شدهاند که تنها یک راه برای مقابله با وضعیتشان وجود دارد، میترسند که از نظر بی کفایتی یا غیرحرفهای به نظر بیایند، فکر میکنند باید به دیگران ثابت کنند که میتوانند با هر فشاری مقابله کنند، نگران شکل و شمایل چالش برانگیز پیشنهادهای دیگران هستند، به دیگران اعتماد ندارند که برای خود یک شناسایی صحیح ارائه دهند، انجام این کار برایشان به یک عادت تبدیل شده است، از دست دادن کنترل میترسند و تجربه نشان میدهد که بهتر است تا زمانی که به نتیجه نرسند، به راه خود ادامه دهند.
زمان مورد نیاز
این یک فرآیند با پایان باز است که می تواند در یک جلسه انجام شود یا برای شامل کردن «تکلیف خانگی» به عنوان بسط آنچه قبلاً بحث شده است، گسترش یابد. برخی از افراد به سرعت در این فرآیند کار می کنند.
این مشارکت توسط بروس هوورد است
بروس یک مشاور و مربی با تجربه مدیریت در شمال لندن است که در سطوح مختلف سازمانهای بخش خصوصی و دولتی در سراسر بریتانیا و کشورهای دیگر، فعالیت میکند.
او کسبوکار خود را با نام “Managing Pressure Limited” راهاندازی کرد تا بر توسعه مهارتها و قابلیتهایی برای ایجاد انعطافپذیری، کاهش فشار و توقف استرس تمرکز کند. این توسط کوچینگ، توسعه تیم و برنامههای آموزشی به دست میآید و رویکرد او به کوچینگ، تفکر تازه، شفافیت اهداف، تولید راهحلهای جایگزین و تعهد به راههای تداوم تغییر را ترویج میکند.
ابزار دهم: ایجاد هدف، معنا و ارزش واقعی برای پیشرفت مشتری چیست؟
این فرآیند اکتشافی، برای جابجایی دندهها، افزایش بازی یا هدایت انرژی، تمرکز و حس جهت را در صورت نیاز مشتری فراهم میکند.
این برای چیست؟
به عنوان یک مربی، ممکن است در برخی موارد نیاز داشته باشید تا انرژی و وضوح مورد نیاز برای پیشرفت مشتری را، به طور مثال به صورت نمونه بزنید، به جای آن که او احساس گیجی و بیانگیزگی کند.
همچنین، پیشرفت زمانی رخ میدهد که مشتری در جزئیات غرق شده و نتواند کلیت وضعیت را ببیند. اینجاست که احساسات شخصی و روحی، دارای بلوکهای مشترکی هستند.
چه زمانی از آن استفاده کنم؟
این فرآیند میتواند در زمانی که مشتری با عدم تمرکز، ناتمامی اطمینان و تردید درباره آنچه میتواند به دست آورد، روبرو شده است، به عنوان یک استراتژی قدرتمند شناخته شود. علاوه بر این، در زمانی که مشتری احساس میکند بازی بیخطری ایفا میکند یا به نظر میرسد انگیزه و هدف خود را از دست داده است، این فرآیند به او حرکتی را فراهم میکند.
روند چیست؟
عنصر اول شامل بازخورد مربی بر اساس هرگونه مشاهده اینرسی، فقدان تمرکز و احساس گمراهی است. این با شناسایی مشتری و متوجه شدن اینکه به کجا رسیدهاند و به کجا میروند، ممکن است همراه باشد.
علاوه بر این، با استفاده از پاسخهای آنها، میتوانید از سؤالات ساختاریافته و چالشبرانگیزی برای تفکر آنها استفاده کنید که به درک بهتری از آینده شان کمک میکند و انگیزهای قویتر برای پیشرفت به آنها میدهد.
در نهایت، مربی میتواند به مشتری کمک کند تا هدف و نتایج واقعی خود را مشخص کند. این کار نشان میدهد که با انگیزه و اهداف روشن خود، ارتباط مستقیمی برقرار دارد.
فرآیند
با استفاده از علائم رفتاری خاص، بازخورد قابل مشاهده خود را بررسی کنید و به عنوان مثال، بگویید “من فهمیدم که شما جزئیات را تکرار می کنید و مضطرب به نظر میرسید.” و مفهوم آن را برای مشتری مورد بررسی قرار دهید.
از مشتری بپرسید:
– چطوری احساس میکنید که با چالشی روبرو هستید؟
– در این مرحله به چه چیزی نیاز دارید؟
– هدف واقعی شما از کار در این زمینه چیست؟
– برای رسیدن به این هدف چه کاری باید انجام دهید؟
– اگر این کار را انجام دهید، چه چیزی را تجربه خواهید کرد؟
– چه اتفاقی میافتد که نشان میدهد که شما موفق هستید؟
در صورت دریافت پاسخ دقیق، بدون اضافه کردن وضوح، تمرکز یا بینش، میتوانید بپرسید: “این کار به چهترتیب به شما کمک میکند یا به شما نزدیکتر میشود؟”
از مشتری بخواهید تا پیام های مرتبط را بازتاب دهد و خلاصه کند و به آنها پیشنهاد دهید.
هر مشاهدهای که شامل تغییر در انرژی، سرعت و انگیزه باشد را با دیگران به اشتراک بگذارید، تا در هنگام اقدام و پیشرفت تعیین کنند که چه کاری انجام دادهاند.
میزان تعهد مشتری به هر اقدامی را بررسی کنید و ممکن است لازم باشد یادآوری کنید که چطور ایدهها به تصویر بزرگتر یا اهداف کلی آنها ارتباط دارند.
نکات و راهنمایی ها
گاهی ارائه سؤالات و ایجاد فضایی برای در نظر گرفتن پاسخ مفید است، به ویژه زمانی که فرد فرصتی برای تفکر دقیق قبل از پاسخ دادن به سؤال داشته باشد.
بررسی هدفهای مشتری یادآوری میکند که چرا منطقهای که در حال کاوش است در حال حاضر بازیگر مهمی است. گوش دادن به سیگنالهایی که به این موضوع اشاره میکنند برای مربی مهم است.
مشتری ممکن است در برابر تلاشهای مربی برای کمک به تمرکز مقاومت کند، اما این میتواند به عنوان یک کاتالیزور برای فرد عمل کند تا خود را به چالش بکشاند. اغلب ما دوست نداریم زمانی که در حال پیشرفت نیستیم، به چالش کشیده شویم، امّا متوجه میشویم که باید کاری انجام دهیم تا به جلو حرکت کنیم.
شکل 13.5 هدف در عمل
هدف
هدف کلی شما چیست؟
ارزش های
به راستی چه چیزی مهم است؟
استراتژی
چه رویکرد کلی مورد نیاز است؟
تاکتیک
از چه منابعی می توانید استفاده کنید؟
اهداف
موفقیت چگونه خواهد بود؟
اقدامات
شما و دیگران ابتدا باید چه کاری انجام دهید؟
زمان مورد نیاز
کار سخت از طریق این فرآیند ممکن است یک جلسه کامل را اشغال کند یا می تواند به طور جزئی یا با سرعت متمرکز برای شناسایی چند مسیر جدید برای کاوش استفاده شود.
این مشارکت توسط بروس هوورد است
بدون نظر