پنج حقیقت غافلگیرکننده درباره برندسازی مقاصد گردشگری که ذهن شما را تغییر میدهد
نویسنده:فاطمه جعفری
لحظهای چشمان خود را ببندید و به مقصدی فکر کنید که همین الان آرزوی سفر به آن را دارید. چه جایی به ذهنتان رسید؟ برای بسیاری، نامهایی مانند نیویورک یا پاریس فوراً تداعی میشوند. اما چرا این مقاصد به راحتی در ذهن ما جای میگیرند، در حالی که هزاران مکان دیگر به فراموشی سپرده میشوند؟ پاسخ در نیروی قدرتمند و اغلب نامرئی برندسازی نهفته است. این فرآیند چیزی فراتر از یک لوگوی زیبا یا شعاری جذاب است؛ مجموعهای از داستانها، احساسات و وعدههاست که یک مکان را به یک “مقصد” تبدیل میکند. این مقاله پنج حقیقت استراتژیک درباره نحوه عملکرد برندسازی مقاصد گردشگری را آشکار خواهد کرد که نگاه شما را برای همیشه تغییر میدهد.

۱. اگر نمیتوانید بیهمتا باشید، متحد شوید
بسیاری از مقاصد گردشگری در “دریای یکنواختی” گرفتار شدهاند و بر سر ویژگیهای مشابهی مانند سواحل زیبا یا کوههای سرسبز رقابت میکنند. این یک اشتباه استراتژیک است، زیرا رقابت بر اساس ویژگیها (آنچه یک مکان دارد) تقریباً همیشه به بنبست میرسد. راهبرد هوشمندانه، تمرکز بر مزایا (آنچه یک گردشگر احساس یا تجربه میکند) است.
به عنوان مثال، “منطقه دریاچهای فنلاند” (Lakeland Finland) یک منطقه جغرافیایی وسیع است که از ۱۳ منطقه مختلف با ویژگیهای طبیعی تقریباً یکسان تشکیل شده است: دریاچهها و درختان. اگر هر یک از این مناطق به تنهایی بخواهد بر اساس “داشتن دریاچه” بازاریابی کند، در میان رقبا گم خواهد شد. اما با همکاری و ایجاد یک برند واحد، آنها میتوانند یک مزیت قدرتمند و مشترک را به بازار عرضه کنند: فرصتی برای “فرار به آرامش” یا “ارتباط دوباره با طبیعت”. این اتحاد به آنها اجازه میدهد تا از رقابت بر سر ویژگیهای یکسان دست بردارند و یک هویت برند منحصربهفرد و مبتنی بر مزیت را بسازند که تأثیری میلیونی بر ذهن گردشگران میگذارد. دستور کار استراتژیک واضح است: رقابت بر سر ویژگیهای مشابه را متوقف کنید و برای ساختن یک هویت برند مبتنی بر مزیت، همکاری کنید.
۲. برند شما مجموعهای از داستانهاست، نه فهرستی از واقعیتها
چرا داستانها در برندسازی مقصد بسیار مؤثرتر از آمار هستند؟ چون انسانها برای به خاطر سپردن داستانها تکامل یافتهاند، نه دادههای خشک. برند یک مقصد، مجموعهای از تمام داستانهایی است که درباره آن گفته میشود. تأثیرگذاری این داستانها به عواملی مانند منبع (داستان یک گردشگر همتا بسیار معتبرتر از یک آژانس بازاریابی است)، احساساتی که برمیانگیزد و میزان تکرار آن بستگی دارد.
این نشاندهنده یک تغییر اساسی در فلسفه بازاریابی است:
…مردم دیگر نمیخواهند داستانهای بینقص بشنوند، آنها میخواهند داستانهای واقعی بشنوند که شاید کمی ناهموارتر از محتوای بازاریابی سنتی باشد که در آن همه چیز بینقص، خوب و زیباست.
گردشگران امروزی به دنبال روایتهای معتبر و ملموسی هستند که بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. برندهای موفق این را درک میکنند و به جای انتشار فهرستهای طولانی از جاذبهها، بر پرورش و ترویج داستانهای واقعی تمرکز میکنند.
۳. برند برای به اشتراک گذاشتن ساخته شده، نه برای محافظت کردن
این یک ایده خلاف شهود است: قدرتمندترین برندها آنهایی نیستند که به شدت کنترل میشوند، بلکه آنهایی هستند که به راحتی توسط همه به اشتراک گذاشته میشوند. این رویکرد “از پایین به بالا” بهترین راه برای تولید و گسترش همان داستانهای معتبری است که در نکته قبل به آن اشاره شد.
شهر “آیندهوون” در هلند یک مثال عالی است. آنها عناصر برند خود، مانند نماد سه صاعقه، را طوری طراحی کردند که مردم و کسبوکارهای محلی به آن افتخار کنند و با اشتیاق از آن استفاده نمایند. این یک حرکت هوشمندانه بود، زیرا بر یک اصل روانشناختی ساده استوار است: مردم میخواهند چیزی را به اشتراک بگذارند که آن را مهم میدانند. با دادن ابزاری به شهروندان برای بیان داستانهای خودشان درباره شهر، برند آیندهوون به طور ارگانیک و بسیار قدرتمندتر از هر کمپین بازاریابی کنترلشدهای رشد کرد. موفقیت بلندمدت یک برند در گرو پذیرش و ترویج آن توسط خود جامعه است.
۴. برندسازی میتواند یک مقصد را نابود کند، نه فقط آن را بسازد
برندسازی یک شمشیر دو لبه است. هدفگیری یک بخش خاص از بازار (niche) فوقالعاده قدرتمند است و دقیقاً به همین دلیل، انتخاب بخش اشتباه میتواند فاجعهبار باشد. این فقط یک ابزار بازاریابی نیست؛ بلکه یک تصمیم مدیریتی با پیامدهای عمیق برای توسعه یک مقصد و کیفیت زندگی ساکنان آن است.
“آمستردام” یک نمونه هشداردهنده است. برندسازی این شهر به عنوان “مقصد مهمانیهای مجردی”، بخش خاصی از بازار را با موفقیت جذب کرد. اما این تصمیم، یک برخورد مستقیم و قابل پیشبینی بین رشد گردشگری و کیفیت زندگی ساکنان ایجاد کرد و منجر به پدیده گردشگری بیش از حد (overtourism) شد. درس استراتژیک در اینجا صرفاً “مسئولیتپذیر باشید” نیست، بلکه یک بینش دوگانه است: قدرت تمرکز بر یک بخش خاص از بازار، اهمیت حیاتی انتخاب درست آن بخش را دوچندان میکند؛ بخشی که با پایداری بلندمدت و رفاه جامعه محلی همسو باشد.
۵. موفقیت با اندازهگیری رفاه سنجیده میشود، نه شمارش گردشگران
معیارهای سنتی موفقیت در گردشگری، مانند تعداد “اقامتهای شبانه”، در حال منسوخ شدن هستند. این اعداد تصویر ناقصی از واقعیت ارائه میدهند. امروز، تمرکز از شمارش صرف گردشگران به سنجش تأثیر واقعی آنها تغییر کرده است. این رویکرد دادهمحور، ابزار مدیریتی و اخلاقی برای جلوگیری از نتایج مخربی است که در آمستردام دیده شد.
سوالات کلیدی جدید اینها هستند: گردشگری چه میزان رفاه برای جامعه محلی به ارمغان میآورد؟ چه مقدار از پولی که خرج میشود در منطقه باقی میماند؟ برای پاسخ به این سوالات، مدیران مقاصد باید معیارهای معنادارتری را اندازهگیری کنند، مانند “تجربه مشتری، آگاهی از برند در ذهن مخاطب (top of mind awareness) و نحوه درک برند توسط ذینفعان محلی”. خوشبختانه، ابزارهای دیجیتال مدرن امکان ردیابی این معیارها را از طریق تحلیل گفتگوهای آنلاین و بازخوردها فراهم میکنند و به ما اجازه میدهند موفقیت را بر اساس رفاه و پایداری بسنجیم، نه فقط بر اساس حجم.
نتیجهگیری: دفعه بعد چگونه سفر خواهید کرد؟
همانطور که دیدیم، برندسازی مقصد بسیار پیچیدهتر و تأثیرگذارتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. این فرآیند درباره اتحاد برای خلق مزیت، روایت داستانهای واقعی، اشتراکگذاری به جای کنترل، پذیرش مسئولیت استراتژیک و سنجش رفاه به جای شمارش صرف است. با دانستن این موارد، دفعه بعد که مقصدی را انتخاب میکنید، آیا فقط یک مکان را میبینید یا برندی را که آنها انتخاب کردهاند تا باشند—و جامعهای که توسط آن انتخاب شکل گرفته است؟
راهنمای مطالعه: برندسازی در گردشگری
این راهنما بر اساس سخنرانی جوهو پسونن از دانشگاه فنلاند شرقی تهیه شده است و به بررسی مفاهیم اصلی، استراتژیها و چالشهای برندسازی در صنعت گردشگری، با تمرکز ویژه بر برندسازی مقصد میپردازد.
——————————————————————————–
آزمون کوتاه
به سوالات زیر با پاسخهای کوتاه (۲ تا ۳ جمله) و بر اساس متن منبع، پاسخ دهید.
۱. برندسازی (Branding) را طبق تعریف ارائه شده در منبع، توضیح دهید. ۲. مفهوم «وعده ارزش» (Value Promise) در گردشگری چیست و چه چالش منحصربهفردی در این زمینه وجود دارد؟ ۳. منظور از «دریای یکسانی» (Sea of Sameness) در برندسازی مقصد چیست و چرا تمایز اهمیت دارد؟ ۴. چرا داستانها در ایجاد یک برند مقصد قدرتمند، مؤثرتر از حقایق هستند؟ ۵. «گردشگری ناشی از فیلم» (Film-Induced Tourism) چیست و چگونه به برندسازی یک مکان کمک میکند؟ ۶. چرا در گردشگری، یک برند باید «برای به اشتراک گذاشته شدن» ساخته شود؟ ۷. چرا مشارکت کسبوکارها و ذینفعان محلی (رویکرد پایین به بالا) در فرآیند برندسازی مقصد حیاتی است؟ ۸. مسئولیتپذیری چگونه در حال تغییر رویکرد برندسازی مقاصد گردشگری است؟ یک مثال از متن بیاورید. ۹. چرا اندازهگیری موفقیت برند ضروری است و بدون آن چه اتفاقی میافتد؟ ۱۰. چرا معیار سنتی «تعداد شبهای اقامت» (Overnights) به عنوان یک شاخص موفقیت در گردشگری، در حال منسوخ شدن است؟
——————————————————————————–
پاسخنامه آزمون کوتاه
۱. برندسازی به کاری اطلاق میشود که یک شخص یا سازمان برای افزایش آگاهی یا تغییر تصویر ذهنی ذینفعان انجام میدهد. این امر از طریق برآورده کردن «وعده ارزش» در هر روز محقق میشود.
۲. «وعده ارزش» شامل احساسات، ویژگیها و اعتمادی است که یک مقصد به گردشگران وعده میدهد. چالش منحصربهفرد در گردشگری این است که معمولاً سازمان بازاریابی مقصد (DMO) این وعده را میدهد، اما این کسبوکارها و ذینفعان محلی هستند که باید هر روز آن را در عمل محقق کنند و این نیازمند همکاری نزدیک است.
۳. «دریای یکسانی» به وجود تعداد زیادی مقصد مشابه اشاره دارد که ویژگیهای یکسانی را ارائه میدهند. برندسازی به یک مقصد کمک میکند تا با ایجاد یک هویت و ارزش منحصربهفرد، خود را از سایر مکانهایی که همان ویژگیها را دارند متمایز کند و در ذهن گردشگران برجسته شود.
۴. داستانها در برندسازی مؤثرتر هستند زیرا مردم داستانهای خوب را بهتر از حقایق به خاطر میسپارند. داستانها قادر به ایجاد احساسات و ارتباط شخصی با مخاطب هستند و به مردم اجازه میدهند تا خود را با مقصد مرتبط بدانند، در حالی که حقایق صرفاً اطلاعاتی هستند.
۵. «گردشگری ناشی از فیلم» پدیدهای است که در آن مکانهای فیلمبرداری یک فیلم یا سریال محبوب، به مقاصد گردشگری پرطرفدار برای گروه خاصی از توریستها تبدیل میشوند. این امر به دلیل داستان قدرتمندی است که آن رسانه درباره مکان روایت میکند و باعث ایجاد آگاهی و جذابیت برای آن مقصد میشود.
۶. یک برند در گردشگری برای به اشتراک گذاشته شدن ساخته میشود زیرا برند مجموعهای از داستانهاست و مغز انسان برای به اشتراک گذاشتن و ذخیره کردن داستانها تکامل یافته است. زمانی که افراد (گردشگران، ساکنان محلی، کسبوکارها) برندی را مهم و ارزشمند بدانند، آن را به اشتراک میگذارند و این به دیده شدن و تقویت برند کمک میکند.
۷. مشارکت ذینفعان محلی حیاتی است زیرا نمیتوان یک برند را از بالا به پایین به کسبوکارها تحمیل کرد. برند باید از هویت واقعی مقصد نشأت بگیرد و کسبوکارهای محلی باید بخواهند آن برند را بسازند و بخشی از آن باشند، در غیر این صورت، برند موفق نخواهد بود.
۸. مسئولیتپذیری در حال تبدیل شدن به بخش مهمی از برندسازی است، به طوری که مقاصد از تمرکز صرف بر اوقات فراغت به سمت برندسازی پایدار و مسئولانه حرکت میکنند. به عنوان مثال، منطقه «کارلیا» (Karelia) مأموریت خود را اینگونه تعریف میکند که گردشگری باید به حفظ میراث، سبک زندگی و طبیعت منطقه برای نسلهای آینده کمک کند.
۹. اندازهگیری موفقیت برند ضروری است زیرا بدون آن نمیتوان مدیریت کرد. مقاصد باید بتوانند بگویند که آیا در مسیر درستی حرکت میکنند و آیا اقدامات برندسازی آنها (داستانسرایی، کمپینها و غیره) به نتایج دلخواه منجر میشود یا خیر. اگر نتوانید تأثیر اقدامات خود را بسنجید، نمیتوانید ادعا کنید که در حال برندسازی هستید.
۱۰. معیار «تعداد شبهای اقامت» در حال منسوخ شدن است زیرا مقاصد اکنون بیشتر به تأثیرات کیفی گردشگری علاقهمند هستند. شاخصهای جدیدتر بر مواردی مانند رفاهی که گردشگری برای جامعه محلی به ارمغان میآورد، میزان پولی که در منطقه باقی میماند و کیفیت تجربه گردشگران تمرکز دارند.
——————————————————————————–
سوالات تشریحی پیشنهادی
۱. چالشها و استراتژیهای تمایز یک مقصد گردشگری در «دریای یکسانی» را با استفاده از مثالهای ارائه شده در متن (کاکسلاتانن، لاپلند و لیکلند فنلاند) تحلیل کنید. ۲. عبارت «یک برند، مجموع داستانهای آن است» را توضیح دهید. عواملی که بر تأثیر یک داستان بر برند مقصد اثر میگذارند را تحلیل کرده و تغییر رویکرد از داستانهای «بینقص» به داستانهای «واقعی» را مورد بحث قرار دهید. ۳. رابطه پیچیده بین سازمانهای بازاریابی مقصد (DMO) و کسبوکارهای محلی در ایجاد و تحقق «وعده ارزش» را تحلیل کنید. چرا همکاری، همانطور که در مثال لیکلند فنلاند دیده میشود، برای ساختن یک برند شناخته شده بینالمللی بسیار حیاتی است؟ ۴. مفهوم «ساخته شدن برند برای به اشتراک گذاشتن» را مورد بحث قرار دهید. با استفاده از مثال آیندهوون (Eindhoven)، توضیح دهید که چرا یک رویکرد پایین به بالا که ذینفعان محلی را درگیر میکند، برای موفقیت و قابلیت اشتراکگذاری یک برند ضروری است. ۵. نقش روزافزون مسئولیتپذیری در برندسازی مقصد را ارزیابی کنید. با استفاده از نمونههایی مانند کوه اورست، آمستردام و ویزیت کارلیا (Visit Karelia)، توضیح دهید که چگونه تصمیمات برندسازی میتواند بر توسعه یک مقصد و رابطه آن با جمعیت محلی تأثیر بگذارد.
——————————————————————————–
واژهنامه اصطلاحات کلیدی
| اصطلاح | تعریف |
| برندسازی (Branding) | کاری که یک شخص یا سازمان برای افزایش آگاهی یا تغییر تصویر ذهنی ذینفعان انجام میدهد، از طریق برآورده کردن مداوم «وعده ارزش». |
| وعده ارزش (Value Promise) | مجموعهای از احساسات، ویژگیها و اعتمادی که یک مقصد قول میدهد به گردشگران ارائه دهد. |
| سازمان بازاریابی مقصد (DMO) | سازمانی که مسئولیت ترویج و بازاریابی یک مقصد در بازارهای مختلف را بر عهده دارد. |
| دریای یکسانی (Sea of Sameness) | عبارتی که به وجود تعداد زیادی مقصد گردشگری با ویژگیها و پیشنهادات مشابه اشاره دارد و تمایز را برای هر یک دشوار میسازد. |
| گردشگری ناشی از فیلم (Film-Induced Tourism) | پدیدهای که در آن مکانهای فیلمبرداری یک فیلم یا سریال محبوب، به دلیل داستان روایت شده، به مقاصد گردشگری پرطرفدار تبدیل میشوند. |
| سلسلهمراتب برند (Brand Hierarchy) | ساختار و ترتیب برندهای مختلف در یک منطقه (مانند برندهای شهری، منطقهای و محلی) و نحوه ارتباط آنها با یکدیگر در تلاشهای بازاریابی. |
| DNA/هویت مقصد (Destination DNA/Identity) | ویژگیهای اصلی و واقعی یک مقصد که باید اساس و پایه تمایز و برندسازی آن را تشکیل دهند. |
| نقاط تماس دیجیتال سفر (Digital Travel Touchpoints) | تعاملات متعددی که یک مسافر در طول فرآیند برنامهریزی سفر خود (که میتواند تا ۷۰۰۰ نقطه در طی ۴ ماه باشد) با منابع دیجیتال مختلف دارد. |
| آگاهی بالای ذهن (Top-of-Mind Awareness) | هدفی در برندسازی که به موجب آن، یک مقصد به طور خودکار در میان اولین گزینههایی قرار میگیرد که افراد هنگام فکر کردن به سفر به آن میاندیشند. |
| گردشگری بیش از حد (Overtourism) | پدیدهای که در آن هجوم بیش از حد گردشگران به یک مقصد، منجر به ازدحام و تأثیرات منفی بر کیفیت زندگی ساکنان محلی و تجربه خود گردشگران میشود. |
درباره نویسنده مقاله :فاطمه جعفری
فاطمه جعفری، متخصص برجسته و پژوهشگر حوزه مهندسی محیط زیست، با رویکردی نوین دانش کلاسیک این رشته را با فناوریهای پیشرفته هوش مصنوعی تلفیق کرده و به عنوان پیشگام در زمینه هوش مصنوعی مکانی (GeoAI) شناخته میشود. وی با تکیه بر مدرک کارشناسی ارشد مهندسی محیط زیست و درک عمیق از اکوسیستمها، تخصص خود را فراتر از روشهای سنتی گسترش داده و با ورود به دنیای دادهها، فعالیتهای حرفهای خود را بر کاربرد هوش مصنوعی در علوم محیط زیست متمرکز کرده است. او هماکنون به عنوان مشاور ارشد علوم مکانی در محیط زیست و منابع طبیعی، با استفاده از الگوریتمهای پیشرفته در پی راهکارهایی برای پایش دقیق، پیشبینی تغییرات اقلیمی و مدیریت بهینه منابع است. فاطمه جعفری با باور بنیادین به اینکه «مهمترین توجه انسانها باید به مقوله محیط زیست باشد»، تکنولوژی را ابزاری قدرتمند برای نجات زمین میداند و علاوه بر پروژههای استراتژیک، با برگزاری مستمر کارگاههای آموزشی در زمینه علوم مکانی و زمین، مشتاقانه به انتقال دانش و تربیت نسلی متخصص برای حفاظت از آینده محیط زیست میپردازد.


بدون نظر