-
توسعه علم برای هر بخش از شغل مردان (جایگزینی قانون سرانگشتی)
- این اصل پیشنهاد می کند که کارهای محول شده به هر کارمندی باید با توجه به تک تک عناصر و بخش و زمان دخیل در آن مشاهده و تحلیل شود.
- این به معنای جایگزینی قانون سرانگشتی فرد با استفاده از روش تحقیق، تحقیق، جمع آوری داده ها، تجزیه و تحلیل و چارچوب بندی قوانین است.
- در مدیریت علمی، تصمیمات بر اساس واقعیات و با اعمال تصمیمات علمی اتخاذ می شود.
-
گزینش علمی، آموزش و پرورش کارگران
- باید رویه ای علمی برای انتخاب کارگران وجود داشته باشد.
- نیازهای جسمی، روحی و غیره باید برای هر شغل مشخص شود.
- کارگران باید انتخاب و آموزش داده شوند تا آنها را برای کار مناسب کنند.
- مدیریت باید فرصت هایی را برای توسعه کارگرانی با قابلیت های بهتر فراهم کند.
- به گفته تیلور، باید تلاش کرد تا هر کارمند به بالاترین سطح و کارایی و رفاه خود ارتقا یابد.
-
همکاری بین مدیریت و کارگران یا هارمونی نه اختلاف
- تیلور به همکاری اعتقاد داشت و نه فردگرایی.
- تنها از طریق همکاری است که می توان به اهداف شرکت به طور موثر دست یافت.
- نباید بین مدیران و کارگران تعارض وجود داشته باشد.
- تیلور معتقد بود که منافع کارفرما و کارمندان باید کاملاً هماهنگ باشد تا روابط متقابل درک بین آنها تضمین شود.
-
تقسیم مسئولیت
- این اصل ماهیت مشخص نقش هایی را که باید توسط سطوح مختلف مدیران و کارگران ایفا شود تعیین می کند.
- مدیریت باید مسئولیت برنامه ریزی کار را بر عهده بگیرد در حالی که کارگران باید به اجرای وظیفه توجه داشته باشند.
- بنابراین برنامه ریزی باید از اجرا جدا شود.
-
انقلاب ذهنی
- کارگران و مدیران باید نسبت به روابط متقابل و تلاش کاری خود تغییر کاملی داشته باشند.
- مستلزم آن است که مدیریت شرایط کاری مناسب را ایجاد کند و همه مشکلات را به صورت علمی حل کند.
- به همین ترتیب کارگران باید با نهایت توجه، فداکاری و دقت در مشاغل خود حضور داشته باشند. آنها نباید منابع شرکت را هدر دهند.
- برای ارتقای اخلاقیات کارگران باید دستمزد مناسبی در نظر گرفته شود.
- باعث ایجاد حس تعلق در بین کارگران خواهد شد.
- آنها در انجام وظیفه ای که به آنها محول شده است، منظم، وفادار و صادق خواهند بود.
- تولید بیشتر و رشد اقتصادی با سرعت بیشتری وجود خواهد داشت.
-
حداکثر رفاه برای کارفرما و کارمندان
- هدف مدیریت علمی مشاهده حداکثر شکوفایی برای کارفرما و کارکنان است.
- تنها زمانی مهم است که هر کارگر فرصتی برای دستیابی به بالاترین کارایی خود داشته باشد.
- حداکثر بازده و استفاده بهینه از منابع، سود بیشتر برای کارفرما و دستمزد بهتر برای کارگران به همراه خواهد داشت.
- باید حداکثر خروجی به جای خروجی محدود وجود داشته باشد.
- هم مدیران و هم کارگران باید دستمزد مناسبی دریافت کنند.
بدون نظر