تصور کنید بتوانید محصولات خود را در زمانی که دیگران نمی توانند بفروشید، بتوانید سهم بازار را از هر دو رقبای خود به دست آورید و فرمول های دقیقی را بدانید که به شما امکان می دهد فروش خود را افزایش دهید در حالی که دیگران بهانه می آورند.
اگر شما اول نیستید، شما آخرین هستید درباره نحوه فروش محصولات و خدمات خود - علیرغم شرایط اقتصادی - است و راه هایی را برای خواننده فراهم می کند تا صرف نظر از محصول، خدمات یا ایده آنها سرمایه گذاری کند. گرانت استراتژی های اثبات شده خود را به اشتراک می گذارد که به شما امکان می دهد نه تنها به فروش خود ادامه دهید، بلکه محصولات جدید ایجاد کنید، حاشیه سود را افزایش دهید، سهم بازار را به دست آورید و خیلی چیزهای دیگر. مفاهیم کلیدی در اگر اول نیستید، آخرین هستید عبارتند از:
هیچ نقطه ضعفی برای بازدید وجود ندارد. هیچ کس شما را بیرون نمی اندازد، هیچ کس شما را مسخره نمی کند، و هیچ کس قرار نیست با پلیس تماس بگیرید. هیچ راهی برای طرد شدن یا حتی شکست خوردن وجود ندارد، زیرا شما اساساً فقط برای گفتن سلام و اتصال مجدد به آن جا می روید. شما سعی نمی کنید چیزی بفروشید نکته مثبت این است که ممکن است خوش شانس باشید و با کسی برخورد کنید که واقعاً به آنچه دارید نیاز دارد، که به شما امکان می دهد وارد یک ارائه، یک پیشنهاد و یک فروش شوید. اگر فقط دور هم بنشینید و منتظر بمانید تا اتفاقی برای شما بیفتد، انتظار زیادی خواهید داشت – و در پایان ماه به طرز بدی ناامید خواهید شد.
اگر بیرون بروید و شروع کنید به چیزی که اتفاق بیفتد، اتفاقی می افتد. این یکی از بهترین روشهای کم استفاده برای زنده ماندن از انقباض است.
تبدیل سرنخ های فروش نرفته می تواند برای مشتریان بالقوه ای که در یکی دو سال گذشته در مورد محصول یا خدمات شما پرس و جو کرده اند استفاده شود - گاهی اوقات حتی سه سال پیش یا بیشتر. با این حال، احتمالاً بهترین افراد بالقوه کسانی هستند که در شش ماه گذشته با شما تماس گرفته اند.
برای کمک به گذر از لحظات ناخوشایند، سعی کنید تعیین کنید وقتی عمل ناراحت کننده نتیجه داد، چه سودی خواهد داشت. فرض کنید مشتری می خواهید که 100000 دلار برای شرکت شما و 10000 دلار برای شما ارزش داشته باشد - علاوه بر امنیت شغلی و احساس موفقیت. از خود بپرسید: «آیا ارزش دارد که ناراحتی ناشی از ادامه پیگیری را تحمل کنم - حتی بعد از اینکه به من جواب منفی دادند - تا امیدی به انجام این کار داشته باشم؟» در صورت عدم پیگیری فروش به شما تعلق نمی گیرد. اگر این کار را بکنید، ممکن است.
اگر مستقیماً درگیر فروش هستید - یا اگر صاحب شرکتی هستید که محصولی را می فروشد - احتمالاً در یک زمان تماسی از طرف یک مشتری فعلی دریافت کرده اید که شما را به کسی که می شناسد و محصول یا خدمات شما را می خواهد معرفی کرده است. متأسفانه این چیزی است که برای شما اتفاق افتاده است، نه به خاطر شما. هدف این است که بیشتر اوقات این اتفاق بیفتد تا منتظر نباشید و امیدوار نباشید.
بدون فرصت های جدید برای جایگزینی بالقوه های قبلی که به مشتریان تبدیل شده اند، نمی توانید در بازار زنده بمانید. شما برای ارائه خدمات در کسب و کار نخواهید بود، چه رضایت کمتری خواهید داشت.
دستیابی به مشتری را مقدم بر همه چیز قرار دهید و آن را بلافاصله با تعهد واقعی برای رضایت مشتری دنبال کنید. شما باید مشتریان را فعال کنید، با مشتریان قرارداد ببندید، مشتریان بالقوه جدید را جایگزین آنها کنید و مطمئن شوید که از انتظارات آنها فراتر رفته اید.
قیمت همیشه یک موضوع بسیار حساس است، به خصوص در زمان انقباض اقتصادی. شما دائماً با این تصور مواجه می شوید که مردم پول ندارند، و رقبای "ضعیف" شما به عنوان راه حلی برای یک محیط سخت تر، قیمت را پایین می آورند. واقعیت این است که پول تنگتر است و مردم میترسند و در خریدشان گزینشتر هستند. اولین پاسخ - پاسخ نادرست - کاهش قیمت است. قیمت کمتر لزوماً محصول شما را نمی فروشد یا حجم از دست رفته ای که ممکن است با آن مواجه شوید را جبران نمی کند.
اگر میخواهید محصولات کمتری را به دلیل اقتصاد سختتر بفروشید، باید کار بهتری برای تعیین نیازهای مشتریان احتمالی خود انجام دهید. سپس باید یک کار عالی برای ایجاد ارزش انجام دهید و به مشتریان خود اطمینان دهید که محصول شما مشکلات آنها را حل می کند تا قیمتی را که برای حلال ماندن نیاز دارید به دست آورید.
در طول دوره های انقباض، مسئله به جایی می رسد که افراد پول خود را هدایت می کنند. این قانون را به خاطر بسپارید: پول آنچه را که مردم به عنوان ارزش درک می کنند، پیدا می کند. نه کمترین قیمت اگر مشتری بالقوه کاملاً در مورد مفید بودن محصول یا خدمات شما متقاعد نشده باشد، آن شخص تصمیم می گیرد با پول خود کار دیگری انجام دهد.
یکی از اولین کارهایی که افراد و مشاغل در دوره های انقباض انجام می دهند کاهش تبلیغات و بازاریابی است. اشتباه بزرگ. اکنون زمان آن فرا رسیده است که با برنامه های بازاریابی مقرون به صرفه، کسب و کار خود را وارد بازار کنید که به دنیا اجازه می دهد شما کیستید، چه کاری انجام می دهید و چه چیزی برای ارائه دارید. علیرغم تمایل شما به صرفه جویی در پول به هر طریق ممکن، اکنون زمان عقب نشینی نیست. اجازه دهید قرارداد رقبای شما به حدی برسد که در حالی که شرط خود را فشار می دهید دیگر وجود نداشته باشند، و اگر در حال سقوط هستید، با نوسان پایین بروید.
انواع بازاریابی که در یک انقباض اقتصادی بهترین عملکرد را دارند - و در تمام اقتصادها، از آنجایی که موثرترین هستند - ترکیبی از بازاریابی مستقیم نتیجهگرا (تبلیغات چاپی با پاسخ مستقیم، نامههای فروش، ارسالهای شخصی، پیشنهادات ویژه) و روشهای تبلیغاتی کمهزینه یا بدون هزینه (نشانیهای مطبوعاتی، مقالات، سخنرانیها، کتابچهها، سمینارها، خبرنامهها، مصاحبههای رادیویی و تلویزیونی).
خطرناک ترین مولفه کاهش رشد معمولاً واقعیت عوامل اقتصادی نیست. این مقدار تفکر مخربی است که می تواند در بازار نفوذ کند و همچنین بر افرادی که از چنین تفکری حمایت می کنند و آن را گسترش می دهند تأثیر بگذارد. در حالی که نگرش های بد هرگز در صورت سود و زیان ظاهر نمی شوند، اما همیشه با نتیجه کار ارتباط دارند.
در این مواقع بهتر است به هر قیمتی از منفی نگری – و ناامیدی، عدم اعتماد به نفس و جهت گیری و افسردگی ناشی از آن اجتناب کنید. همه این عوامل در اعمال و نتایج شما ظاهر می شوند. مشتریان بالقوه و مشتریان هرگونه بدبینی را از جانب شما احساس می کنند و اقدامات شما را به عنوان اقداماتی که از روی ناامیدی یا نگرانی انجام شده است تعبیر می کنند. این به احتمال زیاد باعث می شود که آنها از ترس به پیشنهادات شما پاسخ دهند، که هرگز برای شما خوب نیست.
یکی از راههای رهایی از وضعیت ناامیدکننده، افزایش فوریت و ضرورت است. به عنوان مثال، اگر زندگی شما به فروش امروز وابسته بود، بدون در نظر گرفتن شرایط اقتصادی، فروش خواهید داشت. از کودکان سرنخ بگیرید؛ آنها با وجود هر «رکودی» بر رسیدن به آنچه میخواهند تمرکز میکنند، زیرا بیشتر به نتیجه توجه میکنند تا مشکل. بچهها بهطور بیرحمانه صحبت میکنند که انگار زندگیشان به آن بستگی دارد - معمولاً تا زمانی که «معامله» را ببندند.
یک نجار به چکش، میخ و الوار نیاز دارد و - به میزانی که حرفه خود را بداند - در بازار مطلوب خواهد بود. یک کشاورز به تراکتور، بذر، کامیون، کود، آب، سوخت و غیره نیاز دارد. یک بوکسور به یک ضربه زدن خوب، یک قلاب عالی، دفاع مستحکم، استقامت برای انجام 12 راند، حرکات پا و یک برنامه مبارزه نیاز دارد. یک سرآشپز به ظروف مناسب، دستور العمل ها، چاشنی ها، غذا، یخچال، اجاق گاز، اجاق گاز و گرمکن نیاز دارد.
وقتی شرایط سخت است، شما و شرکتتان بیش از هر چیز دیگری به مهارت های سازمانی، مدیریتی و برنامه ریزی و توانایی فروش محصولات و خدمات خود نیاز دارید. شما ممکن است به عنوان یک مدیر شکست بخورید، اما اگر بتوانید به اندازه کافی از محصولات خود را بفروشید و پول خود را هوشمندانه کنترل کنید، همچنان می توانید موفق باشید. شما می توانید برنامه ریزی و سازماندهی کنید تا زمانی که چهره تان آبی باشد، اما اگر نمی توانید محصولات خود را بفروشید، چه اهمیتی دارد که چقدر سازماندهی شده اید؟
این برای هر کسی، صرف نظر از موقعیت او صادق است. فروش شغل نیست؛ این کاری است که شما انجام می دهید تا چیزهایی برای خودتان اتفاق بیفتد.
"موفقیت شما توسط اقتصاد محدود نمی شود، بلکه فقط توسط افرادی که می شناسید و میزان علاقه ای که می توانید به محصولات و خدمات خود ایجاد کنید محدود می شود."
Grant Cardone یک سخنران تجاری و گورو فروش معروف است. در زمان نگارش این مقاله، او چهار کتاب تجاری نوشته، برنامههای آموزشی فروش را برای افراد، کارآفرینان، شرکتهای Fortune 500 توسعه داده و در چندین شبکه تلویزیونی ظاهر شده است. بسیاری از مطالب گرانت را می توان در کانال یوتیوب او یافت .
گرانت در کتاب خود، اگر اولین نیستید، آخرین هستید ، فرآیندهای فکری و اقدامات خاص لازم برای حرکت از جایی که در حال حاضر در حال حاضر هستید و صرف نظر از محصول یا خدماتی که دارید را با خوانندگان خود به اشتراک می گذارد. فروش گرانت از تجربیات خود در گذر از سه رکود استفاده می کند، که پس از هر دوره قوی تر، توانمندتر و سودآورتر ظاهر می شود.
این کتاب به شما نشان میدهد که چگونه میتوانید همه چیزهایی را که در حال حاضر دارید بردارید و از طریق روشهایی که گرنت از خود استفاده کرده و موفق بوده، آن را به سمت سود هدایت کنید. هر فصل بر اساس فصل بعد است و خواننده را تشویق می کند تا این رویکرد گام به گام تفکر و عمل را برای کمک به خواننده در دستیابی به اهداف خود دنبال کند.
"هر منبعی که دارید برای پیشروی و تسخیر می رود در حالی که دیگران منقبض می شوند و عقب نشینی می کنند."
از همان ابتدا، گرانت به وضوح بیان می کند که چهار پاسخ (و نگرش) توسط مردم وجود دارد که وقتی اقتصاد یا چیزها به بدترین حالت در زندگی آنها تغییر می کند. من عاشق پاسخ چهارم، پیشروی و فتح هستم، زیرا طرز فکر و اقداماتی را نشان می دهد که افرادی که بر حوزه کاری خود تسلط دارند به طور مداوم انجام می دهند. رویکرد پیشروی و غلبه بر این است که در کاری که انجام میدهید بدون توجه به موقعیت بیرونی، بهترین باشید. این در مورد بیرون رفتن به بازار و انجام فعالیتهای انبوه بالاتر و فراتر از چیزی است که عادی تلقی میشود، در حالی که رقبای شما هنوز تصمیم میگیرند که چگونه پاسخ دهند. به عنوان مثال: روز خود را طوری برنامه ریزی کنید که بتوانید تماس های خود را دو یا سه برابر کنید و استراتژی ایجاد کنید که به شما امکان می دهد هر یک را با یک ایمیل پیگیری کنید تا حداقل دو نقطه تماس با هر مشتری در روز دریافت کنید. یک راه افراطی برای نگاه کردن به ذهنیت پیشروی و تسخیر این است که از خود بپرسید «چگونه فکر کنم، حرکت کنم،اگر 24 ساعت از عمرم باقی مانده بود، رفتار کنید و متفاوت صحبت کنید، مگر اینکه تا پایان روز یک فروش را تعطیل کنم؟» احتمالاً احساس اضطرار بسیار بیشتری نسبت به زمانی وجود دارد که فکر میکنید 20 سال دیگر از زندگیتان باقی مانده است.
"روند فکری خود را تغییر دهید. تکبر، باورهای قدیمی خود و هرگونه محدودیتی را که مایل به انجام آن هستید کنار بگذارید و به تولید اقتصاد خود ادامه دهید."
داشتن فرآیند فکری مناسب برای موفقیت بسیار مهم است. در فروش، تجارت و زندگی، ما توسط مجموعه خاصی از قوانین اداره میشویم که نحوه تفکر و عمل ما را راهنمایی میکند. اغلب اینها منفی هستند و قوانینی هستند که کارهایی را که نباید انجام دهیم بیش از آنچه باید انجام دهیم، اعمال می کنند. به عنوان مثال: آیا من بیش از حد با این مشتری تماس می گیرم؟ آیا من توجیهی برای درخواست ارجاع دارم؟ اگر من روی قیمت مذاکره نکنم مشتری چه فکری می کند؟چنین افکاری شما را از اقدام و موفقیت فلج می کند. گرانت پیشنهاد میکند که بیشتر چیزهایی که ما نگران آن هستیم اتفاق نمیافتد، پس چرا وقت خود را برای نگرانی در مورد آن تلف کنیم، در حالی که میتوان آن زمان را با استفاده از ذهن خود برای هر کاری که میتوان برای تغییر وضعیت انجام داد، صرف کرد؟ اگر میخواهید پیشروی کنید و پیروز شوید، باید تمام نگرانیها، تردیدها و ترسها از عواقب منفی را که در صورت عمل کردن ممکن است رخ دهد، از بین ببرید. این بدان معنا نیست که وقتی دلیلی برای نگرانی دارید باید وانمود کنید که همه چیز خوب است، اما خوانندگان تشویق می شوند تا عضلات مثبت اندیش خود را بسازند تا برای مقابله با چالش ها مجهزتر شوند.
هر روز برای دنیا روشن کنید که کارهایی دارید که باید انجام دهید و مردم باید ببینید.»
برای اینکه بیشترین بهره را از ایده بزرگ و جواهر شماره 1 ببرید، لازم است در مورد اقداماتی که هر روز انجام خواهید داد و افکار خود را متمرکز کنید تا هر کاری که می توانید برای تکمیل آنها انجام دهید. دریافتهام که موفقترین زمانهای زندگیام، زمانی که بیشترین کار را انجام دادم و بهترین احساس را نسبت به خودم داشتم، زمانی بود که به طور فعال کنترل ذهنم را با برنامهریزی مهمترین کارهایی که باید در آن روز انجام میدادم و انجام هر کاری که میتوانم انجام میدادم به دست گرفتم. به جای سپردن روزم به شانس، آنها را کامل کنم. گرانت پیشنهاد می کند که مردم کارهایی مانند خوابیدن، تماشای تلویزیون، صرف ناهارهای طولانی یا شایعات، نگرانی در مورد مشکلات یا آنچه دیگران فکر می کنند را به دلیل تنبلی انجام ندهند، بلکه به این دلیل که تعهدی به برنامه قدرت ندارند. وقتی جاهای دیگری دارید که باید باشید و برای این کارها وقت ندارید، آن وقت آنها را انجام نمی دهید.یک راه خوب برای شروع این است که این سوالات را از خود بپرسید:
الف) شب چه ساعتی به رختخواب می روید و چه ساعتی بیدار می شوید؟
ب) در حال حاضر درگیر چه اقدامات بیهوده ای هستم؟
ج) آخر هفته هایم را چگونه می گذرانم؟
د) وقت خود را بعد از کار چگونه می گذرانم؟
ه) آیا این فعالیت ها به اعتماد به نفس من و احساسی که نسبت به خودم دارم می افزایند یا مانع من می شوند؟
علاوه بر این، گرانت یک برنامه ریز 10X بر اساس کتاب خود قانون 10x دارد. من نسخه شخصی خود را خریده ام و متوجه شده ام که از طریق برنامه ریزی روزم با استفاده از الگوی Grant تمرکز بیشتری نسبت به سال گذشته دارم. شما می توانید برنامه ریز را در اینجا و یک ویدیو در مورد نحوه استفاده از آن بیابید.
اگر شما اول نیستید، شما آخرین هستید برای خوانندگانی که می خواهند از کسی که آنچه را که موعظه می کنند انجام می دهد بیاموزند عالی است. اگر به جستجوی پاسخ برای یک مشکل در اینترنت عادت کردهاید و در نهایت از تقریباً هر حرفهای فروش راهحلهای زیادی پیدا میکنید، اما به دلیل اینکه نمیدانید به چه کسی گوش دهید، خسته شدهاید، این کتاب به شما آرامش میدهد. نیازی نیست در مورد اینکه آیا اطلاعات اینجا کار می کند یا خیر، زیرا این اطلاعات از طرف شخصی با توصیه های آزمایش شده و آزمایش شده ارائه شده است. این یک کتاب عالی برای یک حرفهای فروش یا کارآفرین با هر سطح تجربه است تا استراتژیهای درون آن را مطالعه و به کار ببرد. ترکیبی از فرآیندهای فکری ذهنی و دستورالعملهای گام به گام خاص، این کتاب را برای هر کسی که میخواهد یک فرمول کارآمد برای رهایی از پیچیدگی و رسیدن به ردههای بالای رشته خود، عالی کند.
تنها کاری که می توانید در حال حاضر انجام دهید چیست که اگر آن را به طور مداوم، هر روز در 6 ماه آینده انجام دهید، زندگی و حرفه شما را به طور کامل در جهت رویاهایتان تغییر می دهد؟
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.