دانشگاهها و نوآوری اجتماعی
نقش پردیسهای دانشگاهی در شیوههای نوآوری اجتماعی
نویسنده
دیوید فاسی
ترجمه
سعید جویزاده | مرضیه حاجیزاده | علیرضا احمدیان
بخشی از کتاب:
پردیسها و شهر
دیوید فاسی
خلاصه این فصل به بررسی رابطه بین دانشگاهها و شهرهایی که در آنها واقع شده است میپردازد. این دانشگاه با بررسی مأموریتهای سه بعدی دانشگاهها: آموزشی، پژوهشی و روابطی با محیط بیرونی، به معنای ارتباط پردیسهای دانشگاهی، نحوه ارتباط آنها با بافت شهری و اجتماعی / اقتصادی میپردازد. نویسنده با تمرکز بر مأموریت سوم، با اشاره به بهترین شیوهها و ارائه تجربیات تیم تحقیقاتی خود در Polisocial – برنامه مسئولیت اجتماعی Politecnico di Milano، با رویکرد دانشگاههای امروزه با مسئولیت اجتماعی و اهداف پایداری خود روبرو میشود.
معرفی
ادبیات مربوط به مکان سازی، شهرسازی تاکتیکی و طراحی فضایی در اینجا به عنوان ابزارهای حمایتی در بحث نقش دانشگاههایی که با رشتههای طراحی در ارتباط با بافت شهری (چه کالبدی و چه اجتماعی) سروکار دارند، در نظر گرفته میشود. بافت شهری عمدتا مربوط به ابتکارات، پروژهها، مشارکتها و فعالیتها در فضاهای عمومی یا مشاغل عمومی، با و برای شهروندان محلی است که دانشگاه به آن اشاره میکند. این به دلیل نقشی است که طراحی – حوزه تحقیق نویسنده – در این فرایندها دارد. بینشها و تأملات توضیح داده شده در این فصل بر اساس تحقیق و عمل در فضاهای عمومی در بافتهای شهری توسط دانشگاهیان (نویسنده و تیم تحقیق در زمینه طراحی برای نوآوری اجتماعی) متعلق به دانشگاههایی است که رشتههای طراحی از طراحی خدمات گرفته تا شهرسازی در آن گنجانده شده است.
دانشگاه،پردیسها، ماموریت ها
صحبت از محوطههای دانشگاهی به معنای در نظر گرفتن هم “مؤلفه انسانی” (یعنی بازیگرانی که در فعالیتهای انجام شده توسط یک موسسه آموزشی تمرکز میکنند) و هم “زمینه فضایی” است. اگر امروزه تمایل به ایجاد، تحکیم و ابداع رابطه به عنوان یک رابطه فیزیکی بین کاربران دانشگاه (دانشجویان، اساتید، کارکنان فنی و اداری) و جوامع خارجی شهروندان وجود دارد، دانشگاهها خود را بصورت جداگانه (روستایی یا روستایی) نشان دادهاند. پردیس زیر شهری، قطع یا ماهواره ای در ارتباط با بافت شهری) و مدلهای یکپارچه (پردیس شهری) (بروکلیس2000؛ چپمن2006) با گذشت زمان، توسعه فیزیکی پردیسها و گسترش روابط بین دانشگاهها و زمینههای اجتماعی مجاور باعث ایجاد عناصر ناپیوستگی بین بازیگران مختلف درگیر شده است (برونینگ و همکاران.2006) که میتواند به فرصتهای طراحی تبدیل شود.
آگاهی از این شکاف بیانگر یک بازتاب راهبردی در مورد نقش فعالی است که خود دانشگاهها (اعم از دولتی یا خصوصی) در توسعه فرایند پیشرفت دانش مبتنی بر جامعه در سناریوی تحقیقاتی طراحی، نشان میدهند. دانشگاهها “یک مکان فیزیکی فعال از نظر فرهنگی و اجتماعی هستند” (نیومن2013) به این معنی که جدا از ملفه فضایی، آنها متولی توسعه آگاهی اجتماعی و فرهنگی هستند. این ویژگی یکی از سه ماموریت اصلی است که دانشگاههای امروزی سعی در انجام آن دارند. دو مأموریت اول به آموزش و تحقیقات علمی اشاره دارند و به طور مداوم توسط اکثر دانشگاههای جهان انجام میشود، مأموریت آخر نیز به راههایی برای انتشار گسترده دانش در خارج از محدوده دانشگاهی اشاره دارد. این “مأموریت سوم”، در سالهای اخیر، توسط مجموعه ای از تغییرات اساسی در دانشگاههای سبک اروپایی، هم از نظر مدلهای خودمختاری و حکمرانی، و هم از جنبههای مربوط به “تخصیص اجتماعی” دانش و تأثیرات پشتیبانی شده است. در مورد سیستمهای توسعه محلی و جهانی (Moscati و همکاران.2010) مأموریت سوم در دانشگاه میتواند از طریق تبدیل دانش تولید شده توسط تحقیقات به دانش مفید برای اهداف “مولد”، به نفع رشد اقتصادی باشد. این عمدتا به شرکتها، انتقال فناوری، توسعه دانش و توسعه اقتصادی، فرهنگی و شهری ارتباط دارد. هنگامی که با توسعه فرهنگی و اجتماعی سروکار دارند، هدف دانشگاهها بهبود رفاه جامعه از طریق تولید کالا و خدمات است، که بیشتر اوقات ارزش اقتصادی یا هزینه بازار را نشان نمیدهد (به عنوان مثال، غیر انتفاعی، غیرحرفه ای)، داوطلب شدن) سهم این فعالیتها ایجاد شبکههایی با چندین ذینفع است که از تحقیقات اقتصادی و حوزه سیاسی ناشی میشوند و وابستگی متقابل متقابل را ایجاد میکنند. ممکن است در مورد “بورسیه خدمات” صحبت شود (بویر1990) یا به طور خاص، انتشار متفاوت دانش را میتوان از طریق ایجاد شبکههای متراکم روابط ایجاد نمود. ایجاد چنین شبکه ای میتواند طیف وسیعی از مداخلات نظیر : ایجاد spin-off ها. ارائه خدمات عمومی ؛ اجرای سیاستها و مداخلات سیاستگذاری ؛ ایجاد اختراعات و عناصر تدوین دانش تولید شده ؛ مشارکت با شرکتها ؛ مشارکت در زندگی اجتماعی و فرهنگی شهر ؛ و انتشار عمومی دانش را ایجاد کند (لاردو2007) دانشگاهها همچنین به عنوان موسسه لنگر شناخته میشوند که میتواند منابع بسیار موثری را برای فعال کردن روند بازآفرینی اجتماعی و فرهنگی نسبت به نوآوری فرهنگی و مسئولیت اجتماعی-زیست محیطی به دست آورد (گافکین و پری2012).
مأموریت سوم حتی میتواند رابطه ای بالقوه با خارج داشته باشد، که عمدتاً دارای ویژگی فیزیکی است و با شکل شهر مرتبط است. Cognetti(2013) آن را “بعد سرزمینی دانشگاه” مینامد که در آن برخورد فیزیکی با قلمرو و ایجاد فرایند دموکراتیزه کردن دانش علمی، از طریق دسترسی به طیف وسیع تری از مردمهمزمان است. در این دیدگاه “بازیگر توسعه شهری” (پری و ویول2015) دانشگاهها در حال توسعه تعامل بین پیشرفت و کاربرد دانش و توسعه اجتماعی و اقتصادی سرزمینها، با هدف افزایش رفاه و آگاهی مدنی از طریق استفاده از روشهای تأثیر فرهنگی، اجتماعی و آموزشی موثر هستند. اگر در مأموریت سنتی آموزش و پرورش، توسعه فرصتهای یادگیری خدمات برای مدتی اتفاق افتاده است، در تحقیقات علمی، میتوان شایستگیهایی را برای ارتقاء رفاه جوامع خاص و زمینههای سرزمینی در اختیار داشت (Thomashow2014؛ میتراسینوویچ2015) از این نظر، حتی فضای فیزیکی دانشگاهها را میتوان به عنوان محیطی بسیار پویا و متخلخل در نظر گرفت که به ایجاد یک سیستم یکپارچه متشکل از انواع خدمات و فعالیتها بین فضاها و کاربران محوطه و دانشگاه و شهرهاکمک میکند. (لیس و ملهویش)2015) رویکرد سیستمیک و استراتژیک، ذاتی رشته طراحی، مسیری را برای آگاهی در مورد نقش اصلی دانشگاهها مشخص کرده است و در حال حاضر موارد آزمایشی و شیوههای خوب را از طریق طراحی در جهت انسجام و نوآوری اجتماعی از طریق اجتماعی و بین المللی ملی و بین المللی در پروژههای تحقیقاتی فرهنگی (NICE2035 – دانشکده طراحی و نوآوری دانشگاه Tongji در شانگهای، CampUS و Mapping San Siro – Politecnico di Milano، طراحی شهرهای فراگیر – دانشگاه هنر و طراحی انتاریو، ایالات متحده، و غیره). دنبال میکند.
زمینه شهری
فضاهای عمومی نشان دهنده پیچیدگی جامعه شهری است. امروزه آنها مکانهای سیال هستند (باومن2013) با اقدامات مبادله ای و مشارکتی، نه فقط زمینهها بلکه سناریوهایی که معانی جدیدی به خود میگیرند، بنابراین به ایجاد هویت یک جامعه کمک میکند (بورلینی و یادداشت2008) وقتی دانشگاهها عمومی هستند، فضاهای آنها نیز وجود داردمتعلق به حوزه عمومی است و بنابراین از هر نظر برای شهروندان قابل دسترسی است. آنها “فضاهای عمومی پنهان” هستند (فاسی و همکاران.2016)،به این معنا که آنها همیشه از نظر جامعه بیرونی چنین نیستند، اما آنها مولد فرهنگ، مکانهای اجتماعی و مراکز دانش تخصصی هستند، که اغلب به کاربردهای طاقت فرسا و اختصاص داده شده و ناتوان از گفتگو با محیطهای اجتماعی اطراف اختصاص داده شدهاند. پارچه ای یا فراتر از آن این میراث فرهنگی، که هم ملموس است و هم نامشهود، میتواند از طریق بهترین شیوهها از نظر انسجام اجتماعی، که طراحی و فرهنگ طراحی به طور کلی تقویت و توسعه مییابد، در خدمت مناطق اطراف قرار گیرد. آنها میتوانند به رفاه افرادی که در مناطق اطراف زندگی میکنند، به ویژه در مناطق دور افتاده از مراکز شهر کمک کنند. عدم تمرکز پردیسهای دانشگاهی در پی بیانیه بولونیا در سال 1999 منجر به افزایش تعداد پردیسهای دانشگاهی در مناطق حاشیه ای شهرها، اعم از تازه ساخته شده یا بازسازی فضاهای صنعتی سابق شد (به عنوان مثال پردیس Testaccio دانشگاه Tre Tre، Politecnico پردیس Bovisa di Milano، دانشکده MAD در Genk، بلژیک، و Ecole des Beaux-Arts، Saint-ientienne، فرانسه). موقعیت آنها با آنچه پیش از آنها بود تداخل داشته و باعث ایجاد پویایی جدید در زمینه استفاده از فضاهای اطراف، ایجاد کانالهای جدید ارتباط با مجموعه شهری و در نتیجه الگوهای جدید استفاده از فضاهای مسکونی شده است. و ایجاد اقتصادهای خرد محلی جدید که به میزان بیشتر یا کمتری با جهت گیری تجاری این منطقه پایبند هستند. از دانشگاهها، به عنوان فعالان، بیشتر و بیشتر خواسته میشود که به عنوان بازیگرانی که نقش مهمی در مسائل شهری و اجتماعی دارند، آگاهی جدیدی را بر عهده بگیرند و مسئولیتهای اجتماعی جدیدی را بپذیرند (Jiusto et al.2013؛ میتراسینوویچ2015) آنها نقش مهمی به عنوان محرکهای توسعه ایفا میکنند، فعالان ناحیههای پیرامونی را از زوال نجات میدهند و فرایندهای بازآفرینی شهری را به نفع کل شهر آغاز میکنند (بالدوچی2018) در میلان، نمونههایی از جمله انتقال دانشگاه بوکونی در مقر اصلی Centrale del Latte، دانشگاه کاتولیک در ساختمانهای ارتش سابق Sant’Ambrogio، دانشگاه IULM به محله رومولو و Politecnico di Milano به محله Bovisa است.
پردیسها از فضاها، عملکردها و افرادی تشکیل شدهاند که در یک سیستم پر جنب و جوش همکاری متقابل طراحی شدهاند تا حتی در نسخه محدود به دلیل اندازه و مسائل مدیریتی، یک پویایی شهری را تکرار کنند (بروکلیس2000) بنابراین، محوطه شهری همچنین نشان دهنده توانایی یک محیط دانشگاهی است که به عنوان یک فضای شهری فوق العاده پویا و متخلخل، متشکل از انواع خدمات و فعالیتها در ارتباط نزدیک بین آن و شهر، مشخص میشود. با این حال، آنها نیاز به گفتگوی عالی و ضروری و مشارکت مشترک ذینفعان محلی دارند تا رابطه بین فرآیندهای از پایین به بالا و بالا را مؤثر و مولد قرار دهند: مقیاس پذیر و بخشی از یک پایداری وسیع و روزمره. طراحی رویکردهای نوآورانه برای مشکلات سخت ؛ همکاری متقابل با دیگران در اختلافات ؛ و ایدههای خود را به سرعت، کارآمد و با اطمینان به اقدامات تبدیل کنند.
با شروع از این محوطه، میتوان فضاهای شهری را در اکثر موارد مشاهده کرد نمونههای نشان داده شده در این کتاب به عنوان مکان آزمایش و آموزش دیده میشوند، داشتن دانشگاهها به عنوان یکی از بازیگران اصلی آزمایش به عنوان راهی برای آزمایش راه حلهایی که به نیازهای مردم پاسخ میدهد، در نظر گرفته میشود تا مداخله ای قوی تر و طولانی مدت در مناطق شهری ایجاد شود (فاسی2012؛ کاموچینی و فاسی2017) در اینجا، آموزش به تبادل اطلاعاتی اطلاق میشود که دانشگاهیان هنگام تعامل با مردم در حوزه عمومی دارند (Cognetti2013) هنگامی که دانشگاهها پروژهها را در شهر فعال میکنند و با عموم مردم ارتباط برقرار میکنند، با چالشهای متعددی روبرو میشوند و فرصتهای مختلف را ارزیابی میکنند. آنها از رویکردهای مشارکتی، فعالیتهای مشترک، ساختن خروجیهای فیزیکی (مبلمان شهری، سیستمهای راه یابی و غیره) و خدمات مشارکتی به عنوان وسایلی برای مقابله با موارد زیر استفاده میکنند:
- همکاری بین ذینفعان مختلف: از بالا به پایین و پایین-دیدگاههای بالا به طور مداوم در ترکیب بازیگران مختلف که با هم کار میکنند و در مورد راه حلها توافق میکنند (شهرداریها، شرکتهای خصوصی، دانشگاه، جوامع محلی) ادغام میشوند. چندین نمونه از شهرهایی که از روش حکومتی “افقی” استفاده کردهاند، از نظر زیست پذیری و اجماع مردم به موفقیتهای بزرگی دست یافتهاند.
- ایجاد سناریو: تعامل با چندین ذینفع شامل هماهنگی دیدگاهها، انتظارات و نیازهای مختلف است. استفاده از ساخت سناریو راهی برای تجسم و توصیف فعالیتهای عمومی و اساسی توسط کاربران مهم و حمایت از استدلال در مورد رفتارها و موقعیتهای پیش بینی شده است. تدوین شیوههای موجود بازیگران مجرد در شهرها بستر مشترکی است که در آن فرآیند تجسم آغاز میشود (مرونی و همکاران.2018) به اشتراک گذاشتن این چشماندازها در سناریوهای مشترک، روابط بین ذینفعان را تقویت میکند.
- همزیستی چندین شیوه: دانشگاهها در بافتهای شهری واقع شدهاند که معمولاً هویت فرهنگی و پویایی اجتماعی خود را دارند. پارچههای شهری هم توسط مکانهای فیزیکی و هم توسط افرادی که در آنجا زندگی میکنند ساخته میشوند و با سازماندهی خود در گروههای عملی، احساس تعلق و مشارکت مدنی خود را اعلام میکنند. اینها انجمنها، گروههای غیر رسمی، پلتفرمهای دیجیتالی و غیره هستند که چندین روش را نظیر: از زیباسازی فضاهای عمومی تا ساخت “خیابانهای زنده” ؛ از بهبود خدمات عمومی گرفته تا سازماندهی فعالیتهای فرهنگی، برای تقویت ارتباط خود با جامعه گسترده انجام میدهند (Gehl2013). همزیستی این شیوهها زمینه باروری برای استفاده از اقدامات دانشگاه در شهر است که ممکن است آنها در آن مکالمات فعال پیدا کنند.
- مراکز شهرها و حومه: دانشگاهها از لحاظ تاریخی در مرکز شهرها واقع شدهاند و مشاهده این امر در بسیاری از مقرهای تاریخی آنها در کشورهای اروپایی امکان پذیر است. در دو قرن اخیر، به دلیل استقرار مدل پردیس آمریکایی، مکان دانشگاهها بیشتر و غیر متمرکزتر شده است، و گاهی اوقات حتی باعث بهره برداری شهری از مناطقی که در آن هستند (Belforte1996) به ویژه در آن کشورها اتفاق میافتدکه در توسعه ساختارهای آموزشی سرمایه گذاری میکنند (چین،1 هند و غیره) که در آن “شهرهای اقماری” جدیدی در دهههای اخیر ایجاد شده است. رابطه بین مرکز شهر و حومه در اینجا به عنوان یک امکان برای دانشگاهها به عنوان محرک توسعه محلی و ارتباط بین دو قطب، از نظر دسترسی به دانش، بهبود کیفیت زندگی افرادی که در حال زندگی هستند و ایجاد پایههای محافل مثبت نوآوری در نظر گرفته شده است.
برنامههای دانشگاهی در مسئولیت اجتماعی و پایداری
بین المللی شدن دانشگاهها، هم نیمکره غربی و هم شرقی را در بر میگیرد تا نه تنها برای دانشجویان محلی بلکه برای دانشجویان بین المللی جذاب تر باشد. میزان جذابیت با چندین شاخص نشان داده میشود که عمدتاً با رتبه بندیهای بین المللی بر اساس کیفیت ارائه خدمات آموزشی، سطح بین المللی شدن و اثربخشی خروجی تحصیلی سروکار دارند.[1] علاوه بر این با توجه به رقابت پذیری دورههای ارائه شده، دانشگاهها با ارائه برنامههای محبوب که بخشی از پیشنهادات آموزشی یا فعالیتهای جانبی برای غنی سازی تجربیات و برنامههای درسی دانش آموزان است، سطح جذابیت خود را افزایش میدهند. بیشتر آنها با ادغام دانش آموزان با پیشینههای مختلف در زمینههای مختلط (اعم از تحقیق و آموزش) که میتوانند با مسائل اجتماعی نوظهور سروکار داشته باشند و به جوامع محلی خدمت کنند، به افزایش بین رشته ای مربوط میشوند. اینها به اصطلاح برنامههای مسئولیت اجتماعی و برنامههای پایداری تحصیلی (و غیره) است که از بسیاری جهات مورد پشتیبانی و مد نظر است. در اوایل دهه 2000، یونسکو بر اهمیت فعلی چنین مشارکتی تأکید کرد: “در هیچ مقطعی از تاریخ بشر، رفاه ملتها با کیفیت و گستره سیستمها و مؤسسات آموزش عالی آنها ارتباط تنگاتنگی نداشت”.[2] تغییرات اجتماعی همچنین بر آموزش عالی فشار میآورد تا تجربیات کاربردی و کاربردی بیشتری را برای ورود به مسیرهای آموزشی، مانند دورههای آموزشی در مقاطع ابتدایی، دوم و سوم (Kyei-Blankson و Ntuli) ادغام کند.2014) هدف این است که در این چارچوب، نقش دانشگاه از نظر اشتراک منابع و دانش در حمایت از جوامع (Castelnuovo و Renzini2015) (هم برای دانشجویان و هم برای دانشگاهیان) نگرشی فعال نسبت به مشارکت عمومی، ایجاد اشکال جدید همکاری و ایجاد مشاغل اضافی برای شهر ایجاد شود.
همانطور که تا اینجا مشاهده شد، تعامل بین دانشگاهها و شهرها از نظر روابط آنها از نظر فضاها (مکان، مدلهای چیدمان) و فعالیتها (همکاری با ذینفعان محلی، انتقال دانش) مورد توجه قرار گرفته است. این تعاملات زمانی مؤثر است که شکل سازماندهی شده ای از مشارکت دانشگاه وجود داشته باشد. این میتواند به ابتکارات منفرد و موقت یا استراتژیها و سیاستهای ماندگار مربوط به برنامههای بلندمدت اشاره داشته باشد. فعالیتهای مجرد معمولاً از فعالیت شخصی دانشگاهیان مجرد (سمینارها در موضوعات خاص، پروژههای تحقیقاتی کوچک، سخنرانیهای مهمان و غیره) شروع میشود، اما امروزه بسیاری از دانشگاهها درگیر برنامههای مسئولیت اجتماعی یا چارچوب پایداری هستند و تلاش میکنند سومین ماموریت ذکر شده در بالا را تقویت کنند.
رابطه عمیقی که دانشگاهها با شهرها دارند معمولاً آنها را وادار به کار بر روی چندین لایه میکند:
- به اشتراک گذاری مهارتها و شایستگی ها: دانش دانشگاهی برای فعالسازی / کمک / راهاندازی راه حلها در بافت شهری و شهروندان که میتوانند از سطح بالایی از تخصص در زمینههای مختلف کاربردی بهره مند شوند، استفاده میشود.
- روح عمومی: دانشگاهیان به عنوان مخازن دانش در نظر گرفته شدهاند که باید با مردم و فعالان بهترین شیوهها به اشتراک گذاشته شوند. در بیشتر موارد، این به دلیل احساس مسئولیت آنها در قبال شهری است که در آن زندگی میکنند یا خدمت میکنند.
- روابط با موسسات: برخورد باشهر به معنای برقراری ارتباط با حاکمیت آن و توانایی همکاری در کنار آنها برای تضمین نتایج موفق است.
- نقش شهروندان: جوامع محلی، انجمنها، گروههای غیررسمی و شهروندان مجرد گفتگوکنندگان (و در عین حال ذینفعان) دانشگاهها هستند. تشخیص نقش آنها و درک روشهایی که برای برآوردن نیازهای آنها (از جمله ابزارهای تعامل) استفاده میشود، ضروری است.
این لایههای عمل مستلزم توسعه رویکردهای جدید در آموزش ویادگیری، شامل دانش آموزان و معلمان در فرآیندهای محل انجام شده در تماس مداوم با ذینفعان محلی. پیچیدگی این اقدامات دانش آموزان را در یک فرآیند درک قرار میدهد که از طریق تجربه، موقعیتهای زندگی و شیوههای فردی وام گرفته شده از “سازندگان روزمره” به دست میآید (بنگ2005) اینها افرادی هستند که دائماً در دگرگونی شهر و در شناخت روزمره دخیل هستند و یادگیری را به عنوان یک پدیده اساساً اجتماعی که در لحظه تعاملات روزمره اتفاق میافتد، بررسی و بررسی میکنند (لاو و ونگر1991؛ هنینگ2013)
برنامه چند اجتماعی در Politecnico Di Milano
اگرچه زمینه دانشگاه بین المللی به سمت توسعه شهری هدایت شده بوداز اواخر دهه 90، دانشگاههای ایتالیا فقط در دهه گذشته شروع به ورود به این فرآیند کردهاند. از اواخر دهه 2000 میتوان دریافت که چگونه علاقه مندی فزاینده ای به این مسائل در برنامههای مسئولیت اجتماعی دانشگاهها اتخاذ شده است. پروژه بوکونی سوسیال (2012) توسط Università Commerciale Luigi Bocconi و مرکز تحقیقات جامعه شناسی اقدامات عمومی، Sui Generis، در دپارتمان جامعه شناسی و تحقیقات اجتماعی دانشگاه میلان بیکوکا سمینارها و تأملاتی را در مورد نقش دانشگاه در زمینه شهر آغاز کرد.. در زمینه میلانی، Politecnico di Milano در سال 2012 تصمیم گرفت در برنامه مسئولیت اجتماعی سرمایه گذاری کند که از پروژه آزمایشی به نام Didattica sul campo – آموزش در این زمینه شروع میشود.2013) علاوه بر اقدامات هماهنگ در زمینه آموزش-این برنامه شامل یک جایزه دوسالانه (جایزه چند اجتماعی) برای تأمین بودجه است برای تحقیقات بین رشته ای، با فایده اجتماعی بالا، به کسانی که تصمیم میگیرند با مشکلات اجتماعی نوظهور برخورد کنند، پاداش میدهد. در سال 2014، نویسنده به عنوان هماهنگ کننده یک پیشنهاد تحقیق کاربردی به نام campUS – Incubation and settings for social درخواست کرد.
این پیشنهاد برای یک برنامه دو ساله تأمین شد و تمرینات با گرد هم آوردن شایستگیهای حوزه طراحی، معماری و مدیریت کسب و کار انجام شد که نتایج آن در این کتاب گنجانده شده است و از مطالب آن الهام گرفته است.
چند اجتماعی شامل چندین حوزه مورد علاقه، ایجاد یک سیستم از اقدامات در زمینه مشارکت عمومی است. حوزه اول مربوط به فعالیتهای دانشگاهی (آموزش) باهدف از گسترش کار خارج از کلاسهای درس، کار در زمینه با دسترسی گروههای حاشیه ای و / یا شکننده شهروندان به دانش تخصصی در زمینههای طراحی، معماری و مهندسی است. حوزه دوم وب سایت است،4 که اصلی ترین نقطه تماس برای جلب توجه بازیگران داخلی و خارجی دانشگاه میباشد. شبکه ای که از این بازیگران ایجاد میشود منجر به دو حوزه دیگر شامل “آموزش” و “پروژه ها” میشود. آموزش بخشی از برنامه تدریس اجباری در سطح کارشناسی ارشد در Politecnico di Milano است. دانشجویان تحصیلات تکمیلی به مناطق وسیعی از ارتباطات از جمله شرکتها، شیوههای حرفه ای، آژانسها و موسسات عمومی دسترسی دارند. این فرصتها با تأسیس Polisocial به دلیل ارتباط قوی با فرصتهای شغلی که با خدمات عمومی ارتباط دارد، گسترش یافته است، بنابراین از توسعه احساس مسئولیت اجتماعی بالاتر حمایت میکند. توسعه شایستگیها و مهارتهای جدید برای توانایی کار و برخورد با حوزه اجتماعی در آینده حرفه ای، هدف اصلی حوزه “آموزش” است که توسط مجموعه ای از ابزارهای یادگیری وام گرفته شده از تجربیات آموزشی و پژوهشی دانشگاهیان درگیر کمک میکند. در برنامه منطقه ” تشدید پروژه ها”گسترش پروژههای نوآورانه در محیط عمومی را با معلمان و دانش آموزان در طرحهای آموزشی و پژوهشی برای پاسخ به تقاضای تغییر اجتماعی، غلبه بر نابرابریها و دستیابی به توسعه پایدار و عادلانه” تشویق میکند (Cognetti و Castelnuovo2019).
پردیس روشن، پردیس خاموش
تحقیقات انجام شده توسط آزمایشگاه Polimi Desis5 در برنامه Polosocial متنوع است و به موضوع دانشگاهها به عنوان محرکهای نوآوریهای اجتماعی مربوط میشود. از سال 2010، آزمایشگاه Polimi Desis روی فضاهای پردیس Politecnico di Milano کار میکند تا سطح مهمان نوازی و رفاه کاربران خود را ارتقا دهد. به دنبال حوزههای مورد علاقه چند اجتماعی، گروهی از پروژهها در کلاسهای کارشناسی و کارشناسی ارشد برای اهداف خاص که شامل محله است و “فضاهای عمومی پنهان” را آشکار میکند اجرا شده است (فاسی و همکاران.2016) سپس، از همین رویکرد برای کار در مقیاس وسیعتر بافت شهری استفاده شد. فرایند طراحی همواره بر اساس عوامل زمینه ای نه تنها در مرحله تحقیق بلکه در توسعه و نمونه سازی نیز انجام شده است:
آزمایشگاه Polimi Desis تیم تحقیقاتی است که نویسنده متعلق به آن است. این تیم شاخه ای از شبکه DESIS (شبکه بین المللی طراحی برای نوآوری اجتماعی و پایداری) است که تاسیس شده استدر سال 2008 توسط اتزیو مانزینی و شامل بیش از 50 دانشگاه که به این مسائل پرداختهاند. www.desis.polimi.it
محیط انسانی، اجتماعی و فرهنگی (کاربر وتعاملات محیطی) با در نظر گرفتن ذینفعان و ساکنان محلی به عنوان منابع داده، خلاقیت، پیشنهادات و ورودیها و طراحی راه حلها برای توسعه مبتنی بر زمینه مفید است. طراحی مشترک و ایجاد فرایندهای مشترک اجزای اساسی فعالیتهای تحقیق و آموزش هستند تا بتوان راه حلهای فضایی را با توجه به کاربران و تعاملات آنها در زمینه انتخاب شده از طریق رویکردی جامع و سیستمی طراحی کرد. یک رابطه مستمر با ذینفعان و شهروندان از طریق فرآیندهای طراحی همزمان در محل برای تحقق خروجی، از طریق ادغام دیدگاه خدمات و رویکرد عملی برای نمونه سازی استفاده میشود.
این فعالیتهای تحقیقاتی با پیشرفته ترین زمینههای تحقیق و آزمایش که کمیسیون اروپا از طریق برنامههای تحقیقاتی و نوآوری خود تقویت میکند، مطابقت دارد. به طور خاص: (1) چگونه “فضاهای عمومی” هم ارزشهای فرهنگی، از جمله خدمات غذایی را شکل میدهند و چگونه این امر میتواند ادغام مردم را در سطوح سیاسی و اقتصادی ایجاد کند. (2) چگونه ایجاد مشترک کالاهای عمومی (خدمات، فضاها، استراتژی ها) در واقع میتواند راهی برای مشارکت شهروندان و ذینفعان مختلف در شکل گیری هویت اروپایی شود. فعالیتهای آموزشی از تحقیقات نیازها تا فرصتهای طراحی، از پیشنهادات اولیه تا پیشنهادات فنی اجرایی،فرصتی را برای ادغام طراحی داخلی، فضای شهری و خدمات ارائه میدهد.
با تشکر از تحقیقات انجام شده در پروژه campUS، دو حوزه موضوعی برای کشف رابطه بین دانشگاهها و بافت شهری تعریف شده است: “CampUS on” و “CampUS off”. منظور از “Campus on” فعالیتهای آموزشی و پژوهشی است که در محوطه دانشگاه با بازیگران خارجی انجام میشود و خود پردیس به عنوان اصلی ترین مورد مورد علاقه است. منظور از ” CampUS off ” فعالیتهای آموزشی و پژوهشی است که تا حدی در محوطه دانشگاه و تا حدی در بافت شهری برگزار میشود و شهر را به عنوان اصلی ترین موضوع مورد علاقه خود قرار میدهند. این دو دسته از دو متغیرند: مدت و محل فعالیت. مدت زمان به نتیجه مورد انتظار پروژهها و ابعاد آنها (خرد / بین / کلان بسته به تعداد ذینفعان درگیر و حوزه فیزیکی برنامه) مرتبط است. گنجایش به شدت با دورههای مربوطه دورههای کوتاه و استودیوهای ترم مرتبط است: استودیوها در کلاسهای اصلی و طراحی فضایی و طراحی سیستم خدمات محصول شامل میشوند6 (250 ساعت در کلاس) در دانشکده طراحی Politecnico di Milano و دورههای کوتاه (50 ساعت در کلاس) کلاسهای انتخابی برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی متعلق به کلاسهای مختلف است. استودیوهای مورد اشاره در اینجا استودیو طراحی نهایی و استودیو طراحی مسابقه هستند. این دورهها، که به عنوان نتیجه برنامه کارشناسی ارشد تلقی میشود، با هدف تعریف و تأیید دانش کسب شده توسط دانش آموزان در طول تحصیل است. استودیوها در پروژه ای پیچیده در زمینه طراحی فضایی و خدماتی، چالشهای مختلف را با هم ترکیب میکنند و آنها را از طریق روشهای سنتی رقابت (طراحی داخلی و فضایی) یا توسعه شرکتهای نوپا (طراحی سیستم خدمات محصول) به کار میگیرند.
دانشکده طراحی Politecnico di Milano دورههای کارشناسی ارشد را در طراحی داخلی و فضایی، طراحی سیستم خدمات محصول، طراحی برای سیستم مد، طراحی یکپارچه محصول، ارائه طراحی و مهندسی، و طراحی تعامل دیجیتال شامل میشود.
برای 60 دانشجوی بین المللی دورههای کوتاه به کارگاههای حرفه ای با هدف شبیه سازی پویایی طراحی در حوزه کار و راه حلهای موقت شهری اشاره دارد.7 مورد دوم بر اقدامات طراحی موقت در همسایگان محلی تمرکز میکند-هودهایی که در آنها دانش آموزان ملزم به کار در تیمها برای طراحی راه حلهای موقت (خدمات، فضاها، مجموعه ابزارها) برای آزمایش (نمونه اولیه) به منظور حمایت از اقدامات موجود (عمدتا توسط جوامع محلی) و توسعه راه حلهای مخرب جدید برای شهر هستند. این کلاسها فرصتهایی را برای افزایش حس تعلق به محله، جذب افراد و اقدامات با استفاده از خدمات فنی (زیرساختهای DIY) و فرآیند شناسایی رسمی (تاسیسات) به منظور میزبانی فعالیتهای اجتماعی (طراحی خدمات) بررسی میکنند. ابزارهای برنامه ریزی استراتژیک و طراحی خدمات، همراه با مدیریت رویداد، میتوانند با تعریف سیستم رویدادهایی که محرک آزمایشهای جدید هم افزایی میشود، بین مکانهای درگیر و محله پل ایجاد کند.
[1]. رتبه بندی دانشگاهیان QS جهان به همراه رتبه بندی دانشگاهی دانشگاههای جهان (ARWU) که توسط دانشگاه شانگهای جیاوتونگ تهیه شده است ، مهم ترین سیستمهای ارزیابی دانشگاههای بین المللی هستند. ای ارزیابی بر اساس بررسی همتایان دانشگاهی. بررسی کارفرما ؛ نسبت استاد به دانشجو ؛ استناد به هر عضو هیئت علمی ؛ نسبت هیات علمی بین المللی ؛ و نسبت دانشجویانی که بین المللی هستند انجام میشود.
[2] . کنفرانس جهانی شرکای آموزش عالی ، ژوئن 2003.
Reviews
There are no reviews yet.