راهکارهای غلبه بر وسواس کمالگرایی (کتاب الکترونیک)

21,000تومان

کمال‌گرایی، غالباً با «کامل بودن» و یا «انجام دقیق کارها» اشتباه گرفته می‌شود. خیلی از افراد تصور می‌کنند که کمال‌گرایی، یک ویژگی خوب است. برخی دیگر کمال‌گرایی را یک ویژگی منفی و آزاردهنده فرض می‌کنند. آیا واقعاً کمال‌گرایی، خوب است یا بد؟

کمال‌گرایی باعث می‌شود که ما برای دستیابی به استانداردهای بالا، خود را تحت‌فشار قرار دهیم و نسبت به خود، تفکر سخت‌گیرانه‌ای داشته باشیم. محققان به این نتیجه رسیده‌اند که بخشی از کمال‌گرایی خوب و بخشی دیگر آن بد است. در این کتاب، سعی بر آن است که جنبه‌های منفی کمال‌گرایی مشخص شود تا شما از رسیدن به اهدافتان خشنود باشید و سطح رضایت از زندگی‌تان افزایش یابد. این کار مستلزم این است که اهداف و استانداردهای مشخصی را برای خود تعیین و برای دستیابی به آن‌ها تلاش کنید و خود را به خاطر «کامل» انجام ندادن کارها سرزنش نکنید.

بین پیگیری مؤثر و کارآمد امور زندگی با تلاش ناکارآمد برای کمال‌گرایی، تفاوت عمده‌ای وجود دارد.

در این فصل از کتاب، سعی بر آن است که جنبه‌های مختلف کمال‌گرایی موردبحث و بررسی قرار بگیرد و جنبه‌های منفی آن مشخص شود. آخرین نکته قبل از شروع کار این است که: سعی نکنید تمام فصل‌های کتاب را “کمالگرایانه» مطالعه کنید!

 

کمال‌گرایی چیست؟ راه­های مقابله با وسواس کمال‌گرایی

کمال‌گرایی، لزوماً به معنای «کامل» بودن نیست. این سؤال را از خودتان بپرسید: آیا واقعاً همیشه می‌توان صد درصد کامل بود؟ بنابراین اگر نمی‌توان همیشه کامل بود، پس به چه شخصی کمال‌گرا می‌گوییم؟

در این زمینه، محققان نتوانسته‌اند یک تعریف کامل را ارائه دهند، بنابراین ما در این بخش از تعریفی استفاده می‌کنیم که شامل سه بخش عمده است:

1- تلاش بی‌رحمانه برای دستیابی به استاندارهای بالا (برای خود یا دیگران). در بخش‌های بعدی به «استانداردهای سخت‌گیرانه» اشاره می‌شود.

2- مورد قضاوت قرار دادن ارزشمندی و توانمندی خود در رسیدن به چنین استاندارهای سخت‌گیرانه.

3- ادامه دادن به دستیابی به استانداردهای سخت‌گیرانه، باوجودی که پیامدهای منفی آن را تجربه کرده باشید.

ما کاملاً موافق این موضوع هستیم که داشتن استانداردهای بالا خوب است. هدف داشتن در زندگی، سطح رضایت از زندگی را افزایش می‌دهد؛ اما اگر رسیدن به این اهداف، غیرممکن باشد و یا برای رسیدن به آن‌ها هزینه گزافی پرداخت شود، آن موقع است که احساس خوبی نسبت به خود نخواهید داشت و این‌زمانی است که کمال‌گرایی می‌تواند مسئله‌ساز باشد.

برای روشن شدن این قضیه، داستان دو نفر کمال‌گرا را شرح می‌دهیم. به داستان آن‌ها دقت کنید چون در طول کتاب به آن‌ها مراجعه خواهیم کرد.

پیتر، 46 ساله، یک تعمیرگاه اتومبیل دارد. او سخت کار می‌کند و به خاطر کاری که انجام می‌دهد، احساس غرور می‌کند و از مشتریانش، بازخورد خوبی می‌گیرد. زمانی که پیتر مشغول تعمیر یک اتومبیل است، از تمام‌کارهایی که باید انجام دهد، فهرستی تهیه می‌کند و پس از انجام کارها، سه مرتبه لیست را چک می‌کند که کاری از قلم نیفتاده باشد. در پایان کار هم از مکانیک دیگری می‌خواهد تا او هم لیست را چک کند که مطمئن شود همه کارها به‌طور دقیق انجام‌شده است.

همکار پیتر نسبت به این قضیه معترض است و نظرش این است که در تعمیرگاه‌های دیگر، سرعت کار بیش‌تر است؛ اما شعار پیتر این است که: «کار خوب، مستلزم صرف زمان بیش‌تری است». رویکرد پیتر نسبت به کارش این است که وقت زیادی را صرف کار نماید؛ بنابراین در طول روز، او فقط می‌تواند تعداد اندکی اتومبیل را تعمیر نماید. هفته گذشته حسابدار به او تذکر داد که بدهی آن‌ها بالا رفته است و پیتر باید برای جبران خسارت، روزانه تعداد بیش‌تری اتومبیل را تعمیر نماید.

پولی، 19 ساله، عضو یک تیم بسکتبال است. تمرینات بسکتبال، بخش مهمی از زندگی پولی را به خود اختصاص داده است. پولی، با صبر فراوان تمرینات را انجام می‌دهد و در کارش بسیار جدی است. هرروز ورزش می‌کند و به خاطر سلامتی و تناسب‌اندام، رژیم‌های غذایی را رعایت می‌کند. گاهی وقت‌ها، زمان‌هایی را که به تمرین اختصاص می‌دهد دو برابر زمانی است که دیگر اعضای تیم به تمرین می‌پردازند. حتی زمان‌هایی که تیم برنده می‌شود، پولی به خاطر گل‌هایی که ازدست‌داده است، خود را سرزنش می‌کند. اخیراً پولی، اعتمادبه‌نفسش را ازدست‌داده است و نمی‌تواند با دیگر اعضای تیم همراهی نماید. اخیراً مربی تیم با پولی در مورد شرایطش حرف زده و به او گفته اگر دیدگاهش را تغییر ندهد، مجبور است که تیم را ترک نماید و با اعضاء خداحافظی نماید.

 

کمال‌گرا بودن، چه مزایایی دارد؟

بسیاری از مردم درباره کمال‌گرایی نگرش مثبتی دارند و فرد کمال‌گرا را فردی موفق می‌دانند؛ زیرا آن‌ها تصور می‌کنند که فرد کمال‌گرا هدفمند است برای رسیدن به استانداردهای بالا، بسیار تلاش می‌کند، این موضوع می‌تواند درست باشد، زیرا داشتن هدف و تلاش برای دستیابی به آن‌ها باعث می‌شود که فرد مهارت‌های جدیدی را یاد بگیرد و به نتایج خوبی، دست یابد. ما می‌دانیم که افراد برای این‌که کمال‌گرا باقی بمانند، دلایل خوب و قانع‌کننده‌ای ارائه می‌دهند که در اینجا به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

  • مایلم کارها را خوب و دقیق انجام دهم.
  • وقتی به آنچه دیگران نمی‌رسند، دست می‌یابیم، احساس لذت می‌کنیم.
  • دوست دارم که فرد خاص و منحصربه‌فردی باشم.
  • مایلم که همیشه شاگرداول کلاس باشم.
  • مایلم که سازمان دهنده امور باشم.
  • مایلم که پرتلاش و کارآمد باشم.
  • مایلم که برای انجام هر کاری، آماده‌باشم.

کمال‌گرایی، غالباً با «کامل بودن» و یا «انجام دقیق کارها» اشتباه گرفته می‌شود. خیلی از افراد تصور می‌کنند که کمال‌گرایی، یک ویژگی خوب است. برخی دیگر کمال‌گرایی را یک ویژگی منفی و آزاردهنده فرض می‌کنند. آیا واقعاً کمال‌گرایی، خوب است یا بد؟

کمال‌گرایی باعث می‌شود که ما برای دستیابی به استانداردهای بالا، خود را تحت‌فشار قرار دهیم و نسبت به خود، تفکر سخت‌گیرانه‌ای داشته باشیم. محققان به این نتیجه رسیده‌اند که بخشی از کمال‌گرایی خوب و بخشی دیگر آن بد است. در این کتاب، سعی بر آن است که جنبه‌های منفی کمال‌گرایی مشخص شود تا شما از رسیدن به اهدافتان خشنود باشید و سطح رضایت از زندگی‌تان افزایش یابد. این کار مستلزم این است که اهداف و استانداردهای مشخصی را برای خود تعیین و برای دستیابی به آن‌ها تلاش کنید و خود را به خاطر «کامل» انجام ندادن کارها سرزنش نکنید.

بین پیگیری مؤثر و کارآمد امور زندگی با تلاش ناکارآمد برای کمال‌گرایی، تفاوت عمده‌ای وجود دارد.

در این فصل از کتاب، سعی بر آن است که جنبه‌های مختلف کمال‌گرایی موردبحث و بررسی قرار بگیرد و جنبه‌های منفی آن مشخص شود. آخرین نکته قبل از شروع کار این است که: سعی نکنید تمام فصل‌های کتاب را “کمالگرایانه» مطالعه کنید!

 

کمال‌گرایی چیست؟ راه­های مقابله با وسواس کمال‌گرایی

کمال‌گرایی، لزوماً به معنای «کامل» بودن نیست. این سؤال را از خودتان بپرسید: آیا واقعاً همیشه می‌توان صد درصد کامل بود؟ بنابراین اگر نمی‌توان همیشه کامل بود، پس به چه شخصی کمال‌گرا می‌گوییم؟

در این زمینه، محققان نتوانسته‌اند یک تعریف کامل را ارائه دهند، بنابراین ما در این بخش از تعریفی استفاده می‌کنیم که شامل سه بخش عمده است:

1- تلاش بی‌رحمانه برای دستیابی به استاندارهای بالا (برای خود یا دیگران). در بخش‌های بعدی به «استانداردهای سخت‌گیرانه» اشاره می‌شود.

2- مورد قضاوت قرار دادن ارزشمندی و توانمندی خود در رسیدن به چنین استاندارهای سخت‌گیرانه.

3- ادامه دادن به دستیابی به استانداردهای سخت‌گیرانه، باوجودی که پیامدهای منفی آن را تجربه کرده باشید.

ما کاملاً موافق این موضوع هستیم که داشتن استانداردهای بالا خوب است. هدف داشتن در زندگی، سطح رضایت از زندگی را افزایش می‌دهد؛ اما اگر رسیدن به این اهداف، غیرممکن باشد و یا برای رسیدن به آن‌ها هزینه گزافی پرداخت شود، آن موقع است که احساس خوبی نسبت به خود نخواهید داشت و این‌زمانی است که کمال‌گرایی می‌تواند مسئله‌ساز باشد.

برای روشن شدن این قضیه، داستان دو نفر کمال‌گرا را شرح می‌دهیم. به داستان آن‌ها دقت کنید چون در طول کتاب به آن‌ها مراجعه خواهیم کرد.

پیتر، 46 ساله، یک تعمیرگاه اتومبیل دارد. او سخت کار می‌کند و به خاطر کاری که انجام می‌دهد، احساس غرور می‌کند و از مشتریانش، بازخورد خوبی می‌گیرد. زمانی که پیتر مشغول تعمیر یک اتومبیل است، از تمام‌کارهایی که باید انجام دهد، فهرستی تهیه می‌کند و پس از انجام کارها، سه مرتبه لیست را چک می‌کند که کاری از قلم نیفتاده باشد. در پایان کار هم از مکانیک دیگری می‌خواهد تا او هم لیست را چک کند که مطمئن شود همه کارها به‌طور دقیق انجام‌شده است.

همکار پیتر نسبت به این قضیه معترض است و نظرش این است که در تعمیرگاه‌های دیگر، سرعت کار بیش‌تر است؛ اما شعار پیتر این است که: «کار خوب، مستلزم صرف زمان بیش‌تری است». رویکرد پیتر نسبت به کارش این است که وقت زیادی را صرف کار نماید؛ بنابراین در طول روز، او فقط می‌تواند تعداد اندکی اتومبیل را تعمیر نماید. هفته گذشته حسابدار به او تذکر داد که بدهی آن‌ها بالا رفته است و پیتر باید برای جبران خسارت، روزانه تعداد بیش‌تری اتومبیل را تعمیر نماید.

پولی، 19 ساله، عضو یک تیم بسکتبال است. تمرینات بسکتبال، بخش مهمی از زندگی پولی را به خود اختصاص داده است. پولی، با صبر فراوان تمرینات را انجام می‌دهد و در کارش بسیار جدی است. هرروز ورزش می‌کند و به خاطر سلامتی و تناسب‌اندام، رژیم‌های غذایی را رعایت می‌کند. گاهی وقت‌ها، زمان‌هایی را که به تمرین اختصاص می‌دهد دو برابر زمانی است که دیگر اعضای تیم به تمرین می‌پردازند. حتی زمان‌هایی که تیم برنده می‌شود، پولی به خاطر گل‌هایی که ازدست‌داده است، خود را سرزنش می‌کند. اخیراً پولی، اعتمادبه‌نفسش را ازدست‌داده است و نمی‌تواند با دیگر اعضای تیم همراهی نماید. اخیراً مربی تیم با پولی در مورد شرایطش حرف زده و به او گفته اگر دیدگاهش را تغییر ندهد، مجبور است که تیم را ترک نماید و با اعضاء خداحافظی نماید.

 

کمال‌گرا بودن، چه مزایایی دارد؟

بسیاری از مردم درباره کمال‌گرایی نگرش مثبتی دارند و فرد کمال‌گرا را فردی موفق می‌دانند؛ زیرا آن‌ها تصور می‌کنند که فرد کمال‌گرا هدفمند است برای رسیدن به استانداردهای بالا، بسیار تلاش می‌کند، این موضوع می‌تواند درست باشد، زیرا داشتن هدف و تلاش برای دستیابی به آن‌ها باعث می‌شود که فرد مهارت‌های جدیدی را یاد بگیرد و به نتایج خوبی، دست یابد. ما می‌دانیم که افراد برای این‌که کمال‌گرا باقی بمانند، دلایل خوب و قانع‌کننده‌ای ارائه می‌دهند که در اینجا به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

  • مایلم کارها را خوب و دقیق انجام دهم.
  • وقتی به آنچه دیگران نمی‌رسند، دست می‌یابیم، احساس لذت می‌کنیم.
  • دوست دارم که فرد خاص و منحصربه‌فردی باشم.
  • مایلم که همیشه شاگرداول کلاس باشم.
  • مایلم که سازمان دهنده امور باشم.
  • مایلم که پرتلاش و کارآمد باشم.
  • مایلم که برای انجام هر کاری، آماده‌باشم.

Reviews

There are no reviews yet.

Be the first to review “راهکارهای غلبه بر وسواس کمالگرایی (کتاب الکترونیک)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Reviews

There are no reviews yet.

Be the first to review “راهکارهای غلبه بر وسواس کمالگرایی (کتاب الکترونیک)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *