شهر شما چقدر هوشمند است؟
نویسنده
ماریا ایزابل آلدینهاس فریرا
ترجمه
سعید جویزاده | علیرضا احمدیان | علی اصغر عبداللهی | حمیده عوض پورقوام آبادسفلی
بخش اول
شهر هوشمند: نماد گذار تمدنی در شرایط بحران جهانی
ماریا ایزابل آلدینهاس فریرا
خلاصه: انسانها در جریان روایت تاریخی و وجودی خود، در محیطهای فیزیکی خود، سکونتگاههای خاصی – شهرها را تعریف کرده اند. این شهرکها-ستارگان صور فلکی متعدد-که روابط خاص تولید زمانهای خود را در بر میگیرند-همواره پویای نوآوری، توسعه و تکامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بوده اند. مقاله حاضر استدلال میکند که ما در حال حاضر در آستانه گذار تمدنی با شهرهای به اصطلاح هوشمند قرار داریم. این گذار در دو دهه گذشته بطور قابل ملاحظه ای شتاب گرفته است، هرچند تقریباً توسط شهروندان عادی که به طور تدریجی نوآوریهای تکنولوژیکی را در برنامههای روزانه خود، در شیوه زندگی خود ادغام کردهاند، تقریباً مورد توجه قرار نمیگیرد. پذیرش شدید آنها، حتی با استفاده بیش از حد از واقعیت، هنگام تطبیق رفتارهای اجتماعی، تعاملات فیزیکی و اجتماعی آنها با ماهیت جدید واقعیت فیزیکی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که در آن نهفته است. دقیقاً در آستانه این گذار است که شیوع کووید 19، شهروندان را به طرز وحشیانه ای متزلزل میکند از بیگانگی گسترده آنها این اختلال غیرمنتظره بزرگ یا منجر به شهر خودآگاه تر، دارای مقررات اخلاقی و مقاومتی پایدار میشود، جایی که حاکمیت نقش اساسی نظارتی را ایفا میکند یا باعث میشود که توسط نیروی قدرتمند اقتصادی که توسط بازارهای جهانی اداره میشود، سریعتر هدایت شود. منافع عظیم اقتصادی جهانی وحشیانه شهروندان را از بیگانگی گسترده آنها متزلزل میکند. این اختلال غیرمنتظره بزرگ یا منجر به شهر خودآگاه تر، دارای مقررات اخلاقی و مقاومتی پایدار میشود، جایی که حاکمیت نقش اساسی نظارتی را ایفا میکند یا باعث میشود که توسط نیروی قدرتمند اقتصادی که توسط بازارهای جهانی اداره میشود، سریعتر هدایت شود. منافع عظیم اقتصادی جهانی وحشیانه شهروندان را از بیگانگی گسترده آنها متزلزل میکند. این اختلال غیرمنتظره بزرگ یا منجر به شهر خودآگاه تر، دارای مقررات اخلاقی و مقاومتی پایدار میشود، جایی که حاکمیت نقش اساسی نظارتی را ایفا میکند یا باعث میشود که توسط نیروی قدرتمند اقتصادی که توسط بازارهای جهانی اداره میشود، سریعتر هدایت شود.
کلید واژهها: شهر هوشمند توسعه فناوری توسعه تمدن اخلاق رفاه
شهرها، و به ویژه کلان شهرهای بزرگ دوران معاصر … با همه پیچیدگیها و مصنوعاتی که دارند، تأثیرگذارترین خلقت انسان و شگفت انگیزترین آثار انسانی هستند. بنابراین ما باید شهرهای خود را به عنوان کارگاههای تمدن و در عین حال به عنوان زیستگاه طبیعی انسان متمدن تصور کنیم.
رابرت پارک
انسانها در جریان روایت تاریخی و وجودی خود، در محیطهای فیزیکی خود، سکونتگاههای خاصی را تعریف کرده اند. این شهرک ها- ستارگان صورتهای فلکی متعدد- که تجسم روابط خاص تولید در دوران تاریخی خود هستند، همواره پویایی از نوآوری، توسعه و تکامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بوده اند.
در دیالکتیکهای ذاتی فرایند ایجاد، توسعه و رشد آن شهرکها، جوامع فضاهایی را تعریف میکنند که نقشه آنها، گزینههای معماری و مصنوعات همیشه بر اساس خواستههای یک شیوه خاص تولید و مدل اجتماعی مربوطه و توسط الگوهای رفتاری معمولی،[1] روالهای استاندارد شده که این شیوه تولید ایجاد میکند[2] و درکه تولید مثل منظم و صحیح آن بستگی به نگهداری آن دارد. این دیالکتیکها در طول زمان مولد نوآوری و توسعه بوده اند- شهرهایی با شکل، ابعاد متفاوت و محتوای معماری و فرهنگی. همانطور که لوفور3 اشاره دارد
هر جامعه ای […] هر شیوه تولیدی […] فضایی تولید میکند، فضای مختص به خود.
[…] شهر جهان باستان را نمیتوان مجموعه ای از مردم و اشیاء موجود در فضا دانست. از کجا نیاز به مطالعه آن فضایی است که بتواند آن را به عنوان چنین، در پیدایش و در شکل آن، با زمان یا زمانهای خاص آن (ریتم زندگی روزمره) و مراکز خاص آن و چند مرکز گرایی (آگورا، معبد،) درک کند. ورزشگاه و غیره)
در طول زمان تاریخی، هر نوع تولید نوع شهر خود را ایجاد کرده است، که آن را به گونه ای که بلافاصله در محیط قابل مشاهده و خوانا است “بیان” میکند، با ایجاد انتزاعی ترین روابط- قانونی، سیاسی، ایدئولوژیکی- ملموس. در نتیجه، شهرها سیستمهای پیچیده ای هستند که انسجام آنها به رابطه هم نفوذ وابسته است و شیوه خاصی از تولید را به ساختار اجتماعی و نیمه کره فرهنگی پیوند میدهد.4 [3–7] تولید میکند. همراه با طبیعی بودن آنچشم انداز، وجود این اجزای خاص اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وابسته به یکدیگر است که حتی در جهان جهانی شده، به هر شهر منحصر به فرد و ویژگی فردی آنها را میبخشد.
به هر مدل اقتصادی غالب، نه تنها سناریوهای خاص تولید، بلکه شیوههای خاص زندگی، سکونت، گزینههای معماری خاص، اشکال تحرک، تعریف شیوههای تفریحی و فضاهای مصرف گرایی، در مجموع، تعریف واقعیت و شیوه زندگی در آن معرفی یک شیوه تولید جدید، یک مدل اقتصادی جدید، همیشه منسوخ شدن روش قبلی و همراه با آن منسوخ شدن مجموعه ارزشهایی را که آن را تنظیم میکرد، ایجاد میکند.
تغییر ساختار اجتماعی آن، اصلاح جلوهها و گرایشهای فرهنگی و در نهایت، تغییر شیوه زندگی.
فضای شهری یک «فضای اجتماعی» است، زیرا اقدامات اجتماعی، الگوهای چرخه ای رفتاری که توسط ساکنان شهری انجام میشود را در خود تجسم میبخشد، زیرا هر دو روال فردی و جمعی را عینیت میبخشد. روشی که جوامع مختلف، در زمانهای متمایز تاریخی و توسعه ای، فضای زندگی خود را مشخص کردهاند، هنوز در حال حاضر در شهرهای به اصطلاح ارواح قابل درک است.[3] در این شهرک هایی که دیگر کسی در آن ساکن نیست-به دلایل مختلف، به عنوان مثال شکست سیستم اقتصادی که بر آن تکیه میکردند، بلایای طبیعی یا بلایای ناشی از انسان-شواهد زندگی روزمره آنها هنوز باقی است، که در ساختمانها، جادهها تأیید شده است.، آثار باستانی، و غیره. این واقعیت ثابت یکبار زندگی شده نیز توسط بقایای شهرهای قدیمی، که اغلب متعلق به تمدنهای دور هستند، منعکس میشود، همانطور که در مورد شهر معروف ما به عنوان پترا و توسط نبطیها تأسیس شده است.
این شواهد از “دنیاهایی” که در همان محیط طبیعی که ما در آن ظاهر شدهایم و رشد کردهاند، اما در چارچوب زمانی ما مشترک نیستند، هنوز در قالب بقایای معماری پراکنده در برخی از شهرهای معاصر، بقایای تمدنهای مهم، موجود است. راههای دیگر بودن، مانند آتن یا روم. یا نشانه هایی که به تداوم تاریخی شهرهای اولیه، به مراحل توسعه شهر، مانند پراگ-Urbium Mater-اشاره میکند که به ترسیم نقشه راه توسعه آن از قرون وسطی تا کنون کمک میکند.
مانند درختانی که رشد آنها میتواند باشدبا مشاهده دایرههای متحدالمرکز که یک قسمت افقی از تنه آنها همیشه نشان داده میشود، میتوان با نگاهی به حلقههای متوالی تقریباً متمرکز متوالی که گسترش آنها در طول زمان در قلمرو، به طور کلی هسته را به خود جلب میکند، نمایی دوگانه از توسعه شهر را مشاهده کرد. مربوط به حل و فصل اولیه و قدیمی ترین – در مثال نشان داده شده – شکل.1– مشخص شده با L) و حلقههای بیرونی مربوط به بسطهای بعدی.
در شهرهای مدرن، این تقسیم بندی معمولاً نقشه جابجایی شهری و برنامه ریزی حمل و نقل عمومی را به تصویر میکشد که منجر به تعریف رابطهای چند حالته و کرایه سفر مسافران از و به محل کار میشود.2) همانطور که در شکل نشان داده شده است. 2، هر منطقه- “Coroa”، از نظر گسترش-(کیلومتر 2) و جمعیت شناسی – “População”.
ناحیه متروپولیتن یک شهر معمولاً مناطق مجاور محیطی را در بر میگیرد، که اغلب از شهرهای کوچکتر جاذبه ای تشکیل شده است که در آن هزاران مسافر، که روزانه به شهر همگرا میشوند، زندگی میکنند. مساحت کل، که توسط برخی از نویسندگان، به عنوان منطقه شهری کاربردی تعیین شده است، در شکل نشان داده شده است.3، در واقع کل قلمرو شهری را تشکیل میدهد.
شهرها نبض خود را از قلب تپنده انسانهایی که در آن زندگی میکنند، نشأت میگیرند، نه فقط “افراد و گروههای متولد شده و مرده، رنج میبرند و عمل میکنند”،[4] اما فردو عوامل جمعی که برای تضمین تلاش میکنند.
معیشت آنها، زندگی آنها، از طریق حفظ، پیشرفت و تغییر مثبت جامعه، شهرشان.
شهرها خودشانزندگی ندارند، حتی وقتی از متابولیسم شهری صحبت میکنیم [10] گویی به ارگانیسم زنده ای تپنده اشاره میکند تا مدل هایی از شهرهای پایدار، کارآمد و دوستدار آب و هوا تولید کند.[5]
جریاناتی که به داخل و خارج شهر وارد میشوند (شکل.4)، یعنی انرژی مصرفی، انتشار کربن، منابع مورد نیاز، زباله هایی که تولید میکند و غیره شواهدی زنده از شهر به خودی خود، به صورت انتزاعی نیست، بلکه فعالیت انسان هایی است که باعث ایجاد آن میشوند. به وجود آمدن.
شهرها در واقع مستعمرات مورچه مانند هستند که بر اساس سلسله مراتب مورچه مانند در “طبقه بندیهای مختلف” ساختار یافته اند.[6] “وظایف متفاوتی به آنها محول شده است، وظایف متفاوتی باید مطابق با الگوهای عمومی و خاص رفتار انجام شود که ماهیت اجتماعی آنها بستگی زیادی به شیوه و ابزار تولید، مدل اقتصادی و اجتماعی تعریف شده در زمان تاریخی و توسعه آنها دارد.
همانطور که در مورد سایر گونهها اتفاق میافتد، انسانها از روزی که به دنیا میآیند به بعد الگوهای رفتاری چرخه ای معمولی را نشان میدهند، که در درجه اول با
حلقههای شبانه روزی و برای برآوردن نیازهای اساسی آنها. سپس در طول رشد خود به عنوان حیوانات اجتماعی و بر اساس یک برنامه زمانی استاندارد توسعه اجتماعی، آنها رفتارهای مشاهده شده از همسالان خود را تقلید میکنند که به تدریج شامل مجموعه ای پیچیده زبانی و رفتاری است که مطابق با شیوههای اجتماعی جمعی پذیرفته شده در یک جامعه خاص است. اولین این رفتارهای اجتماعی، که ماهیت آن همیشه بر اساس زمینه و وضعیت تعامل فرد تعیین میشود، در محیط خانواده گنجانده شده است، سپس مدتی بعد در مهد کودک، مدرسه، دانشگاه، محل کار و در همه زمینههای مختلف اجتماعی که شخص برای مشارکت فراخوانده میشود. این زمینههای متمایز و موقعیتهای متمایز فرصتهای مستمری را برای به روز رسانی رپرتوارهای فردی فراهم میکند.
حرکات منظم و مداوم توسط ساکنان شهری، در کارهای روزمره خود انجام میشود، یعنی هزاران مسافر که هر روز، در زمان بندیهای استاندارد، به محلهای کاری خاص همگرا میشوند یا از آنها دور میشوند و بخش مهمی از وجود جمعی جامعه را مشخص میکنند. در جهان.[7] زندگی روزمره کسانی که از محل زندگی خود به اتوبوسها و قطارهای شلوغ میروند، از ایستگاه به دفتر، به مدرسه میروند و بعداً به همان روش اما به عقب برمی گردند.[8] برای شروع مجدد چرخه روزانه صبح روز بعد، بارها و بارها.[9] به لطف این غوغای تولیدی همزمان، شهرها موتورهای شگفت انگیز رشد و نوآوری در اقتصاد جهانی هستند که حدود 80 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را بر عهده دارند.13]، تنها در 2 درصد از سطح زمین.[10] با این حال، شهرها نیز مسئول هستندبرای مصرف 75 درصد از منابع زمین و حدود 60 تا 80 درصد از انتشار گازهای گلخانه ای جهانی، اهداف پایداری جهانی را از جمله حفظ دمای 2 درجه سانتی گراد در این قرن به چالش کشیده است.
از آغاز صنعتی شدن و طی مراحل بعدی توسعه که به ترتیب با معرفی برق، پردازش و دیجیتالی شدن رایانه، گسترش اینترنت و شروع استقرار گسترده اتوماسیون و هوش مصنوعی به وجود آمد، شهرها به تدریج مرکزیت بیشتری پیدا کردند. مرتبط تر از همیشه
افزایش مرکزیت آنها آنها را به گردابی تبدیل کرده است که حرکات عظیم نمایشی به آنها میرسد. در سال 2016، 1.7 میلیارد نفر- 23 درصد از جمعیت جهان- در شهری با حداقل 1 میلیون نفر زندگی میکردند.14 تا سال 2030، 27 درصد از مردم جهان در شهرهایی با حداقل 1 میلیون نفر جمعیت متمرکز خواهند شد، در حالی که انتظار میرود دو سوم جمعیت جهان تا سال 2050 در محیط شهری زندگی کنند.
چالش هایی که چنین جمعیت شناسی در جهان جهانی شده ایجاد میکند بسیار زیاد است و این نگرانیها اغلب در رسانهها علنی میشوند، زیرا قطعه زیر نشان میدهد [16]:
تحت فشار جمعیتی،ما در آستانه یک انفجار شهری جدید هستیم، که البته در کشورهای در حال ظهور و در حال توسعه رخ میدهد، اما در کشورهای توسعه یافته نیز رخ خواهد داد. در همه جا، به همان سوالات نیاز است که پاسخ داده شود. چگونه میتوانیم سفر میلیونها نفر از ساکنان را تسهیل کنیم، پسماندهای آنها را مدیریت کنیم، از مواد غذایی اطمینان حاصل کنیم، ردپای محیط زیست را کاهش دهیم و انعطاف پذیری ساختمانها و زیرساختها را که در مواجهه با رویدادهای شدید آب و هوایی به طور فزاینده ای رو به افزایش هستند، تضمین کنیم؟
در اکتبر 2016، New Urbanدستور جلسه به اتفاق آرا در کنفرانس مسکن و توسعه شهری پایدار ملل متحد به تصویب رسید [18]، به عنوان یک چشم انداز جدید برای شهرها و شهرداریها در 20 سال آینده عمل میکند. یک سال بعد، برنامه راهبردی 2018-202117 دستورالعمل هایی را که باید توسط اعضای دولت در آن رعایت شود، تنظیم کردبه منظور دستیابی به اهداف برنامه 2030 برای توسعه پایدار. طرح [19] تشخیص داد که شهرنشینی سریع و تغییر الگوهای جمعیتی چالش برانگیز استمرسومتفکر در مورد مسیرهای توسعه و رسیدگی به آنها نیازمند برنامههای کاربردی تخصصی و تخصصی متقابل و یکپارچه ای است که برای هر کشور و شرایط سفارشی شده و براساس بهترین شیوههای جهانی و استانداردهای بین المللی هدایت میشود.
اهداف جهانی توسعه پایدار با اذعان به نقش اصلی شهرها در دستیابی به توسعه پایدار و عادلانه،یعنی هدف 11، با هدف “تبدیل شهرها و سکونتگاههای انسانی فراگیر، ایمن، مقاوم و پایدار” [20].در 25-27 فوریه 2019، نمایندگان دولت ملی، منطقه ای و محلییادداشتها، جامعه مدنی، دانشگاهها، بخش خصوصی و سازمان ملل متحد در سویا گرد هم آمدند تا پیشرفت و درسهای حاصل از اجرای دستور کار 2030 برای توسعه پایدار و اهداف توسعه پایدار (SDGs) را مرور کرده و مسیرهای جدیدی را برای تسریع و افزایش اقدامات در این زمینه ترسیم کنند. سطح محلی تعهد سویا19 تشخیص داد که نبرد برای پایداری در شهرها خواهد بود در نهایت برد یا باخت [21].
عمیق ترین فناوریها آنهایی هستند که ناپدید میشوند. آنها خود را در بافت زندگی روزمره میبافند تا زمانی که از آن قابل تشخیص نیستند.
مارک وایزر
شهر هوشمند، بازتاب نهایی شیوه تولید کنونی، مظهر پیچیده ترین شکلهای توسعه فناوری است که تا کنون به دست آمده است. از آنجا که فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) نقش رو به رشدی در توسعه جوامع و اقتصاد جهانی ایفا میکند، شهرهای “هوشمند” به عنوان دعوت کننده مشارکت با مشارکت چندین سهامدار عمل میکنند و نه تنها نهادهای محلی را درک میکنند بلکه ارتباطات را در مقیاس بین المللی گسترش میدهند. به برنارد کاتلات، در شهرهای هوشمند: شکل دادن به جامعه 2030، مفهوم [شهر هوشمند] از ترکیب سه عامل بوجود آمده است: “شهود سیاسی، فرصت طلبی تاجران فناوری اطلاعات و واقعیت وحشتناک شهرهای بزرگ قرن بیستم. به گفته این نویسنده، این ایده تبدیل به یک آرمان شهر جهانی شده است که با ترکیبی از سه احساس قوی پشتیبانی میشود: انزجار از شهرهای بزرگ غیرقابل زندگی، ایده آلیسم اومانیستی و کسب بازارها.22،23].
مفهوم شهر هوشمند از تفسیر تکنولوژیکی اولیه آن به یک دیدگاه انسان محورتر از نوآوری شهری مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات تبدیل شده است
توسعه در جایی که واریانس زمینه ای (محیط فیزیکی شهر، تولید آن مدل اقتصادی/اقتصادی، جمعیت شناسی و ویژگی و تنوع اجتماعی و فرهنگی) باید در نظر گرفته شود.
در سراسر جهان، شهرهای توسعه یافته در حال ارتقاء هستند و به طور فعال راه حلهای هوشمندی را برای برخی از زیرساختهای قدیمی خود راه اندازی کردهاند، در حالی که شهرهای جدید و نوظهور در حال ادغام سیستمهای هوشمند و متصل از ابتدا هستند.[11] برنامههای کاربردی هوشمند مبتنی بر برخی از بخشهای زیرساختی شهر که حوزه هایی مانند انرژی، جابجایی و حمل و نقل، مدیریت پسماند و غیره را بهبود بخشیده و به پایداری آنها و بهبود کیفیت خدمات ارائه شده به شهروندان کمک کرده است. بدون شک همه شهرها، فارغ از اندازه، در کوتاه مدت زیرساختهای اساسی خود را به روز خواهند کرد تا بتوان عملکرد آنها را تحت نظارت و بهترین تنظیم در زمان واقعی و پیش بینیهای انجام شده توسط تجزیه و تحلیل الگوریتمی دادههای آنها قرار داد.
پلتفرمهای مدیریت شهرهای هوشمند در حال حاضر در بسیاری از شهرها به صورت اولیه ارائه شده استشکل فعلی، و میتواند به عنوان مغز مصنوعی آنها تعیین شود، با هدف ارائه یک دیدگاه عینی از پرنده به پویاییهای پیچیده شهر، در زمان واقعی، یعنی یک دیدگاه کمی در مورد ماهیت، میزان و حرکت “جریانهای متابولیکی” مختلف آن، اجازه مدیریت مناسب منابع و امکان انتقال از مسیر متابولیسم خطی سنتی به مسیر دایره ای پایدارتر [10]. دادههای تأمین کننده سیستم عاملهای مدیریت شهری، ارائه شده توسط حسگرهایی که زیرساختها و محیط شهر را پوشش میدهند، چیزی نیست جز الگوهایی که ساکنان شهری در طول زندگی روزمره خود، در فضای زندگی مشترک و همچنین مناطق مختلف تعریف میکنند. جریاناتی که همین فعالیت، این موجود در جهان، ایجاد میکند. استقرار “لایههای هوشمندی” پی در پی، صنایع و خدمات شهر را تغییر میدهد، شیوههای تولید را به روز میکند یا اصلاح میکند، شیوه تعامل ساکنان شهری با محیط اطراف و تعامل با یکدیگر را تغییر میدهد و باعث تغییر نحوه حرکت مردم میشود. در نهایت، در نهایت تعیین تعریف شیوههای جدید بودن، تعریف جهانهای جدید.
اما این روند مانند کاروالیو نیست [24] نشان میدهد فقط موضوع توسعه وفشار بر فناوریهای مناسب لازم است بدانید که تغییرات مربوط به ماهیت اجتماعی-فنی است زیرا ما با آثار اجتماعی و فنی سروکار داریم، یعنی سیستم هایی که به شدت بر جامعه تأثیر میگذارند. به همین دلیل، ادغام آنها باید باشدهدف آزمایشی قبلی، آزمایش در محیطهای واقعی، به صورت کنترل شده به گونه ای که همه عوامل انسانی دخیل در نظر گرفته شده و از نزدیک تحت نظارت باشند. این روحیه، در واقع، در بیشتر ابتکارات شهرهای هوشمند اتحادیه اروپا، یعنی شهرهای هوشمند و پروژههای فانوس دریایی اجتماعی، وجود داشته است. جایی که استقرارهای هوشمند خاصی که در “شهر فانوس دریایی” موفق عمل میکنند، توسط شبکههای دیگر شهرهای آن تکرار میشود [25]. وقتی کاروالیو [24] اشاره میکند، نقل قول میکندترافر و همکاران (2002)، عرصهها و آزمایشهای مبتنی بر طاقچه تا حدی محوری هستند
آنها فرصتی برای (i) یادگیری، یعنی کشف، آزمایش و تنظیم دقیق بینشهای جدید در مورد فناوریهای مورد بحث، انواع آنها و شرایط موفقیت در محیطهای واقعی زندگی و (ii) تعمیق اجتماعی، یعنی تعامل مترقی فراهم میآورند. بین فناوریها/راه حلهای جدید و ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حکومتی که کاربرد آنها را ساختار میبخشد.
اگرچه بشر به تدریج پیشرفت کرده استسازگاری سریع با فناوری اطلاعات و ارتباطات، استفاده از آنها در تجربه روزانه، این سازگاری سریع عموماً با ارزیابی انتقادی از ارزش و نقش برخی از فناوریهای هوشمند در زندگی همراه بوده است. این دیدگاه بحرانی در حال حاضر دارای دو تأثیر قابل توجه است:
- استفاده بیش از حد از رابطهای دیجیتال برای ارتباطات وشبکههای اجتماعی وضعیت بیگانگی موجود مردم را از شرایط و شرایط واقعیت زندگی آنها تشدید کرده و آنچه را که ما میتوانیم آن را “بیگانگی موقعیتی” مینامیم به بیگانگی نسبت به دیگری گسترش داده و پیامدهای عمیقی در مورد کیفیت واقعی ایجاد میکند. تعامل انسان، ایجاد و/یا حفظ پیوندهای عاطفی، تقویت ظهور همه گیری تنهایی[12] عرضی برای همه جنسیتها و گروه ها.[13]
- عدم آگاهی عمومی نسبت به تصاحب دادههای شخصی آنها توسط شرکتهای بزرگ، توسط دولت، از طریق رابطهای دیجیتالی و روش هایی که ممکن است از دادهها بیشتر استفاده شود.
سیستمهای فنی و اجتماعی بر افراد، نهادها و به طور کلی بر جامعه تأثیر میگذارد و باعث تغییر آنها میشود، اما در این فرآیند همزمان خود را تطبیق داده و تکامل میدهند. این دیالکتیک پیچیده زمانی گسترش یافته اغلب به عنوان یک انتقال تکنولوژیکی تعیین میشود.
به نظر ما مفهوم [شهر هوشمند]، حتی در شکل بسیار ابتدایی آن، فقط بازتاب مرحله خاصی از توسعه فناوری نیست [26] اما یک نمایشگاه-پایان گذار تمدنی که مدتها پیش آغاز شده بود[14] اکنون به مرز خود رسیده استما آن را گذار تمدنی مینامیم زیرا با ایجاد دو تغییر اساسی هستی شناختی، خود را از همه تغییرات تکنولوژیکی قبلی متمایز میکند. این تغییرات هستی شناختی هستند
- تغییر ماهیت محیط موجودات زنده در آن نهفته است
- معرفی نوع جدیدی از نمایندگی.
اولین مورد با ادغام محیط فیزیکی معمولی با رابطهای دیجیتالی ایجاد میشود و محیط ترکیبی کاملاً پاسخگو را ایجاد میکند، جایی که هوش طبیعی و مصنوعی در کنار هم وجود خواهند داشت[15] و تعامل کنید.
دومین تغییر اساسی ناشی از این واقعیت است که ابزارها به صورت نهادهای خودمختار در میآیند، زیرا سیستمهای هوشمند غیر تجسم یافته و تجسم یافته قادر به نمایندگی میشوند.[16]
این واقعیت نه تنها ماهیت الگوهای زندگی روزمره را تحت تأثیر قرار خواهد داد، بلکه شیوه ای را که بشر از طریق ذهنی واقعیت را تصور میکند و تصور میکند، تحت تأثیر قرار خواهد داد.
[1]. فریرا.
[2]. همانطور که لیونل مارچ و فیلیپ استیدمن (1971) در “هندسه محیط: مقدمه ای بر سازمان و طراحی فضایی” اشاره می کنند ، به نحوی می توان ادعا کرد که مرتب سازی فضاها ، ترتیب روابط بین مردم و ترتیب فضاها است. فعالیت در ارتباط با روال عادی مردم.
[3]. بننک در ایالات متحده ، بارکرویل در کانادا ، کراکو در ایتالیا ، کلمانسکاپ در نامیبیا ، پریپیات در اوکراین و دانوشکودی در هند (نک. ویکی پدیا).
[4] . Lefebvre 1974 (همان).
[6]. “مقولات” در اینجا تقریباً مربوط به تقسیم کار در یک جامعه است ، همیشه در نظر داشته باشید که در جوامع مدرن یک فرد می تواند چندین وظیفه را در طول زندگی خود انجام دهد.
[8]. همانطور که لوفور اشاره کرد ، “metro-boulot-dodo” برای اشاره به ابتذال زندگی “مترو-کار-خواب” مسافران حومه.
[11] . مانند کره جنوبی یا عربستان.
[12] . به گزارش گاردین ، فوریه 7 ، 2020 ، بیش از 2 میلیون بزرگسال در انگلستان از تنهایی مزمن رنج می برند. اگرچه شکل شدیدتر آن در میان پیرترین شهروندان بریتانیایی شایع تر است ، اما افراد جوانتر بیشتر از سایر گروه های سنی احساس تنهایی می کنند.
[13]. سناریوی بسیار فعلی که یک خانواده در حال صرف شام است و هر یک از اعضای آن تلفن همراه را در کنار خود نگه می دارند و به آن پاسخ می دهند یا همان زمینه مشترک یک زوج که کنار هم نشسته اند اما هر یک با رابط دیجیتالی مربوطه خود تعامل دارند.
[14]. در سال 2000 ، پل کروتزن و یوجین استورمر اولین انقلاب صنعتی را به عنوان آغاز آنتروپوسن پیشنهاد کردند.
[15]. با استفاده از هوش طبیعی به همه موجودات زنده که در محیط فیزیکی زندگی می کنند اشاره می کند و زندگی و رفتار آنها می تواند تحت تأثیر وجود سیستم های مصنوعی قرار گیرد.
[16] . با “نمایندگی” ما متوجه عمل عمدی و هدفمند می شویم.
Reviews
There are no reviews yet.