معادله خوشبختی
راز شماره 1
اولین کاری که قبل از اینکه بتوانید شاد باشید باید انجام دهید
1
6 کلمهای که برای همیشه دید شما از شادی را تغییر میدهد
با چند خبر بد شروع کنیم
مدل شادی که از دوران جوانی به ما آموزش داده میشود در واقع کاملاً عقب مانده است.
ما فکر میکنیم سخت کار میکنیم تا به موفقیتهای بزرگ برسیم و بعد خوشحال میشویم.
ما فکر میکنیم خط خطی به این صورت است:
سخت درس بخون! → استرایت A! → شاد باشید!
مصاحبه زیاد! → کار عالی! → شاد باشید!
اضافه کاری! → ارتقا پیدا کنید! → شاد باشید!
اما در زندگی واقعی اینطور کار نمیکند. اون مدل خرابه ما کار بزرگی انجام میدهیم، موفقیت بزرگی داریم، اما به جای خوشحالی، فقط اهداف جدیدی تعیین میکنیم. حالا برای شغل بعدی، مدرک بعدی، ترفیع بعدی مطالعه میکنیم. چرا وقتی میتوانید فوق لیسانس بگیرید، در یک مدرک دانشگاهی توقف کنید؟ چرا وقتی میتوانید معاون باشید، در مدیر توقف کنید؟ چرا در یک خانه توقف کنید وقتی میتوانید دو خانه داشته باشید؟ ما هرگز به خوشبختی نمیرسیم. مدام بیشتر و دورتر رانده میشود.
چه اتفاقی میافتد وقتی «شاد باش» را از انتهای این خط خطی جدا میکنیم و آن را در ابتدا میچسبانیم؟ سپس این شش کلمه مهم به شکل زیر در میآیند:
حالا همه چیز تغییر میکند. همه چیز تغییر میکند. اگر با شاد بودن شروع کنیم، احساس خوبی داریم. ما عالی به نظر میرسیم. ورزش میکنیم. ما متصل میشویم. چه اتفاقی میافتد؟ ما در نهایت کار بزرگی انجام میدهیم زیرا در انجام آن احساس خوبی داریم. کار بزرگ به چه چیزی منجر میشود؟ موفقیت بزرگ احساس عظیم موفقیت و درجات، ترفیعات و تماسهای تلفنی ناشی از آن از طرف مادرتان که به شما میگوید به شما افتخار میکند.
بررسی کسب و کار هارواردگزارش ها حاکی از آن است که افراد شاد 31 درصد بهره وری بیشتری دارند، 37 درصد فروش بیشتری دارند و سه برابر خلاق تر از همتایان خود هستند.
پس اولین کاری که باید انجام دهید قبل از اینکه بتوانید شاد باشید چیست؟
خوشحال باش.
اول شاد باش
شاد بودن مراکز یادگیری شما را باز میکند. مغز شما مانند آسمانخراشهای منهتن در هنگام غروب میدرخشد، مانند الماس زیر چراغهای جواهرفروشی میدرخشد، مانند ستارههایی در آسمان سیاه بالای مزرعه کشاورز میدرخشد.
فیلسوف آمریکایی ویلیام جیمز میگوید: “بزرگترین کشف هر نسل این است که یک انسان میتواند زندگی خود را با تغییر نگرش خود تغییر دهد.”
مزیت شادینویسنده Shawn Achor میگوید: “این لزوما واقعیت نیست که ما را شکل میدهد، بلکه عدسی است که مغز شما از طریق آن جهان را میبیند که واقعیت شما را شکل میدهد.”
ویلیام شکسپیر میگوید: “زیرا هیچ چیز خوب یا بد وجود ندارد، اما تفکر آن را چنین میکند.”
2
تنها دلیلی که برای شاد بودن خیلی سخت است
هکسسپیر میگوید: “زیرا هیچ چیز خوب یا بد وجود ندارد، اما فکر کردن آن را چنین میکند.” اما اگر فقط فکر کردن است، فکر کردن ساده است، چرا هر زمان که بخواهیم نمیتوانیم خودمان را به حال خوب فکر کنیم؟ به نظر میرسد که ما باید فقط بتوانیم یک سوئیچ ذهنی را بچرخانیم.
اما همه ما میدانیم که این به این آسانی نیست. گاهی اوقات مغز ما روی چیزهای منفی متمرکز میشود. ما نمیتونیم توقف کنیم! من همیشه این کار را انجام میدهم. و میخواهید رازی را بدانید؟ هرکس این کار را میکند. هر فردی گاهی اوقات روی نکات منفی تمرکز میکند. من روی صحنه ها با شناخته شده ترین سخنرانان انگیزشی، مدیر عامل Fortune 500 و رهبران سیاسی از سراسر جهان صحبت کرده ام. میدونی همشون پشت صحنه چیکار میکنن؟ دیوانه شدن تعریق. فکر کردن به چیزی ممکن است اشتباه پیش برود.
همه ما خودگویی منفی داریم. چیزی به نام خوشبین ابدی وجود ندارد. افرادی هستند که احساس خوشبینی میکنند، اما آنها خودگویی منفی نیز دارند. و این اشکالی ندارد. مشکل این نیست که ما افکار منفی در مغز خود داریم.
مشکل این است که فکر میکنیم نباید افکار منفی داشته باشیم.
اما چرا مغز ما روی چیزهای منفی تمرکز میکند؟ وقتی این را فهمیدیم، میتوانیم یاد بگیریم که چقدر میتوانیم کنترل کنیم و با استفاده از تکنیکهای اثباتشده برای شاد بودن تلاش کنیم.
این یکی از مهمترین چیزهایی است که میتوانم با شما در میان بگذارم.
چرا شاد بودن اینقدر سخت است؟
زیرا در طول دویست هزار سالی که گونه ما در این سیاره وجود داشته است، زندگی عمدتاً کوتاه، بی رحمانه و به شدت رقابتی بوده است. و مغز ما برای این دنیای کوتاه، وحشیانه و به شدت رقابتی آموزش دیده است.
–
چقدر کوتاه، بی رحمانه و بسیار رقابتی بود؟
بیایید یک آزمایش سریع انجام دهیم.
بایستید، چشمانتان را ببندید و آخرین باری را که در میان ناکجاآباد احساس تنهایی کردید، تصویر کنید.
وقتی از آتش دور شدی و روی لبه ناهموار دریاچهای آینهای ایستادی، کمپ زدن در کوه بود؟ آیا زمانی که همکلاسیهایتان ناپدید شدند و تنها چیزی که میشنوید خشخش باد برگها در سایهبان جنگل بود، آن آبشار مه آلودی بود که در یک سفر میدانی پیدا کردید؟ آیا هنگام طلوع خورشید در یک ساحل شنی دویدن بود که در اطراف خط ساحلی پیچ خوردید و ناگهان نتوانستید کسی را کیلومترها در هیچ جهتی ببینید؟
خود را در آن صحنه تصور کنید.
اکنون تمام موارد زیر را به صورت ذهنی از سیاره خود پاک کنید:
- توالت
- سینک ها
- دوش ها
- آب جاری
- کامپیوترها
- تلفن ها
- اینترنت
- تخت
- صندلی
- جاده ها
- دوچرخه
- ماشین ها
- هواپیماها
- قایق ها
- کتاب ها
- کاغذ
- مداد
- خودکار
- بیمارستان ها
- پزشکان
- داروها
- ابزار
- فروشگاههای مواد غذایی
- یخچال ها
- فریزرها
- مزارع
- اجاق گاز
- مایکروویو
- پیراهن
- ژاکت
- ژاکت
- شلوار
- جوراب
- کفش
- زیر شلواری
شما اکنون تنها در وسط سیاره ایستاده اید و هیچ یک از آن چیزها را ندارید. گوشی خود را از جیب خود بیرون بیاورید و دور بیندازید. کفش و پیراهن خود را هم در بیاورید، زیرا وجود ندارند. همه چیز را بردارید شما کاملا برهنه هستید و چیزی در اطراف ندارید. هیچ کدام از آن چیزها وجود ندارد. و هیچ یک از آنها قبل از پایان زندگی شما شروع به وجود نخواهند کرد!
اکنون چشمان خود را ببندید، خود را در آنجا تصور کنید و به یاد داشته باشید که:
99 درصد تاریخ ما در این دنیا زندگی میکرد.
Reviews
There are no reviews yet.