چگونه در 33 روز کتاب بنویسیم؟
اگر از 100 نفر بخواهید رویاها و آرزوهای خود را فهرست کنند، احتمالاً ویژگیهای «نوشتن کتاب» را در جایی از آن لیست خواهید یافت. بر اساس نظرسنجی انجام شده توسط گروه جنکینز، 81 درصد از بزرگسالان آمریکایی میخواهند کتاب بنویسند! چند میلیون بده یا بگیر که فقط در آمریکا حدود 250 میلیون است. این تعداد به طور قابل توجهی افزایش مییابد، زمانی که شما همه افراد دیگری را در سراسر جهان که خود را به عنوان یک نویسنده تصور میکنند، در نظر بگیرید.
کسانی هستند که استدلال میکنند که با کاهش ارتباط کتابها در جامعه ما، این تعداد کاهش مییابد. سالهاست که مردم پایان کتاب فروتن را پیشبینی میکنند، زیرا ما برای استقبال از فناوری جدید عجله داریم که به ما دسترسی فوری به تمام اطلاعاتی را که میتوانیم نیاز داشته باشیم یا بخواهیم میدهد. بنابراین فرض بر این بود که مردم به سادگی خرید کتاب را متوقف کنند و در عوض از طریق اینترنت از طریق انبوهی از ابزارها و ابزارها به همان اطلاعات دسترسی داشته باشند. حداقل مردم مطمئناً خرید کتابهای چاپی را متوقف میکنند و در عوض به دانش یا رمان به صورت الکترونیکی دسترسی خواهند داشت. مطمئناً، زمانی که اولین ویرایش این کتاب را نوشتم، کتابهای الکترونیکی «چیز جدید» جدید بودند. اگرچه آنها چندین دهه بود که وجود داشتند، اما راه خود را به جریان اصلی باز کردند. پیامبران عذاب به عنوان شاهدی بر این که کتاب فیزیکی برای این جهان طولانی نبود به آمارهای نوظهور اشاره کردند. در سال 2011 آمازون گزارش داد که برای اولین بار کتابهای الکترونیکی از کتابهای چاپی پیشی گرفتند و زمانی که انجمن ناشران آمریکایی (APP) ارقام فروش خود را برای همان سال منتشر کرد، کتابهای الکترونیکی در هر گروه تجاری از چاپ پیشی گرفتند. و با این حال، تعداد کتابهای خرید و فروش شده ثابت است. این آمارها ثابت نمیکند که کتاب مرده یا حتی در حال مرگ است، بلکه فقط نشان میدهد که مصرف کنندگان کتاب هایشان را متفاوت میخرند و میخوانند. اگر فناوری جدیدی روح تازهای به انتشارات قدیمی خفه میکند، چه بخواهیم کتابهایمان را به روش قدیمی بخوانیم یا از طریق Kindle، Sony Reader، Kobo، Nook یا iPad. فقط به این دلیل که رسانه در حال تغییر است، میل به کتاب نیست.
بنابراین، اگر کتابها به سمت انقراض پیش نمیروند، بلکه فقط به شکلهای جدیدی در میآیند، این سوال بزرگ باقی میماند: «آیا نوشتن یک کتاب واقعاً تمام مزایای میلیونها نویسنده مشتاق را ارائه میدهد؟» ممکن است درست باشد که هر کسی حداقل یک کتاب در خود دارد، اما آیا واقعاً ارزش خون، عرق و اشکی که اغلب برای حفاری آن لازم است را دارد؟
پاسخ به این سوال بسیار بستگی به این دارد که میخواهید چه بنویسید و چرا و این کتاب صرفاً بر خلق کتابهای غیرداستانی نوشته شده توسط متخصصان در زمینه خود متمرکز شده است.
سالهاست که به رسمیت شناخته شده است که شاید نوشتن کتاب دارای مزایایی است که بسیار فراتر از درآمد بالقوه حق امتیاز است. با این حال، بسیاری از شواهد حکایتی و پراکنده در منابع متعدد بود. RainToday.com و Wellesley Hills Group با انجام یک نظرسنجی بسیار مورد نیاز، با انتشار گزارشی به نام تأثیر تجاری نوشتن یک کتاب، آن را اصلاح کردند.
از بین نویسندگان کتابهای تجاری مورد بررسی، 96 درصد قابل توجه گزارش کردند که انتشار یک کتاب با تأثیر مثبت (49 درصد) یا بسیار مثبت (47 درصد) بر تجارت آنها سود واقعی به همراه دارد. این گزارش همچنین به توضیح دقیق مزایای نویسندگانی میپردازد که این فرآیند را تجربه کردهاند – زگیل و همه. همه ما میدانیم که نظرسنجیها گاهی اوقات میتوانند بسیار ناامیدکننده باشند و آمار میتواند تقریباً به معنای هر چیزی باشد، بنابراین اجازه دهید جزئیاتی را روشن کنیم…
- 94 درصد گزارش کردند که کتابشان برندشان را بهبود بخشیده است.
- 95 درصد گزارش کردند که کتاب آنها درگیر صحبت کردن بیشتری ایجاد کرده است.
- 94 درصد گزارش کردند که کتاب آنها سرنخ بیشتری ایجاد کرده است.
- 87 درصد گزارش کردند که کتاب آنها به آنها اجازه میدهد هزینههای بیشتری را دریافت کنند.
- 87 درصد گزارش کردند که کتاب آنها به آنها اجازه میدهد تا پایگاه مشتری مطلوب تری ایجاد کنند.
- 76 درصد گزارش کردند که کتابشان به آنها اجازه داد معاملات بیشتری را ببندند.
نتیجه مهم این تحقیق این بود: «با فرض اینکه در یک کتاب چیزی ارزشمند برای گفتن دارید، یکی بنویسید!»
بهعنوان یک نویسنده و ارواحنویس حرفهای از سال 2000، این یافتهها منعکسکننده تجربیات من هستند. بارها و بارها شاهد تبدیل شدن از یک کارآموز به یک شخصیت معتبر بودهام، صرفاً از طریق انتشار یک کتاب خوب و غنی از محتوا. این ارتقاء آنی و خودکار در وضعیت همیشه با توسعه و رشد قابل توجه تجارت همزمان بوده است.
بیایید با آن روبرو شویم، ما با بازاریابی و تبلیغات بمباران شدهایم – همه توجه ما را میخواهند. همه میخواهند چیزی به ما بفروشند. پس چگونه از بین جمعیت متمایز میشوید؟ چگونه به طور موثر خود را از رقبای خود متمایز میکنید؟ چگونه میتوانید دید و اعتماد به نفس را بدون شکستن بانک ایجاد کنید؟ چگونه با خریدارانی که به طور فزاینده ای باهوش هستند اعتماد ایجاد میکنید؟
اگر بودجه بازاریابی و برندسازی کوکاکولا را ندارید، یکی از مؤثرترین راهها برای دستیابی به این اهداف، نوشتن یک کتاب عالی است. تبلیغات برندسازی یا تبلیغات چاپی پرهزینه را فراموش کنید. کمپینهای بازاریابی پرهزینه را که تلاش میکنند برای کسب جایگاه برتر در یک بازار به هم ریخته رقابت کنند، فراموش کنید. از زمان، پول و انرژی خود برای نوشتن کتابی ارزشمند، روشنگر و آموزنده استفاده کنید که واقعاً به خواننده شما ارزش میبخشد. محصول جانبی خوشحال کننده انجام این کار این است که شما همچنین خود را به عنوان یک رهبر فکری در صنعت خود قرار میدهید در حالی که سریعتر از هر چیز دیگری که برای بشر شناخته شده است خود را به قلههای رفیع “متخصص” ارتقا میدهید. با افزودن “نویسنده” به رزومه خود، نه تنها هجوم دیدن نام خود را روی جلد کتاب خود تجربه خواهید کرد، بلکه در بازار خود اعتبار کسب خواهید کرد و خود و کسب و کار خود را بالاتر از رقبای خود قرار خواهید داد.
اگر در دنیای خدمات حرفه ای کار میکنید، اگر مشاور، متخصص، مدیر عامل، سخنران، مربی، پزشک سلامت، کارآفرین یا صاحب کسب و کار هستید یا میخواهید کسب و کار و خدمات خود را از سایر افراد در حوزه کاری خود متمایز کنید. ، سپس یک کتاب بنویسید.
به عنوان یک کارت ویزیت انحصاری، هیچ جایگزینی وجود ندارد. به عنوان یک ابزار جدید توسعه کسب و کار، هیچ جایگزینی وجود ندارد. اگر میخواهید حرفه خود را به سطح بالاتری ببرید و درآمد خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهید، هیچ جایگزینی وجود ندارد.
اگرچه مشخص نیست که چرا نوشتن یک کتاب چنین قدرتی دارد، اما این واقعیت باقی میماند که نویسنده بودن مردم را تحت تاثیر قرار میدهد! و این بدون توجه به تکنولوژی، امروزه نیز صادق است. در واقع، احتمالاً به دلیل فناوری هنوز هم به همان اندازه چشمگیر است.
رشد رسانههای اجتماعی اکنون به این معنی است که هر کسی میتواند نظر خود را منتشر کند و آن را از طریق یک وبلاگ، پست توییتر یا بهروزرسانی وضعیت فیسبوک به جهان ارسال کند. این ابزارها میتوانند در تقویت و ایجاد یک جامعه، ارائه پیشنهادات به موقع و حفظ ارتباط با مشتریان عالی باشند، اما در مورد ایجاد اعتبار بسیار اندک عمل میکنند.
ارزش با تقاضا، توانایی و دشواری تکرار اندازه گیری میشود. به عبارت دیگر ما ارزش، ارزش و اعتبار را به چیزی نسبت میدهیم که بسیاری از مردم میخواهند، زمانی که توانایی در ارائه آن چیز وجود دارد و زمانی که آن توانایی نادر است. و واقعیت این است که همه نمیتوانند کتاب بنویسند. اکثر مردم میتوانند نامه، مقاله یا مقاله بنویسند. هر کسی که واژگان نیمه مناسبی دارد، در صورت تمایل میتواند یک پست وبلاگ بنویسد و مطمئناً هر کسی که نبض داشته باشد میتواند 140 کاراکتر از چیزی پیدا کند و یک توییت ارسال کند. اما همه نمیتوانند کتاب بنویسند.
ما به عنوان انسان چیزهایی را تحسین میکنیم که خلق آنها زمان بر است و همیشه این کار را خواهیم کرد زیرا زمان را نمیتوان فریب داد. نمیتوان آن را تسریع کرد، خرید یا کنار گذاشت. همانطور که فناوری و نوآوری باعث میشود رضایت آنی به طور فزایندهای فوری شود، پیشبینی من این است که تحسین ما برای چیزهایی که فوری نیستند افزایش مییابد، نه کاهش. ما به عنوان انسان همیشه به سمت انحصار گرایش داریم و همیشه برای چیزهایی که نداریم و نمیتوانیم خودمان خلق کنیم، مالک یا انجام دهیم، ارزش و قدردانی خواهیم کرد. به عنوان مثال، ما مدال آوران طلای المپیک را تحسین میکنیم، زیرا میدانیم که آنها باید زندگی خود را وقف این هدف کرده باشند و بیشتر از آنچه که ما فکرش را بکنیم، روی ورزش خود تلاش کرده اند. از ساختمانهای باستانی بازدید میکنیم و سنگتراشها را تماشا میکنیم که با شگفتی کار خود را انجام میدهند. ما میخواهیم ترمه اسکاتلندی داشته باشیم نه یک سوپرمارکت انبوه که پس از اولین شستشو از بین میرود. ما فرآیندهای تولیدی را تحسین میکنیم که برای تکمیل به مهارتهای تخصصی، تکمیل دستی و طول عمر نیاز دارند. ما مستندهای طبیعت شگفت انگیز دیوید آتنبرو را تماشا میکنیم، زیرا میدانیم که ساخت بسیاری از آنها سالها طول کشیده است. ما نگاهی اجمالی به دنیای طبیعی داریم که هرگز نمیتوانیم امیدوار باشیم که شاهد آن باشیم. ما همچنین ممکن است تلویزیون واقعیت را تماشا کنیم، اما آن را تحسین نمیکنیم. ممکن است برای مدتی سرگرم کننده باشد اما چشمگیر نیست. مهارت، سخت کوشی و طول عمر، شهرت میآفریند و شهرت در صفحات کتاب تثبیت میشود. وقتی به دنبال راهحلهایی هستیم یا به دنبال استخدام فردی هستیم که محتوای و عمق میخواهیم، و کتابها، صرفنظر از فناوری خواندن و توزیع آنها، همیشه بستری برای نشان دادن آن محتوا و عمق فراهم میکنند.
ما ممکن است رسانههای جدیدی را پباشیم که به ما امکان میدهد در یک لحظه با جهان ارتباط برقرار کنیم، اما همچنان به چیزهایی که زمان میبرد مانند یک ویسکی مالت 25 ساله یا یک مبلمان دست ساز، یک نقاشی یا یک کتاب احترام میگذاریم. و بعید است که هرگز تغییر کند. از بسیاری جهات با افزایش سرعت جهان، ما حتی بیشتر از آهسته، متفکر و سنجیده قدردانی خواهیم کرد. به این ترتیب، کتابها حتی از ارزش بیشتری برخوردار خواهند شد.
نویسنده بودن درها را باز میکند و این تغییر نخواهد کرد. راههایی برای تبلیغات رایگان ارائه میکند و فرصتی را برای شما فراهم میکند تا از طریق رویدادها، کنفرانسها و سخنرانیها دسترسی خود را گسترش دهید. کتاب شانس شما برای متبلور کردن تفکر و مستندسازی مالکیت معنوی خود است تا بتوانید موقعیت خود را در صدر رشته خود تثبیت کنید. به عنوان یک نویسنده، شما به عنوان یک متخصص در نظر گرفته میشوید و مفسران رسانه و روزنامهنگاران با متخصصان تماس میگیرند تا موقعیت شما را در صنعت شما تضمین کنند و نمایه شما را تقویت کنند. یک کتاب خوب نوشته شده و غنی از محتوا، ابزار بازاریابی نهایی با کسری از هزینه بسیاری از فعالیتهای بازاریابی سنتی است.
البته، نوشتن کتاب شما تنها بخشی از پازل است، بنابراین ما همچنین تمام گزینههای مختلف انتشاری را که برای عرضه کتاب شما به بازار در دسترس شماست، بررسی میکنیم. هنگامی که مزایا و معایب هر کدام را درک کردید، در موقعیت بهتری قرار خواهید گرفت تا استراتژی صحیح انتشار را برای خود و کسب و کارتان تعیین کنید.
امید واقعی من این است که شما واقعاً این کتاب را بخوانید و الهام بخش شما باشد تا رویاهای خود را برای نویسنده شدن محقق کنید. به هر حال، همانطور که توماس کارلایل گفت: “بهترین اثر هر کتابی این است که خواننده را به فعالیت خود تحریک میکند.”
قسمت هایی از کتاب چگونه در 33 روز کتاب بنویسیم؟
تشریفات کتاب می تواند هوشمندانه ترین حرکت کاری باشد که تا به حال انجام می دهید، اما نیاز به زمان و تلاش دارد – حتی اگر در نهایت یک نویسنده ارواح استخدام کنید. بنابراین مهم است که با چشمان باز وارد کار شوید. اگر می خواهید کاری را که شروع کرده اید به پایان برسانید، باید به طور مناسب الهام بگیرید و کاملاً متقاعد شوید که نتیجه ارزش آن را دارد.
بخش اول به دلایلی اختصاص داده شده است که چرا باید کتاب بنویسید و آنچه را که با اطمینان از انجام آن می توانید انتظار داشته باشید، همانطور که توسط تحقیقات مستقل تأیید شده است، اختصاص دارد. این مهم است زیرا امیدواریم عزم شما را برای نویسنده شدن تقویت کند. به این ترتیب وقتی کسی با تصمیم فوری حرف شما را قطع می کند یا در وسط یک جلسه طوفان فکری با شما تماس می گیرد، می توانید در مقابل وسوسه کنار گذاشته شدن از کار خود مقاومت کنید و مطمئن شوید که کتاب شما به واقعیت تبدیل می شود.
نوشتن یک کتاب یک سفر شخصی نیست، بلکه یک استراتژی بازاریابی و برندسازی بسیار خاص است که می تواند از نظر تأثیر تجاری بسیار بالاتر از وزن خود باشد.
……………………..
داشتن کتاب همچنین به شما امکان می دهد به سازمان هایی که قبلاً دور از دسترس بوده اند دسترسی پیدا کنید. اینکه بتوانید سازمانهایی را که میخواهید با آنها کار کنید انتخاب کنید و آن سازمان را با یک پیشنهاد قوی و یک نسخه از کتاب خود هدف قرار دهید، میتواند منجر به برنامههای تولید سرنخ آسانتر و پرسودتر، با نرخ تبدیل بسیار بالاتر نسبت به بازاریابی سنتی شود.
…………………………..
کتابی که برند شما را بهبود می بخشد، برای تقویت روابط فعلی شما با مشتری معجزه می کند. مشتریان کلیدی را برای معرفی کتاب خود دعوت کنید و بهترین ها را به عنوان نمونه و نمونه موردی در نظر بگیرید. نه تنها نحوه کمک به دیگران را نشان میدهید، بلکه میتوانید به بهترین مشتریان خود نیز کمکی ببخشید و به آنها احساس خاص بودن بدهید. این یک بازی متمدنانه رایگان برای همه نیست، اما با یکپارچگی انجام شود، می تواند یک برد/برد برای همه باشد
…………………………………….
مشتریانی که در حال حاضر با شما کار می کنند می توانند از اینکه کتابی منتشر کرده اید احساس آرامش کنند. علاوه بر این، میتوانید از این کتاب بهعنوان دلیلی عالی برای بازگشت به مشتریانی که از کار افتاده یا گذشته استفاده کرده و آنها را دوباره فعال کنید. انتشار کتاب شما فرصتی عالی برای ایجاد وفاداری و ارتباط با افرادی است که ارتباط خود را با آنها از دست داده اید.
…………………………………..
یک کتاب میتواند منجر به افزایش فرصتهای تجاری با مشتریان جدیدی شود که قبلاً نام شما را نشنیدهاند و فرصتهای فروش جدیدی را برای مشتریان فعلی یا از بین رفته فراهم کند.
- نویسنده بودن میتواند حلقهای با فضیلت ایجاد کند که از تمام روشهایی استفاده میکند که مردم برای دریافت خدمات حرفهای استفاده میکنند که منجر به سرنخهای بیشتر، فروش بیشتر و فرصتی برای پرورش وفاداری و فعالسازی مجدد مشتریان از دست رفته میشود.
- شما باید در مورد بازگشت سرمایه فکر کنید و بررسی کنید که چه تعداد مشتری جدید باید ایجاد کنید تا پروژه ارزشمند باشد. به عنوان مثال، یک مشاور سطح بالا ممکن است متوجه شود که فقط یک مشتری جدید بیش از هزینه کتاب را پرداخت می کند.
- اعتبار یک کتاب به اندازه کافی جلب توجه و غیرعادی است که پیشنهادی که توسط یک کتاب پشتیبانی می شود به دور زدن غریزه زانویی تکان دهنده برای حذف، حذف یا نادیده گرفتن ارتباط کمک می کند.
- قانون رفتار متقابل، یکی دیگر از اصول تأثیرگذاری سیالدینی، دست یاری دیگری به شما می دهد. قانون عمل متقابل میل ذاتی به تعادل کتاب است و زمانی فعال می شود که شما کتاب خود را برای مشتری بالقوه ارسال کنید. از این کتاب برای باز کردن درها، ایجاد سرنخ، قرار ملاقات های امن و برنده شدن در تجارت جدید استفاده کنید.
- اگر در نوشتن یک کتاب جدی هستید، باید به پروژه به عنوان یک فرصت بازاریابی نگاه کنید و اصول بازاریابی را برای ایجاد آن اعمال کنید. شما باید ارزش واقعی را برای خواننده خود به ارمغان بیاورید و در عین حال کتاب را به یک زمینه فروش گسترده برای تجارت خود تبدیل کنید.
- برای موفقیت در تجارت ابتدا باید بازار خود را در مورد نیاز به محصول یا خدمات خود آموزش دهید. بدون آن شناخت نیاز، هر فروش نبردی دشوار است.
- شما همچنین باید وارد مکالمه ای شوید که مشتری احتمالی شما از قبل در ذهن خود دارد. یعنی “من برای این وقت ندارم”، “من برای این پول ندارم” یا “باور نمی کنم و به هر حال برای من کار نمی کند”.
- بنابراین یک کتاب خوب فروش را آسانتر میکند و چرخه خرید را سریعتر دنبال میکند. اعتبار ایجاد می کند و ترس ها را حتی قبل از حضور فروشنده برطرف می کند. این به مشتریان احتمالی این فرصت را می دهد که با شما رابطه برقرار کنند. آنها می توانند داستان ها و توصیفات مشتریان خوشحال دیگر را بخوانند که ممکن است با آنها طنین انداز شود.
- استفاده از نمونههای مطالعه موردی، یکی دیگر از اصول نفوذ Cialdini را فعال میکند – اثبات اجتماعی. اثبات اجتماعی به این واقعیت مربوط می شود که وقتی مطمئن نیستیم چه کاری باید انجام دهیم، به طور غریزی به آنچه دیگران انجام می دهند نگاه می کنیم تا رفتار قابل قبول یا صحیح را تعیین کنیم.
- نوشتن یک کتاب با نگاه مداوم به بازاریابی به شما این امکان را می دهد که ارزش واقعی را برای خواننده فراهم کنید و در عین حال پیشنهاد خود را با جزئیات توضیح دهید. نتیجه یک گواهی طولانی است. این به شما فرصتی خارق العاده برای نمایش کسب و کار و مطالعه موردی نتایج خود ارائه می دهد.
- کتابی که برند شما را بهبود می بخشد، برای تقویت روابط فعلی شما با مشتری نیز معجزه می کند.
- مشتریانی که در حال حاضر با شما کار می کنند می توانند از اینکه کتابی منتشر کرده اید احساس آرامش کنند. علاوه بر این، میتوانید از این کتاب بهعنوان دلیلی عالی برای بازگشت به مشتریانی که از کار افتاده یا گذشته استفاده کرده و آنها را دوباره فعال کنید. انتشار کتاب شما فرصتی عالی برای ایجاد وفاداری و ارتباط با افرادی است که ارتباط خود را با آنها از دست داده اید.
- به طور خلاصه کتاب شما به شما این امکان را می دهد که خود را از رقبا متمایز کنید. ممکن است شما تنها کسی نباشید که کتابی در زمینه کاری خود نوشتهاید، اما اگر بتوانید ارائه یا طرح کسبوکار جدید خود را با تحویل کتاب منتشر شده خود به پایان برسانید، همیشه از کسانی که این کار را نمیکنند متمایز خواهید شد. این یک ابزار تمایز قدرتمند است که می تواند پای شما را به درب وارد کند و رقبای خود را در شرایط رقابتی از بین ببرد.
……………………………………….
تشریفات کتاب شما را وادار می کند که تفکر خود را روشن کنید و مالکیت معنوی خود را تقویت کنید. گفته می شود که نوشتن خوب صرفاً تفکر واضح است که قابل مشاهده باشد. وقتی می نشینید کتابی بنویسید، این روند نیاز به سطحی از تفکر دارد که ممکن است انتظار نداشته باشید. خوشبختانه مزایای قابل توجهی برای این تفکر عمیق و گسترده وجود دارد زیرا اغلب ایده های جدید یا فرصت های توسعه محصول را ایجاد می کند. بسیاری از اوقات نویسنده متوجه می شود که چقدر در مورد رشته خود می داند. این آگاهی می تواند منجر به انواع افشاگری ها و احتمالات در مورد محصولات و خدمات جدیدی شود که کسب و کار می تواند ارائه دهد.
تا زمانی که کتاب شما خوب است و خوانندگان از آن لذت می برند و احساس می کنند از تخصص و مشاوره شما بهره برده اند، در این صورت شانس بسیار خوبی وجود دارد که بخواهند حرف های دیگری را که می گویید بشنوند. از این کتاب برای ارائه چیزهای ارزشمند دیگری به خوانندگان خود استفاده کنید و آنها را به وب سایت خود هدایت کنید تا بتوانید به فروش یا فروش متقابل بپردازید. به خوانندگان تخفیفی برای محصولات یا خدمات دیگر ارائه دهید یا به جنبه های دیگر کسب و کار خود اشاره کنید تا علاقه آنها را جلب کنید. همچنین می توانید از این کتاب برای تشویق خواننده برای پیوستن به جامعه شما از طریق ارتباط آنلاین انتخابی یا با هدایت آنها به صفحه فیس بوک یا تشویق آنها به دنبال کردن شما در توییتر استفاده کنید.
اطلاعات و دسترسی در حال حاضر به عنوان ارز جدید در تجارت دیده می شود. ایجاد پایگاه داده و ایجاد یک جامعه یکی از مهم ترین کارهایی است که هر کسب و کاری می تواند برای پایداری و رشد طولانی مدت انجام دهد. بنابراین، ارائه چیزی با ارزش واقعی از طریق کتابتان می تواند به شما اجازه دهد تا بیشتر در بازار خود نفوذ کنید، زیرا مشتریان یا مشتریان بالقوه شما را به عنوان یک منبع اطلاعاتی مهم می شناسند و می شناسند. افرادی که کتاب شما را می خرند یا در مورد کتاب شما صحبت می کنند، بدیهی است که چشم انداز خوبی برای ارائه کسب و کار شما یا محصولات مبتنی بر اطلاعات اضافی هستند.
اگر کسب و کار شما غنی از محتوا است، می توانید از کتاب خود برای ایجاد علاقه و ایجاد کتاب های الکترونیکی یا گزارش های ویژه برای هدف قرار دادن مناطق خاص در تجارت خود استفاده کنید. من با تعدادی از مشتریان که در این دسته قرار می گیرند کار کرده ام.
Reviews
There are no reviews yet.