نگاهی به نشانههای دو قطبی در شما
بدانید که:
اختلال دوقطبی نوعی بیماری بسیار غیرقابل پیش بیبنی است که به مقدار زیادی خلق تان را بالا و پایین میکند. در برخی مواقع، ممکن است خود را واقعاً غمگین و افسرده دریابید، و در مواقع دیگر احساس فوق العاده خوبی در مورد خودتان داشته باشید، انگارکه میتوانید هر چیزی که در ذهنتان میگذرد را انجام دهید. حتی در مواقعی، احساس کنید با وجود آنکه انرژی بسیار زیادی در خود حس میکنید اما انگار آرام و قرار ندارید و اغلب خود را خشمگین یا برافروخته دریابید.
زمانی که جیمی سیزده ساله بود، دورههایی را تجربه میکرد که طی آن به قدری احساس غمگینی داشت که از خانواده و دوستاناش کنارهگیری میکرد. خودش را تا جایی که میتوانست در رختخواب مخفی نگه میداشت. اگرچه همچنان دانش آموز بود و مدرسه میرفت، امّا بلند شدنِ صبح هنگام برایش بسیار سخت بود و در پایان روز برای انجام تکالیف یا حتی انجام سرگرمیهایی مثل بازیهای ویدئویی که قبلاً از آنها لذت میبرد، انرژی نداشت. همچنین تمرکز حواس واقعاً برایش سخت شده بود، طولی نکشید که نمرات جیمی افت کرد و از مدرسه با والدین او تماس تلفنی گرفتند. وقتی پدر و مادرش تلاش کردند دربارهی این موضوع با جیمی صحبت کنند، او آنقدر عصبانی شد که به سختی میتوانست فکرش را منظم کند. او در نهایت بر سر آنها فریاد میکشید و گاهی هم وسیله پرتاب میکرد. کمی بعد، نسبت به رفتارش آنقدر احساس گناه و شرم میکرد که افکاری خودکشی داشت. درد هیجانی جیمی چنان قوی بود که دوست نداشت بیش از این در آن موقعیت بماند. داستان جیمی برخی از اثرات افسردگی را نمایان میسازد.
لینزی در هفتههای اخیر احساس خوشی زیادی داشت؛ سطح انرژیاش بالا بود و نسبت به معمول نیاز خیلی کمتری به خواب داشت، بنابراین میتوانست کارهای خیلی بیشتری انجام دهد. یک روز در مدرسه، به این فکر افتاد که از معلمان خود باهوشتر است- او آنچه را که معلمان به او تدریس میکردند از قبل میدانست و تصور میکرد که بهتر از آنها از عهدهی کار بر میآید. او افکارش را با معلم ریاضی خود در میان گذاشت و منجر به حبس او بعد از مدرسه شد. وقتی مادر لینزی علت دیر آمدن او به خانه را جویا شد، او پاسخ داد که فکر میکند بیشتر از این لازم نیست به مدرسه برود، او چیزی بیش از آنچه قبلاً میدانست عایدش نمیشود و در نظر داشت با مشاور مدرسه دربارهی فارغ التحصیلی پیش از موقع صحبت کند. وقتی مادرش در این باره جویا شد، لینزی حسابی خشمگین شد و با عصبانیت خانه را ترک کرد. داستان لینزی نمونهای از یک دورهی مانیک است.
کامیل مصرف دارو را متوقف کرده بود چون از احساس کرختی و دیگر عوارض جانبی آنها متنفر بود. بعد از گذشت چند روز، متوجه شد که خواباش نسبت به حد معمول کمتر شده است و در واکنش به چیزهایی که معمولاً او را اذیت نمیکرد، زودتر ناراحت میشد. او احساس ناآرامی از نوع بی قراری داشت، مثلاً نمیتوانست دمی آرام بنشیند. او انرژی فروخوردهی زیادی داشت که نمیدانست با آن چه کند. فراتر از آن، احساس افسردگیاش شروع شد و افکاری دربارهی آسیب به خود داشت. این افکار آنقدر کامیل را وحشت زده کرد که به مادرش اعتراف نمود مصزف داروها را قطع کرده است و آنها قادر به کمک کردن به او بودند. کامیل هم زمان یک دورهی ترکیبی، یا نشانه های افسردگی و مانیک را تجربه کرد.
داستان جیمی، لینزی و کامیل مثالهایی هستند از اینکه افسردگی، مانیا و دورههای ترکیبی چگونه بر شما تأثیر میگذارند. برخی از دورههای مانیا تمام عیار[1] و برخی متوسط هستند؛ دورههای متوسط با عنوان هیپومانیا شناخته میشوند. در سراسر این کتاب، برای اشاره به هر دو دوره از «مانیا» استفاده میکنیم.
نشانههای اختلال دوقطبی در افراد مختلف، متفاوت است و نشانههای شما هم از یک دوره به دورهی دیگر متفاوت خواهند بود. این برای شما بسیار حائز اهمیت است که با نشانههایی که در خلال یک دورهی دوقطبی تجربه میکنید، آشنا باشید. با شناخت این نشانهها قادر خواهید بود که هنگام وقوع هر یک از حالتها آنها را شناسایی و تعریف کنید.
تمرین برای شما
فهرست نخست شامل نشانههایی است که بسیاری از مردم آنها را هنگام افسردگی دارند و فهرست دوم شامل نشانههای شایع مانیا است. بعضی از این نشانهها خواه احساس افسردگی و خواه مانیا داشته باشید، میتوانند رخ بدهند. و درصورتی که دوره های ترکیبی را تجربه کرده باشید، ممکن است نشانههای دورهی افسردگی و مانیک را همزمان داشته باشید. همهی نشانههایی که دارید را علامت گذاری کنید و از جاهای خالی برای نوشتن هر کدام که در فهرست وجود ندارد، استفاده کنید.
نشانههای افسردگی
____احساس غمگینی شدید ____بیش از حد یا کمتر از حد معمول غذا خوردن
____احساس اینکه شما مهم نیستید ____احساس خشم زیاد
____تغییر در خوابتان ____تغییرات در وزن
____احساس «تهی بودن» ____اوقات تلخی با اکثر مردم
____مخفی کردن خود از دیگران ____مشکلات تمرکز حواس
____سخت به یادآوردن چیزها ____افکار خودکشی
____کاهش سطح انرژی ____ از دست دادن علاقه در انجام کارها
____احساس ناامیدی ____احساس درماندگی
____احساس خستگی ____گریه کردن زیاد
____دشواری در تصمیم گیری ____ناخود-دوست داری
____افکار صدمه زدن به خود ____احساس گناه
____ فقدان لذت در فعالیت هایی که عادتاً برای شما لذت بخش بوده اند.
دیگر تغییراتی که ممکن است در وقت احساس افسردگی در مورد خودتان متوجه میشوید:
____________________________________________________
____________________________________________________
____________________________________________________
____________________________________________________
نشانههای مانیا
____ تغییرات هیجانی سریع و غیر قابل پیش بینی ____نیاز کم به خواب
____ افکار پراکنده و گیج کننده ____ انرژی بسیار زیاد
____ انجام بسیاری از فعالیتها بیش از حد معمول ____احساس واقعی خوشحالی
____ احساس واقعاً خوب در مورد خود ____احساس تحریکپذیری
____ صرف پول بیش از حد معمول ____رانندگی سریع و خطرناک
____ داشتن احساس جنسی خیلی زیاد بیشتر ____ داشتن اوقات سنگین آرمیدگی
____ صحبت کردن بسیار سریع ____ استفاده از دارو و الکل
____ نادیده گرفتن مسئولیتپذیری (مثلاً کار، مدرسه) ____ فقدان کنترل
____ احساس بدگمانی ____ دزدی از مغازهها
____ کاهش خوردن ____ بی قراری
____ قضاوت ضعیف ____احساس واقعی اضطراب
____ تصور انجام دادن کارها بهتر از دیگران ____داشتن کابوسهای شدید
دیگر نشانههای مانیا که ممکن است تجربه کرده باشید:
____________________________________________________
____________________________________________________
____________________________________________________
____________________________________________________
آیا نشانهای را علامت زدهاید که قبل از خواندن فهرست، چیزی از آن نمیدانستید؟
____________________________________________________
____________________________________________________
____________________________________________________
____________________________________________________
آیا نشانههایی را علامت زدهاید که ضمن آگاهی از آنها، ارتباطشان را با نشانههای دو قطبی نمیدانستید؟
____________________________________________________
____________________________________________________
____________________________________________________
____________________________________________________
هر روز هفتهی جاری، فهرست نشانهها را در بیاورید و آن را مورد بازبینی قرار دهید. توجه داشته باشید، هر نشانهای را که اخیراً تجربه میکنید علامتگذاری کنید و در صورت لزوم باید بقیه ی نشان ها را نیز بررسی نمایید.
و امّا تکالیف بیشتر …
برخی از افراد زمانی که متوجه شدند بین نشانههای ذکر شده و اختلال دو قطبی آنها ارتباطی است، احساسات زیر را تجربه کردند. دور احساسی که دارید، خط بکشید:
خشم غمگینی امیدواری
آسودگی تعجب درهم شکستن
بی پروایی سراسیمگی قابل پذیرش بودن
کلمات دیگری را که میتواند توصیف کنندهی احساسات شما دربارهی نشانهها و ارتباط آنها با اختلال دو قطبی باشد، بنویسید.
____________________________________________________
____________________________________________________
____________________________________________________
____________________________________________________
برای هر هیجانی که دور آن خط کشیده یا فهرست کردهاید، به طور مختصر توضیح دهید که به نظرتان چرا احساس شما این گونه بوده است.
____________________________________________________
____________________________________________________
____________________________________________________
____________________________________________________
[1] -full-blown
Reviews
There are no reviews yet.