به این می‌گویند بازاریابی! (کتاب الکترونیک)

35,000تومان

نویسنده: ست گادین

مترجمین: سعید جوی زاده | علیرضا احمدیان

انتشارات: آکادمیک

چاپخانه و صحافی: دانشگاه خوارزمی

شابک: 1-98-7609-622-978

نوبت چاپ: اول/ 1400

شمارگان :  500 نسخه

به این می‌گویند بازاریابی!

نویسنده

ست گادین

 ترجمه

سعید جوی‌زاده | علیرضا احمدیان

مقدمه

بازاریابی در اطراف ما وجود دارد. از اولین خاطراتتان تا لحظه‌ای که این کتاب را باز کنید، غرق بازاریابی شده‌اید. شما خواندن از روی لوگوهای کنار جاده را یاد گرفتید و وقت و پول خود را در پاسخ به آنچه بازاریابان برای قرار دادن در مقابل شما هزینه کرده‌اند خرج می‌کنید. بازاریابی، بیش از یک دریاچه یا جنگل، چشم انداز زندگی مدرن ما است.

از آنجا که بازاریابی برای ما مدت زیادی است انجام شده است، ما آن را بدیهی می‌دانیم. مانند ماهی‌هایی که آب را درک نمی‌کنند، ما نمی‌توانیم ببینیم واقعاً چه اتفاقی می‌افتد، و متوجه نمی‌شویم که چگونه ما را تغییر می‌دهد.

وقت آن رسیده است که با بازاریابی کار دیگری انجام دهیم. تا اوضاع بهتر شود. برای ایجاد تغییری که دوست دارید در دنیا ببینید. برای رشد پروژه خود، مطمئنا، اما بیشتر برای خدمت به افرادی که به آنها اهمیت می‌دهید.

پاسخ تقریباً به هر سؤال در مورد کار در واقع این سؤال است که “به چه کسی می‌توانید کمک کنید؟”

  • این بازاریابی است
  • بازاریابی بیشتر به دنبال آن است. سهم بازار بیشتر، مشتریان بیشتر، کار بیشتر.
  • بازاریابی توسط بهتر هدایت می‌شود. خدمات بهتر، جامعه بهتر، نتایج بهتر.
  • بازاریابی باعث ایجاد فرهنگ می‌شود. وضعیت، وابستگی، و افرادی مانند ما.
  • بیشتر از همه، بازاریابی تغییر است.
  • فرهنگ را تغییر دهید، جهان خود را تغییر دهید.
  • بازاریابان باعث ایجاد تغییر می‌شوند.
  • هر یک از ما یک بازاریاب هستیم و هر یک از ما توانایی ایجاد تغییرات بیشتر از آنچه تصور می‌کردیم را داریم. فرصت و وظیفه ما انجام بازاریابی است که به آن افتخار می‌کنیم.
  • قد گل آفتابگردان شما چقدر است؟

این چیزی است که به نظر می‌رسد اکثر مردم به آن اهمیت می‌دهند. چقدر یک برند بزرگ، چقدر سهم بازار، چه تعداد فالوور آنلاین. بسیاری از بازاریابان بیشتر وقت خود را صرف اجرای یک نمایش تبلیغاتی می‌کنند و سعی می‌کنند کمی بزرگتر شوند.

مسئله این است که آفتابگردان‌های بلند سیستم ریشه‌ای عمیق و پیچیده‌ای دارند. بدون آنها، آنها هرگز خیلی بالا نمی‌روند.

این کتاب در مورد ریشه‌ها است. درباره تثبیت کار خود عمیقاً در رویاها، آرزوها و جوامع کسانی که می‌خواهید به آنها خدمت کنید. این در مورد تغییر افراد برای بهتر شدن است، ایجاد کاری که می‌توانید به آنها افتخار کنید. و این در مورد محرک بازار است، نه صرفاً بازار محور بودن.

ما می‌توانیم کارهایی را انجام دهیم که برای افرادی که اهمیت دارند انجام دهیم. اگر شما هم مانند اکثر خوانندگان من هستید، فکر نمی‌کنم راه دیگری داشته باشید.

  • قرار نیست خودش رابه بازار عرضه کند

بهترین ایده‌ها فورا پذیرفته نمی‌شوند. حتی بستنی بستنی و چراغ توقف سالها طول کشید تا روشن شود.

این به این دلیل است که بهترین ایده‌ها نیاز به تغییر قابل توجهی دارند. آنها در برابر وضعیت موجود پرواز می‌کنند و اینرسی نیروی قدرتمندی است.

چون سر و صدا و بی اعتمادی زیاد است. تغییر مخاطره آمیز است

و به این دلیل که ما اغلب می‌خواهیم دیگران اول بروند.

سخاوتمندانه ترین و روشنگرترین کار شما برای یافتن افرادی که قرار است به آنها خدمت کند به کمک نیاز دارد. و موفق ترین کار شما گسترش خواهد یافت زیرا شما آن را طراحی کرده اید.

  • بازاریابی فقط فروش صابون نیست

هنگامی که شما یک سخنرانی TED ارائه می‌دهید، در حال بازاریابی هستید.

وقتی از رئیس خود درخواست افزایش حقوق می‌کنید، در حال بازاریابی هستید.

وقتی برای زمین بازی محلی پول جمع می‌کنید، بازاریابی می‌کنید.

و بله، وقتی می‌خواهید بخش خود را در محل کار رشد دهید، این بازاریابی نیز هست.

برای مدت طولانی، در روزهایی که بازاریابی و تبلیغات یکسان بود، بازاریابی مختص معاونان رئیس جمهور با بودجه بود.

و اکنون برای شماست.

  • بازار تصمیم می‌گیرد

شما چیزی شگفت انگیز ساخته اید. شما باید امرار معاش کنید. رئیس شما فروش بیشتری می‌خواهد. آن سازمان غیرانتفاعی که به آن اهمیت می‌دهید، یک مؤسسه مهم است، باید پول جمع کند. کاندیدای شما در نظرسنجی ضعیف است. شما می‌خواهید که رئیس پروژه شما را تایید کند. . .

چرا کار نمی‌کند؟ اگر آفرینش مهم است، اگر نوشتن و نقاشی و ساختن بسیار سرگرم کننده است، چرا ما حتی برایمان اهمیت می‌دهد که پیدا شویم، شناخته شویم، منتشر شویم، پخش شویم، یا به شکل دیگری تجاری شویم؟

بازاریابی عمل ایجاد تغییر است. ساختن کافی نیست تا زمانی که کسی را تغییر نداده اید، تاثیری نداشته اید.

نظر رئیس عوض شد

سیستم مدرسه را تغییر داد.

تغییر تقاضا برای محصول شما

می توانید این کار را با ایجاد و سپس کاهش تنش انجام دهید. با ایجاد هنجارهای فرهنگی. با دیدن نقش‌های وضعیت و کمک به تغییر آنها (یا حفظ آنها).

اما ابتدا باید آن را ببینید. سپس باید انتخاب کنید که با انسان‌ها کار کنید تا به آنها کمک کنید آنچه را که به دنبال آن هستند پیدا کنند.

  • چگونه بفهمیم که آیا مشکل بازاریابی دارید؟

شما به اندازه کافی مشغول نیستید

ایده‌های شما در حال گسترش نیست.

جامعه اطراف شما آن چیزی نیست که می‌تواند باشد.

افرادی که به آنها اهمیت می‌دهید به هر آنچه که آرزو داشتند دست نمی‌یابند.

سیاستمدار شما به آرای بیشتری نیاز دارد، کار شما انجام نمی‌شود، مشتریان شما ناامید هستند. . .

اگر راهی برای بهبود اوضاع می‌بینید، اکنون با مشکل بازاریابی مواجه هستید.

  • جواب یک فیلم

برایان کوپلمن، فیلمساز و مجری برنامه، از عبارت «پاسخ به یک فیلم» استفاده می‌کند، گویی که یک فیلم یک مشکل است.

اما، البته، این است. این مشکل باز کردن قفل بیننده (یا تهیه کننده، یا بازیگر یا کارگردان) است. برای کسب ثبت نام برای اینکه آنها به شما اجازه ورود بدهند. برای اینکه فرصتی برای گفتن داستان خود داشته باشید، و سپس، حتی بهتر از آن، تأثیرگذاری آن داستان.

همانطور که یک فیلم یک مشکل است، داستان بازاریابی شما نیز مشکل ساز است. باید با شنونده طنین انداز شود، چیزی را به او بگوید که منتظر شنیدن آن بوده است، چیزی که برای باور کردنش آماده است. باید آنها را به سفری دعوت کند که ممکن است تغییری رخ دهد. و سپس، اگر همه آن درها را باز کرده اید، باید مشکل را حل کند، تا به وعده خود عمل کند.

شما یک سوال بازاریابی دارید، و ممکن است پاسخی وجود داشته باشد.

اما فقط اگر به دنبال آن باشید.

  • بازاریابی کار شما یک شکایت در راه بهتر شدن است

آنها می‌گویند که بهترین راه برای شکایت این است که اوضاع را بهتر کنید.

اگر نتوانید این خبر را منتشر کنید، نتوانید آن ایده‌ها را به اشتراک بگذارید، یا نتوانید برای کاری که انجام می‌دهید، دستمزد دریافت کنید، انجام این کار دشوار است.

اولین قدم در مسیر بهبود اوضاع، ساختن چیزهای بهتر است.

اما بهتر بودن فقط به شما بستگی ندارد. بهتر است در خلاء اتفاق نیفتد.

زمانی که بازار از آنچه ما ارائه می‌کنیم استقبال می‌کند، تغییری بهتر است. وقتی فرهنگ کار ما را جذب کند و بهبود یابد، بهتر است. زمانی بهتر است که رویاهای کسانی را که به آنها خدمت می‌کنیم محقق کنیم.

بازاریابان با ایجاد تغییر اوضاع را بهتر می‌کنند.

به اشتراک گذاشتن مسیر خود برای بهتر شدن، بازاریابی نامیده می‌شود و شما می‌توانید آن را انجام دهید. همه ما می‌توانیم.

برای اطلاعات بیشتر در مورد ایده‌های این کتاب، لطفا مراجعه کنید

http://www.themarketingseminar.com/

 

 فصل اول

نه انبوه، نه هرزنامه، نه شرم آور. . .

بازاریابی تغییر کرده است، اما درک ما از کاری که قرار است در آینده انجام دهیم ادامه پیدا نکرده است. وقتی شک داریم، خودخواهانه فریاد می‌زنیم. وقتی در گوشه‌ای هستیم، توپ کوچک بازی می‌کنیم و به جای گسترش بازار، از رقابت خود دزدی می‌کنیم. وقتی فشار داده می‌شود، فرض می‌کنیم که همه درست مثل ما هستند، اما بی‌اطلاع.

بیشتر، ما به یاد داریم که در دنیای بازار انبوه بزرگ شدیم، جایی که تلویزیون و 40 بازدید برتر ما را تعریف کردند. به عنوان بازاریاب، ما به دنبال تکرار ترفندهای قدیمی هستیم که دیگر جواب نمی‌دهند.

  • قطب نما به سمت اعتماد اشاره می‌کند

هر سیصد هزار سال یا بیشتر، قطب شمال و قطب جنوب جای خود را عوض می‌کنند. میدان‌های مغناطیسی زمین می‌چرخند.

در فرهنگ ما بیشتر از این اتفاق می‌افتد.

و در دنیای تغییر فرهنگ، این اتفاق افتاده است. شمال واقعی، روشی که بهترین عملکرد را دارد، تغییر کرده است. به جای توده خودخواه، بازاریابی موثر اکنون بر همدلی و خدمات تکیه دارد.

در این کتاب، ما با هم کار می‌کنیم تا مجموعه‌ای از مشکلات مرتبط را حل کنیم. چگونه ایده‌های خود را گسترش دهید. چگونه می‌توان تأثیری را که به دنبال آن هستید ایجاد کرد. چگونه فرهنگ را ارتقا دهیم.

نقشه راه مشخصی وجود ندارد. بدون یک سری تاکتیک‌های گام به گام ساده. اما چیزی که می‌توانم به شما قول بدهم یک قطب نما است: یک شمال واقعی. یک روش بازگشتی که هر چه بیشتر از آن استفاده کنید بهتر می‌شود.

این کتاب بر اساس یک سمینار صد روزه است، سمیناری که نه تنها شامل درس‌ها، بلکه مربیگری همتا به همتا در مورد کارهای مشترک است. در com.TheMarketingSeminar ما هزاران بازاریاب را گرد هم می‌آوریم و آنها را به چالش می‌کشیم تا عمیق‌تر بروند، سفر خود را به اشتراک بگذارند، یکدیگر را به چالش بکشند تا ببینند چه چیزی واقعاً کار می‌کند.

در حین مطالعه، در عقب نشینی، تکرار یک فرضیه، زیر سوال بردن یک عمل موجود تردید نکنید – می‌توانید تنظیم کنید، آزمایش کنید، اندازه بگیرید و تکرار کنید.

بازاریابی یکی از بزرگترین خواسته‌های ما است. این کار تغییر مثبت است. از اینکه شما در این سفر هستید بسیار هیجان زده هستم و امیدوارم ابزار مورد نیاز خود را در اینجا پیدا کنید.

  • بازاریابی یک جنگ نیست و یک جنگ یا حتی یک مسابقه نیست

بازاریابی عمل سخاوتمندانه کمک به شخص برای حل یک مشکل است. مشکل آنهاست.

این فرصتی است برای تغییر فرهنگ به سمت بهتر.

بازاریابی شامل فریاد، هیاهو یا اجبار بسیار کمی است.

در عوض این فرصتی برای خدمت است.

اینترنت اولین رسانه جمعی است که برای خوشحال کردن بازاریابان اختراع نشده است. تلویزیون برای نگهداری تبلیغات تلویزیونی و رادیو اختراع شد تا به تبلیغات رادیویی مکانی برای زندگی بدهد.

اما اینترنت بر اساس وقفه و انبوه ساخته نشده است. این بزرگترین رسانه است، اما همچنین کوچکترین است. هیچ انبوهی وجود ندارد، و شما نمی‌توانید برای یک پنی توجه را به روشی که شرکت‌های پدربزرگ و مادربزرگتان انجام می‌دادند، بدزدید. برای اینکه واقعاً واضح باشد: اینترنت مانند یک زمین بازی رسانه‌ای وسیع و رایگان است، مکانی که همه ایده‌های شما شایسته دیدن تقریباً همه هستند. در واقع، این یک میلیارد زمزمه کوچک است، مجموعه‌ای بی پایان از مکالمات خودخواهانه که به ندرت شامل شما یا کاری است که انجام می‌دهید.

  • جادوی تبلیغات تله‌ای است که ما را از ساختن یک داستان مفید باز می‌دارد

برای مدت طولانی، کارآمدترین راه برای یک شرکت تجاری برای ایجاد تغییرات در مقیاس بزرگ ساده بود: خرید تبلیغات. تبلیغات کار کرد تبلیغات یک معامله بود. تبلیغات برای خود هزینه پرداخت کردند. علاوه بر این، ساختن آنها سرگرم کننده بود. شما می‌توانید تعداد زیادی را به یکباره بخرید. آنها شما را (یا برندتان) را کمی معروف کردند. و آنها قابل اعتماد بودند: پول خرج شده برابر با فروش بود.

آیا جای تعجب است که بازاریابان خیلی سریع به این نتیجه رسیدند که تبلیغات همان کاری است که انجام می‌دهند؟ در بیشتر عمرم، بازاریابی تبلیغات بود.

و بعد دیگر درست نبود.

به این معنی که در عوض باید یک بازاریاب شوید.

یعنی دیدن آنچه دیگران می‌بینند. تنش ساختمانی همسویی با قبایل. ایجاد ایده هایی که گسترش می‌یابد. به این معنی است که کار سختی را انجام دهید که توسط بازار هدایت شود و با (بخش شما) آن بازار کار کنید.

  • در مورد شنیدن کلمه (دقیقا سوال اشتباه)

“چگونه می‌توانم این کلمه را بیان کنم؟”

کارشناس سئو قول می‌دهد که وقتی افراد شما را جستجو می‌کنند پیدا خواهید شد.

مشاور فیس بوک به شما می‌گوید که چگونه حرف افراد مناسب را قطع کنید.

متخصص روابط عمومی وعده مقالات و منشن‌ها و پروفایل‌ها را می‌دهد.

و دان دریپر، دیوید اوگیلوی و بقیه پول شما را با تبلیغات مبادله خواهند کرد. تبلیغات زیبا، سکسی، موثر.

همه برای این که کلام به گوش برسد.

اما این دیگر بازاریابی نیست. و دیگر کار نمی‌کند.

ما در مورد چگونگی کشف شما صحبت خواهیم کرد. اما قسمت آخر است نه قسمت اول.

بازاریابی به اندازه کافی برای انجام درست مهم است، یعنی ابتدا قسمت دیگر را انجام دهید.

  • بازاریاب‌های بی شرم باعث شرمندگی بقیه ما شدند

یک مزاحم کوتاه مدت و حداکثر سود می‌تواند به راحتی یک طرز فکر بی شرمانه را اتخاذ کند. هرزنامه، فریب، اجبار. آیا حرفه دیگری وجود دارد که با افتخار این کار را انجام دهد؟

شما مهندسان عمرانی را پیدا نمی‌کنید که در نیمه‌های شب به شهروندان مسن زنگ بزنند تا سکه‌های کلکسیونی بی ارزش را به آنها بفروشند. در مورد حسابدارانی که بدون اجازه داده‌های مشتریان را استخراج می‌کنند، یا رهبران ارکستری که با افتخار نظرات جعلی را به صورت آنلاین ارسال می‌کنند، نخواهید شنید.

این پیگیری بی شرمانه توجه به بهای حقیقت، بسیاری از بازاریابان اخلاقی و سخاوتمند را وادار کرده است تا بهترین کار خود را پنهان کنند و از چشم انداز بازار محور بودن احساس شرم کنند.

این اشکالی ندارد.

نوع دیگر بازاریابی، نوع مؤثر، در مورد درک جهان بینی و خواسته‌های مشتریان است تا بتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم. تمرکز آن بر این است که وقتی نیستی دلتنگ شوی، بیشتر از آنچه مردم انتظار دارند برای کسانی که به ما اعتماد دارند به ارمغان بیاورد. به دنبال داوطلبان است، نه قربانیان.

تعداد زیادی از مردم در حال بازاریابی هستند زیرا می‌دانند که می‌توانند اوضاع را بهتر کنند. آنها آماده تعامل با بازار هستند زیرا می‌دانند که می‌توانند به فرهنگ ما کمک کنند.

مردمانی مشابه تو، افرادی مثل تو.

  • قفل و کلید

هیچ معنایی ندارد که یک کلید بسازید و سپس به دنبال قفلی بگردید تا باز شود.

تنها راه حل موثر این است که یک قفل پیدا کنید و سپس یک کلید بسازید.

ساختن محصولات و خدمات برای مشتریانی که می‌خواهید به آنها خدمت کنید آسان تر از یافتن مشتریان برای محصولات و خدمات شما است.

  • بازاریابی لازم نیست خودخواهانه باشد

در واقع بهترین بازاریابی هرگز اینطور نیست.

بازاریابی عمل سخاوتمندانه کمک به دیگران برای تبدیل شدن به آن چیزی است که به دنبال آن هستند. این شامل خلق داستان‌های صادقانه است – داستان هایی که طنین انداز و گسترش می‌یابند. بازاریابان راه حل ها، فرصت هایی را برای انسان‌ها ارائه می‌دهند تا مشکلات خود را حل کنند و به جلو حرکت کنند.

و هنگامی که ایده‌های ما گسترش یافت، فرهنگ را تغییر می‌دهیم. ما چیزی را می‌سازیم که اگر از بین می‌رفت، مردم از دست می‌دادند، چیزی که به آنها معنا، ارتباط و امکان می‌دهد.

نوع دیگر بازاریابی – هیاهو، کلاهبرداری و فشار – به دلیل خودخواهی رشد می‌کند. من می‌دانم که در دراز مدت جواب نمی‌دهد و شما می‌توانید بهتر از این کار کنید. همه ما می‌توانیم.

  • مطالعه موردی: جادوی پنگوئن

هوکوس ساختمان را ترک کرده است.

پنگوئن مجیک نوعی شرکت است که آنها اینترنت را برای آن اختراع کردند.

شما ممکن است در نزدیکی یک فروشگاه جادویی بزرگ شده باشید. هنوز یکی در شهر کوچک من وجود دارد. نور کم، با پوشش‌های چوبی تقلبی، تقریباً مطمئناً با مالک پیشخوان. اگرچه او ممکن است این کار را دوست داشته باشد، اما مطمئناً خیلی موفق نبوده است.

امروز، اگر به جادو اهمیت می‌دهید، در مورد جادوی پنگوئن می‌دانید. این آمازون ترفندهای جادویی نیست (زیرا آمازون بودن هر چیزی در واقع دشوار است). در عوض، با تفاوت بسیار با آمازون و با درک دقیق آنچه که مخاطبانش می‌خواهند، می‌دانند و باور دارند، به اندازه قابل توجهی رسیده است.

ابتدا، هر ترفندی برای فروش در سایت با یک ویدیو نشان داده می‌شود. آن ویدئو، البته، نحوه انجام این ترفند را نشان نمی‌دهد، بنابراین تنش ایجاد می‌شود. اگر می‌خواهید راز را بدانید، باید این ترفند را بخرید.

تا به امروز، ویدیوهای آنها، در سایت و یوتیوب، بیش از یک میلیارد بار دیده شده است. یک میلیارد بازدید بدون هزینه توزیع.

دوم، افرادی که سایت را اداره می‌کنند متوجه شدند که شعبده بازهای حرفه‌ای به ندرت حقه می‌خرند، زیرا آنها فقط به ده یا بیست ترفند معمولی در کیف خود نیاز دارند. از آنجایی که مخاطب هر شب تغییر می‌کند، نگران تکرار خود نیست.

از سوی دیگر، یک آماتور همیشه مخاطبان یکسانی (دوستان و خانواده) دارد و بنابراین او به طور مداوم به تغییر روال عادت دارد.

سوم، هر ترفندی با جزئیات بررسی می‌شود. توسط افرادی که در Yelp یا آمازون حضور دارند بررسی نشده است، اما توسط شعبده بازان دیگر بررسی شده است. جمعیت سختی است، اما از کار خوب قدردانی می‌کند. بیش از هشتاد و دو هزار نقد و بررسی محصول در سایت وجود دارد.

در نتیجه کیفیت موجودی موجود در پنگوئن بسیار سریع است. سازندگان فوراً کار رقبای خود را می‌بینند و به آنها انگیزه‌ای می‌دهد تا چیزی حتی بهتر بسازند. به جای چرخه تولید که با سال‌ها اندازه گیری می‌شود، ممکن است تنها یک ماه طول بکشد تا یک ایده در پنگوئن از ایده‌ای به محصول دیگر تبدیل شود. تا به امروز، آنها بیش از شانزده هزار آیتم مختلف را در سایت خود حمل کرده اند.

در آینده، پنگوئن به سرمایه گذاری در ایجاد ارتباط نه تنها با جامعه (آنها یک لیست ایمیل از ده‌ها هزار مشتری دارند) بلکه در سراسر آن نیز ادامه می‌دهد. آنها میزبان سیصد سخنرانی بوده‌اند که تبدیل به TED Talks of Magic شده اند، و همچنین به میدان رفته و نزدیک به صد کنفرانس زنده را اجرا کرده اند.

هر چه جادوگران بیشتر از یکدیگر یاد بگیرند، احتمال اینکه پنگوئن خوب عمل کند بیشتر است.

  • شما یک گربه چاق سیگار سیگار نیستید

شما برای یک شرکت صابون سازی کار نمی‌کنید. شما یک بازاریاب صنعتی منسوخ نیستید.

پس چرا مثل یکی رفتار میکنی؟

Kickstarter شما به آخرین مهلت خود نزدیک می‌شود، بنابراین مطمئناً، شما بهانه خوبی برای ارسال هرزنامه به هر «اینفلوئنسر» که می‌شناسید، دارید، و التماس می‌کنید که یک پیوند داشته باشید. اما آنها شما را نادیده می‌گیرند.

شما برای یک شرکت بازاریابی محتوا کار می‌کنید و با وسواس فراوان تعداد کلیک‌های مقالات خود را پیگیری می‌کنید، حتی اگر مطالب مزخرفی که می‌نویسید شما را شرمنده کند.

شما نمودارهایی از تعداد فالوورهای اینستاگرام خود تهیه می‌کنید، حتی اگر می‌دانید دیگران به سادگی فالوور می‌خرند.

شما قیمت خود را پایین می‌آورید زیرا مردم به شما می‌گویند که نرخ‌های شما بسیار بالا است، اما به نظر نمی‌رسد کمکی کند.

همه چیز قدیمی است – همان قدیمی خودخواه صنعتی که برای نسل جدید مدرن ساخته شده است.

اورژانس شما مجوزی برای ربودن توجه من نیست. ناامنی شما اجازه‌ای برای مزاحمت من یا دوستانم نیست.

راه موثرتری هم هست شما می‌توانید آن را انجام دهید. آسان نیست، اما مراحل به خوبی روشن است.

  • وقتشه

زمان آن رسیده است که از چرخه‌بازی رسانه‌های اجتماعی که سریع‌تر و سریع‌تر پیش می‌رود اما هرگز به جایی نمی‌رسد، رها شوید.

وقت آن است که از هیاهو و قطع صحبت کردن دست برداریم.

زمان آن است که از ارسال هرزنامه و تظاهر به خوش آمدید خودداری کنید.

زمان آن است که از تولید کالاهای معمولی برای افراد معمولی خودداری کنید، در حالی که امیدواریم بتوانید قیمتی بیش از یک کالا دریافت کنید.

زمان آن است که از التماس کردن مردم برای تبدیل شدن به مشتری خود دست بردارید، و زمان آن است که احساس بدی نسبت به پرداخت هزینه برای کار خود نداشته باشید.

زمان آن است که از جستجوی میانبرها دست برداریم، و زمان آن است که به جای آن بر روی یک مسیر طولانی و قابل اجرا اصرار کنیم.

Reviews

There are no reviews yet.

Be the first to review “به این می‌گویند بازاریابی! (کتاب الکترونیک)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Reviews

There are no reviews yet.

Be the first to review “به این می‌گویند بازاریابی! (کتاب الکترونیک)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *