بیزینس کوچینگ چیست؟راهنمایی جامع برای رشد و توسعه کسب‌وکار شما

نویسنده:دکتر سعید جوی زاده

مقدمه

در دهه‌های اخیر، به‌ویژه در دهه سوم قرن بیست‌و‌یکم، با افزایش پیچیدگی و رقابت در محیط کسب‌وکار، مفهوم “بیزینس کوچینگ” یا “مربیگری کسب‌وکار” به یک ضرورت برای مدیران عامل و صاحبان مشاغلی تبدیل شده است که به دنبال توسعه و پیشرفت پایدار کسب‌وکار خود هستند. بسیاری از کارآفرینان در مسیر پیچیده و پرچالش رشد کسب‌وکار، احساس تنهایی و بی‌‌پشتوانگی می‌کنند و ممکن است ساعت‌ها درگیر حل مسائل شوند و در نهایت با تصمیمات اشتباه، بقای سازمان خود را به خطر بیندازند. حتی با وجود مقالات و آموزش‌های فراوان، هر کسب‌وکاری می‌تواند منحصر‌به‌فرد باشد و به راهنمایی شخصی‌سازی‌شده نیاز دارد؛ اینجاست که نقش بیزینس کوچینگ وارد می‌شود. این مقاله به تفصیل به بررسی مفهوم بیزینس کوچینگ، وظایف یک مربی کسب‌وکار، مزایای بی‌شمار آن برای کسب‌وکارها و استارتاپ‌ها، انواع مختلف آن، تفاوت‌هایش با سایر حرفه‌ها و ویژگی‌های یک بیزینس کوچ حرفه‌ای می‌پردازد.

بیزنس کوچینگ

بیزینس کوچینگ چیست؟

به‌طور کلی، بیزینس کوچینگ یک رابطه مشترک و مشارکتی بین صاحب کسب‌وکار یا مدیرعامل و یک مربی حرفه‌ای است که هدف آن توسعه راهبردی یک کسب‌وکار موفق است. فدراسیون بین‌المللی کوچینگ (ICF)، که در سال ۱۹۹۵ تأسیس شده و بزرگترین نهاد خودگردان کوچ‌های بین‌المللی است، کوچینگ را شراکتی با مراجعین تعریف می‌کند که طی فرآیندی خلاق و تأمل‌برانگیز، آن‌ها را ترغیب می‌کند تا از استعدادهای نهان حرفه‌ای و شخصی خود، بیشترین استفاده را ببرند. به عبارت دیگر، مربیگری فرآیندی گفت‌وگو محور است که تمام پتانسیل‌های مراجعه‌کننده را کشف کرده و با ایجاد مسئولیت‌پذیری در مراجع، باعث یادگیری و تغییر رفتاری او خواهد شد.

در این فرآیند، نقش اصلی یک بیزینس کوچ کمک به شما در طراحی چشم‌اندازی روشن برای کسب‌وکارتان است، به‌طوری‌که با ارزش‌ها و اهداف شما همسو باشد. با داشتن این چشم‌انداز، مربیان کسب‌وکار، پشتیبانی و پاسخگویی لازم را برای تعیین اهداف به شما ارائه می‌کنند. این روش به شما کمک می‌کند تا کسب‌وکار خود را از جایگاهی که هست به جایگاه مطلوب و موردنظر ببرید. اداره یک کسب‌وکار اغلب به‌عنوان یک کار مستقل و فردی قلمداد می‌شود، اما داشتن یک مربی باتجربه که بتوان به او اعتماد کرد، یکی از باارزش‌ترین منابع موجود برای صاحبان مشاغل است.

بیزینس کوچینگ به عنوان یک روش مؤثر برای توسعه و بهبود کسب‌وکارها شناخته می‌شود. این فرآیند، کسب‌وکارها را در بهبود عملکرد، توسعه استراتژی‌ها و ارتقاء مهارت‌های مدیران و تیم‌ها یاری می‌دهد. این رویکرد به افراد کمک می‌کند تا توانایی‌های بالقوه خود را بالفعل کرده و عملکردشان را در زندگی فردی، اجتماعی و شغلی بهبود بخشند. در مربیگری عقیده بر این است که افراد به‌صورت درونی جواب مشکلاتشان را می‌دانند، ولی برای دست یافتن به آن نیاز به کمک دارند؛ بنابراین، کوچ چیزی به مراجع یاد نمی‌دهد بلکه به او در فرآیند یادگیری کمک می‌کند.

نقش یک بیزینس کوچ بیزینس کوچ‌ها، مانند کارمندان شرکت، پا به‌پای مدیران و مالکان شرکت‌ها حضور دارند تا اهداف آن‌ها را به بهترین نحو تعریف کنند، چشم‌انداز تجاری آن‌ها را صیقل دهند و مجموعه‌ای از راهبردها را در اختیارشان قرار دهند که به شرکت‌ها برای رسیدن به جایگاه مطلوب کمک می‌کند. اگر صاحب کسب‌وکار در طول مسیر با چالش‌های مختلف روبه‌رو شود، کوچ می‌تواند به او کمک کند تا به مؤثرترین روش ممکن، مسئله خود را مرور کند و از پس آن برآید.

یک بیزینس کوچ موفق به‌عنوان مربی و مرشد خدمت‌رسانی می‌کند، شما را به‌عنوان یک صاحب کسب‌وکار در مهارت‌هایی که برای موفقیت در عرصه کسب‌وکار خود نیاز دارید، آموزش می‌دهد و در صورت داشتن هرگونه پرسش در مورد اینکه چه‌کاری باید در ادامه انجام دهید، به‌عنوان یک منبع اطلاعاتی خدمت‌رسانی می‌کند. آن‌ها برای هرچه بهتر آشنا شدن به برند شما، از هر مقوله‌ای استفاده می‌کنند، از گزاره‌های ارزشی شرکت گرفته تا بررسی مشتریان هدف و تجزیه‌وتحلیل چالش‌هایی که با آن‌ها روبه‌رو هستید. سپس کوچ در مورد چشم‌اندازی که شما برای کسب‌وکار خود در نظر گرفته‌اید و اهدافی که برای آن دارید، اطلاعات بیشتری کسب می‌کند.

در ادامه، بیزینس کوچ با شما همکاری می‌کند تا اهداف مفید و قابل‌دستیابی را برای تیم خود تعیین کنید. این‌ها اهدافی خواهند بود که برای رشد مؤثر و دستیابی به چشم‌انداز پیش رویتان باید به آن‌ها برسید. زمانی که مجموعه‌ای از اهداف تعیین شد، مربی برای کمک به شرکت شما در دستیابی به آن‌ها در کنارتان حضور خواهد داشت تا شما را در مسیر طراحی مجموعه‌ای از استراتژی‌ها و برنامه‌های عملیاتی یاری کند. همچنین با ارائه یک نمای کلی از بیزینس، سعی می‌کند تا شما را از چالش‌های پیش‌رو باخبر سازد و قبل از رسیدن به آن‌ها، چاره‌ای برای مقابله با آن‌ها تعیین کنید.

بیزینس کوچ‌ها در خدماتی که ارائه می‌دهند، همه‌کاره هستند؛ چه قصد احیای یک بیزینس شکست‌خورده را داشته باشید، چه بخواهید یک کسب‌وکار موفق را حتی موفق‌تر کنید یا یک کسب‌وکار کوچک و محلی را به یک شرکت بین‌المللی تبدیل کنید، مربی می‌تواند شما را در این مسیر یاری کند.

تفاوت بیزینس کوچینگ با مشاوره یکی از نکات مهم در درک بیزینس کوچینگ، شناخت تفاوت آن با سایر حرفه‌ها مانند مشاوره است. تفاوت اصلی این است که بیزینس کوچ به مشتریان خود کمک می‌کند تا جواب سؤالات پیش‌آمده را از درون خودشان پیدا کنند و آن‌ها را به یک خودباوری و جسارت موردقبول برساند. در مقابل، کار مشاور در شرکت پس از حل نمودن مشکل پیش‌آمده، تمام خواهد شد و هر حوزه‌ای از یک شرکت نیاز به یک مشاوره متخصص همان زمینه را می‌طلبد. کوچ‌ها از شمای کلی‌تری مجموعه را می‌بینند و از رویکرد جامع‌تری بهره‌مند هستند. کوچ موقعیت پیش‌آمده را با مشتری خود بررسی می‌کند و پا به‌پای او حرکت می‌کند؛ لزومی ندارد که کوچ متخصص همان رشته باشد، خود مشتری کارشناس است و از طریق کوچ است که او با استفاده از دانش و تخصص خود به راه‌حل می‌رسد. کوچ تنها دید مدیر را نسبت به موضوع گسترش می‌دهد و افکار او را برای هرچه دقیق‌تر شدن، به چالش می‌کشاند.

تفاوت بیزینس کوچینگ با منتورینگ منتورینگ فرایندی است که در آن فردی دانش، تجربه و تخصص خود را به اشتراک می‌گذارد. یک منتور عالی باید در موضوع موردنظر دانش، تجربه و تخصص داشته باشد و مهارت‌های ارتباطی قوی برای انتقال مؤثر دانش نیز لازم است. منتورها معمولاً در حوزه تخصصی خود، از مشتری خود ارشدتر هستند. آن‌ها تجربه‌ها، مشاوره‌ها و شبکه‌سازی لازم را ارائه می‌دهند.

اما کوچینگ یک مهارت است؛ مهارت مربیگری. یک کوچ کسب‌وکار باتجربه می‌تواند هرکسی را در هر بیزنسی راهنمایی کند. کوچ نیازی به تجربه یا تخصص در حوزه موردنظر ندارد؛ این افراد از یک مکالمه ساختاریافته و مهارت پرسشگری خود برای مربیگری و هدایت مشتریان استفاده می‌کنند. همانطور که جان ویتمور، از پیشگامان صنعت مربیگری، می‌گوید: “کوچینگ رهاسازی پتانسیل افراد برای به حداکثر رساندن عملکردشان است. کوچینگ قرار است به افراد کمک کند که خودشان یاد بگیرند؛ نه اینکه آموزش ببینند”.

در منتورینگ، این منتور است که گنج را در اختیار دارد (تجربه، تخصص و شبکۀ ارتباطی) و آن را با مشتری به اشتراک می‌گذارد. اما در کوچینگ، ماجرا برعکس است؛ گنج دست مشتری است و در واقع همان پتانسیل نهفته درون مشتری است که کوچ قرار است آن را بالفعل کند.

تفاوت‌های نسبی کوچینگ و منتورینگ نیز شامل موارد زیر است:

  • اهداف: رابطه کوچینگ هدف‌محور است و به یک هدف خاص می‌رسد، در حالی که منتورینگ بیشتر بر اساس ارتباطات از پیش شکل‌گرفته است.
  • مدت: منتورینگ معمولاً یک رابطه طولانی‌مدت (حداقل ۶ ماه) است، اما کوچینگ شامل مجموعه‌ای از جلسات برای بازه زمانی کوتاه‌تر (شاید ۲ تا ۳ ماه) است.
  • نقش و مسئولیت‌ها: وظیفه کوچ کمک به کارمند در پیشرفت یک مهارت خاص است، در حالی که منتور از تجربه کاری خود برای توانمندسازی کارکنان استفاده می‌کند.
  • تمرکز و حوزه کاری: منتورینگ تمایل دارد بر موضوعات بلندمدت تمرکز کند، در حالی که کوچینگ به موضوعات فوری و مهارت‌ها و عملکردهای فعلی افراد می‌پردازد.
  • ساختار: کوچینگ معمولاً یک رویکرد ساختاریافته و هدف‌محور دارد، در حالی که منتورینگ معمولاً غیررسمی‌تر و رابطه‌محور است.
  • سطح مشارکت: کوچینگ نیازمند مشارکت فعال فرد در تعیین اهداف و اجرای راه‌حل‌ها است، در حالی که منتورینگ شامل سطح بزرگ‌تری از راهنمایی و توصیه از سوی منتور است.

بیزنس کوچینگ 1

تفاوت بیزینس کوچینگ با درمانگری درمانگر در پی حل مشکل پیش‌آمده به علل پیدایش آن در فرد تلاش می‌کند و اغلب با گذشته افراد سروکار دارد و معمولاً روحیه‌ی تهاجمی و سرزنش‌گر نسبت به شخص دارد. این در حالی است که کوچ‌ها تنها به آینده فرد تمرکز دارند و حالت بسیار دوستانه، تشویقی و انگیزشی دارند. به همین دلیل است که افراد در سیستم بیزینس کوچینگ نتایج بسیار بهتری نسبت به روانشناسی می‌گیرند.

مزایای بیزینس کوچینگ برای کسب و کارها

بیزینس کوچینگ به‌عنوان یک ابزار قدرتمند برای پیشرفت و رشد کسب‌وکارها توصیه می‌شود. این فرآیند می‌تواند تأثیری دگرگون‌کننده بر کسب‌وکارها داشته باشد و به آن‌ها در دستیابی به موفقیت، رشد و سودآوری پایدار کمک کند. از مزایای بیزینس کوچینگ می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. بهبود عملکرد و بهره‌وری: یکی از مزایای اصلی کوچینگ، توانایی آن در کمک به افراد و تیم‌ها برای بهبود عملکرد و بهره‌وری است. مربیان کسب‌وکار می‌توانند مناطقی را که صاحب کسب‌وکار در آن‌ها دچار مشکل شده است، شناسایی کرده و استراتژی‌هایی برای بهبود عملکرد ارائه دهند. این امر منجر به افزایش کارایی و کیفیت بالاتر کار می‌شود و در نهایت نتایج کسب‌وکار را بهبود می‌بخشد. تحقیقات نشان داده‌اند که کوچینگ منجر به افزایش بهره‌وری (۵۳%) و بهبود عملکرد کاری روزانه (۸۸%) می‌شود.
  2. توسعه مهارت‌های تصمیم‌گیری پیشرفته: مربیان کسب‌وکار به صاحبان مشاغل و تیم‌ها کمک می‌کنند تا مهارت‌های تصمیم‌گیری خود را توسعه دهند. با آموزش افراد برای تجزیه و تحلیل موقعیت‌ها، شناسایی خطرات احتمالی و تصمیم‌گیری آگاهانه، کوچ‌ها می‌توانند به کسب‌وکارها در تصمیم‌گیری مؤثرتر کمک کنند که منجر به نتایج بهتر می‌شود.
  3. افزایش انگیزه و تعهد کارکنان: کوچینگ به افزایش تعهد و انگیزه در شرکت‌کنندگان کمک می‌کند. این دوره‌ها به افراد کمک می‌کنند تا با کشف عمیق‌تر ارزش‌ها و اهداف خود، به‌طور واقعی و پایدار به آن‌ها متعهد شوند. فرآیند کوچینگ همچنین به شناسایی موانع و چالش‌ها و یافتن راه‌حل‌های مؤثر برای غلبه بر آن‌ها کمک می‌کند، که منجر به افزایش انگیزه و تعهد افراد در حرکت به‌سوی اهداف می‌شود. کارکنان متعهد، مولدتر و نوآورتر هستند و رضایت شغلی بالاتری را گزارش می‌دهند.
  4. تسهیل در تعاملات سازمانی و بهبود ارتباطات: با کمک کوچینگ کسب‌وکار، تعاملات و ارتباطات بین اعضای سازمان بهبود می‌یابد. این فرآیند به ارتقای مهارت‌های ارتباطی و تعاملی کارکنان کمک کرده و از همکاری و هماهنگی بین اعضای تیم حمایت می‌کند. بیزینس کوچینگ همچنین به افراد کمک می‌کند مهارت‌های حل تعارض را تقویت کنند و تعارضات کمتری در سازمان به وجود بیاید.
  5. افزایش خلاقیت و نوآوری: با کوچینگ کسب‌وکار، خلاقیت و نوآوری در سازمان‌ها تقویت می‌شود. این فرآیند به افراد کمک می‌کند تا به راحتی از حالت عادی خارج شده و راه‌حل‌های خلاقانه و نوآورانه برای مسائل پیدا کنند. کوچینگ می‌تواند پتانسیل خلاقانه افراد و تیم‌ها را باز کند و با فراهم کردن یک محیط حمایتی، نوآوری را تقویت کند.
  6. تقویت مدیریت استرس و افزایش رضایت شغلی: بیزینس کوچینگ به کارکنان کمک می‌کند تا استرس‌های شغلی خود را کاهش دهند و رضایت شغلی بیشتری را تجربه کنند. با کمک این فرآیند، کارکنان مهارت‌های مدیریت استرس را یاد می‌گیرند و به راحتی با چالش‌های روزمره کاری خود مقابله می‌کنند. این امر به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا در محیط رقابتی بهتر عمل کنند.
  7. تعریف استراتژی‌های واضح و تسریع در دستیابی به اهداف: بیزینس کوچینگ به مدیران کمک می‌کند تا استراتژی‌های بهتری را برای کسب‌وکار خود ایجاد کنند. این فرآیند شامل تحلیل کسب‌وکار، شناسایی اهداف و تعیین راهبردهای مؤثرتر است. با کوچینگ کسب‌وکار، فرآیند دستیابی به اهداف سرعت و تسریع می‌یابد. بیزینس کوچینگ به افراد کمک می‌کند تا هدف‌هایشان را به وضوح تعریف کنند و راهبردهای لازم برای رسیدن به آن‌ها را تدوین کنند.
  8. بهبود مهارت‌های رهبری: کوچینگ می‌تواند با ارائه راهنمایی، پشتیبانی و بازخورد به توسعه مهارت‌های رهبری در افراد کمک کند. می‌تواند به شناسایی و تقویت ویژگی‌های رهبری مانند ارتباطات، مدیریت استراتژیک، تفویض اختیار، انگیزه و مهارت‌های تصمیم‌گیری کمک کند. رهبران با شناخت دقیق از نقاط قوت و ضعف خود، می‌توانند مهارت‌های رهبری خود را بهبود بخشند. با بیزینس کوچینگ می‌توان به یک مدیر کاریزماتیک تبدیل شد.
  9. افزایش فروش و درآمد (بهبود عملکرد مالی): بیزینس کوچینگ با شناسایی زمینه‌های بهبود و اجرای استراتژی‌هایی برای بهینه‌سازی نتایج مالی، به کسب‌وکارها در بهبود عملکرد مالی کمک می‌کند. از طریق کوچینگ، صاحبان مشاغل می‌توانند مهارت‌های سواد مالی را توسعه دهند و دانش بهترین شیوه‌ها را برای مدیریت مؤثر امور مالی خود کسب کنند. با تعیین اهداف مالی، ایجاد برنامه‌های عملیاتی و نظارت بر پیشرفت، مربی کسب‌وکار می‌تواند به صاحبان سازمان در دستیابی به ثبات مالی و موفقیت کمک کند. نتایج تحقیقات از افزایش سودآوری (۲۲%) در شرکت‌هایی که از کوچینگ استفاده کرده‌اند، حکایت دارد.
  10. بهبود بازده سرمایه‌گذاری (ROI): نتایج تحقیقات فیلیپ کارترایت، مؤسس مدرسه کسب‌وکار Ascencia، نشان می‌دهد که بیزینس کوچینگ با ضریب اطمینان ۹۹ درصدی، برای کسب‌وکار مفید است و نتایجی بالاتر از سرمایه‌گذاری مورد نیاز ارائه کرده است. یک مطالعه بر روی ۱۰۰ شرکت فورچون نشان داد که متوسط بازده سرمایه‌گذاری در ارائه کوچینگ به مدیران آن‌ها، تقریباً شش برابر هزینه کوچینگ بود.
  11. ایجاد تعادل کار-زندگی: بیزینس کوچینگ به برقراری تعادل بهینه بین زندگی حرفه‌ای و شخصی کمک می‌کند که این مسئله برای رضایت و خوشبختی کارآفرینان و مدیران بسیار اهمیت دارد.

بیزنس کوچینگ 2

نقش بیزینس کوچینگ در موفقیت استارتاپ‌ها

استارتاپ‌ها کسب‌وکارهای جدید و خلاقانه‌ای هستند که با هدف ارائه محصولات و خدمات وارد بازار می‌شوند و با چالش‌های منحصر‌به‌فردی روبرو هستند. وجود یک بیزینس کوچ برای این نوع از کسب‌وکارها اهمیت ویژه‌ای دارد. بیزینس کوچ‌ها به صاحبان کسب‌وکار کمک می‌کنند تا چشم‌انداز کسب‌وکار خود را شفاف کنند، اهداف خود را تعیین کرده و در جهت دستیابی و رسیدن به آن‌ها تلاش و برنامه‌ریزی کنند.

  1. کمک به سیستم‌سازی کسب و کار: پیاده‌سازی سیستم‌سازی برای کسب‌وکارها، به‌ویژه استارتاپ‌ها، امروزه از اهمیت بالایی برخوردار است. سیستم‌سازی به رشد کسب‌وکار کمک می‌کند، زمان و آزادی ذهنی بیشتری ایجاد می‌کند و به صاحبان کسب‌وکار اجازه می‌دهد به جای درگیر شدن در مشغله‌های زیاد، برای رشد کسب‌وکار خود تلاش کنند. سیستم‌سازی همچنین منجر به صرفه‌جویی در زمان می‌شود و از بروز مشکلات آینده جلوگیری می‌کند. یک بیزینس کوچ حرفه‌ای با دیدن نقاط کور بیزینس شما، می‌تواند به شما در جلوگیری از بروز مشکلات بزرگ در آینده کمک کند. علاوه بر این، سیستم‌سازی بهره‌وری و عملکرد را بهبود می‌بخشد.
  2. کمک به ایجاد بوم کسب و کار و بیزینس پلن: بوم مدل کسب‌وکار یک ابزار استراتژیک است که به کارآفرینان کمک می‌کند تا روی استراتژی و پتانسیل‌های کسب‌وکار خود تمرکز کنند. بیزینس کوچ به شما کمک می‌کند تا بیزینس پلن و بوم کسب‌وکار خود را طراحی کنید و دید روشنی نسبت به وضعیت فعلی و آینده کسب‌وکارتان داشته باشید. استارتاپ‌های موفق بدون شک یک بیزینس پلن قدرتمند داشته‌اند و کوچ حرفه‌ای می‌تواند با بررسی داده‌ها و اطلاعات، به شما در پیدا کردن اهداف واقعی کسب‌وکار کمک کند.
  3. معرفی و برندینگ: بسیاری از استارتاپ‌ها بدون توجه به مسائل برندینگ، اقدام به معرفی خود در بازار می‌کنند که منجر به شکست می‌شود. استارتاپ‌های موفق از افراد حرفه‌ای برای چیدن برنامه کار خود بهره برده‌اند.
  4. جذب سرمایه‌گذار: جذب سرمایه‌گذار و گسترش کار یک چالش مهم برای استارتاپ‌ها است. بیزینس کوچ‌های حرفه‌ای با شناخت دقیق سرمایه‌گذاران، اخلاقیات و خواسته‌های آن‌ها و بررسی کسب‌وکار شما، می‌توانند کمک کنند که در کم‌ترین زمان ممکن، کسب‌وکار خود را گسترش دهید.

بیزینس کوچینگ در موفقیت کسب‌وکارها مانند یک کاتالیزور عمل می‌کند. دلایل اصلی همکاری استارتاپ‌ها با بیزینس کوچ عبارتند از:

  • خلاقیت: بیزینس کوچ با پرسش سؤالات، گوش دادن فعال و ارائه بازخورد، صاحبان استارتاپ‌ها را به چالش می‌کشد تا ایده‌های تازه و کاربردی به ذهنشان خطور کند.
  • انعطاف‌پذیری: بیزینس کوچینگ بر واقعیت‌های روزمره کاری تمرکز دارد و می‌تواند خودش را با نیازهای مختلف کسب‌وکارها وفق دهد.
  • مسئولیت‌پذیری: بیزینس کوچ به صاحبان استارتاپ‌ها کمک می‌کند تا میزان پیشرفت خود را بررسی کنند، مشکلات خود را بشناسند و به اعضای تیم کمک کنند تا اشتباهاتشان را اصلاح کنند.
  • قدرت دادن: وقتی به فرد فرصت داده می‌شود تا برای خودش هدفی مشخص کند و با تکیه بر قوه ابتکار و استعدادهایش آن را دنبال کند، رشد می‌کند. بیزینس کوچ به صاحب کسب‌وکار کمک و راهنمایی می‌کند، اما صاحب کسب‌وکار همچنان در رأس قدرت قرار دارد.
  • کار تیمی: بیزینس کوچ می‌تواند انگیزه بخش، مشوق و خالق کار تیمی باشد که این مسئله آینده درخشانی را برای استارتاپ‌ها رقم می‌زند.
  • دانش فنی: بیزینس کوچ یک نیروی ارزشمند در هر شرکت استارتاپی است و می‌تواند تفاوت بین یک استارتاپ موفق و شکست‌خورده باشد، زیرا او در زمینه کسب‌وکار، مسائل مالی، انبارداری، کارهای اجرایی و تجاری دانش بسیار خوبی دارد.

بیزنس کوچینگ (2)

انواع بیزینس کوچینگ

مربیان کسب‌وکار معمولاً از یک یا چند سبک مختلف بیزینس کوچینگ شناخته‌شده استفاده می‌کنند. در ادامه به برخی از این سبک‌ها و همچنین روش‌های اجرای بیزینس کوچینگ اشاره می‌شود:

  1. بیزینس کوچینگ الهام‌بخش: در این سبک، کارمندان جهت‌دهی شده و موجب تشویق و ترغیب به انجام امور قرار می‌گیرند. مربی عناصر بازخورد، تأمل و گفت‌وگو را ایجاد می‌کند تا سبب انگیزه و تأثیرگذاری واقعی بر روی کارمندان شود. این سبک برای موقعیت‌های استرس‌زا یا موقعیت‌هایی که به نتایج سریع نیاز دارند، بسیار ایده‌آل است.
  2. بیزینس کوچینگ دموکراتیک: در این روش، تیم از آزادی برخوردار است و مربی تنها در صورت لزوم وارد عمل می‌شود. اعضای تیم احساس قدرت کرده و همواره تشویق می‌شوند تا خروجی مطلوبی را ارائه نمایند. مزیت این نوع کوچینگ این است که اعضای تیم احساس مسئولیت بیشتری کرده و با هم به کار می‌پردازند؛ این افراد می‌توانند راه‌حل‌های موجود را کشف کرده و بهترین آن را انتخاب کنند. با این حال، نتایج ممکن است کمی بیشتر طول بکشد.
  3. بیزینس کوچینگ اقتدارگرا: در این روش تنها مربی تصمیم می‌گیرد که افراد سازمان چه کارهایی را انجام دهند. افراد سازمان در این سبک در خطر محرومیت از حق رأی قرار دارند و نسبت به تفکر و چاره‌اندیشی تشویق نمی‌شوند. با این حال، این سبک سبب ایجاد نظم و انضباط در تیم می‌شود، اعضای تیم را به خوبی هماهنگ می‌کند و می‌تواند نتایج خوبی را به سرعت ایجاد کند؛ انتخاب خوبی برای تیم‌های کم‌تجربه است.
  4. بیزینس کوچینگ جامع‌نگر: این رویکرد بر این نظریه استوار است که افراد مجموع اجزای یک سیستم هستند و لازم است تعادل را در تمام جنبه‌های زندگی خود ایجاد نمایند. در این سبک، کارمندان از نقش خود در سیستم آگاه می‌شوند و مربی به موقعیت آن‌ها در تجارت گسترده‌تر کمک می‌کند. علاوه بر این، مربی به آن‌ها کمک می‌کند تا ارتباط بیشتری با هم داشته باشند و از ارزش خود آگاه شوند. این نوع کوچینگ برای دستیابی به نتایج مورد نظر کمی زمان‌بر است.
  5. بیزینس کوچینگ خودکامه: در این سبک، تنها مربی کسب‌وکار صحبت کرده و امور و وظایف مربوطه را گوشزد می‌کند. کارمندان منظم و متعهد به انجام امور محوله می‌شوند و یک ساختار و چارچوب مشخص برای موفقیت در پیش رو دارند. با این حال، احساس خفقان و عدم امکان صحبت از معایب این رویکرد محسوب می‌شود.

بیزینس کوچینگ مستقیم و غیرمستقیم:

  • بیزینس کوچینگ مستقیم (دستوری): در این سبک، مربی می‌تواند هر آنچه را که مراجعان نیاز دارند، آموزش دهد و به‌طور مستقیم مسئله را برای آن‌ها حل کند. این روش محدودیت‌هایی دارد، از جمله کاهش چشمگیر میزان اثربخشی، زیرا نیازهای مراجعان از یادگیری مفاهیم اساسی به چگونگی انجام وظایف به صورت روزانه تغییر پیدا می‌کند.
  • بیزینس کوچینگ غیرمستقیم (غیر دستوری): این نوع از کوچینگ مهم‌ترین محرک برای فعالیت شرکت‌هایی است که به دنبال افزودن مهارت‌های کوچینگ و ادغام آن با فرهنگ سازمان خود هستند. مراجعان تنها در صورتی می‌توانند سود بیشتری از کوچینگ ببرند که خودشان مهارت‌ها، دانش و هنجارهای موجود را کشف کرده و آن‌ها را برای توسعه راه‌حل‌ها به کار بگیرند. کوچ به طور غیرمستقیم و با ایجاد شرایط، به گونه‌ای عمل می‌کند که فرد مقابل بتواند مسئله را حل نماید؛ شاخصه اصلی در این رویکرد، استفاده از سؤالات و روش‌های ارتباطی غیرمستقیم برای ایجاد یادگیری و رشد فرد مقابل است.

بیزینس کوچینگ داخلی و خارجی:

  • بیزینس کوچینگ داخلی: در این روش، مربی کسب‌وکار در استخدام مجموعه قرار دارد و برای پیشرفت و تحقق اهداف سازمان فعالیت می‌کند. کوچ داخلی بخشی از سازمان است و وظایف آن جستجوی موانع و پیدا کردن بهترین راهکارها است.
  • بیزینس کوچینگ خارجی: در این روش، خدمات بیزینس کوچینگ از خارج سازمان ارائه می‌شود. کوچ کسب‌وکار در خارج از سازمان حضور داشته و نقش مشاور را ایفا می‌نماید.

بیزینس کوچ کیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟

بیزینس کوچ‌ها اغلب خودشان صاحبان کسب‌وکارهای موفق و باتجربه هستند که تصمیم می‌گیرند از استعداد خود برای ایجاد و رشد کسب‌وکار صاحبان مشاغل دیگر – برای رسیدن به اهدافشان – استفاده کنند. به‌طور کلی، مربیان کسب‌وکار معمولاً کارآفرینان خبره‌ای هستند که می‌دانند چه‌کاری برای موفقیت در یک کسب‌وکار لازم است. برای اینکه یک بیزینس کوچ موفق باشید، لازم است در یکی از دوره‌های آموزشی مورد تأیید ICF (فدراسیون بین‌المللی کوچینگ) شرکت کنید. این دوره‌ها پایه‌های مستحکمی از ۸ صلاحیت اصلی فدراسیون بین‌المللی کوچینگ ICF را در بستر اصول اخلاقی و حرفه‌ای ایجاد می‌کنند.

چهار ویژگی کلیدی یک کوچ حرفه‌ای:

  1. آن‌ها مرد عمل‌اند و نه نصیحت: کوچ‌ها برای موفقیت شرکتی که در آن استخدام شده‌اند، تمام نیروی خود را صرف می‌کنند؛ حتی ممکن است مدیران شرکت‌های مرتبط را با یکدیگر آشنا کنند تا بتوانند از نقطه نظرات همدیگر استفاده کنند.
  2. مدام در حال ایجاد چالش است: کوچ نباید از ایجاد چالش‌های ریزودرشت برای شرکت هراس داشته باشد. با توجه به اهداف تعیین‌شده، بایستی کل مجموعه را در مسیر رسیدن به آن‌ها به‌سختی بکشاند تا پتانسیل‌های نهفته شرکت نمایان شود.
  3. تجربه، کلید حل معما است: کوچ‌هایی موفق هستند که توانسته باشند با بیزینس کوچینگ‌هایی که برای شرکت‌های مختلف ترسیم نموده‌اند، بازدهی شرکت را دو صد چندان کرده باشند. تجربه‌ای که کوچ‌ها در شرکت‌های مختلف کسب نموده‌اند، کلید حل مشکلات شرکت‌هایی است که در آینده آن‌ها را استخدام می‌کنند.
  4. کوچ باید بخشنده، محرم و واقع‌بین باشد: شما قرار است آینده شرکت خود را با یک فرد که از خارج از سیستم به مجموعه اضافه می‌شود، به اشتراک بگذارید، پس باید حداقل خصوصیت یک فرد مطمئن و امین را داشته باشد.

سایر صلاحیت‌ها و ویژگی‌های بیزینس کوچ حرفه‌ای: بیزینس کوچ‌ها اغلب با دارا بودن روحیه توانمند در حل مسائل، ویژگی‌هایی نظیر تمرکز بالا، تفکر استراتژیک، رازداری و حفظ اطلاعات مشتری به شکل کاملاً محرمانه، استراتژی‌گذاری، تحلیل‌گری، کارآفرینی، ابتکار، صبوری، مهارت ارتباطی قوی، ارزیابی، دلسوزی، انعطاف‌پذیری و داشتن دانش کافی و عمیق از اطلاعات روز فرآیندهای تجاری کشورها، راه‌حل‌های فراوانی را برای حل مشکلات ارائه می‌کنند.

برخی از مهم‌ترین صلاحیت‌ها شامل:

  • هماهنگ با قوانین: تعهد به رشد و آموزش، احترام به تفاوت‌های مشتری، پذیرش مسئولیت، اعتمادسازی بر پایه شفافیت، خودآگاهی، ایجاد صمیمیت و صداقت.
  • تنظیم و رعایت توافق‌نامه: توافق‌نامه‌ها شامل انتظارات مشتری و مربی، وظایف دو طرف و اهداف هستند که برای شکل‌گیری اعتماد و حفظ تعهد ضروری‌اند.
  • استفاده از سؤالات قدرتمند کوچینگ: سؤالاتی که به مراجعان کمک می‌کنند تا به عمق تفکر خود نفوذ کنند و به درک بهتری از اهداف، چالش‌ها و فرصت‌هایشان دست یابند.
  • بازخورد مؤثر: ارائه نظرات و ارزیابی‌های سازنده به مراجعان برای شناسایی نقاط قوت و ضعف.
  • شکل‌گیری اعتماد و ایجاد امنیت: رابطه میان مربی و متقاضی باید در محیطی امن و با اعتماد کامل آغاز شود.
  • توجه کافی و حضور درست: مربی موظف است در هر جلسه با حضور فعالانه و به‌موقع خود، بدون قضاوت و با تمرکز به سخنان مراجعه‌کننده خود گوش کند.
  • وظایف ارتباطی: پرسش سؤالات مهندسی‌شده، گوش کردن صحیح و بازخورد اصولی.
  • ارائه آگاهی عمیق درباره محیط: کمک به مراجعان برای تصمیم‌گیری‌های درست‌تر بر پایه آگاهی بیشتر از محیط.
  • ارائه نحوه عملکرد منحصر‌به‌فرد: طراحی برنامه، معین‌سازی اهداف و پیگیری امور مربوط به شیوه کاری برای پیشرفت مشتری.
  • مدیریت مراجعه‌کننده و افزایش مسئولیت‌پذیری: کنترل پیشرفت‌های متقاضی، مدیریت دستاوردهای مشتریان و بالا بردن انگیزه آن‌ها.

گروه‌های متخصص که می‌توانند بیزینس کوچ عالی باشند:

  • مشاوران مالی: درک عمیقی از نحوه عملکرد کسب‌وکارها دارند و می‌توانند روابط قوی با مشتریان بر پایه اعتماد و احترام متقابل ایجاد کنند.
  • حسابدارها: درک خوبی از اعداد و ارقام دارند و می‌توانند به نیازهای مشتریان گوش دهند، بدون اینکه وارد راهبردهای تجاری هیجان‌انگیز (و گاهی مخاطره‌آمیز) شوند.
  • صاحبان کسب‌وکار (فعلی یا بازنشسته): درک مناسبی از ابتدا و انتهای اجرای یک کسب‌وکار دارند و دیگر صاحبان کسب‌وکار به آن‌ها اعتماد دارند.
  • مشاوران کسب‌وکار: شبکه قدرتمندی از مشتریان بالقوه دارند و توانایی افزودن کوچینگ به مجموعه مهارت‌های فعلی خود را دارند.
  • مدیران: دیگران را درک می‌کنند و می‌دانند چگونه با افراد و تیم‌ها ارتباط مؤثر برقرار کنند؛ در گوش دادن به نیازهای دیگران با حفظ تعادل در همدلی و حرفه‌ای بودن مهارت دارند.

چالش‌های انتخاب بیزینس کوچ حرفه‌ای

انتخاب یک بیزینس کوچ حرفه‌ای می‌تواند یکی از مهم‌ترین تصمیمات برای رشد و توسعه کسب‌وکار باشد، اما این انتخاب نیز با چالش‌هایی همراه است. برای انتخاب یک بیزینس کوچ مناسب، باید به موارد زیر توجه کرد:

  • تخصص و تجربه: اطمینان حاصل کنید که کوچ دارای تخصص و تجربه کافی در حوزه‌های مرتبط با کسب‌وکار شما است.
  • شفافیت: یک کوچ باید با شفافیت عمل کرده و به شما کمک کند تا اهدافتان را به دقت مشخص کنید.
  • شناخت از محیط کسب‌وکار: کوچ باید توانایی شناخت و درک عمیقی از محیط کسب‌وکار شما داشته باشد تا بتواند راهنمایی کاربردی ارائه دهد.
  • استراتژی‌های ارتقاء کسب‌وکار: بررسی کنید که آیا کوچ توانایی ارائه استراتژی‌ها و راه‌کارهای مناسبی برای ارتقاء کسب‌وکار شما را دارد یا خیر.
  • به‌روز بودن در مسائل مدیریتی و بازاریابی: اطمینان حاصل کنید که کوچ با تغییرات و تحولات مدیریتی و بازاریابی آشنا و به‌روز است.
  • تعاملات انسانی: ارتباط مؤثر و ایجاد یک ارتباط قوی با کوچ بسیار مهم است.
  • نظرات و توصیه‌ها: نظرات و توصیه‌های دیگران که از خدمات کوچ استفاده کرده‌اند، می‌تواند در انتخاب کمک‌کننده باشد.
  • سبک کوچینگ: اطمینان حاصل کنید که سبک کوچینگ کوچ با ارزش‌ها و نیازهای شما هماهنگ است.
  • قیمت و شرایط مالی: بررسی کنید که آیا هزینه‌ها و شرایط مالی ارائه شده توسط کوچ با بودجه و انتظارات شما هماهنگ هستند یا خیر.
  • پیشرفت و ارتقاء شخصی: یک کوچ خوب نه تنها به کسب‌وکار شما کمک می‌کند، بلکه به شما کمک می‌کند تا به‌طور شخصی نیز پیشرفت کنید.

نتیجه‌گیری

در دنیای رقابتی امروز، بیزینس کوچینگ به عنوان یک ابزار قدرتمند و دگرگون‌کننده برای رشد و موفقیت کسب‌وکارها شناخته می‌شود. همانطور که بررسی شد، بیزینس کوچینگ می‌تواند تأثیر بسزایی بر بهبود عملکرد و بهره‌وری، افزایش مهارت‌های تصمیم‌گیری، ارتقای تعهد و انگیزه کارکنان، بهبود ارتباطات و همکاری‌های سازمانی، و در نهایت، بهبود عملکرد مالی یک شرکت داشته باشد. این فرآیند حمایتی به صاحبان کسب‌وکار کمک می‌کند تا چشم‌اندازهای جدیدی را کشف کنند، اهداف خود را به روشنی تعریف کرده و با استراتژی‌های هوشمندانه به آن‌ها دست یابند.

کوچ‌ها نه تنها به مسائل کسب‌وکار می‌پردازند، بلکه با کاهش استرس و افزایش رضایت شغلی، به بهبود کیفیت زندگی مدیران و کارکنان نیز کمک می‌کنند. تفاوت‌های کلیدی بیزینس کوچینگ با مشاوره و منتورینگ، در رویکرد آن نهفته است؛ کوچ به جای ارائه مستقیم راه‌حل‌ها، مراجع را در کشف پتانسیل‌های درونی و یافتن پاسخ‌های مناسب یاری می‌دهد. با توجه به مزایای اثبات‌شده و تأثیرگذاری بالای آن بر افزایش بازده سرمایه‌گذاری، سرمایه‌گذاری در بیزینس کوچینگ گامی هوشمندانه برای هر کسب‌وکاری است که به دنبال رشد پایدار و موفقیت طولانی‌مدت است. انتخاب یک بیزینس کوچ حرفه‌ای با ویژگی‌ها و صلاحیت‌های لازم، می‌تواند راهنمای شما در مسیر رسیدن به اهداف و حتی فراتر از آن باشد.

بیزنس کوچینگ 4

 

 

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *