توانمندسازی اقتصادی زنان: راهبردهای نوین، چالش‌ها و چشم‌اندازهای جهانی از دیدگاه بخش خصوصی

چکیده

این مقاله به بررسی عمیق رویکردها و درس‌های آموخته شده در زمینه توانمندسازی اقتصادی زنان، به‌ویژه از منظر مشارکت بخش خصوصی و شرکت‌های چندملیتی می‌پردازد. با تکیه بر تجربیات ائتلاف جهانی کسب‌وکار برای توانمندسازی اقتصادی زنان (GBC4WEE) که متشکل از ۹ شرکت پیشرو در صنایع مختلف است، این مقاله به چالش‌های اساسی مانند تعادل بین مقیاس‌پذیری و بومی‌سازی برنامه‌ها، موانع و پتانسیل‌های شمول دیجیتال، و چگونگی مواجهه با مقاومت‌های فرهنگی و اجتماعی می‌پردازد. همچنین، مقاله به تفصیل به منافع تجاری گسترده‌ای که این برنامه‌ها برای کسب‌وکارها به ارمغان می‌آورند و ضرورت همکاری‌های چندبخشی (دولت، سازمان‌های غیردولتی، و بخش خصوصی) می‌پردازد. این تحلیل همچنین به انتقادات وارد بر رویکردهای بخش خصوصی پاسخ داده و تأکید می‌کند که توانمندسازی اقتصادی زنان یک پدیده جهانی و ساختاری است که فراتر از منافع فردی یا تنها راهکارهای بازاری است. در نهایت، مقاله راهکارهای عملی برای غلبه بر چالش‌ها و اهمیت توانمندسازی کسب‌وکارهای کوچک و متوسط (SMEs) تحت رهبری زنان را مورد بررسی قرار می‌دهد.

کلیدواژه‌ها: توانمندسازی زنان، توانمندسازی اقتصادی زنان، مشارکت بخش خصوصی، ائتلاف جهانی کسب‌وکار، مقیاس‌پذیری، بومی‌سازی، شمول دیجیتال، فناوری موبایل، نابرابری جنسیتی، موانع فرهنگی، منافع تجاری، SMEها، داده‌های تفکیک‌شده جنسیتی، بار مراقبت، اقدام جمعی.


۱. مقدمه: توانمندسازی اقتصادی زنان در کانون توجه جهانی

توانمندسازی اقتصادی زنان به عنوان یکی از ستون‌های اصلی توسعه پایدار و پیشرفت اجتماعی در سراسر جهان شناخته شده است. این موضوع نه تنها یک مسئله حقوق بشری و عدالت اجتماعی است، بلکه به طور فزاینده‌ای به عنوان یک عامل کلیدی برای رشد اقتصادی و ثبات اجتماعی در سطح ملی و جهانی مورد توجه قرار گرفته است. در سال‌های اخیر، بخش خصوصی، به ویژه شرکت‌های چندملیتی، نقش پررنگ‌تری در این حوزه ایفا کرده‌اند. این شرکت‌ها، با توجه به مقیاس عملیاتی عظیم، زیرساخت‌های مالی گسترده، و زنجیره‌های تأمین پیچیده خود، پتانسیل ایجاد اثرات دومینو و پیامدهای گسترده‌ای بر جوامع دارند.

هدف این مقاله، بررسی جزئیات این مشارکت‌ها، درس‌های آموخته شده از تجربیات واقعی، و چالش‌ها و فرصت‌های پیش روی توانمندسازی اقتصادی زنان است. ما بر مبنای دیدگاه‌های مطرح شده در جلسه پرسش و پاسخ “مشارکت بخش خصوصی و توانمندسازی اقتصادی زنان: درس‌های آموخته شده” که توسط Chatham House میزبانی شده است، به تحلیل این موضوع می‌پردازیم. این جلسه، بستری برای به اشتراک گذاشتن دانش و تجربیات ارزشمند اعضای ائتلاف جهانی کسب‌وکار برای توانمندسازی اقتصادی زنان (GBC4WEE) فراهم آورده است.

این مقاله تلاش می‌کند تا با ارائه تحلیلی جامع و ساختارمند، به درک عمیق‌تری از ابعاد مختلف توانمندسازی اقتصادی زنان دست یابد و بینش‌هایی عملی برای ذینفعان مختلف از جمله دولت‌ها، سازمان‌های غیردولتی، سایر کسب‌وکارها، و فعالان این حوزه ارائه دهد.


۲. ائتلاف جهانی کسب‌وکار برای توانمندسازی اقتصادی زنان: یک نیروی پیشرو

۲.۱. اعضا و دامنه تأثیر

ائتلاف جهانی کسب‌وکار برای توانمندسازی اقتصادی زنان (GBC4WEE) شامل ۹ شرکت چندملیتی برجسته است که هر یک در صنایع مختلفی فعالیت می‌کنند. این شرکت‌ها شامل Marks & Spencer، PwC، Goldman Sachs، Coca-Cola، Mondelez (که قبلاً Cadbury Kraft Nabisco نامیده می‌شد)، Exxon Mobil، Walmart و Qualcomm هستند. انتخاب این شرکت‌ها بر اساس فعالیت آن‌ها در صنایع متفاوت و همچنین داشتن برنامه‌های قابل توجه در حوزه توانمندسازی زنان صورت گرفته است.

وسعت و دسترسی این گروه از شرکت‌ها بسیار عظیم است. تصور کنید که هر یک از این شرکت‌های چندملیتی چه تأثیر گسترده‌ای می‌توانند از طریق سیستم‌های مالی، زیرساخت‌ها و زنجیره‌های تأمین خود بر جهان داشته باشند. این مقیاس عملیاتی، به آن‌ها امکان می‌دهد تا اثرات گسترده‌ای در زمینه توانمندسازی اقتصادی زنان ایجاد کنند.

۲.۲. تعهدات و دستاوردها

این گروه از شرکت‌ها، تجربه قابل توجهی در زمینه توانمندسازی زنان دارند. آنها در مجموع ۵۳ سال تجربه در این زمینه دارند و در ۱۳۲ کشور جهان فعالیت می‌کنند. تا کنون، این ائتلاف ۱۸.۵ میلیون زن را تحت پوشش برنامه‌های خود قرار داده است. این آمار، نشان‌دهنده گستردگی و عمق تأثیر این شرکت‌ها، حتی در شرایطی است که بسیاری از این برنامه‌ها در فاز آزمایشی (پایلوت) بوده‌اند.

هدف اصلی این ائتلاف در حوزه توانمندسازی کارآفرینان زن، دستیابی به ۵ میلیون کارآفرین زن تا سال ۲۰۲۰ است. این برنامه‌ها بر توانمندسازی اقتصادی زنان در سراسر زنجیره ارزش شرکت‌ها متمرکز هستند. این شامل حمایت از زنانی است که در حال حاضر کسب‌وکاری دارند یا قصد راه‌اندازی کسب‌وکار جدیدی را دارند.


۳. راهبرد تعادل: مقیاس‌پذیری در کنار بومی‌سازی

یکی از چالش‌های اصلی در برنامه‌های توانمندسازی اقتصادی زنان، به‌ویژه برای شرکت‌های چندملیتی، یافتن تعادل مناسب بین مقیاس‌پذیری برنامه‌ها و اطمینان از مرتبط بودن آن‌ها در سطح محلی (بومی‌سازی) است.

۳.۱. چالش‌های مقیاس‌گذاری برنامه‌ها

طراحی یک برنامه برای مقیاس‌پذیری از ابتدا، یک “عمل تعادلی” دشوار است. خطر اصلی این است که شرکت‌ها به تعداد زیادی طرح آزمایشی (پایلوت) کوچک در مکان‌های مختلف ختم شوند که قابلیت مقیاس‌پذیری ندارند و در نتیجه، تأثیرگذاری محدودی خواهند داشت. هدف، طراحی آگاهانه برنامه‌ها برای مقیاس‌پذیری است.

از سوی دیگر، مقیاس‌پذیری سریع نیز نباید به قیمت از دست دادن اثربخشی برنامه تمام شود. بنابراین، یک تعادل ثابت بین سرعت مقیاس‌پذیری و حفظ اثربخشی لازم است.

۳.۲. اهمیت مشارکت‌های محلی و درک اکوسیستم

برای دستیابی به این تعادل، شرکت‌ها به طور عمدی با شرکایی همکاری می‌کنند که قابلیت مقیاس‌پذیری همراه با آن‌ها را دارند. این شرکا شامل دولت‌ها، سازمان‌های غیردولتی (NGOs) و سایر کسب‌وکارها هستند.

یک جنبه حیاتی در بومی‌سازی برنامه‌ها، همکاری با افراد محلی است که “حضور میدانی” دارند و اکوسیستم منطقه را می‌شناسند. این افراد می‌توانند آموزش‌ها و برنامه‌ها را به گونه‌ای سفارشی‌سازی کنند که نه تنها پذیرش آن‌ها را تضمین کنند، بلکه موانع منحصر به فرد فرهنگی و بازاری را درک کرده و برای موفقیت برنامه بر آن‌ها غلبه کنند. این رویکرد تضمین می‌کند که برنامه‌ها تا حد ممکن محلی و مرتبط باقی بمانند.

به عنوان مثال، یکی از سخنرانان تجربه خود را با Walmart به اشتراک گذاشت که بر اهمیت حفظ رویکرد فرهنگی محلی در عین مقیاس‌گذاری پروژه‌های بزرگ تأکید کرد.

۳.۳. نمونه‌های موفقیت‌آمیز

یک نمونه موفق از این رویکرد، همکاری در فیلیپین با TESDA، یک آژانس دولتی محلی در زمینه آموزش و منابع آموزشی است. از طریق این همکاری، ائتلاف قصد دارد تا سال ۲۰۲۰، ۲۰۰,۰۰۰ کارآفرین زن را آموزش دهد، که این زنان یا در حال حاضر کسب‌وکاری دارند یا قصد راه‌اندازی آن را دارند. رویکرد آموزشی این برنامه، فراتر از فیلیپین به سایر بازارهای آسیا نیز منتقل شده است.

دولت‌ها، کسب‌وکارهای دیگر و حتی کشورهای دیگر دعوت شده‌اند تا موفقیت‌ها و شکست‌های این برنامه را مشاهده کنند. این برنامه اکنون در حال مقیاس‌پذیری بیشتر در سایر مناطق جغرافیایی است، در حالی که همچنان بر حفظ ارتباط محلی و منطقه‌ای تأکید دارد.


۴. شمول دیجیتال و نقش فناوری در توانمندسازی زنان

دسترسی به داده‌ها، تلفن همراه و اطلاعات به طور فزاینده‌ای به عنوان یک عامل تعیین‌کننده در توانمندسازی اقتصادی زنان مطرح شده است.

۴.۱. پتانسیل تحول‌آفرین فناوری موبایل

شمول دیجیتال، به ویژه از طریق فناوری تلفن همراه، علاقه زیادی را در بین بازیگران مختلف ایجاد کرده است. آمارها نشان می‌دهد که امروزه بیش از چهار میلیارد تلفن همراه در جهان وجود دارد، که حتی از تعداد مسواک‌ها بیشتر است. این واقعیت، تلفن همراه را به “مهم‌ترین ابزار برای برابری زنان طی ۵۰ سال گذشته” تبدیل کرده است.

تلفن‌های همراه، ابزارهای چندگانه‌ای برای توانمندسازی زنان هستند، از کارآفرینی زنان گرفته تا دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی و آموزش. بسیاری از این کاربردها، تنها پنج سال پیش حتی قابل تصور نبودند.

برنامه Wireless Reach شرکت Qualcomm مثالی از این تعهد است. این برنامه بر استفاده از فناوری موبایل برای بهبود زندگی افراد در زمینه‌های کارآفرینی، مراقبت‌های بهداشتی، آموزش، امنیت عمومی، و به ویژه توانمندسازی زنان تمرکز دارد. بیش از ۱۹ پروژه خاص این برنامه به توانمندسازی زنان در این حوزه‌ها اختصاص یافته است. این نوع مشارکت نه تنها به بهبود زندگی مردم کمک می‌کند، بلکه با گسترش دسترسی افراد به فناوری موبایل، بازار محصولات شرکت را نیز توسعه می‌دهد و در نهایت به یک “کسب‌وکار خوب” تبدیل می‌شود.

۴.۲. موانع و چالش‌های دسترسی دیجیتال

با این حال، شمول دیجیتال، به جای یک فرصت مطلق، گاهی اوقات می‌تواند به یک مانع تبدیل شود. موانع کلیدی شامل موارد زیر است:

  • مشکلات شناسایی: برای استفاده از پول موبایلی (mobile money)، زنان همچنان نیاز به کارت شناسایی ملی دارند، که ممکن است دسترسی به آن برای همه میسر نباشد.
  • محدودیت‌های حمل‌ونقل: حتی اگر زنان از طریق تلفن همراه به اطلاعات قیمت محصولات خود دسترسی داشته باشند، اگر راهی برای رساندن محصولات خود به بازار یا حمل‌ونقل برای دسترسی به خدمات نداشته باشند، این اطلاعات بی‌فایده خواهد بود.
  • دسترسی به آموزش: دسترسی به داده‌ها، تلفن همراه و آموزش لازم برای استفاده مؤثر از آن‌ها همچنان یک چالش است.

این محدودیت‌ها نشان می‌دهند که فناوری به تنهایی کافی نیست و باید با راهکارهای دیگر برای غلبه بر موانع ریشه‌ای مانند تحرک و ارتباطات ترکیب شود.

۴.۳. لزوم نوآوری و رفع سوگیری‌ها

شکاف جنسیتی دیجیتال هم در کشورهای توسعه‌یافته و هم در کشورهای در حال توسعه یک مشکل عمده است. برای مقیاس‌پذیری برنامه‌های شمول دیجیتال، نیاز به همکاری گسترده با شرکت‌های فناوری و دولت‌ها وجود دارد. علاوه بر این، مسائل مربوط به حریم خصوصی، امنیت، و قابلیت اطمینان اینترنت نیز اهمیت زیادی دارند.

یک نکته مهم دیگر، اهمیت ایجاد محتوا توسط زنان و برای زنان در فضای اینترنت است. اینترنت کنونی اغلب توسط رویکردهای متفاوتی شکل گرفته است، و این امر می‌تواند مانعی برای شمول دیجیتال زنان باشد.

همچنین، در دنیای مبتنی بر داده و هوش مصنوعی، الگوریتم‌ها تمایل دارند سوگیری‌های موجود را در خود جای دهند. بنابراین، حضور زنان بیشتر در حوزه‌های الگوریتم‌ها و هوش مصنوعی می‌تواند به کاهش این سوگیری‌ها کمک کند. این نشان می‌دهد که توانمندسازی دیجیتال زنان باید شامل دسترسی، آموزش و همچنین مشارکت فعال در شکل‌دهی به آینده فناوری باشد.


۵. مواجهه با مقاومت و حساسیت‌های فرهنگی

توانمندسازی اقتصادی زنان، به ویژه در قالب “اقدام حمایتی” (affirmative action)، می‌تواند با مقاومت‌هایی مواجه شود، به‌خصوص اگر به عنوان یک سبک “غربی” که در ساختارهای اجتماعی دخالت می‌کند، دیده شود.

۵.۱. ماهیت جهانی نابرابری جنسیتی و الگوهای مقاومت

با وجود چالش‌ها، دیدگاه‌های مطرح شده در منابع حاکی از آن است که مردم در جهان در حال توسعه به شدت به دنبال تغییر هستند. با این حال، باید در نظر داشت که مقاومت در برابر بستن شکاف جنسیتی، یک پدیده جهانی است که هم در “شمال” و هم در “جنوب” وجود دارد. این مقاومت گاهی اوقات می‌تواند خطرناک باشد، بنابراین برنامه‌ریزی برای آن ضروری است.

مشکل نابرابری جنسیتی یک مشکل جهانی است و الگوی آن به قدری قدرتمند و فراگیر است که می‌توان آن را “از فضا نیز مشاهده کرد”. این یک “ویژگی عمیقاً انسانی” است که در تمام فرهنگ‌ها وجود دارد. این نابرابری، خاص یک منطقه یا فرهنگ نیست، بلکه یک موضوع بنیادی انسانی است.

مقاومت ممکن است ناشی از نگرانی‌های مربوط به از دست دادن وضعیت اجتماعی (status) باشد که اغلب از نگرانی‌های مالی مهم‌تر است. اگرچه زنان با کسب درآمد، تغییری خوشایند در خانواده ایجاد می‌کنند، اما از دست دادن وضعیت ممکن است برای مردان خانواده چالش‌برانگیز باشد.

۵.۲. رویکرد جامعه‌محور و جلب مشارکت مردان

برای موفقیت در برنامه‌های توانمندسازی زنان، جلب مشارکت مردان، پدران، برادران و پسران در این فرآیند حیاتی است. برنامه‌ها باید به گونه‌ای طراحی شوند که “دخالت” در ساختارهای اجتماعی به نظر نرسند.

برنامه Cocoa Life شرکت Mondelez در آفریقا و اندونزی مثالی بارز از رویکرد حساس فرهنگی است. این برنامه یک “رویکرد جامعه‌محور کامل” را اتخاذ می‌کند و مفاهیم جنسیت و توانمندسازی زنان را به شیوه‌ای ظریف و احترام‌آمیز معرفی می‌کند. آن‌ها ابتدا “ارزیابی نیازها” را انجام می‌دهند که شامل صحبت با رئیس روستا، جوانان، مردان و زنان به طور جداگانه است. این گفتگوها به آن‌ها کمک می‌کند تا صداهای همه را بشنوند و سپس جامعه را برای یافتن راه‌حل‌هایی برای مسائل خودشان گرد هم آورند.

هدف اصلی این است که زنان در این گفتگوها صدای خود را داشته باشند. این فرآیند اغلب با “تسهیل‌سازی” (fasciculation) یا راهنمایی آرام انجام می‌شود، نه دستکاری، تا اطمینان حاصل شود که زنان نقش مناسب خود را در جامعه ایفا می‌کنند.

تجربه نشان داده است که بسیاری از مردان این تغییر را به عنوان یک “برد-برد” می‌بینند. آنها ابراز خوشحالی می‌کنند که همسرانشان شادترند، مدیریت مالی خانواده بهتر شده است و بار مالی تنها بر دوش آن‌ها نیست. این نشان می‌دهد که با رویکرد صحیح، می‌توان مقاومت را کاهش داد و مشارکت همه اعضای جامعه را جلب کرد.

۵.۳. اهمیت درک از دست دادن جایگاه

همانطور که ذکر شد، نگرانی از دست دادن جایگاه اجتماعی، اغلب از نگرانی‌های مالی مهم‌تر است. این موضوع هم در کشورهای “شمال” و هم در “جنوب” صدق می‌کند. در حالی که درآمدزایی زنان معمولاً مورد استقبال قرار می‌گیرد، اما تغییر در پویایی قدرت و نقش‌های سنتی می‌تواند منجر به مقاومت شود. برنامه‌های موفق، این پویایی‌ها را درک کرده و به آن‌ها به شیوه‌ای حساس و سازنده رسیدگی می‌کنند تا افراد درگیر احساس تهدید نکنند، بلکه مزایای مشترک را درک کنند.


۶. منافع تجاری توانمندسازی زنان و لزوم مشارکت

پرسش اصلی برای دولت‌ها و سازمان‌های غیردولتی اغلب این است که “چه سودی برای شرکت‌ها در این کار است؟”. این موضوع برای ائتلاف GBC4WEE نیز اهمیت دارد، زیرا آن‌ها مایلند سایر کسب‌وکارها را نیز به مشارکت ترغیب کنند. گزارش ائتلاف ۱۵ منفعت مختلف برای کسب‌وکارها را درگیر شدن در توانمندسازی زنان شناسایی کرده است.

۶.۱. فراتر از سودآوری: ارزش‌های گسترده برای کسب‌وکارها

منافع توانمندسازی اقتصادی زنان برای کسب‌وکارها فراتر از صرفاً سود مالی است؛ این منافع به ارزش‌های گسترده‌تری می‌پردازند. برخی از این منافع کلیدی عبارتند از:

  • تثبیت عرضه (Stabilization of Supplies): این مورد به‌ویژه در بخش کشاورزی حائز اهمیت است. برای خرده‌فروشان یا تولیدکنندگانی که به محصولات کشاورزی خاصی به عنوان ماده اولیه نیاز دارند، ثبات و کیفیت عرضه حیاتی است. به عنوان مثال، محصولاتی مانند شکلات و قهوه که در معرض خطر هستند، می‌توانند از طریق توانمندسازی زنان کشاورز، عرضه پایدارتری داشته باشند.
  • افزایش بهره‌وری نیروی کار (Labor Productivity): توانمندسازی زنان به بهبود مهارت‌ها و مشارکت آن‌ها در نیروی کار منجر می‌شود، که در نهایت بهره‌وری کلی را افزایش می‌دهد.
  • جذب و حفظ کارکنان (Employee Recruitment and Retention): شرکت‌هایی که به توانمندسازی زنان اهمیت می‌دهند، می‌توانند استعدادهای بیشتری را جذب کرده و کارکنان خود را حفظ کنند.
  • عملکرد مالی (Financial Performance): مطالعات نشان داده‌اند که شرکت‌هایی با تنوع جنسیتی بالاتر، اغلب عملکرد مالی بهتری دارند.
  • روابط با دولت (Government Relations): مشارکت در برنامه‌های توانمندسازی زنان می‌تواند روابط شرکت‌ها با دولت‌ها را بهبود بخشد.

این منافع نشان می‌دهند که توانمندسازی زنان تنها یک عمل خیرخواهانه نیست، بلکه یک استراتژی هوشمندانه تجاری است که به ثبات بلندمدت و رشد اقتصادی کمک می‌کند. با توجه به روندهای جهانی مانند پیری جمعیت و تغییرات اقلیمی، نیاز به اقتصادهای مولدتر بیش از پیش احساس می‌شود، و نادیده گرفتن نقش زنان در این راستا می‌تواند عواقب جدی داشته باشد.

۶.۲. نقش دولت‌ها، سازمان‌های غیردولتی و سایر ذینفعان

مشارکت بین بخش خصوصی، دولت‌ها و سازمان‌های غیردولتی (NGOs) یک الگوی رایج در این زمینه است. در حالی که همکاری با سازمان‌های غیردولتی و سایر کسب‌وکارها رایج‌تر به نظر می‌رسد، مشارکت با دولت‌ها نیز اهمیت زیادی دارد. بسیاری از دولت‌ها مشتاق همکاری با بخش خصوصی هستند، اما نیاز به درک بهتری از نحوه عملکرد کسب‌وکارها و جایگاه آن‌ها در یک تصویر بزرگتر دارند تا همکاری‌ها آسان‌تر شود.

نمونه موفقیت‌آمیز همکاری با دولت: شرکت Qualcomm مشارکتی در کره جنوبی با “Community Care Chest of Seoul” آغاز کرد که یک سازمان غیردولتی بود و بر جمعیت سالخورده متمرکز بود. این پروژه یک دستگاه “اینترنت اشیا” (IoT) بود که ارائه‌دهندگان مراقبت‌های بهداشتی را قادر می‌ساخت با سالمندان در خانه‌هایشان ارتباط برقرار کنند. این پروژه چنان موفق بود که شهر سئول آن را به عهده گرفت و در سراسر شهر گسترش داد. این نمونه نشان می‌دهد که چگونه یک پروژه پایلوت موفق در بخش خصوصی می‌تواند توسط دولت به مقیاس بزرگتری برسد.

نقش دولت در تغییر اکوسیستم: توانمندسازی زنان به توانایی دولت‌ها برای تغییر اکوسیستم‌های قانونی و نظارتی نیز بستگی دارد. دولت‌ها نقش حیاتی در ایجاد یک محیط حمایتی ایفا می‌کنند. همانطور که در منابع ذکر شده است، بسیاری از دولت‌ها در حال حاضر مقرراتی را برای تسهیل دسترسی زنان به خدمات مالی (مانند افتتاح حساب بانکی) تغییر داده‌اند. با این حال، همچنان موانع عملی مانند نیاز به شناسایی رسمی و موانع اخلاقی-فرهنگی (مانند تصور نادرست از این که زنان نباید پول خود را از مردان پنهان کنند، در حالی که برای مردان چنین انتظاری وجود ندارد) وجود دارد که نیاز به توجه دولت‌ها و ذینفعان دیگر دارد.


۷. غلبه بر چالش‌ها: دیدگاه‌های انتقادی و موانع ساختاری

مشارکت شرکت‌های چندملیتی در توانمندسازی زنان، همواره بدون چالش و انتقاد نیست.

۷.۱. پاسخ به انتقادات از رویکرد مبتنی بر کسب‌وکار

برخی از انتقادات مطرح شده علیه رویکرد کسب‌وکار محور به توانمندسازی زنان، این برنامه‌ها را بخشی از “جهانی‌سازی نئولیبرالی” یا تلاش برای ایجاد یک “نیروی کار همگن” برای خدمت به “غول جهانی‌سازی” می‌دانند. همچنین، این انتقاد وجود دارد که این برنامه‌ها تنها بر راه‌حل‌های بازار یا تغییرات در سطح فردی تمرکز می‌کنند و نه تغییرات سیستمی.

اما پاسخ‌دهندگان در منابع، این انتقادات را “ضعیف اطلاع‌رسانی شده و اغلب بی‌دقت” توصیف می‌کنند. آنها تأکید می‌کنند که هیچ‌کس در این برنامه‌ها اعتقادی به این ندارد که “همه مشکلات را می‌توان با بازار حل کرد”. این نوع دیدگاه را “جنون محض” می‌دانند.

در واقع، این گروه از شرکت‌ها تمرکز زیادی بر تغییر در سطح سیستمیک دارند. به عنوان مثال:

  • فراهم کردن تسهیلات اعتباری بین‌المللی: برای دسترسی زنان به سرمایه.
  • برنامه‌های آموزشی برای بانک‌ها: برای تغییر رویکرد آنها نسبت به زنان.
  • فرصت‌های تدارکات شرکتی و دولتی: برای خرید از کسب‌وکارهای تحت رهبری زنان.
  • همکاری با مرکز تجارت بین‌الملل (International Trade Center): برای شناسایی و حمایت از کسب‌وکارهای تحت رهبری زنان.

این اقدامات نشان‌دهنده یک رویکرد جامع و سیستمی است که فراتر از صرفاً “روابط عمومی” است؛ در واقع، این برنامه‌ها “بسیار گران” هستند و انجام آنها صرفاً برای روابط عمومی، توجیه اقتصادی ندارد.

۷.۲. موانع قانونی، اجتماعی و روانی

نابرابری جنسیتی ریشه‌ای عمیق در فرهنگ، قانون و حتی ذهنیت افراد دارد. موانعی که زنان با آن‌ها روبرو هستند، بسیار بیشتر از صرفاً فرصت‌های تجاری است. این موانع شامل:

  • محدودیت‌های زمانی: به دلیل بار مراقبت از خانواده، کودکان و سالمندان.
  • هنجارهای اجتماعی: که نقش‌های جنسیتی خاصی را تحمیل می‌کنند.
  • عدم توانایی کنترل پول نقد: حتی اگر زنان درآمد داشته باشند، ممکن است کنترل آن را نداشته باشند.
  • محدودیت‌های حرکتی (Mobility Constraints): که دسترسی به بازارها یا خدمات را دشوار می‌کند.
  • تهدید دائمی خشونت: که می‌تواند فعالیت‌های اقتصادی زنان را محدود کند.
  • دسترسی متفاوت به آموزش: شکاف در دسترسی به فرصت‌های آموزشی.

ابعاد قانونی: در حالی که بسیاری از دولت‌ها تغییراتی در مقررات (مانند الزامات برای افتتاح حساب بانکی) ایجاد کرده‌اند، محدودیت‌های عملی و “مشکلات اخلاقی” همچنان باقی است. به عنوان مثال، در حالی که برای مردان پذیرفته شده است که پول خود را از همسرانشان پنهان کنند، برای زنان، انجام همین کار با پول خودشان “غیراخلاقی” تلقی می‌شود. این چالش‌ها نشان می‌دهند که تغییرات قانونی باید با تغییرات فرهنگی و اجتماعی همراه باشند.

کلیشه‌های مضر: کلیشه‌هایی مانند “زنان نمی‌توانند با اعداد کار کنند” یا “زنان نمی‌توانند تجهیزات سنگین را بلند کنند”، موانع بزرگی هستند. این‌ها “حرف‌های بی‌پایه و اساس” و “علم بدی” هستند و در واقع ریشه در فرهنگ دارند تا تفاوت‌های ذاتی. عملکرد زنان در آزمون‌های ملی نشان داده که شکاف‌ها بسته شده‌اند، و هر شکافی که باقی مانده، مستقیماً با شاخص جنسیتی مجمع جهانی اقتصاد مرتبط است، نه تفاوت‌های مغزی.

روانشناسی خود محدود کننده: حتی خود زنان نیز ممکن است درگیر یک “شرطی‌سازی ذهنی” باشند، مثلاً با گفتن “من در ریاضی خوب نیستم”. این امر نیازمند تغییر در ذهنیت و خودآگاهی زنان است.

۷.۳. مبارزه با کلیشه‌ها و سوگیری‌های پنهان

بخش فناوری و مالی، به شدت مردانه هستند. در بخش فناوری، قلدری و کنار گذاشتن زنان همچنان یک مشکل جدی است. در بخش مالی نیز، زنان در مقایسه با مردان، دسترسی بسیار کمتری به خطوط اعتباری کسب‌وکارهای سنتی دارند، حتی اگر صاحب درصد قابل توجهی از کسب‌وکارهای کوچک و متوسط (SMEs) باشند. برای مثال، در ایالات متحده و لبنان، تقریباً ۳۰ درصد از SMEها متعلق به زنان هستند، اما کمتر از ۵ درصد از وام‌های تجاری معمولی را دریافت می‌کنند.

این وضعیت به دلیل “داده‌های تفکیک‌نشده جنسیتی” (sex-disaggregated data) بدتر می‌شود. بانک‌های مرکزی و بخش بانکی، معمولاً داده‌ها را بر اساس جنسیت تفکیک نمی‌کنند، زیرا “فکر نمی‌کنند مهم است”. اما جایی که این کار انجام شده است، زنان به عنوان مشتریان بسیار خوب بانک‌ها ظاهر شده‌اند. بنابراین، قابل مشاهده کردن زنان و دستاوردهایشان از طریق داده‌های صحیح، بسیار مهم است. اینجاست که دولت‌ها نیز نقش دارند، زیرا گاهی اوقات مقررات، مانع از تفکیک داده‌ها می‌شوند.


۸. توانمندسازی کسب‌وکارهای کوچک و متوسط (SMEs) تحت رهبری زنان

تمرکز بر توانمندسازی اقتصادی زنان، اغلب شامل حمایت از کسب‌وکارهای کوچک و متوسط (SMEs) تحت رهبری زنان است.

۸.۱. چالش‌های مشترک SMEهای زن

زنان صاحب SMEها، چه در کشورهای توسعه‌یافته و چه در کشورهای در حال توسعه، مسائل بسیار مشابهی دارند. تنها “تزئینات ظاهری” تفاوت دارد، اما ریشه‌های مشکلات تا حد زیادی یکسان است. این امر نیاز به یک رویکرد جهانی به این مسئله را برجسته می‌کند.

به عنوان مثال، در صنعت هنر، نامرئی بودن زنان، مشابه وضعیت آن‌ها در اقتصاد، یک چالش است.

۸.۲. نقش شرکت‌های بزرگ در زنجیره تأمین

شرکت‌های چندملیتی می‌توانند از طریق زنجیره‌های تأمین گسترده خود، به طور قابل توجهی از SMEهای تحت رهبری زنان حمایت کنند. این شرکت‌ها اغلب تامین‌کنندگان خدمات یا محصولات هستند.

Walmart، به عنوان مثال، رویکردهای مشخصی برای حمایت از کسب‌وکارهای تحت رهبری زنان دارد:

  • تشویق تامین‌کنندگان رده اول: Walmart از تامین‌کنندگان اصلی خود (Tier 1 suppliers) می‌خواهد که از کسب‌وکارهای تحت رهبری زنان استفاده کنند.
  • ردیابی تامین‌کنندگان رده دوم: Walmart میزان خرید تامین‌کنندگان اصلی خود را از سایر کسب‌وکارهای تحت رهبری زنان (Tier 2 suppliers) ردیابی می‌کند. این کار، به SMEهای کوچک‌تر که هنوز سطح پیچیدگی لازم برای خدمت‌رسانی مستقیم به یک شرکت بزرگ را ندارند، اجازه می‌دهد تا تجربه کسب کرده و رشد کنند.
  • تشویق تنوع در تیم‌های تامین‌کنندگان: Walmart از تامین‌کنندگان بزرگ خود می‌خواهد که هر سال ترکیب قومی و جنسیتی تیم‌های خود را که به حساب‌های Walmart خدمت‌رسانی می‌کنند، گزارش دهند. این گزارش‌ها شامل سطوح مختلف شغلی، از مدیران میانی تا رهبران کلیدی حساب، هستند. هدف این است که با افزایش آگاهی از اینکه یک تیم متنوع، مشتریان را بهتر منعکس می‌کند و بهره‌ورتر است، “سوزن را حرکت دهیم”.

این رویکردها بر ردیابی نه تنها تعداد زنان، بلکه سطح شغلی و حرکت آن‌ها در سازمان‌ها تأکید دارند. این کار از طریق سیستم‌های گزارش‌دهی انجام می‌شود، اما بدون تحمیل سهمیه (quota) یا نام‌گذاری و شرمساری (naming and shaming). در عوض، شرکت‌ها می‌توانند جایگاه خود را در مقایسه با سایرین مشاهده کرده و به منابعی برای بهبود تنوع تیم‌های خود دسترسی پیدا کنند.

۸.۳. اهمیت داده‌های تفکیک‌شده جنسیتی

همانطور که پیشتر ذکر شد، فقدان داده‌های تفکیک‌شده جنسیتی در بخش مالی، به ویژه در مورد اعطای وام به SMEها، یک مانع بزرگ است. بانک‌ها اغلب این داده‌ها را جمع‌آوری نمی‌کنند. اما مطالعات موردی مانند یک بانک در لبنان که توسط Goldman Sachs پشتیبانی می‌شود، نشان داده‌اند که زنان مشتریان اعتباری بسیار خوبی هستند. بنابراین، قابل مشاهده کردن این واقعیت از طریق داده‌ها، برای ترغیب بخش مالی به سرمایه‌گذاری بیشتر در SMEهای تحت رهبری زنان حیاتی است. دولت‌ها نیز می‌توانند با تغییر مقرراتی که مانع از جمع‌آوری این داده‌ها می‌شوند، در این زمینه کمک کنند.


۹. راهکارهای عملی و نگاه به آینده

پرداختن به توانمندسازی اقتصادی زنان نیازمند یک رویکرد چندوجهی و عملی است.

۹.۱. دسترسی به اعتبار و بازار

یکی از چالش‌های مهم برای زنان در مناطق روستایی، دسترسی به اعتبار و سپس رساندن محصولاتشان به بازار است، به‌ویژه در مناطقی با مشکلات حمل‌ونقل و زیرساخت‌های ضعیف. این نیاز به راهکارهای خلاقانه دارد:

  • رسیدن به زنان در محیط‌های امن: برنامه‌ها باید به گونه‌ای طراحی شوند که آموزش و ظرفیت‌سازی را در محیط‌های امن و قابل دسترسی برای زنان ارائه دهند. این می‌تواند شامل استفاده از اتوبوس‌ها برای رسیدن به تعاونی‌های کشاورزان در مناطق روستایی، یا استفاده از فضاهای محلی امن در فاولاهای برزیل (با کمک سازمان‌های غیردولتی محلی که زبان و فرهنگ را می‌شناسند) باشد.
  • اهمیت دوری از فضاهای ناامن یا گران‌قیمت: زنان نباید مجبور شوند به مکان‌هایی بروند که برایشان ناامن یا گران است.
  • نوآوری در دسترسی به اعتبار: برای مناطقی با مشکلات تحرک، روش‌های نوآورانه برای رساندن اعتبار به زنان و همچنین کمک به آن‌ها برای رساندن کالاها به بازارهای داخلی یا بین‌المللی ضروری است.

۹.۲. رسیدگی به بار مراقبت و زمان فقر

بار مراقبت از کودکان، سالمندان و بیمارداران، مهمترین دلیل کمتر کار کردن یا رشد کمتر زنان در اقتصاد جهانی است. این “بار مراقبت” یک چالش اساسی است. این مسئله نه تنها یک موضوع اجتماعی، بلکه یک مسئله اقتصادی کلان نیز هست.

پیامدهای جمعیتی: عدم رسیدگی به بار مراقبت منجر به نرخ پایین مشارکت زنان در نیروی کار و نرخ پایین باروری می‌شود. در بسیاری از کشورها، به ویژه در اروپا، نرخ باروری به زیر نرخ جایگزینی رسیده است، و در برخی کشورها مانند آلمان، به “نقطه بی‌بازگشت” رسیده‌اند. این بدان معناست که زنان باید بین کار و فرزندآوری یکی را انتخاب کنند.

اثرات اقتصادی و اجتماعی: این روند می‌تواند منجر به “فروپاشی قطار” (train wreck) شود، زیرا خدمات اجتماعی و بازارهای مصرف‌کننده آسیب خواهند دید. رسیدگی به این بار مراقبت، برای بهره‌وری اقتصادی و پایداری اجتماعی حیاتی است.

۹.۳. نقش آموزش و تبلیغات

آموزش و آگاهی‌سازی در تغییر کلیشه‌ها و ذهنیت‌ها نقش حیاتی دارد. نیاز است که کلیشه‌های منفی در مورد توانایی‌های زنان (مانند ریاضیات یا مهندسی) به چالش کشیده شوند.

تبلیغات: شرکت‌های بزرگ تبلیغاتی و بازاریابی، با بودجه‌های عظیم خود، می‌توانند نقش مهمی در تغییر داستان‌های جنسیتی ایفا کنند. در حالی که تبلیغات در گذشته کلیشه‌ها را تقویت می‌کردند (مانند دستکش لاتکس برای زنان برای شستن ظرف)، اکنون پتانسیل برای تغییر این روایت‌ها بدون “پند و موعظه” یا “بالا به پایین” وجود دارد.

۹.۴. اقدام جمعی و مشارکت‌های همه‌جانبه

برای حل مشکل توانمندسازی اقتصادی زنان، “اقدام جمعی برای زنان” بسیار مهم است. زنان نیاز به صدایی دارند که تنها یک فرد نباشد، زیرا مشکلات آن‌ها اغلب فردی‌سازی شده و نادیده گرفته می‌شوند.

همکاری‌های چندبخشی: این امر شامل همکاری بین دولت‌ها، سازمان‌های غیردولتی، بخش خصوصی، و همچنین جنبش‌های گسترده‌تر جامعه مدنی و اتحادیه‌ها است. سازمان‌هایی مانند Oxfam و Care (سازمان‌های غیردولتی) در پیشگامی همکاری با بخش خصوصی فعال بوده‌اند. اتحادیه‌ها نیز می‌توانند نقش مهمی در این زمینه ایفا کنند.

این مشارکت‌های چندبخشی، با درک و همکاری بین بخش‌های مختلف (عمومی، خصوصی، و غیرانتفاعی)، می‌تواند به ایجاد راهکارهای جامع‌تر و پایدارتر منجر شود.


۱۰. نتیجه‌گیری

توانمندسازی اقتصادی زنان یک ضرورت جهانی است که فواید گسترده‌ای برای جوامع و اقتصادها به ارمغان می‌آورد. ائتلاف جهانی کسب‌وکار برای توانمندسازی اقتصادی زنان، با تجربه و دامنه نفوذ عظیم خود، نقش مهمی در این راستا ایفا می‌کند. موفقیت این برنامه‌ها در گرو یافتن تعادل ظریف بین مقیاس‌پذیری و بومی‌سازی است، که نیازمند درک عمیق فرهنگ‌های محلی و همکاری با افراد “حضور میدانی” است.

فناوری، به ویژه تلفن همراه، پتانسیل تحول‌آفرینی عظیمی دارد، اما موانع ساختاری مانند عدم دسترسی به شناسایی و حمل‌ونقل، و همچنین شکاف دیجیتال و سوگیری‌های الگوریتمی، باید برطرف شوند. مواجهه با مقاومت‌های فرهنگی، از طریق رویکردهای حساس و جامعه‌محور و جلب مشارکت مردان، امکان‌پذیر است، زیرا منافع این برنامه‌ها اغلب برای همه “برد-برد” است.

منافع تجاری شرکت‌ها، از جمله تثبیت عرضه، افزایش بهره‌وری، و بهبود روابط دولتی، یک انگیزه قوی برای مشارکت بخش خصوصی است. با این حال، مهم است که این رویکردها به عنوان راهکارهای صرفاً بازاری تلقی نشوند؛ بلکه آن‌ها درگیر تغییرات سیستمی عمیق هستند. موانع قانونی، اجتماعی، و روانشناختی، از جمله کلیشه‌ها و بار مراقبت، باید به طور جامع مورد توجه قرار گیرند.

توانمندسازی کسب‌وکارهای کوچک و متوسط تحت رهبری زنان، با استفاده از نفوذ شرکت‌های بزرگ در زنجیره‌های تأمین و از طریق جمع‌آوری داده‌های تفکیک‌شده جنسیتی، یک حوزه حیاتی برای توسعه است. در نهایت، راهکارهای عملی نیازمند نوآوری در دسترسی به اعتبار، رسیدگی به بار مراقبت، تغییر ذهنیت‌ها از طریق آموزش و تبلیغات، و مهم‌تر از همه، اقدام جمعی و مشارکت‌های همه‌جانبه بین بخش خصوصی، دولت‌ها، سازمان‌های غیردولتی، و جامعه مدنی است. این تلاش‌های مشترک است که می‌تواند راه را برای توانمندسازی کامل اقتصادی زنان هموار سازد و به یک آینده عادلانه‌تر و شکوفاتر برای همه منجر شود.

 

 


بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *