جلسه کوچینگ

جلسه کوچینگ


چگونه از تکنیک‌های کوچینگ عمیق در یک جلسه کوچینگ استفاده کنیم | ریچ لیتوین

آیا می‌دانید، یکی از قدرتمندترین راه‌هایی که می‌توانید در زمانه‌ی امروز تأثیر بگذارید و تغییر را تسهیل کنید، چیست؟

این است که بتوانید نتایج تصاعدی را با مشتریان خود ایجاد کنید.

چگونه می‌توان این کار را انجام داد؟

امروز من قصد دارم یک جلسه‌ی کوچینگ (مربیگری) را توسط ریچ لیتوین، مربی برجسته، تجزیه و تحلیل کنم و به شما نشان دهم که چگونه شما نیز می‌توانید نتایج تصاعدی را با مشتریان خود ایجاد کنید.

coaching for managers
coaching for managers

پس بزن بریم.

صبر کن، صبر کن، صبر کن.

قبل از شروع، از شما دعوت می‌کنم دکمه‌ی سابسکرایب (مشترک شدن) را بزنید.

این اساساً به شما امکان می‌دهد هر بار که یک ویدیوی جدید را درست در اینجا در یوتیوب منتشر می‌کنیم، یک اعلان دریافت کنید، که برای شما عالی خواهد بود زیرا می‌دانید چه زمانی GM اطلاعات، دانش و بینش در این کانال منتشر می‌شود.

پس پیش بروید و دکمه‌ی سابسکرایب را بزنید و حالا بزن بریم.

یکی از راه‌هایی که من دیده‌ام خودم در کوچینگ بهتر و بهتر می‌شوم، این است که مربیان ماهر را در حال انجام کارشان در مقابل خودم تماشا کنم و آن را تجزیه و تحلیل کنم تا واقعاً بگویم، اوه، این کاری است که آنها انجام می‌دهند، اوه، این اتفاقی است که می‌افتد، اوه، من می‌توانم این کار را انجام دهم، اوه، من می‌توانم آن کار را انجام دهم.

و این مشاهده به من کمک کرده است تا در مهارت‌های مختلفی که به عنوان یک مربی نیاز دارید، بهتر و بهتر شوم.

این یک راه عالی برای یادگیری و دیدن بسیاری از اصولی است که ممکن است از نظر تئوری بدانید، اما عملاً هرگز در عمل ندیده‌اید.

حالا، در این ویدیو، من یکی از جلساتی را که ریچ در یکی از رویدادهای ما به صورت زنده در مقابل حدود 500 نفر انجام داد، انتخاب کرده‌ام، درست است؟

بنابراین آنچه در شرف تماشای آن هستید، یک مربی ماهر است که نمایشی از کاری که انجام می‌دهد را نشان می‌دهد، در حالی که همزمان با مخاطبان 400، 500 نفری که آنجا هستند تا گوش دهند و بفهمند که واقعاً چه اتفاقی می‌افتد، ارتباط برقرار می‌کند.

بنابراین من به سراغ لپ تاپم می‌روم و این را تماشا می‌کنم، اما ما آن را برای شما تجزیه و تحلیل می‌کنیم و سپس گاهی اوقات ریچ نیز آنچه را که انجام داده است برای شما تجزیه و تحلیل می‌کند.

پس بیایید این مهمانی را شروع کنیم.

  • صدای بینش “وای” نیست.

منظورم این است که اگر شما یک مربی باشید و مشتری بگوید “وای”، باحال است.

صدای واقعی بینش، “ها” است.

  • من می‌خواستم نشان دادن را شروع کنم، اما این (نکته) را هنوز به مراجعان روی صحنه نیاورده است، اما این یک نکته بسیار مهم است که باید به خاطر داشته باشید این است که “وای” ممکن است اتفاق بیفتد یا نیفتد، اما هدف شما این است که “ها” را بگیرید، زیرا این جایی است که بینش واقعاً رخ داده است.

  • زیرا “ها” لحظه‌ای است که دنیای شما تغییر می‌کند.

آیا این واقعاً می‌تواند باشد، آیا این ممکن است؟

و بنابراین همانطور که امروز این کوچینگ در عمل را تماشا می‌کنید، دعوت من از شما این است که به خودتان اجازه دهید در اینجا تغییر کنید.

اگر شما یک مربی هستید، می‌توانید من را تماشا کنید، و من این را دوست دارم، آن را دوست ندارم.

شما می‌توانید خودتان را در جایگاه مربی قرار دهید، اما من از شما دعوت می‌کنم که خودتان را در جایگاه مشتری نیز قرار دهید، همانطور که بازی می‌کنیم.

بنابراین من می‌خواهم دو نفر را روی صحنه بیاورم، میبل و کاساندرا، لطفاً آنها را تشویق کنید.

من دو پسر کوچکم را امروز در بین تماشاچیان دارم.

سلام بچه‌ها، بیایید بنشینید.

متشکرم.

سلام، بنابراین من می‌خواهم از شما دعوت کنم که آنها را نادیده بگیرید.

بیایید فرض کنیم که فقط ما سه نفر در اتاق هستیم برای یک لحظه، بیایید برای شما میکروفون بیاوریم.

اول کاساندرا، ممنون.

سلام؟

  • سلام.

  • از اینکه بله گفتید که اینجا با من باشید، متشکرم.

  • خواهش می‌کنم، باعث افتخار من است.

  • بیایید بازی کنیم.

و من یک لحظه مکث می‌کنم زیرا گاهی اوقات به عنوان یک مربی، قدرت واقعی در گوش دادن است و آن گوش دادن به بدن خودم است و متوجه می‌شوم، اوه، من هنوز کاملاً حاضر نیستم، بنابراین نمی‌توانم شروع کنم.

و من می‌خواهم (شروع کنم) چون 400 نفر من را تماشا می‌کنند، اما گوش دادن قدرتمندترین بخش کوچینگ عمیق است.

  • بنابراین من می‌خواستم اینجا مکث کنم تا این نکته‌ی خاص را که ریچ می‌گوید، جا بیندازم.

ممکن است چیزی به نظر برسد که او فقط انجام می‌دهد، اما ببینید چگونه، و من این را از او یاد گرفته‌ام، به هر حال.

پس همه‌ی تحسین‌ها برای اوست که به من نشان داد اشکالی ندارد اگر قبل از پاسخ دادن یا قبل از شروع ارتباط، نیاز به کُند کردن سرعت داشته باشید، زیرا خیلی وقت‌ها ما به‌عنوان مربی احساس می‌کنیم، اوه، تعداد مشخصی ساعت یا دقیقه وجود دارد که شما برای انجام این کار خاص اختصاص داده‌اید، و ما باید در اسرع وقت به آن برسیم.

و این ممکن است از نظر تئوری درست به نظر برسد، اما کاری که ریچ انجام داد این است که گفت، حتی اگر زمان مشخصی برای صحبتش داشته باشد، او گفت، من یک دقیقه وقت می‌گیرم زیرا من مکث می‌کنم، سرعت را کم می‌کنم، در حال حاضر به مکالمه حاضر می‌شوم.

این بسیار بسیار مهم است، و من فکر می‌کنم این یک مهارت ماهرانه است که بتوانید این کار را انجام دهید.

و بیایید ببینیم بعدش چه اتفاقی می‌افتد.

  • گوش دادن عمیق.

سلام، و حالا من کمی حاضرتر هستم زیرا آنچه واقعی است را می‌گویم، باشه.

کاساندرا، فرض کنیم ما سه سال دیگر با هم جمع می‌شویم و شما این کلمات را می‌گویید، “وای خدای من ریچ”.

و شما می‌گویید، “وای خدای من، الان سال 2029 است، و زندگی من هم از نظر شخصی و هم از نظر حرفه‌ای دگرگون شده است”، در مورد چه چیزی صحبت می‌کردید؟

به من چه می‌گفتید؟

  • من قطعاً در مورد… صحبت می‌کردم.

  • کلاسیک، و این سوال شگفت‌انگیز ابتدایی، اینطور نیست؟

مشتری را فوراً در آینده‌ی آنچه که وضعیت آن موقع می‌شد و غیره قرار می‌دهد.

و او واقعاً آن را در یک ثانیه تشخیص می‌دهد، من می‌خواهم آن را به شما نشان دهم، اما می‌خواستم این بازتاب را درست اینجا بیاورم، تا شما بگویید، باشه، این یک قطعه‌ی عالی درست اینجاست که او مکالمه را در یک سناریوی آینده تنظیم می‌کند زیرا به او امکان می‌دهد بعداً مکالمه‌ای را در زمینه‌ی امروز داشته باشد.

بنابراین دیدن نحوه‌ی پیشروی این بسیار جالب است، اما این یکی از مهم‌ترین چیزهایی است که من در دوران حرفه‌ای خود به عنوان یک مربی یاد گرفته‌ام، این است که همیشه مشتری خود را در آینده قرار دهید زیرا به شما امکان می‌دهد مکالمه‌ی قدرتمندتری داشته باشید.

بهش فکر کن.

او تازه این دختر را در جلسه ملاقات کرده است و بلافاصله به این نکته رسید که او را به مکالمه‌ای ببرد که در آن بتواند گفتگوی معنادارتری داشته باشد.

این درخشان است، به تماشا ادامه دهید.

  • صحبت در مورد اینکه از نظر شخصی می‌دانید، من یک بچه در راه دارم، و ما تازه…

  • پس بیایید اینجوری انجامش دهیم.

اجازه دهید شما را در زمان به جلو ببریم.

به جای اینکه به من بگویید چه چیزی به من می‌گفتید، می‌دانید چی؟

اینجا مایندولی یو است.

و ما دوباره با هم برگشتیم و من شما را دوباره روی صحنه آوردم تا ببینم چه اتفاقی افتاده است.

پس اول از همه به خاطر بچه تبریک می‌گویم.

  • ممنون.

  • من پوزه‌بند زده‌ام.

  • ما خیلی هیجان زده هستیم.

  • بسیار خب.

  • در غیر این صورت، کسب و کار فوق العاده بوده است.

ما در شرف افتتاح یک مکان جدید در خارج از ایالات متحده هستیم و کار روی برنامه فرزندخواندگی خود را شروع کرده‌ایم.

  • در مورد آن بیشتر به من بگو.

این روزها تجارت چه می کند؟

  • خب، ما می توانیم به کارآفرینان بسیار بیشتری دسترسی پیدا کنیم و زندگی صاحبان مشاغل کوچک را فقط با حذف تمام آشغال‌هایی که آنها خودشان را درگیر آن در زندگی روزمره کسب و کارشان می‌بینند، تغییر دهیم و آنها را به کاری که می‌خواهند انجام دهند برگردانیم.

بنابراین، می‌دانید، ما در حال افتتاح یک مکان دیگر هستیم.

این فقط مکان منطقه‌ی خلیج سان فرانسیسکو من نیست، بلکه مکان دیگری در جای دیگری از جهان است که می‌توانیم کار را به زبان‌های دیگر و همه چیز شروع کنیم.

  • به من بگو چون من انرژی تو را در حال افزایش احساس می کنم.

مثلاً چه چیزی در مورد آن هیجان انگیز است، آره این لبخند؟

  • خب، من این چیز کوچولوی خاص را دارم که بعضی از مردم دوست دارند به آن وسواس فکری بگویند و من واقعاً از یافتن چیزهای کوچکی که زندگی مردم را تغییر می دهند و واقعاً وارد گوشت و پوست چیزی شدن و سپس فقط پوف، نشان دادن تنها چیزی که می‌تواند به هم دوخته شود یا در سیستم‌ها و زندگی خودشان دوخته شود تا کارها را آسان‌تر کند، لذت می‌برم.

  • پس آن چیزی که برای اکثر مردم وسواس فکری نامیده می‌شود، در واقع همان چیزی است که آسان‌تر است؟

  • دقیقاً، بله.

این فقط تشخیص الگو است و سپس یافتن الگوهایی که بیشترین تأثیر را دارند و سپس پیاده سازی آنها و دیدن اینکه چشم‌های مشتری روشن می‌شود، درست مثل اینکه، خدای من، من بالاخره فضایی برای خودم دارم.

من عاشق آن پاسخ هستم.

  • بله، دیدن اینکه چشم‌های مشتری روشن می‌شود، مثل اینکه انرژی زیادی را وارد بدن من می‌کند وقتی آن را می‌بینم.

بنابراین من کاملاً آن را درک می‌کنم.

پس من را به سه سال قبل برگردان.

یادت میاد اون موقع که جلوی اون جمع نشسته بودیم روی صحنه.

اون موقع چه چیزی تو رو عقب نگه می داشت؟

  • چه سوال درخشانی.

دیدید ریچ چقدر زیبا توانست یک مکالمه‌ی آینده محور، مکالمه‌ای که در آینده در حال وقوع بود را به عنوان زمان حال در نظر بگیرد و حالا یک شرایط فعلی را به عنوان چیزی که در گذشته اتفاق افتاده است، تغییر دهد تا کمی بیشتر توضیحش دهد، فکر می کنم بعداً در این ویدیو، بیایید ببینیم چه اتفاقی می افتد.

  • بیشتر فرسودگی، فرسودگی ناشی از شغل شرکتی و چهار سال و نیم کم خوابی و کار بی وقفه.

و سپس.

  • آیا این فقط، و کمی در مورد زمان به من بگویید، من تصور می کنم که این بخشی از داستان شما حتی قبل از آن بود، که شما آن را به عنوان یک داستان می دانستید، زیرا آنچه را که من در آینده می شنوم این است که این همان چیزی است که شما به دیگران کمک می کنید از آن اجتناب کنند، آیا آن را واقعاً در زندگی خودتان می دانید؟

  • اوه، قطعا، بله.

برای چند ماه اکنون شرکت خودم را در ابتدای آن سال راه اندازی کردم، درست است.

و برای کمک به دیگران برای جلوگیری از مشکلاتی که خودم با آن روبرو بودم.

بنابراین، می‌دانید، زندگی‌ام را دوباره سر و سامان دادن و عزت نفس خودم را پس گرفتن زیرا من آن را خیلی سخت به اداره‌ی این شرکت دیگر گره زده بودم و تمام زندگی‌ام را صرف کردم.

  • داشتی چیکار می کردی، اون شرکت دیگه چی بود؟

  • یه شرکت مالیاتی بود.

  • و شما آن را برای شخص دیگری اجاره کردید؟

  • بله، بله، من مدیر بودم و چهار سال از زندگی ام را صرف تلاش برای دور نگه داشتن او از مواد مخدر و افزایش شرکت او کردم، که تا زمانی که رفتم سه برابر شد، اما باعث شد که من زندگی شخصی و زندگی معنوی و همه چیز دیگرم را از دست بدهم، فقط به این دلیل که خودم را با کار مشغول کردم، چون چیزی است که من دوست دارم و در آن خوب هستم، اما در عین حال، مرزها یک چیز هستند.

  • بله، بنابراین من می‌خواهم کمی با مخاطبان صحبت کنم و از آنها بپرسم، چه کسی آن احساس داشتن شغلی را که خیلی دوستش دارند، می داند که در واقع سخت است که از آن جدا شد زیرا کار کردن خیلی خوب است.

چه کسی این یکی را می داند؟

بله، من تصور می کنم افراد زیادی در این اتاق، پس ما تنها نیستیم، من آن را هم می دانم.

من به مکالمه گوش می دهم، اما به دیدگاهی که مشتریم از آن می آید نیز گوش می دهم.

من می خواهم ببینم او چگونه دنیای خود را می بیند.

بنابراین من درک می کنم که گذشته چگونه بوده است، چگونه فرسوده بودید، دیدگاهی که در آینده دارید که می خواهید به کجا بروید.

این را بالا می گذارم چون می توانید اینجا ببینید.

بنابراین من درکی از رویا دارم.

ترس چیست؟

ما همیشه داریم، این رویا و ترس است، چه چیزی سر راه شما قرار دارد، سرعت شما را کم می کند یا شما را از هر چیزی که در حال حاضر می خواهید باز می دارد؟

  • راستش، این مثل چندین نوع مختلف ترس است.

من می ترسم دوباره سخت کار کنم.

من می ترسم دوباره خودم را در آن چارچوب ذهنی قرار دهم که دوباره خودم را در کار غرق کنم تا پولم را در بیاورم.

و می‌دانید، من قبلاً پول خوبی در می‌آوردم و تمام آن را صرف راه اندازی کسب و کارم و رفتن به مایندولی یو کردم و آنقدر فرسوده شدم که نتوانستم کار کنم.

  • می ترسی که اون رفتار قدیمی، اون الگوی قدیمی رو تکرار کنی.

  • دقیقاً، بنابراین من یک نوع ترس از پول همراه با کار بیش از حد دارم.

من می ترسم دوباره خودم را بسوزانم.

بنابراین قطعا از نظر اصطلاحات مایندولی، بلوک فراوانی وجود دارد.

  • خب، در واقع به نظر من شما چیزی دارید که من آن را یک سیستم عالی می نامم.

شما یک استاد هستید.

اگر گفتیم، ما از شما می‌خواهیم که به همه اینجا یک کلاس آموزش دهید در مورد چگونگی دستیابی به اهداف شگفت‌انگیز، ساختن یک کسب و کار سه برابر درآمد و تأثیرگذاری و فرسوده کردن خود در این فرآیند، شما دقیقاً می‌دانید چگونه آن را آموزش دهید، درست است؟

  • اوه، من قطعا می توانم.

من در آن کلاس خیلی خیلی خوب خواهم بود.

  • پس چند دقیقه به من آموزش بده.

من در واقع می‌خواهم سیستم کاساندرا را برای ایجاد سه برابر درآمد در هر کسب و کاری که وارد آن می‌شوید و فرسوده کردن خود در این فرآیند یاد بگیرم.

  • خب، اول با چیزی از کلاس اریک ادمیدز شروع می شود که قبلاً به آن گوش دادم، همه کارها را خودت انجام بده.

  • عالی.

  • این خیلی خوب جواب نمیده، درسته؟

  • پس نگران آنها نباش، با من بمان، به من آموزش بده.

پس ریچ، همه کارها را خودت انجام بده.

  • ریچ همه کارها را خودت انجام بده.

بیشتر تمرکز خود را بر روی انجام کارهایی که انجام می دهید بگذارید به جای جنگیدن با خودتان برای مجبور کردن هر مالکی که با او کار می کنید به انجام کاری که برای تجارت درست است.

سپس قطعاً آن یکی، زیرا از آنجایی که ما برای انجام این کار استخدام شده ایم، به وضوح به این معنی است که ما باید با مالک بجنگیم تا مطمئن شویم که کارهای خود را انجام می دهیم.

  • بسیار خب.

  • بنابراین این سطح از تنش را اضافه کنید، علاوه بر انجام تمام کدنویسی خودتان، انجام تمام سیستم‌ها را خودتان تنظیم کنید، تمام فرآیند، رسمیت بخشیدن و تنظیم، تمام استخدام.

  • پس تمام تنش را آماده کنید، و سپس قانونی را بسازید که من باید تمام این کارهای مختلف را انجام دهم و مسئولیت آنها را بر عهده بگیرم.

  • دقیقا.

  • آن راز که هیچ کس نمی داند، مانند راز واقعی در مورد روش ماهرانه برای ایجاد سه برابر درآمد و فرسوده کردن خود در این فرآیند چیست؟

بنابراین کاری که من انجام می دهم این است که با تفکر او بازی می کنم.

او می خواهد این را چیز بدی بداند، اما در واقع این چیزی شگفت انگیز است، یک هدیه در اینجا است.

و همانطور که این را بیرون می کشیم، من کمک می کنم، یک بار با زنی کار می کردم که می گفت، من دائماً با مردان از نظر عاطفی در دسترس نبود قرار می گذارم.

من گفتم، این فوق العاده به نظر می رسد، به من یاد بده چگونه این کار را انجام دهم.

و او این کار را به خوبی انجام داد، او یک سیستم 17 نقطه ای داشت، او می توانست سمینارهایی را در مورد آن برگزار کند، اما حس شوخ طبعی را به مبارزه ای که داشت، وارد کرد، و از آنجا ما توانستیم نگاه کنیم که خب، آن متفاوت به نظر می رسد؟

بنابراین کاری که من اینجا انجام می دهم رهبری است.

من گاهی اوقات مشتری را راهنمایی می کنم، من اینجا هستم تا به او خدمت کنم نه اینکه او را راضی کنم.

من اینجا هستم تا حسی از حقیقت را بیرون بکشم یا اگر لازم باشد حقیقت را بگویم.

پس اجازه دهید به سراغ شما بیایم.

آیا چیزی به دست آوردید، آیا راز دیگری وجود دارد که هیچ کس نداند؟

  • [کاساندرا] تنها بودن.

  • چگونه این کار را انجام دهم؟

  • او می داند درسته، مثل اینکه من الان دارم با فکرش بازی می کنم.

او گفت تنها بودن، من شنیدم.

چگونه این کار را انجام می دهید؟

و مغزش شروع به چرخیدن کرد.

  • بله، من یک درونگرا هستم.

خوشبختانه این برای من بسیار طبیعی است و من شنیده ام که شما هم هستید، بنابراین نباید دشوار باشد.

آره، فقط خودت باش.

  • خوبه، ممنون.

پس بیایید همین جا توقف کنیم.

اجازه دهید به سراغ میبل بروم.

  • بنابراین ما نیز در اینجا متوقف خواهیم شد، زیرا آنچه من واقعاً می‌خواهم شما ببینید این است که در طول این مکالمه، و به همین دلیل است که من می‌خواستم این بخش از جلسه کوچینگ را نشان دهم، زیرا خواهید دید که ریچ فرصت را غنیمت شمرد تا واقعاً به حرف‌های کاساندرا در تمام مدت گوش دهد و از آنجایی که او به او فضا می‌داد تا بتواند صحبت کند، می‌توانست عناصری را در مکالمه‌ی او پیدا کند که بتواند از آنها بیرون بکشد و گسترش دهد و روایتی را ایجاد کند که تغییر کرده بود یا تفکر به روش مفیدتری تغییر کرده بود، و بنابراین به جای اینکه او احساس کند یک شکست خورده است یا نمی‌داند چه کاری انجام دهد، یا احساس سردرگمی یا غرق شدن با هر چیزی که در زندگی‌اش اتفاق می‌افتد، او در واقع می‌توانست هدیه را در همه‌ی آن ببیند.

چیز دیگری که ممکن است مشاهده کرده باشید این است که او مکث می کند و زمانی را که نیاز دارد صرف می کند تا بتواند یک سوال بپرسد.

و خیلی وقت‌ها این سوالات کنجکاوانه هستند.

آنها بیشتر برای پرسیدن یک گفتگوی بیشتر در مورد یک بخش یا یک عنصر از مکالمه هستند که او می داند این قدرت را دارد که او را به یک حالت مثبت و قدرتمندتر سوق دهد.

بنابراین ریچ این کار را بارها و بارها در طول این جلسه کوچینگ و جلسات کوچینگ آینده که ممکن است به صورت آنلاین ببینید که ما در اینجا در کانال اورکوچ در دسترس قرار داده ایم، انجام می دهد.

حالا ممکن است تعجب کنید که در حالی که ریچ می تواند این کار را انجام دهد، من می توانم.

خب، ریچ صادقانه روش کوچینگ خود را به هشت اصل تقسیم کرده است که منجر به نتایج تصاعدی برای مشتریانش می شود.

در زیر این ویدیو، لینکی را پیدا خواهید کرد که شما را به آن کلاس می برد.

مطمئنم کنجکاو هستید که بدانید چگونه می توانید بهتر باشید و نتایج تصاعدی بیشتری را با مشتریان خود ایجاد کنید، خب، آن کلاس برای شما عالی است.

پیش بروید و آن کلاس را بررسی کنید.

اگرچه قبل از اینکه بروید و این کار را انجام دهید، کاری که من از شما می خواهم این است که مشاهدات خود را از جلسه به من بگویید.

برخی از چیزهایی که شما مشاهده کردید چیست؟

چه تفاوت های ظریفی را متوجه شدید که همه ما بتوانیم از آن یاد بگیریم؟

شگفت انگیز خواهد بود که این را تقریباً مانند یک بخش تمرین بسازیم که در آن ما در حال تجزیه و تحلیل و تلاش برای کشف این هستیم که ریچ در یک مکان خاص چه کاری انجام می دهد و چه چیزی می توانیم از او یاد بگیریم.

و از این طریق می توانیم از یکدیگر یاد بگیریم.

پس پیش بروید و آن را در بخش نظرات زیر قرار دهید چیزهایی که مشاهده کرده اید.

به این ترتیب من می توانم از شما یاد بگیرم و همه افراد دیگری که این ویدیو را در قبیله مربی خود تماشا می کنند می توانند از شما یاد بگیرند.

پس پیش بروید و این کار را انجام دهید، هر هفته، من ویدیوهایی مانند این را برای شما در کانال یوتیوب اورکوچ توسط مایندولی ایجاد می کنم، شگفت انگیز خواهد بود که مشترکین شما را داشته باشیم تا بتوانیم هر بار که یک ویدیوی جدید منتشر می کنیم، یک اعلان برای شما ارسال کنیم.

پس پیش بروید، دکمه قرمز سابسکرایب را بزنید تا بتوانید هر بار که یک ویدیوی جدید ارسال می کنیم، یک اعلان دریافت کنید.

مطمئنم از تماشای مربیگری ریچ از یک نفر به اندازه من لذت بردید.

پس پیش بروید و دکمه لایک را بزنید تا ریچ بتواند بداند و من بتوانم بدانم که شما واقعاً از آن قدردانی کرده اید.

و در آخر، و بسیار مهم، فراموش نکنید که نظرات خود را در مورد عناصر مختلفی که دیدید ریچ انجام می دهد به اشتراک بگذارید تا ما نیز به اندازه ای که از ریچ آموخته ایم از شما بیاموزیم.

از شما بسیار سپاسگزارم که تماشا کردید، هفته آینده شما را خواهم دید.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *