ما قبلاً در مورد این واقعیت صحبت کردیم که ارزش فعلی خالص (NPV) به عنوان استاندارد طلا در هنگام تصمیم گیری مالی در نظر گرفته می شود. اگر پروژه ای دارای NPV بیشتر از صفر باشد، فرض می شود که از نظر مالی یک پروژه بادوام است و شرکت باید منابع خود را برای آن پروژه سرمایه گذاری کند، در غیر این صورت پروژه باید رد شود.

اما NPV تنها معیاری نیست که می توانیم برای رسیدن به این تصمیم در مورد پذیرش یا رد یک پروژه استفاده کنیم. دوره بازپرداخت یکی دیگر از این معیارها است. در این مقاله به مبانی مفهومی دوره بازگشت سرمایه می پردازیم و سپس به معایب آن خواهیم پرداخت.

دوره ی باز پرداخت

دوره بازگشت سرمایه اساساً به سرعتی که سرمایه گذاری اولیه انجام شده در یک پروژه با جریان های نقدی بعدی بازیابی می شود توجه دارد. پروژه ای که به بازپرداخت سریع سرمایه کمک می کند بهترین پروژه در نظر گرفته می شود و این پروژه ای است که شرکت باید منابع خود را به آن اختصاص دهد.

مثال:

فرض کنید 2 پروژه A و B وجود دارد. هر دو به هزینه مساوی 2000 دلار نیاز دارند. پروژه A 1500 دلار در سال 1، 500 دلار در سال 2 و 500 دلار در سال 3 بازپرداخت می کند. از طرف دیگر پروژه B برای 4 سال متوالی 750 دلار پرداخت می کند.

بنابراین، اکنون در این مورد اگر از قانون دوره بازگشت استفاده کنیم. ما می توانیم دوره ای را در نظر بگیریم که در آن سرمایه گذاری اولیه 2000 دلاری بازیابی می شود. در مورد پروژه A، ما آن را در 2 سال بازیابی می کنیم در حالی که در مورد پروژه B به 3 سال زمان نیاز دارد. بنابراین طبق قانون بازپرداخت، پروژه A بهتر از پروژه B است و شرکت باید به وضوح منابع محدود خود را قبل از تصمیم گیری در مورد انجام یا عدم اجرای پروژه B به پروژه A اختصاص دهد.

حال، این تصمیم ممکن است به چند دلیل اشتباه باشد:

 

  1. اولا، ما فقط زمان مورد نیاز برای بازگرداندن سرمایه اولیه ای را که انجام داده ایم محاسبه می کنیم. در انجام این کار، ما تمام جریان‌های نقدی را که پس از بازپرداخت کامل سرمایه‌گذاری اولیه رخ می‌دهد، نادیده می‌گیریم. در مثال بالا، پروژه A در کل 2500 دلار پرداخت می کند، در حالی که پروژه B مجموعا 3000 دلار در طول عمر خود پرداخت می کند. با این حال، معیارهای تصمیم گیری ما باعث شد که این موضوع را نادیده بگیریم و پروژه A را انتخاب کنیم. بنابراین استفاده از دوره بازپرداخت به عنوان معیار تصمیم گیری شما می تواند منجر به نادیده گرفتن پروژه هایی شود که هزینه کمتری دارند اما در واقع هزینه بیشتری دارند و بنابراین ارزش بیشتری به شرکت اضافه می کنند. 

     

  2. ثانیاً، ارزش پولی تمام جریان‌های نقدی اتفاق افتاده در تمام سال‌ها یکسان در نظر گرفته شد. این بدان معناست که ما به طور ضمنی می گوییم که ارزش دلار دریافتی در سال 1 با ارزش دریافتی در سال 4 یا 5 برابر است. می دانیم که اینطور نیست. ارزش واقعی پول با گذشت زمان در حال کاهش است. علاوه بر این، ما هزینه فرصت پولی را که در صورت دریافت زودتر پول نقد می توانستیم به دست آوریم، نادیده می گیریم. 

برای غلبه بر محدودیت دوم نادیده گرفتن ارزش زمانی پول، اغلب از معیار اصلاح شده دوره بازپرداخت به نام دوره بازپرداخت تخفیف استفاده می شود. این معیار هنوز بر این واقعیت غلبه نمی کند که دوره بازپرداخت جریان های نقدی پس از بازپرداخت سرمایه اولیه را در نظر نمی گیرد. به همین دلیل است که دوره بازپرداخت یک معیار کامل نیست و چرا NPV منجر به تصمیم گیری بهتر می شود.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *