راهنمای جامع تابآوری کسبوکار: استراتژیهای حیاتی برای بقا و رشد در دنیای پر چالش امروز
چکیده
در دنیای کسبوکار امروزی که با نوسانات و عدم قطعیتهای فزایندهای همراه است، توانایی یک سازمان برای مقاومت، سازگاری و بهبود از اختلالات، به یک عامل حیاتی برای بقا و موفقیت تبدیل شده است. این مقاله به بررسی عمیق مفاهیم بنیادین تابآوری کسبوکار میپردازد و مسیر تکامل آن را از تمرکز صرف بر بازیابی فناوری اطلاعات (IT) به رویکردی جامعتر شامل مدیریت بحران، تداوم کسبوکار، و آمادگی در برابر رویدادهای مختلف دنبال میکند. ما چهار حوزه اصلی تابآوری کسبوکار شامل واکنش به حوادث و اضطرار، مدیریت بحران، برنامهریزی تداوم کسبوکار، و برنامهریزی بازیابی بلایا را با جزئیات بررسی خواهیم کرد. همچنین، چرخه حیات تابآوری کسبوکار، از درک فرایندهای حیاتی و ارزیابی ریسک تا توسعه استراتژیها، تدوین و آزمایش برنامهها، مورد تحلیل قرار میگیرد. این مقاله با ارائه مطالعات موردی واقعی از شرکتهایی که برنامههای تابآوری قوی داشتند یا از فقدان آن رنج بردند، اهمیت این رویکرد را برجسته میکند و دیدگاههای عملی برای آمادهسازی کسبوکارها در برابر طیف وسیعی از اختلالات از جمله حملات سایبری، بلایای طبیعی، و چالشهای زنجیره تامین ارائه میدهد. هدف نهایی این راهنما، توانمندسازی کسبوکارها برای ساختن طرحهای قوی است که نه تنها به آنها امکان میدهد از بحرانها جان سالم به در ببرند، بلکه مسیر را برای رشد پایدار در محیطهای پیچیده و غیرقابل پیشبینی هموار میسازد.
H2: مقدمه: چرا تابآوری کسبوکار در عصر حاضر حیاتی است؟
در سالهای اخیر، جهان شاهد افزایش بیسابقه اختلالات بوده است؛ از همهگیری جهانی کووید-۱۹ گرفته تا حملات سایبری پیچیده، بلایای طبیعی، و چالشهای زنجیره تامین. این رویدادها به روشنی نشان دادهاند که هیچ کسبوکاری، صرف نظر از اندازه یا صنعت آن، در برابر اختلالات مصون نیست و توانایی هر سازمانی برای مدیریت، کاهش و بازیابی از پیامدهای چنین رویدادهایی، مستقیماً بر بقا و پایداری آن تأثیر میگذارد. در گذشته، تمرکز اصلی بر روی جنبههای خاصی از پاسخگویی به اختلالات، عمدتاً در حوزه فناوری اطلاعات (IT) و با عنوان “برنامهریزی بازیابی بلایا” بود. با این حال، تجربیات اخیر نشان داده است که یک رویکرد جامعتر و یکپارچهتر، که فراتر از بازیابی سیستمهای فناوری اطلاعات باشد، برای تضمین تداوم فعالیتهای کسبوکار ضروری است. این رویکرد جامعتر، که اکنون به عنوان “تابآوری کسبوکار” شناخته میشود، تمامی جنبههای یک سازمان را پوشش میدهد؛ از محافظت از کارکنان و داراییها تا حفظ شهرت برند و اطمینان از ادامه ارائه خدمات به مشتریان.
مشارکت هالیفاکس (Halifax Partnership)، به عنوان سازمان توسعه اقتصادی هالیفاکس، در طول همهگیری کووید-۱۹ با بیش از ۷۵۰ کسبوکار گفتگو کرده و به آنها در حل مشکلاتی که این همهگیری ایجاد کرده بود، کمک نموده است. در جریان این فعالیتها، مشخص شد که بسیاری از کسبوکارها از مزایای یک طرح واکنش به بحران محروم بودند. این امر، نیاز مبرم به توسعه ابزارها و راهکارهای آسان و قابل دسترس را برای کمک به کسبوکارها در برنامهریزی یا توسعه یک طرح و آمادهسازی خود برای اختلالات آتی کسبوکار، برجسته ساخت. در همین راستا، هالیفاکس پارتنرشیپ با شرکت KPMG برای توسعه ابزارهایی همکاری کرده است که به کسبوکارها کمک میکند برنامههای تابآوری خود را تدوین کنند. این ابزارها در حال نهایی شدن هستند و به زودی در وبسایت هالیفاکس پارتنرشیپ در دسترس خواهند بود و به کسبوکارها این امکان را میدهند که قطعات مناسب کسبوکار خود را انتخاب کرده و استفاده نمایند.
هدف از این مقاله، ارائه یک درک اساسی از مفاهیم کلیدی تابآوری کسبوکار، تاریخچه آن، و مراحل اصلی که برای توسعه طرحهای تابآوری باید طی کرد، میباشد. ما از ارزیابی تأثیر اختلالات بر کسبوکار تا تدوین یک طرح منسجم و آزمایش آن برای اطمینان از اثربخشی، تمامی مراحل را پوشش خواهیم داد. این دانش بنیادین، سنگ بنای درک ابزارهایی است که برای کمک به کسبوکارها در آمادهسازی در برابر آیندهای نامطمئن طراحی شدهاند و به آنها کمک میکند تا نه تنها زنده بمانند، بلکه در برابر چالشها قویتر شوند.
H2: تکامل تابآوری کسبوکار: از بازیابی IT تا رویکرد جامع
اصطلاح “تابآوری کسبوکار” (Business Resilience) امروزه به یک واژه جذاب و پرکاربرد تبدیل شده است. اما این مفهوم چگونه به شکل کنونی خود رسیده است؟ در گذشته، تمرکز اصلی بر روی سیستمهای فناوری اطلاعات (IT) بود؛ زیرا این سیستمها به دلیل اتوماسیون و حضور آنلاین، به بخش حیاتی کسبوکارها تبدیل شده بودند. این رویکرد ابتدایی، تحت عنوان “برنامهریزی بازیابی بلایا” (Disaster Recovery Planning) شناخته میشد. نکته مهم در اینجا این است که واژه “بلايا” (Disaster) در این اصطلاح، لزوماً به بلایای طبیعی اشاره نمیکند، بلکه اصطلاح صنعتی برای اختلالات IT است. بنابراین، در آن زمان، برنامهریزی بازیابی بلایا به طور خاص برای مقابله با اختلالات در سیستمهای فناوری اطلاعات مورد استفاده قرار میگرفت.
با گذشت زمان، کسبوکارها دریافتند که تنها سیستمهای فناوری اطلاعات نیستند که اهمیت دارند. منابع حیاتی دیگری نیز وجود دارند که برای تداوم عملیات کسبوکار ضروری هستند. این منابع شامل:
- نیروی انسانی/کارکنان حیاتی: توانایی بازیابی کارکنان کلیدی و اطمینان از ادامه فعالیت آنها، یکی از مهمترین ابعاد تداوم کسبوکار است.
- امکانات و تجهیزات: شامل مکانهایی که تولید در آنها صورت میگیرد، فروشگاهها، یا مراکز خدماتی که برای ارائه خدمات به مشتریان حیاتی هستند.
- تأمینکنندگان (Supply Chain): وابستگی به تأمینکنندگان برای مواد اولیه، قطعات یا خدمات، به این معناست که اختلال در زنجیره تأمین میتواند تأثیرات مخربی بر کسبوکار داشته باشد.
این درک گستردهتر منجر به تکامل مفهوم به “برنامهریزی تداوم کسبوکار” (Business Continuity Planning) شد که به بازیابی کلیه منابع حیاتی، فراتر از IT، میپرداخت.
در مرحله بعدی از تکامل، تمرکز فراتر از صرف بازیابی سیستمها و منابع رفت و به سمت آمادهسازی پیشگیرانه معطوف شد. این شامل:
- واکنش مؤثر به حادثه یا اضطرار (Incident and Emergency Response): چگونه باید به محض وقوع یک رویداد، واکنش نشان داد تا آسیبها به حداقل برسد.
- مدیریت بحران (Crisis Management): توانایی مدیریت یک وضعیت بحرانی، اتخاذ تصمیمات کلیدی، و برقراری ارتباطات مناسب با مشتریان و ذینفعان خارجی.
- مدیریت ریسک (Risk Management): برای جلوگیری از وقوع چنین موقعیتهایی در وهله اول، باید به شناسایی و مدیریت ریسکها پرداخت.
بنابراین، مفهوم “تابآوری کسبوکار” به عنوان یک چتر بزرگتر ظهور کرد که تمامی این ابعاد را پوشش میدهد. این اصطلاح، طیف وسیعی از فعالیتها را در بر میگیرد، از پیشگیری و کاهش تأثیر اختلالات گرفته تا واکنش به آنها پس از وقوع، بازیابی کسبوکار، و محافظت از برند. این تکامل نشاندهده یک تغییر پارادایم از رویکرد واکنشی صرف به رویکردی پیشگیرانه و جامع است که تمامی جنبههای آمادگی، پاسخگویی و بازیابی را در بر میگیرد.
H2: چهار حوزه بنیادین تابآوری کسبوکار
تابآوری کسبوکار را میتوان به چهار حوزه اصلی تقسیم کرد که هر یک نقش مکمل در تضمین تداوم عملیات در مواجهه با اختلالات دارند. دو حوزه اول به کنترل آسیبهای فوری و واکنشهای اولیه میپردازند، در حالی که دو حوزه بعدی بر بازیابی کسبوکار و بازگشت به حداقل سطح خدمات قابل قبول تمرکز دارند.
H3: ۱. واکنش به حادثه و اضطرار (Incident and Emergency Response)
این حوزه به واکنش فوری در زمان وقوع یک رویداد میپردازد. اصطلاحات “حادثه” و “اضطرار” اغلب به جای یکدیگر استفاده میشوند، اما معمولاً “اضطرار” (مانند آتشسوزی) برای حوادث فیزیکی و “حادثه” (مانند مشکلات IT یا سایبری) برای اختلالات فنی یا عملیاتی به کار میرود. هدف اصلی در این مرحله، حفاظت از افراد، داراییها و محیط زیست است که کسبوکار در آن فعالیت میکند. مثالهایی از حوادث و اضطراراتی که نیاز به واکنش فوری دارند شامل حملات سایبری، حوادث فیزیکی در تأسیسات (مانند آتشسوزی بزرگ)، یا سایر سناریوهای خاص کسبوکار که میتواند بر کارکنان، داراییها یا محیط زیست تأثیر بگذارد، هستند. در این فاز، اقدامات تاکتیکی و عملیاتی انجام میشود، از جمله:
- اولین اقدام پس از تشخیص: پس از تشخیص یک حادثه یا اضطرار، اولین گام ارزیابی وضعیت است تا مشخص شود شدت آن چقدر است.
- اولویتبندی حفاظت: همیشه اولویت با محافظت از افراد است، سپس داراییها و محیط زیست.
- اقدامات کنترل آسیب: این اقدامات شامل تخلیه افراد در صورت آتشسوزی یا بلایای طبیعی، یا قرنطینه کردن سیستمها در صورت حمله سایبری است.
- پاکسازی و بازیابی اولیه: پس از مهار وضعیت اضطراری، اقدامات اولیه برای پاکسازی و بازگشت به وضعیت پایدارتر آغاز میشود.
- یادگیری پس از حادثه: تحلیل و بررسی چگونگی پاسخ به حادثه برای بهبود برنامههای آینده. این حوزه، رویکردی بسیار تاکتیکی دارد و بر روی اقدامات فوری و عملیاتی برای کنترل وضعیت تمرکز میکند.
H3: ۲. مدیریت بحران (Crisis Management)
در حالی که واکنش به حادثه و اضطرار بر کنترل آسیبهای فوری متمرکز است، مدیریت بحران بر تصمیمگیریهای استراتژیک، برقراری ارتباطات مناسب و مدیریت ذینفعان تمرکز دارد. حوادث بزرگ اغلب به بحران تبدیل میشوند و در این مرحله، نیاز به یک رویکرد گستردهتر و جامعتر برای محافظت از شهرت و بقای کسبوکار است. وظایف کلیدی در مدیریت بحران شامل:
- تصمیمگیریهای کلیدی: مانند تصمیمگیری در مورد اعلام بحران و فعالسازی رویههای بازیابی.
- برقراری ارتباطات: ارسال پیامهای مناسب به مشتریان، رسانهها و سایر ذینفعان در مورد آنچه اتفاق افتاده و اقدامات سازمان. این ارتباطات باید از پیش آماده شده باشند تا در میانه بحران، نیازی به فکر کردن در مورد آنها نباشد.
- مشارکت با ذینفعان خارجی: همکاری با وکیل، مقامات دولتی (مانند پلیس)، و سایر نهادهای مرتبط.
- حفاظت از برند: مدیریت بحران نقش حیاتی در حفظ و محافظت از شهرت و برند کسبوکار ایفا میکند. مدیریت بحران و واکنش به حادثه دست در دست هم کار میکنند. در حالی که تیم واکنش به حادثه مشغول مهار مستقیم بحران (مثلاً مقابله با یک حمله سایبری) است، تیم مدیریت بحران باید اطمینان حاصل کند که مشتریان و سایر ذینفعان در جریان قرار میگیرند و شرکت در سکوت رها نمیشود. این دو حوزه با یک هدف مشترک، یعنی کنترل آسیب و مهار وضعیت اضطراری پیش از آغاز مرحله بازیابی کسبوکار، همکاری میکنند.
H3: ۳. برنامهریزی تداوم کسبوکار (Business Continuity Planning – BCP)
پس از اینکه کنترل اولیه آسیب انجام شد، تمرکز به بازیابی کسبوکار منتقل میشود. برنامهریزی تداوم کسبوکار بر روی تمامی انواع منابع حیاتی متمرکز است که برای ادامه عملیات کسبوکار ضروری هستند. این منابع شامل:
- افراد (People): اطمینان از دسترسی به کارکنان کلیدی و توانایی آنها برای ادامه کار، حتی در صورت عدم دسترسی به مکان اصلی.
- تأمینکنندگان (Suppliers): داشتن جایگزینها یا استراتژیهایی برای مقابله با اختلال در زنجیره تأمین.
- تجهیزات خاص (Specific Equipment): شناسایی تجهیزات حیاتی که جایگزینی آنها دشوار است و برنامهریزی برای دسترسی به قطعات یدکی یا روشهای جایگزین.
- امکانات (Facilities): برنامهریزی برای ادامه فعالیت در صورت عدم دسترسی به مکان فیزیکی، مانند استفاده از مکانهای جایگزین یا فروش آنلاین.
- ابزارهای ارتباطی (Means of Communication): داشتن کانالهای ارتباطی جایگزین در صورت از کار افتادن سیستمهای اصلی (مثلاً استفاده از تلفن در صورت عدم دسترسی به ایمیل).
- فرآیندهای کسبوکار (Business Processes): شناسایی فرآیندهای اصلی و تعیین اینکه آیا میتوان آنها را به صورت دستی یا با روشهای جایگزین انجام داد در صورت عدم دسترسی به سیستمها. برنامهریزی تداوم کسبوکار به سوالاتی مانند “اگر سیستمهایم در دسترس نباشند، آیا میتوانم کاری را به صورت دستی انجام دهم؟” پاسخ میدهد. این برنامهها شامل استراتژیهایی برای بازیابی و حفظ حداقل سطح خدمات قابل قبول برای کسبوکار هستند.
H3: ۴. برنامهریزی بازیابی بلایا (Disaster Recovery Planning – DRP)
به دلیل پیچیدگیهای مرتبط با بازیابی سیستمهای فناوری اطلاعات، این حوزه به طور خاص و جداگانه مورد توجه قرار میگیرد. برنامهریزی بازیابی بلایا به طور خاص بر روی بازیابی سیستمهای IT و دادهها پس از یک اختلال متمرکز است. این حوزه حتی زمانی که سیستمها توسط یک شخص ثالث میزبانی میشوند، اهمیت دارد، زیرا کسبوکار باید درک کاملی از نحوه بازگرداندن سیستمهای خود توسط ارائهدهنده خدمات داشته باشد. سیستمهای IT یک جزء بسیار حیاتی از اکثر کسبوکارها محسوب میشوند و اختلال در آنها میتواند فلجکننده باشد. بنابراین، داشتن یک برنامه دقیق برای بازیابی سریع و کارآمد این سیستمها، از اهمیت بالایی برخوردار است. این چهار حوزه، با همکاری یکدیگر، یک چارچوب جامع برای تابآوری کسبوکار ایجاد میکنند که به سازمانها کمک میکند تا در مواجهه با طیف وسیعی از اختلالات، عملکرد خود را حفظ کرده و بازیابی نمایند.
H3: یکپارچگی حوزههای تابآوری: مثال عملی
برای درک بهتر نحوه کارکرد این چهار حوزه در کنار یکدیگر، مثالی را بررسی میکنیم. فرض کنید در مکان اصلی کسبوکار شما (مانند یک فروشگاه یا دفتر) یک آتشسوزی یا انفجار رخ میدهد و تعدادی از کارکنان مجروح میشوند.
- واکنش اضطراری: اولین گام، تخلیه فوری افراد است. این واکنش اضطراری اولیه برای حفاظت از جان افراد است.
- مدیریت بحران: کمی بعد، رسانهها از این حادثه باخبر میشوند و شرکت شما را به بیدقتی متهم میکنند. در این مرحله، شما باید ارتباطات مناسبی با رسانهها و مشتریان برقرار کنید و اعتبار شرکت خود را مدیریت نمایید، نه فقط به تخلیه افراد بپردازید.
- برنامهریزی تداوم کسبوکار: پس از اینکه کنترل آسیبهای اولیه برقرار شد، نوبت به بازیابی کسبوکار میرسد. شما باید بررسی کنید که چه فعالیتهایی در این مکان انجام میشد و چگونه میتوانید آنها را بازیابی کرده و به مشتریان خود خدماتدهی کنید. این شامل انتقال فعالیتها به مکانهای جایگزین، یا یافتن راههای دیگر برای ارائه خدمات است.
- برنامهریزی بازیابی بلایا: اگر سیستمهای فناوری اطلاعات شما (مانند سرورها) در همان مکان آسیب دیده باشند، باید برنامهای برای بازیابی این سیستمها در یک مکان جایگزین داشته باشید.
این مثال نشان میدهد که چگونه یک رویداد واحد میتواند نیاز به فعالسازی تمامی این برنامهها را ایجاد کند و چقدر مهم است که هر یک از این حوزهها به طور هماهنگ و یکپارچه عمل کنند.
H2: درک زمانبندی بازیابی: MAO، RTO و سطح خدمات
در برنامهریزی تابآوری کسبوکار، درک مفهوم زمانبندی و اهداف بازیابی از اهمیت بالایی برخوردار است. یک نمودار ساده میتواند نحوه عملکرد سطح خدمات در طول زمان پس از یک اختلال را توضیح دهد. محور افقی زمان و محور عمودی سطح خدمات را نشان میدهد. خط آبی، سطح خدمات عادی کسبوکار را پیش از اختلال نشان میدهد.
فرض کنید یک کسبوکار خدمات مراقبت از حیوانات خانگی با پنج کارمند دارد. پس از یک اختلال (از هر نوعی)، سطح خدمات به صفر کاهش مییابد.
- حداکثر زمان توقف مجاز (Maximum Allowable Outage – MAO): این نقطه، حداکثر زمانی است که کسبوکار شما میتواند در حالت توقف کامل (یا با خدمات صفر) باقی بماند، پیش از آنکه آسیبها غیرقابل قبول شده و به نابودی کسبوکار منجر شود. به عنوان مثال، اگر پس از سه روز عدم فعالیت، مشتریان به سراغ رقبا بروند، MAO سه روز است. اگر کسبوکار برای مدت طولانیتری تعطیل باشد، از بین خواهد رفت.
- هدف زمان بازیابی (Recovery Time Objective – RTO): این هدفی است که شما برای بازیابی کسبوکار خود تعیین میکنید و همیشه باید کمتر از MAO باشد. اگر MAO سه روز باشد، RTO میتواند دو روز باشد. این به این معناست که شما باید ظرف دو روز به حداقل ظرفیت مورد نظر خود بازگردید.
- حداقل سطح خدمات (Minimum Level of Service): شما نمیتوانید تمام کسبوکار خود را بلافاصله بازیابی کنید، زیرا این کار به منابع و هزینههای زیادی نیاز دارد. در RTO، هدف بازگشت به حداقل سطح خدمات مورد قبول است. به عنوان مثال، به جای پنج آرایشگر، شما ممکن است به دو آرایشگر نیاز داشته باشید تا مشتریان کلیدی خود را در RTO دو روزه سرویسدهی کنید.
- بازگشت به حالت عادی و فراتر از آن: پس از بازگشت به حداقل ظرفیت، کسبوکار به تدریج به سطح عادی خود باز میگردد. حتی ممکن است در ابتدا به ظرفیتی بیش از حد عادی (مثلاً هفت آرایشگر) نیاز باشد تا عقبافتادگیها را جبران کرده و رضایت مشتریان را حفظ کند، سپس به سطح عادی (پنج کارمند) بازگردد.
این مدل بصری به درک اینکه چگونه یک اختلال در طول زمان بر کسبوکار تأثیر میگذارد و چگونه میتوان اهداف بازیابی را تعیین کرد، کمک میکند. نکته مهم این است که هرچه RTO کوتاهتر باشد (یعنی زمان بازیابی سریعتر باشد)، معمولاً پیادهسازی و دستیابی به آن گرانتر است. به عنوان مثال، برای داشتن دو آرایشگر آماده در دو روز، احتمالاً باید از قبل افرادی آموزش دیده باشند یا به صورت آمادهبهکار باشند. اما اگر زمان بازیابی طولانیتر (مثلاً یک هفته) باشد، انعطافپذیری بیشتری برای آموزش یا جایگزینی خواهید داشت. این امر مستلزم در نظر گرفتن ریسک عدم بازیابی در مقابل هزینههای بازیابی سریعتر است.
H2: چرخه حیات تابآوری کسبوکار: گام به گام تا آمادگی کامل
برنامهریزی تابآوری کسبوکار یک فرآیند مستمر است، نه یک پروژه یکباره. این یک تلاش تدریجی و مداوم است که شامل ساخت، آزمایش و بهبود مستمر برنامههای تابآوری است. در مقابل، واکنش به یک حادثه، یک فعالیت با شدت بسیار بالا و نیازمند تمرکز زیاد است که بلافاصله پس از وقوع حادثه آغاز میشود. این چرخه حیات، مراحل مختلفی را نشان میدهد که برای توسعه یک برنامه تابآوری نیاز است. این مراحل با ابزارهایی که توسط هالیفاکس پارتنرشیپ و KPMG توسعه یافتهاند، همراستا هستند و شامل راهنماها و الگوها برای هر مرحله میباشند.
H3: ۱. درک بستر و فرآیندها (Context and Process Understanding)
این اولین گام برای شروع برنامهریزی تابآوری است. در این مرحله، باید فرآیندهای مختلفی که کسبوکار شما درگیر آنهاست را شناسایی و درک کنید.
- فرآیندهای پشتیبانی استاندارد: مانند امور مالی (Finance) و منابع انسانی (HR) که در اکثر کسبوکارها مشترک هستند.
- فرآیندهای اصلی کسبوکار: این فرآیندها بسته به مدل کسبوکار شما و آنچه که میفروشید یا خدماتی که ارائه میدهید، متفاوت هستند. مثالها شامل فروش، تحقق سفارش، و تحقیق و توسعه هستند. پس از شناسایی این فرآیندها، دو تحلیل کلیدی انجام میشود:
- تحلیل تأثیر کسبوکار (Business Impact Analysis – BIA): این تحلیل به درک شدت تأثیر اختلال هر یک از فرآیندها در طول زمان کمک میکند. به عنوان مثال، برای فرآیند پرداخت حقوق (Payroll)، اگر حقوق کارکنان برای دو هفته پرداخت نشود، تأثیر آن ممکن است عدم حضور کارکنان در محل کار باشد.
- جمعآوری نیازمندیهای منابع (Resource Requirements): این مرحله شامل شناسایی منابع لازم برای بازیابی فرآیندها در زمان مناسب است. برای مثال پرداخت حقوق، منابع لازم میتواند شامل دسترسی به بانک، دادههای حقوقی، و موجودی نقدی باشد. این مراحل با استفاده از راهنماها و الگوهایی انجام میشوند که به سازمانها کمک میکنند تا اطلاعات لازم را جمعآوری و مستند کنند.
H3: ۲. ارزیابی ریسک تداوم (Continuity Risk Assessment)
پس از درک فرآیندها و منابع حیاتی، نوبت به شناسایی و ارزیابی تهدیدات احتمالی میرسد. در این مرحله، تهدیدات مختلفی که میتوانند بر کسبوکار تأثیر بگذارند، مانند آتشسوزی، طوفان برف، یا حملات سایبری، بررسی میشوند. همچنین، میزان آمادگی کسبوکار برای مقابله با این تهدیدات نیز ارزیابی میشود. این ارزیابی به شناسایی “نقاط ضعف” یا “شکافها” در آمادگی شما کمک میکند. ابزارهای موجود شامل راهنماها و الگوهایی با مثالهایی هستند که به عنوان نقطه شروعی برای این ارزیابی عمل میکنند.
H3: ۳. توسعه استراتژی (Strategy Development)
پس از شناسایی فرآیندهای حیاتی، زمانهای بازیابی مورد نیاز (RTO)، و نقاط ضعف/ریسکها، نوبت به توسعه استراتژی میرسد. استراتژی باید دو چیز را پوشش دهد:
- بستن شکافها (Closing Gaps): چگونه میتوان نقاط ضعف شناسایی شده را برطرف کرد. به عنوان مثال، اگر فقط یک نفر مسئول پرداخت حقوق است و او بیمار شود، آیا شخص دومی وجود دارد که آموزش دیده و اختیار لازم برای انجام این کار را داشته باشد.
- چگونگی بازیابی (How to Recover): اگر اختلالی رخ دهد و یک منبع حیاتی در دسترس نباشد، رویکرد و گامهای عملی برای بازیابی چیست. مثلاً، آیا میتوان با بانک تماس گرفت و درخواست پرداخت مجدد حقوق دوره قبل را داد، یا فرآیند متفاوتی وجود دارد. این مرحله، برنامههای عملیاتی برای مقابله با ریسکها و اطمینان از بازیابی را تعیین میکند.
H3: ۴. توسعه طرحها (Plan Development)
با داشتن استراتژی مشخص، مرحله بعدی تدوین طرحهای مشخص برای هر یک از حوزههای تابآوری است. این طرحها باید به صورت دقیق و قابل اجرا باشند. ابزارهای موجود شامل راهنماها و چهار الگوی مختلف برای انواع طرحها هستند:
- طرح مدیریت بحران (Crisis Management Plan): شامل نحوه راهاندازی مرکز فرماندهی بحران، نحوه تماس با مشاور حقوقی، و پیامهای از پیش آماده شده برای رسانهها.
- طرح تداوم کسبوکار (Business Continuity Plan): جزئیات مراحل بازیابی منابع مختلف و فرآیندهای کسبوکار.
- طرح بازیابی بلایا (Disaster Recovery Plan): متمرکز بر بازیابی سیستمهای فناوری اطلاعات.
- طرحهای هدفمند خاص (Special Purpose Plans): برای تهدیدات خاصی که سازمان با آنها روبروست، مانند برنامههای مقابله با همهگیری یا شکست یک تأمینکننده کلیدی. هدف در طراحی این الگوها، به حداقل رساندن تلاش اولیه مورد نیاز کسبوکارها است. به عنوان مثال، الگوهای طرحها تا ۸۰ درصد آماده هستند و تنها نیاز به پر کردن اطلاعات تماس و مراحل خاص واکنش دارند.
H3: ۵. آموزش و تمرین (Training and Exercising)
داشتن طرحها روی کاغذ کافی نیست؛ باید اطمینان حاصل شود که افراد مسئول استفاده از آنها، نحوه استفاده از آنها را میدانند و طرحها اثربخش هستند. این مرحله شامل:
- انجام تمرینات (Exercises): با استفاده از سناریوها و اتفاقات شبیهسازی شده، میتوان طرحها را آزمایش کرد. مثلاً، شبیهسازی یک آتشسوزی و سپس واکنش رسانهها به آن.
- شناسایی شکافها و بهبودها (Identifying Gaps and Improvements): این تمرینات به شناسایی نقاط ضعف در طرحها یا درک افراد از آنها کمک میکنند، که منجر به بهبود مستمر میشود.
- ساخت قابلیتها و توانمندسازی کارکنان (Building Capabilities and Empowering Stakeholders): تمرینات منظم باعث میشود که کارکنان کلیدی با فرآیندها آشنا شده و در هنگام وقوع بحران واقعی، با اعتماد به نفس بیشتری عمل کنند.
این چرخه حیات، یک رویکرد سیستماتیک و تکرارپذیر برای ساخت و حفظ تواناییهای تابآوری در یک سازمان است. ابزارهای توسعه یافته توسط هالیفاکس پارتنرشیپ به همراه راهنماییهای دقیق، فرآیند را برای کسبوکارها تسهیل میکنند تا بتوانند برنامههای تابآوری خود را با حداقل تلاش اولیه توسعه دهند.
H2: انواع طرحهای تابآوری: نگاهی دقیقتر
همانطور که قبلاً اشاره شد، تابآوری کسبوکار شامل طیف وسیعی از طرحها است که هر یک به جنبه خاصی از مقابله با اختلالات میپردازند.
H3: طرحهای واکنش اضطراری و مدیریت بحران
این طرحها برای پاسخ فوری و کنترل آسیبهای اولیه در هنگام وقوع یک رویداد طراحی شدهاند.
- انواع رویدادها: شامل مسائل مربوط به شهرت عمومی (رسواییها)، اقدامات خصمانه فیزیکی (مانند تیراندازی فعال)، آتشسوزی، تخلیه تأسیسات، یا حملات سایبری فعال (مانند باجافزار). همچنین هر سناریوی خاص کسبوکار که میتواند بر کارکنان، داراییها یا محیط زیست تأثیر بگذارد.
- محتوای طرح:
- نحوه تشخیص حوادث و نشانههای تشدید: چگونه یک حادثه کوچک میتواند به یک وضعیت اضطراری تبدیل شود.
- ارزیابی وضعیت و اعلام بحران: معیارهایی برای ارزیابی شدت و تصمیمگیری برای اعلام اضطرار یا بحران.
- کنترل آسیبهای خاص سناریو: رویههای دقیق برای تخلیه، پاسخ به حمله سایبری، و غیره.
- راهاندازی مرکز فرماندهی: نحوه ارتباط و تصمیمگیری تیم مدیریت بحران، حتی در صورت از کار افتادن سیستمهای IT (مثلاً استفاده از تلفن یا مکان فیزیکی).
- ارتباطات: الگوهای پیامهای از پیش آماده شده برای رسانهها، مشتریان و ذینفعان داخلی.
- مستندسازی: ثبت اقدامات انجام شده برای بررسی پس از حادثه و درسآموزی.
- اهداف مشترک: هر دو طرح واکنش اضطراری و مدیریت بحران، هدف مشترک کنترل آسیب و مهار وضعیت اضطراری را دنبال میکنند.
- واکنش اضطراری: تمرکز بر اقدامات تاکتیکی مانند تشخیص، تحقیق، پاسخ (تخلیه، قرنطینه سیستمها)، پاکسازی، و یادگیری پس از حادثه.
- مدیریت بحران: تمرکز بر تصمیمگیری استراتژیک، ارتباطات بحران، همکاری با شرکای خارجی و حفاظت از برند.
H3: طرحهای هدفمند خاص (Special Purpose Plans)
این طرحها برای مدیریت یک ریسک خاص که ممکن است یک سازمان را تحت تأثیر قرار دهد، طراحی شدهاند و لزوماً بخشی از طرح اضطراری یا تداوم کسبوکار عمومی نیستند.
- مثالها:
- طرحهای همهگیری (Pandemic Plans): اگرچه همهگیری کووید-۱۹ بسیاری را غافلگیر کرد، اما یک طرح همهگیری میتوانست شامل موارد زیر باشد:
- مقیاس سطح تهدید: نظارت بر وضعیت و تعریف اقدامات بر اساس شدت شیوع محلی.
- ملاحظات منابع انسانی: سیاستهای مربوط به سفر، جداسازی کارکنان حیاتی.
- رویههای واکنش پزشکی: نحوه برخورد با کارکنانی که علائم بیماری را نشان میدهند.
- اختلالات زنجیره تأمین: استراتژیهایی برای تأمین مواد اولیه به صورت محلی یا از منابع جایگزین.
- ارتباطات: اطلاعرسانی به مشتریان در مورد وضعیت فعالیت کسبوکار.
- برنامهریزی جریان نقدی: ملاحظات مالی برای دورههای طولانی اختلال.
- ریزش تأمینکننده کلیدی: برنامهای برای مقابله با ورشکستگی یا از کار افتادن یک تأمینکننده بسیار مهم. به عنوان مثال، یک شرکت هواپیمایی منطقهای کوچک برنامهای را برای از کار افتادن سیستمی که توسط یک تأمینکننده خارجی برای برنامهریزی خدمه استفاده میشد، تدوین کرد. این شامل یافتن جایگزینها، اقدامات دستی، یا حتی در دست گرفتن نرمافزار تأمینکننده بود.
- نشت مواد شیمیایی: برنامهای برای پاکسازی فوری و مدیریت آلودگیهای احتمالی زیستمحیطی. این طرحها بسیار خاص هستند و به کسبوکار اجازه میدهند تا برای سناریوهایی که نگرانی ویژهای در مورد آنها دارند، آمادگی کسب کنند.
- طرحهای همهگیری (Pandemic Plans): اگرچه همهگیری کووید-۱۹ بسیاری را غافلگیر کرد، اما یک طرح همهگیری میتوانست شامل موارد زیر باشد:
H3: طرحهای بازیابی: تداوم کسبوکار و بازیابی بلایا
این طرحها بر روی بازیابی منابع حیاتی یا یافتن راهحلهای جایگزین در صورت عدم دسترسی به آنها تمرکز دارند.
- محتوای طرحها:
- اشخاص ثالث: آیا میتوان کاری را به صورت داخلی انجام داد یا از تأمینکننده دیگری استفاده کرد.
- کارکنان کلیدی: آیا شخص دیگری آموزش دیده یا میتوان از پرسنل قرضی استفاده کرد.
- امکانات: آیا میتوان به صورت آنلاین فروش کرد یا تولید را به مکان دیگری منتقل کرد.
- ابزارهای ارتباطی: اگر ایمیل از کار افتاد، چگونه ارتباط برقرار کنیم.
- تجهیزات تخصصی: برنامهریزی برای قطعات یدکی، دسترسی سریع به تجهیزات جایگزین، یا روشهای تولید بدون آن.
- سیستمها (IT): آیا میتوان کاری را به صورت دستی انجام داد یا باید منتظر بازیابی سیستمها بود.
- مراحل توسعه: این مراحل در چرخه حیات تابآوری کسبوکار نیز جای گرفتهاند و شامل توسعه استراتژی، پیادهسازی اقدامات تابآوری (مانند تنوع بخشیدن به تأمینکنندگان)، تعیین ساختار طرحها (با استفاده از الگوهای آماده)، تکمیل رویههای دقیق، و توزیع طرحها بین ذینفعان کلیدی است.
H2: تمرینات شبیهسازی: سنگ بنای آمادگی عملی
داشتن طرحهای مکتوب بسیار مهم است، اما بدون آزمایش و تمرین، اثربخشی آنها تضمین نمیشود. تمرینات شبیهسازی، به کسبوکارها امکان میدهند تا برنامههای خود را در یک محیط امن و کنترل شده آزمایش کنند. رایجترین نوع شبیهسازی، “تمرین میزگردی” (Tabletop Exercise) است.
H3: نحوه انجام تمرینات میزگردی
این تمرینات شامل بحثهای فرضی در مورد یک سناریوی فرضی هستند. هالیفاکس پارتنرشیپ در ابزارهای خود، حدود ۱۰ سناریوی نمونه و توسعههای مختلف برای آنها را ارائه میدهد که میتوان از آنها استفاده کرد.
- آمادگی اولیه: اطمینان حاصل شود که همه شرکتکنندگان نسخهای از طرح مربوطه را بررسی کردهاند و نقشها و مسئولیتهای خود را درک میکنند.
- شروع سناریو: تمرین با یک سناریوی اولیه آغاز میشود. مثلاً، “پلیس با ما تماس گرفته و اطلاع داده که بخشی از اطلاعات ما در دارک وب پیدا شده است” یا “آتشسوزی رخ داده و تعدادی از کارکنان مجروح شدهاند”.
- واکنش اولیه: به شرکتکنندگان زمان داده میشود تا واکنشهای اولیه خود را بر اساس طرح برنامهریزی کنند.
- توسعه وضعیت (Injects): سناریو به تدریج با اضافه کردن “Injects” یا اتفاقات جدید، پیچیدهتر میشود. مثلاً “رسانهها شروع به طرح سوال میکنند” یا “تأسیسات قابل دسترسی نیست”. این امر به تیم فشار میآورد تا واکنشهای بعدی خود را تعیین کنند.
- بررسی پس از تمرین: در پایان سناریو، اقدامات انجام شده با طرح مقایسه میشوند. هدف از این مقایسه، شناسایی نیازهای آموزشی بیشتر برای افراد یا بهبودهای لازم در خود طرح است؛ زیرا ممکن است طرح یک سناریو یا توسعه خاص را در نظر نگرفته باشد.
H3: مزایای شبیهسازی و تمرین
انجام منظم تمرینات شبیهسازی مزایای بیشماری برای یک کسبوکار به ارمغان میآورد.
- محیط شبیهسازی شده امن: این تمرینات در یک محیط فرضی و بدون عواقب واقعی انجام میشوند، که به افراد امکان میدهد بدون استرس واقعی، واکنشهای خود را تمرین کنند.
- ساخت قابلیتها: تمرینات منظم (مثلاً هر سه یا شش ماه) باعث میشود که طرحها در ذهن افراد جای بگیرند و آنها به صورت ناخودآگاه بدانند که چه کاری باید انجام دهند. این امر باعث میشود که در زمان بحران واقعی، اولین بار نباشد که سند طرح را باز میکنند.
- توانمندسازی ذینفعان کلیدی: افراد مسئول، با تجربه تمرینات، در مورد نحوه عمل در طول بحران آگاهتر و توانمندتر میشوند.
- افزایش راحتی در واکنش به بحرانهای مختلف: وجود سناریوهای متعدد کمک میکند تا کسبوکارها برای انواع اختلالات احتمالی آماده شوند، حتی اگر هر سناریو به کسبوکار خاصی مرتبط نباشد.
- افزایش دید نسبت به عملکرد طرح: تمرینات به شما نشان میدهند که طرحهایتان چقدر خوب کار میکنند. اگر نیاز به بازنگری و بهبود وجود دارد، تمرینات آن را مشخص میکنند.
- شناسایی شکافها: تمرینات نه تنها شکافهای موجود در طرحها را مشخص میکنند، بلکه فرضهای اشتباه یا عدم آمادگیهای لازم را نیز آشکار میسازند. این امر به کسبوکار اجازه میدهد تا پیش از وقوع یک بحران واقعی، این مسائل را برطرف کند.
به طور کلی، تمرینات شبیهسازی یک ابزار حیاتی برای تبدیل برنامههای مکتوب به تواناییهای عملی و اطمینان از آمادگی واقعی یک سازمان در برابر اختلالات هستند.
H2: مطالعات موردی: درسهایی از واقعیتهای محلی و ملی
بررسی مطالعات موردی واقعی، اهمیت داشتن یک برنامه تابآوری کسبوکار را به وضوح نشان میدهد. این مثالها، هم موفقیتها و هم شکستها را در شرایط واقعی به تصویر میکشند و تأکید میکنند که اختلالات میتوانند در هر مکانی، از جمله در سطح محلی (هالیفاکس) رخ دهند. این مثالها نشان میدهند که هیچ منبع، فروشنده یا سیستم فناوری اطلاعاتی آسیبناپذیر نیست و آمادگی برای واکنش و بازیابی در صورت وقوع هر اتفاقی، ضروری است.
H3: مثالهای ملی (کانادا)
- سازمان آماده با برنامه تداوم کسبوکار (۴۰ نفر):
- سناریو: یک سازمان با ۴۰ نفر پرسنل که دو سال قبل از همهگیری، برنامه تداوم کسبوکار خود را آماده کرده بود. کارکنان اصلیترین دارایی آنها بودند و بر روی نظارت بر چیزی تمرکز داشتند.
- واکنش: در طول همهگیری، این سازمان بسیار راحت و آماده واکنش نشان داد. آنها میدانستند چگونه از راه دور کار کنند و با عدم دسترسی به مکان فیزیکی خود کنار بیایند. این برنامه آنها را برای تخلیه افراد و اطمینان از ادامه فعالیت کسبوکار در یک مکان دوردست آماده کرده بود.
- درس آموخته: برنامهریزی پیشگیرانه و شناسایی منابع حیاتی (مانند نیروی انسانی) میتواند در مواجهه با اختلالات غیرمنتظره مانند همهگیری، تداوم فعالیت کسبوکار را تضمین کند..
- بخش عمومی بدون برنامه تابآوری واضح:
- سناریو: یک سازمان در بخش عمومی که برنامه تابآوری کسبوکار مشخصی نداشت.
- واکنش در همهگیری: هنگامی که همهگیری آغاز شد، این سازمان دید روشنی در مورد اینکه کدام کارکنان حیاتی هستند و کدام یک از اولویت کمتری برخوردارند، نداشت. آنها نمیدانستند که چه کسی باید ابتدا به کار برگردد و چه کسی به لپتاپ نیاز دارد (زیرا بیشتر افراد کامپیوترهای رومیزی داشتند).
- چالشها: آنها دو یا سه روز را صرف مکالمه تلفنی با افراد برای فهمیدن نیازهایشان کردند. در نهایت، مجبور شدند لپتاپها را از کارکنان غیرحیاتی جمعآوری کرده، تمیز کرده و به کارکنان حیاتیتر بدهند.
- درس آموخته: فقدان دید واضح نسبت به کارکنان حیاتی، فرآیندهای اولویتبندی شده و نیازهای سیستمی، میتواند کسبوکار را در زمان بحران به شدت دچار اختلال کند و منابع و زمان زیادی را هدر دهد..
- شرکت هواپیمایی منطقهای کوچک (ریزش تأمینکننده):
- سناریو: یک شرکت هواپیمایی منطقهای کوچک که تأمینکنندهای داشت که سیستم برنامهریزی پرسنل آنها را مدیریت میکرد. این تأمینکننده در آستانه ورشکستگی بود.
- واکنش هدفمند: به جای یک برنامه تداوم کسبوکار کامل، آنها به طور خاص بر روی برنامهریزی برای سناریوی از کار افتادن این تأمینکننده خاص تمرکز کردند.
- راهکارها: آنها جایگزینها، اقدامات دستی، امکان در دست گرفتن نرمافزار، و پیادهسازی نرمافزارهای جایگزین را در عرض چند هفته بررسی کردند.
- درس آموخته: برای ریسکهای بسیار خاص و نگرانکننده، میتوان یک طرح هدفمند و کوتاه مدت (Special Purpose Plan) ایجاد کرد تا فوراً از کسبوکار محافظت شود، حتی پیش از توسعه یک برنامه تابآوری جامع..
H3: مثالهای محلی (نوا اسکوشیا و هالیفاکس)
- فرو ریختن جرثقیل پس از طوفان:
- سناریو: پس از یک طوفان، یک جرثقیل در هالیفاکس فرو ریخت. این حادثه باعث شد کسبوکارهایی که در نزدیکی محل حادثه قرار داشتند، نتوانند برای مدت طولانی بازگشایی شوند.
- چالش: این مشکل، یک مشکل فناوری اطلاعات نبود، بلکه مربوط به عدم دسترسی به مکان فیزیکی کسبوکار بود.
- درس آموخته: حوادث غیرمنتظره فیزیکی، حتی اگر در اثر بلایای طبیعی پیشبینی شده باشند، میتوانند مانع دسترسی به مکان فیزیکی کسبوکار شوند و نیاز به برنامهریزی برای حفظ جریان نقدی، حفاظت از برند و ادامه خدمترسانی از مکانهای جایگزین را برجسته میکنند..
- سیل ناگهانی در آسایشگاه نوا اسکوشیا:
- سناریو: یک آسایشگاه در نوا اسکوشیا دچار سیل ناگهانی شد.
- واکنش موفق: آنها یک برنامه از پیش تعیین شده برای انتقال سریع بیماران خود به یک بیمارستان نزدیک داشتند.
- نتیجه: هیچ وقفهای در مراقبت از بیماران ایجاد نشد، در حالی که آسایشگاه فرآیندهای بیمه و تعمیرات خود را دنبال میکرد.
- درس آموخته: برای خدماتی که دارای حساسیت زمانی بالا (Time-Sensitive Service) هستند، داشتن یک برنامه مشخص برای جابجایی سریع افراد یا فرآیندها میتواند از وقفه در خدمات حیاتی جلوگیری کند و زندگی افراد را نجات دهد..
- اختلالات زنجیره تأمین (مانند طوفان در دریا):
- سناریو: بسیاری از کسبوکارها مواد اولیه و محصولات خود را از سایر نقاط کانادا یا خارج از کشور دریافت میکنند. همهگیری باعث اختلالات عمده در زنجیره تأمین شد، اما این تنها سناریو نیست. به عنوان مثال، اختلال در حملونقل دریایی یا غرق شدن کشتی حاوی کانتینر شما.
- درس آموخته: تکیه صرف بر یک تأمینکننده یا یک مسیر تأمین، ریسک بالایی دارد. کسبوکارها باید راههای جایگزین برای تأمین کالاها و خدمات داشته باشند، مانند داشتن موجودی کافی، استفاده از تأمینکنندگان محلی، یا تنوع بخشیدن به منابع (خرید از چندین تأمینکننده) تا در صورت شکست یک تأمینکننده، کسبوکار تحت تأثیر قرار نگیرد..
این مطالعات موردی به وضوح نشان میدهند که اختلالات میتوانند به اشکال مختلفی رخ دهند و داشتن یک برنامه تابآوری جامع، برای محافظت از کسبوکار در برابر رویدادهای پیشبینی نشده، ضروری است.
H2: نتیجهگیری: ساخت آیندهای تابآور
در پایان، میتوان نتیجه گرفت که در فضای کسبوکار پیچیده و پرنوسان امروز، تابآوری کسبوکار دیگر یک گزینه لوکس نیست، بلکه یک ضرورت حیاتی برای بقا و رشد پایدار است. همانطور که از تکامل این مفهوم از تمرکز صرف بر بازیابی فناوری اطلاعات به یک رویکرد جامعتر شامل تمامی جنبههای عملیاتی، انسانی و استراتژیک دیدیم، روشن است که کسبوکارها باید خود را برای طیف وسیعی از اختلالات آماده کنند؛ از حملات سایبری و بلایای طبیعی گرفته تا چالشهای زنجیره تأمین و مسائل مربوط به نیروی انسانی.
درسهای آموخته شده از مطالعات موردی، چه در سطح ملی و چه در سطح محلی، اهمیت برنامهریزی پیشگیرانه، شناسایی منابع حیاتی، و آمادگی برای واکنش سریع و مؤثر را به وضوح نشان میدهند. کسبوکارهایی که فرآیندهای خود را به دقت بررسی میکنند، ریسکها را ارزیابی کرده و استراتژیهای جامعی برای مدیریت بحران، تداوم عملیات و بازیابی سیستمهای خود تدوین میکنند، نه تنها بهتر میتوانند در برابر اختلالات مقاومت کنند، بلکه سریعتر نیز بهبود مییابند و حتی قویتر از قبل ظاهر میشوند.
چرخه حیات تابآوری کسبوکار، از درک بستر و فرآیندهای سازمان گرفته تا ارزیابی ریسک، توسعه استراتژی، تدوین و سپس آموزش و تمرین مستمر طرحها، یک چارچوب عملی برای ساخت این قابلیتها فراهم میکند. استفاده از ابزارها و راهنماهایی که توسط نهادهایی مانند هالیفاکس پارتنرشیپ توسعه یافتهاند، میتواند این فرآیند را برای کسبوکارها، به ویژه کسبوکارهای کوچک و متوسط، تسهیل کند.
به خاطر داشته باشید که هیچ چیز آسیبناپذیر نیست. هر منبع، فروشنده یا سیستم فناوری اطلاعاتی میتواند با اختلال مواجه شود. بنابراین، به جای فرض “هرگز برای من اتفاق نمیافتد”، نگرش باید بر “چگونه برای آن آماده شویم” متمرکز باشد. کسبوکارهایی که برای اختلالات پیشبینی نشده برنامهریزی میکنند و برنامههای خود را به طور منظم آزمایش و بهبود میبخشند، نه تنها از داراییهای خود محافظت میکنند، بلکه از کارکنان خود، مشتریان و شهرت برند خود نیز مراقبت میکنند. این رویکرد پیشگیرانه و جامع، کلید موفقیت در دنیایی است که عدم قطعیت، تنها قطعیت آن است.
H2: منابع اضافی و گامهای بعدی
هالیفاکس پارتنرشیپ از طریق “برنامه کسبوکار هوشمند” (Smart Business Program) خود، منابع و ابزارهای اضافی را برای کمک به کسبوکارها در توسعه و پیادهسازی برنامههای تابآوری فراهم میکند. این ابزارها، که شامل راهنماها و الگوهای آماده برای هر یک از مراحل چرخه حیات تابآوری هستند، به زودی در وبسایت هالیفاکس پارتنرشیپ در دسترس خواهند بود. همچنین، وبینارهای تکمیلی نیز برای ارائه راهنمایی گام به گام در مورد نحوه استفاده از این ابزارها برگزار میشوند. تیم کسبوکار هوشمند هالیفاکس پارتنرشیپ، از جمله جیمز گویری، مایندر سینگ، و هکتور فریزر، آماده پاسخگویی به سوالات و اتصال کسبوکارها به منابع لازم برای آمادهسازی در برابر اختلالات آتی هستند.
بدون نظر