رهبران بزرگ مطمئن، متصل، متعهد و شجاع هستند :فصل1 کتاب مربی من
پیتر برگمن
پیتر برگمن، مدیر عامل شرکت Bregman Partners، فعالیتهای گوناگونی انجام میدهد. او علاوه بر کوچینگ ، نویسندگی و تدریس، بیشتر به موضوع رهبری علاقهمند است. نقطه قوت او در این است که به عنوان یک شریک فکری استراتژیک، به افراد موفق کمک میکند تا به رهبران استثنایی و انسانهای درخشان تبدیل شوند. او به عنوان مربی شماره یک اجرایی در جهان شناخته شده است.
سانجی (من نام و برخی جزئیات را برای حفظ حریم خصوصی تغییر دادم) بنیانگذار و مدیر عامل یک استارتاپ فناوری بود که به سرعت به 50 میلیون دلار رسید.
سپس متوقف شد.
درباره دکتر سعید جوی زاده مدیر مرکز کوچینگ ایران
دکتر سعید جوی زاده یکی از برجستهترین مترجمان کتابهای کوچینگ در ایران است. او یک کوچ بینالمللی است و به عنوان یک تربیت کننده و مشاور، تلاش میکند تا افراد را به سوی موفقیت و رشد شخصی و حرفهای هدایت کند. دکتر سعید جوی زاده تخصص خود را در حوزه کوچینگ و توسعه فردی پیدا کرده است و به تدریس و ارائه آموزشهای متنوع در این زمینه میپردازد.او نویسنده و مترجم برجستهای است و تعدادی از کتابهای موفق کوچینگ را به زبان فارسی ترجمه کرده است. برخی از کتابهای ترجمه شده توسط دکتر سعید جوی زاده عبارتند از “کوچینگ مدیران”، “نقشه راه کوچینگ”، “کوچینگ روانشناسی”، “کوچینگ نوین تاثیرگذاری” و “کوچینگ عملکرد” و غیره. این کتابها به عنوان منابعی معتبر و قابل اعتماد در حوزه کوچینگ شناخته شدهاند و به افرادی که به دنبال توسعه فردی و حرفهای هستند، کمک میکنند.دکتر سعید جوی زاده به شدت آرزو دارد تا همه انسانها زندگیای داشته باشند که تفکر را در آن تجربه کنند. او اعتقاد دارد که تفکر و نگرش مثبت و سازنده میتواند به شکل قابل توجهی بر روی زندگی افراد تأثیر بگذارد و آنها را به سمت رسیدن به هدفهایشان هدایت کند.دکتر سعید جوی زاده با تجربه و دانش خود در حوزه کوچینگ و توسعه فردی، به عنوان یک منبع الهامبخش برای افرادی که به دنبال رشد و پیشرفت هستند، شناخته میشود. او با ارائه خدمات کوچینگ، آموزشها و کتابهایش، به دنبال ارتقای کیفیت زندگی و عملکرد افراد است و به امید بهبود جامعه و جهان به فعالیت میپردازد.
سانجی قبلاً شرکتی را از آن مرحله گذشته نکرده بود و مطمئن نبود چه چیزی اشتباه است. او امیدوار بود که تیمش جمع شوند و آن را بفهمند اما هنوز این اتفاق نیفتاده بود.
او با عصبانیت و ناامیدی به من گفت: “فکر میکنم باید تیم رهبری خود را تغییر دهم.”
من پاسخ دادم: «یا شاید لازم باشد که رهبری خود را افزایش دهید تا شرکت را افزایش دهید.»
سانجی تا این مرحله، کار زیادی برای توسعه رهبری انجام نداده بود. او ایدههایی داشت، به مردم میگفت که چه کاری انجام دهند، و اجرای آن را مدیریت میکرد. او بی حوصله بود، به سرعت عصبانی میشد و چندان اعتماد نداشت. گردش مالی بالا بود، کارمندان احساس میکردند که مورد قدردانی قرار نمیگیرند، و حتی تیم رهبری از ترس عواقب آن حاضر به ریسک نبود.
این بدان معنا بود که سانجی از حلقه ارتباطی خارج شده بود (هیچ کس حاضر نبود با او مخالفت کند یا از ترس واکنش او خبر بدی برای او بیاورد).
برای رهبری، باید مهمترین کارها را انجام داد، گفتگوهای سختی داشت، مسئولیت پذیری را ایجاد کرد و الهام بخش عمل کرد. گاهی اوقات – به ویژه در شرکتهای کوچکتر – رهبران میتوانند این کار را به روشهای بسیار مستبدانه انجام دهند. اما این نوع رهبری ضعیف است و نمیتواند به مقیاس بزرگ درآید.
برای مقیاسپذیری، باید به گونهای قدرتمند و جذاب ظاهر شوید که مردم را به خود جذب کند، تا به شما اعتماد کنند، شما را دنبال کنند و متعهد شوند که 100٪ تلاش خود را برای دستیابی به هدفی بزرگتر و چیزی بزرگتر از خودشان بکنند. شما باید به دیگران اهمیت بدهید و به گونهای ارتباط برقرار کنید که آنها حس کنند شما به آنها توجه میکنید. شما باید به طور متقاعدکننده صحبت کنید – به روشی که واضح، مستقیم و صادقانه باشد و نشان دهنده توجه شما باشد – در حالی که با صراحت، شفقت و عشق گوش میدهید، حتی زمانی که با چالش کروندید.
در 30 سال کار با رهبران برای انجام تمامی این عملکردها، الگویی را کشف کردم که در کتاب “رهبری با شجاعت عاطفی” (وایلی، 2018، نوشته پیتر برگمن) به اشتراک گذاشته شده است. این الگو شامل چهار عنصر اساسی است که همه رهبران بزرگ برای جمع کردن مردم به آنها وابسته هستند. برای رهبری مؤثر – واقعاً، برای زندگی مؤثر – باید به خود اطمینان داشته باشید، با دیگران ارتباط برقرار کنید، به هدفی متعهد باشید و از نظر احساسی شجاع باشید.
بسیاری از ما تنها در یکی از این چهار عنصر عالی هستیم، یا شاید دو عنصر. اما برای داشتن حضوری قدرتمند و الهامبخش – برای اعمال تأثیر – باید در هر چهار عنصر به طور همزمان برتری داشته باشید.
اگر به خود اطمینان دارید اما در ارتباط با دیگران ضعیف هستید، هر چیزی به شما مربوط میشود و افراد را از خود دور کنید. اگر با دیگران ارتباط دارید اما به خودتان اعتماد ندارید، دست کم به نیازها و دیدگاههای خود خیانت میکنید تا دیگران را راضی کنید. اگر به هدفی متعهد نباشید که چیزی بزرگتر از خودتان و دیگران باشد، به دلیل نبود هدف، احترام افراد را از دست میدهید و نمیتوانید بر تصمیمات مهم تأثیر بگذارید. و اگر نتوانید به شیوهای قدرتمند، قاطع و جسورانه – با شجاعت عاطفی – عمل کنید، ایدههای شما را بیاثر فرض میکنند و اهدافتان تنها در خیالات برای همیشه باقی میمانند.
بیایید این را در مورد سانجی اعمال کنیم و دقیقاً بررسی کنیم که او کجا و چگونه موانعی را روبرو شده است.
به خودت مطمئن باش سانجی، با وجود اینکه به نظر عجیب میآمد، در واقع با عنصر مورد نظر خود مبارزه کرد. این ممکن است شگفتآور باشد زیرا به نظر میرسید که با مدیریت خردهای خود و استفاده از ارعاب، از دنبال کردن ایدههایش اطمینان حاصل میکند. اما این اعتماد به نفس نیست؛ بلکه تکبر است. اعتماد به نفس به اندازه کافی برای پذیرفتن اشتباهات، گوش دادن به نظرات دیگران و پذیرفتن نحوه برخورد دیگران با مسائل، ضروری است. افرادی که به اعتماد به نفس نمیرسند، همیشه باید به تنهایی راه خود را پیش بگیرند. اما افرادی که به اعتماد به نفس دارند، نیازی ندارند که همیشه برنده باشند یا ایدهشان قابل اجرا باشد؛ آنها میتوانند به دیگران اجازه دهند برنده شوند و بهترین ایده را انتخاب کنند. سانجی به خودش اعتماد داشت – این هم یکی از مواردی است که اعتماد به نفس را نشان میدهد – اما اعتماد به نفسی که آسیبپذیری در پی نداشته باشد، در او نهفته نبود. قطعاً، او در اینجا برای رشد بهترین فرصت را داشت.
به دیگران متصل است. بزرگترین نقطه ضعف سانجی، عدم اطمینان کافی به مردم و اعتماد ناکافی آنها به او بود که باعث میشد مردم به او اعتماد نکنند و حاضر نباشند به او بگویند. او ممکن بود به سرعت درباره مردم نتیجه گیری کند ولی به دلیل کمبود اعتماد مردم، امکان دوباره دیدار با او، برای آنها وجود نداشت. او معمولاً بیشتر با مردم صریح بود و در گفتگوهای دشوار نعلم نمیکرد و مردم میدانستند کجا ایستاده است. اما در ارتباط با دیگران بسیار سخت بود که باعث شد ویژگیهایی که میتوانست به عنوان نقطه قوت باشند به نقطه ضعف تبدیل شود.
متعهد به هدف. قوّت بزرگ سانجی، در تمرکز و برنامهریزی محکمش بود. او همیشه بر آن بود که چه کارهایی باید انجام شود و بنا به برنامهی خود پیش میرفت. او همیشه سعی میکرد بر تعداد کمی از چیزها تمرکز کند تا دغدغههای اضافهای نداشته باشد. او به روش منظم و مستمر مهمترین مسائل را پیگیری کرد و به شیوهای کاملا قابل اعتماد به نمایش گذاشت. سانجی از انجام وظایفش با مسلّط شدن بر مهمترین چیزها لذت میبرد و مسئولیّت پذیری و پیگیری درست را به خوبی شناسایی میکرد.
از نظر احساسی شجاع. سانجی در اینجا محل مناسبی برای رشدش را پیدا کرد و مشخص شد که عنصر کلیدی برای تقویت قدرتش، در زمینههایی است که در آن مسابقه کمتری داشت. بر اساس تعریف، ریسکها باعث آسیبپذیری ما میشوند و سانجی از این حس خود دفاع کرد. او در برابر مفاهیم ناآشنا مقاومت کرد و بطور آگاهانه از وضعیتهای نامطلوب خود دوری کرد. این باعث شد که او نتوانسته دیدگاههای دیگران را بپذیرد و به گفتههای آنها گوش کند، به خصوص زمانی که این دیدگاهها با دیدگاه او متفاوت بودند. چگونه دیگران میتوانند ایدههای جدید خودشان را با اطمینان ارائه کنند، در حالی که رهبرشان به اندازه کافی شجاع نیست که گوش به حرفهایشان بدهد و نظرشان را در نظر بگیرد؟
بنابراین، متعهد بودن به هدف، قویترین عنصر سانجی بود که به طور شگفتانگیزی او را الهام بخش کرد. اما نقاط ضعفش در اعتماد به نفس، برقراری ارتباط با دیگران و شجاعت عاطفی، تیمش و کل شرکت را از دستیابی به اهداف بلندپروازانهاش باز داشت.
آنچه که در سانجی مشاهده میشود، در واقع برای کارآفرینان پرطرفدار و موفق، یک الگو است. متعهد بودن به هدف او، برای سرمایهگذاران، کارکنان و سایر ذینفعان الهامبخش است. و از طریق موانعی که طبیعتاً هر بنیانگذاری با آن روبهرو میشود، به پایداری او کمک میکند. اما همزمان، این انگیزه و تمرکز سرکش او را از شنیدن حرفهای دیگران به گونهای که واقعاً درگیرشون میکند، باز میدارد و ترس او از شکست، که یکی از عناصر روانشناختی تعهد او به هدف را پیش میبرد، اعتماد به نفس او را کاهش میدهد. شجاعت عاطفی بسیاری نیاز دارد تا به افراد دیگر، ایدهها، دیدگاهها و اختلافاتشان، اجازه دهیم که تأثیرگذار باشند بر نوزادی که سانجی برای همه چیزش قربانی شده است.
بنابراین، این همه موضوع را با سانجی مطرح کردم و اینکه دقیقاً چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است، به او کمک کرد. در مدتی، تلاش کردیم تا شجاعت عاطفی او را با ریسکهای کوچک تقویت کنیم و به طور همزمان احساساتی که سعی میکرد پنهان کند، را احساس کنیم. هر بار که او این کار را انجام داد، واضح بود که زندهمانده است و در پرداختن به مسئولیتهای خود پیشرفت کرده است، که اعتماد به نفس او را افزایش داد و به او کمک کرد تا ریسکهای بزرگتری را بپذیرد.
در مدت کوتاهی، او حتی اگر هرگز احساس آماده بودن نکند، آمادگی خود را برای آسیبپذیری در تیمش به خاطر رهبری نامناسب، اعتذار کرد و از آنها کمک در تبدیل شدن به یک رهبر متفاوت درخواست کرد. آنها به نوعی متفاوتی از تیم تبدیل شده و درنهایت سرمایهگذاری خود را گسترش دادهاند.
بنابراین، سانجی تیم را مجدداً با هم گرد آورد. او ناخودآگاه در حال ورود به مکالمهای ناراحتکننده بود، که این احساس بسیاری از ما را در هنگام انجام کاری که به شجاعت عاطفی نیاز دارد، تسخیر میکند. اما استفاده از شجاعت عاطفی، شجاعت عاطفی شما را نهاد میدهد. سانجی با گفتگو با تیمش در هر چهار عنصر، قویتر به نظر میرسید: به خودش اطمینان بیشتری داشت، ارتباط بیشتری با تیمش داشت (بدون وقفه و بازجویی به آنها گوش میداد)، به هدفش متعهد بود، و از نظر احساسی شجاعتر بود.
مهمتر از همه، توسعه رهبری او چگونه بر رهبری تیمش تأثیر گذاشته بود. آنها بیشتر به یکدیگر و همچنین با او مرتبط بودند و بسیار بیشتر از قبل به هدف متعهد شده بودند. اعتماد به نفس و شجاعت عاطفی آنها افزایش یافت، زیرا چالشها و موانعی را در راه تیم به ارمغان آوردند که در گذشته مردد بودند. این باعث شده تیم به عنوان یک تیم سعی کنند به این چالشها پاسخ دهند.
در اینجا میتوانید رهبری خود را در هر یک از چهار زمینه توسعه دهید. برای هر عنصر، یک فعالیت سریع وجود دارد که تأثیر مثبت و فوری خواهد داشت و به شما کمک میکند با شجاعت عاطفی رهبری کنید.
اعتماد به نفس. این درباره نحوه ثابت ماندن در مقابل موفقیت، شکست، ابهام، پیچیدگی و یا هر چیز دیگری است که با واقعیت روبرو هستیم. یکی از ابزارهای بهتر برای افزایش اعتماد به نفس، مدیتیشن است – حتی با 30 ثانیه آن. به راحتی بنشینید، چشمان خود را ببندید، یک نفس عمیق بکشید، آن را برای یک ثانیه نگه دارید و سپس به آرامی نفس خود را بیرون دهید و هر عضله را شل کنید. حتی برای چند نفس هم این کار را تکرار کنید و احساس کنید که بیشتر مستقر شده اید. حالا آن را امتحان کنید.
ارتباط با دیگران مردم به محض اینکه احساس میکنند دیده و شنیده شده و به آنچه که گفته شده قدردانی شده اند، احساس ارتباط میکنند. برای برقراری ارتباط بیشتر با یک فرد، فردی را انتخاب کنید و به صورت آگاهانه وقت خود را برای گوش دادن به او اختصاص دهید و آنچه را که شنیده اید به او بازگو کنید. نیازی به حل مشکلات یا انجام اموری نیست، فقط گوش کنید و به آن فرد بفهمانید که شنیده شده هستند. این روش را امروز با یکی از افراد تجربه کنید.
تعهد به هدف این متن درباره توجه به نکات مهم، نه درباره داشتن دید عمیق است. به همین دلیل، به یاد داشته باشید که در 12 ماه آینده، چه چیزی برایتان مهم است. فکر زیاد نکنید و انتخاب خود را به عنوان یک فیلتر برای ارتباطات خود استفاده کنید. همچنین، مطمئن شوید که پیامهایتان به شیوهای روشن و قابل درک به دیگران منتقل میشود
شجاعت روحی بسیار مهم است. برای رشد، باید به خود فرصت دهید تا احساسات خود را کاملا درک کنید. برای این کار، یک چیز را که برای شما ترسناک است پیدا کرده و آن را به آرامی دنبال کنید و در طول این کار، همه احساسات خود را تجربه کنید.
در صورتی که به دنبال یک ارزیابی کلیتتان هستید، شما میتوانید به وبسایت ما به نشانی www.bregmanpartners.com مراجعه کنید تا به شما کمک کند تا نقاط قوت و ضعف در هر یک از چهار عنصر رهبری خود را شناسایی کنید. استفاده از این ارزیابی به شما بیشترین ایده را در مورد جایی که باید برای رشد کار کنید، خواهد داد.
بدون نظر