روندهای سلامتی، ثروت، و خوشبختی
پیشرفت واقعی در جهان در کجا اتفاق میافتد، و در کجا عقب ماندهایم؟ سازمان «جهان ما در دادهها (OWID) که مستقر در آکسفورد است با مخابرات ارزشمند درباره روندهای بلندمدت در زمینه فقر، سلامتی، تندرستی، خشونت، تغییرات محیطی، و دیگر شاخصهای کلیدی به این سؤالات پاسخ میدهد. «ذهننگاشت» را برای درک حوزه فعالیت این سازمان بررسی کنید یا به کاوش عمیق صوتی درباره دلایل روندهای خاص، ازجمله کاهش باروری و روند صعودی نرخ سوادآموزی، بپردازید. یا ازطریق حالت گونههای ما در گپ، مسیر ویژه خودتان را ترسیم آماری کنید.
با درود فراوان به شما شنوندگان گرامی و عزیز، [۳۹۸]. امروز گرد هم آمدهایم تا به بررسی روندهای بلندمدت رفاه انسانی بپردازیم؛ روندهایی که اغلب در شلوغی اخبار روزمره پنهان میمانند، اما درک آنها برای شناخت واقعیت جهان و مسیر پیش رو حیاتی است. بر اساس گزارشهای روشنگرانه گروه Our World in Data و مقالههای جمعآوریشده در این پلتفرم، تصویری پیچیده اما بسیار مهم از وضعیت بشر در طول تاریخ و امروز به دست میآید [۳].
همانطور که گروه Our World in Data توضیح میدهد، این حقیقت همزمان وجود دارد: «جهان بسیار بهتر شده است، جهان وحشتناک است و جهان میتواند بسیار بهتر شود» [۳, ۴۴۸, ۴۰۴]. این جملهای کلیدی است که درک ما را از وضعیت فعلی جهان شکل میدهد. ما شاهد پیشرفتهای شگفتانگیزی بودهایم، اما چالشهای عظیمی نیز پیش روی ما قرار دارد. در این سخنرانی، ما ابتدا به جنبههای مثبت و پیشرفتهای چشمگیر خواهیم پرداخت، و سپس به چالشها و مسائلی که نیاز به توجه فوری دارند، نگاهی خواهیم انداخت [۳۹۸].
بخش اول: نشانههای امیدبخش و دستاوردهای چشمگیر انسانیت
بیایید با نگاهی به دادهها، سفری را آغاز کنیم که نشان میدهد چگونه انسانیت در بسیاری از زمینهها گامهای بیسابقهای برداشته است. اینها داستانهای پیروزی هستند که اغلب در تیتر خبرها جایی ندارند، اما شایسته توجه ما هستند.
۱. بهبود چشمگیر سلامت جهانی: نجات میلیونها زندگی شاید یکی از شگفتانگیزترین دستاوردهای بشریت در دو قرن اخیر، بهبود بیسابقه در سلامت جهانی باشد [۳۹۸]. گروه Our World in Data به طور خاص به موضوع مرگ و میر کودکان اشاره میکند که با وجود مقیاس عظیم تراژدی آن، به ندرت سرخط خبرها میشود [۱]. در سال ۲۰۲۰، روزانه حدود ۱۴,۰۰۰ کودک جان خود را از دست میدادند [۶]. این رقم معادل سقوط یک هواپیمای بزرگ جمبوجت پر از کودکان، هر ساعت از هر روز سال است [۱]. تصورش را بکنید، اگر چنین رویدادی هر روز رخ میداد، هر روز تیتر اول روزنامهها بود: «۱۴,۰۰۰ کودک دیروز جان باختند» [۱]. اما چون این یک «رخداد عادی» و نه «فوقالعاده» است، توجه عمومی کمی به آن میشود [۲].
اما خبر مهم اینجاست که این آمار در حال کاهش است. Our World in Data تأکید میکند که پیشرفت در این زمینه کاملاً امکانپذیر است [۳, ۴]. در واقع، افزایش امید به زندگی در سراسر جهان یک پدیده فوقالعاده است. در سال ۱۸۰۰، امید به زندگی در هر کجای جهان، کمتر از ۳۰ سال بود [۳۲۰]. اما امروز، این رقم به بیش از ۷۲ سال رسیده است. یعنی طی دو قرن، انسانها بیش از دو برابر اجداد خود عمر میکنند [۳۲۱]. و این پیشرفت فقط محدود به چند منطقه نیست؛ در هر منطقه از جهان، مردم امروز میتوانند بیش از دو برابر سالهای گذشته زندگی کنند [۳۲۱].
برخی ممکن است بگویند این افزایش امید به زندگی فقط به دلیل کاهش مرگ و میر کودکان بوده است. اما دادههای Our World in Data این ادعا را رد میکند [۳۱۶]. امید به زندگی در تمام سنین افزایش یافته است. به عنوان مثال، در انگلستان و ولز، یک کودک پنج ساله در سال ۱۸۴۱ میتوانست انتظار داشته باشد که ۵۵ سال عمر کند، در حالی که امروز یک کودک پنج ساله انتظار دارد ۸۲ سال زندگی کند، یعنی ۲۷ سال افزایش [۳۱۷]. حتی یک فرد ۵۰ ساله نیز ۱۳ سال به امید به زندگی خود افزوده است [۳۱۸]. این نشان میدهد که بهبود سلامت یک پدیده همهجانبه بوده است.
۲. پایان قحطیهای بزرگ: یک پیروزی نادیده گرفته شده سپس به موضوع قحطی میرسیم. قحطیهای بزرگ، مرگ و میر جمعی، بخش وحشتناکی از تاریخ بشر بودهاند [۳۹۹]. اما یافته اصلی گروه Our World in Data در اینجا بهطور باورنکردنی مثبت است: قحطیهای بزرگ و مرگبار در دهههای اخیر به مراتب نادرتر شدهاند [۹۰, ۹۲, ۳۹۹]. همانطور که محقق قحطی، الکس دو وال، توصیف میکند، این کاهش شدید مرگ و میر ناشی از قحطی، «یکی از بزرگترین پیروزیهای نادیده گرفته شده دوران زندگی ما» است [۹۲].
این کاهش چشمگیر در حالی رخ داده است که در گذشته، قحطیهایی مانند «جهش بزرگ رو به جلو» در چین بین سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۲، جان حدود ۳۶ میلیون نفر را گرفت [۹۱, ۹۳]. امروز، وقتی قحطیها اتفاق میافتند، معمولاً محلیتر هستند و خوشبختانه بسیار کمتر از قحطیهای تاریخی مرگبارند [۳۹۹].
یکی از مهمترین نکات جالب، ارتباط بین سیستمهای سیاسی و قحطی است. دادهها نشان میدهد که تقریباً تمام قحطیهای بزرگ از سال ۱۸۷۰ به بعد، در حکومتهای خودکامه رخ دادهاند [۱۰۳]. تنها یک قحطی بزرگ در یک دموکراسی ثبت شده است، که مربوط به نیجریه در دهه ۲۰۱۰ بوده و جان حدود ۳۴۰,۰۰۰ نفر را گرفته است [۱۰۳]. این موضوع نشان میدهد که سیاستگذاریهای عمومی و جلوگیری از درگیریها نقش حیاتی در پیشگیری از قحطی دارند [۹۲, ۱۱۶]. برخلاف نظریههایی مانند نظریه «مالتوس» که قحطی را پیامد اجتنابناپذیر رشد جمعیت میدانستند، شواهد مدرن نشان میدهد که این یک سادهانگاری است [۱۱۵, ۱۲۳]. در واقع، قحطیها معمولاً ناشی از درگیری، سرکوب سیاسی، فساد، یا سوءمدیریت اقتصادی توسط رژیمهای دیکتاتوری یا استعماری هستند [۱۱۶, ۱۱۷].
۳. گسترش حقوق دموکراتیک: دستاوردی شگفتانگیز در تاریخ سیاسی بشر انتقال به حوزه زندگی سیاسی، گسترش حقوق دموکراتیک را نشان میدهد که Our World in Data آن را «یک دستاورد شگفتانگیز» میداند [۴۰۰]. اگر به عقب برگردیم، در سال ۱۷۸۹، تقریباً هیچ کس حقوق دموکراتیک نداشت [۱۷, ۴۰۰]. ایده حق رأی مردم عادی و آزادیهای تضمینشده برای اکثر انسانها تقریباً وجود نداشت [۴۰۰]. اکثریت قریب به اتفاق مردم در رژیمهای خودکامه بسته زندگی میکردند [۱۷].
اما امروز، تصویر به کلی دگرگون شده است. میلیاردها نفر در کشورهایی زندگی میکنند که دموکراتیک محسوب میشوند [۴۰۱]. طبقهبندیهای V-Dem (Varieties of Democracy) نشان میدهد که تا اواخر دهه ۱۹۹۰، حدود ۳ میلیارد نفر در دموکراسیهای انتخابی یا لیبرال زندگی میکردند، و تا سال ۲۰۱۶، این رقم به بیش از ۳.۸ میلیارد نفر افزایش یافت [۴۰۱]. این نشاندهنده گسترش عظیمی در حقوق سیاسی در یک بازه زمانی نسبتاً کوتاه تاریخی است [۴۰۱].
۴. تحول جمعیتی و کاهش نرخ باروری: پدیدهای بنیادین در تاریخ بشر یکی دیگر از تغییرات بزرگ و بنیادین، کاهش جهانی نرخ باروری است [۴۰۱, ۲۱۳]. جمعیتشناسان از مفهوم «نرخ باروری کل» برای اندازهگیری میانگین تعداد فرزندان به ازای هر زن استفاده میکنند [۲۰۵]. تا سال ۱۹۶۵، نرخ باروری جهانی ۵ فرزند به ازای هر زن بود [۲۰۷]. اما از آن زمان به بعد، شاهد تغییری بیسابقه بودهایم: این رقم به کمتر از ۲.۵ فرزند به ازای هر زن کاهش یافته است [۲۰۷].
این کاهش سریع دلایل عمدهای دارد:
- توانمندسازی زنان: افزایش دسترسی زنان به آموزش [۲۰۷, ۲۱۵, ۲۱۶, ۲۱۷, ۲۱۸, ۲۱۹, ۲۲۰, ۲۲۱] و افزایش مشارکت آنها در بازار کار [۲۰۷, ۲۲۲, ۲۲۳, ۲۲۴] به طور مستقیم با کاهش تعداد فرزندان مرتبط است. Our World in Data نشان میدهد که کشورهایی که زنان در آنها تحصیلات بیشتری دارند، نرخ باروری پایینتری نیز دارند [۲۱۶]. به عنوان مثال، در ایران، جایی که زنان در سال ۱۹۵۰ به طور متوسط تنها یکسوم سال تحصیل کرده بودند و نرخ باروری حدود ۷ فرزند بود، تا سال ۲۰۲۰، با افزایش متوسط تحصیلات زنان به ۹ سال، نرخ باروری به کمتر از ۲ فرزند کاهش یافت [۲۱۷].
- کاهش مرگ و میر کودکان: هنگامی که والدین شاهد مرگ فرزندان کمتری هستند، تمایل آنها به داشتن فرزندان بیشتر برای جبران یا «ذخیره» کاهش مییابد [۲۰۷, ۲۲۵, ۲۲۶, ۲۲۷].
- افزایش هزینههای نگهداری فرزندان: با از بین رفتن کار کودک، فرزندان دیگر به عنوان یک منبع اقتصادی ارزشمند تلقی نمیشوند و هزینههای بزرگ کردن آنها افزایش مییابد [۲۰۷, ۲۳].
نکته جالب اینجاست که کاهش نرخ باروری میتواند بسیار سریع رخ دهد. برای ایران، فقط ۱۰ سال طول کشید تا نرخ باروری از بیش از ۶ فرزند به کمتر از ۳ فرزند برسد [۲۱۴]. چین این انتقال را در ۱۱ سال به انجام رساند، حتی قبل از اجرای سیاست تک فرزندی [۲۱۴]. این روند در کشورهای جدید بسیار سریعتر از کشورهای اولیه صنعتی مانند بریتانیا (۹۵ سال) و ایالات متحده (۸۲ سال) است [۲۱۴].
۵. پیشرفت در آموزش و سواد: از نخبگان تا اکثریت آموزش و سواد از عوامل کلیدی در پیشرفت رفاه انسانی هستند. بر اساس گزارش Our World in Data، در سال ۱۸۷۰، تنها از هر چهار نفر در جهان، یک نفر به مدرسه میرفت و تنها یک نفر از هر پنج نفر قادر به خواندن بود [۳۲۸]. نابرابری جهانی در دسترسی به آموزش بسیار زیاد بود [۳۲۸].
اما امروز، این تصویر به طور چشمگیری تغییر کرده است. برآوردهای جهانی سواد و حضور در مدرسه به بیش از ۸۰٪ رسیده است [۳۲۸]. نابرابری بین مناطق جهان، گرچه هنوز وجود دارد، اما به میزان قابل توجهی کاهش یافته است [۳۲۸]. نسلهای جوانتر، باسوادتر از همیشه هستند [۳۲۸]. به عنوان مثال، دادهها نشان میدهد که نسلهای جوانتر در سراسر جهان، به ویژه در آفریقا، به مراتب باسوادتر از نسلهای مسنتر هستند [۳۳۰, ۳۳۱].
۶. رشد اقتصادی و کاهش فقر شدید: یک تحول بیسابقه در حوزه اقتصاد، جهان شاهد یک تغییر پارادایم بوده است. رشد اقتصادی به معنای افزایش تولید کالاها و خدمات است [۴۵۶]. بر اساس گزارش Our World in Data، در سال ۱۸۲۰، تقریباً سهچهارم مردم جهان در فقر شدید زندگی میکردند [۷۹, ۳۵۶]. یعنی آنها قادر به تامین حداقل نیازهای زندگی مانند سرپناه کوچک، گرمایش حداقلی و غذای کافی برای جلوگیری از سوءتغذیه نبودند [۷۹].
اما در طول دو قرن بعد، جهان شاهد کاهش بیسابقه فقر شدید بوده است. نرخ فقر شدید جهانی که توسط سازمان ملل متحد به عنوان زندگی با کمتر از ۲.۱۵ دلار در روز تعریف شده است، به شدت کاهش یافته است [۷۶, ۷۷]. در سال ۲۰۰۱، این نرخ به نصف کاهش یافت و تا سال ۲۰۱۴، دوباره نصف شد [۸۶]. این پیشرفت بیسابقه است و نشان میدهد که فقر شدید سریعتر از هر زمان دیگری در تاریخ بشر کاهش یافته است [۳۵۶].
جهان از یک «توزیع درآمد دوقلو» در سال ۱۹۷۵ (یک گروه فقیر و یک گروه ثروتمند با فاصله زیاد) به یک «جهان یکقلو» تبدیل شده است [۳۵۶]. این به معنای همگرایی درآمدها در بسیاری از کشورهای فقیرتر، به ویژه در آسیای جنوب شرقی است که درآمدها سریعتر از کشورهای ثروتمند رشد کردهاند [۳۵۶]. با این حال، باید توجه داشت که این رشد تنها بخشی از داستان است و ما در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
۷. رشد تجارت و جهانیسازی: ادغام بیسابقه اقتصادهای جهان تجارت بینالمللی و جهانیسازی یکی از نیروهای محرک بزرگ در دو قرن گذشته بوده است. دادههای Our World in Data نشان میدهد که رشد فوقالعادهای در صادرات جهانی در طول دو قرن اخیر رخ داده است؛ امروز، صادرات بیش از ۴۰ برابر بزرگتر از سال ۱۹۱۳ است [۳۶۳]. موج اول جهانیسازی با جنگ جهانی اول و افزایش ناسیونالیسم پایان یافت و منجر به رکود شدید در تجارت بینالمللی شد [۳۶۴]. اما پس از جنگ جهانی دوم، تجارت دوباره شروع به رشد کرد. این موج جدید و در حال انجام جهانیسازی، شاهد رشد تجارت بینالمللی سریعتر از همیشه بوده است [۳۶۴]. امروز، مجموع صادرات و واردات کشورها به بیش از ۵۰٪ از ارزش کل تولید جهانی میرسد [۳۶۴].
یک تغییر مهم دیگر، افزایش تجارت درونصنعتی است، که به کشورها امکان میدهد در تولید کالاهای واسطهای (مانند قطعات خودرو) تخصص پیدا کرده و آنها را با کالاهای نهایی مرتبط (مانند خودروها) مبادله کنند، که این امر فرصتهای تخصصیسازی را افزایش میدهد [۳۶۸]. همچنین، اکثریت توافقنامههای تجاری ترجیحی اکنون بین اقتصادهای در حال توسعه (تجارت جنوب-جنوب) است، که نشاندهنده تغییر قدرت در روابط تجاری جهانی است [۳۷۱, ۳۷۲].
۸. تغییر الگوی استفاده از زمین و شهرنشینی: زندگی در محیطهای متراکمتر در طول تاریخ بشر، استفاده از زمین به طور چشمگیری تغییر کرده است. Our World in Data نشان میدهد که تقریباً نیمی از زمینهای قابل سکونت جهان برای کشاورزی استفاده میشود [۳۰۴]. اما یک توسعه کلیدی این است که مصرف زمین کشاورزی به ازای هر نفر از سال ۱۹۶۱ کاهش یافته است [۳۰۵, ۳۰۶]. این موضوع به دلیل افزایش چشمگیر بهرهوری کشاورزی و رشد بیشتر تولید محصول در هر واحد زمین است [۳۰۸, ۳۰۹]. به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۴، برای تولید همان مقدار محصول کشاورزی سال ۱۹۶۱، تنها ۳۰٪ از زمین کشاورزی نیاز بود، به این معنی که ۷۰٪ زمین کمتر مورد نیاز بود [۳۰۸]. این به ما امید میدهد که کشاورزان بتوانند همچنان زمین را برای طبیعت «پسانداز» کنند [۳۱۰].
علاوه بر این، جهان شاهد یک مهاجرت جمعی عظیم از مناطق روستایی به مناطق شهری بوده است [۴۰۶]. برای بیشتر تاریخ بشر، بیشتر مردم در جوامع کوچک و پراکنده زندگی میکردند [۴۰۶, ۴۲۲]. اما این روند به شدت تغییر کرده است. امروز، بیش از ۴ میلیارد نفر – یعنی بیش از نیمی از جمعیت جهان – در مناطق شهری زندگی میکنند [۴۰۷]. سازمان ملل متحد تخمین میزند که این نقطه عطف، یعنی زمانی که جمعیت شهری از جمعیت روستایی پیشی گرفت، در سال ۲۰۰۷ رخ داده است [۴۰۷]. این یک تحول بسیار اخیر است؛ قبل از سال ۱۰۰۰ میلادی، کمتر از ۵٪ جمعیت جهان در مناطق شهری زندگی میکردند [۴۲۲].
پیشبینیها نشان میدهد که این روند ادامه خواهد داشت. بر اساس پیشبینیهای سازمان ملل، تا سال ۲۰۵۰، بیش از دوسوم جمعیت جهان، یعنی نزدیک به ۷ میلیارد نفر، در مناطق شهری زندگی خواهند کرد [۴۲۴, ۴۲۵]. در حالی که تعاریف «منطقه شهری» متفاوت است و این باعث اختلاف در آمار میشود [۴۱۰, ۴۱۱, ۴۱۵]، روند کلی شهرنشینی در سطح ملی واضح و مهم است [۴۱۷]. نکته مثبت دیگر این است که نسبت جمعیت شهری که در زاغهها زندگی میکنند، در اکثر کشورها در حال کاهش است [۴۱۸]. به عنوان مثال، در ویتنام، این رقم از نزدیک به ۵۰٪ در سال ۲۰۰۰ به حدود ۵٪ در سالهای اخیر کاهش یافته است [۴۱۸].
۹. رشد در سطح رضایت از زندگی: آیا خوشبختتریم؟ در نهایت، بیایید به رضایت از زندگی بپردازیم. دادههای Our World in Data که بر اساس نظرسنجیهای خودگزارشی جمعآوری شده است، نشان میدهد که در طول زمان، رضایت از زندگی در اکثر کشورهای اروپایی روند مثبتی داشته است [۲۶۶]. به عنوان مثال، در فرانسه، با وجود نوسانات، روند کلی رضایت از زندگی رو به بالا بوده است [۲۶۶]. یک نکته جالب توجه، ارتباط بین درآمد و رضایت از زندگی است. کشورهای ثروتمندتر معمولاً میانگین رضایت از زندگی بالاتری دارند [۲۷۰, ۲۷۳]. و حتی در داخل کشورها، افراد ثروتمندتر معمولاً شادتر از افراد فقیرتر هستند [۲۷۱, ۲۷۲, ۲۷۴]. همچنین، احساس آزادی در انتخاب زندگی، رابطه مثبتی با خوشبختی دارد؛ کشورهایی که مردم در آن احساس آزادی بیشتری میکنند، معمولاً شادتر هستند [۲۸۲, ۲۸۳]. البته، این دادهها نشان میدهد که انسانها در مواجهه با رویدادهای رایج زندگی، مانند ازدواج یا طلاق، تمایل به انطباق دارند و به سطح پایه از خوشبختی باز میگردند [۲۷۹]. اما در مورد رویدادهای سختتر مانند بیکاری طولانیمدت یا معلولیت جدی، این انطباق کامل یا فوری نیست [۲۷۹, ۲۸۰]. این نشان میدهد که رضایت از زندگی به رویدادهای تراژیک واکنش نشان میدهد [۲۸۰].
بخش دوم: چالشهای پیش رو و مسائلی که نیاز به توجه فوری دارند
با وجود تمام پیشرفتهای شگفتانگیزی که تا اینجا به آنها اشاره شد، گروه Our World in Data با صراحت اعلام میکند که «جهان هنوز وحشتناک است» و «چالشهای بزرگی باقی ماندهاند» [۴۰۴, ۴۴۸]. این بخش به مسائلی میپردازد که همچنان میلیونها و میلیاردها نفر را تحت تأثیر قرار میدهند و نیازمند تلاشهای جمعی ما هستند.
۱. مقیاس نابرابری و فقر گسترده: میلیونها نفر در محرومیت عمیق درحالی که فقر شدید (کمتر از ۲.۱۵ دلار در روز) به شدت کاهش یافته است، نگاهی به خطوط فقر بالاتر، تصویری sobering ارائه میدهد [۴۰۳]. Our World in Data نشان میدهد که اگر خط فقر را ۳۰ دلار در روز در نظر بگیریم (که تعریف فقر در کشورهای پردرآمد است)، ۸۴٪ از جمعیت جهان، یعنی حدود ۶.۷ میلیارد نفر، هنوز با کمتر از ۳۰ دلار در روز زندگی میکنند [۷۶, ۴۰۳]. این به معنای آن است که تنها حدود ۱۶٪ از مردم جهان با بیش از ۳۰ دلار در روز زندگی میکنند [۷۶, ۴۰۳]. این آمار، مقیاس واقعی فقر جهانی را به وضوح نشان میدهد و تأکید میکند که با وجود پیشرفتها، هنوز اکثریت قریب به اتفاق جهان در فقر زندگی میکنند [۴۰۳, ۴۴۸]. علاوه بر این، در حالی که نابرابری جهانی بین کشورها در دهههای اخیر کاهش یافته است [۳۵۶, ۳۶۱] (از ضریب جینی ۶۸.۷ در سال ۲۰۰۳ به ۶۴.۹ در سال ۲۰۱۳) [۳۵۸]، اما همچنان بسیار بالاست [۳۶۰]. به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۳، ۱۰٪ ثروتمندترین افراد جهان درآمدی بیش از ۱۴,۵۰۰ دلار بینالمللی در سال داشتند، در حالی که ۱۰٪ فقیرترین افراد کمتر از ۴۸۰ دلار بینالمللی در سال درآمد داشتند [۳۶۰]. این نسبت، یعنی ۳۰.۲، نشاندهنده نابرابری شدید است [۳۶۰]. Our World in Data تاکید میکند که کاهش نابرابری به تنهایی برای پایان دادن به فقر کافی نیست و رشد اقتصادی همچنان ضروری است [۴۴۹]. زیرا بدون افزایش تولید کالاها و خدمات، میلیاردها نفر در جهان همچنان در شرایط بسیار فقیرانه زندگی خواهند کرد [۴۴۹].
نابرابری اقتصادی جنسیتی نیز یک چالش بزرگ است [۳۱]. در بیشتر کشورها، شکاف دستمزد جنسیتی قابل توجهی وجود دارد [۳۲]. زنان در اکثر کشورها، به ویژه در کشورهای کمدرآمد، درآمد کمتری نسبت به مردان دارند، حتی پس از در نظر گرفتن تحصیلات و تجربه [۳۴, ۳۸]. در ایالات متحده، اگرچه این شکاف در دهههای اخیر، به ویژه برای زنان جوانتر، کاهش یافته است [۳۳, ۳۷]، اما همچنان مشاغل و صنعت، از عوامل مهم در تبیین تفاوت دستمزدها باقی ماندهاند [۳۸]. یکی از نکات مهم، مجازات مادری است، به این معنی که درآمد زنان پس از به دنیا آوردن اولین فرزند به شدت کاهش مییابد و به طور کامل بازیابی نمیشود، در حالی که این اتفاق برای مردان رخ نمیدهد [۴۰]. این موضوع نشان میدهد که نقشهای اجتماعی و هنجارهای فرهنگی به شدت بر نابرابری دستمزد جنسیتی تأثیر میگذارند [۳۴, ۴۱, ۴۴]. علاوه بر این، زنان به شدت در گروههای درآمدی بالا کمتر حضور دارند [۴۶]. در ۱۰٪ بالای توزیع درآمد، زنان کمتر از ۵۰٪ را تشکیل میدهند. و در ۰.۱٪ بالای درآمد، تنها ۱ نفر از هر ۵ یا حتی ۱ نفر از هر ۱۰ نفر زن است [۴۶]. این نسبت در حال بهبود است، اما سرعت بهبود در بالاترین سطوح درآمدی کمتر است [۴۶]. همچنین، زنان در مدیریت ارشد شرکتها (حدود ۱۸٪ جهانی) و در مشاغل با دستمزد پایین (مانند ۹۵٪ کارگران مراقبت از کودک در ایالات متحده) بیش از حد حضور دارند [۴۷, ۴۸]. در بسیاری از کشورها، به ویژه در جنوب صحرای آفریقا و آسیا، بخش بزرگی از زنان کنترل کمی بر درآمد شخصی خود دارند [۴۸].
۲. حقوق دموکراتیک تحت تهدید: پیشرفت شکننده است با وجود گسترش دموکراسی در دهههای اخیر، Our World in Data هشدار میدهد که پیشرفت تضمینشده نیست و میتواند به عقب برگردد [۴۰۲]. تعداد مطلق افرادی که حقوق دموکراتیک آنها مورد حمله قرار میگیرد، در واقع افزایش یافته است [۴۰۲]. مثال هند در سال ۲۰۱۷، بسیار گویاتر است. این کشور که جمعیتی بالغ بر ۱.۴ میلیارد نفر دارد، از نظر برخی معیارهای کلیدی، به عنوان یک «خودکامگی انتخابی» طبقهبندی مجدد شد [۲۱, ۴۰۲]. این تغییر به تنهایی به معنای آن بود که تعداد عظیمی از مردم به لحاظ آماری، تجربه کاهش حقوق سیاسی خود را داشتند [۴۰۲]. این موضوع به وضوح نشان میدهد که دموکراسی یک دستاورد شکننده است که نیاز به پایش و حمایت مداوم دارد.
۳. چالشهای زیستمحیطی: تهدید فزاینده تغییرات اقلیمی یکی از بزرگترین چالشهای پیش روی بشریت، تغییرات اقلیمی است که ریشه در ترکیب انرژی ما دارد [۵۸]. تولید انرژی – به ویژه سوزاندن سوختهای فسیلی – مسئول حدود سهچهارم انتشار جهانی گازهای گلخانهای است [۵۸, ۶۰]. علاوه بر این، سوزاندن سوختهای فسیلی و زیستتوده سالانه منجر به حداقل ۵ میلیون مرگ ناشی از آلودگی هوا میشود [۵۸]. جامعه جهانی بر سر محدود کردن گرمایش جهانی «به مراتب کمتر از ۲ درجه سانتیگراد» و تلاش برای محدود کردن آن به ۱.۵ درجه سانتیگراد بالاتر از دمای پیشصنعتی توافق کرده است [۳۴۷]. دادههای Our World in Data نشان میدهد که دمای جهانی در حال افزایش است [۳۵۰, ۳۵۱]. هرچند سهم منابع انرژی کمکربن از سال ۱۹۶۵ تقریباً سه برابر شده است [۶۲]، اما مصرف جهانی انرژی تقریباً ۴ برابر شده است [۶۲]. این بدان معناست که میزان مطلق سوختهای فسیلی که میسوزانیم، همچنان هر سال در حال افزایش است [۶۳, ۶۴, ۶۵]. کربنزدایی در حال انجام است، اما به اندازه کافی سریع نیست. برای دستیابی به پیشرفت لازم برای اقلیم، رشد انرژیهای کمکربن باید نه تنها نیازهای انرژی جدید ما را برآورده کند، بلکه باید جایگزین سوختهای فسیلی موجود نیز شود و با سرعتی بسیار بیشتر از آنچه اکنون شاهد آن هستیم، این اتفاق بیفتد [۶۴].
۴. چالشهای مراقبتهای بهداشتی و آموزشی: نابرابریهای پایدار با وجود پیشرفتهای چشمگیر در سلامت و آموزش، نابرابریهای عمیقی همچنان پابرجاست. در بخش تامین مالی مراقبتهای بهداشتی، کمکهای توسعه برای سلامت پس از اهداف توسعه هزاره به شدت افزایش یافت و برای کشورهای کمدرآمد بسیار حیاتی است (بیش از ۲۵٪ از کل هزینههای بهداشتی در جنوب صحرای آفریقا را تامین میکند) [۱۷۲, ۱۷۶]. این نشان میدهد که سرمایهگذاری در سلامت بازده بالایی دارد [۱۷۲, ۳۹۹]. با این حال، شواهد نشان میدهد که تامین مالی عمومی یا با دستور دولت برای دستیابی به پوشش جهانی مراقبتهای بهداشتی ضروری است [۱۷۸, ۱۷۹]. علاوه بر این، در کشورهای کمدرآمد، حساسیت به قیمت برای محصولات مراقبتهای بهداشتی بسیار بالاست، به طوری که حتی هزینههای کوچک تفاوت زیادی در تقاضا ایجاد میکند [۱۸۴]. این بدان معناست که موانع مالی کوچک میتوانند دسترسی به مراقبتهای حیاتی را برای میلیونها نفر محدود کنند.
در حوزه تامین مالی آموزش، Our World in Data نشان میدهد که علیرغم افزایش کلی در کمکهای توسعه برای آموزش بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰، تامین مالی برای آموزش ابتدایی بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ کاهش یافته است [۱۵۷]. بدتر از آن، سهم کمکهای توسعه برای آموزش ابتدایی به جنوب صحرای آفریقا به شدت کاهش یافته است؛ از ۵۲٪ در سال ۲۰۰۲ به ۳۰٪ در سال ۲۰۱۳ [۱۵۸, ۱۵۹]. این در حالی است که سهم این قاره از کودکان بازمانده از تحصیل، از ۴۶٪ به ۵۷٪ افزایش یافته است [۱۵۹]. این نابرابری در توزیع منابع، به وضوح نیاز به توجه بیشتر را نشان میدهد.
۵. چالشهای شهرنشینی: میلیونها نفر در مناطق زاغهنشین با وجود کاهش نسبت جمعیت شهری در زاغهنشینی [۴۱۸]، تعداد مطلق افرادی که در زاغههای شهری زندگی میکنند، همچنان صدها میلیون نفر است [۴۱۸]. این مناطق اغلب فاقد دسترسی به آب آشامیدنی بهبود یافته، بهداشت کافی، فضای زندگی مناسب، دوام مسکن و امنیت تصرف هستند [۴۲۸]. به عنوان مثال، نقشه Our World in Data نشان میدهد که در سال ۲۰۲۰، هند تعداد بسیار زیادی از افراد را در خانوارهای زاغهنشین شهری جای داده است [۴۱۸]. این واقعیت نشان میدهد که با وجود پیشرفتها در شهرنشینی، کیفیت زندگی در مناطق شهری برای بسیاری از مردم هنوز یک چالش بزرگ است.
۶. پیچیدگیهای جهانیسازی: برندگان و بازندگان در حالی که تجارت و جهانیسازی به طور کلی تاثیرات مثبتی از طریق کاهش قیمت کالاها و افزایش دسترسی به محصولات داشتهاند [۳۷۷]، اما Our World in Data تصریح میکند که این فرآیند برای همه گروهها سودمند نبوده است [۳۷۷]. برای برخی افراد، به ویژه کارگرانی که شغل خود را از دست میدهند، تجارت میتواند اثرات منفی بر دستمزد و فرصتهای شغلی داشته باشد [۳۷۷]. به عنوان مثال، در ایالات متحده، افزایش واردات از چین بین سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۷ منجر به کاهش اشتغال در بخش تولید در برخی بازارهای کار محلی شد [۳۷۴]. این بدان معناست که در حالی که برخی خانوادهها سود خالص مثبتی از تجارت میبرند، اما برای برخی دیگر اینگونه نیست [۳۷۷]. این موضوع پیچیدگیهای سیاستگذاری تجاری و نیاز به حمایت از گروههای آسیبپذیر را برجسته میکند.
مسیر پیش رو: فرصتهایی برای آینده بهتر
با کنار هم قرار دادن تمام این دادهها و روندها، تصویری جامع از رفاه انسانی در جهان امروز به دست میآید. همانطور که Max Roser، بنیانگذار Our World in Data، بارها تکرار کرده است: «جهان بسیار بهتر شده است، جهان وحشتناک است، و جهان میتواند بسیار بهتر باشد» [۳, ۴۴۸, ۴۰۴].
- پیشرفتهای شگفتانگیز: ما شاهد کاهش بیسابقه مرگ و میر کودکان و قحطیهای بزرگ، افزایش امید به زندگی، گسترش خیرهکننده حقوق دموکراتیک برای میلیاردها نفر، کاهش سریع نرخ باروری و توانمندسازی زنان، پیشرفت در سواد و آموزش، کاهش چشمگیر فقر شدید، رشد تجارت و جهانیسازی، و مدیریت بهتر استفاده از زمین بودهایم [۳۹۹, ۴۰۴]. اینها دستاوردهای عظیمی هستند که به وضوح در دادهها مستند شدهاند [۴۰۴].
- چالشهای باقیمانده: اما همزمان، چالشهای بسیار بزرگی نیز وجود دارد: میلیونها کودک هنوز سالانه جان خود را از دست میدهند با نابرابریهای عظیم در دسترسی به سلامت [۴۰۴]. بیش از نیمی از جهان همچنان با درآمد بسیار پایین زندگی میکنند [۴۰۳, ۴۰۴]. نابرابری جنسیتی در پرداخت، کار و قدرت عمیقاً ریشهدار است [۴۰۴]. حقوق دموکراتیک در برخی مناطق رو به پسرفت است [۴۰۲, ۴۰۴]. دمای جهانی در حال افزایش است و کربنزدایی به سرعت کافی پیش نمیرود [۶۴, ۴۰۴]. صدها میلیون نفر در زاغههای شهری زندگی میکنند و دسترسی به مراقبتهای بهداشتی و آموزش همچنان به شدت نابرابر است [۴۰۴].
نکته کلیدی که گزارشهای Our World in Data بر آن تأکید دارند این است که بسیاری از پیشرفتها ناشی از انتخابهای انسانی بوده است [۴۰۵]. نوآوریها، سیاستها، تلاشهای بهداشت عمومی و تغییر هنجارهای اجتماعی، همگی در بهبود وضعیت جهان نقش داشتهاند [۴۰۵]. به همین ترتیب، مشکلات باقیمانده نیز اغلب به سیستمهای انسانی، درگیریها، تبعیض، شکستهای بازار و مقاومت در برابر تغییرات اجتماعی مرتبط هستند [۴۰۵].
این ارتباط ناگسستنی بین انتخابهای انسانی و روندهای رفاه، بسیار قابل تأمل است [۴۰۵]. با توجه به اینکه انتخابهای ما تا این حد در شکلگیری روندهای خوب و بد تأثیرگذار بودهاند، سوال اینجاست که با تمرکز هوش جمعی و تلاش هدفمند خود، چه میزان پیشرفت بیشتری در مسیر غلبه بر این چالشهای پایدار میتوانیم داشته باشیم؟
دادهها و تحلیلهای گروه Our World in Data نه تنها به ما نشان میدهند که از کجا آمدهایم، بلکه به ما یادآوری میکنند که چقدر بیشتر میتوانیم به جلو برویم [۳, ۴۴۸]. این منابع، ابزاری قدرتمند برای تصمیمگیری آگاهانه و شکل دادن به آیندهای بهتر برای همه هستند.
از توجه شما سپاسگزارم. امیدوارم این اطلاعات به شما در درک عمیقتر این مسائل پیچیده کمک کرده باشد و انگیزهای برای اندیشیدن به راهحلها و اقدامات آتی فراهم آورد.
پایان سخنرانی.
بدون نظر