ساخت برند شخصی قدرتمند: راهنمای جامع برای رهبری، پیروزی و کسب درآمد بیشتر
چکیده
در دنیای امروز که مملو از هیاهو و رقابت است، داشتن یک برند شخصی قدرتمند دیگر یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت است [۱]. این مقاله به بررسی عمیق مفهوم برند شخصی، مزایای سه گانه آن (رهبری بیشتر، پیروزی بیشتر و کسب درآمد بیشتر)، و سه گام اساسی برای ساخت و پرورش آن میپردازد: خودآگاهی، روایت داستان خود، و تعمیق روابط [۲]. با الهام از تجربیات شخصی آن باستیانلی، از درس آموختههای دوران کودکی تا همکاری با مربی برجسته بسکتبال باب نایت و موفقیتهایش در دنیای تبلیغات، این مقاله بینشهای عملی برای تبدیل هویت شخصی به شهرت عمومی و کسب جایگاهی شایسته در زندگی حرفهای و شخصی شما ارائه میدهد [۱، ۷، ۸].
مقدمه
تصور کنید هر روز صبح در خانهای مشترک با میلیاردها نفر دیگر بیدار میشوید [۱]. در این خانه، تنها دو نوع انسان وجود دارد: کسانی که از خود برای منفعت رساندن به دیگران استفاده میکنند و کسانی که از دیگران برای منفعت شخصی خود استفاده میکنند [۱]. این درس مهم، پایه و اساس ساخت یک برند شخصی قدرتمند است که نه تنها شما را در مسیر موفقیت قرار میدهد، بلکه به شما امکان میدهد تا در خدمت دیگران باشید [۱].
برخلاف تصور رایج، برند شخصی به معنای ترویج دائمی خود یا صحبت کردن بیوقفه درباره خود نیست [۲]. یک نظرسنجی توسط فوربس نشان داده است که ۷۰ درصد از متخصصان فکر میکنند برند شخصی خود را تعریف کرده و از شهرت عمومی خود آگاهند، اما تنها ۱۵ درصد از آنها در این مورد درست میگویند [۲]. این تفاوت بزرگ نشان میدهد که برند شخصی شما، در حقیقت، آن چیزی است که دیگران شما را به آن میشناسند [۲]. این نه تنها هویت شخصی شما در ذهن شماست، بلکه شهرت عمومی شما نزد دیگران نیز هست [۲].
در زندگی واقعی، موفقیت بیش از آنکه به نمرات بالا در دانشگاه شبیه باشد، به محبوبیت در دبیرستان شباهت دارد [۱]. همانطور که برندهای محبوب در قفسه فروشگاهها به دلیل فایدهای که برای مردم دارند مورد جستجو و گفتگو قرار میگیرند، برند شخصی شما نیز باید برای دیگران مفید باشد تا جایگاه خود را به دست آورید و نه صرفاً آن را حق خود بدانید [۱]. این مقاله شما را با چگونگی تعریف هویت خود، جلب توجه مردم و کسب جایگاه شایسته خود آشنا میکند [۱].
مزایای داشتن یک برند شخصی قوی
داشتن یک برند شخصی قوی سه مزیت حیاتی را برای شما به ارمغان میآورد: بیشتر رهبری میکنید، بیشتر پیروز میشوید و بیشتر کسب درآمد میکنید [۲].
رهبری بیشتر
زمانی که افراد حس میکنند شما را به صورت اصیل میشناسند، با شور و اشتیاق بیشتری از شما پیروی میکنند و حتی دیگران را نیز به پیروی از شما تشویق میکنند [۲]. این امر به شما امکان میدهد تا تأثیر بیشتری داشته باشید و به عنوان یک رهبر شناخته شوید.
پیروزی بیشتر
زندگی مجموعهای از مذاکرات است، از ورود به دانشگاه گرفته تا مذاکره برای حقوق جدید یا حتی پیروزی در یک بحث با شریک زندگی [۲]. اگر میدانید دیگران واقعاً چه چیزی را در شما ارزش مینهند، میتوانید از موقعیت اعتماد به نفس مذاکره کنید، نه از ترس [۲]. این شناخت عمیق از ارزشهای شما در چشم دیگران، برگ برنده شما در هر موقعیتی خواهد بود [۲].
کسب درآمد بیشتر
یک برند شخصی قوی میتواند به طور متوسط ۱۰ تا ۲۵ درصد به درآمد سالانه شما اضافه کند [۲]. این تفاوت در طول یک مسیر شغلی ۴۰ ساله، میتواند به نیم میلیون دلار یا بیشتر برسد، به خصوص با توجه به اینکه دو سوم رشد حقوق در طول زندگی در ۱۰ سال اول حرفه اتفاق میافتد [۲]. این نشان میدهد که سرمایهگذاری بر برند شخصی، یک سرمایهگذاری بسیار سودآور برای آینده مالی شماست [۲].
سه گام برای ساخت و پرورش برند شخصی قدرتمند شما
ساخت یک برند شخصی قوی، فرآیندی سه مرحلهای است [۲]. این مراحل شامل خودآگاهی، روایت داستان خود و تعمیق روابط هستند.
گام اول: خودآگاهی
خودآگاهی در اینجا تنها به معنای شناخت خودتان در ذهن خودتان نیست، چرا که این تعریف هویت شخصی شماست و کسی جز خودتان از آن آگاه نیست [۲]. خودآگاهی در برند شخصی، به همان اندازه به شهرت شما نزد دیگران مربوط میشود [۲، ۳].
برای اینکه بفهمید آیا هویت شخصی شما با شهرت عمومیتان مطابقت دارد یا خیر، راه سادهای وجود دارد: از دوستان، همکاران و همتایان خود که با شما صادق هستند، بپرسید: “تجربه شما از من به عنوان یک دوست، همکار، همتا یا رهبر چگونه است؟” [۳]. اگر پاسخهایی بشنوید که انتظارش را نداشتید، این به شما مسیر میدهد که از کجا ساخت برند شخصی خود را آغاز کنید [۳].
ما همگی کمی شبیه “آقای سیبزمینی” (Mr. Potato Head) هستیم [۳]. همانطور که او چیزهای زیادی در درون خود دارد و میتواند آنها را بیرون بیاورد تا خود را به دنیا تعریف کند، شما نیز تواناییهای بسیاری در درون خود دارید [۳]. کلید این است که تصمیم بگیرید میخواهید چگونه شناخته شوید [۳]. سپس به درون “سیبزمینی” خود نگاه کنید و ببینید چه قابلیتهایی را باید بروز دهید تا به مردم ثابت کنید همان کسی هستید که ادعا میکنید و چه کارهایی میتوانید انجام دهید [۳]. شما نمیتوانید تظاهر کنید؛ نمیتوانید چیزی را از درون خود بیرون بیاورید که از ابتدا آنجا نبوده است [۳]. خودآگاهی در اینجا به معنای کشف و نمایش authentically آن چیزی است که هستید [۳].
گام دوم: روایت داستان شما و زندگی کردن با آن
پس از آنکه تصمیم گرفتید میخواهید چگونه شناخته شوید، گام دوم درباره روایت داستان شما و زندگی کردن با آن هر روز است [۳]. این یعنی ارائه اثبات زنده به دنیا که شما همان کسی هستید که میگویید [۳]. این مانند همان گفتگوی کودکی آن باستیانلی با پدرش است که با پیشنهاد آب پیش از شیر، وقت و زحمت شستن لیوان را برای پدرش ذخیره کرد و توجه و تمجید او را جلب کرد [۱، ۳]. او با عمل خود، سودی را به پدرش رساند که به او کمک کرد تا در ذهن پدرش “باهوش” شناخته شود [۱].
شما هرگز نباید فرصتها را برای به اشتراک گذاشتن داستان خود از دست بدهید، زیرا شما همیشه در حال ارزیابی شدن هستید [۳]. شما همیشه برای نقشها و شغلهایی که شاید حتی هنوز وجود ندارند، “مصاحبه میشوید” [۳]. همه چیز مهم است: نحوه صحبت کردن شما، نحوه کار کردن شما، نحوه بازی کردن شما، نحوه تعامل شما با مردم [۳]. در نهایت، تمام این مسائل، حتی جایگاه اجتماعی، به این دلیل اتفاق میافتند که دیگران فکر میکنند شما را میشناسند و باور دارند که با آنها تناسب دارید [۳]. اگر تناسب داشته باشید، شما را استخدام میکنند، با شما ازدواج میکنند، به شما پول قرض میدهند، چون داستان شما را میشناسند [۳].
برای روایت یک داستان متقاعدکننده و مرتبط با بازار، سه نکته حیاتی وجود دارد که شبیه به یک تبلیغ هستند [۴]:
- باید توجهبرانگیز باشد: در دنیای پر هرج و مرج امروز، همه برای جلب توجه رقابت میکنند، بنابراین داستان شما باید توانایی جلب توجه را داشته باشد [۴].
- باید مرتبط باشد: باید روشن باشد که شما چه منفعت مرتبطی را به دنیا عرضه میکنید، تا مردم بتوانند درک کنند که چگونه با آنها هماهنگ هستید [۴].
- باید به یاد ماندنی باشد: اگر تمام این تلاش را برای کسب جایگاه خود انجام دادهاید، نمیخواهید که مردم نام شما را فراموش کنند یا ندانند کجا شما را پیدا کنند [۴].
این سه عنصر، قلب یک داستان قدرتمند و مؤثر برای برند شخصی شما هستند [۴].
گام سوم: تعمیق روابط
فقط برآورده کردن نیازهای فعلی کسانی که برای شما مهمتر هستند کافی نیست [۴]. تعمیق روابط به معنای ساخت اعتماد و وفاداری است [۴]. این شامل شناخت و پیشبینی نیازهای آینده آنها و برآورده کردن آنها پیش از آن است که از شما خواسته شود [۴].
مثالی از این رویکرد را میتوان در رمان “دفترچه خاطرات” (The Notebook) اثر نیکولاس اسپارکس دید [۴]. در این داستان عاشقانه، زن دچار آلزایمر میشود و مرد، به دلیل عشق و وفاداریاش به او، قابلیت جدیدی را در “سیبزمینی” درونی خود کشف میکند [۴]. او هر روز از روی دفترچه خاطراتی از تجربیات مشترکشان برای همسرش میخواند، که این کار به او کمک میکند تا با بیماری ویرانگر همسرش کنار بیاید [۴]. این نشاندهنده توانایی فرد در تطبیق و ایجاد ظرفیتهای جدید برای پاسخگویی به نیازهای در حال تغییر عزیزانش است [۴].
مثال دیگری از تعمیق روابط، شرکت اپل است [۴]. رابطه شما با اپل احتمالاً با خرید یک لپتاپ آغاز شد که از دسکتاپها سادهتر و راحتتر بود [۴]. داستان اپل همیشه درباره سادگی و راحتی بوده است [۴]. پس از اینکه شما لپتاپ خریدید و رابطه شروع شد، اپل به درون “سیبزمینی” خود نگاه کرد و پرسید: “آیا چیز دیگری در اینجا هست که بتوانیم از آن استفاده کنیم و به مردم راههای جدیدی برای سادهتر کردن زندگی و افزایش راحتی ارائه دهیم؟” [۴]. آنها کوچکسازی و عملکردهای بیشتر را یافتند و آن را در آیفون، آیپد و سایر محصولات خود به کار بردند [۴]. این به معنای این نیست که اپل رقیب ندارد [۵]. رقبا محصولات مشابهی ارائه میدهند و داستانهای خود را روایت میکنند، اما شما به آنها گوش نمیدهید، زیرا اپل در دانستن نیازهای شما و پیشبینی نیازهای آیندهتان و برآورده کردن آنها قبل از اینکه حتی از آنها بخواهید، فوقالعاده بوده است [۵]. این وفاداری و اعتماد عمیق، نتیجه تعمیق روابط است [۵].
مطالعه موردی: مربی باب نایت و برند شخصی آن باستیانلی
تجربه اولین شغل آن باستیانلی پس از دانشگاه، یک درس فوقالعاده در برند شخصی بود [۵]. او پس از فارغالتحصیلی با مدرک طراحی گرافیک و سابقه ورزشی در بسکتبال و والیبال، مدیر اطلاعات ورزشی برای ۱۰ تیم ورزشی زنان در دانشگاه ایندیانا شد [۵]. در طول این مدت، دوستی با باب نایت، مربی افسانهای بسکتبال دانشگاه ایندیانا، آغاز شد [۵].
برند باب نایت
باب نایت در طول ۲۹ سال فعالیت خود در دانشگاه ایندیانا، ۷۵ درصد از بازیهایش را برد، سه قهرمانی ملی، ۱۱ عنوان کنفرانس بیگ ۱۰ و ۱۲ عنوان مربی سال را کسب کرد، و دو مدال طلای بینالمللی به عنوان مربی تیم ملی به دست آورد [۵]. او کسی بود که از خود برای منفعت بازیکنانش استفاده میکرد [۵]. برای هر بازیکنی که میخواست در دانشگاه بسکتبال بازی کند، مدرک بگیرد، قهرمان شود و برای NBA یا هر چیز دیگری پس از فارغالتحصیلی آماده شود، ایندیانا بهترین برنامه را داشت و باب نایت دلیل آن بود [۵].
با این حال، باب نایت دو شهرت عمومی متفاوت داشت [۵]. یکی اینکه او بدون شک بهترین مربی بسکتبال کالج در هر جایی بود [۵]. دیگری اینکه زبان، رفتار و روشهای انگیزشی او گاهی چنان افراطی بود که برخی افراد آن را کاملاً غیرقابل قبول میدانستند، صرفنظر از نتایج برد و باختش [۵].
نقش آن باستیانلی در مدیریت برند باب نایت
دوستی آن باستیانلی و باب نایت از مکالمات کوتاه آغاز شد و به تدریج به گفتگوهای عمیقتر و مهمتر تبدیل شد [۵]. آن دائماً به دنبال راههایی بود که بتواند به مربی کمک کند، چیزهایی که شاید او به آنها فکر نکرده بود [۶]. مربی نیز شروع به پرسیدن نظر آن درباره مسائل مختلف، از جمله چگونگی تبلیغ بازیهای پانآمریکایی کرد [۶]. باب نایت در یکی از این گفتگوها به آن گفت: “ایدههای تو کاملاً متفاوت از هر کس دیگری است که میشناسم، از جمله خودم. به تو میگویم، روزی با هم کار خواهیم کرد” [۶].
زمانی که تیم برای بازیهای پانآمریکایی به پورتوریکو رفت، برای برند مربی نایت هم بهترین و هم بدترین زمان بود [۶]. تیم مدال طلا را به راحتی کسب کرد، اما مربی به دلیل حمله به یک پلیس پورتوریکویی دستگیر و متهم شد [۶]. در آن زمان اخبار موثقی از سن خوان نمیرسید، بنابراین تنها چیزی که مردم میتوانستند به آن تکیه کنند، برند شخصی و شهرت مربی نایت بود [۶]. حامیان او نگران بودند و دشمنانش جسورتر از همیشه به انتقاد پرداختند [۶].
در این شرایط بحرانی، باب نایت به دفتر آن باستیانلی آمد و گفت: “تصمیم گرفتهام که وقت آن است که با هم کار کنیم” [۶]. او از آن خواست تا “توضیح دهد چرا کارهایی را که انجام میدهد، درست پس از انجام آنها، انجام میدهد” [۷]. مربی نایت به صراحت اقرار کرد که خودش دلیل کارهایش را نمیداند و هر چه آن بگوید قبول میکند [۷]. این نشاندهنده خودآگاهی مطلق مربی بود [۷]. او میدانست که در “سیبزمینی” درونی او (قابلیتهایش)، توانایی مقابله با انتقادهای مداوم عمومی و مطبوعات وجود ندارد [۷]. اما او با آن به اندازه کافی گفتگو کرده بود و داستانهای یکدیگر را به اشتراک گذاشته بودند که میدانست این توانایی در “سیبزمینی” آن وجود دارد و این همان چیزی است که آن در آینده به صورت حرفهای میخواست انجام دهد [۷]. بنابراین، او برند شخصی خود را به آن واگذار کرد [۷].
آن باستیانلی نمیتوانست رفتار مربی را کنترل کند، اما میتوانست موقعیتهایی را که ممکن بود تحریک شود محدود کند [۷]. او شروع به مطالعه خبرنگاران ورزشی کرد و دریافت که تعداد زیادی از آنها هرگز یک داستان مثبت درباره مربی ننوشته بودند و به نظر میرسید که او را در کنفرانسهای مطبوعاتی تحریک میکنند [۷]. آن اعتبارنامه مطبوعاتی این افراد را لغو کرد و تنها خبرنگارانی باقی ماندند که صادقانه و جدی رویدادهای بازی و عملکرد مربی را گزارش میکردند [۷]. یکی از این خبرنگاران، جان فاینستاین، نویسنده مشهور واشنگتن پست بود که کتاب پرفروشی درباره تیم هوزیرز و مربی نایت نوشت [۷].
استراتژی تعمیق روابط: شفافیت
پس از بحران پورتوریکو، رابطه بین مربی نایت و هواداران ایندیانا و عموم مردم به شدت آسیب دیده بود [۷]. آن باستیانلی و تیمش باید یک استراتژی برای این موضوع طراحی میکردند [۷]. بهترین استراتژی، شفافیت بود [۷]. پیام آنها این بود: “ما دانشگاه ایندیانا هستیم، ما بهترین برنامه بسکتبال را داریم و او مربی ماست؛ او بهترین در جهان است” [۷].
آن باستیانلی با تهیهکننده برنامه “۶۰ دقیقه” (60 Minutes) تماس گرفت و به آنها یک داستان انحصاری با دسترسی کامل به مربی ارائه داد [۷]. آنها میتوانستند وارد رختکنها، بازیها، تمرینات، شکار، ماهیگیری و هر فعالیتی که مربی انجام میداد، شوند [۸]. زمانی که مردم و مطبوعات متوجه شدند که آنها حاضر به این میزان از شفافیت هستند، تمام آن منفیگرایی و انتقاد عمومی تقریباً از بین رفت [۸]. هنگامی که برنامه “۶۰ دقیقه” در بهار همان سال، درست قبل از مسابقات NCAA، پخش شد، پربینندهترین برنامه “۶۰ دقیقه” در آن زمان بود [۸].
نتایج و تأثیر بر برند شخصی آن باستیانلی
پس از این اتفاقات، تیم هوزیرز و مربی نایت به موفقیتهای بزرگی دست یافتند [۸]. در فوریه، آنها قهرمان کنفرانس بیگ ۱۰ شدند و مربی نایت به عنوان مربی سال کنفرانس انتخاب شد [۸]. در مارس، او قهرمان مسابقات NCAA شد و به عنوان مربی ملی سال برگزیده شد [۸]. در ماه می، نیمی از تیم به NBA درفت شدند و شش ماه بعد، کمیته المپیک او را به عنوان مربی المپیک ۱۹۸۴ معرفی کرد [۸]. زمانی که مربی نایت مجبور نبود با مسائلی که در “سیبزمینی” درونیاش نبود (انتقادات مطبوعاتی) سروکار داشته باشد، میتوانست بر تواناییهای واقعی خود تمرکز کند [۸].
و اما در مورد آن باستیانلی؟ پس از همکاری با مربی نایت، شهرت او افزایش یافت [۸]. او به عنوان فردی شناخته شد که میتواند مسائل چالشبرانگیز ارتباطی را مدیریت کرده و پیام مناسب را در زمان مناسب به افراد مناسب برساند [۸]. او همیشه میخواست در تبلیغات بزرگ فعالیت کند، و همکاری با مربی نایت به او در این زمینه کمک کرد [۸]. او مدرک MBA خود را گرفت و کار خود را در تبلیغات آغاز کرد که منجر به کمپینهای مشهوری شد که هنوز هم در حال اجرا هستند، مانند “دو پیمانه کشمش برای کیلوگ رایزن برن”، “لگو مای ایگو” برای وافلهای ایگو، “داو بث کلینر اسکرابینگ بابلز” و “هپی میلز” برای مکدونالدز [۸].
درسهای کلیدی و فراخوان به عمل
داشتن یک برند شخصی قوی به شما این امکان را میدهد که بیشتر رهبری کنید، بیشتر پیروز شوید و بیشتر کسب درآمد کنید [۸]. این فرآیند نسبتاً ساده است: خودآگاهی، روایت داستان خود و تعمیق روابط [۸].
شما همیشه در حال ارزیابی شدن هستید و همیشه برای چیزهایی “مصاحبه میشوید” که شاید حتی امروز وجود نداشته باشند [۸، ۹]. چالشی که آن باستیانلی مطرح میکند این است که از خود بپرسید: “چه چیزی در ‘سیبزمینی’ درونی شما وجود دارد که باید بیرون بیاید؟” [۸]. تصمیم بگیرید که میخواهید چگونه شناخته شوید و به صورت آگاهانه و عمدی زندگی کنید [۹]. هرگز نمیدانید چه روزی ممکن است کسی در آستانه در شما ظاهر شود و زندگی شما را تغییر دهد، یا حتی بهتر از آن، چه زمانی فرصت تغییر زندگی شخص دیگری را خواهید داشت [۹].
نتیجهگیری
برند شخصی شما نه تنها شما را تعریف میکند، بلکه راه را برای موفقیتهای بیشماری در تمام ابعاد زندگی هموار میسازد [۱، ۲، ۸]. با تمرین خودآگاهی عمیق، روایت داستان منحصر به فرد خود به شیوهای جذاب و مرتبط، و سرمایهگذاری بر تعمیق روابط بر پایه اعتماد و وفاداری، شما میتوانید جایگاهی شایسته برای خود در این جهان بیابید و بر دستاوردهای خود بیافزایید [۲، ۳، ۴]. به یاد داشته باشید که این فرآیند مداوم است و هر تعامل، هر کلمه و هر عملی شما، به ساختن برند شخصی شما کمک میکند [۳]. شروع کنید به پرورش آنچه در درون شماست و آن را با جهان به اشتراک بگذارید تا پتانسیل واقعی خود را آشکار کنید [۳، ۸، ۹].
بدون نظر