عرفی و دانلود کتاب حس خوب، زندگی خوب: عشق به خویشتن، کلید قفل عظمت درون شما
حس خوب، زندگی خوب اثر وکس کینگ یک کتاب خود کمکی است که در آن نویسنده در مورد چیزهای اساسی مانند عشق به خود، قانون جذب، ضمیر ناخودآگاه، فروتنی، شکست، مراقبه، افکار توانمندتر و زندگی خارق العاده تر صحبت می کند. نویسنده وکس کینگ یک مربی ذهن است که در اینستاگرام به شهرت رسید و اکنون به عنوان نویسنده و سخنران مورد تقاضا است. اگر به دنبال یک زندگی خوب هستید، جستجوی شما در اینجا به پایان می رسد!
وقتی دنیا با این همه عدم قطعیت پر شده است، ما در مورد چنین کتابی صحبت خواهیم کرد که به شما در مورد مزایای مثبت ماندن، داشتن دیدگاه مثبت و چگونگی مثبت ماندن و بهبود خود با کمک اسرار جهان می آموزد. امروز در مورد کتاب “حالات خوب، زندگی خوب” اثر Vex King بحث خواهیم کرد. مثبت اندیشی زندگی ما را بهبود می بخشد. منفی گرایی زندگی ما را به همین ترتیب خراب می کند. بنابراین لازم است که مثبت اندیشی کنید، از منفی گرایی به طور همزمان اجتناب کنید و فضایی پر از انعکاس مثبت ایجاد کنید.
انعکاس خوب، زندگی خوب یک کتاب خودیاری است که در آن نویسنده در مورد چیزهای اساسی مانند عشق به خود، قانون جذب، ضمیر ناخودآگاه، فروتنی، شکست، مدیتیشن، افکار توانمندتر و داشتن یک زندگی خارق العاده تر صحبت می کند. این کتاب بیش از 800000 نسخه به زبان انگلیسی فروخته و به 29 زبان ترجمه شده است. وکس کینگ مربی ذهنی است که در اینستاگرام به شهرت رسید و اکنون به عنوان نویسنده و سخنران مورد تقاضا است. کار او باعث شد با افرادی که از او مشاوره زندگی می خواستند در تماس باشد و او به تدریج کسب و کار مربیگری زندگی/کوچینگ ذهن را راه اندازی کرد. در نهایت، او برای به اشتراک گذاشتن ایده های خود آنلاین شد و پاسخ بسیار خوبی دریافت کرد.
زمانی که نویسنده دانشجو بود، خانوادهاش پول بسیار کمی داشتند، بنابراین وقتی دوستش از او خواست که به تعطیلاتشان بپیوندد، او میدانست که نمیتواند هزینه آن را بپردازد. اما پس از چند هفته، نامه ای به مبلغ 650 دلار دریافت کرد که تقریباً نویسنده پول می خواست. پشت آن چه بود؟ نویسنده به دلیل قانون جذب این موضوع را باور کرده است.
فصل 1. افکار
اگر فکر می کنید چیزی درست می شود، پس این احتمال وجود دارد که این اتفاق بیفتد. پیام اصلی اینجا این است که طبق قانون جذب، افکار شما واقعیت شما را تعیین می کنند. عکس آن نیز صادق است; اگر توجه خود را به افکار منفی جلب کنید و انتظار بدترین حالت را داشته باشید، احتمال دقیق بودن آن را افزایش می دهید. در مورد نویسنده، او تمام هفته خود را به این فکر می کرد که آیا می تواند وسعت تعطیلات خود را تحمل کند و کائنات به او این گونه پاسخ دادند.
اما حتی اگر به خاطر قانون جذب به این موفقیت می رسید یا نه، نویسنده می دید که ضربه نمی خورد. چرا اینطور است؟ او متوجه شد که حتی اگر مثبت فکر می کرد، افکارش با منفی همراه بودند.
و این ترکیب او را گیج کرد. او با قانون جدیدی به نام قانون ارتعاش رفت تا بر این موضوع غلبه کند. بر این اساس، زمانی که با اشتیاق انرژی دریافت کنید، واقعیت شما تغییر مثبت خواهد کرد و چیزهای مثبت را جذب خواهید کرد. این ممکن است آسان به نظر نرسد، اما بر اساس علم طبیعی است.
در نظر بگیرید که همه چیز در جهان، از جمله ذهن ما، از اتم های ارتعاشی تشکیل شده است. بنابراین انگار همه چیز باید ارتعاش داشته باشد، از جمله افکار و احساسات ما. نویسنده معتقد است که احساسات مملو از اشتیاق و عشق فراوانی بیشتری دارند، در حالی که احساسات پر از خشم و غم فرکانس پایینی ایجاد می کنند.
از طریق این ارتعاشات، شما بر محیط خود تأثیر می گذارید. وقتی یک اتم می لرزد، اتم های اطراف آن نیز با همان فرکانس ارتعاش می کنند. بنابراین اگر احساس شما پالس های بالاتری ایجاد کند، واقعیت شما بیشتر می لرزد. و در نتیجه دنیای بیرونی شما شادتر خواهد شد. شما می توانید فرکانس ارتعاش خود را تحت کنترل خود بگیرید.
به نظر ممکن نیست، اما می توانید از جلبک های سبز در مورد احساسات الهام بگیرید. جلبک سبز یک گیاه طبیعی است که از دیگران انرژی می گیرد. مانند جلبک ها، شما انرژی را از مردم و محیط اطرافتان استخراج می کنید. وقتی همه چیز بد پیش می رود، چه احساسی برای جذب انرژی مثبت دارید؟
فصل 2. ارتعاشات بالاتر
بنابراین، برای ارتعاش بالاتر، اولویت شما باید گذراندن وقت با افراد مثبت باشد. پیام اصلی در اینجا این است که شما می توانید فرکانس ارتعاش خود را کنترل کنید. ارتعاشات مسری هستند. اگر با افرادی که خواهان عشق و شادی هستند معاشرت کنید، زمانی که شروع به ارتعاش در فرکانس بالاتر آنها کنید، وضعیت ذهنی آنها بر شما مسلط خواهد شد و حتی افراد مثبت تری در زندگی خود خواهید داشت.
راه دیگر برای افزایش فرکانس عاطفی، استفاده از زبان بدن مثبت است. به عنوان مثال، تحقیقات نشان می دهد که لبخند زدن، حتی زمانی که چیزی برای لبخند زدن ندارید، باعث افزایش اندورفین می شود. این یک ماده شیمیایی حس خوب برای بدن شما است. پس هر زمان که غمگین هستید خود را مجبور کنید لبخند بزنید و ثواب آن را بگیرید.
علاوه بر این، می توانید با اتخاذ یک وضعیت، یک مزیت عاطفی به خود بدهید. این روانشناس اجتماعی دریافت که نشستن یا ایستادن با قدرت تنها به مدت 2 دقیقه در روز می تواند تستوسترون شما را تا 20 درصد افزایش دهد، هورمونی که اعتماد به نفس را افزایش می دهد.
سوم، متوجه خواهید شد که اگر می خواهید ارتعاشات بالاتری داشته باشید، باید از جامعه فاصله بگیرید. استراحت از زندگی مدرن به شما کمک می کند تا دوباره شارژ شوید. با این حال، ممکن است ضد اجتماعی به نظر برسد، اما سالم است.
در پایان کمی با طبیعت بگذرانید تا ارتعاشات خود را افزایش دهید. تحقیقات نشان می دهد که بودن در طبیعت باعث بهبود جسم و روان هر دو می شود. میتوانید کارهایتان را در باغ انجام دهید یا میتوانید به پارک نزدیکتان بروید. جدای از آن، اگر روز آفتابی باشد، پاداش بیشتری دریافت خواهید کرد زیرا اشعه های خورشید به شما ویتامین D و سروتونین می دهد که می تواند خلق و خوی شما را تثبیت کند.
ما دیده ایم که چگونه گذراندن وقت با افراد مثبت می تواند شما را به سطح ارتعاش بالاتری برساند و به شما کمک کند نسخه بهتری از خود شوید. متأسفانه برعکس است. بودن در کنار افراد منفی می تواند باعث شود احساس ضعف و ناامنی کنید. می توانید استدلال کنید که با این کار ضعیف خواهید شد.
اگر خود را در این موقعیت می بینید، پس به خود نگویید که بی ارزش هستید یا به خاطر چنین احساسی مقصر هستید. اما به یاد داشته باشید، اگر با این نوع افراد ارتباط خود را قطع نکنید، شروع به لرزش در فرکانس آنها خواهید کرد. به زودی، احساسات منفی را به دیگران منتقل خواهید کرد و قبل از اینکه متوجه شوید، واقعیت شما پر از منفی خواهد بود.
به خودتان فکر کنید و اینکه پتانسیل این را دارید که یک درخت بزرگ باشید. فرض کنید تبدیل به سمی می شوید. آنگاه هرگز به آن درخت آن پتانسیل تبدیل نخواهی شد. اما زمانی که نباید رفتار مضر دیگران را بپذیرید، باید رفتار سمی خود را نیز رد کنید. وقتی از خط خارج میشویم، اغلب خودمان را توجیه میکنیم که انگار روحیه بدی داریم یا مشکل داریم.
ما تصور می کنیم که افراد اطراف ما خوب هستند، بنابراین احساس بدی داریم. شما هرگز نمی دانید که آیا دیگران کار خوبی می کنند یا خیر، و وقتی احساسات خود را به دوستان و بستگان خود نشان می دهید به آنها صدمه می زنید.
فصل 3. سرزنش بازی
وقتی کسی ما را به خاطر جریحه دار کردن احساساتش سرزنش می کند، اغلب به او می گوییم کاری که انجام دادیم اشتباه نیست. ما از قبول مسئولیت فرار می کنیم و آنها را به خاطر رفتار نادرست ما محکوم می کنیم. در حالی که حقیقت این است که ما حق نداریم به آنها بگوییم که آیا احساسات آنها معتبر است یا خیر.
اگر کسی را آزار داده اید، آن را بپذیرید. مسئولیت پذیری بخشی از عشق به خود است. شما به خودتان می گویید که بهتر از سمی هستید، حتی اگر به خاطر شما یا دیگران باشد.
فرض کنید شخصی از شما می خواهد که لیستی از 5 چیز که دوست دارید تهیه کنید. آیا خودتان را در لیست قرار می دهید؟ بخش غم انگیز این است که هیچ کس مانند ما نخواهد بود. به همین دلیل است که جامعه ما فاقد عشق به خود است. در دنیای مدرن، ما اغلب اوقات خود را با افرادی می گذرانیم که مردم فکر می کنند باید وقت خود را با آنها بگذرانیم، حتی اگر دوست داشته باشیم یا نه، حتی اگر به ما احترام بگذارند یا نه.
اما هرگز از خود نمی پرسیم که آیا خودمان را دوست داریم یا به خود احترام می گذاریم. این یک مشکل است زیرا شادی و رضایت واقعی از دوست داشتن خود و بی توجهی به اینکه دیگران در مورد ما چه فکری یا احساسی دارند ناشی می شود.
پیام اصلی او این است که خود را برای ایمن سازی خود دوست داشته باشید. ناامنی یک چیز خطرناک است و می تواند بر روابط شما تأثیر بگذارد. به عاشقی فکر کنید که پیام ها و ایمیل های شریک زندگی خود را می خواند. این حسادت ناشی از عدم اطمینان است.
شاید فکر می کند که دیگر قابل اعتماد نیست. و به دلیل این چیزها، رابطه آنها خراب می شود. تا زمانی که خود را دوست نداشته باشید، دیگران از احساسات شما سوء استفاده خواهند کرد و دوست داشتن برای شما سخت خواهد بود.
بخشی از عشق به خود پذیرش بدن شماست که اگر عکس افراد و مدل های معروف در شبکه های اجتماعی شما را بمباران کند چالش برانگیز است. این عکسها باعث مقایسه میشوند و شما نسبتاً کمتر احساس میکنید.
و حتی اگر به نظر می رسد که افراد زیبا از شما شادتر هستند، این افراد اغلب با شک و تردید به خود دست و پنجه نرم می کنند.
نویسنده یک بار به یکی از اینفلوئنسرهای رسانه های اجتماعی گفت که از انجام جراحی پلاستیک استرس دارد. نویسنده بعدی به پیروان زن خود گفت که در مورد ظاهر آنها احساس ناامنی می کند و امیدوار است که بتواند به خوبی در عکس ها به نظر برسد تا زندگی او بهتر شود. قرنهاست که این چیزها وجود دارد و گفته میشود که آنچه در بیرون است ضروری نیست.
فصل 4. عشق همه جا هست
آنچه مهم است این است که باید پایه محکمی برای دوست داشتن خود وجود داشته باشد تا بتوانید خود را بپذیرید. در زندگی یا می توانید بذر خوشبختی را بکارید یا ریشه های ناراحتی را. دوست داشتن خود خوب است، اما برای رسیدن به جایی که زندگی شما می تواند تغییر کند، باید درک کنید که دو ذهن دارید، نه یک ذهن.
اولین ذهن شما آگاه است. تمام افکار، احساسات و اطلاعاتی را که می دانید حفظ می کند. ذهن دیگر ما ضمیر ناخودآگاه است. این شامل آنچه در زیر سطح است.
ذهن خود را به عنوان یک باغ تصور کنید. پس ضمیر ناخودآگاه شما مانند خاک زیر سطح است اما بسیار حیاتی است. اگر این خاک مناسب نباشد، گیاهی که در آن می روید نیز بهتر نخواهد بود. پیام اصلی در اینجا این است که شما می توانید دانه های شادی یا ریشه های ناراحتی را انتخاب کنید.
بیایید لحظه ای تصور کنیم که باورهای شما در ضمیر ناخودآگاه شما ریشه دوانده است. شما ارزش های خوب یا بد دارید، باغی پر از شادی یا باغی سمی ایجاد می کنید. برای تغییر واقعیت خود، باید دانه های بد را بیرون بیاورید.
به باورهای خود فکر کنید و از خود بپرسید که آنها از کجا آمده اند. هنگامی که نویسنده سیستم اعتقادی خود را بررسی کرد، دریافت که مردم طوری برنامه ریزی شده اند که به شیوه خاصی زندگی کنند. فقط برخی از افراد زندگی شادی خواهند داشت، بقیه بدشانسی هستند و مشکلات در آینده نزدیک است. نویسنده می گوید در زندگی نمی توانی مسیرت را عوض کنی.
اما وقتی نویسنده باورهای خود را بررسی کرد، متوجه شد که در کودکی به این چیزها در ذهن خود نیاز داشت. افکار منفی نویسنده را برانگیخت تا فکر کند که دوران بد کودکی او هر کاری که انجام دهد زندگی او را سخت می کند. اما این فقط تعصب او بود. با توجه به اعتقادات خود از خود بپرسید چه چیزی مثبت و چه چیزی مضر است. آیا آنها زندگی شما را بهبود می بخشند یا شما را عقب نگه می دارند؟ برای بیرون کشیدن افکار منفی، به افرادی نگاه کنید که شروع آنها چالش برانگیز بوده است، اما چیزی از آن ساخته اند.
افکار و باورهای مثبت ضروری هستند، اما واقعیت شما تنها در صورتی تغییر می کند که روی آنها کار کنید. خیلیها میخواهند موفق باشند، اما انجام کاری کار زیادی میطلبد. عمل مثبت یعنی سخت کوشی و فداکاری.
این یعنی حتی در روزهایی که می خواهید استراحت کنید. بسیاری از افراد باید برای رسیدن به اهداف خود تلاش کنند و فکر می کنند مثبت بودن آنها به آنها پاداش نمی دهد. آنها به آنها می گویند که موانع زیادی برای رسیدن به رویاهایشان وجود دارد. آنها به زمان، پول یا تخصص بیشتری نیاز دارند. وقتی این چیزها را به دست آوردند، شروع به کار روی آنها می کنند.
تنها کاری که باید انجام دهید این است که اهداف خود را در اولویت قرار دهید. و برای رسیدن به آنجا، آماده باشید که آسایش خود را قربانی کنید. فرض کنید احساس می کنید منتظر خواهید بود تا آماده شوید، آنگاه این انتظار ممکن است طولانی تر شود. به یاد داشته باشید، زمان هرگز کامل نخواهد بود. معمولاً زمان ایده آل فرا نمی رسد و اگر منتظر آن باشید، ممکن است وقت گرانبهای خود را از دست بدهید و بعداً چیزی جز پشیمانی باقی نمی ماند.
به ریچارد برانسون، تاجر بریتانیایی فکر کنید که در ۱۶ سالگی وارد کارآفرینی شد و با این مجله شروع به کار کرد. بسیاری از مردم به او گفتند که او تخصص کافی ندارد، اما برانسون هرگز از کسب و کار خود دست نکشید و تاکنون 400 شرکت مختلف افتتاح کرده است.
فصل 5. تفاوت
افرادی که موفق می شوند و به موفقیت نمی رسند تنها یک تفاوت دارند: افراد موفق به کار روی هدف خود ادامه می دهند، حتی زمانی که در آن با مشکلاتی روبرو می شوند. به این میگن شن. چه با انگیزه باشید چه نباشید، آستین ها را بالا می زنید و به راه خود ادامه می دهید. این تلاش های مداوم نتایج مثبتی به شما می دهد.
ممکن است بخواهید برای رسیدن به اهداف خود اقدام کنید اما فقط گاهی می توانید انگیزه پیدا کنید. برای خلاص شدن از شر آن، راهی وجود دارد که می توانید اهداف خود را به قطعات کوچک تقسیم کنید. ماده شیمیایی اصلی که در یک علت دخیل است دوپامین است. هر بار که به چیزی دست می یابید، یک ضربه دوپامین دریافت می کنید که به شما انگیزه می دهد که ادامه دهید. بنابراین جاه طلبی خود را در قسمت های کوچک بشکنید. سپس، هنگامی که این اهداف کوچک را تکمیل کردید، دوپامین دریافت خواهید کرد و انگیزه ادامه دادن خواهید داشت.
شما نمی توانید آنچه اتفاق می افتد را کنترل کنید، اما می توانید واکنش خود را مدیریت کنید. مانند ریچارد برانسون، می توانید خود را کنترل کنید و گام های مثبتی در جهت اهداف خود بردارید. اما شما هرگز نمی توانید دنیای اطراف خود را کنترل کنید. متأسفانه، به این معنی است که گاهی اوقات تجربه های تلخی در زندگی خواهید داشت.
اما بهترین اتفاق زمانی می افتد که از قربانی شدن امتناع ورزید و عشق به خود را تمرین کنید. خود را قربانی معرفی نکنید؛ در عوض، خودت را دوست داشته باش خوب و بد برای همه اتفاق می افتد، اما اگر در ذهنیت قربانی گرفتار شوید، ضمیر ناخودآگاه شما را به آن سمت خواهد برد و بازگشت از آنجا دشوار است.
اینطور نیست که نباید غمگین باشید، اما این اختیار را دارید که هر موقعیتی را چگونه ببینید. و همانطور که دیدیم، هر چیزی که انتخاب کنیم، بر ارتعاشات ما تأثیر می گذارد، و در نتیجه، بر واقعیت ما نیز تأثیر می گذارد. بنابراین، برای مثال، اگر خود را قربانی ببینید، دائماً لرزش کم خواهید داشت. به عبارت دیگر، زندگی با شما به عنوان یک قربانی رفتار خواهد کرد.
از سوی دیگر، شما می توانید تجربه سمی خود را به عنوان فرصتی برای پیشرفت شخصی خود ببینید، سپس در فرکانس بالاتر ارتعاش خواهید کرد و انرژی فرکانس بالاتر را جذب خواهید کرد. در مورد چیزهایی که در آینده در راه است هیجان زده خواهید شد. چیزهای بد اغلب ما را به درد میآورند، اما شما را نیز تقویت میکند. به یاد داشته باشید، هر چیزی که شما را نکشد، شما را قوی تر می کند.
به خودت بگو، حتی اگر اتفاق وحشتناکی برایت می افتد، دوست دارم ببینم چه درس هایی از آن دارم. اگر برخی از مشکلات پیش آمد، پس نگویید که چرا این مشکلات را دارید. در عوض، از آنها استقبال کنید و ببینید چه چیزی می توانید از آنها بیاموزید.
این موارد را در دفترچه یادداشت خود یادداشت کنید و هر زمان که فرصت کردید آنها را بخوانید. اگر یک اشتباه را دو بار تکرار نکنید، کارایی شما را به شدت افزایش می دهد. و حتی اگر چیزها خوب یا بد باشند، در نهایت شما را بهتر می کنند، اما مسئله این است که آنها را منفی نگیرید. آنها را مثبت بگیرید و سعی کنید چیزی از آنها یاد بگیرید.
بنابراین امیدوارم که درس های خود را گرفته باشید و برای فکر کردن و مثبت کردن زندگی خود با انرژی های عالی اقدام کنید.
نقد و بررسی کتاب Good Vibes, Good Life
«حالات خوب، زندگی خوب» نوشته وکس کینگ کتابی نشاطبخش و متحولکننده است که بینشهای ارزشمندی درباره عشق به خود، مثبتاندیشی و رشد شخصی ارائه میدهد. کینگ با تکیه بر تجربیات و آموختههای خود، مجموعهای از توصیههای عملی و مفاهیم تفکر برانگیز را ارائه میکند که خوانندگان را تشویق میکند تا سبک زندگی رضایتبخشتر و مثبتتری را در پیش بگیرند.
به عنوان یک خواننده، کتاب را جذاب و الهام بخش یافتم. سبک نوشتاری کینگ محاورهای و قابل ارتباط است و جذب درسهایی را که به اشتراک میگذارد آسان میکند. این کتاب مملو از نکات کاربردی است، مانند تمرین قدردانی، تعیین مرزها و پرورش ذهنیت سالم، که به من انگیزه داده است تا تغییرات معناداری در زندگی روزمره خود ایجاد کنم.
یکی از جنبه های کتاب که به طور خاص برای من طنین انداز شد، تاکید بر عشق به خود و اهمیت پرورش یک رابطه سالم با خود بود. از زمانی که «حال و هوای خوب، زندگی خوب» را خواندم، بیشتر از ارزش خود آگاه شدم و عمداً مراقبت از خود و رشد شخصی را در اولویت قرار دادم.
در خاتمه، «احساسی خوب، زندگی خوب» برای هر کسی که به دنبال خودشناسی، مثبت اندیشی و پیشرفت شخصی است، خواندنی است. بینش و راهنمایی های عملی Vex King بدون شک به شما احساس قدرت و الهام برای ایجاد یک زندگی پر جنب و جوش و رضایت بخش می دهد.
بدون نظر