غول درون را بیدار کن:کنترل فوری سرنوشت
Awaken The Giant Within نوشته تونی رابینز در مورد چگونگی کنترل فوری سرنوشت ذهنی، عاطفی، فیزیکی و مالی خود صحبت می کند. رابینز بیان می کند که مردم برای تغییر تلاش می کنند و دلیل رفتار یا عادات بد خود را نمی دانند. او سپس راهبردهای اثبات شده متعددی را مورد بحث قرار می دهد تا رفتارهای خود را به جای یک عادت ناخودآگاه آگاهانه تبدیل کند.
تونی رابینز نویسنده، بشردوست، سخنران انگیزشی، مربی مالی شخصی و مربی زندگی آمریکایی است. او به خاطر کتابهای خودیاری مانند قدرت نامحدود، رها کردن قدرت درون و بیدار غول درونی به خوبی شناخته شده است.
او به من (و بسیاری دیگر) الهام میدهد تا دیدگاه بهتری نسبت به زندگی داشته باشیم و کارها را انجام دهیم. همه چیزهایی برای یادگیری از تونی دارند، مهم نیست در چه مرحله ای از زندگی هستید.
“Awaken the Giant Within” در مورد چگونگی کنترل فوری سرنوشت ذهنی، عاطفی، فیزیکی و مالی خود صحبت می کند. رابینز بیان میکند که مردم برای تغییر تلاش میکنند و نمیدانند چرا رفتار یا عادات بدشان بد است.
او سپس راهبردهای اثبات شده متعددی را مورد بحث قرار می دهد تا رفتارهای خود را به جای یک عادت ناخودآگاه آگاهانه تبدیل کند.
حذف الگوهای فکری محدودکننده که فرد را در موقعیت فعلی خود نگه میدارد، به فرد امکان میدهد تا فرصتهای به ظاهر بیپایانی برای موفقیت را باز کند.
رابینز این اطلاعات را از طریق نثری آسان و قابل درک، که به عنوان «غول درون را بیدار کن» ارائه می کند، منتقل می کند.
فصل اول: رویای سرنوشت
1. استانداردهای خود را بالا ببرید:
با تبدیل “باید”های شما به “باید” شروع می شود. وقتی استانداردهای خود را بالا می برید، “باید” های خود را به “بایدها” تبدیل کنید. تمام چیزهایی که نمی پذیرید و تحمل نمی کنید و همه چیزهایی که می خواهید باشید را بنویسید. سپس، شما در حال ایجاد یک تغییر درونی برای کنترل کیفیت زندگی خود هستید.
2. باور محدود کننده خود را تغییر دهید:
دانستن اینکه می توانید به اهداف خود برسید نیاز به یک حس اطمینان دارد. اگر کنترل سیستم اعتقادی خود را در دست بگیرید کمک خواهد کرد . شما می توانید ایده های خود را تغییر شکل دهید و اصلاح کنید تا در جهت رویای خود اقدام کنید. مانند بسیاری از افرادی که با باورهای محدود کننده دست و پنجه نرم می کنند، هنگامی که آن باورهای محدود کننده ای را که مانع از بهبود کیفیت زندگی شان می شود شناسایی کنند، یاد می گیرند که فورا حالت خود را تغییر دهند. شما این فرصت را دارید که چیزهای خارق العاده ای را در زندگی خود خلق کنید
3. استراتژی خود را تغییر دهید:
برای تغییر برنامه خود، بهترین را مدل کنید. نسبت به چیزی که کار می کند عقب مانده کار کنید. همانطور که تونی رابینز می گوید، “موفقیت سرنخ هایی به جا می گذارد” اگر از صفر شروع کنید، اشتباه انجام می دهید. از یادگیری دیگران بیاموزید و از آموخته های آنها استفاده کنید. این باعث صرفه جویی در وقت شما می شود و به شما کمک می کند مسیرها و رویکردهایی را پیدا کنید که کار می کنند.
انواع تسلط مورد نیاز:
1. تسلط عاطفی – تقریباً هر کاری که انجام می دهیم برای تغییر احساسمان است.
2. تسلط جسمانی – برای لذت بردن از رویاهای خود باید از سلامت جسمانی برخوردار باشید.
3. تسلط بر روابط – شما نمی خواهید تنها باشید.
4. تسلط مالی – شما به یک برنامه بازی نیاز دارید.
5. تسلط بر زمان – زمان را به جای دشمن خود متحد خود کنید.
فصل دوم: تصمیمات – مسیر رسیدن به قدرت
رابینز می گوید که تصمیم گیری نقشی حیاتی در زندگی ما دارد. این تصمیم ماست که باعث میشود و همچنین میگوید که باید درک کنیم که گرفتن یک تصمیم خوب چقدر در زندگیمان اهمیت دارد، بنابراین تصمیمهای درست و خوبی بگیریم، در اینجا رابینز تصمیمگیری بیشتر و بیشتر را توصیه میکند، به این ترتیب ما از آنها درس خواهیم گرفت.
راه تصمیم گیری بهتر این است که بیشتر از آنها تصمیم بگیرید. اگر این کار را ادامه دهید مفید خواهد بود زیرا تکرار مادر مهارت است. اگر واقعاً تصمیم بگیرید، تقریباً می توانید هر کاری را انجام دهید. شما باید متعهد شوید.
سه تصمیمی که سرنوشت شما را کنترل می کند:
- تصمیمات شما در مورد اینکه روی چه چیزی تمرکز کنید.
- تصمیمات شما در مورد اینکه چیزها برای شما معنی دارند.
- تصمیمات شما در مورد اینکه چه کاری انجام دهید تا نتایج مورد نظرتان را ایجاد کنید.
فصل 3: نیرویی که زندگی شما را شکل می دهد
در این فصل تونی رابینز در مورد احساسات و احساسات صحبت می کند که با افکار ما مرتبط هستند صحبت می کند. او از ما می خواهد که تشخیص دهیم کدام احساسات به ما قدرت می دهند.
هر کاری که انجام می دهیم، یا به دلیل نیاز به اجتناب از درد و یا تمایل به کسب لذت. برای اکثر مردم، ترس از دست دادن بسیار بیشتر از میل به سود است. راز موفقیت درد یا لذت نیست بلکه در نحوه استفاده از درد یا لذت است. اگر این کار را انجام دهید، کنترل زندگی خود را در دست دارید. اگر این کار را نکنید، زندگی شما را کنترل می کند.
آنچه شما درد را به آن پیوند می دهید و آنچه لذت را به آن پیوند می دهید، سرنوشت شما را شکل می دهد. اگر درد عظیم را به هر رفتار یا الگوی احساسی مرتبط کنیم، به هر قیمتی از افراط در آن اجتناب خواهیم کرد.
«اگر از چیزی بیرونی مضطرب هستید، درد ناشی از برآورد شما از آن چیز نیست. و شما این قدرت را دارید که هر لحظه آن را لغو کنید.» – “مارکوس اورلیوس.”
نه درد واقعی ما را به حرکت در می آورد، بلکه ترس ما از اینکه چیزی منجر به درد شود. این لذت مطلق نیست که ما را به حرکت در می آورد، بلکه باور ما، احساس اطمینان ما است که به نوعی انجام یک عمل خاص به شادی منجر می شود.
فصل چهارم: سیستم های اعتقادی
رابینز در مورد دو نوع سیستم اعتقادی صحبت می کند: 1- سیستم باورهای محدود کننده و 2- سیستم باورهای توانمند.
برای حذف سیستم باورهای محدود کننده، باید باورهای قدیمی را با درد مرتبط کنیم و به خود بگوییم و ذهن خود را متقاعد کنیم که اگر به باور محدود کننده قدیمی پایبند باشیم، رشد نخواهیم کرد و هرگز بهبود نخواهیم یافت.
بنابراین اگر میخواهیم در زندگی گسترش پیدا کنیم و جلو برویم، باید باور محدودکننده قدیمی را قطع کنیم و از بین ببریم.
ایمان قدرتی است که هم می تواند شما را ایجاد کند و هم شما را نابود کند. ابتدا باید بدانیم که باورهای ما می توانند ما را در یک لحظه بیمار یا سالم کنند.
آنها بر سیستم ایمنی بدن ما تأثیر می گذارند. آنها به ما عزم راسخ می دهند تا اقدام کنیم. باورهای جهانی باورهای غول پیکر ما در مورد همه چیز مانند هویت، افراد، کار، زمان، پول و زندگی هستند.
پس از پذیرش، باورهای ما به دستورات بی چون و چرای سیستم عصبی ما تبدیل می شوند و می توانند احتمالات حال و آینده ما را گسترش دهند یا نابود کنند.
فصل 5: تغییر می تواند در یک لحظه اتفاق بیفتد
در اینجا رابینز توضیح می دهد که وقتی تغییر را پذیرفتیم، حفظ آن برای مدت طولانی دشوار می شود. از این رو برای حفظ آن برای مدت طولانی، او پیشنهاد می کند که سیستم عصبی ما را برای موفقیت آموزش دهیم و ما باید آن را بارها و بارها آماده کنیم. به عنوان مثال، گفتن اینکه من سیگار را ترک کردم و یک روز سیگار نکشید آسان است، اما برای همیشه سیگار نکشید بسیار مشکل است، بنابراین باید کنترل کنیم، باید خودمان را برای این کار آموزش دهیم.
همه تغییرات در یک لحظه ایجاد می شوند. فقط این است که اکثر ما قبل از تصمیم به تغییر، منتظر می مانیم تا اتفاقات خاصی بیفتد.
مردم فکر می کنند تغییرات بسیار طول می کشد زیرا اکثر مردم بارها و بارها از طریق اراده برای ایجاد تغییرات تلاش کرده اند و شکست خورده اند. فرهنگ ما همچنین دارای مجموعه ای از باورها است که ما را از استفاده از توانایی های ذاتی خود باز می دارد.
هر بار که مقدار قابل توجهی از درد یا لذت را تجربه می کنیم، مغز ما علت را جستجو می کند و آن را در سیستم عصبی خود ثبت می کند تا ما را قادر سازد در مورد کارهایی که در آینده انجام دهیم بهتر تصمیم گیری کنیم.
چگونه هر چیزی را در زندگی خود تغییر دهید
مرحله 1: تصمیم بگیرید که چه می خواهید و چه چیزی شما را از داشتن آن باز می دارد.
مرحله 2: اهرمی را به دست آورید – درد شدیدی که در حال تغییر نکردن است و لذتی عظیم از تجربه تغییر اکنون (تغییر تقریباً همیشه انگیزه است، نه توانایی).
مرحله 3: الگوی محدود کننده را قطع کنید (ما نمیتوانیم همان کار را ادامه دهیم و همان شیوههای نامناسب را اجرا کنیم… یک کار احمقانه انجام دهید تا این کارها را قطع کنید. مثلاً تا جایی که ممکن است شکلات بخورید تا زمانی که احساس افسردگی کردید، بپرید و با لحنی احمقانه فریاد بزنید: “Halletetelujah!”.
مرحله 4: یک جایگزین قدرتمند جدید ایجاد کنید (اگر جایگزینی ندارید، تغییر شما فقط موقتی خواهد بود).
مرحله 5: الگوی جدید را تا زمانی تنظیم کنید که سازگار باشد (مغز شما نمی تواند تفاوت بین چیزی را که به وضوح تصور و تجربه می کنید تشخیص دهد).
مرحله 6: آن را تست کنید.
فصل ششم: چگونه به آنچه می خواهید برسید
مردم گاهی نیاز دارند آنچه را که می خواهند بیاموزند. آنها خود را با تغییرات خلقی مصنوعی مختلف پرت می کنند. هر چیزی که نیاز دارید، ابتدا از خود بپرسید که چرا به این همه نیاز دارید؟
همه چیز به این برمی گردد که شما این چیزها یا نتایج را می خواهید زیرا آنها را وسیله ای برای دستیابی به احساسات، عواطف یا حالات دلخواه می بینید.
تفاوت بین عملکرد بد یا درخشان بر اساس توانایی شما نیست، بلکه بر اساس وضعیت ذهن و بدن شما در هر لحظه است. رفتار شما نتیجه توانایی شما نیست بلکه وضعیتی است که اکنون در آن هستید.
هر احساسی که تا به حال احساس می کنید فیزیولوژی خاصی دارد: وضعیت بدن، تنفس، الگوهای حرکتی و حالات چهره. راههایی برای تمرین ایجاد کنید که اعتماد به نفس، احساس قدرت، انعطافپذیری، احساس قدرت شخصی و سرگرمی ایجاد کند. بخش مرکزی احساسات توسط حرکت ایجاد می شود. بدن شما احساسات شما را هدایت می کند.
فصل هفتم: پرسش ها پاسخ هستند
اگر می خواهیم کیفیت زندگی خود را تغییر دهیم، باید سوالات همیشگی خود را تغییر دهیم. افراد موفق سوالات بهتری می پرسند و به همین دلیل پاسخ های بهتری دریافت می کنند. سوالات کیفی یک زندگی با کیفیت ایجاد می کند.
اگر از ذهن خود یک سوال وحشتناک بپرسید (مثل اینکه چرا من هرگز نمی توانم موفق شوم؟)، حتی اگر مجبور باشد چیزی را بسازد، به شما پاسخ می دهد (مثل “چون شما احمق هستید”). سوالاتی که نمی پرسی سرنوشت شما را نیز رقم می زند.
سوالات حل مسئله
- چه چیزی در مورد این مشکل عالی است؟
- چه چیزی هنوز باید بهبود یابد؟
- چگونه آن را آنطور که می خواهم درست کنم؟
- دیگر چه کاری انجام نخواهم داد تا آنطور که می خواهم بسازم؟
- چگونه می توانم از فرآیند لذت ببرم در حالی که کارهای لازم را انجام می دهم تا آن طور که می خواهم انجام دهم؟
- صبح در حالی که در حال آماده شدن هستید از خود سوال بپرسید.
- الان از چه چیزی در زندگی ام خوشحالم؟
- الان در زندگیم برای چه چیزهایی هیجان زده هستم؟
- الان در زندگیم به چه چیزی افتخار می کنم؟
- الان برای چه چیزی در زندگی ام سپاسگزارم؟
- در حال حاضر از چه چیزی بیشتر در زندگی ام لذت می برم؟
- من در حال حاضر در زندگی خود به چه چیزی متعهد هستم؟
- چه کسی را دوست دارم؟ کی عاشق منه؟
فصل هشتم: واژگان موفقیت نهایی
کلمات شما قدرت دارند کلماتی که به کار می برید همیشه بر نحوه ارتباط شما با خود و آنچه تجربه می کنید تأثیر می گذارد. کلماتی که به تجربه خود می چسبانیم به تجربه ما تبدیل می شوند.
استفاده از واژگان دیگران نیز می تواند به شما در اتخاذ الگوهای احساسی آنها کمک کند. رابینز می گوید کلمات می توانند به نفس ما آسیب بزنند یا قلب ما را ملتهب کنند. ما می توانیم فوراً با انتخاب کلمات جدید برای توصیف احساسات خود، هر تجربه احساسی را تغییر دهیم.
بسیاری از ما نمی دانیم که کلماتی که معمولاً انتخاب می کنید بر نحوه برقراری ارتباط شما با خود و بنابراین بر آنچه که تجربه می کنید تأثیر می گذارد.
به عنوان مثال، اگر عادت به گفتن از چیزهای “نفرت” دارید – از موهایتان “نفرت دارید”، از شغل خود متنفرید، آیا فکر می کنید که این باعث افزایش شدت حالات عاطفی منفی شما می شود تا اینکه از عبارتی مانند استفاده کنید. من چیز دیگری را ترجیح می دهم.
استفاده مؤثر از واژگان دگرگونی – واژگانی که تجربه عاطفی ما را متحول می کند – الگوهای غیرمنبعی را می شکند، ما را به لبخند می اندازد، احساسات متفاوتی ایجاد می کند، حالات ما را تغییر می دهد و به ما اجازه می دهد سوالات هوشمندانه تری بپرسیم.
وقتی قدرت کلمات را درک کردید، نه تنها نسبت به کسانی که استفاده می کنید، بلکه نسبت به اطرافیانتان نیز بسیار حساس می شوید.
فصل نهم: قدرت استعاره های زندگی (شخصیت، علامت، نشانه)
استعاره چیست؟ هرگاه مفهومی را با تشبیه آن به چیز دیگری توضیح دهیم یا با آن ارتباط برقرار کنیم، از یک استعاره استفاده می کنیم.
استعاره ها نماد هستند. به این ترتیب، آنها می توانند شدت عاطفی را حتی سریعتر و کاملتر از کلمات سنتی که ما استفاده می کنیم ایجاد کنند.
استعاره ها می توانند فوراً ما را متحول کنند. وقتی چیزی را نمی فهمیم، یک استعاره راهی برای دیدن اینکه چگونه چیزی که نمی فهمیم شبیه کاری است که انجام می دهیم، فراهم می کند. استعاره به ما کمک می کند تا یک رابطه را به هم پیوند دهیم.
نحوه برخورد افراد با احساسات:
- اجتناب (افراد سعی می کنند از چیزها پنهان شوند.
- انکار (جدا کردن از احساسات).
- رقابت (“من آن را بدتر از تو دارم”).
- یادگیری و استفاده (نه احساسات را بی اهمیت جلوه دهید و نه اجازه دهید آنها زندگی شما را اداره کنند.
6 گام برای تسلط عاطفی:
- آنچه را که احساس می کنید شناسایی کنید.
- عواطف خود را تصدیق و قدردانی کنید، زیرا بدانید که آنها از شما حمایت می کنند.
- در مورد پیامی که این احساس به شما ارائه می دهد کنجکاو شوید.
- اعتماد به نفس داشته باشید (زمانی را به خاطر بیاورید که قبلاً این احساس را داشته اید و قبلاً با موفقیت این احساس را مدیریت کرده اید).
- مطمئن باشید که نه تنها امروز بلکه در آینده نیز می توانید از پس این امر برآیید.
- هیجان زده شوید و اقدام کنید.
فصل 10: ایجاد یک آینده قانع کننده
اهداف بزرگ انگیزه غولپیکر تولید میکنند. “شما تنبل نیستید… شما اهداف ناتوانی دارید.” تعیین اهداف اولین قدم در تبدیل چیزهای نامرئی به مرئی است – پایه و اساس همه موفقیت ها در زندگی.
انجام تمام اهداف تعیین شده باید بلافاصله به یک اقدام و برنامه ثابت تبدیل شود. مسیری که می رویم مهمتر از نتایج فردی است.
برای تعیین اهداف خود، هر چیزی را که میتوانید تصور کنید میخواهید در دستههای خاص (شغل، امور مالی، پیشرفت شخصی و غیره) به دست آورید، بنویسید.
سپس، برای هر یک محدودیت زمانی قائل شوید، یکی از بهترین ها را انتخاب کنید و یک پاراگراف در مورد اینکه چرا به آن متعهد هستید بنویسید. اگر بلافاصله شروع به ایجاد حرکت کنید، کمک خواهد کرد.
فصل یازدهم: چالش ذهنی ده روزه
نشانه یک قهرمان ثبات است. برای ده روز آینده، متعهد شوید که کنترل کامل تمام توانایی های ذهنی و عاطفی خود را به دست بگیرید و تصمیم بگیرید که برای ده روز متوالی درگیر افکار یا احساسات غیرمنطقی نشوید.
مشکلات را نادیده نگیرید – فقط خود را در وضعیت روحی و روانی بهتری قرار دهید تا راه حل هایی ابداع کنید و بر اساس آنها عمل کنید. هرگز بیش از 10 درصد از زمان خود را صرف مشکل نکنید. حداقل 90 درصد را صرف راه حل کنید.
اگر تصمیم دارید که چالش ده روزه را قبول کنید، من معتقدم که 100 درصد وقت خود را صرف راه حل ها خواهید کرد و هیچ زمانی را برای مشکلات صرف نمی کنید.
فصل 12: ارزش های زندگی – قطب نمای شما
تمام تصمیم گیری ها به شفاف سازی ارزش ها برمی گردد. رویدادها می توانند ارزش های فرد را تغییر دهند. بنابراین مهم است که بفهمیم چه چیزی در زندگی ما مهم است و تصمیم بگیریم با این ارزش ها زندگی کنیم، مهم نیست چه اتفاقی می افتد. اگر برای انتخاب به کمک نیاز دارید، احتمالاً نتیجه مقادیر نامشخص است.
قوانین: اگر راضی نیستید، دلیلش را اینجا ببینید
مردم در مورد آنچه که باید اتفاق بیفتد اعتقاد دارند تا احساس خوبی نسبت به یک تجربه داشته باشند. اما در واقعیت، هیچ اتفاقی نباید بیفتد تا شما احساس خوبی داشته باشید.
اگر شادی خود را بر چیزی بنا کنید که نمی توانید کنترل کنید، همیشه درد را تجربه خواهید کرد. قوانین میانبرهایی برای مغز ما هستند. بسیاری از ما راههای زیادی برای احساس بد ایجاد میکنیم، اما تنها چند راه برای احساس خوب ایجاد میکنیم.
چگونه تشخیص دهیم که یک قانون به شما قدرت می دهد یا ناتوان می کند:
- اگر تحقق آن غیرممکن باشد، یک قانون ناتوان کننده است.
- اگر چیزی را که نمی توانید کنترل کنید، تعیین کننده برآورده شدن آن است، ناتوان کننده است.
- اگر فقط چند راه برای احساس خوب و راه های زیادی برای احساس بد در اختیار شما قرار دهد، ناتوان کننده است.
فصل 13: منابع- تار و پود زندگی
تجربه قبلی باورها و ارزش های اصلی شما را شکل می دهد. هرچه موقعیتهای بیشتری داشته باشیم، سطح انتخابهای بالقوه ما بیشتر میشود- بیشتر میتوانیم به طور موثر ارزیابی کنیم که چیزها به چه معنا هستند و چه کاری میتوانیم انجام دهیم. نحوه استفاده ما از مراجع خود، احساس ما را تعیین می کند، زیرا خوب یا بد بودن چیزی بر اساس چیزی است که شما آن را با آن مقایسه می کنید.
هویت: کلید گسترش
همه ما اعتقادات خاصی در مورد هویت خود داریم. توانایی شما ثابت است، اما میزان استفاده از آن به هویتی که برای خود دارید بستگی دارد. انسان ها نیاز شدیدی به ثبات دارند.
همانطور که ما باورهای جدیدی در مورد اینکه چه کسی هستیم ایجاد می کنیم، رفتار ما برای حمایت از هویت جدید تغییر می کند.
بنابراین، میبینیم که Awaken The Giant Within کتابی قدرتمند است که میتواند غول را با شما بخواباند و زندگی رویایی شما را بسازد.
نقد و بررسی کتاب غول درون را بیدار کنید
رابینز در سرتاسر کتاب، حکایات و داستان های موفقیت آمیز الهام بخش را به اشتراک می گذارد و نشان می دهد که چگونه افراد با استفاده از اصول ذکر شده، زندگی خود را متحول کرده اند. این داستانها بهعنوان یادآوری قدرتمندی عمل میکنند که هر کسی بدون توجه به شرایطش میتواند به عظمت دست یابد.
کتابی نیست که یک بار بخوانید و کنار بگذارید. این یک منبع ارزشمند است که می خواهید بارها و بارها از آن بازدید کنید. رابینز تمرین ها و ابزارهای عملی را ارائه می دهد که می توانند در زمینه های مختلف زندگی به کار گرفته شوند و رشد طولانی مدت و تکامل شخصی را تضمین کنند.
در حالی که برخی ممکن است استدلال کنند که کتاب می تواند فشرده باشد، من معتقدم که طول آن موجه است. رابینز برای بررسی هر موضوع و ارائه توضیحات و مثال های کامل وقت می گذارد. این رویکرد جامع به خوانندگان اجازه می دهد تا مفاهیم و نحوه ارتباط آنها با زندگی خود را بهتر درک کنند.
نتیجه
در پایان، “Awaken The Giant Within” یک استاد کلاس در توسعه شخصی است. توانایی تونی رابینز در برانگیختن انگیزه و الهام بخشیدن به عمل بی نظیر است. چه به دنبال بهبود روابط خود، دستیابی به موفقیت مالی یا رسیدن به رضایت باشید، این کتاب شما را با طرز فکر و ابزارهای لازم برای ایجاد تغییر پایدار مجهز می کند. این یک سفر قدرتمند است که غول درون شما را بیدار می کند و شما را در مسیر تحول شخصی قرار می دهد.
نقد و بررسی کتاب غول درون را بیدار کنید
این کتاب در چهار بخش اصلی سازماندهی شده است: قدرت را آزاد کنید، کنترل را به دست بگیرید، هفت روز برای شکل دادن به زندگی خود، و درس سرنوشت. هر بخش پر از گامهای عملی، تمرینهای تفکر برانگیز، و مثالهای واقعی است که قدرت تغییر شخصی و اهمیت تسلط بر خود را نشان میدهد.
یکی از با ارزش ترین جنبه های “Awaken The Giant Within” تاکید آن بر قدرت تصمیم گیری و نقش آن در شکل دادن به زندگی ما است. رابینز خوانندگان را تشویق می کند که مسئولیت انتخاب های خود را بپذیرند، اهداف روشنی را تعیین کنند و چشم اندازی قانع کننده برای آینده خود ایجاد کنند. او همچنین به روانشناسی تغییر می پردازد و بینش هایی را در مورد اینکه چگونه باورها، ارزش ها و احساسات ما بر اعمال و تجربیات ما تأثیر می گذارد، ارائه می دهد.
“Awaken The Giant Within” یک راهنمای جامع و الهام بخش برای رشد شخصی و خودسازی است. رویکرد عملی آن، همراه با سبک نوشتاری جذاب رابینز، آن را برای هر کسی که به دنبال کشف کامل پتانسیل خود و ایجاد تغییرات پایدار است، به یک مطالعه ضروری تبدیل میکند. برای کسانی که می خواهند سرنوشت خود را به دست بگیرند و قدرت درون خود را آزاد کنند بسیار توصیه می شود.
بدون نظر