قوانین مغز:همه چیز در مورد درک هدیه قدرتمند خدا
قوانین مغز نوشته شده توسط دکتر جان مدینا همه چیز در مورد درک هدیه قدرتمند خدا – یعنی – مغز ما است. در قوانین مغز، دکتر جان مدینا، یک زیست شناس مولکولی، علاقه مادام العمر خود را در مورد اینکه چگونه علوم مغز ممکن است بر نحوه آموزش به فرزندان و نحوه کار ما تأثیر بگذارد، به اشتراک می گذارد. در هر فصل، او یک قانون مغز را شرح میدهد – آنچه دانشمندان در مورد نحوه عملکرد مغز ما میدانند – و سپس ایدههای متحول کننده برای زندگی روزمره ما ارائه میدهد.
بسیاری از ما نمی دانیم که درون سرمان چه می گذرد. با این حال دانشمندان مغز جزئیاتی را کشف کرده اند که هر رهبر کسب و کار، والدین و معلمان باید بدانند – مانند نیاز به فعالیت بدنی برای اینکه مغز شما به بهترین شکل کار کند. چگونه یاد بگیریم؟ خواب و استرس دقیقا با مغز ما چه می کند؟ چرا چندوظیفه ای افسانه است؟ چرا فراموش کردن آسان است و تکرار دانش جدید بسیار مهم است؟ آیا این درست است که مردان و زنان مغزهای متفاوتی دارند؟
در قوانین مغز، دکتر جان مدینا ، یک زیست شناس مولکولی، علاقه مادام العمر خود را در مورد اینکه چگونه علوم مغز ممکن است بر نحوه آموزش ما به فرزندان و نحوه کار ما تأثیر بگذارد، به اشتراک می گذارد. در هر فصل، او یک قانون مغز را شرح می دهد – آنچه دانشمندان در مورد نحوه عملکرد مغز ما می دانند – و سپس ایده های متحول کننده برای زندگی روزمره ما ارائه می دهد.
داستان های جذاب و طنز مسری مدینه به علم مغز حیات می بخشد:
- خواهید فهمید که چرا مایکل جردن در بیسبال خوب نبود.
- شما از روی شانه جراح نگاه خواهید کرد زیرا او ثابت می کند که اکثر ما یک نورون جنیفر آنیستون داریم.
- شما با پسری آشنا خواهید شد که خاطره ای خارق العاده از موسیقی دارد اما نمی تواند بند کفش هایش را ببندد.
شما کشف خواهید کرد که چگونه:
- سیم کشی هر مغزی متفاوت است
- ورزش باعث بهبود شناخت می شود
- ما طوری طراحی شده ایم که هرگز از یادگیری و کاوش دست نکشیم
- خاطرات فرار هستند
- خواب به شدت با توانایی یادگیری در ارتباط است
- بینایی بر تمام حواس دیگر غلبه دارد
- استرس روش یادگیری ما را تغییر می دهد
در نهایت، متوجه خواهید شد که مغزتان چگونه کار میکند و چگونه میتوانید بیشترین بهره را از آن ببرید.
ورزش قدرت مغز را افزایش می دهد.
مغز ما برای پیاده روی ساخته شده است – 12 مایل در روز! برای بهبود مهارت های تفکر خود حرکت کنید. ورزش خون را به مغز شما می رساند و گلوکز را برای انرژی و اکسیژن می آورد تا الکترون های سمی باقی مانده را جذب کند. همچنین پروتئینی را تحریک می کند که نورون ها را به هم متصل نگه می دارد. ورزش هوازی فقط دو بار در هفته خطر ابتلا به زوال عقل را به نصف کاهش می دهد.
مغز انسان تحت شرایط حرکت تقریبا ثابت تکامل یافته است. از این رو، می توان پیش بینی کرد که محیط بهینه برای پردازش اطلاعات شامل حرکت است. این دقیقاً همان چیزی است که فرد پیدا می کند. در واقع، بهترین جلسه کاری این است که همه با سرعت 1.8 مایل در ساعت راه بروند.
محققان دو جمعیت سالمند را که سبک زندگی متفاوتی داشتند، یکی غیرفعال و دیگری فعال مورد مطالعه قرار دادند.
نمرات شناختی عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفتند. ورزش تأثیر مثبتی بر عملکرد اجرایی، وظایف فضایی، زمان واکنش و مهارت های کمی دارد.
بنابراین محققان پرسیدند: آیا اگر جمعیت های کم تحرک فعال شوند، نمرات شناختی آنها افزایش می یابد؟ بله، معلوم است، اگر ورزش هوازی باشد. در چهار ماه، عملکردهای اجرایی به شدت بهبود می یابد. نمرات طولانی تر و حافظه نیز بهبود می یابد.
ورزش به دو دلیل باعث بهبود شناخت می شود:
اول، ورزش باعث افزایش جریان اکسیژن به مغز می شود که رادیکال های آزاد متصل به مغز را کاهش می دهد. یکی از هیجانانگیزترین یافتههای چند دهه گذشته این است که یک افزایش همیشه همراه با افزایش اکسیژن در وضوح ذهنی است.
ثانیاً، ورزش مستقیماً روی دستگاه مولکولی خود مغز تأثیر می گذارد. ایجاد، بقا و مقاومت نورون ها را در برابر آسیب و استرس افزایش می دهد.
فصل 1. مغز انسان نیز تکامل یافته است.
ما یک مغز در سر نداریم – ما سه مغز داریم. ما با یک “مغز مارمولک” شروع کردیم تا تنفسمان را حفظ کند، مغزی مانند مغز گربه را اضافه کردیم و سپس به مغزهایی با لایه نازک Jell-O معروف به قشر – سومین و قوی ترین مغز “انسان” رسیدیم.
ما با سازگاری با تغییرات، از درختان به ساوانا در هنگام تغییر آب و هوا، زمین را تصرف کردیم.
رفتن از چهار پا به دو پا برای راه رفتن در ساوانا انرژی را برای رشد یک مغز پیچیده آزاد کرد. استدلال نمادین – توانایی درک یک چیز به عنوان چیز دیگر – یک استعداد منحصر به فرد انسانی است. ممکن است از نیاز ما به درک مقاصد و انگیزه های یکدیگر ناشی شده باشد و به ما امکان می دهد در یک گروه هماهنگ شویم.
مغز یک اندام بقا است. این برای حل مشکلات مربوط به زنده ماندن در یک محیط بیرونی ناپایدار و انجام این کار در حرکت تقریباً ثابت (برای اینکه شما را به اندازه کافی زنده نگه دارد تا ژن های خود را منتقل کنید) طراحی شده است. ما قویترین نبودیم، اما قویترین مغزها را داشتیم، کلید بقا.
قوی ترین مغزها زنده می مانند، نه عضلانی ترین بدن ها. توانایی ما در حل مشکلات، درس گرفتن از اشتباهات و ایجاد اتحاد با دیگران به ما کمک می کند که بمانیم. ما با یادگیری همکاری و تشکیل تیم با همسایگان خود، دنیا را تحت کنترل خود در آوردیم.
توانایی ما برای درک یکدیگر ابزار اصلی بقای ماست. روابط به ما کمک کرد تا در جنگل زنده بمانیم و امروزه برای ماندن در محل کار و مدرسه حیاتی است.
اگر کسی با معلم یا رئیسی احساس ناامنی کند، ممکن است عملکرد خوبی نداشته باشد. به همین ترتیب، اگر دانشآموزی احساس کند که به دلیل اینکه معلم نمیتواند با نحوه یادگیری دانشآموز ارتباط برقرار کند، دچار سوء تفاهم شده است، ممکن است دانشآموز منزوی شود.
هیچ محیط ضد مغز عالی تر از کلاس درس و اتاقک وجود ندارد.
فصل 2. سیم کشی هر مغز متفاوت است.
آنچه انجام میدهید و یاد میگیرید از نظر فیزیکی ظاهر مغز شما را تغییر میدهد – آن را دوباره سیمکشی میکند. علاوه بر این، مناطق مختلف مغز در افراد مختلف با سرعت های متفاوتی رشد می کنند.
در نتیجه مغز هیچ دو نفری اطلاعات یکسانی را در یک مکان ذخیره نمی کند. در نتیجه، راههای زیادی برای باهوش بودن داریم که بسیاری از آنها در تستهای IQ نشان داده نمیشوند.
نویسنده میگوید که آنچه انجام میدهید و یاد میگیرید از نظر فیزیکی ظاهر مغز شما را تغییر میدهد – آن را دوباره سیمکشی میکند. بنابراین ما قبلاً فکر می کردیم که فقط هفت دسته از هوش وجود دارد. اما انواع هوش ممکن است بیش از 7 میلیارد نفر باشد – تقریباً جمعیت جهان.
هیچ دو نفری مغز یکسان ندارند، حتی دوقلوها. مغز هر دانش آموز، مغز هر کارمند و هر مشتری به طور متفاوتی سیم کشی شده است.
می توانید یا به آن بپیوندید یا نادیده بگیرید. سیستم آموزشی فعلی با داشتن ساختارهای پایه بر اساس سن، آن را نادیده می گیرد. از سوی دیگر، کسبوکارهایی مانند آمازون به سفارشیسازی انبوه روی آوردهاند (صفحه اصلی آمازون و محصولاتی که میبینید متناسب با خریدهای اخیر شما هستند).
نواحی مغز در افراد مختلف با سرعت های متفاوتی رشد می کنند. مغز بچههای مدرسهای به اندازه بدنشان نابرابر رشد کرده است. سیستم مدرسه ما این واقعیت را نادیده می گیرد که هر مغزی به طور متفاوتی سیم کشی دارد. ما به اشتباه فرض می کنیم که هر مغزی یکسان است.
بسیاری از ما یک نورون “جنیفر آنیستون” داریم (در سرمان کمین کرده و تنها زمانی که جنیفر آنیستون در اتاق است تحریک می شود).
نظریه ذهن: توانایی درک انگیزه های درونی شخص دیگری و توانایی ساختن یک “نظریه نحوه عملکرد ذهن” قابل پیش بینی بر اساس آن دانش. ما سعی می کنیم کل دنیای خود را از نظر انگیزه ببینیم، انگیزه هایی را به حیوانات خانگی خود و حتی اشیاء بی جان نسبت می دهیم. این مهارت به انتخاب همسر کمک میکند و به مسائل روزمره پیرامون زندگی مشترک برای تربیت فرزند کمک میکند. ما آن را مانند هیچ موجود دیگری داریم. به همان اندازه به ذهن خوانی نزدیک است که ما احتمال می دهیم.
افرادی که دارای مهارت های پیشرفته تئوری ذهن هستند، دارای عنصر ضروری برای تبدیل شدن به ارتباطات موثر اطلاعات هستند.
اگر کسی در کنار معلم یا رئیس احساس امنیت نمی کند، ممکن است نتواند به همان اندازه عمل کند.
اگر دانش آموزی احساس کند که به دلیل اینکه معلم نمی تواند با نحوه یادگیری دانش آموز ارتباط برقرار کند، دچار سوء تفاهم شده است، ممکن است دانش آموز منزوی شود.
فصل 3. ما چیزهای خسته کننده را نادیده می گیریم.
“نور توجه” مغز می تواند تنها بر یک چیز در یک زمان تمرکز کند: بدون انجام چند کار. ما در دیدن الگوها و انتزاع معنای یک رویداد بهتر از ثبت جزئیات هستیم. برانگیختگی عاطفی به مغز کمک می کند تا یاد بگیرد. مخاطبان بعد از 10 دقیقه بررسی میکنند، اما میتوانید با گفتن روایتها یا ایجاد رویدادهایی سرشار از احساسات، آنها را بازپس بگیرید.
آنچه ما به آن توجه می کنیم عمیقاً تحت تأثیر حافظه است. تجربه قبلی ما پیشبینی میکند که باید به کجا توجه کنیم.
فرهنگ هم مهمه این تفاوت ها می تواند به طور قابل توجهی بر نحوه درک مخاطب از ارائه، چه در مدرسه و چه در تجارت تأثیر بگذارد.
ما به چیزهایی مانند احساسات، تهدیدها و رابطه جنسی توجه می کنیم. صرف نظر از اینکه شما چه کسی هستید، مغز به این سؤالات توجه زیادی می کند: آیا می توانم آن را بخورم؟ آیا مرا خواهد خورد؟ میتونم باهاش جفت بگیرم؟ با من جفت میشه؟ قبلا دیده بودمش؟
مغز توانایی انجام چند کار را ندارد. ما می توانیم حرف بزنیم و نفس بکشیم، اما وقتی نوبت به کارهای سطح بالاتر می رسد، نمی توانیم آن را انجام دهیم.
رانندگی هنگام صحبت با تلفن همراه مانند رانندگی در حالت مستی است. مغز یک پردازشگر متوالی است و هر بار که مغز وظایف خود را تغییر می دهد، کسرهای زیادی از ثانیه مصرف می شود. به همین دلیل است که مکالمهکنندگان تلفن همراه در ترمز کردن و خرابیهای بیشتری نیم ثانیه کندتر عمل میکنند.
محل کار و مدارس این نوع چندوظیفه ای را تشویق می کنند. وارد هر دفتری شوید، افرادی را خواهید دید که ایمیل میفرستند، به تلفنهایشان پاسخ میدهند، پیامرسانی فوری، و در MySpace – همه به طور همزمان. تحقیقات نشان می دهد که میزان خطای شما 50 درصد افزایش می یابد و انجام کارها دو برابر بیشتر طول می کشد.
وقتی همیشه آنلاین هستید، مدام حواستان پرت میشود. بنابراین سازمان همیشه آنلاین، سازمان همیشه غیرمولد است.
اگر معلم نتواند علاقه دانشآموز را حفظ کند، دانش بهطور غنی در پایگاه داده مغز رمزگذاری نمیشود.
مغز حیوانات وحشی 15 تا 30 درصد بزرگتر از همتایان اهلی و اهلی است. دنیای سرد و سخت، حیوانات وحشی را مجبور به یادگیری مداوم کرد. در مورد انسان ها هم همینطور است. هرچه فعالیت بیشتری انجام دهید، پیچیده تر می شود.
مغز نمی تواند چند کار را انجام دهد. افسانه است. مغز توجه را به طور متوالی و یکی یکی بر روی مفاهیم متمرکز می کند. تعویض زمان می برد.
فصل 4. برای یادآوری تکرار کنید
مغز انواع مختلفی از سیستم های حافظه دارد. یک نوع از چهار مرحله پردازش پیروی می کند: رمزگذاری، ذخیره سازی، بازیابی و فراموش کردن.
اطلاعاتی که وارد مغز شما می شود بلافاصله به قطعاتی تقسیم می شود که برای ذخیره سازی به مناطق مختلف قشر مغز ارسال می شود. بسیاری از رویدادهایی که پیشبینی میکنند آیا چیزی یاد گرفته میشود یا خیر، در چند ثانیه اول یادگیری به یاد میآیند.
هرچه یک خاطره را در لحظات اولیه آن با دقت بیشتری رمزگذاری کنیم، قوی تر خواهد بود. با بازتولید محیطی که برای اولین بار آن را در مغز خود قرار داده اید، می توانید شانس خود را برای به خاطر سپردن چیزی افزایش دهید.
مغز انسان فقط می تواند حدود هفت قطعه اطلاعات را برای کمتر از 30 ثانیه نگه دارد! این بدان معناست که مغز شما فقط می تواند یک شماره تلفن 7 رقمی را مدیریت کند.
اگر می خواهید 30 ثانیه را به چند دقیقه یا حتی یک یا دو ساعت افزایش دهید، باید به طور مداوم خود را در معرض اطلاعات قرار دهید. خاطرات آنقدر بی ثبات هستند که برای به خاطر سپردن آنها باید آنها را تکرار کرد.
حافظه خود را با رمزگذاری دقیق آن در لحظات اولیه بهبود دهید. بسیاری از ما در به خاطر سپردن نام ها مشکل داریم. اگر برای یادآوری مری در یک مهمانی به کمک نیاز دارید، به تکرار اطلاعات بیشتر در مورد او در داخل کمک می کند. “مری لباس آبی پوشیده است و رنگ مورد علاقه من آبی است.” ممکن است در ابتدا غیر منطقی به نظر برسد، اما مطالعه پس از مطالعه نشان می دهد که حافظه شما را بهبود می بخشد.
قوانین مغز در کلاس درس
مدینه با همکاری دانشگاه واشنگتن و دانشگاه سیاتل اقیانوس آرام، این قانون مغز را در کلاس های درس واقعی دانش آموزان کلاس سوم آزمایش کرد. از آنها خواسته شد که بعدازظهرها جدول ضرب خود را تکرار کنند.
کلاسهای مطالعه به طور قابلتوجهی بهتر از کلاسهایی بودند که تکرار نداشتند. اگر دانشمندان مغز با معلمان جمع شوند و تحقیق کنند، میتوانیم نیاز به تکالیف را از بین ببریم، زیرا یادگیری به جای خانه در مدرسه انجام میشود.
چند ثانیه اول رمزگذاری اطلاعات جدید برای تعیین اینکه آیا چیزی که در ابتدا درک می شود به خاطر سپرده می شود یا خیر بسیار مهم است.
هرچه اطلاعات را در لحظه یادگیری دقیق تر رمزگذاری کنیم، حافظه قوی تر است. هنگامی که رمزگذاری دقیق و عمیق است، حافظه ای که شکل می گیرد بسیار قوی تر از زمانی است که رمزگذاری جزئی و گذرا باشد.
مسیرهای عصبی که در ابتدا برای پردازش اطلاعات جدید مورد استفاده قرار می گرفتند، به مسیرهای دائمی مغز برای ذخیره اطلاعات تبدیل می شوند. (مثل استاد کالج که در پردیس جدید هیچ پیاده رو نمی ساخت. در عوض، منتظر بود تا ببیند دانشجویان به هر حال کجا راه می روند، سپس مسیرها را هموار کرد.)
هر چه یادگیرنده بیشتر بر معنای اطلاعات پردازش شده تمرکز کند، رمزگذاری دقیقتر پردازش میشود.
هنگامی که سعی می کنید بخشی از اطلاعات را به حافظه مغز خود هدایت کنید، مطمئن شوید که دقیقاً معنای آن اطلاعات را درک کرده اید. به همین ترتیب، اگر می خواهید اطلاعات را به مغز شخص دیگری هدایت کنید، مطمئن شوید که آنها معنی آن را می دانند.
سعی نکن یادت باشه و دعا کن که معنی خودش معلوم بشه!
هر چه یک حافظه چرخه های تکرار بیشتری را تجربه کند، احتمال تداوم آن در ذهن شما بیشتر است. فاصله بین تکرارها برای تبدیل خاطرات موقت به اشکال پایدارتر بسیار مهم است.
یادگیری فضایی بسیار برتر از یادگیری انبوه است.
عمداً خود را دوباره در معرض اطلاعات *با جزئیات بیشتر*، در فواصل زمانی ثابت قرار دهید تا بازیابی به واضح ترین حالت ممکن باشد.
یادگیری زمانی بهترین اتفاق میافتد که اطلاعات جدید بهتدریج در حافظه گنجانده شود، نه اینکه یکباره در آن جمع شود.
از نظر فیزیکی، نورون های “دانش آموز” باید همان اطلاعات را از نورون “معلم” در عرض 90 دقیقه دریافت کنند، در غیر این صورت هیجان آنها از بین می رود. سپس، سلول به صفر بازنشانی میشود و طوری عمل میکند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.
اطلاعات باید پس از مدتی تکرار شود. به عنوان مثال، فرض کنید اطلاعات به طور مکرر در فواصل زمانی گسسته پالس می شوند. در آن صورت، رابطه بین نورونهای معلم و دانشآموز شروع به تغییر میکند، بنابراین ورودیهای کوچکتر و کوچکتر از معلم برای استخراج خروجیهای قویتر و عضلانیتر از دانشآموز مورد نیاز است.
فراموشی به ما اجازه می دهد که رویدادها را اولویت بندی کنیم. رویدادهایی که به بقای ما بی ربط هستند، فضای شناختی بیهوده ای را اشغال می کنند، اگر ما آنها را همان اولویتی را که آن حیاتی است، قائل شویم. پس ما این کار را نمی کنیم.
هر روز 3 یا 4 در مدرسه برای بررسی حقایق ارائه شده در 3-4 روز قبل رزرو می شود. اطلاعات قبلی به صورت فشرده ارائه می شود. یادداشت ها را بررسی کنید، با آنچه معلم در بازبینی می گفت مقایسه کنید. این منجر به تفصیل بیشتر اطلاعات می شود – تمرین رسمی در بررسی خطا.
فصل 5. تکرار را به خاطر بسپارید
بیشتر خاطرات در عرض چند دقیقه ناپدید می شوند، اما آنهایی که در دوره شکننده باقی می مانند با گذشت زمان تقویت می شوند.
خاطرات بلندمدت در یک مکالمه دو طرفه بین هیپوکامپ و قشر مغز شکل میگیرد تا زمانی که هیپوکامپ ارتباط را قطع کند و حافظه در قشر مغز ثابت شود – که ممکن است سالها طول بکشد.
در نتیجه، مغز ما فقط یک دید تقریبی از واقعیت به ما می دهد زیرا دانش جدید را با خاطرات ترکیب می کند و آنها را در کنار هم ذخیره می کند. راه قابل اعتمادتر کردن حافظه بلندمدت این است که اطلاعات بیشتر را به تدریج وارد کرده و در فواصل زمانی معین تکرار کنید.
سالها طول می کشد تا یک خاطره تثبیت شود. نه دقیقه ها، ساعت ها یا روزها بلکه سال ها. آنچه در کلاس اول یاد می گیرید در سال دوم دبیرستان شکل می گیرد.
مدرسه رویایی مدینه آنچه را که آموخته شده است، نه در خانه، بلکه در طول روز مدرسه، 90-120 دقیقه پس از یادگیری اولیه، تکرار می کند. اما، متأسفانه، مدارس ما طوری طراحی شده اند که بیشتر دانش واقعی باید در خانه اتفاق بیفتد.
چگونه بهتر به یاد می آورید؟ قرار گرفتن مکرر در معرض اطلاعات / در فواصل زمانی دقیق / قوی ترین راه را برای تثبیت حافظه در مغز فراهم می کند.
فراموشی به ما اجازه می دهد که رویدادها را اولویت بندی کنیم. اما اگر می خواهید به خاطر بسپارید، تکرار کنید.
فصل 6. خوب بخوابید، خوب فکر کنید.
مغز در حالت تنش دائمی بین سلول ها و مواد شیمیایی است که سعی می کنند شما را بخوابانند و سلول ها و مواد شیمیایی که سعی می کنند شما را بیدار نگه دارند. نورونهای مغز شما در هنگام خواب فعالیت ریتمیک شدیدی از خود نشان میدهند – شاید در حال پخش مجدد آنچه در آن روز آموختهاید.
افراد از نظر میزان نیاز به خواب و زمانی که ترجیح می دهند به آن بخوابند متفاوت هستند، اما انگیزه بیولوژیکی برای چرت بعد از ظهر جهانی است. کم خوابی به توجه، عملکرد اجرایی، حافظه کاری، خلق و خو، مهارت های کمی، استدلال منطقی و حتی مهارت حرکتی آسیب می رساند.
وقتی ما خوابیم، مغز اصلاً استراحت نمی کند. برعکس، تقریباً باورنکردنی فعال است! دلیل اینکه ما باید بخوابیم این است که بتوانیم یاد بگیریم.
خواب مهم است زیرا ما 1/3 از زندگی خود را صرف آن می کنیم! کم خوابی به توجه، عملکرد اجرایی، حافظه کاری، خلق و خو، مهارت های کمی، استدلال منطقی و حتی مهارت حرکتی آسیب می رساند.
ما هنوز نمی دانیم چقدر نیاز داریم! با سن، جنسیت، بارداری، بلوغ و غیره تغییر می کند.
چرت زدن طبیعی است. آیا تا به حال در بعدازظهر احساس خستگی کرده اید؟ دلیلش این است که مغز شما می خواهد چرت بزند. نبردی در سر شما بین دو ارتش در جریان است. هر ارتش از لژیونهایی از سلولهای مغزی و مواد بیوشیمیایی تشکیل شده است – یکی ناامیدانه تلاش میکند شما را بیدار نگه دارد، دیگری ناامیدانه تلاش میکند شما را مجبور به خوابیدن کند. سرانجام، حدود ساعت 3 بعد از ظهر، 12 ساعت پس از نقطه میانی خواب، مغز شما می خواهد چرت بزند.
چرت زدن ممکن است بهره وری شما را بیشتر کند. در یک مطالعه چرت 26 دقیقه ای عملکرد خلبانان ناسا را 34 درصد بهبود بخشید.
برای برنامه ریزی جلسات مهم در ساعت 3 بعدازظهر صبر کنید.
به دانش آموزان یک سری مسائل ریاضی با یک میانبر داده می شود که هنوز باید آشکار شود. فقط 20 درصد میانبر را پیدا کردند اگر پاسخ ها باید همان روز تحویل داده می شد. اما اگر بعد از خواب از او پرسیده شد، 60٪ میانبر را پیدا کردند. مهم نیست که هر چند وقت یکبار آزمایش انجام می شود، گروه خواب به طور مداوم در حدود 3 به 1 از گروه غیر خواب برتری دارد.
فصل 7. مغزهای استرس زا به روش مشابهی یاد نمی گیرند.
سیستم دفاعی بدن شما – ترشح آدرنالین و کورتیزول – برای پاسخ فوری به یک خطر جدی اما گذرا، مانند ببر دندان شمشیر ساخته شده است. استرس مزمن، مانند خصومت در خانه، به طور خطرناکی سیستمی را که فقط برای مقابله با پاسخ های کوتاه مدت ساخته شده است، از نظم خارج می کند.
تحت استرس مزمن، آدرنالین زخم هایی در رگ های خونی شما ایجاد می کند که می تواند باعث حمله قلبی یا سکته شود و کورتیزول به سلول های هیپوکامپ آسیب می رساند و توانایی یادگیری و یادآوری شما را فلج می کند.
به طور فردی، بدترین نوع استرس این است که احساس کنید کنترلی بر مشکل ندارید – شما درمانده هستید. استرس عاطفی تأثیرات زیادی در سراسر جامعه بر توانایی کودکان برای یادگیری در مدرسه و بهره وری کارکنان در محل کار دارد.
مغز شما برای مقابله با استرس که حدود 30 ثانیه طول می کشد ساخته شده است. زمانی که احساس می کنید کنترلی ندارید، مغز برای استرس طولانی مدت طراحی نشده است.
ببر دندان شمشیر تو را خورد یا فرار کردی اما در کمتر از یک دقیقه همه چیز تمام شد. اگر رئیس وحشتناکی دارید، ببر دندان شمشیر می تواند سال ها در خانه شما باشد و شما شروع به مقررات زدایی کنید.
اگر در ازدواج بدی هستید، ببر شمشیر دندان می تواند سال ها در رختخواب شما باشد و همین اتفاق می افتد. می توانید کوچک شدن مغز را تماشا کنید.
استرس تقریباً به هر نوع شناختی که وجود دارد آسیب می زند. حافظه و عملکرد اجرایی را مختل می کند. می تواند به مهارت های حرکتی شما آسیب برساند. هنگامی که در یک دوره طولانی تحت استرس قرار می گیرید، پاسخ ایمنی شما را مختل می کند. در نتیجه، بیشتر اوقات بیمار می شوید. توانایی خواب شما را مختل می کند. افسرده میشی
ثبات عاطفی خانه مهم ترین پیش بینی کننده موفقیت تحصیلی است. بنابراین اگر می خواهید فرزندتان وارد دانشگاه هاروارد شود، به خانه بروید و به همسرتان عشق بورزید.
شما یک مغز دارید همان مغزی که در خانه دارید، همان مغزی است که در محل کار یا مدرسه دارید. بنابراین، استرسی که در خانه تجربه می کنید بر عملکرد شما در محل کار تاثیر می گذارد و بالعکس.
فصل 8. بیشتر حواس را تحریک کنید.
ما اطلاعات مربوط به یک رویداد را از طریق حواس خود جذب می کنیم، آن را به سیگنال های الکتریکی (برخی برای بینایی، برخی دیگر برای صدا و غیره) ترجمه می کنیم، آن سیگنال ها را در قسمت های جداگانه مغز پراکنده می کنیم، و سپس آنچه اتفاق افتاده را بازسازی می کنیم، در نهایت رویداد را به عنوان یک کل درک می کنیم.
مغز تا حدودی به تجربه در تصمیم گیری برای ترکیب این سیگنال ها متکی است، بنابراین دو نفر می توانند یک رویداد را به طور بسیار متفاوت درک کنند.
حواس ما تکامل یافته اند تا با هم کار کنند – برای مثال بینایی بر شنوایی تأثیر می گذارد – به این معنی که اگر چندین هدف را به طور همزمان تحریک کنیم، بهتر یاد می گیریم. به عنوان مثال، بوها قدرت خارقالعادهای برای یادآوری خاطرات دارند، شاید به این دلیل که سیگنالهای بویایی تالاموس را دور میزنند و مستقیماً به مقصد میروند، که شامل آن ناظر احساسات معروف به آمیگدال است.
حواس ما با هم کار می کنند، بنابراین مهم است که آنها را تحریک کنیم! سرت با ادراکات کل دنیا، بینایی، صدا، طعم، بو، لامسه، پرانرژی مثل یک مهمانی پرانرژی ترق میخورد.
بو به طور غیرعادی در برانگیختن حافظه موثر است. به عنوان مثال، اگر در حالی که عطر پاپ کورن در فضا پخش می شود، روی جزئیات یک فیلم آزمایش شوید، 10 تا 50 درصد بیشتر به خاطر خواهید آورد.
بو برای تجارت ضروری است. برای مثال، وقتی وارد استارباکس می شوید، ابتدا بوی قهوه را حس می کنید. آنها چندین کار را انجام داده اند تا اطمینان حاصل شود که این مورد در طول سال هاست.
لینک یادگیری
کسانی که در محیط های چندحسی هستند همیشه بهتر از محیط های تک حسی عمل می کنند. آنها یادآوری بیشتری با وضوح بهتر دارند که ماندگاری بیشتری دارد، حتی تا 20 سال بعد.
- دانش آموزان از کلمات و تصاویر بهتر یاد می گیرند تا فقط از کلمات
- دانش آموزان زمانی که کلمات و تصاویر مربوطه به طور همزمان ارائه شوند بهتر یاد می گیرند
- دانشآموزان زمانی بهتر یاد میگیرند که کلمات و تصاویر مربوطه در نزدیکی یکدیگر به جای دور از هر یک در صفحه یا صفحه نمایش داده شوند
- دانشآموزان زمانی بهتر یاد میگیرند که مطالب اضافی به جای گنجاندن آن حذف شود
- دانش آموزان از انیمیشن و روایت بهتر از انیمیشن و متن روی صفحه یاد می گیرند
فصل 9. بینایی بر تمام حواس دیگر غلبه دارد.
بینایی حس غالب ماست که نیمی از منابع مغز ما را اشغال می کند. با این حال، آنچه ما می بینیم فقط همان چیزی است که مغز به ما می گوید که می بینیم و 100 درصد دقیق نیست.
آنالیز بصری که ما انجام می دهیم مراحل زیادی دارد.
اول، شبکیه فوتونها را در جریانهای اطلاعات فیلممانند کوچکی جمعآوری میکند – قشر بینایی این جریانها را پردازش میکند، برخی از مناطق حرکت را ثبت میکنند، برخی دیگر رنگ را ثبت میکنند و غیره.
در نهایت، این اطلاعات را با هم ترکیب می کنیم تا بتوانیم ببینیم. ما بهتر از طریق تصاویر یاد می گیریم و به یاد می آوریم، نه از طریق کلمات نوشته شده یا گفتاری.
ما در به خاطر سپردن تصاویر باورنکردنی هستیم. بخشی از اطلاعات را بشنوید و سه روز بعد 10 درصد آن را به خاطر خواهید آورد. یک تصویر اضافه کنید، و 65٪ را به خاطر خواهید آورد.
تصاویر نیز بر متن برتری دارند، تا حدی به این دلیل که خواندن برای ما بسیار ناکارآمد است. مغز ما کلمات را به صورت تعداد زیادی عکس کوچک می بیند و ما باید ویژگی های خاصی را در حروف شناسایی کنیم تا بتوانیم آنها را بخوانیم. که زمان می برد.
چرا چشم انداز برای ما اینقدر مهم است؟ این می تواند این باشد که چگونه ما همیشه تهدیدات عمده، منابع غذایی و فرصت های تولید مثل را درک کرده ایم.
ارائه های پاورپوینت خود را پرتاب کنید. این متن مبتنی بر متن است (تقریباً 40 کلمه در هر اسلاید)، با شش سطح سلسله مراتبی از فصلها و عنوانهای فرعی – همه اصطلاحات.
حرفه ای ها در همه جا باید در مورد ناکارآمدی باورنکردنی اطلاعات مبتنی بر متن و تأثیرات باورنکردنی تصاویر بدانند. بنابراین ارائه های پاورپوینت فعلی خود را رایت کرده و موارد جدید ایجاد کنید.
فصل 10. مغز زن و مرد متفاوت است.
کروموزوم X که مردان دارای یکی از آن ها و زنان دارای دو کروموزوم هستند – اگرچه یکی به عنوان پشتیبان عمل می کند – یک “نقطه داغ” شناختی است که درصد قابل توجهی از ژن های دخیل در ساخت مغز را حمل می کند.
زنان از نظر ژنتیکی پیچیدهتر هستند زیرا کروموزومهای X فعال در سلولهای آنها ترکیبی از مادران و پدران است.
کروموزوم X مردان از مادر می آید و کروموزوم Y آنها کمتر از 100 ژن را حمل می کند، در حالی که کروموزوم X حدود 1500 ژن است.
مغز مردان و زنان از نظر ساختاری و بیوشیمیایی – برای مثال مردان آمیگدال بزرگتری دارند و سروتونین را سریعتر تولید میکنند – اما نمیدانیم که آیا این تفاوتها اهمیت دارند یا خیر.
واکنش مردان و زنان به استرس حاد متفاوت است: زنان آمیگدال نیمکره چپ را فعال می کنند و جزئیات احساسی را به خاطر می آورند. مردان از آمیگدال مناسب استفاده می کنند و به اصل مطلب پی می برند.
چه فرقی دارد؟ متخصصان سلامت روان سالهاست که از تفاوتهای جنسی در نوع و شدت اختلالات روانپزشکی میدانند. مردان شدیدتر از زنان به اسکیزوفرنی مبتلا می شوند.
زنان بیش از 2 به 1 بیشتر از مردان به افسردگی مبتلا می شوند، رقمی که درست بعد از بلوغ نشان می دهد و تا 50 سال آینده ثابت می ماند. مردان رفتار ضد اجتماعی بیشتری از خود نشان می دهند. خانم ها اضطراب بیشتری دارند. اکثر معتادان به الکل و مواد مخدر مرد هستند. اکثر افراد بی اشتها زن هستند.
مردان و زنان استرس حاد را متفاوت مدیریت می کنند. زمانی که محقق لری کیهیل به آنها فیلمهای اسلشر نشان داد، مردان آمیگدال را در نیمکره راست مغزشان شلیک کردند، که مسئول اصل یک رویداد است.
چپ آنها نسبتاً ساکت بود. زنان آمیگدال سمت چپ خود را روشن کردند که مسئول جزئیات بود. داشتن تیمی که به طور همزمان ماهیت و جزئیات یک موقعیت استرس زا را درک می کرد، به ما کمک کرد تا جهان را فتح کنیم.
مردان و زنان برخی از احساسات را متفاوت پردازش می کنند. احساسات مفید هستند. آنها مغز را مورد توجه قرار می دهند. این تفاوت ها محصول تعاملات پیچیده بین طبیعت و پرورش است.
فصل 11. ما کاشفان قدرتمند و طبیعی هستیم.
نوزادان الگوی نحوه یادگیری ما هستند – نه با واکنش منفعلانه به محیط، بلکه با آزمایش عملکردی از طریق مشاهده، فرضیه، آزمایش و نتیجهگیری.
بخش های خاصی از مغز این رویکرد علمی را امکان پذیر می کند. قشر جلوی مغز سمت راست به دنبال اشتباهات در فرضیه ما می گردد («ببر دندانه دار بی ضرر نیست»)، و یک ناحیه مجاور به ما می گوید که رفتار خود را تغییر دهیم («دور کن!»).
ما میتوانیم رفتار را به دلیل «نرونهای آینهای» که در سراسر مغز پراکنده شدهاند، تشخیص داده و تقلید کنیم. برخی از بخشهای مغز بزرگسالان ما به اندازه مغز نوزادان انعطافپذیر میمانند، بنابراین میتوانیم نورونها را ایجاد کنیم و در طول زندگی چیزهای جدیدی بیاموزیم.
با وجود کلاسها و اتاقهایی که در آنها پر شدهایم، میل به کاوش هرگز ما را رها نمیکند. نوزادان الگوی نحوه یادگیری ما هستند – نه با واکنش منفعلانه به محیط، بلکه با آزمایش عملکردی از طریق مشاهده، فرضیه، آزمایش و نتیجهگیری. به عنوان مثال، نوزادان آزمایشاتی را روی اشیاء انجام می دهند تا ببینند چه خواهند کرد.
گوگل از قدرت کاوش استفاده می کند. کارمندان ممکن است در 20 درصد از زمان خود به جایی بروند که ذهنشان از آنها می خواهد. گواه این است که: 50 درصد محصولات جدید، از جمله جیمیل و اخبار گوگل، از «20 درصد زمان» تهیه شدهاند.
بنابراین میشناسید و یاد میگیرید که چگونه ذهن ما به درستی کار میکند. امیدواریم از این اطلاعات برای درک ذهن خود و پیشرفت در زندگی خود استفاده کنید.
بررسی کتاب قواعد مغز
“قوانین مغز” یک مطالعه روشنگر بود که عملکرد مغز را از نقطه نظر علمی و در عین حال به روشی آسان قابل هضم بررسی می کرد. مدینه علوم اعصاب پیچیده را به اصطلاح عامیانه آورد و کتاب را در دسترس همگان قرار داد.
نقطه قوت کتاب در “12 قانون” نهفته است، که کاربردهای عملی علوم اعصاب را در زندگی روزمره ما ارائه می دهد. از درک نحوه پردازش مغز استرس گرفته تا نقش خواب در تثبیت حافظه، هر قانون یک فرو رفتن جذاب در عملکرد مغز ما بود. به خصوص بینشهای مربوط به ورزش تقویتکننده قدرت مغز را الهامبخش یافتم، و از آن زمان مرا به فعالیت بدنی منظم سوق داد.
با این حال، کتاب گاهی اوقات می تواند بیش از حد به جزئیات علمی منحرف شود، که ممکن است خوانندگانی را که به دنبال یک مطالعه سریع و سرزنده هستند، تحت تأثیر قرار دهد. این کمی از روایت ستاره ای آن کم می کند.
با این وجود، “قوانین مغز” ابزار قدرتمندی برای هر کسی است که به دنبال بهینه سازی زندگی خود بر اساس بینش های علمی در مورد مغز انسان است. این درک من از مغز را تغییر داد و بر نحوه کار، استراحت و بازی من تأثیر گذاشت.
بدون نظر