هنر ظریف رهایی از دغدغه ها

هنر ظریف رهایی از دغدغه ها :1 راهنمای خودیاری

هنر ظریف رهایی از دغدغه ها نوشته مارک منسون یک راهنمای خودیاری است. یک کلید برای قوی تر و شادتر بودن افراد این است که با سختی ها بهتر کنار بیایید و از تلاش برای مثبت اندیشی همیشه دست بردارید. این کتاب تفکر سنتی و روتین ما را متزلزل می کند. وقتی در مورد بسیاری از جنبه های زندگی که این کتاب به ما می آموزد بیاموزید، شما را شوکه خواهد کرد.

این کتاب توسط مارک منسون نوشته شده است که یک وبلاگ نویس ستاره با بیش از دو میلیون خواننده است و این کتاب اولین کتاب او است. این کتاب یک راهنمای خودیاری است. یک کلید برای قوی تر و شادتر بودن افراد این است که با سختی ها بهتر کنار بیایید و از تلاش برای مثبت اندیشی همیشه دست بردارید.

من کتاب های زیادی خوانده ام، اما یک جایی فهمیده ام که این کتاب تفکر سنتی و روتین ما را متزلزل می کند. من از دانستن بسیاری از جنبه های این کتاب شوکه شدم، که درست است.

فصل 1. سعی نکنید

در این فصل، مارک در مورد تلاش نکردن صحبت می کند. مارک می گوید که خودسازی و موفقیت اغلب با هم اتفاق می افتد، اما این بدان معنا نیست که آنها یکسان هستند.

به گفته مارک، فرهنگ ما به طور وسواس گونه بر انتظارات غیرواقعی خوش بینانه متمرکز است، مانند: شادتر و سالم تر بودن بهترین باش. سریع‌تر، عاقل‌تر، مرفه‌تر، معروف‌تر، تحسین‌شده‌تر و سازنده‌تر باشید، اما وقتی متوقف می‌شویم و به آن فکر می‌کنیم، همه چیزهای مثبت و خودیاری به چیزهایی که کمبود داریم تثبیت می‌شوند.

به عنوان مثال، ما در مورد بهترین راه‌های کسب درآمد یاد می‌گیریم زیرا در حال حاضر به موارد بیشتری نیاز داریم. ما جملات تاکیدی مانند “ما زیبا هستیم زیرا احساس می کنیم که نیستیم” را تکرار می کنیم.

ما از توصیه های دوستیابی و رابطه پیروی می کنیم زیرا قبلاً فکر می کنیم دوست داشتنی نیستیم. ما تمرین های تجسم سازی در مورد موفقیت بیشتر را امتحان می کنیم زیرا احساس می کنیم باید موفق تر باشیم.

مارک می گوید یک مرد با اعتماد به نفس نیازی به اثبات رضایت ندارد. به همین ترتیب، یک زن ثروتمند نیازی ندارد کسی را متقاعد کند که ثروتمند است.

یا هستی، یا نیستی. اما اگر همیشه رویای چیزی را در سر می پرورانیم، همان واقعیت ناخودآگاه را بارها و بارها تقویت می کنیم که آن چیزی نیستیم.

به گفته مارک، ضرب و جرح زیاد به سلامت روان ما آسیب می رساند . کلید یک زندگی خوب این است که بیشتر از این حرف نزنید. در مورد کمتر و تنها چیزی که دقیق، فوری و ضروری است، تهمت می دهد.

حلقه بازخورد از جهنم:

مارک می گوید وقتی اینقدر نگران انجام کارهای درست هستیم، نگران این هستیم که چقدر نگران هستیم. و ما برای هر اشتباهی که مرتکب می شویم احساس گناه می کنیم و شروع به احساس گناه می کنیم که چقدر احساس گناه می کنیم.

ما آنقدر غمگین و تنها می شویم که فقط با فکر کردن به آن احساس دردناک تر و مستقل تر می کنیم.

مارک می‌گوید این حلقه بازخورد از جهنم به یک اپیدمی مرزی تبدیل شده است و بسیاری از ما را بیش از حد تحت استرس، بیش از حد عصبی و به شدت از خود بیزار می‌کند.

و چیزی که ما را به دردسر می‌اندازد این است که احساس بدی داشته باشیم. ما برای احساس گناه احساس گناه می کنیم، از عصبانی شدن عصبانی هستیم و از احساس اضطراب مضطرب هستیم. به همین دلیل است که af*ck ندادن یک کلید است و جهان را نجات خواهد داد.

مارک، در این فصل، در مورد نظریه «قانون عقب مانده» ارائه شده توسط فیلسوف آلن واتس صحبت می کند – این نظریه می گوید تمایل به تجربه مثبت تر خود یک تجربه منفی است و پذیرش یک تجربه منفی یک تجربه مثبت است.

هرچه بیشتر به دنبال احساس بهتر باشید، رضایت کمتری خواهید داشت، زیرا دنبال کردن چیزی فقط باعث می‌شود که در وهله اول کمبود آن را داشته باشیم.

به عنوان مثال، هر چه ما شدیداً بخواهیم ثروتمند باشیم، بدون توجه به میزان پولی که به دست می آوریم، احساس فقیر و بی لیاقتی بیشتری می کنیم.

آلن در اینجا به نقل از آلبر کامو فیلسوفی می پردازد که گفت: اگر به جست و جو برای یافتن اینکه خوشبختی از چه چیزی تشکیل شده است، هرگز خوشحال نخواهید شد. اگر به دنبال معنای زندگی باشید هرگز زندگی نخواهید کرد.

هنر ظریف نگفتن

مارک می‌گوید نظریه قانون عقب‌نشینی به‌عنوان عقب‌گرد نامیده می‌شود، زیرا ندادن af*ck برعکس عمل می‌کند. او می گوید که دنبال مثبت بودن منفی است و دنبال منفی، مثبت تولید می کند.

بنابراین، برای مثال، شکست در کسب و کار منجر به درک بهتر آنچه برای موفقیت لازم است، می شود.

دوری از رنج نوعی شکنجه است. آزادی مبارزه یک مبارزه است. انکار شکست یک شکست است و پنهان کردن آنچه شرم آور است نوعی شرم است.

مارک توضیح می‌دهد که هنر ظریف غیبت نکردن چیست. او می گوید ما باید یاد بگیریم، تمرکز کنیم و افکارمان را به طور موثر اولویت بندی کنیم. ما باید بدانیم که چگونه بر اساس ارزش‌هایمان آنچه برایمان مهم است و چه چیزی مهم نیست انتخاب کنیم.

شماره 1 – عدم دادن af*ck به معنای بی تفاوت بودن نیست. یعنی راحت بودن با متفاوت بودن مارک می‌گوید ما باید یاد بگیریم که بگوییم “بزن، نه به همه چیز در زندگی، بلکه به هر چیز بی‌اهمیت”. ما باید حرف هایمان را برای چیزهایی که واقعاً مهم است رزرو کنیم: دوستان، خانواده و هدف.

شماره 2 – در مورد مصیبت ناسزا نگویید. ما باید در مورد چیزی مهمتر از مصیبت قهر کنیم. وقتی کسی مشکلی نداشته باشد، ذهن خود به خود راهی برای اختراع چیزی پیدا می کند. یافتن چیزی مهم و معنادار در زندگی پربازده ترین استفاده از زمان و انرژی است.

شماره 3 – چه متوجه باشیم چه ندانیم، همیشه انتخاب می کنیم که درباره چه چیزی دشنام دهیم. مارک می‌گوید وقتی جوان هستیم، به نظر می‌رسد همه چیز بسیار مهم است، اما وقتی پیر می‌شویم، در مورد ضرباتی که می‌خواهیم انجام دهیم، چون بالغ می‌شویم، گزینش‌تر می‌شویم.

مارک در پایان این فصل به نکته نگارش این کتاب اشاره می کند. او می‌گوید این کتاب به ما کمک می‌کند تا در مورد اینکه چه چیزی را در زندگی مهم و چه چیزی را بی‌اهمیت می‌دانیم، کمی شفاف‌تر فکر کنیم. این کتاب درد ما را به ابزار، آسیب های روحی ما را به قدرت، و مشکلات را به مشکلات بهتر تبدیل می کند، که پیشرفت واقعی است.

فصل 2. شادی یک مشکل است

در این فصل، مارک داستان بودا، چگونگی دستیابی او به روشنگری و نظریه فلسفی خود را به اشتراک می گذارد که شادی معادله ای قابل حل نیست و نارضایتی و ناراحتی اجزای ذاتی بدن انسان و اجزایی برای ایجاد شادی پایدار هستند. مارک همان نظریه بودا را از دیدگاه بیولوژیکی خود در این فصل توضیح می دهد.

به گفته مارک، ما به این دلیل ساده رنج می بریم که رنج از نظر بیولوژیکی سالم است. این عامل ترجیحی طبیعت برای الهام بخشیدن به تغییر است. ما تصمیم داریم از هر چه داریم ناراضی باشیم و فقط از آنچه نداریم راضی باشیم.

مارک در اینجا در مورد دو نوع درد صحبت می کند. درد جسمی و ناراحتی روانی. او می‌گوید درد فیزیکی نیز ضروری است، زیرا به ما می‌گوید چه چیزی برای ما خوب است در مقابل بد. این به ما کمک می کند تا به محدودیت های خود پایبند باشیم.

مارک می گوید که درد روانی لزوما همیشه بد نیست. می تواند سالم و ضروری باشد. درد عاطفی رد شدن و شکست به ما می آموزد که چگونه از انجام اشتباهات مشابه در آینده اجتناب کنیم.

او می گوید مشکلات هرگز از بین نمی روند – آنها بهبود می یابند. راه حل یک مشکل صرفا ایجاد مشکل بعدی است. به زندگی بدون مشکل امیدوار نباش. چنین چیزی وجود ندارد. در عوض، به یک زندگی پر از مشکلات خوب امیدوار باشید.

به گفته مارک، شادی از حل مشکل ناشی می شود. وقتی از حل مشکلات اجتناب می کنیم و احساس می کنیم هیچ مشکلی نداریم، زندگی خود را بدبخت می کنیم. برای شاد بودن به چیزی نیاز داریم که حل شود.

بنابراین شادی نوعی عمل و فعالیت است. این چیزی نیست که ما به طور جادویی کشف کنیم. شادی یک کار دائمی در حال پیشرفت است زیرا حل مشکلات کار مستمر است.

مارک می گوید که حل مشکلات یک مفهوم ساده است، اما زندگی برای برخی افراد ساده به نظر نمی رسد. به دو دلیل است

اولا نمی پذیرند که مشکل دارند. آنها همیشه در حالت انکار هستند. آنها واقعیت را انکار می کنند، که آنها را برای مدت کوتاهی خوشحال می کند، اما منجر به زندگی پر از ناامنی و سرکوب عاطفی می شود.

دوم اینکه آنها همیشه ذهنیت قربانی را بازی می کنند. آنها معتقدند هیچ کاری نمی توانند برای حل مشکلات خود انجام دهند. آنها افراد و شرایط دیگر را به خاطر مشکلاتشان سرزنش می کنند که برای مدت کوتاهی آنها را خوشحال می کند اما منجر به زندگی پر از خشم، درماندگی و ناامیدی می شود.

اساسی ترین و ساده ترین مؤلفه زندگی این است که مبارزات ما موفقیت های ما را تعیین می کنند. مشکلات ما نشات گرفته از شادی و مشکلات کمی بهتر و ارتقا یافته است.

فصل 3. شما خاص نیستید

در این فصل، مارک در مورد عزت نفس واقعی صحبت می کند . مارک با کمک مثالی از شخصی به نام جیمی می‌گوید که صرفاً احساس خوبی نسبت به خودمان واقعاً معنایی ندارد مگر اینکه دلیل خوبی برای احساس خوبی نسبت به خود داشته باشیم.

مشکل جنبش عزت نفس این است که عزت نفس را با احساس مثبت افراد نسبت به خود اندازه گیری می کند.

اما یک اندازه گیری درست و دقیق از ارزش خود این است که مردم چگونه در مورد جنبه های منفی خود فکر می کنند. فردی با ارزش شخصی بالا می تواند به نقاط منفی شخصیت خود نگاه کند و سپس برای بهبود آنها اقدام کند.

به عنوان مثال، من نسبت به پول بی مسئولیت هستم، موفقیت خود را اغراق آمیز می کنم و بیش از حد به دیگران برای حمایت از من متکی هستم. اما افرادی که قادر به تصدیق مشکلات خود نیستند، نمی توانند زندگی خود را به هیچ وجه پایدار و معنادار بهبود بخشند.

افرادی که برای زندگی خود ارزش باورنکردنی قائل هستند، بخش منفی شخصیت خود را می بینند و سپس آن را بهبود می بخشند، مانند بی مسئولیتی در مورد پول، یا اغراق آمیز بودن موفقیت خود، و وابستگی بیش از حد به دیگران برای حمایت. اما افرادی که مشکلات خود را درک نمی کنند نمی توانند زندگی را معنادار کنند.

هنر ظریف عدم ارائه خلاصه داستان

به گفته مارک، حقیقت این است که چیزی به نام مشکل شخصی وجود ندارد. اگر مشکلی داشته باشیم، به احتمال زیاد میلیون‌ها نفر دیگر در گذشته آن را داشته‌اند، اکنون آن را دارند و در آینده نیز خواهند داشت. این فقط به این معنی است که ما منحصر به فرد نیستیم.

ما باید زمان و انرژی زیادی را برای عالی شدن در چیزی اختصاص دهیم. اما از آنجایی که زمان و انرژی محدودی داریم، فقط برخی از ما در بیش از یک چیز واقعا استثنایی می شویم.

طبق یک نقل قول معروف، همه ما قرار است کاری واقعا استثنایی انجام دهیم. اگر همه خارق العاده بودند، طبق تعریف، هیچ کس خارق العاده نبود.

فصل 4. ارزش رنج

مارک در این فصل می گوید که رنج اجتناب ناپذیر است، اما ما نباید بپرسیم که چگونه رنج کشیدن را متوقف کنم، بلکه باید بپرسیم – چرا رنج می کشم – برای چه هدفی؟

برای درک هدف از رنج، اما باید خودآگاهی وجود داشته باشد . مارک می گوید خودآگاهی مانند پیازی است که چندین لایه دارد. اولین لایه این پیاز درک احساسات است – این مرا خوشحال می کند، این مرا ناراحت می کند و این به من امید می دهد.

لایه دوم پیاز خودآگاهی توانایی این است که بپرسیم چرا برخی از احساسات را احساس می کنیم.

این لایه به ما کمک می کند تا علت اصلی احساساتی که بر ما چیره شده است را درک کنیم. هنگامی که علت اصلی را شناختیم، در حالت ایده آل می توانیم کاری برای تغییر آن انجام دهیم. لایه سوم ارزش های ماست: چرا این موفقیت/شکست را می دانم؟

چگونه خودم را اندازه گیری کنم؟ من با چه معیاری خودم و اطرافیانم را قضاوت می کنم؟

این لایه ضروری است زیرا ارزش های ما ماهیت مشکلات ما را تعیین می کند و ماهیت مشکلات ما کیفیت زندگی ما را تعیین می کند.

فصل 5. شما همیشه در حال انتخاب هستید

به گفته مارک، تفاوت بین یک مشکل دردناک و قاطع بودن این است که ما آن را انتخاب کرده ایم و مسئول آن هستیم.

وقتی احساس می کنیم که داریم مشکلات خود را انتخاب می کنیم، احساس قدرت می کنیم، اما وقتی فکر می کنیم که مشکلات ما برخلاف میل ما به ما تحمیل می شود، احساس قربانی و بدبختی می کنیم.

هنر ظریف انگلیسی نگفتن

مارک می گوید هر چه بیشتر در زندگی خود مسئولیت بپذیریم، قدرت بیشتری کسب خواهیم کرد. بنابراین مسئولیت مشکلات ما اولین قدم برای حل آنهاست.

مسئولیت و تقصیر اغلب با هم در فرهنگ ما ظاهر می شود. بنابراین، بسیاری از مردم از پذیرفتن مسئولیت مشکلات خود مردد هستند زیرا معتقدند که مسئولیت مشکلات خود نیز مقصر مشکلات شما است.

هیچ کس دیگری جز ما مسئول وضعیت ما نیست. ممکن است بسیاری از مردم مقصر ناراحتی ما باشند، اما هیچ کس جز ما مسئول غم و اندوه ما نیست.

این به این دلیل است که ما همیشه باید انتخاب کنیم که چگونه چیزها را ببینیم، به چیزی واکنش نشان دهیم و برای چیزها ارزش قائل شویم. همه ما دوست داریم مسئولیت موفقیت و خوشبختی را بپذیریم، اما مسئولیت مشکلاتمان یک پیشرفت واقعی در زندگی است.

فصل 6. شما در مورد همه چیز اشتباه می کنید (من هم همینطور)

مارک می گوید ما در طول زندگی خود در مورد همه چیز اشتباه می کنیم. در مورد خود، دیگران، جامعه، فرهنگ، جهان، جهان و همه چیز اشتباه است. مارک می‌گوید خیلی‌ها آنقدر در مورد «درست بودن» زندگی‌شان وسواس پیدا می‌کنند که هرگز به زندگی کردن در آن پایان نمی‌دهند.

مردم می گویند از شکست، طرد شدن یا نه گفتن می ترسند. اما این نیست. مطمئنا، رد و شکست بد است، اما قطعیت های خاصی وجود دارد که ما به آنها پایبند هستیم.

عدم اطمینان همچنین ما را از قضاوت ما در مورد خود خلاص می کند. ما نمی دانیم که دوست داشتنی هستیم یا نه، نمی دانیم چقدر جذاب هستیم و نمی دانیم بالقوه چقدر می توانیم موفق شویم.

تنها چیزی که می‌توان به این چیزها دست یافت، عدم اطمینان و باز بودن برای یافتن آنها از طریق تجربه است.

فصل 7. شکست راه پیش رو است

بهبود در هر چیزی بر اساس هزاران شکست کوچک است و بزرگی موفقیت ما بر این است که چند بار در کاری شکست خورده ایم.

اگر کسی بهتر از ما باشد، احتمالاً به این دلیل است که او بیشتر از ما در آن شکست خورده است. اگر کسی بدتر از ما باشد، احتمالاً به این دلیل است که او تمام تجربیات یادگیری دردناکی که ما داریم را تجربه نکرده است.

کودک خردسالی که سعی می کند راه رفتن را بیاموزد، بارها زمین می زند و به خود آسیب می زند، اما کودک هیچ وقت فکر نمی کند که راه رفتن برای او نیست و من در آن مهارت ندارم.

اکثر ما به جایی می رسیم که از شکست می ترسیم و شروع به اجتناب از شکست می کنیم.

ما می توانیم در چیزی که مایل به شکست در آن هستیم واقعاً موفق باشیم. اگر حاضر به مردن نیستیم، پس مایل به موفقیت نیستیم.

بسیاری از مردم، هنگامی که به نوعی درد یا خشم یا اندوه را احساس می‌کنند، همه چیز را رها می‌کنند و به بی‌حس کردن احساسات خود می‌پردازند.

هدف آنها این است که هر چه سریعتر به احساس خوب برگردند، حتی اگر این به معنای بازگشت به ارزش های بدشان باشد.

هنر ظریف نگفتن

مارک آموخته های معلم ریاضی خود را به اشتراک می گذارد که اگر در مشکلی گیر کردید، فقط به آن ننشینید و به آن فکر نکنید. در عوض، شروع به کار روی آن کنید.

حتی اگر نمی دانید چه کار می کنید، کار روی آن در نهایت باعث می شود ایده های درست در ذهن شما ظاهر شود.

فقط اونجا ننشین کاری بکنید. پاسخ ها در ادامه خواهد آمد.

عمل همیشه در دسترس ماست. ما می توانیم منبع انگیزه خود باشیم. ما می توانیم منبع الهام خود باشیم. و با انجام کاری به عنوان تنها معیار موفقیت، شکست ما را به جلو سوق می دهد.

فصل 8. اهمیت «نه» گفتن

تنها راه دستیابی به معنا و احساس اهمیت در زندگی، طرد جایگزین‌ها، محدود کردن آزادی و انتخاب تعهد به یک مکان، باور و شخص است.

مردم نمی توانند مشکلات را برای ما حل کنند و نباید تلاش کنند زیرا این باعث خوشحالی ما نمی شود. به همین ترتیب، ما نمی توانیم مشکلات دیگران را حل کنیم، زیرا این باعث خوشحالی آنها نمی شود.

افرادی که دیگران را به خاطر اعمال و احساسات خود سرزنش می کنند، این کار را انجام می دهند زیرا معتقدند دائماً خود را قربانی تصویر می کنند. بالاخره یک نفر می آید و آنها را نجات می دهد. آنها عشقی را که همیشه می خواستند دریافت خواهند کرد.

افرادی که اعمال و احساسات دیگران را مقصر می دانند این کار را انجام می دهند زیرا معتقدند اگر شریک زندگی خود را اصلاح کنند و او را نجات دهند، عشق و قدردانی را دریافت خواهند کرد که همیشه می خواستند.

برای قربانیان، سخت ترین کار این است که خود را مسئول مشکلاتشان بدانند. آنها تمام زندگی خود را صرف این باور کرده اند که دیگران مسئول سرنوشت آنها هستند. قبول مسئولیت برای آنها وحشتناک است.

برای پس انداز کنندگان، سخت ترین کار این است که مسئولیت مشکلات دیگران را نپذیرند. آنها تمام زندگی خود را صرف این احساس کرده اند که تنها زمانی که شخص دیگری را نجات می دهند، احساس ارزشمندی و عشق می کنند. کنار گذاشتن این موضوع برای آنها نیز وحشتناک است.

بین انجام کاری از روی تعهد و اختیاری فرق است. بنابراین آزمایشی برای بررسی تفاوت وجود دارد.

این سؤالات را از خود بپرسید: اگر رد می کردم، رابطه چگونه تغییر می کرد؟ و اگر شریک زندگی من چیزی را که من می خواستم رد کند، تغییر در رابطه چگونه خواهد بود؟

اگر پاسخ این است که امتناع باعث انفجار درام می شود، این نشانه بدی از یک رابطه است. یعنی ارتباط مشروط بر اساس منافع ظاهری است تا پذیرش بی قید و شرط یکدیگر.

افرادی که مرزهای محکمی دارند می‌دانند که غیرمنطقی است که از دو نفر انتظار داشته باشیم صددرصد یکدیگر را تطبیق دهند و هر نیاز دیگری را برآورده کنند.

چگونه اعتماد ایجاد کنیم؟ بدون درگیری، هیچ اعتمادی وجود ندارد. تضاد به ما نشان می دهد که چه کسی بدون قید و شرط برای ما و چه کسی برای منافع وجود دارد. برای اینکه یک رابطه سالم باشد، هر دو نفر باید بخواهند و بتوانند نه بگویند و نه بشنوند.

تعهد به ما آزادی می دهد زیرا توجه و تمرکز ما را افزایش می دهد و ما را به سمت آنچه که در ایجاد سلامت و شادی کارآمدتر است هدایت می کند. تعهد به ما این امکان را می دهد که به طور جدی روی اهداف حیاتی تمرکز کنیم و به موفقیت های فوق العاده دست یابیم.

فصل 9. و سپس می میرید

مارک می گوید مرگ ما را می ترساند. زیرا ما از فکر کردن به آن، صحبت کردن در مورد آن و حتی گاهی اوقات تصدیق آن اجتناب می کنیم، حتی زمانی که این اتفاق برای یکی از نزدیکانمان رخ می دهد.

مارک در اینجا نمونه ای از تأثیرگذارترین کتاب فکری بکر را به اشتراک می گذارد. انکار مرگ بکر استدلال کرد که همه ما در سطحی آگاه هستیم که خود فیزیکی ما در نهایت خواهد مرد و مرگ اجتناب ناپذیر است و این بزرگترین ترس ماست.

برای جبران این ترس، سعی می کنیم خود مفهومی بسازیم که برای همیشه زنده بماند. بنابراین، مردم بسیار تلاش می کنند تا نام خود را بر روی ساختمان ها، مجسمه ها و ستون های کتاب بگذارند. تمام معنای زندگی ما با این میل ذاتی برای هرگز مردن شکل می گیرد.

در تاریخ یونان و روم باستان، مردم برای قدردانی بیشتر از زندگی و فروتنی در برابر ناملایمات، باید مرگ را در ذهن خود نگه می داشتند. به همین ترتیب، در اشکال مختلف بودیسم، تمرین مدیتیشن اغلب به عنوان وسیله ای برای آماده شدن برای مرگ و در عین حال زنده ماندن آموزش داده می شود.

هنر ظریف نگفتن

مارک می گوید همه ما باید یاد بگیریم که مرگ را بپذیریم و فکر مرگ خود را سبک تر کنیم. این را می توان با شناسایی و مقابله با استحقاق خود، در نظر گرفتن مشکلات ما، رنج کشیدن از ترس ها و عدم اطمینان ها، پذیرش شکست ها، و پذیرفتن رد شدن ها انجام داد.

بنابراین این کتابی بود که من سعی کردم آن را به طور کامل در زندگی خود پیاده کنم و از نتیجه آن هیجان زده هستم.

هنر ظریف عدم نقد کتاب

سبک نوشتاری منسون جذاب، طنزآمیز و مستقیم است که کتاب را به یک کتاب لذت بخش و آسان برای خواندن تبدیل می کند. نویسنده از حکایات شخصی، ارجاعات فرهنگ پاپ، و ایده های فلسفی برای نشان دادن نکات خود استفاده می کند و یک راهنمای مرتبط و ساده برای پیمایش در پیچیدگی های زندگی ایجاد می کند.

یکی از نکات کلیدی این کتاب این ایده است که ما باید در مورد چیزهایی که به آنها اهمیت می‌دهیم انتخابی‌تر باشیم و انرژی خود را در آن سرمایه‌گذاری کنیم. با انتخاب چیزی که باید به آن‌ها واکنش نشان دهیم، می‌توانیم ارزش‌ها و اهداف خود را اولویت‌بندی کنیم و به زندگی معنادارتر و رضایت‌بخش‌تری منجر شویم. منسون همچنین بر اهمیت مسئولیت پذیری در قبال اعمالمان، درس گرفتن از شکست هایمان و پذیرش ناگزیر بودن رنج تاکید می کند.

کتاب «هنر ظریف نه دادن به ضرب و جرح» یک کتاب خودیاری قدرتمند و غیر متعارف است که بینش‌های ارزشمند و توصیه‌های عملی را برای کسانی که به دنبال زندگی معتبرتر و هدفمندتر هستند ارائه می‌دهد. خواندن این کتاب برای هر کسی که به دنبال رهایی از محدودیت های انتظارات اجتماعی است و درک عمیق تری از خود و دنیای اطرافش را پرورش می دهد، ضروری است.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *