کارآفرینی: نیروی محرکه تحول اقتصادی و اجتماعی در عصر نوسانات و فرصتها
چکیده
این مقاله به بررسی جامع مفهوم کارآفرینی میپردازد و آن را به عنوان یک فرآیند پیچیده اما حیاتی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی معرفی میکند. کارآفرینی فراتر از راهاندازی یک کسبوکار صرف است؛ این مفهوم شامل کشف و بهرهبرداری از فرصتها برای خلق ارزش اقتصادی و اجتماعی از طریق نوآوری و ریسکپذیری هوشمندانه است. در این مقاله، ابتدا به تعریف کارآفرینی و انواع مختلف آن، از جمله کارآفرینی فرصتگرا، تقلیدی، مبتنی بر نیاز، و اجتماعی پرداخته میشود. سپس، اهمیت حیاتی کارآفرینی در ایجاد اشتغال پایدار، حل مشکلات اجتماعی، و تقویت نوآوری مورد تأکید قرار میگیرد. بخشهای بعدی مقاله به تشریح ویژگیهای کارآفرینان موفق مانند سازماندهی، آیندهنگری، ریسکپذیری، و تابآوری میپردازد. همچنین، چالشهای عمده پیش روی کارآفرینان، به ویژه در ایران، از جمله نوسانات اقتصادی، تحریمهای بینالمللی، و موانع بوروکراتیک، و نیز انواع ریسکهای مالی، شغلی، روانی و خانوادگی که کارآفرینان با آنها مواجه هستند، به تفصیل بررسی میشوند. در ادامه، گامهای عملی برای راهاندازی و مدیریت یک کسبوکار موفق، شامل تدوین طرح کسبوکار، تامین مالی، مدیریت منابع انسانی، و ساختار سازمانی شرح داده میشود. نقش دولت در حمایت از کارآفرینی و کسبوکارهای کوچک و متوسط نیز مورد تحلیل قرار میگیرد. مفاهیم خلاقیت و نوآوری به عنوان جوهره کارآفرینی و فرآیندهای توسعه محصول، همراه با تکنیکهای تقویت آنها، ارائه میگردد. در نهایت، به اشکال قانونی کسبوکار و مسائل مرتبط با شکست و ورشکستگی پرداخته میشود تا دیدگاهی جامع از اکوسیستم کارآفرینی ارائه شود. این مقاله با تاکید بر ماهیت پویا و تحولآفرین کارآفرینی، راهنمایی برای درک عمیقتر این حوزه حیاتی و نقش آن در پیشرفت جوامع است.
مقدمه
در دنیای پرشتاب و دائماً در حال تغییر امروز، مفهوم «کارآفرینی» بیش از هر زمان دیگری به عنوان یک ستون اصلی برای توسعه و پیشرفت جوامع شناخته میشود. کارآفرینی نه تنها به معنای راهاندازی کسبوکارهای جدید است، بلکه یک شیوه تفکر، استدلال و عمل محسوب میشود که هدف آن کشف و توسعه فرصتها برای خلق ارزش اقتصادی و اجتماعی است. این فرآیند، عامل اصلی پویایی اقتصاد و تحولات اجتماعی به شمار میرود. کارآفرینان، با مهارت تشخیص فرصتها و نقاط قوت در تغییرات محیطی، پیشگامان تحولات حقیقی در اقتصاد و جامعه هستند. آنها نه تنها مشکلات زندگی مردم را حل میکنند، بلکه با ایدههای نوآورانه خود، موفق به کسب ثروت، شهرت، قدرت، نفوذ و حتی محبوبیت نیز میشوند و به منبع الهامبخش برای صدها میلیون نفر در سراسر جهان تبدیل شدهاند.
از دهه 70 شمسی در ایران، با اجرای سیاستهای تعدیل اقتصادی و خصوصیسازی، مفهوم کارآفرینی به شکلی جدیتر تجربه شد. رشد واحدهای صنعتی خصوصی و آموزشهای اقتصادی و مدیریتی، همگی بر کارآفرینی به عنوان یک رشته علمی تأکید کردند. اما پس از سه دهه، چالشهای کارآفرینی در ایران به موضوع اصلی بسیاری از محافل علمی تبدیل شده است. تحریمهای بینالمللی که از اواسط دهه 80 علیه ایران وضع شد، به یکی از مهمترین موانع و چالشهای کسبوکار و کارآفرینی در این کشور تبدیل شده است.
این مقاله در پی آن است که با ارائه تعاریف، بررسی مزایا و معایب، تشریح گامهای اصلی، شناسایی ویژگیها و مهارتهای لازم، تبیین روشهای تامین مالی، و تحلیل چالشها و ریسکهای پیشرو، تصویری جامع و عمیق از کارآفرینی ارائه دهد. همچنین، به نقش حمایتی دولت، اهمیت خلاقیت و نوآوری، مدیریت کسبوکار، و ابعاد قانونی و شکست در مسیر کارآفرینی نیز پرداخته خواهد شد تا درک کاملی از این پدیده پیچیده و حیاتی فراهم آید.
1. کارآفرینی چیست؟
کارآفرینی به عنوان یک مفهوم، در طول زمان تعاریف متعددی از سوی اقتصاددانان و نظریهپردازان مختلف یافته است. به طور کلی، کارآفرینی به فرآیند کشف، ارزیابی و بهرهبرداری از فرصتها برای به وجود آوردن کالاها و خدمات نوآورانه تعریف میشود. هدف این فرآیند، ایجاد ارزشهای اقتصادی و اجتماعی از محیط است که در نهایت منجر به به وجود آمدن یک کسبوکار مستقل میشود.
کارآفرینی را میتوان “یک شیوه تفکر، استدلال و عمل” دانست که فرصتمحور، کلنگر و با رهبری متعادل است. کارآفرینی تنها برای مالکان خود منجر به خلق، توسعه، عینیتبخشی و تجدید ارزش نمیشود، بلکه برای همه شرکا و سهامداران نیز ارزشآفرین است. این فرآیند با کشف و خلق فرصت آغاز شده و با علاقهمندی به راهاندازی و توسعه کسبوکار ادامه مییابد. یک کارآفرین موفق اغلب پیشتاز فعالیتهای نوآورانه سازمان خود است و نقش مهمی در پیشرفت کسبوکار ایفا میکند. برنارد شاو معتقد است که “همواره پیشرفتها به افراد غیرعادی بستگی دارد؛ زیرا افراد عادی رفتارشان را با دنیا منطبق میکنند، در حالی که کارآفرینان در پی منطبق کردن دنیا با خودشان میباشند”.
از دیدگاه اقتصاددانان، کارآفرینی با دیگر فعالیتهای اقتصادی تفاوتهایی دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
- ریچارد کانتیلون (Richard Cantillon): او کارآفرین را فردی میدانست که خطر و عدم اطمینان را برای سود احتمالی میپذیرد و کالاها را با قیمت مشخص تولید میکند تا با قیمت نامشخص بفروشد [منبع خارجی، نیاز به تأیید مستقل].
- جوزف شومپیتر (Joseph Schumpeter): شومپیتر بر نوآوری و “تخریب خلاق” تأکید داشت، یعنی فرآیندی که در آن محصولات، فرآیندها، بازارهای جدید، یا ساختارهای سازمانی جدیدی ایجاد میشوند که ساختارهای قدیمی را از بین میبرند [64, منبع خارجی، نیاز به تأیید مستقل]. او معتقد بود که نوآوری عامل اصلی رشد اقتصادی و پیشرفت است.
- فرانک نایت (Frank Knight): نایت کارآفرینی را به عنوان تحمل عدم اطمینان تعریف کرد، جایی که سود به عنوان پاداشی برای مدیریت ریسکهای غیرقابل بیمه در محیطهای نامشخص به دست میآید [منبع خارجی، نیاز به تأیید مستقل].
- اسرائیل کرزنر (Israel Kirzner): کرزنر بر “هوشیاری” کارآفرینانه تأکید داشت. او معتقد بود که کارآفرینان فرصتهای موجود در بازار را شناسایی میکنند که دیگران از آنها غافل هستند [منبع خارجی، نیاز به تأیید مستقل].
این تعاریف نشاندهنده ابعاد گوناگون کارآفرینی، از ریسکپذیری و نوآوری تا هوشیاری و مدیریت عدم اطمینان است.
2. اهمیت و لزوم کارآفرینی
کارآفرینی در هر جامعهای از اهمیت و ضرورت بالایی برخوردار است و میتواند موتور محرک رشد و توسعه باشد. به ویژه، در کشورهای در حال توسعه، نقش حیاتی برای نظام تصمیمگیری و برنامهریزی هر کشور ایفا میکند. کارآفرینان با توانایی تشخیص فرصتها در محیطهای پویا و ایجاد نقاط قوت در جهت توسعه این موقعیتها، پیشگامان تحولات اجتماعی و اقتصادی محسوب میشوند.
برخی از ابعاد اهمیت و لزوم کارآفرینی عبارتند از:
- ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی: بنگاههای کوچک و متوسط که توسط کارآفرینان تأسیس میشوند، نقش اساسی در برنامههای توسعه اقتصادی هر کشوری دارند. کارآفرینی با راهاندازی کسبوکارهای جدید، فرصتهای شغلی جدید و پایدار برای اقشار مختلف جامعه فراهم میسازد. مطالعات نشان داده است که وجود هر چه بیشتر کارآفرینان در یک جامعه باعث پویایی، نشاط جامعه و ایجاد فرصتهای شغلی با ارزش افزوده بالا خواهد شد. به عنوان مثال، در کره جنوبی 57% از اشتغال صنعتی، 79% از واحدهای صنعتی و 98% از صادرات صنعتی متعلق به کارآفرینان و کسبوکارهای کوچک و متوسط است. در ژاپن نیز 98% از صنایع کشور، 87% از نیروی شاغل در بخش صنعت، 99% از ارزش افزوده بخش صنعت و 91% از ارزش تولیدات و 61% از صادرات صنعتی متعلق به صنایع کوچک و متوسط است.
- حل مشکلات اجتماعی: در کشورهایی مانند ایران که با مسائلی چون بیکاری، نابرابری و فقر روبرو هستند، کارآفرینی اجتماعی میتواند راهکارهایی عملی ارائه دهد. کارآفرینان اجتماعی با هدف ایجاد تأثیر مثبت اجتماعی و اقتصادی، به بهبود کیفیت زندگی افراد و توسعه روشها و ابزارهای جدید برای مقابله با چالشهای اجتماعی کمک میکنند. نمونه بارز آن، محمد یونس و گرامین بانک است که با ارائه وامهای کوچک به زنان روستایی در بنگلادش، نرخ فقر را کاهش داده و زنان را به عنوان اعضای فعال و مستقل اقتصادی جامعه معرفی کرده است.
- نوآوری و خلاقیت: کارآفرینی فرصتهای نوینی را برای بروز خلاقیت و نوآوری، بهبود کالاها و خدمات، و در نهایت تجاریسازی ایدههای جدید فراهم میکند. این فرآیند، محرک اصلی پیشرفت و توسعه فناوری است. کارآفرینان با استفاده از منابع محلی و ایدههای خلاقانه، راهحلهای جدیدی برای مشکلات بومی ارائه میدهند.
- توانمندسازی جوامع محلی: کسبوکارهای اجتماعی با تقویت زیرساختها و ارتقای مهارتهای افراد، به بهبود کیفیت زندگی در جوامع محلی کمک شایانی میکنند.
- ارتقای حس مسئولیتپذیری: کارآفرینی اجتماعی باعث میشود افراد بیشتری به مسئولیت اجتماعی خود آگاه شوند و در فرآیندهای مثبت جامعه سهیم گردند.
- نقش زنان در توسعه پایدار: کارآفرینی اجتماعی، بهویژه در میان زنان، نقشی کلیدی در ایجاد تغییرات مثبت در جامعه و تحقق توسعه پایدار دارد. زنان با خلاقیت، توانمندیها و انگیزه بالای خود میتوانند به عنوان عاملان تحول اجتماعی عمل کرده و در رفع چالشهای اقتصادی و اجتماعی مؤثر باشند. مزایای حضور زنان در این عرصه شامل ایجاد اشتغال پایدار برای گروههای آسیبپذیر، تقویت نقش اجتماعی زنان در تصمیمگیریها و افزایش آگاهی اجتماعی در زمینههای بهداشت، آموزش و محیطزیست است.
به طور خلاصه، کارآفرینی نه تنها به رشد اقتصادی کشور کمک میکند، بلکه با ترویج نوآوری، حل مشکلات اجتماعی، توانمندسازی افراد و جوامع و ارتقای حس مسئولیتپذیری، به توسعه پایدار و رفاه عمومی منجر میشود.
3. ویژگیهای کارآفرین موفق
کارآفرینان موفق دارای مجموعه ای از ویژگیها و مهارتهای خاص هستند که آنها را قادر میسازد تا در مسیر پرچالش کارآفرینی به موفقیت دست یابند. این ویژگیها به کارآفرینان کمک میکند تا بر ابهام و نتایج نامعلوم غلبه کنند و با دانش و اطلاعات محدود، انتخابها و اختیارات نامشخص، به سوی اهدافشان حرکت کنند.
- سازماندهی بالا: یک کارآفرین موفق باید فردی سازمان یافته و منظم باشد. سازماندهی کلید اصلی در به نتیجه رسیدن کارها است. حتی با منابع کمتر نسبت به رقبا، سازماندهی مناسب میتواند به بهرهبرداری بهینه از منابع موجود کمک کند. ساختار سازمانی ضعیف نه تنها مانعی برای رشد کسبوکار میشود، بلکه سبب میشود کار از مقیاس کوچکتری نیز برخوردار شود. بهترین کارآفرینان جهان همواره افرادی سازمان یافته و منظم هستند.
- هدفمندی: کارآفرینان باید هدفمند باشند و بدانند چه میخواهند و چرا. این ویژگی به آنها کمک میکند تا اولویتها را تعیین کرده و نحوه اجرای اهدافشان را برنامهریزی کنند.
- آیندهنگری: توانایی پیشبینی و دیدن فرصتها در آینده، حتی در شرایط مبهم، از ویژگیهای بارز کارآفرینان است.
- عملگرایی در کنار ایدهپردازی: یک کارآفرین باید بتواند ایدههای خود را به عمل تبدیل کند. صرف ایدهپردازی بدون توانایی اجرا، منجر به موفقیت نخواهد شد.
- ریسکپذیری هوشمندانه: ریسکپذیری یکی از بارزترین ویژگیهای کارآفرینان است. آنها با ریسکهای مالی، خانوادگی و اجتماعی، شغلی و روانی مواجه میشوند. با این حال، رمز موفقیت در از بین بردن شرایط ریسک و مخاطره نیست، بلکه در توانایی مدیریت هوشمندانه آن برای دستیابی به جایگاه قابل قبول است. خوشبینی و اعتمادبهنفس میتواند به حداقل رساندن ریسکهای روانی کمک کند.
- انعطافپذیری: کارآفرینان باید قادر به انطباق با تغییرات و شرایط غیرقابل پیشبینی باشند. این انعطافپذیری برای بقا و موفقیت در محیطهای پویا ضروری است.
- مهارت مدیریت داراییهای نقدی: توانایی نظارت دقیق بر امور مالی و مدیریت بودجه برای موفقیت هر کسبوکار، به ویژه در مراحل اولیه، حیاتی است.
- تابآوری در برابر مشکلات: مسیر کارآفرینی مملو از چالشها و مشکلات است؛ کارآفرین موفق کسی است که در برابر این مشکلات تابآوری داشته و ناامید نشود. فشارهای مالی و استرسهای ناشی از مدیریت مشکلات روزمره کسبوکار میتواند به فرسودگی شغلی کارآفرینان منجر شود. تابآوری و پشتکار برای فائق آمدن بر این چالشها ضروری است.
- تمرکز بالا: تمرکز بر اهداف و فعالیتهای اصلی، به کارآفرین کمک میکند تا انرژی و توان خود را بر مهمترین مسائل متمرکز کند.
- هوش تجاری: توانایی درک و تحلیل بازار، مشتریان، و رقبا برای تصمیمگیریهای استراتژیک از اهمیت بالایی برخوردار است.
- مهارتهای ارتباطی قوی: کارآفرینان نیاز به مهارتهای ارتباطی قوی دارند تا بتوانند روابط و شبکهسازی را گسترش دهند و تیمسازی موفقی داشته باشند. توانایی انجام کار تیمی و درک کردن فرصتها در جایی که دیگران آن را تضاد یا آشفتگی میدانند، یک عنصر حیاتی است.
- اشتیاق و علاقه: مدیر کارآفرین موفق فردی است که اشتیاق و علاقه به کارش دارد، قوی و با شرایط سخت کنار میآید، درست، قابل اطمینان و صادق است و فرهنگ و سازمان کارآفرینی ایجاد میکند.
این ویژگیها به کارآفرین کمک میکنند تا با چالشها مقابله کرده، فرصتها را شناسایی و از آنها بهرهبرداری کند، و در نهایت به موفقیت دست یابد.
4. انواع کارآفرینی
کارآفرینی دارای انواع مختلفی است که هر یک ویژگیها و انگیزههای خاص خود را دارند:
- کارآفرینی فرصتگرا (Opportunity-based Entrepreneurship): این نوع کارآفرینی زمانی رخ میدهد که فرد یک فرصت یا نیاز شناسایی نشده در بازار را کشف میکند و با انگیزه شخصی برای بهرهبرداری از آن، اقدام به راهاندازی کسبوکار میکند. فرصتها میتوانند ناشی از تغییرات در تکنولوژی، قوانین، جریانهای اطلاعاتی و مشابه اینها باشند. این نوع کارآفرینی اغلب با نوآوری و خلاقیت همراه است و هدف آن ایجاد ارزش جدید و تأثیرگذار در بازار است. در واقع، عامل محرک کارآفرینی، فرصت است.
- کارآفرینی تقلیدی (Imitative Entrepreneurship): در این حالت، کارآفرین یک ایده یا کسبوکار موفق موجود را مشاهده کرده و سعی میکند آن را با تغییرات جزئی یا بهبودهایی در بازار دیگری کپی کند. این نوع کارآفرینی ریسک کمتری دارد، زیرا مدل کسبوکار اثبات شده است [منبع خارجی، نیاز به تأیید مستقل].
- کارآفرینی مبتنی بر نیاز (Necessity-based Entrepreneurship): این نوع کارآفرینی معمولاً زمانی رخ میدهد که فرد به دلیل عدم دسترسی به فرصتهای شغلی سنتی یا نیاز مبرم به درآمد، مجبور به راهاندازی کسبوکار خود میشود. اگرچه ممکن است این نوع کارآفرینی کمتر نوآورانه باشد، اما میتواند به ایجاد اشتغال و بهبود معیشت کمک کند [منبع خارجی، نیاز به تأیید مستقل].
- کارآفرینی اجتماعی (Social Entrepreneurship): کارآفرینی اجتماعی با هدف اصلی ایجاد بهبودهای ملموس در کیفیت زندگی افراد و حل مشکلات اجتماعی شکل میگیرد. این نوع کارآفرینی تنها به دنبال کسب سود مالی نیست، بلکه به پایداری اقتصادی و تضمین منابع مالی پایدار برای اجرای اهداف اجتماعی نیز توجه دارد. اهداف اصلی آن شامل تأثیر اجتماعی، نوآوری در مقابله با چالشها، پایداری اقتصادی و تقویت مشارکت میان ذینفعان مختلف (مانند دولت، سازمانهای غیردولتی و جوامع محلی) است. کارآفرینی اجتماعی در ایران به دلیل وجود چالشهای خاص اقتصادی و اجتماعی، میتواند تأثیرات شگرفی داشته باشد و به حل مشکلاتی چون بیکاری، نابرابری و فقر کمک کند. راهاندازی کسبوکارهای اجتماعی فرصتهای شغلی جدید و پایدار فراهم میآورد و به توانمندسازی جوامع محلی و ارتقای حس مسئولیتپذیری اجتماعی کمک میکند. نقش زنان در کارآفرینی اجتماعی نیز بسیار کلیدی است، زیرا آنها میتوانند به عنوان عاملان تحول اجتماعی در رفع چالشهای اقتصادی و اجتماعی مؤثر باشند. با این حال، چالشهایی مانند نبود حمایت مالی کافی، محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی و دسترسی محدود به آموزش و منابع، پیش روی زنان کارآفرین اجتماعی قرار دارد. راهکارهایی مانند ارائه آموزشهای مهارتی و مدیریتی، تسهیل دسترسی به منابع مالی و وامهای بانکی و ایجاد شبکههای حمایتی و انجمنهای کارآفرینی برای حمایت از زنان در این زمینه پیشنهاد میشود.
هر یک از این انواع کارآفرینی، در کنار مزایای خود، با معایب و چالشهای خاصی نیز مواجه هستند که کارآفرین باید آنها را در نظر بگیرد.
5. چالشهای کارآفرینی
کارآفرینی، به ویژه در محیطهای اقتصادی و سیاسی پیچیده، با چالشهای متعددی روبرو است که میتواند مسیر رشد و بقای کسبوکار را دشوار سازد.
- نوسانات اقتصادی: یکی از اصلیترین چالشهای کارآفرینی در ایران، نوسانات ارزی است. این نوسانات، برنامهریزی مالی و عملیاتی را برای کارآفرینان بسیار دشوار میکند.
- تحریمهای بینالمللی و چالشهای جهانی شدن: تحریمهای اقتصادی و بانکی، دسترسی کارآفرینان ایرانی به بازارهای جهانی، سرمایهگذاران خارجی و فناوریهای جدید را به شدت محدود کرده است. این محدودیتها عملاً کانالهای رقابت با شرکتهای خارجی را در بازارهای داخلی و خارجی مسدود کرده و فضای خلاقیت و نوآوری در کارآفرینی را محدود میسازد. فقدان همکاریهای شبکهای میان بنگاهی کشور و شبکه مالی و بانکی منسجم با دنیای خارج، به عنوان عوامل برونسازمانی، از مشکلات مهم استارتآپها و پروژههای کارآفرینی در ایران و جهان محسوب میشود.
- موانع حقوقی و قانونی: تغییرات مداوم و غیرقابل پیشبینی قوانین و مقررات، کارآفرینان را با ریسکهای بیشتری روبهرو میکند. حمایتهای لازم برای کارآفرینان و کسبوکارهای نوپا در برابر مشکلات حقوقی و اداری کافی نیست. پیچیدگی و زمانبر بودن کارهای اداری میتواند زمینهساز بروز تقلب و تخلفهایی مانند استفاده از ارتباطات غیررسمی، پیشنهاد رشوه برای دور زدن فرایندها، تقلب در گزارشهای مالی، دستکاری در اسناد مالی یا حتی اختلاس برای پوشش کسریها، و تأسیس شرکتهای جعلی یا ثبت اطلاعات نادرست در مدارک اداری برای دریافت خدمات و مجوزها شود.
- فرسودگی شغلی و تأثیر بر سلامت روانی: فشارهای مالی، استرسهای ناشی از مدیریت مشکلات روزمره کسبوکار و احساس شکست میتواند به فرسودگی شغلی کارآفرینان منجر شود. این امر بر تصمیمگیریهای مهم تأثیر گذاشته و علاوه بر تهدید سلامت روانی آنها میتواند زمینهساز ناامیدی و کنارهگیری از فعالیتهای اقتصادی شود. چالشهای کارآفرینی در ایران بر سلامت روحی و روانی کارآفرینان تأثیر گذاشته و با مأیوس کردن آنها، چرخه فعالیت نوآورانه را متوقف خواهد کرد.
- ضعف بازار کار و زیرساختها: چالشهای فرهنگی و زیرساختی، و ضعف بازار کار نیز از جمله موانع اصلی کارآفرینی در ایران هستند. نبود زیرساختهای نرمافزاری و تشکیلاتی، نامساعد بودن محیط کسبوکار و مشکلات قانونی و حقوقی از جمله چالشهایی است که باعث شکست پروژههای استارتآپ و کارآفرینی در ایران و جهان میشود.
- فقدان مقیاس لازم در ابعاد مختلف: در راهاندازی استارتآپها و پروژههای کارآفرینی، فقدان مقیاس لازم در جنبههای مختلف مانند سرمایه، تولید و بازار، مشکلات حقوقی و قانونی، و نبود زیرساختهای نرمافزاری و تشکیلاتی از جمله موانع و مشکلات هستند.
- افت روحیه و اعتمادبهنفس: چالشهای راهاندازی کسبوکار جدید باعث افت روحیه و اعتمادبهنفس صاحبان مشاغل و ناامیدی آنها در ارائه راهکارهای خلاقانه میشود.
این چالشها نشان میدهند که کارآفرینان، بهویژه در محیطهای دشوار، نیازمند حمایتهای ساختاری، قانونی، مالی و روانی هستند تا بتوانند مسیر پرپیچوخم از ایده تا اجرا را با موفقیت طی کنند.
6. ریسکهای کارآفرینی
ریسک، جزء جداییناپذیر فرآیند کارآفرینی است. تاکنون تعاریف زیادی از ریسک و ریسکپذیری ارائه شده است. به عنوان مثال، یکی از تعاریف، ریسک را حاصل ضرب احتمال وقوع یک حادثه در نتایج و تبعات آن برای یک دوره زمانی مشخص ارزیابی کرده است. این تعریف ساده، سؤالاتی را درباره چگونگی اندازهگیری احتمالات و نتایج مطرح میکند. ریسک مستقیماً قابل مشاهده نیست، اما نیازمند محاسباتی برای سنجش و ارزیابی است.
ریسک و تصمیمگیری ارتباط نزدیکی با هم دارند. تصمیمگیری در موقعیتهای مختلفی انجام میشود که درجات متفاوتی از ریسک را به همراه دارند. رمز موفقیت در از بین بردن شرایط ریسک و مخاطره نیست، بلکه مدیر باید بتواند برای دستیابی به جایگاه قابل قبول و مناسبی در پیوستار میزان اطمینان، به موفقیت قابل توجهی نائل گردد. در موقعیت اطمینان، میتوان آینده را پیشبینی کرد و اطلاعات موجود دقیق، صحیح، کافی و قابل اعتماد هستند، به طوری که میتوان با اطمینان تصمیم گرفت و ریسکی وجود ندارد. اما کارآفرینی اغلب در موقعیتهای عدم اطمینان و ریسک انجام میشود.
کارآفرینان با چه ریسکهایی مواجه میشوند؟
- ریسکهای مالی: بارزترین ریسکی است که کارآفرینان با آن مواجه میشوند. ریسکهای مالی کسبوکار را به شدت تحت تأثیر قرار میدهند. این ریسک شامل بضاعت و استطاعت لازم برای تحمل زیان سرمایهگذاری است.
- ریسکهای خانوادگی و اجتماعی: به دلیل کسبوکارهای جدید و طاقتفرسایی که کارآفرینان ایجاد و مدیریت میکنند، امکان دارد با ریسکهایی مواجه شوند که روابط خانوادگی و اجتماعی آنها را به مخاطره بیندازد. این ریسک به تأثیر شکست کسبوکار بر وجهه و اعتبار خانوادگی و اجتماعی کارآفرین اشاره دارد.
- ریسکهای شغلی: این ریسک امکان دارد به دلایل مختلفی ایجاد شود، مثلاً رها کردن شغل فعلی برای کسبوکار جدید یا احتمال شکست کار که شاید به شهرت حرفهای کارآفرین لطمه بزند. این ریسک شامل توانایی بازگشت به شغل قبلی یا مسیر ترقی گذشته در صورت شکست است.
- ریسکهای روانی: این نوع ریسک بسیار پیچیده است و با عوامل شخصیتی همچون توانایی فائق آمدن بر شرایط ابهامآمیز، نتایج نامعلوم، انتخاب و اختیارات نامشخص، دانش و اطلاعات محدود و … در ارتباط است. این ریسک به میزان ترس و وحشت از شکست اشاره دارد. خوشبینی و اعتمادبهنفس میتوانند کمک کنند تا این نوع ریسک به حداقل برسد، اما این مسئله به توانایی کارآفرین در مواجهه موفقیتآمیز با سه نوع دیگر ریسک بستگی دارد.
مدیریت ریسک: به طور کلی، مدیریت ریسک از یک فرآیند 4 مرحلهای تشکیل شده است:
- شناسایی ریسک: آنها چه هستند و چند تا هستند؟
- ارزیابی ریسک: خطر چه مقدار است؟ هر چند وقت یک بار پیش میآید و چه کسی در معرض آن قرار دارد؟
- کنترلهای ریسک: با چه روشی میتوان ریسک را به حداقل رساند یا از اتفاق آن جلوگیری کرد؟
- کنترلهای نظارتی: ریسکهای شناسایی شده چگونه ایجاد میشوند و برای جلوگیری از آنها چه تغییراتی مورد نیاز است؟
مدیریت ریسک در کسبوکار شامل برنامهریزی، سازماندهی، رهبری و کنترل امور برای مواجهه با ریسکهای عملیاتی و تولیدی است. بیمه تجاری نیز به عنوان هزینهای برای انتقال ریسک به بیمهگر در نظر گرفته میشود.
7. گامهای راهاندازی و رشد کسبوکار
راهاندازی و مدیریت یک کسبوکار کارآفرینانه فرآیندی شامل مراحل مختلف است که از خودارزیابی و آمادگی شروع شده و تا خروج از کسبوکار ادامه مییابد. برای موفقیت در این مسیر، کارآفرینان باید با وجود نیروهای مقاوم در برابر تغییر، فرصتی را کشف، ارزیابی، ایجاد و توسعه دهند.
گامهای اصلی در مسیر کارآفرینی شامل موارد زیر است:
- یک ایده کسبوکار انتخاب کنید: شناسایی فرصتهای ایجاد کسبوکار، پایه و اساس فرآیند کارآفرینانه موفق است. ایدهها باید ارزشمند باشند و نیاز یا مشکل مهمی را برای مشتریان حل کنند، دارای بازار بزرگ، حاشیه سود بالا و قابلیت پولسازی باشند. ایدهها باید به گونهای باشند که روش کار یا زندگی انسانها را تغییر دهند.
- آزمون بازار و مطالعه امکانسنجی: پس از انتخاب ایده، امکانسنجی فنی، بازار و مالی آن صورت میگیرد. آزمون بازار فرصت خوبی برای کسب تجربه در زمینه عرضه کالا بدون صرف هزینه زیاد فراهم میکند و مشکلات مربوط به کالا را قبل از تولید انبوه مشخص میسازد. این مرحله به ارزیابی قابلیت محصول و کشش بازار کمک میکند.
- تدوین مدل کسبوکار: مدل کسبوکار یک ابزار مفهومی است که نحوه پولسازی کسبوکار را بیان میکند. این مدل شامل مجموعه بزرگی از اجزا و ارتباطات بین آنهاست و منطق کسبوکار یک شرکت را تبیین میکند.
- یک طرح کسبوکار بنویسید: طرح کسبوکار یک نقشه عملیاتی است که تمام مراحل ایجاد کسبوکار، سازماندهی و اقدامات پیشبینی شده برای رسیدن به اهداف را در بر میگیرد. تهیه طرح کسبوکار برای جذب سرمایهگذاران و اعضای تیم ضروری است. این طرح باید مختصر و در عین حال جامع باشد و فرصت، استراتژی و تیم را به وضوح بیان کند.
- ساختار قانونی کسبوکار خود را مشخص کنید: انتخاب شکل قانونی کسبوکار (مانند فردی، مشارکتی، شرکت سهامی عام، سهامی خاص، با مسئولیت محدود، تضامنی، یا تعاونی) بر هزینههای راهاندازی و ثبت، سهولت راهاندازی، خطر مالی، امکان داشتن شریک و نحوه تصمیمگیری تأثیر میگذارد.
- کسبوکار فردی: سادهترین نوع کسبوکار از نظر راهاندازی است، اما مالک شخصاً مسئول تمامی بدهیهای کسبوکار است و ممکن است داراییهای شخصی در معرض خطر قرار گیرند.
- شرکت مشارکتی: بین دو یا چند نفر با توافقنامه شراکت (کتبی) تشکیل میشود. شرکا مالکان هستند و با یکدیگر تصمیم میگیرند.
- شرکت سهامی: سهامداران مالک شرکت هستند و برای کسبوکارهای بزرگ مناسب است. شرکتهای سهامی عام و سهامی خاص انواع آن هستند. مسئولیت سهامداران محدود به مبلغ اسمی سهامشان است.
- شرکت با مسئولیت محدود: بین دو یا چند نفر برای امور تجارتی تشکیل شده و مسئولیت شرکا محدود به سرمایه آنهاست.
- شرکت تضامنی: بین حداقل دو شریک با مسئولیت تضامنی تشکیل میشود، یعنی هر شریک مسئول پرداخت تمام قروض شرکت است.
- شرکت تعاونی: با عضویت عدهای از متخصصین برای تولید و فروش اشیاء یا اجناس تشکیل میشود و هدف آن تأمین نیازهای اعضا است.
- نام و برند کسبوکار خود را انتخاب و ثبت کنید: انتخاب نام و برند هیجانانگیز است، اما ثبت قانونی آن برای حفظ مالکیت معنوی و جلوگیری از تقلید ضروری است. این فرآیند شامل مطالعه قوانین مربوط به خاص بودن، تعداد سیلابها و تکراری نبودن نام است.
- مجوزهای لازم برای کسبوکار خود را دریافت کنید: برای آغاز فعالیت، کسب پروانه و مجوز تأسیس از مراجع ذیصلاح مانند اتحادیههای صنفی، اتاق بازرگانی و صنایع و معادن، و وزارتخانهها ضروری است.
- ماموریت و چشمانداز فعالیت خود را مشخص کنید: ماموریت بیانگر علت وجودی سازمان و کار اصلی آن است، در حالی که چشمانداز تصویر آرزوهای مدیریتی برای کسبوکار را ترسیم میکند و نشان میدهد سازمان به کجا میخواهد برود.
- برنامه بازاریابی را تدوین کنید: برنامه بازاریابی برای معرفی محصول به بازار ضروری است. این برنامه شامل بررسی بازار (اندازه، رفتار، ساختار)، تعیین اهداف فروش و سهم بازار، تدوین استراتژی قیمتگذاری، و انتخاب کانالهای توزیع و تبلیغات است. استراتژی بازاریابی باید شامل تبیین مشتریان هدف (پرسونای مخاطب)، نحوه دسترسی و جذب آنها، و چگونگی تبلیغ محصول یا خدمت باشد.
- افراد مورد نظر خود را جذب و استخدام کنید: به عنوان رهبر کسبوکار، کارآفرین نقش اصلی در تیمسازی و انتخاب اعضا دارد. این شامل تعیین مهارتهای مورد نیاز، تدوین شرح شغل و مسئولیتهای هر فرد است. جذب، استخدام، آموزش، جبران خدمت و حفظ کارکنان از وظایف مهم مدیریت منابع انسانی است.
- شبکهسازی کنید: همکاری با دیگر کسبوکارها در صنایع مشابه یا مکمل میتواند به تبادل اطلاعات، منابع و تجربیات کمک کند. این شبکهسازی، فرصتهای جدیدی برای کسبوکار فراهم میآورد.
- گردآوری و تشکیل منابع: تأمین منابع مالی (از جمله سرمایه اولیه)، منابع انسانی، مواد اولیه و اطلاعاتی برای راهاندازی کسبوکار ضروری است.
- رشد و توسعه کسبوکار: شرکتهایی که به نوآوری توجه نمیکنند، سرنوشتی جز نابودی نخواهند داشت. برای بقا و پیشرفت، باید جریان نوجویی و نوآوری را در سازمان تداوم بخشید.
این گامها یک چارچوب جامع برای حرکت از یک ایده اولیه به سوی یک کسبوکار موفق و پایدار ارائه میدهند.
8. منابع مالی کارآفرینی
یکی از بزرگترین چالشهای راهاندازی هر کسبوکار، تأمین هزینههای اولیه و منابع مالی مورد نیاز برای فعالیت است. کارآفرینان برای تأمین سرمایه لازم میتوانند از منابع مختلفی استفاده کنند که این منابع میتوانند به صورت وجوه درونی یا بیرونی باشند.
روشهای تامین منابع مالی برای کارآفرینی عبارتند از:
- تامین مالی از منابع شخصی: بسیاری از کارآفرینان سرمایه شخصی خود را در این مسیر خرج میکنند. این روش در مراحل اولیه (مرحله تغذیه) که خطرپذیری سرمایهگذاری بالاست، رایج است.
- دریافت وام بانکی: مذاکرات لازم برای دریافت وامهای بانکی بر عهده کارآفرین است. بانکهای تجاری رایجترین منبع برای تأمین وجوه کوتاهمدت هستند، به شرطی که وثیقه لازم موجود باشد. بانکها بر اساس عقود اسلامی (مانند قرضالحسنه، مضاربه، مشارکت مدنی، جعاله، مزارعه و ضمانت) به متقاضیان وام میدهند. در مراحل اولیه کسبوکار (مرحله تأسیس و اولیه) بانکها کمتر تمایل به سرمایهگذاری دارند.
- استفاده از سرمایهگذاری خطرپذیر (Venture Capital): سرمایهگذاران خطرپذیر معمولاً به دنبال کسبوکارهای پر پتانسیل هستند. این سرمایهگذاران در شرکتهایی سرمایهگذاری میکنند که رشد سریع داشته باشند و هدفشان افزایش ارزش سرمایهشان در بلندمدت است. این نوع تامین مالی معمولاً در مراحل رشد و گسترش کسبوکار کاربرد دارد.
- شرکای خاموش: این افراد سرمایه خود را در کسبوکار وارد میکنند، اما در مدیریت روزمره دخالتی ندارند.
- تامین مالی جمعی (Crowdfunding): این روش شامل جمعآوری سرمایه از تعداد زیادی از افراد است که معمولاً از طریق پلتفرمهای آنلاین انجام میشود.
- دوستان و آشنایان: در کنار سرمایه شخصی، دوستان و آشنایان نیز میتوانند منبعی برای تامین مالی اولیه باشند. این روش نیز در مراحل اولیه (مرحله تغذیه) که خطرپذیری بالاست، مورد استفاده قرار میگیرد.
- مراکز ویژه حمایتی و کمکهای دولتی: دولتها و نهادهای حمایتی (مانند مراکز رشد) میتوانند از طریق برنامههای حمایتی، تسهیلات و کمکهای مالی به کارآفرینان کمک کنند. این شامل اعطای وامها، تخفیفهای مالیاتی و ایجاد زیرساختهای لازم است.
- عرضه سهام: فروش سهام یکی دیگر از راههای تأمین سرمایه است که در آن مالک اصلی شرکت التزام قانونی به بازپرداخت وجه یا بهره ندارد، بلکه ملزم به تقسیم مالکیت و منافع حاصل با منبع تأمین وجه است. این روش معمولاً در مراحل پایانی رشد و بلوغ شرکتها (مرحله بلوغ) صورت میگیرد.
مدیریت مالی و حسابداری: مدیریت مالی برای موفقیت کسبوکار حیاتی است و شامل طراحی سیستم حسابداری، شناسایی سرفصلهای حسابها، رعایت اصول اولیه دفترداری و ثبت اسناد حسابداری است. فرآیند حسابداری شامل ثبت معاملات، طبقهبندی معاملات، تلخیص معاملات و تجزیه و تحلیل و تفسیر نتایج است. صورتهای مالی اصلی شامل صورت سود و زیان، صورت سرمایه، ترازنامه و صورت گردش وجوه نقد هستند که برای ارزیابی سلامت مالی کسبوکار و مقایسه عملکرد با رقبا به کار میروند. برنامهریزی مالی مناسب برای مدیریت نقدینگی، پیشبینی سودآوری و برنامهریزی برای سرمایهگذاریهای آتی ضروری است.
9. نقش دولت در حمایت از کسبوکارهای کوچک و متوسط
نقش دولت در حمایت از کارآفرینی و کسبوکارهای کوچک و متوسط (SMEs) برای توسعه اقتصادی هر کشور حیاتی است. دولت میتواند از طریق سیاستگذاریهای کلان و اقدامات مستقیم، موانع را برطرف کرده و زمینههای رشد را فراهم آورد.
اصولاً راههای حمایت از بنگاههای زودبازده و کوچک و متوسط در همه کشورها مورد توجه سیاستگذاران و برنامهریزان اجتماعی و اقتصادی است.
- حمایت مالی: یکی از مهمترین موارد حمایت از این بنگاهها، بحث تأمین مالی است. دولت باید کمبود بودجه و ناتوانی در ارائه اعتبار به شرکتهای کوچک را که ناشی از سیاستهای مالی سالهای اخیر است، برطرف کند. طرحهای حمایتی برای بنگاههای زودبازده و کارآفرین تدوین شده است و میلیاردها تومان نیز صرف تأمین مالی این بنگاهها شده است.
- نقش تنظیمی دولت: دولتها از طریق تخفیف یا کاهش مالیاتی، پرداخت وامهای ضروری و دیگر برنامههای تنظیمی کارآفرینی، از مردم حمایت میکنند. این حمایتها احتمال شناسایی و جذب فرصت را افزایش میدهد. حمایت مالی از شرکتهای کوچک و بزرگ نیز مهم است. توصیههای سیاستی برای حمایت از SMEs شامل بهبود ساختارهای حقوقی و قانونی برای بخش تأمین مالی خرد و جلب توجه مسئولان به این موضوع است.
- اقدامات مستقیم دولت: بسیاری از دولتها، در کنار ایجاد چارچوب و شرایط مناسب سرمایهگذاری، بسیاری از برنامههای خود را به منظور به حرکت درآوردن سرمایه پرمخاطره با هدف حمایت از سرمایههای کوچک و نوآور به کار میگیرند. اقدامات مستقیم دولت به طور خاص بر طرحهای تأمین مالی دولتی دلالت دارد که باعث افزایش عرضه حمایت مالی پرمخاطره میشود. این برنامهها بیشتر بر مشوقهای مالی تمرکز دارند، اما شامل سرمایهگذاریهای پرمخاطره و وامهای دولتی نیز میشوند.
- برطرف کردن چالشها: دولت باید برای مقابله با چالشهای راهاندازی کسبوکار جدید و افت روحیه کارآفرینان، راهکارهایی را اجرا کند. این راهکارها شامل برطرف کردن موانع سیاسی و اقتصادی بر سر راه جذب سرمایهگذاری خارجی، سوق دادن سرمایههای کشور به سمت بخشهای مولد صنعت، پرهیز از اعمال هرگونه سیاستی که منابع سرمایه کشور را متوجه فعالیتهای غیرمولد اقتصادی کند و تجدید نظر در سیاستهای پولی برای هدایت نقدینگی به فعالیتهای مولد اقتصادی است.
- اصلاح ساختارها و زیرساختها: باید در ساختار بودجه و سیاستهای مالی دولت تجدیدنظر شود تا سرمایهگذاری بر بخشهایی از اقتصاد متمرکز شود که با سرعت بیشتری به بهرهبرداری میرسند و سرمایه کمتری نیز میطلبند. اعمال مجموعه سیاستهای سمت عرضه که اقتصاد کشور را تحریک میکند (مانند کاهش عوارض و مالیات، حل مشکلات تولیدکنندگان و مقرراتزدایی) ضروری است.
- توسعه فرهنگ کارآفرینی: دولت باید با رفتار و سیاستهای خود توجه خاصی به کارآفرینان کشور مبذول دارد و هر آنچه در توان دارد برای آسایش آنان در فعالیتهای اقتصادی انجام دهد. نهادهای مسئول باید توانمندسازی کارآفرینان را برای ارتقای مهارتها و دانشهای مورد نیاز جهت بهبود فعالیتهای کارآفرینانه فراهم آورند.
- توسعه زیرساختهای فنی و فناورانه: توسعه زیرساختهای مورد نیاز برای توسعه کسبوکار و نهادهای تأمین کننده خدمات حمایتی و مشاورهای در حوزه کسبوکار نیز از اقدامات مهم دولت است.
- ایجاد تسهیلات و شبکهسازی: دولت میتواند با ایجاد تسهیلات لازم برای توسعه قابلیتهای حرفهای و کارآفرینی، معرفی الگوهای موفق، افزایش دسترسی کارآفرینان به منابع (به خصوص مالی)، شناسایی فرصتهای پایدار در بخشهای مختلف اقتصادی و انجام خدمات حمایتی، به کارآفرینی کمک کند. ایجاد شبکههای عرضه خدمات مشاوره، فنی و مدیریتی و شبکهسازی بین کسبوکارهای مشابه و مرتبط در سطح ملی و منطقهای نیز از وظایف دولت است.
گزارش فضای کسبوکار بانک جهانی رتبه ایران را در سال 2013 برابر با 145 اعلام کرده است. این گزارش شاخصهایی مانند سهولت راهاندازی کسبوکار، ثبت داراییها، اخذ مجوزها، و سهولت تجارت بین مرزها را ارزیابی میکند.
10. خلاقیت و نوآوری در کارآفرینی
خلاقیت و نوآوری، جوهره اصلی کارآفرینی هستند. این دو مفهوم، اگرچه اغلب به جای یکدیگر به کار میروند، اما تفاوتهایی ظریف دارند.
- خلاقیت: “خلاقیت به آوردن چیزی جدید به مرحله ظهور اشاره دارد”. این فرآیندی است که در ذهن فرد خلاق اتفاق میافتد و حاصل آن شکل گرفتن یک ایده یا راهحل ابتکاری جدید است. خلاقیت میتواند نگاهی متفاوت به مسئله و رسیدن به یک راهحل جدید باشد.
- نوآوری: “نوآوری به آوردن چیزی جدید به مرحله استفاده اشاره دارد”. در واقع، نوآوری به معنای تبدیل الهام خلاقیت به یک محصول یا خدمت تولیدی مفید و وصل کردن این ایده به بازار است. نوآوری پایه کارآفرینی است.
فرآیند تحقیق و توسعه (R&D) و توسعه محصول جدید: فرآیند توسعه محصول جدید، فرآیندی است که در آن یک محصول یا خدمت جدید به بازار عرضه میشود. اهداف این فرآیند شامل حداکثر رساندن تناسب محصول با احتیاجات مشتری، به حداقل رساندن زمان سیکل توسعه و تحت کنترل درآوردن هزینههای توسعه است.
مراحل فرآیند تحقیق و توسعه و توسعه محصول به ترتیب زیر است:
- شناسایی نیاز بازار: این مرحله برای تشخیص فرصت توسط کارآفرین بسیار مهم و کلیدی است.
- ایدهیابی: این مرحله با جستجوی ایدههای جدید برای محصولات جدید آغاز میشود.
- غربال کردن و انتخاب ایدههای مناسب: هدف این مرحله، کاهش تعداد ایدهها و انتخاب بهترین ایدهها برای توسعه است.
- طراحی اولیه محصول: پس از پرورش ایده به اندازهای که قابل بیان در قالب طرحی مشخص باشد، نوبت به طراحی مهندسی آن میرسد.
- مشاوره و آزمون طرح اولیه: در این مرحله، محصول اولیه به افرادی که اطلاعات مناسب دارند، ارائه میشود تا نظرات آنها را در مورد نقاط ضعف و قوت محصول دریافت کنند.
- طراحی مهندسی و نمونهسازی: در این مرحله، ساختار، ابعاد محصول، ویژگیهای شکلی و امکانات جانبی مورد بررسی قرار میگیرد تا محصول به صورت فیزیکی ظاهر شود. ساخت نمونه اولیه از محصول آغاز میشود.
- آزمون نمونه: نمونه تولید شده به لحاظ داشتن قابلیتهای اجرایی و عملکردی مورد آزمون قرار میگیرد.
- تولید نیمهصنعتی و آزمون بازار: در این مرحله، سازمان نتایج مرحله آزمایش طرح کلی را پذیرفته و قبل از ورود به مرحله تبدیل طرح به محصول تجاری، اطلاعات بیشتری از بازار دریافت میکند.
- مطالعه امکانسنجی: ایدهای که تا این مرحله پیش رفته است، وارد مرحله مطالعه امکانسنجی میشود تا مشخص شود آیا تولید آن محصول در محیط واقعی، قابل اجرا و ارزش صرف زمان، هزینه و سایر منابع را دارد یا خیر.
- تدوین مدل کسبوکار: در این مرحله، نحوه یکپارچگی درآمدزایی یک محصول یا خدمت، منابع درآمدی، و نحوه ارتباط با فروشندگان، خریداران و سایر عوامل بازار مشخص میشود.
- برنامه تجاریسازی: این برنامه فرآیندها و استراتژیهایی را تبیین میکند که منجر به تولید محصول جدید میشوند.
- تدوین طرح کسبوکار: نقشهای جامع برای ایجاد کسبوکار و سازماندهی آن.
- تهیه راهبرد بازاریابی: شامل بررسی بازار، تعیین اهداف و سهم بازار، و تعیین استراتژیهای قیمتگذاری، توزیع و تبلیغات.
- تامین منابع و راهاندازی آزمایشی: تهیه منابع لازم برای تولید آزمایشی و اولیه محصول.
- رفع معایب فرآیند تولید و عرضه: کنترل دقیق محصول در این مرحله برای رفع هرگونه مشکل قبل از عرضه به بازار.
- معرفی محصول به بازار: عرضه نهایی محصول به مصرفکننده.
تکنیکهای تقویت خلاقیت: برای تقویت خلاقیت، تکنیکهای مختلفی وجود دارد. برخی از این تکنیکها برای پرورش قدرت تفکر خلاق و برخی برای بالا بردن توان حل خلاقانه مسائل هستند.
- بارش فکری (Brainstorming): یکی از تکنیکهای متداول در ایجاد خلاقیت و فعال ساختن اندیشهها به صورت گروهی است. هدف آن افزایش قدرت ایدهیابی و ایجاد تعداد زیادی ایده در یک جلسه است [264, منبع خارجی، نیاز به تأیید مستقل].
- گردش تخیلی: این روش افراد را تشویق میکند تا به صورت غیرمعمول فکر کنند و راهحلهای خلاقانه برای مسائل بیابند.
- تحلیل مورفولوژیک: در این تکنیک، پدیدهها بر اساس ریخت و ساختار کلی و ابعاد مختلف موجود در آنها مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل قرار میگیرند.
انواع نوآوری:
- نوآوری مبتنی بر عملکرد محصول: شرکتها تلاش میکنند کاربرد محصول جدید را افزایش دهند. مانند باتریهای لیتیومی بزرگ کداک.
- نوآوری در زمینه نام محصول و شهرت آن (برندینگ): تحقیقات نشان میدهد حدود 13% از سود فروش محصول صرف تبلیغ آن میشود.
- نوآوری در طراحی: شرکتها سعی میکنند مناسبترین شکل محصول را با توجه به شرایط بازار و تغییر علایق مصرفکنندگان معرفی کنند.
- نوآوری در بستهبندی: تغییر در بستهبندی عموماً باعث تغییر میزان خرید کالا یا میزان استفاده از آن در یک دوره زمانی مشخص میشود.
موانع خلاقیت: بر سر راه بروز خلاقیت، موانعی وجود دارد که باید رفع گردند تا امکان تحقق نوآوری فراهم شود.
- عدم اعتمادبهنفس: فرد باید باور کند که راهحلهای جدید برای حل مسائل وجود دارد و برای یافتن آنها از اراده قوی برخوردار باشد.
- ترس و نگرانی و عدم امنیت روانی: فرد نوآور باید از امنیت روانی برخوردار باشد تا دچار خودسانسوری نگردد و زایش فکری داشته باشد. عدم امنیت فکری و ترس از بازخوردهای منفی از جمله موانع جدی ابداع است.
- شتابزدگی در ارزیابی: ارزیابی ایدهها بخشی از تفکر خلاق است، اما باید تا هنگامی که سلسلهای از ایدههای قدرتمند ایجاد نشدهاند، از ارزیابی ایدهها احتراز کرد.
- عادتهای فکری نامناسب و تجربیات گذشته: تمایل به حل مسائل از طریق راهحلهای قبلی، مانعی برای خلاقیت است.
به طور کلی، خلاقیت پایه نوآوری و نوآوری پایه کارآفرینی است.
11. مدیریت کسبوکار
مدیریت صحیح کسبوکار نقش حیاتی در موفقیت و رشد آن دارد. مدیریت واقتی شامل هدایت قوی، رفتار مثبت، دانش کسبوکار و مهارتهای فردی مناسب است.
فعالیتهای عمده مدیریت در هر کسبوکار شامل موارد زیر است:
- برنامهریزی (Planning): برنامهریزی یکی از وظایف اصلی مدیران است که شامل تعیین اهداف و پیشبینی راههای رسیدن به آنهاست. برنامهریزی استراتژیک به سازمان جهت میدهد، در حالی که برنامهریزی عملیاتی به جزئیات فعالیتهای روزمره میپردازد. برنامهریزی همچنین اتلاف منابع را به حداقل میرساند و استانداردهای لازم برای کنترل را تعیین میکند.
- سازماندهی (Organizing): سازماندهی فرآیندی است که با تقسیم کار میان افراد و گروهها و ایجاد هماهنگی میان آنها، برای کسب اهداف تلاش میکند. حاصل فرآیند سازماندهی، ساختار سازمانی است که مجموعهای از روابط، مقررات و قوانینی است که فعالیتهای افراد را برای کسب اهداف مشترک سازمان شکل میدهد. ساختار سازمانی میتواند وظیفهای، بخشی (بر اساس محصول یا منطقه جغرافیایی)، یا شبکهای و تیمی باشد. سازمانهای کارآفرین به دنبال ساختار ارگانیک هستند که نوآوری و کارآفرینی را افزایش میدهد، برخلاف ساختار بوروکراتیک.
- مدیریت منابع انسانی (Human Resource Management): پس از تأمین نیروی انسانی مورد نیاز، وظیفه مدیریت صحیح آنها آغاز میشود. این شامل جذب، استخدام، آموزش، جبران خدمت و برقراری ارتباط با کارکنان است. فرآیند استخدام شامل ارزیابی نیاز شرکت به کارمند، استخدام نیروی انسانی (آگهی، موسسات کاریابی، معرفیها) و انتخاب و جذب نیروی انسانی (مصاحبه، آزمونها، تصمیمگیری) است. آموزش کارکنان برای افزایش مهارتها و بهبود عملکرد ضروری است.
- مدیریت تولید و عملیات (Operations Management): این بخش شامل تعیین میزان تولید محصول، تنظیم برنامه کاری و زمانبندی تولید، کنترل موجودی (مانند سیستم تولید به هنگام) و افزایش کارآیی و کیفیت در هر مرحله از تولید است.
- مدیریت بازرگانی (Commercial Management): فعالیتهای بازرگانی از جمله فعالیتهای کلیدی در راهاندازی و اداره کسبوکارهای کارآفرینانه است. این شامل مدیریت خرید (انتخاب تأمینکنندگان، کیفیت، قیمت، زمان، کمیت مناسب) و مدیریت فروش است.
- مدیریت خرید: هدف آن تأمین مواد اولیه و خدمات مورد نیاز با شرایط بهینه است. انواع خرید شامل موردی، متمرکز، غیرمتمرکز، جزئی، متوسط و عمده است.
- مدیریت فروش: فروش مهمترین عملیات در کسبوکار است که سود و زیان را مشخص میکند. فروشنده باید مهارتهای ارتباطی قوی، پشتکار، خودشناسی/مشتریشناسی و مدیریت زمان داشته باشد.
- مدیریت مالی و حسابداری (Financial Management and Accounting): این فعالیتها شامل ثبت، طبقهبندی، تلخیص و تجزیه و تحلیل معاملات مالی است. این بخش با صورتهای مالی (سود و زیان، ترازنامه، گردش وجوه نقد) به ارزیابی سلامت مالی و سودآوری کمک میکند.
- کنترل و نظارت (Control and Supervision): کنترل وظیفهای مستمر برای اطمینان از حرکت سازمان در مسیر اهداف تعیین شده است. این فرآیند شامل تعیین استانداردها، سنجش عملکرد واقعی، مقایسه با استانداردها و اعمال اقدامات اصلاحی است. کنترل میتواند قبل از عمل، حین عمل و پس از عمل صورت گیرد.
این فعالیتهای مدیریتی به صورت یکپارچه و هماهنگ، به کارآفرین کمک میکنند تا کسبوکار خود را به طور مؤثر و کارآمد اداره کند.
12. اشکال قانونی کسبوکار
انتخاب شکل قانونی کسبوکار برای کارآفرینان از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا بر مواردی چون هزینه راهاندازی و ثبت، سهولت راهاندازی، خطر مالی برای مالک، امکان داشتن شریک، و نحوه تصمیمگیری در کسبوکار تأثیر میگذارد. در ایران، کسبوکارها به طور کلی در دو گروه عمده تجاری و غیرتجاری طبقهبندی میشوند.
اشکال قانونی کسبوکار تجاری:
- کسبوکار فردی (Single Proprietorship): سادهترین نوع کسبوکار از نظر راهاندازی است. مالک شخصاً مسئول تمامی بدهیهای کسبوکار است و ممکن است داراییهای شخصی در معرض خطر قرار گیرند.
- شرکت مشارکتی (Partnership): بین دو یا چند نفر برای اداره مشترک کسبوکار تشکیل میشود. توصیه میشود توافقنامه شراکت به صورت کتبی تنظیم شود تا از سوءتفاهمات جلوگیری شود. شرکا مالکان هستند و با یکدیگر در مورد تصمیمات مهم کسبوکار تصمیم میگیرند.
- تأسیس شرکت (Company Formation): این شکل از کسبوکار معمولاً به کسبوکارهای بزرگ اختصاص دارد. سهامداران مالک شرکت هستند. در ایران، یک نفر به تنهایی نمیتواند شرکتی تأسیس کند و حداقل تعداد شرکا مورد نیاز است. تأسیس شرکت پیچیدهتر از کسبوکارهای فردی و مشارکتی است و نیاز به مشاوره حقوقی دارد.
- شرکت سهامی عام (Public Joint Stock Company): شرکتی است که تمام یا قسمتی از سرمایه آن از طریق فروش سهام به مردم تأمین میشود. حداقل سرمایه در هنگام تأسیس نباید کمتر از 5 میلیون ریال باشد. سهام آن در بورس قابل عرضه است.
- شرکت سهامی خاص (Private Joint Stock Company): تمام سرمایه آن منحصراً توسط موسسین تأمین میشود. حداقل تعداد سهامداران نباید کمتر از سه نفر باشد. سهام آن در بورس قابل عرضه نیست.
- شرکت با مسئولیت محدود (Limited Liability Company): بین دو یا چند نفر برای امور تجارتی تشکیل شده و مسئولیت شرکا محدود به مبلغ اسمی سهام آنهاست. حق رأی در این نوع شرکت به نسبت سرمایه است.
- شرکت تضامنی (Solidarity Company): برای امور تجاری، بین حداقل دو نفر شریک با مسئولیت تضامنی تشکیل میشود. یعنی اگر دارایی شرکت برای پرداخت قروض کافی نباشد، هر یک از شرکا به تنهایی مسئول پرداخت تمام قروض شرکت هستند.
- شرکت تعاونی تولید و مصرف (Production and Consumption Cooperative Company): این شرکتها بین عدهای از متخصصین برای فعالیت در امور مربوط به تولید و توزیع تشکیل میشوند. انواع آن شامل تعاونیهای روستایی، صیادان، مصرفکنندگان، مسکونی، اعتبار و دانشآموزان/آموزشگاهها است.
اشکال قانونی کسبوکار غیرتجاری:
- این موسسات برای مقاصد غیرتجاری (مانند امور علمی، ادبی، خیریه یا خدماتی) تشکیل میشوند، اعم از اینکه موسسین قصد انتفاع داشته یا نداشته باشند. این موسسات میتوانند غیرانتفاعی (با هدف جلب منافع و تقسیم آن بین اعضا نباشد) یا انتفاعی (با هدف جلب منافع مادی و تقسیم آن) باشند.
فرآیند ثبت شرکتها: فرآیند ثبت شرکت شامل انتخاب نام، مراجعه به اداره ثبت شرکتها، تهیه مجوزهای لازم (در صورت نیاز)، ارائه فیش پرداختی حق ثبت، احراز هویت، دریافت آگهی تأسیس و انتشار آن در روزنامه رسمی کشور است.
13. شکست کسبوکار و ورشکستگی
در مسیر کارآفرینی، شکست یکی از واقعیتهای اجتنابناپذیر است و آمار بقای شرکتهای راهاندازی شده بالا نیست. در واقع، بسیاری از محققان و صاحبنظران معتقدند که شکست یک قانون است و نه استثنا.
عوامل مؤثر بر شکست کسبوکار:
- ویژگیهای کارآفرین: برخی از ویژگیهای مدیر و کارآفرین مانند علاقه شدید و کنترلگری بیش از حد میتواند اثرات منفی داشته باشد.
- تغییرات محیطی: تغییرات غیرقابل پیشبینی در بازار، رقابت شدید، تغییرات تکنولوژی و قوانین جدید میتواند منجر به شکست شود.
- مشکلات مالی: عدم توانایی در تأمین نقدینگی، هزینههای بالا و مدیریت مالی ضعیف از عوامل اصلی شکست هستند.
- عوامل برونسازمانی: مشکلاتی مانند اعتصاب، اخراج، از دست دادن مشتری اصلی، یا بدشانسیهای غیرعمدی نیز میتوانند منجر به شکست شوند.
پیشبینی شکست: شناسایی فرآیند شکست یک موضوع است و تلاش در پیشبینی آن موضوعی دیگر. اطلاعات مالی شرکتهای کوچک معمولاً کامل و قابل اعتماد نیستند و این شرکتها تمایلی به فاش کردن اطلاعات خود ندارند. حسابداران باید علل پدیدآورنده ورشکستگی را به خوبی درک کنند تا بتوانند قبل از وقوع ورشکستگی، مدیریت را آگاه ساخته و راهحلهای پیشگیرانه ارائه نمایند.
تعریف ورشکستگی: ورشکستگی به معنای عدم توانایی تاجر یا شرکت در پرداخت دیون خود است. قانون تجارت ایران در ماده 141 به وضعیت ورشکستگی شرکت اشاره کرده است. همچنین قانون تسهیل جدید، مرحله میانی به نام بازسازی را برای اشخاص حقیقی و حقوقی در نظر گرفته است که در آن، ضمن نظارت بر ادامه فعالیت اجرایی، حقوق طلبکاران نیز تأمین میشود تا از ورشکستگی قطعی جلوگیری شود. این مرحله میتواند آثار اقتصادی مثبتی داشته باشد.
اثر حکم ورشکستگی بر شرکتها و شرکا:
- در شرکتهای اشخاص (مانند تضامنی و نسبی): ورشکستگی یکی از شرکا میتواند منجر به انحلال شرکت شود. اگر شرکت ورشکست شود، طلبکاران میتوانند به صورت نسبی یا تضامنی به شرکا مراجعه کنند.
- در شرکتهای سرمایه (مانند سهامی): اگر شرکت سهامی ورشکست شود، طلبکاران اصولاً حق مراجعه به سهامداران را ندارند، مگر اینکه سهم اسمی ارزش سهامدار پرداخت نشده باشد. ورشکستگی شخص سهامدار به دلیل محدودیت مسئولیت او، موجب ورشکستگی شرکت نمیشود.
امور تصفیه اموال ورشکستگی: طبق قانون تجارت، دادگاه همزمان با صدور حکم ورشکستگی، یک نفر را به عنوان مدیر تصفیه و یک ناظر تعیین میکند. وظایف مدیر تصفیه شامل مهر و موم کردن اموال، فروش اشیائی که ممکن است ضایع شوند یا نگهداری آنها مفید نیست، و اداره سرمایه تاجر ورشکسته با اجازه ناظر است. تعیین و تشخیص مطالبات بستانکاران نیز بر عهده مدیر تصفیه است.
سایر راهبردهای رشد و جلوگیری از شکست: شرکتها میتوانند برای رشد و جلوگیری از شکست، از استراتژیهای مختلفی استفاده کنند.
- خرید یک کسبوکار (Acquisition): این راه میتواند باعث صرفهجویی در زمان و پول شود.
- ادغام با کسبوکار دیگر (Merger): ادغام به معنای یکی شدن دو سازمان با اندازه مشابه است. دلایل ادغام شامل استفاده بهینه از ظرفیت موجود برای اجرای فعالیتها و دسترسی به بازارهای جدید است [منبع خارجی، نیاز به تأیید مستقل].
- فرانشیز (Franchising): سرمایهگذاری در فرانشیز (نمایندگی فروش) میتواند امنیت بالاتری داشته و ریسک را کاهش دهد، زیرا از یک سیستم از پیش آزمایش شده بهره میبرد. مزایای فرانشیز شامل دسترسی به شهرت تجاری موجود، دریافت کمک در زمینه تجهیزات و آموزش، و پایین بودن نرخ شکست نمایندگیهای مجاز است. اما از ریسکهای آن میتوان به نامحدود بودن مدت مدیریت مدیر در شرکت سهامی خاص و لزوم موافقت مدیران یا مجامع عمومی برای نقل و انتقال سهام در شرکتهای سهامی خاص اشاره کرد. همچنین قراردادهای نمایندگی معمولاً به نفع واگذارنده حق نمایندگی تنظیم میشوند.
- استراتژیهای یکپارچگی (Integration Strategies): شامل یکپارچگی عمودی رو به بالا (کنترل عرضهکنندگان مواد اولیه) و یکپارچگی عمودی رو به پایین (کنترل کانالهای توزیع) و یکپارچگی افقی (کنترل شرکتهای رقیب) است.
- استراتژیهای متمرکز (Intensive Strategies): شامل نفوذ در بازار (افزایش سهم بازار محصول فعلی)، توسعه بازار (عرضه محصولات فعلی به بازارهای جدید) و توسعه محصول (عرضه محصولات جدید به بازارهای فعلی) است.
- استراتژیهای تنوع (Diversification Strategies): شامل تنوع همگون (محصولات جدید مرتبط) و تنوع ناهمگون (محصولات غیر مرتبط) است.
- استراتژیهای تدافعی (Defensive Strategies): شامل مشارکت، کاهش، واگذاری و انحلال است.
این راهبردها به کارآفرینان کمک میکنند تا در مواجهه با چالشها و ریسکها، مسیر پایداری و رشد را انتخاب کنند.
نتیجهگیری
کارآفرینی، پدیدهای پویا و چندوجهی است که فراتر از صرف راهاندازی کسبوکار، به خلق مداوم ارزشهای اقتصادی و اجتماعی میپردازد. این فرآیند، نه تنها موتور محرک رشد اقتصادی از طریق ایجاد اشتغال و نوآوری است، بلکه به طور فزایندهای به عنوان ابزاری قدرتمند برای حل چالشهای اجتماعی مانند فقر و بیکاری، به ویژه از طریق کارآفرینی اجتماعی، مورد توجه قرار میگیرد.
مسیر کارآفرینی، هرچند پر از فرصتهای تحولآفرین است، اما با چالشها و ریسکهای قابل توجهی نیز همراه است. نوسانات اقتصادی، تحریمهای بینالمللی، بوروکراسی پیچیده، و فشارهای روانی میتوانند موانع جدی بر سر راه کارآفرینان باشند. با این حال، کارآفرینان موفق با ویژگیهایی چون ریسکپذیری هوشمندانه، تابآوری، سازماندهی بالا، و مهارتهای ارتباطی قوی، قادر به غلبه بر این موانع و تبدیل تهدیدها به فرصت هستند.
خلاقیت و نوآوری، به عنوان جوهره اصلی کارآفرینی، نقش کلیدی در شناسایی و بهرهبرداری از فرصتها ایفا میکنند. توسعه محصول، از ایده تا تجاریسازی، فرآیندی پیچیده است که نیازمند برنامهریزی دقیق، مدیریت منابع انسانی، و تأمین مالی مناسب از طریق منابع شخصی، بانکی، سرمایهگذاران خطرپذیر و حمایتهای دولتی است. نقش حمایتی دولت در کاهش موانع، ارائه مشوقها و ایجاد زیرساختهای لازم برای کسبوکارهای کوچک و متوسط، برای رشد و توسعه پایدار آنها حیاتی است.
در نهایت، موفقیت در کارآفرینی به مدیریت جامع و یکپارچه همه ابعاد کسبوکار، از جمله برنامهریزی استراتژیک، مدیریت مالی، تولید، بازاریابی، فروش و منابع انسانی بستگی دارد. درک اشکال قانونی کسبوکار و آگاهی از علل شکست و راهکارهای تدافعی نیز برای پایداری و بقا ضروری است. کارآفرینی فرآیندی دائمی و تحولگراست که نیازمند هوشیاری مستمر و توانایی انطباق با تغییرات برای خلق ارزش پایدار و رقابتی در بازارهای جهانی است.
اهمیت و ضرورت کارآفرینی
کارآفرینی به عنوان یک نیروی حیاتی، خون تازهای در رگهای اقتصاد تزریق میکند. این اتفاق از طریق معرفی شرکتهای بسیار کارآمد، افزایش رقابت میان کسبوکارهای فعال، و کنار زدن شرکتهای کمبهرهوری رخ میدهد. در طول تاریخ اقتصاد مدرن، کارآفرینی منبع اصلی نوآوریهای بنیادین در بخشهای مختلف اقتصادی بوده است، مانند ساخت هواپیما، سازههای ریلی، خودرو، کالاهای الکتریکی، تلگراف و تلفن، رایانه و دستگاههای تصفیه هوا. این نوآوریها نه تنها زندگی مصرفکنندگان را دگرگون کرده، بلکه بستری برای صنایع دیگر فراهم آورده و کل اقتصاد را به صورت بنیادی تغییر دادهاند.
کارآفرینی به چندین روش اصلی موجب بهبود بهرهوری، خلق نوآوری، و ایجاد شغلهای جدید میشود:
- بهبود بهرهوری: با معرفی شرکتهای کارآمدتر و افزایش رقابت. نوآوری به عنوان مهمترین نیروی رشد بهرهوری، ظرفیت بهرهوری اقتصاد را با ثابت نگه داشتن عوامل ورودی مانند کار و سرمایه افزایش میدهد. این رشد بهرهوری به افزایش رفاه جامعه و بهبود استانداردهای زندگی منجر میشود و منبع مهمی برای رونق اقتصادی بلندمدت است.
- خلق نوآوری: شرکتهای نوپا به طور گستردهای مسئول تجاریسازی نوآوریهای جدید، به ویژه نوآوریهای بنیادین هستند که بازارهای کاملاً جدیدی را ایجاد کرده یا در بازارهای موجود انقلاب به پا میکنند.
- ایجاد شغل: کسبوکارهای جوان و تازه تاسیس، نه کسبوکارهای کوچک، موتورهای تولید مشاغل جدید در صنعت محسوب میشوند.
علاوه بر این، کارآفرینی منجر به بهبود وضعیت اجتماعی میشود. وقتی شرکتهای کارآفرینی کوچک اقدام به استخدام افراد در مشاغل متنوع میکنند، امکانات خردهفروشی افزایش مییابد، افراد بیشتری صاحب خانه میشوند، محلههای فقیرنشین کاهش مییابند، استانداردهای بهداشتی بهبود پیدا میکنند، و هزینه بیشتری برای آموزش، تفریح و فعالیتهای مذهبی اختصاص مییابد. بنابراین، کارآفرینی به ثبات بیشتر و کیفیت بالاتر زندگی اجتماعی منجر میشود.
چالشهای کارآفرینی در ایران
منابع به چندین مانع اصلی در مسیر کارآفرینی در ایران اشاره میکنند:
- چالشهای اقتصادی: نوسانات ارزی به عنوان یکی از مهمترین موانع، بر واردات مواد اولیه، صادرات و سودآوری کسبوکارها تأثیر منفی میگذارد. دسترسی محدود به منابع مالی و سرمایهگذاری، نرخ بالای سود بانکی، و محدودیتهای اعتباری نیز از موانع اصلی شروع یا گسترش کسبوکارها هستند. تورم بالا نیز هزینههای تولید و عملیات را افزایش داده و سودآوری را کاهش میدهد.
- تأثیر بر سلامت روانی کارآفرینان: چالشهای کارآفرینی در ایران میتواند منجر به فرسودگی شغلی کارآفرینان شود که بر تصمیمگیریهای مهم تأثیر میگذارد و علاوه بر تهدید سلامت روانی، زمینهساز ناامیدی و کنارهگیری از فعالیتهای اقتصادی خواهد شد.
- چالشهای قانونی و بوروکراتیک: تغییرات مداوم و غیرقابل پیشبینی قوانین و مقررات، کارآفرینان را با ریسکهای بیشتری مواجه میکند و حمایتهای لازم برای کسبوکارهای نوپا در برابر مشکلات حقوقی و اداری کافی نیست. این موارد میتواند زمینهساز بروز تقلب و تخلفهایی مانند استفاده از ارتباطات غیررسمی یا پیشنهاد رشوه برای دور زدن فرایندهای پیچیده، تقلب در گزارشهای مالی و اختلاس، یا تأسیس شرکتهای جعلی برای دریافت خدمات و مجوزها شود.
- چالشهای بازار: ورود شرکتهای دولتی یا شبهدولتی به بازارهای رقابتی، کسبوکارهای کوچک را تضعیف میکند. تقاضای محدود مشتریان به دلیل شرایط اقتصادی ضعیف و کاهش قدرت خرید مردم نیز از دیگر موانع است.
- چالشهای جهانی شدن: تحریمهای اقتصادی و بانکی، دسترسی کارآفرینان به بازارهای جهانی، سرمایهگذاران خارجی و فناوریهای جدید را محدود کرده است. این امر رقابت با شرکتهای خارجی را عملاً مسدود کرده و فضای خلاقیت و نوآوری را محدود میکند.
انواع کارآفرینی
منابع به چندین نوع کارآفرینی اشاره دارند:
- کارآفرینی فرصتگرا: این نوع کارآفرینی بر توانایی فرد در شناسایی و بهرهبرداری از فرصتها تمرکز دارد. کارآفرینان فرصتمحور، نوآورانی هستند که با درک شکافهای بازار، راهحلهای خلاقانه ارائه میکنند و معمولاً محرک تغییرات بنیادی در صنعت هستند.
- کارآفرینی تقلیدی: (به طور مستقیم در منابع شرح داده نشده، اما در فهرست مطالب یک منبع ذکر شده است).
- کارآفرینی مبتنی بر نیاز: (به طور مستقیم در منابع شرح داده نشده، اما در فهرست مطالب یک منبع ذکر شده است).
- کارآفرینی اجتماعی: این نوع کارآفرینی به دنبال ایجاد بهبودهای ملموس در کیفیت زندگی افراد، توسعه روشها و ابزارهای جدید برای مقابله با چالشهای اجتماعی، تضمین منابع مالی پایدار برای اهداف اجتماعی، و تقویت همکاری میان ذینفعان مختلف است. نمونههایی از کارآفرینی اجتماعی موفق شامل گرامین بانک در بنگلادش (که وامهای کوچک به زنان روستایی ارائه کرد) و پروژههای خانههای بومگردی در ایران است. همچنین، نقش زنان در کارآفرینی اجتماعی به دلیل خلاقیت، توانمندیها و انگیزه بالای آنها در ایجاد تغییرات مثبت و توسعه پایدار حیاتی است.
- کارآفرینی دیجیتال: به کارگیری فناوریهای دیجیتال در راهاندازی یا مدیریت کسبوکار از طریق راهحلهای مبتنی بر رایانه است. این نوع کارآفرینی یک محرک اساسی در سیستم نوآوری است که ساختار، اهداف و مکانیسمهای شبکهسازی کل سیستم کسبوکار را تغییر میدهد. اقتصاد دیجیتالی فرصتهای بینظیری برای کارآفرینان ایجاد کرده و محیط مناسبی برای فعالیتهای کارآفرینانه جدید و نوآوریهای دیجیتال فراهم میکند. بلاکچین و ارزهای مجازی نیز در این زمینه تحولآفرین بودهاند. اکوسیستم کارآفرینی دیجیتال، به عنوان تلاشی جمعی و مشارکتی، به کارآفرینان کمک میکند تا بر محدودیت منابع غلبه کرده و استارتاپهای دیجیتال را تسریع کنند.
ویژگیهای کارآفرینان موفق
کارآفرینان بزرگ علاوه بر حل مشکلات زندگی مردم، موفق به کسب ثروت، شهرت، قدرت، نفوذ و محبوبیت شدهاند. سبک زندگی، دیدگاه و نصایح آنها منبع الهامبخشی برای بسیاری است. ویژگیهای مشترک آنها شامل موارد زیر است:
- انگیزه و اشتیاق: کارآفرینان موفق دارای انگیزه بیپایان، خستگیناپذیری و پیوستگی در کار هستند.
- خلاقیت و نوآوری: شرکتهای جدید به صورت گسترده مسئول تجاریسازی نوآوریها هستند. کارآفرینان نبوغ اصلی خود را در ایدهپردازی برای محصولات کاربردی، تشکیل تیمهای متخصص و بازاریابی بینظیر نشان میدهند. خلاقیت و نوآوری به معنای پیشبرد تکنولوژیهای جدید، خلق چیزی بدیع یا بهبود یافته و یا روش انجام کارها به شیوهای بهتر از قبل است.
- ریسکپذیری: کارآفرینی امری پر از ریسک است. کارآفرینان باید با آغوش باز همه ریسکها را بپذیرند و در مورد آن تصمیم بگیرند. با این حال، ریسک باید حساب شده باشد و از ریسکهای غیرضروری اجتناب شود. رمز موفقیت در از بین بردن شرایط ریسک نیست، بلکه در مدیریت هوشمندانه آن است. کارآفرینان با ریسکهای مالی، خانوادگی و اجتماعی، شغلی و روانی مواجه میشوند.
- توانایی حل مسئله: کارآفرینان با شوق شخصی برای حل مشکلات اقدام میکنند.
- انعطافپذیری و ذهن باز: کارآفرینان باید همیشه آماده تغییر استراتژیها و برنامههای اولیه خود باشند. این ویژگی مشترک میان تمامی کارآفرینان موفق است.
- رهبری و سازماندهی: داشتن توانایی رهبری و سازماندهی قوی از ویژگیهای مهم است. کارآفرینان پیشگامان موفقیتهای تجاری هستند و در رشد اقتصادی سهم مهمی دارند.
- شبکهسازی: توانایی شبکهسازی و همکاری با دیگر کسبوکارها برای تبادل اطلاعات، منابع و تجربیات حائز اهمیت است.
- چشمانداز و هدفمندی: کارآفرینان موفق چشمانداز مشخصی از آینده سازمان خود دارند.
- خوشبینی و خودباوری: کارآفرینان موفق افراد خوشبینی هستند که خودشان را باور دارند و اجازه نمیدهند چیزی باور آنها به هدفشان را از بین ببرد.
- مدیریت مالی: توانایی مدیریت مالی و درک صحیح پیشنهادات و بازار کارآفرینی ضروری است.
فرآیند کارآفرینی و برنامهریزی کسبوکار
فرآیند کارآفرینی شامل درک فرصت و تعقیب فعالیتهای کارآفرینانه است که به ایجاد یک سازمان جدید برای بهرهبرداری و ارزیابی فرصتها منجر میشود. این فرآیند از مراحل مختلفی تشکیل شده است:
- خود ارزیابی و کسب آمادگی: شناخت نقاط قوت و ضعف خود.
- شناسایی فرصتهای ایجاد کسبوکار: مهمترین توانایی یک کارآفرین موفق.
- خلاقیت و نوآوری: نوآوری فرآیندی است که ایدهها را به محصولات تبدیل میکند.
- تحقیق و توسعه: (به طور مستقیم در منابع شرح داده نشده، اما در فهرست مراحل فرآیند ذکر شده است).
- تهیه مجوزهای قانونی: برای شروع فعالیت.
- تدوین طرح کسبوکار: نقشه عملیاتی برای ایجاد و سازماندهی کسبوکار است.
- گردآوری و تشکیل منابع: (به طور مستقیم در منابع شرح داده نشده، اما در فهرست مراحل فرآیند ذکر شده است).
- سازماندهی: مشخص کردن کارها و فعالیتهای ضروری، دستهبندی آنها بر حسب مشاغل، و برقراری روابط میان پستهای سازمانی.
- مدیریت کسبوکار نوپا: (به طور مستقیم در منابع شرح داده نشده، اما در فهرست مراحل فرآیند ذکر شده است).
- آزمون بازار و مطالعه امکانسنجی: ارزیابی ایده نهایی از جنبههای مختلف مانند بازار، فنی و مالی.
- تدوین مدل کسبوکار: ابزاری مفهومی که شامل مجموعهای از اجزا و ارتباطات بین آنهاست و منطق کسبوکار یک شرکت را تبیین میکند.
- رشد و توسعه کسبوکار: برای بقا و پیشرفت، جریان نوآوری در سازمان باید تداوم یابد.
- خروج از کسبوکار: کسبوکارهایی که به نوآوری توجه نمیکنند، سرنوشتی جز نابودی نخواهند داشت. خروج از کسبوکار باید از همان مراحل اولیه برنامهریزی شود.
مدیریت ریسک در کارآفرینی
ریسک حاصل ضرب احتمال وقوع یک حادثه در نتایج و تبعات آن برای یک دوره زمانی مشخص است. تصمیمگیری و ریسک ارتباط نزدیکی دارند و رمز موفقیت در از بین بردن ریسک نیست، بلکه در دستیابی به جایگاهی قابل قبول در پیوستار میزان اطمینان است. انواع موقعیتها از نظر ریسک شامل اطمینان (ریسک صفر)، مخاطره (ریسک قابل تخمین و کنترل) و عدم اطمینان (ریسک بالا و غیرقابل تخمین) است.
کارآفرینان با ریسکهای متعددی مواجه میشوند:
- ریسکهای مالی: بارزترین ریسک که کسبوکار را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد.
- ریسکهای خانوادگی و اجتماعی: به دلیل کسبوکارهای جدید و طاقتفرسا که روابط خانوادگی و اجتماعی را به مخاطره میاندازد.
- ریسکهای شغلی: مانند رها کردن شغل یا احتمال شکست که به شهرت حرفهای لطمه میزند.
- ریسکهای روانی: مرتبط با توانایی فائق آمدن بر شرایط مبهم و نتایج نامعلوم. خوشبینی و اعتمادبهنفس میتواند به حداقل رساندن این ریسک کمک کند.
- ریسکهای فناوری: زمانی که کارآفرین برای تولید محصول به تحقیق، توسعه مهندسی و پژوهش نیاز دارد و فعالیتها به درستی پیش نمیروند.
نقش دولت و سیستمهای حمایتی
دولتها و نخبگان جامعه در راستای توسعه کارآفرینی و ایجاد کسبوکارهای جدید، برنامههای مختلفی را اجرا میکنند. این اقدامات شامل افزایش فرصتهای کارآفرینانه، افزایش علاقه و انگیزه شهروندان، توانمندسازی کارآفرینان، و ایجاد مکانیزمهای حمایت و هدایت است. محیط کسبوکار و توسعه کارآفرینی اثر متقابل بر یکدیگر دارند.
اقداماتی که دولتها برای توسعه کارآفرینی انجام میدهند عبارتند از:
- حذف قوانین و مقررات محدودکننده و تصویب قوانین و مقررات ترغیبکننده.
- تشویق فرهنگ کارآفرینی.
- آموزش کارآفرینی.
- حمایت از تأمین مالی برای تأسیس کسبوکار.
- حمایت از کسبوکارهای تازه تأسیس.
دولتها با استفاده از ابزارهای مالیاتی میتوانند به کارآفرینان کمک کنند. ایجاد ثبات در اقتصاد کلان نیز برای افزایش بهرهوری کشورها ضروری است. بهبود نهادها، ایجاد زیرساختها، و کاهش بیثباتی اقتصاد کلان، همگی منافع قابل توجهی در پی دارند. همچنین، حمایت از فعالیتهای کسبوکار برای توسعه ظرفیت نوآوری و کارآفرینی حیاتی است.
کارآفرینان تأثیرگذار و نمونههای جهانی
تاریخ کارآفرینی سرشار از شخصیتهای تأثیرگذار است که زندگی مردم و صنایع را دگرگون کردهاند. برخی از این افراد عبارتند از:
- ایلان ماسک: (متولد ۱۹۷۱) با شرکتهایی مانند اسپیساکس و تسلا، در تحول تراکنشهای مالی آنلاین، صنعت خودروسازی و فناوری فضایی تأثیرگذار بوده است.
- اندرو کارنگی: (درگذشت ۱۹۱۹) از پیشروان صنعت فولاد و خلق فرایندهای جدید تولید صنعتی. او ثروت خود را از طریق سرمایهگذاری هوشمندانه در صنایع رو به رشد به دست آورد و به یکی از بزرگترین سرمایهداران آمریکا تبدیل شد.
- استیو جابز: (درگذشت ۲۰۱۱) مدیرعامل فقید اپل، یکی از شناختهشدهترین کارآفرینان تاریخ. نبوغ او در ایدهپردازی برای محصولات کاربردی، تشکیل تیمهای متخصص و بازاریابی بینظیر بود.
- هنری فورد: (درگذشت ۱۹۴۷) بنیانگذار اصول تولید انبوه صنعتی و مروج حملونقل نوین. او با تولید انبوه خودروی مدل T، استفاده از خودروی شخصی را برای عموم مردم فراهم کرد.
- جف بزوس: (متولد ۱۹۶۴) بنیانگذار آمازون و تأثیرگذار در تحول تجارت الکترونیک و فروش اینترنتی.
- بیل گیتس: (متولد ۱۹۵۵) مؤسس مایکروسافت، که ثروت سرشار خود را از طریق تولید نرمافزارها و به ویژه فروش سیستمعامل ویندوز کسب کرد.
- لری پیج و سرگی برین: (متولدین ۱۹۷۳ و ۱۹۷۶) مؤسسین گوگل که با فناوری منحصربهفرد جستجوگر اینترنت، دنیای فناوری اطلاعات را متحول کردند.
- ریچارد برنسون: (متولد ۱۹۵۰) صاحب صنایع و کسبوکارهای متعدد و تأثیرگذار در صنعت موسیقی و گردشگری.
- توماس ادیسون: (درگذشت ۱۹۳۱) مخترع و کارآفرینی بیمانند که با انگیزه بیپایان، خستگیناپذیری و پیوستگی در کارش، تمامی ابعاد زندگی مدرن را تحت تأثیر قرار داد.
- جورج وستینگهاوس: (درگذشت ۱۹۱۴) مهندسی بینظیر که برای کارگرانش بیمه حوادث و بازنشستگی در نظر گرفت و از تسلا در فراگیری صنعت برق پشتیبانی کرد.
- والت دیزنی: (درگذشت ۱۹۶۶) از پیشروان صنعت سرگرمی و خالق انیمیشنهای بلند.
- مادام سی.جی. واکر: (درگذشت ۱۹۱۹) از پیشگامان صنعت محصولات مراقبت از مو و زیبایی و از نخستین کارآفرینان زن.
- کوکو شانل: (درگذشت ۱۹۷۱) یکی از خلاقترین و موفقترین کارآفرینان تاریخ صنعت مد و لباس.
- مارتا استوارت: (متولد ۱۹۴۱) تأثیرگذار در صنعت سرگرمی، سلامت و مشاوره.
- اپرا وینفری: (متولد ۱۹۴۵) از پیشگامان زن صنعت سرگرمی و توانمندسازی زنان.
این فهرست نمونهای از کارآفرینان برجسته است که زندگینامه و دلایل موفقیت آنها میتواند منبع الهام و آموزش باشد.
بدون نظر