کارآموزی‌های نوین: تسهیل یادگیری، منتورینگ، کوچینگ و ارزیابی

این منبع مروری جامع بر رویکردهای نوین در کارآموزی ارائه می‌دهد، که بر تسهیل یادگیری، مربیگری، کوچینگ، و ارزیابی تأکید دارد. این متن پیشینه‌ی تاریخی آموزش حرفه‌ای و توسعه‌ی استانداردهای ملی را بررسی می‌کند، و به تفاوت‌های آن با سیستم‌های اروپایی اشاره دارد. همچنین عوامل مؤثر بر یادگیری کارآموزان، نظریه‌های یادگیری گوناگون، و اهمیت هوش هیجانی در روابط مربی و کارآموز را شرح می‌دهد. در نهایت، این منبع به روش‌ها و اصول ارزیابی، از جمله ارزیابی پایان‌دوره و تضمین کیفیت، می‌پردازد.

کارآموزی نوین

بسیار خب، من یک چارچوب و محتوای کلیدی جامع برای یک سخنرانی سه ساعته آماده می‌کنم که می‌توانید آن را به تفصیل گسترش دهید. ایجاد یک متن سخنرانی کامل با حجم کلمات مورد نیاز برای سه ساعت (حدود ۲۵,۰۰۰ کلمه) در اینجا عملی نیست، اما این طرح به شما کمک می‌کند تا یک ارائه عمیق و منسجم داشته باشید. من نکات مهم را برجسته کرده و منابع را به طور کامل ذکر خواهم کرد.


مقدمه (۱۵-۲۰ دقیقه)

صبح بخیر/عصر بخیر (بسته به زمان سخنرانی)، و از اینکه امروز به ما پیوستید، بسیار سپاسگزارم. در این دنیای پرشتاب، مفهوم یادگیری و توسعه شغلی دائماً در حال تغییر است. apprenticeship ها، که ریشه‌ای تاریخی دارند [۲۷]، امروزه نقشی حیاتی و متحول شده را ایفا می‌کنند. در طول این سه ساعت، ما به عمق “apprenticeship های جدید” [۱] خواهیم پرداخت – این برنامه‌ها چگونه طراحی شده‌اند، چه کسانی از آنها بهره می‌برند، و مهمتر از همه، نقش محوری مربیان و مربیان شغلی در تسهیل یادگیری، توسعه و ارزیابی موفقیت کارآموزان چیست.

کتابی که امروز بر اساس آن صحبت می‌کنیم، «Apprenticeship های جدید: تسهیل یادگیری، مربی‌گری، کوچینگ و ارزیابی» نوشته اندرو آرمیتاژ و آلیسون کاگر، شکاف موجود در آموزش و پشتیبانی مربیان را برطرف می‌کند [۱۳]. این کتاب، بر اهمیت مربی‌گری در Apprenticeship های جدید تأکید می‌کند، که توسط “ریچارد ریویو (۲۰۱۲)” نیز برجسته شده است. بر اساس این بررسی، دولت باید امضاي توافق‌نامه‌ای بین کارفرما و کارآموز را در ابتدای Apprenticeship در نظر بگیرد که انتظارات آنها را مشخص می‌کند [۱۲]. این توافق باید شامل تعهد صریح به تلاش برای کسب صلاحیت مرتبط با Apprenticeship، جزئیات آموزش‌های ارائه شده (توسط چه کسی و کجا)، زمان استراحت مجاز برای آموزش، و تعیین واضح فرد یا افرادی باشد که برای مربی‌گری و حمایت از کارآموز در سازمان آموزشی و شرکت در دسترس هستند [۱۲]. این یک رویه خوب است که باید به بخشی روتین از رویکرد تبدیل شود [۱۲].

امروز، مایلم شما را با سه سؤال چالشی مواجه کنم که در طول سخنرانی به آنها خواهیم پرداخت و امیدوارم بینش‌های جدیدی را در مورد نقش شما و آینده Apprenticeship ها به ارمغان آورند:

  1. با توجه به تغییرات سریع در بازار کار امروز، آیا apprenticeship های سنتی که بیشتر بر “نشستن کنار استادکار” متمرکز بودند، همچنان برای توسعه “دانش، مهارت و رفتار” پیچیده مورد نیاز در مشاغل مدرن کافی هستند؟ [۴۷, ۱۴۳]
  2. در محیطی که ارزیابی نهایی توسط یک ارزیاب خارجی و مستقل انجام می‌شود، نقش “مربی” در آماده‌سازی کارآموز برای موفقیت چیست و چگونه می‌توان اطمینان حاصل کرد که مربیان، آموزش و حمایت کافی برای ایفای این نقش حیاتی را دریافت می‌کنند؟ [۱۳, ۱۹, ۸۴]
  3. با وجود پیشرفت‌های چشمگیر در فناوری‌های یادگیری مانند واقعیت مجازی، واقعیت افزوده و پورتفولیوهای الکترونیکی، چگونه می‌توانیم اطمینان حاصل کنیم که این ابزارها “یادگیری عمیق” را تقویت کرده و صرفاً به “یادگیری سطحی” یا جایگزینی ارتباطات انسانی در apprenticeship منجر نشوند؟ [۵۳-۵۷, ۱۷۶, ۵۰-۵۱]

در پایان این سخنرانی، امیدوارم شما با درک عمیق‌تری از Apprenticeship های جدید و نقش حیاتی خود در آنها، از جمله راه‌های غلبه بر چالش‌ها و استفاده بهینه از مهارت‌ها و ابزارهای مربی‌گری، خارج شوید.


بخش اصلی سخنرانی (تقریباً ۲ ساعت و ۳۰ دقیقه)

بخش ۱: تکامل و چشم‌انداز کارآموزی های جدید (۴۵ دقیقه)

  • پیشینه تاریخی و تحولات کلیدی:
    • قانون صنعتگران ۱۵۶۳، کارآموزی هفت ساله را به عنوان مدل اصلی آموزش فنی در انگلستان تثبیت کرد [۲۷]. این مدل تا انقلاب صنعتی و حتی فراتر از آن، شکل غالب آموزش بود [۲۷].
    • در ۵۰ سال گذشته، شاهد معرفی طیف وسیعی از صلاحیت‌ها و ابتکارات برای آموزش‌های شغلی خاص یا برنامه‌های آماده‌سازی شغلی عمومی‌تر بودیم [۲۷].
    • دهه ۱۹۷۰ و ۸۰ شاهد معرفی شوراهای آموزش فنی (TEC) و کسب‌وکار (BEC) بودیم که بعدها در BTEC ادغام شدند و برخی از موفق‌ترین و پایدارترین صلاحیت‌های شغلی ۴۰ سال گذشته را ارائه دادند [۲۷].
    • “مناظره بزرگ” جیمز کالاگان در ۱۹۷۶ نگرانی‌هایی را در مورد فوق‌تخصص‌گرایی در سطوح A Level مطرح کرد و بر تجهیز جوانان هم برای جامعه و هم برای کار تأکید نمود [۲۸].
    • ابتکاراتی مانند “برنامه فرصت‌های جوانان (YOP)” و “طرح آموزش جوانان (YTS)” در دهه ۱۹۸۰ به دنبال رفع نگرانی‌ها در مورد مهارت‌های اولیه و بیکاری جوانان بودند [۲۹]. اگرچه YTS آموزش حین کار و خارج از کار را فراهم می‌کرد، اما به دلیل نرخ پایین اشتغال پس از اتمام دوره و مبتنی بودن بر “مدل کمبود” (deficit model) مورد انتقاد قرار گرفت [۲۹].
    • تغییر چشمگیر در آموزش شغلی با تأسیس “شورای ملی صلاحیت‌های شغلی” در ۱۹۸۶ رخ داد. هدف National Vocational Qualifications (NVQs) حذف تمایز بین نظریه و عمل با ایجاد شایستگی‌های مبتنی بر معیارهای عملکرد، دانش زیربنایی و ارزش‌ها بود [۳۱, ۳۳].
    • با این حال، در دهه‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰، نارضایتی‌هایی از ارزیابی مبتنی بر شایستگی (competence-based assessment) به وجود آمد [۳۳]. نگرانی‌ها شامل ناتوانی در تمایز بین سطوح عملکرد (عدم امکان درجه‌بندی) و تمرکز بر جنبه‌های رفتاری به جای جنبه‌های شناختی در زمینه‌های حرفه‌ای مانند پرستاری یا آموزش معلمان بود [۳۴, ۳۵].
    • General National Vocational Qualifications (GNVQs) در ۱۹۹۲ برای مدارس و کالج‌ها معرفی شدند که ارزیابی آنها نیز مبتنی بر شواهد و تأکید بر کار درسی بود [۳۶].
    • Modern Apprenticeships از سال ۱۹۹۳ معرفی شدند که در آنها کارآموزان کارمند محسوب می‌شدند و حقوق دریافت می‌کردند، و ملزم به کسب صلاحیت NVQ سطح ۳ بودند [۳۷]. این سیستم تکامل یافت و شامل Apprenticeship های سطح ۲ و حذف محدودیت سنی ۲۵ سال شد [۳۸].
    • “گزارش لایچ (۲۰۰۶)” افزایش تعداد Apprenticeship ها به ۵۰۰,۰۰۰ نفر در سال تا سال ۲۰۲۰ را توصیه کرد و بر نقش کارفرمایان در تعیین محتوای Apprenticeship ها تأکید نمود [۴۰].
    • “بررسی آموزش شغلی آلیسون ولف (۲۰۱۱)” بر اهمیت دوره‌های انگلیسی و ریاضی برای کارآموزان ۱۶-۱۸ ساله تأکید کرد [۴۱].
    • “بررسی ریچارد (۲۰۱۲)” به عنوان یک نقطه عطف، Apprenticeship ها را بازتعریف کرد و بر تمرکز بر نتیجه، آزمون و اعتباردهی مستقل، و نقش کارفرما در طراحی صلاحیت‌ها تأکید نمود [۴۳, ۴۴]. همچنین، کسب سطح ۲ در انگلیسی و ریاضی قبل از اتمام Apprenticeship الزامی شد [۴۴].
    • از سال ۲۰۱۵، جوانان ملزم به ادامه تحصیل یا آموزش تا سن ۱۸ سالگی شدند که شامل Apprenticeship ها به عنوان یک گزینه کار-محور است [۴۶].
  • چشم‌انداز Apprenticeship های جدید (پسا-گزارش ریچارد):
    • استانداردهای واحد برای هر نقش شغلی که توسط گروه‌های کارفرما محور (Trailblazers) تعریف می‌شوند و شامل مشخصات دقیق دانش، مهارت و رفتار (KSBs) هستند [۴۹, ۷۲].
    • ارزیابی نهایی (End-Point Assessment – EPA) توسط ارزیاب مستقل انجام می‌شود تا اطمینان از آمادگی شغلی حاصل شود [۲۲, ۸۴].
    • سطوح Apprenticeship: از سطح ۱ تا ۸ (سطح دکترا) در دسترس هستند [۲۴].
    • Apprenticeship های بالاتر و دانشگاهی (HDAs): برای افراد بالای ۱۸ سال، ترکیب کار و تحصیل در سطوح ۴ تا ۸ [۸۷, ۹۰]. این Apprenticeship ها می‌توانند شامل مدارک دانشگاهی مانند گواهینامه‌های آموزش عالی، مدارک بنیادین، کارشناسی، کارشناسی ارشد یا دکترا باشند [۹۰]. برای دانشگاه‌ها، ارائه این برنامه‌ها نیازمند رعایت قوانین سختگیرانه‌ای است و همکاری با کارفرمایان و نهادهای حرفه‌ای در طراحی آنها حیاتی است [۸۹, ۹۸].
  • مقایسه‌های بین‌المللی:
    • Apprenticeship ها در انگلستان معمولاً کوتاه‌تر هستند (۱۸ ماه در مقایسه با ۳-۴ سال در برخی کشورهای اروپایی) و آموزش عمومی کمتری را شامل می‌شوند [۴۸].
    • کشورهایی مانند کانادا، آلمان، نروژ و سوئیس استانداردهای بالایی برای ناظران کارآموز در محیط کار دارند که باید در انگلستان نیز الگوبرداری شود [۴۹].
  • استانداردهای شغلی و چارچوب‌های صلاحیت:
    • چارچوب صلاحیت‌های تنظیم‌شده (RQF): توسط Ofqual نظارت می‌شود و صلاحیت‌ها را بر اساس “سطح” (دشواری و پیچیدگی) و “اندازه” (زمان مورد نیاز برای مطالعه و ارزیابی) طبقه‌بندی می‌کند [۵۰, ۵۱]. این چارچوب ۹ سطح اصلی دارد [۵۲-۵۷].
    • T Levels: از سال ۲۰۲۰، به عنوان یک جایگزین فنی برای A Level ها برای دانش‌آموزان ۱۶ تا ۱۸ ساله معرفی شدند [۶۳]. T Levels شامل دانش فنی، مهارت‌های عملی خاص صنعت، یک دوره کارآموزی صنعتی حداقل ۴۵ روزه، مهارت‌های ریاضی، انگلیسی و دیجیتال، و مهارت‌های عمومی محیط کار هستند [۶۳, ۶۷]. زمان کلی برای یک T Level حدود ۱۸۰۰ ساعت در دو سال است که به طور قابل توجهی بیشتر از اکثر برنامه‌های آموزش فنی فعلی است [۶۶].

بخش ۲: درک کارآموز و فرآیند یادگیری (۴۵ دقیقه)

  • ویژگی‌های یادگیرندگان و یادگیری شغلی:
    • Apprenticeship های جدید طیف وسیعی از یادگیرندگان (جوانان، بزرگسالان، سطوح مختلف آموزشی) را شامل می‌شوند [۱۰۶].
    • ویژگی‌های مشترک: جدید بودن در نقش‌های شغلی، ملزم بودن به قوانین کارفرما، قرار گرفتن در معرض ارزیابی نهایی دقیق، و تمرکز بر یادگیری تجربی و بازتابی [۱۰۷].
    • هشت ویژگی متمایز آموزش و یادگیری شغلی بزرگسالان (کمیسیون آموزش و یادگیری شغلی بزرگسالان – CAVTL، ۲۰۱۳):
      1. توسعه تخصص شغلی از طریق ترکیب عمل پایدار و درک نظریه [۱۰۸].
      2. محوریت ویژگی‌های مرتبط با کار در توسعه تخصص شغلی [۱۰۸].
      3. محوریت حل مسئله عملی و بازتاب انتقادی بر تجربه (شامل یادگیری از اشتباهات) [۱۰۸].
      4. یادگیری مؤثرتر به صورت مشارکتی و زمینه‌محور در جوامع عمل [۱۰۹].
      5. نقش کلیدی فناوری در به روز ماندن با پیشرفت‌های تکنولوژیک [۱۰۹].
      6. نیاز به طیف وسیعی از روش‌های ارزیابی و بازخورد که هم معلمان و هم یادگیرندگان را درگیر می‌کند [۱۰۹].
      7. بهره‌مندی از فعالیت در بیش از یک محیط (محیط کار واقعی/شبیه‌سازی شده، کلاس درس) [۱۱۰].
      8. پویایی استانداردهای شغلی و تکامل آنها برای منعکس کردن پیشرفت‌ها [۱۱۰].
  • موانع یادگیری:
    • موانع در محیط کار: انزوا، شیفت کاری، تبعیض، و دشواری سازگاری با کار تمام‌وقت [۱۱۲].
    • موانع اجتماعی-اقتصادی: فقر، سابقه خانوادگی، فشار همسالان، و دسترسی محدود به اینترنت [۱۱۳].
    • موانع شخصی: مسئولیت‌های مراقبتی (مانند نگهداری از کودک)، نیازهای آموزشی خاص یا ناتوانی‌ها، و انگلیسی به عنوان زبان دوم [۱۱۴].
    • موانع عاطفی: ترس از ریاضی، عزت نفس پایین ناشی از عدم موفقیت‌های تحصیلی گذشته. محیط شغلی می‌تواند فرصتی برای شروع دوباره و درک ارتباط یادگیری با عملکرد کاری فراهم کند [۱۱۴]. (مثال “میکائلا” را اینجا بیاورید: او پس از سال‌ها عدم علاقه به درس، با یافتن ارتباط بین یادگیری دانشگاهی و عملکرد شغلی خود، پیشرفت چشمگیری داشت. این “خودشکوفایی شغلی” او را به شدت با انگیزه درونی کرد [۱۱۵-۱۱۸, ۱۲۰]).
  • عوامل مؤثر بر یادگیری شغلی:
    • انگیزه: هرم نیازهای مازلو (نیازهای فیزیولوژیک تا خودشکوفایی) [۱۱۹]. مازلو معتقد بود خودشکوفایی عامل اصلی یادگیری است. تفاوت بین انگیزه درونی (یادگیری برای خودشکوفایی) و انگیزه بیرونی (یادگیری برای پیشرفت شغلی و درآمد بالاتر) [۱۲۰].
    • توانایی: فراتر از “هوش منطقی-ریاضیاتی” سنتی، هوش‌های چندگانه گاردنر (زبانی، فضایی، موسیقایی، بدنی-جنبشی، شخصی (درون‌فردی و بین‌فردی)) [۱۲۲, ۱۲۳]. هوش هیجانی دانیل گولمن (خودآگاهی، خودتنظیمی، مهارت‌های اجتماعی، همدلی، انگیزه) [۱۲۳, ۱۲۴]. این “مهارت‌های نرم” برای مربی‌گری و کوچینگ مؤثر و همچنین برای نقش‌های شغلی کارآموزان بسیار حیاتی هستند [۹۹, ۲۹۰].
    • سن و توسعه: ظرفیت یادگیری در بزرگسالی کاهش نمی‌یابد [۱۲۵]. تغییرات فیزیکی، شناختی و روانی-اجتماعی در اواخر نوجوانی و پس از آن [۱۲۶-۱۲۸] باید در نظر گرفته شوند.
    • آندراگوژی (یادگیری بزرگسالان) و پداگوژی (آموزش کودکان) – مالکم نولز: نولز معتقد بود بزرگسالان خودگردان‌تر، دارای تجربه غنی‌تر، آماده یادگیری از وظایف زندگی، و با انگیزه درونی هستند، در حالی که کودکان وابسته به معلم، با تجربه محدودتر و با انگیزه بیرونی هستند [۱۲۹, ۱۳۰]. اگرچه این تمایز مورد انتقاد است (مثلاً برخی کودکان نیز خودگردان هستند و برخی بزرگسالان وابسته به راهنمایی)، اما درک این مفاهیم برای طراحی رویکردهای مناسب یادگیری مفید است [۱۳۱].
  • یادگیری در سازمان‌ها (پیتر سنگه – “انضباط پنجم”):
    • تفکر سیستمی: درک چگونگی ارتباط اجزای سازمان (افراد، ساختارها، فرآیندها) با یکدیگر و محیط [۱۶۴].
    • تسلط شخصی: تمایل افراد به یادگیری مداوم در زندگی کاری روزمره [۱۶۵].
    • مدل‌های ذهنی: چارچوب‌های مفهومی ما که جهان را از طریق آنها درک می‌کنیم. سازمان‌های یادگیرنده فرهنگی باز دارند که در آن مدل‌های ذهنی می‌توانند به چالش کشیده شوند [۱۶۵].
    • دیدگاه مشترک: داشتن یک هدف، ماهیت، و جهت مشترک در سازمان [۱۶۶].
    • یادگیری تیمی: تسهیل یادگیری در تیم‌ها و اشتراک‌گذاری دانش و تخصص در سراسر نیروی کار [۱۶۶].
  • سبک‌های یادگیری:
    • دیداری، شنیداری، جنبشی، کلامی، منطقی-ریاضیاتی، درون‌فردی، بین‌فردی [۱۵۲-۱۵۴].
    • مدل هانی و مامفورد: فعالان (تجربیات جدید)، نظریه‌پردازان (نظریه‌های منطقی)، عمل‌گرایان (آزمایش ایده‌ها)، بازتاب‌گران (مشاهده از دیدگاه‌های مختلف) [۱۵۵-۱۵۶].
    • مهم است که به یاد داشته باشید در مورد مدل‌های سبک یادگیری سوالاتی مطرح شده است و نباید منجر به کلیشه‌سازی شود، اما درک ترجیحات می‌تواند مفید باشد [۱۵۱].
  • یادگیری عمیق و سطحی (مارتون و سالیو):
    • یادگیری سطحی: تمرکز بر حقایق و اطلاعات اساسی، حفظ کردن، و دیدن محتوا به عنوان مواد لازم برای امتحان [۱۵۸, ۱۶۰].
    • یادگیری عمیق: بررسی انتقادی حقایق، درک استدلال‌ها، ایجاد ارتباط بین ایده‌ها، و ارتباط محتوای دوره با زندگی واقعی [۱۵۸, ۱۵۹]. مربیان باید فرصت‌هایی برای یادگیری عمیق را تقویت کنند [۱۶۱].

بخش ۳: مهارت‌ها و فرآیندهای حیاتی مربی‌گری و کوچینگ (۴۵ دقیقه)

  • نقش‌ها و مدل‌های مربی‌گری:
    • طیف پیوسته هدایتی/غیرهدایتی، شناختی/عاطفی، فعال/منفعل [۹۶].
    • استعاره‌های مربی‌گری (مانند دوچرخه سواری دونفره یا پرنده مادر که جوجه را هل می‌دهد [۱۸۹, ۱۸۸]) می‌توانند سبک مربی‌گری شما را نشان دهند [۱۹۱].
    • هیچ مجموعه “درستی” از نقش‌های مربی‌گری وجود ندارد؛ رویکرد شما به ماهیت شغل، نیازهای کارآموز، و فرهنگ سازمان بستگی دارد [۱۹۱].
  • یادگیری از تجربه و تمرین بازتابی:
    • چرخه یادگیری تجربی کلب (چهار مرحله‌ای): تجربه عینی (فعالیتی مانند جوشکاری لوله)، مشاهده بازتابی (فکر کردن به چگونگی انجام کار و مشکلات)، مفهوم‌سازی انتزاعی (مشاوره با کتاب برای روش‌های مختلف)، و آزمایش فعال (کسب تجربه عملی) [۱۹۲, ۱۹۳].
    • بازتاب شون (Schön):
      • “دانستن-در-عمل”: دانش ضمنی و ناگفته که در حین انجام کار آشکار می‌شود (مانند مهارت راه رفتن روی طناب) [۱۹۴]. شبیه به “دانش ضمنی” پولانی [۱۹۵].
      • “بازتاب-در-عمل”: تنظیم عملکرد در لحظه و پاسخ به بازخورد حین انجام کار [۱۹۵].
      • “بازتاب-بر-عمل”: مرور گذشته و پس‌نگرانه عملکرد، شبیه به مرحله مشاهده بازتابی کلب [۱۹۶].
  • چرخه مربی‌گری:
    • شامل: جلسه تشخیصی اولیه، اقدامات (تجربیات عینی)، مشاهده بازتابی، و تعیین هدف [۱۹۷, ۱۹۸].
    • اهداف SMART: مشخص (Specific)، قابل اندازه‌گیری (Measurable)، قابل دستیابی (Achievable)، واقع‌بینانه (Realistic)، و زمان‌بند شده (Timely) [۱۹۹]. (مثال‌هایی از جدول 3a را اینجا مطرح کنید و SMART بودن آنها را بررسی کنید [۲۰۰-۲۰۳]).
  • ثبت پیشرفت یادگیرنده:
    • گزارش پیشرفت یادگیرنده باید به سؤالاتی مانند میزان دستیابی به اهداف، پیشرفت در رفتارها، دانش و مهارت‌ها، و اهداف جدید پاسخ دهد [۲۰۴].
    • مثال: گزارش بازخورد مشاهده مربی “کیران مک‌گرگور” به “دانیل داونر”، دستیار بهداشت و درمان سطح ۲. این مثال نشان می‌دهد چگونه بازخورد به یک گزارش پیشرفت رسمی تبدیل می‌شود که شامل “پیشرفت حاصل شده در برابر اهداف” و “پیشرفت حاصل شده در برابر استانداردها” (شامل مهارت‌ها و دانش) است [۲۰۶-۲۱۷].
  • مدیریت و نگهداری رابطه مربی-کارآموز:
    • کیفیت‌های رابطه: صداقت و گشاده‌رویی، احترام و اعتماد متقابل، همدلی، ایجاد ارتباط، غیررسمی بودن، انعطاف‌پذیری، شور و شوق برای یادگیری، و یادگیری متقابل [۲۲۹, ۲۳۰].
    • جنبه‌های فرآیند: در دسترس بودن مربی (اهمیت اصلی)، جلسات منظم با برنامه مشخص، بازخورد ساختاریافته، و تعیین اهداف [۲۳۱].
    • نقش‌ها، مسئولیت‌ها و حدود: انتظارات روشن، قوانین محرمانگی، و حرفه‌ای‌گری مربی [۲۳۲, ۲۳۳].
    • “دوازده عادت مربی سمی” (دیوید کلاترباک): (به شوخی به مواردی مانند “بدانید چه چیزی به نفع کارآموز است”، “بیشتر صحبت کنید”، “نقاط ضعف خود را نشان ندهید” اشاره کنید تا رفتارهای نامناسب را برجسته کنید) [۲۳۴-۲۳۶].
  • ارتباط و تعامل:
    • تحلیل تراکنشی (اریک برن): “حالت‌های ایگو” (والد، کودک، بزرگسال) در تعاملات [۱۳۳].
      • تراکنش‌های مکمل: ارتباط ادامه می‌یابد (مثلاً بزرگسال به بزرگسال) [۱۳۴].
      • تراکنش‌های متقاطع: ارتباط قطع می‌شود و برای ادامه باید حالت ایگو تغییر کند (مثلاً تحریک بزرگسال به بزرگسال، پاسخ کودک به والد) [۱۳۴, ۱۳۵].
      • تراکنش‌های پنهان: دو پیام همزمان (یک پیام آشکار اجتماعی و یک پیام پنهان روانی). پیام روانی نتیجه را تعیین می‌کند [۱۳۵]. (مثال فروشنده و مشتری [۱۳۶, ۱۳۷]).
      • برای مربی، درک و مدیریت تراکنش‌های متقاطع حیاتی است تا ارتباط دوباره برقرار شود [۱۳۸].
    • ارتباط مربوط به نقش شغلی: کارآموز باید در مهارت‌های ارتباطی گفتاری (دستور دادن، سؤال پرسیدن) و نوشتاری (گزارش‌نویسی، تکمیل فرم) مهارت پیدا کند [۱۳۹].
  • پرسش‌گری:
    • چارچوب‌بندی دقیق سؤالات برای دستیابی به پاسخ‌های مورد نظر [۱۰۷].
    • مثال‌هایی از سؤالات نامؤثر (مانند “چه وقت این را صدا می‌زنی؟” به جای پرسیدن دلیل تأخیر) [۱۰۷-۱۰۹].
    • استفاده از طبقه‌بندی بلوم برای تولید سؤالات که فعالیت‌های شناختی مختلف (به خاطر سپردن، درک، کاربرد، تحلیل، ارزیابی) را هدف قرار می‌دهند [۱۰۹-۱۱۱].
    • سؤالات هدف‌مند در مدل GROW (اهداف، واقعیت، گزینه‌ها، اراده) [۱۱۱, ۱۱۲]. (مثال مکالمه کوچینگ “دین” کارآموز مهماندار و مربی‌اش را اینجا بیاورید که چگونه پرسشگری مربی، دین را به خودآگاهی در مورد مشکل ارتباطی‌اش و راه حل‌ها هدایت می‌کند [۱۱۲-۱۱۴]).
  • گوش دادن فعال:
    • گوش دادن یک نقش فعال است که در آن شنونده بر آنچه گفته می‌شود و چگونه گفته می‌شود، تأثیر می‌گذارد [۱۱۴].
    • “گوش دادن بالای آب” (پمبرتون): تشویق، شفاف‌سازی، خلاصه کردن، و همدلی [۱۱۵].
    • “گوش دادن زیر آب” (پمبرتون): حس کردن باورها، احساسات، و انگیزه‌های پنهان [۱۱۵].
    • مهارت‌های گوش دادن فعال (ویتمور): بازتاب/آینه‌کاری، بازگویی، خلاصه کردن، شفاف‌سازی، تشویق ابراز وجود، تعلیق قضاوت، گوش دادن به پتانسیل، و گوش دادن با قلب (توجه به پیام‌های غیرکلامی) [۱۱۶].
  • زبان بدن/ارتباطات غیرکلامی:
    • اهمیت وضعیت بدن، فاصله (proxemics)، حرکات (gestures)، حالات چهره، تماس چشمی، و لمس (haptics) در ارتباط [۱۱۶, ۱۱۷].
    • هاثورن افکت (Hawthorne Effect): تغییر در عملکرد افراد به دلیل آگاهی از تحت مشاهده بودن [۱۲۰, ۱۲۱]. مربیان باید از این تأثیر آگاه باشند [۱۲۰].
    • هنگام ارزیابی، مربی باید از تعصبات و فرضیات خود آگاه باشد [۱۲۰-۱۲۲].
  • آموزش، تدریس، راهنمایی:
    • آموزش (Teaching): معمولاً گروهی و با برنامه‌ریزی معلم [۱۲۳].
    • تدریس خصوصی (Tutoring): فردی یا گروه کوچک، با هدف گسترده‌تر برآوردن نیازها در حیطه‌های شناختی، عاطفی و روانی-حرکتی، و با تمرکز بر تعیین برنامه توسط دانش‌آموز [۱۲۳].
    • استانداردهای حرفه‌ای بنیاد آموزش و پرورش (ETF) برای معلمان و مربیان، شامل ارزش‌ها، دانش و مهارت‌های حرفه‌ای است [۱۲۳-۱۲۵]. این استانداردها برای مربیان نیز قابل استفاده هستند [۱۲۳].
    • انتخاب روش‌های تدریس/آموزش: بستگی به اهداف یادگیری، انگیزه و توانایی کارآموز، و سبک‌های یادگیری آنها دارد [۱۲۵, ۱۲۶].
    • دانش معلم و پداگوژی موضوعی: شامل دانش واقعی، درک اصول، باورهای شخصی، آگاهی از عملکردهای فعلی، فناوری‌های نوظهور و مهارت‌های قابل انتقال [۱۲۶, ۱۲۷].
    • مفاهیم کلیدی پداگوژی:
      • پداگوژی به عنوان تصمیم‌گیری: توضیح چگونگی تصمیم‌گیری معلمان در ارتباط با یک برنامه درسی یا بدنه دانش [۱۲۶].
      • دانش محتوای پداگوژیک (PCK) – لی شولمن: دانستن اینکه چگونه موضوعات را به گونه‌ای آموزش داد که برای یادگیرندگان قابل درک باشد، از جمله درک پیش‌فرض‌ها و رفع کج‌فهمی‌ها [۱۲۷].
      • بازنمایی محتوا (CoRe): شناسایی “ایده‌های بزرگ” مربوط به تدریس یک موضوع و تحلیل آنها بر اساس تصمیمات برنامه درسی و آموزشی [۱۲۷, ۱۲۸].
      • هویت شغلی: پداگوژی تخصصی به توسعه هویت شغلی از طریق آموزش رفتارها و کدهای رفتاری و استفاده از فرآیندهای یادگیری خاص هر رشته کمک می‌کند [۱۲۸].
      • باززمینه‌سازی (Re-contextualization): کمک به یادگیرنده برای حرکت بین محیط آموزش و محیط کار، با انتخاب محتوا، استراتژی‌ها، و مرتبط کردن یادگیری با نیازهای شغلی [۱۲۸, ۱۲۹].

بخش ۴: ارزیابی دستاورد (۴۵ دقیقه)

  • ویژگی‌ها و اصول ارزیابی:
    • ویژگی‌ها: رسمی/غیررسمی، تکوینی (حمایت از یادگیری)/تراکمی (جمع‌آوری اطلاعات در مورد دستاورد)، ذهنی/عینی، مداوم/پایانی، فرآیند/محصول، داخلی/خارجی [۱۳۰, ۱۳۱].
    • تأثیر عاطفی ارزیابی: تجربیات مثبت (موفقیت، آمادگی کامل، درک الزامات، منصفانه بودن) و منفی (شکست، بازخورد حداقلی، غیرمنصفانه بودن) می‌تواند تأثیر عاطفی عمیقی داشته باشد [۱۳۱].
    • اصول:
      • ارجاع (Referencing):
        • ارجاع به هنجار (Norm Referencing): مقایسه عملکرد فرد با دیگران در یک گروه (مثلاً “نفر دهم از ۲۹ نفر”) [۱۳۱].
        • ارجاع به معیار (Criterion Referencing): اندازه‌گیری عملکرد بر اساس یک مجموعه معیار مشخص، نه مقایسه با دیگران [۱۳۲].
        • ارجاع به درجه (Grade Referencing): قرار دادن عملکرد در یک مقیاس عددی یا حرفی (مثلاً ۷/۱۰، B+) [۱۳۲].
        • ارجاع به خود (Ipsative Referencing): مقایسه عملکرد فعلی فرد با عملکرد قبلی خود [۱۳۲].
        • تمام ارزیابی‌های نهایی Apprenticeship ها باید “ارجاع به درجه” باشند و شامل حداقل یک سطح بالاتر از “قبولی” (مثلاً قبولی و تمایز یا قبولی، شایستگی و تمایز) باشند [۱۳۲, ۳۸۷].
      • اعتبار (Validity): ارزیابی آنچه را که قصد اندازه‌گیری آن را دارد، اندازه‌گیری می‌کند [۱۳۲, ۱۳۴].
      • قابلیت اطمینان (Reliability): ارزیابی باید سازگار و قابل تکرار باشد (نتایج مشابه در شرایط مشابه) [۱۳۳].
      • صحت (Authenticity): ارزیابی در شرایطی انجام شود که در زندگی واقعی اتفاق می‌افتد [۱۳۳]. (مثال “افی” کارآموز صندوقدار: مداخله مربی برای “خدمت‌رسانی صحیح به مشتری” می‌تواند اصالت ارزیابی را تضعیف کند [۴۲۹-۴۳۱]).
      • عملی بودن (Practicability): امکان‌پذیری استراتژی ارزیابی با توجه به مواد، تجهیزات و تعداد دانشجویان [۱۳۳].
  • روش‌های ارزیابی کلیدی در Apprenticeship ها:
    • پورتفولیو/دفتر ثبت کار (Portfolio/Logbook): وسیله‌ای برای ثبت یادگیری که با روش‌های مختلف ارزیابی می‌شود [۱۳۶]. e-portfolio ها دسترسی از راه دور را برای چندین نفر (کارفرما، مربی، ارزیاب) فراهم می‌کنند [۱۳۶]. محتوای آن شامل: پروفایل شخصی، سوابق دستاورد، سوابق مشاهده، سوابق جلسات، دفتر ثبت کار، بلاگ/یادداشت روزانه، مجموعه تکالیف، و شواهد بصری [۱۳۶, ۱۳۷, ۴۰۰-۴۰۶]. تنش واقعی بین عملکرد پورتفولیو به عنوان ابزار یادگیری و ارزیابی محتوای آن وجود دارد [۴۰۱].
    • گفتگوی حرفه‌ای (Professional Dialogue): ارزیابی دانش و درک کارآموز از طریق سؤالات باز [۱۳۸, ۴۰۷]. مزایا: پوشش خلأ شواهد، نشان دادن توسعه رفتار، ایده‌آل برای حل مسئله [۴۰۹]. معایب: می‌تواند محدود باشد اگر سؤالات بد طراحی شوند، یا تولید شواهد کیفی را دشوار کند [۴۰۹, ۴۱۰]. (مثال گفتگوی حرفه‌ای “کیران” و “روح‌الله” برای ارزیابی درس انگلیسی او [۴۱۱-۴۱۵]).
    • آزمون دانش (Knowledge Test):
      • سؤالات کوتاه پاسخ: برای ارزیابی حقایق، مفاهیم، اصول یا دانش کاربردی [۴۱۵-۴۱۷].
      • آزمون چند گزینه‌ای: برای ارزیابی یادآوری حقایق یا درک [۴۱۷-۴۱۹].
      • آزمون تطبیقی: برای تعریف، شناسایی یا طبقه‌بندی مفاهیم [۴۲۰].
      • مقاله: برای ارزیابی دانش و درک پیچیده‌تر [۴۲۰-۴۲۲].
    • ارزیابی عملی مشاهده شده (Observed Practical Assessment):
      • هدف: ارزیابی کیفیت کار کارآموز [۱۴۳, ۱۱۹].
      • مسائل اضافی: مشارکت (مشاهده حین کار)/مشاهده جداگانه، چگونگی اندازه‌گیری (روایی، ساختارمند)، اصالت، مشاهده الکترونیکی [۱۴۴-۱۴۶].
    • مصاحبه (Interview): مجموعه‌ای از سؤالات برای ارزیابی دانش و درک [۴۳۲]. می‌تواند رو در رو یا از راه دور باشد [۴۳۲]. می‌تواند انفرادی یا پانلی باشد [۴۳۳].
    • پروژه، ارائه، نمایش (Project, Presentation, Showcase): اغلب با هم مرتبط هستند [۴۳۵].
      • پروژه: تکمیل یک کار تعریف‌شده و مهم [۴۳۵]. مناسب برای مشاغلی که شامل فرآیند با یک محصول نهایی، تحقیق، یا یک رویداد/شی هستند [۴۳۷].
      • ارائه/نمایش: ارائه به ارزیاب یا پنل [۴۴۴]. مناسب برای ارزیابی درک موضوع، مهارت‌ها و رفتارهایی که مستقیماً قابل مشاهده نیستند [۴۴۴]. مزایا: کارآموز محور است و فرصت زنده‌ای برای نشان دادن دانش و درک می‌دهد [۴۴۶]. ریسک‌ها: همه کارآموزان با این روش راحت نیستند و ممکن است زمان نامتناسبی را صرف آماده‌سازی کنند [۴۴۷, ۴۴۸].
  • تضمین کیفیت ارزیابی (Quality Assurance – QA):
    • نقش مربی در QA پیچیده است و به الزامات Apprenticeship و ترتیبات QA بستگی دارد [۴۴۹, ۴۵۰].
    • سازمان ارزیابی نهایی (EPAO) و ارائه‌دهنده تضمین کیفیت خارجی (EQAP) مستقل از کارفرما و ارائه‌دهنده آموزش هستند [۴۵۰].
    • حوزه‌هایی که تضمین کیفیت خارجی بررسی می‌کند: استانداردها و برنامه‌های ارزیابی (مناسب بودن، اعتبار، کارآمدی)، ارزیابی نهایی (کارآمدی عملیات، دقت درجه‌بندی، دسترسی عادلانه)، و خود سازمان‌های ارزیابی نهایی (فرآیندهای QA داخلی، جمع‌آوری بازخورد، شفافیت) [۴۵۱-۴۵۵].
    • فعالیت‌های QA داخلی (که احتمالاً در آن دخیل هستید):
      • هماهنگی (Moderation) یا استانداردسازی (Standardisation): اطمینان از اعمال دقیق معیارهای نمره‌گذاری توسط ارزیابان مختلف [۴۵۶, ۴۵۷].
      • تأیید (Verification): بررسی اینکه سیاست‌ها و فرآیندهای ارزیابی به طور منصفانه و مداوم با رویه‌های سازمان ارائه‌دهنده مطابقت دارند [۴۵۸].

نتیجه‌گیری (۱۰-۱۵ دقیقه)

امیدوارم در طول این سخنرانی، درکی جامع از چشم‌انداز Apprenticeship های جدید، فرآیندهای یادگیری آنها، و به ویژه، نقش بی‌بدیل و چندوجهی شما به عنوان مربی و کوچ به دست آورده باشید. ما دیدیم که چگونه Apprenticeship ها از ریشه‌های تاریخی خود تکامل یافته‌اند تا با نیازهای پیچیده اقتصاد مدرن سازگار شوند، با تمرکز بر دانش، مهارت، و رفتارهایی که کارآموزان را برای آینده آماده می‌کند [۱۸, ۲۴].

به سه سؤال چالشی که در ابتدا مطرح کردم، فکر کنید:

  1. آیا Apprenticeship های سنتی هنوز کافی هستند؟ پاسخ این است که آنها باید فراتر از “نشستن کنار استادکار” بروند و به صورت آگاهانه بر توسعه KSBs، با استفاده از مدل‌های یادگیری عمیق‌تر و بازتابی، تمرکز کنند [۳۲, ۶۲, ۶۳].
  2. نقش مربی در آماده‌سازی برای ارزیابی نهایی چیست؟ شما در خط مقدم این فرآیند هستید، از طریق بازخورد تکوینی، ایجاد اهداف SMART، و پرورش مهارت‌های ارتباطی و هیجانی کارآموزان [۱۹, ۶۵, ۹۹, ۱۱۳].
  3. چگونه از فناوری برای “یادگیری عمیق” استفاده کنیم؟ فناوری ابزاری قدرتمند است، اما باید آگاهانه و با هدف تقویت تفکر انتقادی و حل مسئله به کار گرفته شود، نه صرفاً برای ارائه اطلاعات سطحی [۵۳-۵۷, ۵۰-۵۱].

نقش شما به عنوان یک مربی یا کوچ نه تنها به پرورش نسل بعدی متخصصان کمک می‌کند، بلکه شما را درگیر یک فرآیند یادگیری و توسعه مستمر شخصی نیز می‌سازد [۹۳, ۲۳۰]. این یک تعهد پیچیده اما بسیار با ارزش است.


تکلیف (۵ دقیقه)

برای پایان، یک تکلیف عملی برای شما دارم که می‌تواند به شما در به‌کارگیری آنچه امروز آموختیم، کمک کند:

تکلیف: “با توجه به مفاهیم ارائه شده در این سخنرانی، به عنوان یک مربی یا فرد علاقه‌مند به توسعه شغلی، یک ‘نقشه مسیر توسعه حرفه‌ای’ شخصی برای خود یا یک کارآموز فرضی طراحی کنید. این نقشه باید شامل موارد زیر باشد:

  1. هدف یادگیری SMART: یک یا دو هدف مشخص، قابل اندازه‌گیری، قابل دستیابی، مرتبط و زمان‌بند شده را برای توسعه ‘دانش، مهارت و رفتار’ (KSB) در نقش شغلی خود یا کارآموزتان تعریف کنید. [۶۵, ۱۹۹]
  2. استراتژی‌های یادگیری و توسعه: برای دستیابی به اهداف فوق، حداقل سه استراتژی یادگیری (مانند یادگیری تجربی [۶۲]، یادگیری عمیق [۵۰-۵۱]، استفاده از فناوری‌های جدید [۵۳-۵۷]، یا تعاملات انسانی [۴۱-۴۴]) و سه مهارت مربی‌گری (مانند پرسش‌گری مؤثر [۱۰۷-۱۱۴]، گوش دادن فعال [۱۱۴-۱۱۶]، یا استفاده از مدل GROW [۹۷-۹۹]) را که از این سخنرانی آموخته‌اید، انتخاب و چگونگی به‌کارگیری آنها را توضیح دهید.
  3. برنامه ارزیابی و بازخورد: مشخص کنید چگونه پیشرفت در دستیابی به اهداف اندازه‌گیری می‌شود و چه نوع بازخوردی (مثلاً بر اساس اصول ارزیابی معتبر و قابل اعتماد [۱۳۲-۱۳۵]) ارائه خواهد شد. [۲۰۴]
  4. اقدامات آتی: دو گام عملی مشخص برای شروع اجرای این نقشه مسیر در شش ماه آینده را ذکر کنید.” [۱۰۳-۱۰۵, ۱۸۱-۱۸۴, ۲۷۷-۲۸۱]

از توجه و مشارکت شما متشکرم. امیدوارم این اطلاعات به شما در نقش‌های حیاتی‌تان کمک کند. موفق باشید!

کارآموزی نوین

۱. مقدمه و کارآموزی‌های نوین

  1. هدف اصلی این کتاب، پرداختن به آموزش و پشتیبانی محدود برای نقش مربی در کارآموزی‌های نوین است.
  2. بررسی ریچارد در سال ۲۰۱۲، بر اهمیت منتورینگ (مربیگری) در کارآموزی‌های نوین تأکید کرده است.
  3. یک توافق‌نامه مکتوب باید در ابتدای کارآموزی بین کارفرما و کارآموز امضا شود که انتظارات، آموزش‌ها و زمان مرخصی را مشخص می‌کند.
  4. در این توافق‌نامه باید به وضوح مشخص شود که چه کسی برای مربیگری و حمایت از کارآموز در سازمان آموزشی و شرکت در دسترس است.
  5. کارآموزی‌های نوین باید به وضوح افرادی را هدف قرار دهند که در شغل یا نقشی جدید هستند و نیاز به آموزش پایدار و اساسی دارند.
  6. تمرکز کارآموزی‌ها باید بر نتیجه باشد و فرآیند آزمون و تأیید باید مستقل و مورد احترام صنعت باشد.
  7. تمام کارآموزان باید پیش از تکمیل کارآموزی خود، به سطح ۲ در زبان انگلیسی و ریاضیات دست یافته باشند.
  8. استانداردهای کارآموزی باید کوتاه، مختصر و واضح باشند و صلاحیت کامل مورد نیاز در یک شغل را تعیین کنند.
  9. این استانداردها باید اطمینان حاصل کنند که پس از تکمیل کارآموزی، فرد قادر به انجام نقش در هر اندازه از کارفرما و در هر بخش مرتبطی باشد.
  10. گروه‌های “پیشگام” (trailblazer)، متشکل از حداقل ده کارفرمای مختلف، مسئول توسعه استانداردها و برنامه‌های ارزیابی برای کارآموزی‌های فردی هستند.
  11. کارآموزی‌های نوین باید حداقل شامل یک سال آموزش باشند که حداقل ۲۰ درصد آن آموزش خارج از محل کار است.
  12. کارآموزی‌های سطح بالا و مدرک‌دار (Higher and Degree Apprenticeships) برای کارکنان ۱۸ سال به بالا هستند و کار را با مطالعه ترکیب می‌کنند.
  13. سطوح صلاحیت در چارچوب Regulated Qualifications Framework (RQF) از سطح ورود تا سطح ۸ (دکترا) متغیر است که شامل تمام سطوح کارآموزی است.
  14. سطوح T (T levels) یک جایگزین فنی برای سطوح A سنتی برای دانش‌آموزان ۱۶ تا ۱۸ ساله ارائه می‌دهند که شامل کارورزی صنعتی حداقل ۴۵ روزه است.
  15. نقش مربی در آماده‌سازی کارآموز برای ارزیابی نهایی، از طریق ارزیابی تکوینی (formative assessment)، حیاتی است.
  16. یک کارآموز ممکن است چندین مربی در سازمان‌های مختلف داشته باشد که از کارآموزی او حمایت می‌کنند.

۲. یادگیری و توسعه

  1. کارآموزان به طور کلی در نقش‌های شغلی خود تازه‌وارد هستند و باید دانش، مهارت‌ها و نگرش‌های جدیدی را که در شغل خود نیاز دارند، کسب کنند.
  2. یادگیری عملی و بازتابی از جمله روش‌های اصلی یادگیری برای کارآموزان است.
  3. تخصص شغلی از طریق ترکیب تمرین مداوم و درک تئوری توسعه می‌یابد.
  4. حل مسائل عملی و بازتاب نقادانه بر تجربه، برای یادگیری مؤثر حیاتی است.
  5. یادگیری شغلی در صورتی بیشترین اثربخشی را دارد که همکارانه و زمینه‌مند باشد و در جوامع عملی (communities of practice) اتفاق بیفتد.
  6. فناوری نقش کلیدی در یادگیری ایفا می‌کند، زیرا همگام ماندن با پیشرفت‌های تکنولوژیکی بخش اساسی تخصص شغلی است.
  7. یکی از نقش‌های کلیدی مربی، کمک به کارآموزان برای غلبه بر موانع یادگیری است.
  8. موانع یادگیری در محل کار می‌توانند شامل احساس انزوا، الگوهای خواب تغییر یافته، تبعیض و دشواری سازگاری با کار تمام وقت باشند.
  9. موانع عاطفی مانند ترس از ریاضی یا سطح پایین عزت نفس ناشی از شکست‌های قبلی، می‌توانند از همه قوی‌تر باشند.
  10. محیط شغلی می‌تواند فرصت‌هایی را برای افراد فراهم کند تا دوباره شروع کنند و ارتباط یادگیری خود را با شغلشان ببینند.
  11. نظریه سلسله مراتب نیازهای مزلو (فیزیولوژیکی، ایمنی، اجتماعی، عزت نفس، خودشکوفایی) نشان می‌دهد که خودشکوفایی انگیزه اصلی یادگیری است.
  12. هوش چندگانه گاردنر و هوش هیجانی گلمن، دامنه‌ای از توانایی‌ها را شامل می‌شوند که در محل کار و برای مربیگری مؤثر ارزشمند هستند.
  13. درک متقابل در ارتباطات بین مربی و کارآموز، و همچنین ارتباطات کارآموز در نقش شغلی خود، بسیار مهم است.
  14. تجزیه و تحلیل تراکنشی (Transactional Analysis) می‌تواند ابزار مفیدی برای درک تعاملات انسانی باشد (حالات نفسانی والد، کودک، بزرگسال).
  15. یادگیری عمیق (Deep Learning) شامل بررسی نقادانه حقایق و ایده‌ها و مرتبط کردن آن‌ها با دانش موجود است.
  16. یادگیری سطحی (Surface Learning) شامل پذیرش غیرنقادانه حقایق و تلاش برای ذخیره آن‌ها به عنوان آیتم‌های جداگانه است.
  17. سازمان‌های یادگیرنده (Learning Organizations) دارای پنج ویژگی کلیدی هستند: تفکر سیستمی، تسلط فردی، مدل‌های ذهنی، چشم‌انداز مشترک و یادگیری تیمی.
  18. فناوری‌های نوظهور مانند واقعیت مجازی و افزوده، شبیه‌سازی، فضاهای یادگیری شخصی (پرونده‌های الکترونیکی)، رسانه‌های اجتماعی و کلاس‌های مجازی، می‌توانند یادگیری کارآموزان را بهبود بخشند.
  19. پرونده‌های الکترونیکی به کارآموزان امکان می‌دهند تا سفر یادگیری منحصر به فرد خود را ثبت، مرتب و ارائه دهند.

۳. فرآیندهای مربیگری

  1. هیچ چرخه مربیگری ایده‌آلی وجود ندارد؛ چرخه‌ها به دیدگاه شما و کارآموزتان از یادگیری، حوزه شغلی و فرهنگ سازمان بستگی دارد.
  2. مدل کولب (Kolb) یک چرخه چهار مرحله‌ای برای یادگیری تجربی پیشنهاد می‌کند: تجربه عینی، مشاهده بازتابی، مفهوم‌سازی انتزاعی، و آزمایش فعال.
  3. شناخت در عمل (knowing-in-action) و بازتاب در عمل (reflecting-in-action) به معنای دانش ضمنی و توانایی تنظیم عملکرد در لحظه است.
  4. تنظیم هدف (Target-setting) باید بر اساس اهداف SMART باشد: خاص (Specific)، قابل اندازه‌گیری (Measurable)، قابل دستیابی (Achievable)، واقع‌بینانه (Realistic)، و زمان‌بندی شده (Timely).
  5. گزارش پیشرفت یادگیرنده باید شامل میزان دستیابی به اهداف قبلی، پیشرفت در رفتارها، دانش و مهارت‌ها، و اهداف جدید باشد.
  6. ارتباط صریح و باز بین مربی و کارآموز برای پیشرفت ضروری است؛ این امر با احترام متقابل و اعتماد مرتبط است.
  7. همدلی، یعنی توانایی قرار گرفتن در جای دیگران، برای مربی مهم است تا چالش‌های کارآموز تازه‌کار را درک کند.
  8. عدم سلطه‌گری مربی نیز اهمیت دارد؛ کارآموزان زمانی که فعال‌تر هستند، مؤثرتر یاد می‌گیرند.
  9. در دسترس بودن مربی یکی از مهم‌ترین ویژگی‌هایی است که کارآموزان ارزش می‌نهند.
  10. تعیین زمان‌های ملاقات منظم با دستور کار مشخص، برای حفظ سازگاری و ارائه بازخورد سازنده و تعیین اهداف، مهم است.
  11. درک روشنی از انتظارات هر طرف در رابطه (مانند مسئولیت ثبت جلسات)، برای حفظ آن ضروری است.
  12. قوانین محرمانگی باید در یک “قرارداد” کتبی بین مربی و کارآموز مشخص شود.
  13. حرفه‌ای‌گرایی و مهارت بالای مربی یک عنصر کلیدی در کسب احترام کارآموز و الگوسازی برای او در محیط کار است.
  14. مربیگری (Mentoring) معمولاً بلندمدت و رابطه‌محور است و مربی دارای دانش، مهارت و ظرفیت عملکرد برابر یا برتر از کارآموز است.
  15. کوچینگ (Coaching) معمولاً کوتاه‌مدت و وظیفه‌محور است و بر بهبود عملکرد در یک مهارت یا حوزه خاص تمرکز دارد.
  16. پرسش‌های خاص (مانند “چه چیزی”، “چگونه”، “چه زمانی”) از استراتژی‌های کلیدی کوچینگ برای روشن کردن اهداف و پیشبرد بحث هستند.
  17. بهداشت و ایمنی در محیط کار یک نقطه شروع خوب برای مربی و کارآموز در برنامه آموزشی است.
  18. مربیان باید دائماً دانش و مهارت‌های حرفه‌ای خود را به‌روز نگه دارند تا الگوی مناسبی برای کارآموز باشند.
  19. فعالیت‌های توسعه حرفه‌ای شامل مشاهده عملکرد، ارزیابی‌ها، شبکه‌سازی، آموزش فناوری‌های نوظهور، شرکت در کنفرانس‌ها، و پژوهش است.
  20. فرهنگ سازمانی (مانند فرهنگ‌های قدرت، نقش، وظیفه و شخص Handy) بر رابطه مربیگری تأثیر می‌گذارد.
  21. پیچیدگی ساختار آموزشی در کارآموزی‌های نوین، نیازمند ارتباط مؤثر بین مربی و سایر طرفین است.

۴. مهارت‌های مربیگری و کوچینگ

  1. مدل GROW (هدف – Goal، واقعیت – Reality، گزینه‌ها – Options، اراده – Will) یکی از محبوب‌ترین مدل‌های کوچینگ هدف‌محور است.
  2. هوش هیجانی گلمن (خودآگاهی، خودتنظیمی، مهارت‌های اجتماعی، همدلی، انگیزه) مهارت‌های نرمی هستند که برای مربیگری و کوچینگ مؤثر و نقش‌های شغلی ضروری‌اند.
  3. اعتمادسازی، ایجاد تفاهم (rapport) و احترام متقابل، برای یک رابطه مربیگری موفق حیاتی است.
  4. پرسشگری مؤثر شامل استفاده از پرسش‌های باز، اجتناب از پرسش‌های جهت‌دهنده یا توهین‌آمیز، و استفاده از طبقه‌بندی بلوم برای سنجش سطوح مختلف شناختی است.
  5. گوش دادن فعال فراتر از شنیدن منفعل است و شامل تفسیر، ساختاربندی و سازماندهی آنچه شنیده می‌شود، است.
  6. گوش دادن فعال شامل تشویق، شفاف‌سازی، خلاصه‌سازی و همدلی (“گوش دادن بالای آب”) است.
  7. مهارت گوش دادن “پایین‌تر از آب” به معنای درک باورها، احساسات، برنامه‌ها و ارزش‌های پنهان کارآموز است.
  8. زبان بدن و ارتباطات غیرکلامی (حالت بدن، فاصله، حرکات، حالات چهره، تماس چشمی، لمس) اطلاعات مهمی را منتقل می‌کنند و مربی باید از آن‌ها آگاه باشد.
  9. در مشاهده کارآموز در محل کار، هدف اصلی اغلب ارزیابی کیفیت کار آن‌هاست.
  10. مشاهده می‌تواند قابلیت‌های شغلی را به صورت جامع ارزیابی کند.
  11. مربیان می‌توانند مهارت‌های مشاهده خود را بهبود بخشند از طریق تمرین و آگاهی از عوامل تأثیرگذار (مانند پیش‌فرض‌ها و تعصبات).
  12. روش‌های تدریس، آموزش و راهنمایی باید بر اساس اهداف یادگیری، انگیزه و توانایی کارآموز و سبک‌های یادگیری ترجیحی او انتخاب شوند.
  13. استانداردهای حرفه‌ای برای معلمان و مربیان (ETF) راهنمایی‌هایی برای تسهیل‌کنندگان یادگیری مانند مربیان، ارزیابان و کوچ‌ها ارائه می‌دهد.
  14. دانش محتوایی آموزشی (Pedagogical Content Knowledge – PCK) به معنای دانستن این است که چگونه موضوعات را به گونه‌ای تدریس کنیم که برای یادگیرندگان قابل درک باشند.
  15. باززمینه‌سازی (Re-contextualisation) فرآیندی است که مربی به یادگیرنده کمک می‌کند تا بین محیط برنامه آموزشی و محیط کار واقعی حرکت کند.

۵. ارزیابی دستاورد

  1. ارزیابی می‌تواند رسمی یا غیررسمی، تکوینی یا پایانی، ذهنی یا عینی، مداوم یا ترمینال باشد.
  2. ارزیابی تکوینی (Formative assessment) برای حمایت از یادگیری در نظر گرفته شده است.
  3. ارزیابی پایانی (Summative assessment) برای جمع‌آوری اطلاعات در مورد دستاوردها است، مانند ارزیابی نهایی کارآموزان.
  4. تأثیر عاطفی ارزیابی بر یادگیرندگان را نباید دست کم گرفت؛ تجربیات مثبت یا منفی ارزیابی می‌توانند بسیار تأثیرگذار باشند.
  5. اعتبار (Validity) ارزیابی به این معناست که آیا ارزیابی آنچه را که قصد اندازه‌گیری آن را دارد، اندازه‌گیری می‌کند یا خیر.
  6. پایایی (Reliability) ارزیابی به معنای ثبات و تکرارپذیری آن است.
  7. اصالت (Authenticity) ارزیابی به میزان انجام آن در شرایط واقعی زندگی مربوط می‌شود.
  8. کاربردی بودن (Practicability) ارزیابی به عواملی مانند در دسترس بودن مواد و تجهیزات یا مربیان برای ارزیابی تعداد زیادی دانش‌آموز بستگی دارد.
  9. ارجاع‌دهی به معیار (Criterion-referencing) به معنای اندازه‌گیری عملکرد بر اساس مجموعه‌ای از معیارهای از پیش تعریف شده است، نه مقایسه با سایر عملکردها.
  10. تمام ارزیابی‌های نهایی کارآموزان باید درجه‌بندی شوند و حداقل یک سطح بالاتر از قبولی (مانند قبولی و عالی) برای شناسایی عملکرد استثنایی داشته باشند.
  11. معیارهای درجه‌بندی باید واضح و دقیق در برنامه ارزیابی مشخص شوند تا تفسیری یکسان را تضمین کنند.
  12. روش‌های اصلی ارزیابی در کارآموزی‌ها شامل پرونده/دفترچه ثبت (portfolio/logbook)، گفتگوی حرفه‌ای (professional dialogue)، آزمون دانش کتبی یا آنلاین (written or online knowledge test)، ارزیابی عملی مشاهده شده (observed practical assessment)، مصاحبه یا بحث پنلی (interview or panel discussion)، پروژه (project)، ارائه یا نمایش (presentation or showcase)، و آزمون دانش شفاهی (verbal knowledge test) هستند.
  13. پرونده‌ها (Portfolios) به عنوان یک وسیله یا سابقه یادگیری عمل می‌کنند که می‌تواند با استفاده از روش‌های مختلف ارزیابی شود.
  14. پرونده‌های الکترونیکی (e-portfolios) قابلیت دسترسی از هر مکانی را برای چندین طرف فراهم می‌کنند و به یکپارچگی آموزش کمک می‌کنند.
  15. گفتگوی حرفه‌ای یک ارزیابی با هدایت کاندیداست که دانش و درک آن‌ها را از طریق جهت و عمق ورودی‌شان آشکار می‌کند.
  16. گفتگوی حرفه‌ای ابزاری ایده‌آل برای کاوش عمق دانش کاندیدا و ایده‌های نوآورانه آن‌ها است.
  17. آزمون‌های دانش می‌توانند شامل سؤالات کوتاه، چند گزینه‌ای، تطبیقی و مقاله‌ای باشند.
  18. ارزیابی عملی مشاهده شده یک روش معتبر و مورد اعتماد برای ارزیابی صلاحیت شغلی است، به‌ویژه برای مشاغلی که مهارت‌ها به وضوح قابل مشاهده هستند.
  19. مصاحبه‌ها برای سنجش دانش و درک مفید هستند و می‌توانند با سایر فرم‌های ارزیابی مانند پرونده یا ارزیابی عملی تکمیل شوند.
  20. پروژه‌ها روشی ایده‌آل هستند که چرخه کار بسیار طولانی است و می‌توانند دانش، مهارت‌ها و رفتارها را به صورت جامع ارزیابی کنند.
  21. ارائه/نمایش (Presentation/showcase) به کارآموز فرصتی زنده برای نشان دادن دانش و درک خود می‌دهد و می‌تواند برای ارزیابی مهارت‌های ارتباطی و بازتاب خود استفاده شود.
  22. تضمین کیفیت (Quality Assurance – QA) ارزیابی شامل مدیریت داخلی (Moderation) و تأیید خارجی (External Verification) است.
  23. مدیریت داخلی (Moderation) فرآیندی است که اطمینان حاصل می‌کند معیارهای نمره‌دهی یا درجه‌بندی به درستی توسط ارزیابان مختلف اعمال می‌شوند.
  24. تأیید داخلی و خارجی (Internal and External Verification) بررسی می‌کنند که آیا سیاست‌ها و فرآیندهای ارزیابی به طور کلی به درستی و به طور مداوم طبق روال سازمان صادرکننده گواهی‌نامه دنبال می‌شوند.
  25. یکپارچگی و استقلال ارزیابان از ارائه آموزش و استخدام کارآموز برای تضمین بی‌طرفی ارزیابی نهایی حیاتی است.

این نکات و مفاهیم، مهم‌ترین و کاربردی‌ترین اطلاعات ارائه شده در این منبع هستند که به خواننده (به‌ویژه مربیان و افراد درگیر با کارآموزی) بینش‌های عملی و دانشی عمیق در مورد سیستم کارآموزی‌های نوین، فرآیندهای یادگیری و توسعه، مهارت‌های مربیگری و انواع ارزیابی‌ها ارائه می‌دهند.

راهنمای مطالعه جامع: کارآموزی‌های نوین و نقش مربیگری

۱. کارآموزی‌های نوین: تحولات و روندها

  • مفاهیم کلیدی:روش‌های ارسطویی شناخت: درک تفاوت و ارتباط بین تکنیک (فنون عملی)، علم (درک نظری)، حس عملی (خرد عملی)، حکمت (خرد نظری) و هوش (دانش شهودی) در بستر آموزش حرفه‌ای.
  • عناصر کلیدی آموزش حرفه‌ای (مودي): هدف بیرونی (آمادگی برای کار)، یادگیری مبتنی بر مشاهده و تقلید، دانش ضمنی (nous)، و سه سلسله مراتب (سطح شغلی، سطح آموزشی، و سطح شناختی شامل یادگیری مرتبه اول، دوم و سوم).
  • تحولات کلیدی:قانون صنعتگران ۱۵۶۳: ایجاد مدل کارآموزی هفت‌ساله.
  • شورای آموزش فنی (TEC) و شورای آموزش کسب‌وکار (BEC) (BTEC): معرفی و ادغام گواهینامه‌های موفق حرفه‌ای.
  • بحث بزرگ کالاهان (۱۹۷۶): نگرانی در مورد تخصص بیش از حد در آموزش پس از ۱۶ سالگی و هدف آموزش برای شغل و جامعه.
  • طرح فرصت‌های شغلی جوانان (YOP) و طرح آموزش جوانان (YTS): ابتکارات برای مقابله با بیکاری جوانان، با تمرکز بر آموزش حین کار و خارج از کار، و مهارت‌های زندگی (انتقادات: مدل کسری و اشتغال کوتاه‌مدت).
  • ابتکار آموزش فنی و حرفه‌ای (TVEI) ۱۹۸۳: تمرکز بر آموزش متوسطه فنی و حرفه‌ای.
  • شورای ملی گواهینامه‌های حرفه‌ای (NVQ) ۱۹۸۶: معرفی NVQ‌ها بر اساس استانداردهای شغلی ملی (NOS) با هدف حذف تمایز نظریه و عمل (انتقادات: ناتوانی در تمایز سطوح عملکرد و تمرکز بر رفتار قابل مشاهده).
  • گواهینامه‌های ملی حرفه‌ای عمومی (GNVQ) ۱۹۹۲: آموزش‌های مبتنی بر شواهد در مدارس و کالج‌ها.
  • کارآموزی‌های مدرن (۱۹۹۳): کارآموزان به عنوان کارمند با حقوق، توافق کتبی و سطح NVQ 3.
  • گزارش لایچ (۲۰۰۶): توصیه به افزایش تعداد کارآموزی‌ها به ۵۰۰,۰۰۰ در سال تا ۲۰۲۰.
  • گزارش ولف (۲۰۱۱): توصیه‌ها در مورد برنامه‌های درسی پس از ۱۶ سالگی، الزامات زبان انگلیسی و ریاضی، و به رسمیت شناختن QTLS در مدارس.
  • مرور ریچارد (۲۰۱۲): توصیه‌های کلیدی برای بازتعریف کارآموزی‌ها با تمرکز بر نتیجه، ارزیابی مستقل، الزامات مهارت‌های پایه، و تامین مالی کارفرما محور.
  • افزایش سن مشارکت (RPA) ۲۰۱۵: الزامی شدن ادامه تحصیل یا آموزش تا سن ۱۸ سالگی.
  • درس‌هایی از خارج از کشور:مقایسه VET در انگلستان با کشورهای دیگر (آلمان، فرانسه، دانمارک، نروژ، اتریش، سوئیس) که عموماً طولانی‌تر و با آموزش عمومی بیشتر است.
  • ویژگی‌های کارآموزی‌های نوین برای همسویی با مدل‌های بین‌المللی (یک استاندارد شغلی برای هر نقش، تمرکز بر دانش، مهارت‌ها و رفتارها، استانداردهای بالای ناظرین).

۲. استانداردها، صلاحیت‌ها و چارچوب‌های صلاحیت حرفه‌ای

  • چارچوب صلاحیت‌های تنظیم‌شده (RQF):سیستم واحد برای طبقه‌بندی صلاحیت‌های تنظیم‌شده توسط Ofqual.
  • سطح صلاحیت: نشان‌دهنده دشواری و پیچیدگی دانش و مهارت‌ها (۹ سطح از جمله سه سطح ورودی).
  • اندازه صلاحیت (TQT و GLH): زمان تخمینی لازم برای مطالعه و ارزیابی (Total Qualification Time) و ساعات آموزش هدایت‌شده (Guided Learning Hours).
  • T-Levels و آینده:توصیه‌های گزارش ساینزبری (۲۰۱۶): توسعه گزینه آموزش فنی منسجم (مبتنی بر اشتغال و مبتنی بر کالج)، چارچوب استانداردهای مشترک، آموزش کوتاه‌مدت، چارچوب مشترک ۱۵ مسیر، و مدل اعطای گواهینامه.
  • معرفی T-Levels (از ۲۰۲۰): جایگزین فنی برای A-Levels برای دانش‌آموزان ۱۶ تا ۱۸ ساله.
  • شامل دانش فنی، مهارت‌های عملی، کارآموزی صنعتی (حداقل ۴۵ روز)، مهارت‌های ریاضی، انگلیسی و دیجیتال، و مهارت‌های عمومی محل کار.
  • تفاوت با Tech Level و TechBacc.
  • مبتنی بر استانداردهای موسسه کارآموزی (IfA).
  • سه عنصر اجباری: نظریه‌های اساسی، مهارت‌های تخصصی شغلی، و کارآموزی صنعتی.

۳. نقش پیشگامان: استانداردها و طرح ارزیابی

  • گروه‌های پیشگام (Trailblazer Groups):مسئول توسعه استانداردها و طرح‌های ارزیابی.
  • ترکیب متنوعی از کارفرمایان (حداقل ۱۰ نفر) شامل اندازه‌های مختلف و پراکندگی جغرافیایی.
  • الزامات استانداردها (Institute for Apprenticeships):کوتاه، مختصر، واضح.
  • شایستگی کامل مورد نیاز در یک شغل.
  • قابلیت انجام نقش در هر اندازه کارفرما و در هر بخش مرتبط.
  • نمایه شغلی واضح با مسئولیت‌ها و دانش، مهارت‌ها و رفتارهای مرتبط.
  • حمایت کارفرمایان (شامل کسب‌وکارهای کوچک).
  • نیاز به حداقل یک سال آموزش با حداقل ۲۰٪ آموزش خارج از کار.
  • همسویی با ثبت نام حرفه‌ای.
  • الزامات حداقل انگلیسی و ریاضی (سطح ۱ برای کارآموزی سطح ۲، سطح ۲ برای کارآموزی سطح ۳-۸).
  • فقط شامل صلاحیت‌های اجباری در شرایط خاص (به جز کارآموزی‌های مقاطع عالی).
  • مثال: استاندارد روزنامه‌نگار سطح ۳ (دانش، مهارت‌ها، ویژگی‌ها).
  • ارزیابی نهایی (End-Point Assessment – EPA) و طرح ارزیابی:ضرورت برای تکمیل موفقیت‌آمیز کارآموزی.
  • توسط ارزیاب مستقل انجام می‌شود.
  • هدف: رفع کاستی‌های ارزیابی در حین دوره و استانداردسازی “آمادگی شغلی”.
  • الزامات طرح ارزیابی: ارزیابی قوی و جامع، استفاده از روش‌های ارزیابی مناسب، درجه‌بندی مناسب، قضاوت‌های ثابت و قابل اعتماد، متناسب با سطح و مدت کارآموزی، قابل اجرا برای کارفرمایان در هر اندازه، شامل شناسایی نهاد حرفه‌ای.

۴. کارآموزی‌های سطح بالاتر و مقاطع عالی

  • ویژگی‌ها:برای کارمندان بالای ۱۸ سال.
  • جایگزینی برای تحصیلات دانشگاهی سنتی.
  • ترکیب کار با مطالعه برای صلاحیت مبتنی بر کار (حداقل ۱۲ ماه).
  • سطوح ۴-۸ RQF.
  • همسویی مهارت‌ها، دانش و رفتارها با نتایج یادگیری برنامه‌های تایید شده دانشگاه.
  • امکان تحصیل پاره‌وقت در کالج/دانشگاه یا با یک ارائه‌دهنده آموزش.
  • مدت زمان ۱ تا ۷ سال.
  • ارائه‌دهندگان:نیاز به ثبت نام در RoATP (Register of Apprenticeship Training Providers).
  • دانشگاه‌ها به عنوان ارائه‌دهنده سطوح ۴ و ۵ (کارآموزی سطح بالاتر) و ۶ و ۷ (کارآموزی مقاطع عالی).
  • روند ارزیابی نهایی:توسط شخص ثالث مستقل انجام می‌شود.
  • برای سطوح ۴ و ۵: توسط Ofsted با استفاده از چارچوب آموزش و مهارت‌های FE.
  • برای سطوح ۶ به بالا: تحت نظارت آژانس تضمین کیفیت (QAA).
  • امکان شامل شدن صلاحیت‌های اجباری آکادمیک.
  • فرآیندهای تایید (Validation):اطمینان از مشارکت کارفرما در طراحی برنامه درسی.
  • پوشش تمامی عناصر استاندارد کارآموزی.
  • آماده‌سازی کارآموز برای ارزیابی نهایی.
  • امکان‌سنجی برنامه (مرتبط با باندهای تامین مالی).
  • نقش مربی:حمایت از کارآموزان با جوایز آکادمیک (سطوح ۴-۸).
  • لزوم آگاهی از پیشرفت حرفه‌ای مداوم (CPD) در صنعت خود.

۵. یادگیری و توسعه: ویژگی‌های یادگیرندگان حرفه‌ای و عوامل مؤثر

  • ویژگی‌های یادگیرندگان حرفه‌ای و یادگیری:جدید بودن در نقش‌های شغلی و نیاز به کسب دانش، مهارت‌ها و نگرش‌های جدید.
  • ارزیابی نهایی طراحی شده بر اساس اصول و کیفیت یکسان.
  • مشمول قوانین، مقررات و فرهنگ کارفرما.
  • تمرکز مربیان بر توانایی نمایش دانش، مهارت‌ها و نگرش‌های کسب شده از طریق یادگیری تجربی و بازتاب.
  • هشت ویژگی متمایز آموزش و یادگیری حرفه‌ای بزرگسالان (CAVTL): توسعه تخصص شغلی از طریق ترکیب عمل و نظریه، اهمیت ویژگی‌های مرتبط با کار، حل مسئله عملی و بازتاب انتقادی، یادگیری مشارکتی و زمینه‌ای، نقش تکنولوژی، روش‌های ارزیابی و بازخورد متنوع، فعالیت در بیش از یک محیط، و ماهیت پویا استانداردهای شغلی.
  • موانع یادگیری:موانع در محیط کار: انزوا، الگوهای شیفتی، تبعیض، سازگاری با کار تمام وقت، زمان رفت و آمد.
  • موانع اجتماعی-اقتصادی: فقر، سوابق خانوادگی، فشار همسالان، دسترسی محدود به اینترنت.
  • موانع شخصی: نقش‌های مراقبتی (مسئولیت‌های نگهداری از فرزندان)، نیازهای ویژه آموزشی یا معلولیت‌ها، انگلیسی به عنوان زبان اضافی.
  • موانع عاطفی: ترس از ریاضی، عزت نفس و اعتماد به نفس پایین به دلیل شکست‌های قبلی.
  • عوامل مؤثر بر یادگیری حرفه‌ای:انگیزه:سلسله مراتب نیازهای مازلو: نیازهای فیزیولوژیکی، ایمنی، اجتماعی، عزت نفس، خودشکوفایی (انگیزه درونی برای یادگیری).
  • انگیزه درونی/بیرونی: یادگیری به عنوان هدف در خود (درونی) در مقابل آماده‌سازی برای کار/پیشرفت شغلی (بیرونی).
  • توانایی:هوش‌های چندگانه گاردنر: فراتر از هوش منطقی-ریاضی (زبانی، فضایی، موسیقایی، بدنی-حرکتی، هوش شخصی).
  • هوش هیجانی گلمن: خودآگاهی، خودتنظیمی، مهارت‌های اجتماعی، همدلی، انگیزه.
  • سن و توسعه:یادگیری در بزرگسالی ثابت نیست و کاهش نمی‌یابد.
  • توسعه نوجوانان (۱۶+): فیزیکی، شناختی (استدلال، تفکر انتزاعی، فراشناخت)، روانی-اجتماعی (تاسیس هویت، استقلال، روابط نزدیک).
  • اندرگوجی (یادگیری بزرگسالان) و پداگوژی (یادگیری کودکان):فرضیات نولز: یادگیرنده وابسته در پداگوژی در مقابل خودگردان در اندرگوجی؛ تجربه یادگیرنده؛ آمادگی برای یادگیری؛ جهت‌گیری یادگیری؛ انگیزه.
  • انتقادات: برخی کودکان خودگردان هستند، برخی بزرگسالان وابسته؛ روش‌های یادگیری متنوع؛ آمادگی برای یادگیری؛ جهت‌گیری موضوع‌محور در کودکان؛ انگیزه درونی کودکان.

۶. ارتباط و تعامل در مربیگری

  • تحلیل تراکنشی (Transactional Analysis – TA) اریک برن:مدلی برای درک تعاملات انسانی از طریق سه “وضعیت ایگو”: “والد” (قوانین درونی شده)، “کودک” (احساسات اولیه)، “بالغ” (ارزیابی واقعیت).
  • تراکنش‌های مکمل: ارتباط ادامه می‌یابد (مثال: بالغ به بالغ).
  • تراکنش‌های متقاطع: ارتباط قطع می‌شود و نیاز به تغییر وضعیت ایگو برای از سرگیری (مثال: بالغ به بالغ، پاسخ کودک به والد).
  • تراکنش‌های پنهان: دو پیام همزمان (یک سطح اجتماعی آشکار، یک سطح روانشناختی پنهان).
  • ارتباط مربوط به نقش شغلی:توسعه مهارت‌های ارتباط کلامی (دستور دادن، سوال پرسیدن، مکالمه تلفنی) و نوشتاری (نوشتن گزارش، پر کردن فرم‌ها، ایمیل).
  • ارزیابی و بهبود مهارت‌ها از طریق فعالیت‌های مشخص (مثلاً ضبط مکالمات، بازخورد همکاران).

۷. نظریه‌های یادگیری

  • رفتارگرایی (Behaviorism):یادگیری به معنای تغییر در رفتارهای قابل مشاهده است.
  • شرطی‌سازی کلاسیک (پاولف): تداعی یک محرک خنثی با یک محرک بی‌قید و شرط (مثال: سگ‌های پاولف).
  • شرطی‌سازی عامل (اسکینر): عمل بر محیط برای کسب پاداش.
  • تأثیرگذار بر ارزیابی مبتنی بر شایستگی (NVQ).
  • رویکردهای شناختی/سازنده‌گرا (Cognitivist/Constructivist):اهمیت شناخت در یادگیری.
  • نظریه گشتالت: درک الگوها و رسیدن به “لحظات کشف”.
  • نظریه پیاژه: مراحل رشد فکری کودکان (حسی-حرکتی، پیش عملیاتی، عملیات عینی، عملیات صوری).
  • یادگیری کشف (برونر): ساخت دانش توسط خود یادگیرنده از طریق حل مسئله (برنامه درسی مارپیچی).
  • نظریه‌های یادگیری اجتماعی (Social Learning Theories):ویگوتسکی: تأثیر عوامل اجتماعی، به ویژه تعامل (منطقه توسعه نزدیک، داربست‌بندی).
  • باندورا: یادگیری مؤثر از طریق مدل‌سازی و تقلید هوشمندانه (ویژگی‌های مدل‌های مؤثر: اعتماد به نفس، شباهت، اعتبار، اشتیاق).
  • نظریه‌های انسان‌گرایانه (Humanist Theories):تمرکز بر فعالیت خود یادگیرندگان و رشد شخصی (مثلاً راجرز).
  • نقش تسهیل‌کننده یادگیری.
  • اهمیت کیفیت رابطه یادگیرنده و تسهیل‌کننده.
  • یادگیری تجربی.
  • هدف نهایی: خودشکوفایی (مانند مازلو).

۸. سبک‌های یادگیری

  • انتقادات: ابهام در اعتبار، قابلیت اطمینان، و سوءتفاهم در مورد طبقه‌بندی یادگیرنده.
  • سبک‌های یادگیری (تعداد):دیداری (Visual): پاسخ به محرک‌های دیداری، تصاویر، حس قوی از طراحی.
  • شنیداری (Auditory): پاسخ به محرک‌های شنیداری، پادکست‌ها، سخنرانی‌ها.
  • حرکتی (Kinesthetic): حساس به لمس و حرکت، نیاز به نمایش فیزیکی ایده‌ها.
  • کلامی (Verbal): حساسیت به زبان نوشتاری یا گفتاری، علاقه به خواندن یا شنیدن.
  • منطقی/ریاضی (Logical/Mathematical): تفکر منطقی، درک اصول زیربنایی، سازماندهی منطقی اطلاعات.
  • درون‌فردی (Intrapersonal): یادگیری مؤثر در تنهایی، نیاز به مالکیت مواد و سازماندهی شخصی.
  • میان‌فردی (Interpersonal): یادگیری بهتر در گروه‌های اجتماعی، حساسیت به دیگران.
  • مدل هانی و مامفورد (بر اساس کالب):فعالیت‌گراها (Activists): درگیر شدن کامل در تجربیات جدید، لذت بردن از لحظه حال، اقدام قبل از بررسی عواقب.
  • نظریه‌پردازان (Theorists): ادغام مشاهدات در نظریه‌های منطقی، تفکر عمودی، تحلیل و سنتز.
  • عمل‌گراها (Pragmatists): تمایل به امتحان ایده‌ها در عمل، جستجوی ایده‌های جدید و آزمایش کاربردها.
  • بازتاب‌گرها (Reflectors): بررسی تجربیات از زوایای مختلف، جمع‌آوری داده‌ها، تأخیر در نتیجه‌گیری‌های قطعی.

۹. یادگیری عمیق و سطحی

  • یادگیری عمیق:تعریف: بررسی انتقادی حقایق و ایده‌های جدید، ارتباط آن‌ها با ساختارهای شناختی موجود، ایجاد ارتباطات متعدد بین ایده‌ها.
  • ویژگی‌ها: جستجوی معنا، تمرکز بر استدلال مرکزی، تعامل فعال، تمایز بین استدلال و شواهد، ایجاد ارتباط بین ماژول‌ها، ارتباط دانش جدید و قبلی، ارتباط محتوای دوره با زندگی واقعی.
  • عوامل تشویق‌کننده (توسط دانش‌آموزان): کنجکاوی، عزم برای موفقیت، دانش پایه مناسب، زمان کافی، تجربه مثبت از آموزش.
  • عوامل تشویق‌کننده (توسط معلمان): علاقه شخصی به موضوع، ساختاربندی موضوع، تمرکز بر مفاهیم کلیدی، مواجهه با مفاهیم اشتباه، درگیر کردن فعال، ارزیابی‌هایی که نیاز به تفکر دارند، ارتباط مطالب جدید با دانش قبلی، اجازه اشتباه.
  • یادگیری سطحی:تعریف: پذیرش بی‌چون و چرای حقایق و ایده‌های جدید، تلاش برای ذخیره آن‌ها به صورت جداگانه و بی‌ارتباط.
  • ویژگی‌ها: تکیه بر حفظ طوطی‌وار، تمرکز بر نشانه‌های بیرونی و فرمول‌ها، دریافت منفعل اطلاعات، عدم تمایز اصول از مثال‌ها، برخورد با بخش‌های ماژول‌ها به صورت جداگانه، عدم تشخیص مطالب جدید به عنوان تکمیل کار قبلی، دیدن محتوای دوره صرفاً به عنوان مطالبی برای امتحان.
  • عوامل تشویق‌کننده (توسط دانش‌آموزان): یادگیری صرفاً برای صلاحیت، عدم علاقه به موضوع، عدم تمرکز بر زمینه‌های آکادمیک، کمبود وقت/حجم کار زیاد، دید بدبینانه به آموزش، اضطراب بالا.
  • عوامل تشویق‌کننده (توسط معلمان): بی‌علاقگی یا نگرش منفی به مطالب، ارائه مطالب به صورت حقایق بی‌ارتباط، اجازه منفعل بودن دانش‌آموزان، ارزیابی حقایق مستقل، عجله در پوشش مطالب زیاد به قیمت عمق، ایجاد اضطراب بی‌مورد، چرخه ارزیابی کوتاه.

۱۰. یادگیری در سازمان‌ها

  • سازمان‌های یادگیرنده (پیتر سنگه):تفکر سیستمی: آگاهی از ارتباط بین افراد، ساختارها، فرآیندها و محیط.
  • تسلط شخصی: تمایل افراد به یادگیری مداوم در زندگی کاری.
  • مدل‌های ذهنی: چالش مدل‌های ذهنی ثابت برای یادگیری، تطبیق و تغییر.
  • چشم‌انداز مشترک: وجود چشم‌انداز مشترک در مورد منطق، ماهیت و جهت‌گیری سازمان.
  • یادگیری تیمی: سیستم‌ها و ساختارهایی که یادگیری در تیم‌ها و بین تیم‌ها را تسهیل می‌کنند.
  • حفظ اعتبار شغلی و توسعه حرفه‌ای مداوم (CPD):فعالیت‌های موجود برای مربیان (مشاهده تمرین، ارزیابی‌ها، مربیگری، جلسات شبکه، آموزش تکنولوژی، شرکت در کنفرانس‌ها، گروه‌های اقدام-یادگیری، ثبت تجربیات، به‌روزرسانی شغلی، بازدیدهای یادگیری، مأموریت‌ها، به‌روزرسانی دانش از طریق رسانه، دوره‌های کوتاه، مشاوره، پروژه‌های تحقیقاتی، کسب صلاحیت‌های پایه، سایه‌نشینی، به‌روزرسانی‌های اختصاصی سازمان‌های اعطا کننده، مسئولیت‌های ارزیاب/تایید کننده، سازماندهی اردوها و کارآموزی‌ها).

۱۱. فناوری‌های جاری و نوظهور در یادگیری

  • واقعیت مجازی (VR)، واقعیت افزوده (AR) و تکنولوژی‌های شبیه‌سازی:واقعیت افزوده: لایه‌ای از اطلاعات بر روی واقعیت موجود از طریق دستگاه‌های موبایل.
  • واقعیت مجازی: دنیای کاملاً ایجاد شده با تصاویر سه‌بعدی واقعی برای تجربه غوطه‌ورانه.
  • تکنولوژی شبیه‌سازی: جایگزینی یادگیری واقعی در مواردی که گران، دور، یا خطرناک است (مثلاً مکانیک، معمار، خلبان).
  • فضاهای یادگیری شخصی (Personal Learning Spaces):مبتنی بر ابر، غالباً به صورت e-portfolio.
  • پورتفولیوهای نقشه‌برداری (Mapping Portfolios): برای ثبت رفتار و پیشرفت در برابر شایستگی‌ها ( NVQ).
  • پورتفولیوهای بازتابی (Reflective Portfolios): فضاهای باز برای ثبت روایت‌های یادگیری، تشویق مسئولیت‌پذیری شخصی.
  • امکان افزودن ویدئو و تصاویر برای شواهد “در عمل”.
  • رسانه‌های اجتماعی (Social Media):ایجاد حس گروه و حمایت متقابل در یادگیری از راه دور.
  • امکان اشتراک‌گذاری محتوا، تصاویر و ویدئوها به صورت فوری.
  • Flip and Blend (یادگیری معکوس و ترکیبی):یادگیری معکوس: آماده‌سازی دانش قبل از کلاس، استفاده از زمان کلاس برای فهم و کاربرد (مثلاً آشپز ماهر در آشپزخانه).
  • یادگیری ترکیبی: ترکیب محتوا در قالب‌های مختلف، آنلاین و حضوری، با پشتیبانی مربی.
  • کلاس مجازی (Virtual Class):تسهیل جلسات کلاس‌های بزرگ با مربیان، کارشناسان، نویسندگان و مربیان محل کار.
  • پشتیبانی از انسجام اجتماعی و فرصت برای پرسش و پاسخ.
  • ابژه‌های یادگیری آنلاین (Online Learning Objects):منابع یادگیری ساختارمند و کوچک برای محتوای عمدتاً واقعی که نیاز به حفظ دارند.
  • قابل استفاده به صورت مستقل یا به عنوان بخشی از پروژه‌های بزرگ‌تر.
  • تشویق خودمدیریتی و ردیابی پیشرفت فردی.

۱۲. فرآیندهای مربیگری

  • نقش‌ها و مدل‌های مربیگری:پیوستارها: هدایت‌کننده/غیرهدایت‌کننده، شناختی/عاطفی، فعال/منفعل.
  • استعاره‌ها: مانند دوچرخه تاندم، پریسکوپ، تاک، غذای پنج وعده‌ای.
  • عوامل موثر بر رویکرد مربی: ماهیت حوزه شغلی، درک از بهترین راه توسعه دانش، مهارت‌ها و رفتارها، فرهنگ و اندازه سازمان، نیازهای کارآموز.
  • عادات مربی سمی (دیوید کلاترباک): رفتارها و نگرش‌های نامطلوب در مربیگری (مانند دانستن بهتر از کارآموز، سخنرانی زیاد، عدم پذیرش ضعف).
  • یادگیری از تجربه و تمرین بازتابی:چرخه یادگیری تجربی کالب (چهار مرحله): تجربه حرفه‌ای، مشاهده بازتابی، مفهوم‌سازی انتزاعی، آزمایش فعال.
  • بازتاب در عمل (Reflecting-in-action) و بازتاب بر عمل (Reflecting-on-action) (شون):دانش در عمل (knowing-in-action) / دانش ضمنی (tacit knowledge).
  • تنظیم عملکرد در لحظه (بازتاب در عمل).
  • بازنگری گذشته (بازتاب بر عمل).
  • چرخه مربیگری:دیدار اولیه تشخیصی.
  • مدل‌سازی: کارآموز مربی را مشاهده می‌کند (نشستن در کنار نلی).
  • سناریوهای فرضی، مشاوره کتب درسی، بازخورد زنده.
  • مشاهده بازتابی: درک یادگیری، دانش، مهارت‌ها و رفتارهای جدید.
  • هدف‌گذاری SMART: خاص (Specific)، قابل اندازه‌گیری (Measurable)، قابل دستیابی (Achievable)، واقع‌بینانه (Realistic)، زمان‌بندی شده (Timely).
  • بررسی پیشرفت در برابر اهداف.
  • ثبت پیشرفت یادگیرنده:پاسخ به سوالات: میزان تحقق اهداف، پیشرفت در رفتارها/دانش/مهارت‌ها، اهداف جدید، اقدامات لازم.
  • ثبت مداوم پیشرفت در برابر استانداردها.
  • مثال: خلاصه بازخورد مشاهده مربی و گزارش پیشرفت یادگیرنده برای یک کارآموز بهداشتی.
  • مدیریت و حفظ رابطه مربی-کارآموز:ویژگی‌های مطلوب: صداقت و صراحت، احترام متقابل و اعتماد، همدلی، رابطه غیررسمی، انعطاف‌پذیری، عدم تسلط مربی، اشتیاق برای یادگیری متقابل.
  • جنبه‌های فرآیند: در دسترس بودن مربی، زمان‌بندی منظم جلسات با دستور کار مشخص.
  • نقش‌ها، مسئولیت‌ها و مرزها: ایده روشن از انتظارات، قرارداد کتبی، محرمانگی، مدل‌سازی حرفه‌ای.
  • مربیگری و کوچینگ:مربیگری (Mentoring): بلندمدت، مربی دانش و مهارت برتر دارد، مربوط به کسب دانش و مهارت‌های جدید، رابطه گرا، اغلب غیررسمی.
  • کوچینگ (Coaching): کوتاه‌مدت، کوچ لزوماً دانش و مهارت برتر ندارد، مربوط به بهبود عملکرد، وظیفه گرا، اغلب ساختارمند و رسمی.
  • استراتژی‌های کوچینگ: سوالات “چه”، “چگونه”، “کی”.
  • مثال: سناریوی کوچینگ دانشجوی PGCE با تمرکز بر مدیریت رفتار.
  • ایمنی، بهداشت و محیط زیست:نقطه شروع مهم برای مربی و کارآموز.
  • استفاده از “جعبه ابزار ایمنی و بهداشت” (Health and Safety Toolbox) برای شناسایی دانش، مهارت‌ها و الزامات تجهیزات.
  • مدیریت و برنامه‌ریزی برای ایمنی و بهداشت (سیاست‌ها، ارزیابی ریسک، گزارش حوادث).
  • سازمان شما و شرکای آموزشی:فرهنگ سازمانی (هندی): باورهای عمیق در مورد سازماندهی کار، اقتدار، پاداش، کنترل.
  • فرهنگ قدرت (Power Culture): تمرکز قدرت در یک فرد/گروه کوچک، پاسخ سریع به تغییر، نتایج محور.
  • فرهنگ نقش (Role Culture/Bureaucracy): ساختار سلسله مراتبی، نقش مهم‌تر از فرد، قوانین و رویه‌ها، ثبات.
  • فرهنگ وظیفه (Task Culture): شغل یا پروژه محور، تیم‌های متخصص، انعطاف‌پذیر.
  • فرهنگ فرد (Person Culture): فرد مهم‌ترین، ساختار حداقلی، نوآوری.
  • ساختارهای آموزش کارآموز: پیچیدگی نقش‌ها (کارفرما، ارائه‌دهنده-کارفرما، ارائه‌دهنده اصلی، پیمانکار فرعی).
  • ارتباط موفق بین مربی و طرفین کلیدی: کارآموز، همکاران، مدیران، سرپرستان، ارائه‌دهندگان آموزش خارج از کار، سایر مربیان، ارزیابان نهایی.
  • حفظ اعتبار شغلی و اطمینان از توسعه حرفه‌ای مداوم:فعالیت‌هایی برای مربیان (مشاهده تمرین، ارزیابی، مربیگری، جلسات شبکه، آموزش تکنولوژی، کنفرانس‌ها، گروه‌های اقدام-یادگیری، ثبت تجربیات، به‌روزرسانی شغلی، بازدیدهای یادگیری، مأموریت، به‌روزرسانی دانش، دوره‌های کوتاه، مشاوره، پروژه‌های تحقیقاتی، کسب صلاحیت‌ها، سایه‌نشینی، به‌روزرسانی سازمان‌های اعطاکننده، مسئولیت‌های ارزیاب/تاییدکننده، سازماندهی اردوها و کارآموزی‌ها).

۱۳. مهارت‌های مربیگری و کوچینگ

  • مدل‌های مربیگری و کوچینگ:مدل‌های مربیگری: پیوستارهای هدایت‌کننده/غیرهدایت‌کننده، شناختی/عاطفی، فعال/منفعل.
  • مدل‌های کوچینگ: راه‌حل‌محور، ارزش‌محور، هدایت‌کننده/غیرهدایت‌کننده، محتوا‌محور.
  • مدل GROW (هدف، واقعیت، گزینه‌ها، اراده): برای کوچینگ هدف‌محور.
  • هوش هیجانی (Daniel Goleman):خودآگاهی، خودتنظیمی، مهارت‌های اجتماعی، همدلی، انگیزه.
  • اهمیت برای مربیگری و کوچینگ مؤثر و نقش‌های شغلی.
  • ایجاد رابطه، اعتماد و احترام:ویژگی‌های لازم: گوش دادن، باور داشتن، به چالش کشیدن، اعتماد و احترام، وقت گذاشتن، اشتیاق.
  • بازنگری هوش هیجانی در راستای ایجاد رابطه.
  • پرسش‌گری:چارچوب‌بندی سوالات: برای گرفتن پاسخ‌های خاص.
  • سوالات ناموثر: سرزنش‌کننده، بسته، هدایت‌کننده، کلی، توهین‌آمیز، مبهم، خوارکننده.
  • تولید سوالات با استفاده از طبقه‌بندی بلوم: سوالات مرتبط با به خاطر سپردن، فهمیدن، به کار بردن، تحلیل کردن، ارزیابی کردن.
  • سوالات برای اهداف خاص (مدل GROW): برای اهداف، واقعیت‌های کنونی، گزینه‌ها، و اراده.
  • گوش دادن فعال (Active Listening):نقش فعال شنونده در مکالمه.
  • مهارت‌ها: بازتاب/آینه‌سازی، بازنویسی، خلاصه کردن، شفاف‌سازی، تشویق ابراز وجود، تعلیق قضاوت، گوش دادن به پتانسیل، گوش دادن با قلب (پیام‌های غیرکلامی).
  • خواندن بین خطوط (Pemberton): گوش دادن به آنچه شنیده می‌شود و آنچه شنیده نمی‌شود (باورها، احساسات، برنامه‌ها، ارزش‌ها).
  • زبان بدن/ارتباط غیرکلامی (Non-Verbal Communication – NVC):وضعیت بدن: نشان‌دهنده احساسات و نگرش‌ها (توجه، خستگی، عصبانیت).
  • مجاورت (Proxemics): فاصله فیزیکی بین افراد (متغیر فرهنگی).
  • اشارات (Gestures): تأکید، بازخورد (دست بالا گرفتن، تکان دادن سر).
  • عبارات صورت: بیان هزاران پیام ظریف.
  • تماس چشمی: نشان‌دهنده صداقت، بی‌علاقگی، خجالت.
  • لمس (Haptics): ارتباط از طریق لمس (نشان دادن حمایت، قدردانی، شمول، محبت).
  • مشاهده:هدف: ارزیابی کیفیت کار کارآموز.
  • رهنمودهای Institute for Apprenticeships: مشاهده حین کار، مناسب برای مهارت‌ها و رفتارهای قابل مشاهده.
  • عوامل موثر بر قضاوت: دیدگاه خاص مربی از عملکرد خوب، ارزش‌ها، ترس‌ها، علاقه خاص.
  • مشاهده‌پذیری در عمل: توانایی بهبود مهارت‌های مشاهده‌ای.
  • اثر هاوثورن: افزایش بهره‌وری به دلیل توجه مشاهده‌گر.
  • تدریس، آموزش، راهنمایی:تدریس: معمولاً فعالیت گروهی، برنامه‌ریزی و تعیین دستور کار توسط معلم.
  • آموزش (Tutoring): یک به یک یا گروه‌های کوچک، هدف گسترده‌تر برای رفع نیازها در حوزه‌های شناختی، عاطفی و روانی-حرکتی، تمرکز بر تعیین دستور کار توسط دانش‌آموز.
  • استانداردهای حرفه‌ای (ETF): ارزش‌ها و ویژگی‌های حرفه‌ای، دانش و درک حرفه‌ای، مهارت‌های حرفه‌ای.
  • انتخاب روش‌های تدریس/آموزش: بر اساس اهداف یادگیری (شناختی، عاطفی، روانی-حرکتی)، انگیزه و توانایی کارآموز، سبک‌های یادگیری.
  • دانش معلمان و آموزش موضوعی: دانش واقعی، اصول کلیدی، باورهای شخصی، عملکرد فعلی، ارتباط با نگرانی‌های اجتماعی، تحولات کلیدی، الزامات سواد/ریاضی/ICT، تکنولوژی‌های نوظهور، مهارت‌های قابل انتقال.
  • پداگوژی به عنوان تصمیم‌گیری: نحوه توضیح معلمان در مورد تصمیمات مرتبط با برنامه درسی و دانش‌آموزان.
  • دانش محتوای آموزشی (PCK): دانستن چگونگی آموزش موضوعات به نحوی که یادگیرندگان بتوانند بفهمند، درک تصورات قبلی و استراتژی‌های رفع آنها.
  • بازنمایی محتوا (CoRe): شناسایی “ایده‌های بزرگ” و تحلیل آنها بر اساس تصمیمات برنامه درسی و آموزشی.
  • هویت شغلی: توسعه رفتار و کدهای اخلاقی مورد انتظار در محیط‌های حرفه‌ای.
  • بازگردانی به زمینه (Re-contextualisation): کمک به یادگیرنده برای حرکت بین زمینه آموزشی و محل کار.

۱۴. ارزیابی دستاورد

  • ویژگی‌ها و اصول ارزیابی:ویژگی‌ها: رسمی/غیررسمی، تکوینی/تجمعی، ذهنی/عینی، مداوم/نهایی، تمرکز بر فرآیند/محصول، داخلی/خارجی.
  • اصول:ارجاع‌دهی (Referencing):ارجاع به هنجار (Norm-referencing): مقایسه عملکرد فرد با گروه.
  • ارجاع به معیار (Criterion-referencing): ارزیابی عملکرد بر اساس مجموعه‌ای از معیارها.
  • ارجاع به خود (Ipsative-referencing): مقایسه عملکرد فعلی فرد با عملکرد قبلی خودش.
  • درجه‌بندی (Grading): همه استانداردهای کارآموزی باید درجه‌بندی شوند (گذر، شایستگی، تمایز)، با توصیفگرهای واضح.
  • اعتبار (Validity): اندازه‌گیری آنچه ادعا می‌کند اندازه‌گیری می‌کند؛ پوشش همه جنبه‌های یادگیری؛ دقت پیش‌بینی.
  • قابلیت اطمینان (Reliability): سازگاری و تکرارپذیری ارزیابی (نتایج مشابه برای یک فرد در دفعات مختلف؛ قضاوت‌های یکسان توسط ارزیابان مختلف).
  • اصالت (Authenticity): انجام ارزیابی در شرایط واقعی زندگی.
  • عملی بودن (Practicability): در دسترس بودن مواد، تجهیزات، ارزیابان.
  • روش‌های ارزیابی:انتخاب روش‌ها: بر اساس اهداف یادگیری و استانداردها (دانش، مهارت‌ها، رفتارها).
  • روش‌های کلیدی در کارآموزی‌ها (به ترتیب شیوع): پورتفولیو/دفترچه ثبت، گفتگوی حرفه‌ای، آزمون دانش کتبی/آنلاین، ارزیابی عملی مشاهده شده، مصاحبه/بحث گروهی، پروژه، ارائه/نمایش، آزمون دانش شفاهی.
  • پورتفولیو/دفترچه ثبت (Portfolio/Logbook):بیشتر یک ابزار یا سابقه یادگیری است که با روش‌های مختلف ارزیابی می‌شود.
  • ویژگی‌ها: نمایه شخصی، سابقه دستاورد، سابقه مشاهده عملکرد، سابقه مشاهده کارآموز از سایر متخصصان، سابقه جلسات با مربی، دفترچه ثبت عملکرد (همچنین برای بازتاب)، وبلاگ/دفترچه روزانه، مجموعه‌ای از تکالیف، شواهد بصری.
  • گفتگوی حرفه‌ای (Professional Dialogue):ارزیابی دانش و درک از طریق ورودی و عمق مشارکت کارآموز.
  • تفاوت با مصاحبه (سوالات بازتر، مسئولیت کارآموز برای هدایت گفتگو).
  • مزایا: انعطاف‌پذیر، پوشش شکاف‌های شواهد، نمایش توسعه رفتار، تولید شواهد برای حل مسئله، روش کم‌خطر و کم‌هزینه.
  • معایب: ممکن است شواهد محدودی تولید کند اگر سوالات ضعیف باشند، دشواری در درجه‌بندی و اعتبارسنجی شواهد کیفی.
  • آزمون دانش (Knowledge Test):آزمون با پاسخ کوتاه: سوالات مستقیم یا تکمیل جای خالی، مناسب برای حقایق، مفاهیم، اصول، دانش کاربردی.
  • آزمون چند گزینه‌ای: انتخاب یک پاسخ صحیح از گزینه‌ها، ایده‌آل برای سنجش یادآوری حقایق یا درک/فهم.
  • آزمون تطبیقی (Matching Test): تطبیق مفاهیم یا ایده‌ها، کیفیت بازی/پازل.
  • انشا (Essays): سنجش دانش و درک پیچیده‌تر، نیاز به معیارهای واضح.
  • ارزیابی عملی مشاهده شده (Observed Practical Assessment):مشاهده کارآموز در حال انجام وظایف در محل کار.
  • مزایا: همسویی با محیط کار واقعی، اطمینان به کارفرما.
  • نکات: مشارکت یا مشاهده منفصل، نحوه اندازه‌گیری، اصالت، مشاهده الکترونیکی.
  • مصاحبه (The Interview):مجموعه‌ای از سوالات از سوی مصاحبه‌گر.
  • می‌تواند مکمل یا مثلثی‌سازی با سایر روش‌ها باشد.
  • اهمیت شفافیت سوالات، محیط راحت، و حساسیت مصاحبه‌گر.
  • پروژه، ارائه، نمایش (Project, Presentation, Showcase):اغلب مرتبط با هم.
  • پروژه: تکمیل یک کار قابل توجه و مشخص (گزارش کتبی، تولید یک مورد).
  • ارائه/نمایش: ارائه به ارزیاب یا هیئت داوران در مورد یک موضوع خاص (مناسب برای سنجش فهم، مهارت‌های قابل مشاهده کمتر، مهارت‌های خاص و رفتارها).
  • تضمین کیفیت ارزیابی (Quality Assurance – QA):نقش پیچیده مربی: ممکن است در QA داخلی ارزیابی تکوینی دخیل باشد.
  • سازمان ارزیاب نهایی (EPAO) و ارائه‌دهنده تضمین کیفیت خارجی: مستقل از کارفرما و ارائه‌دهنده آموزش.
  • وظایف QA خارجی: بررسی استانداردها و طرح‌های ارزیابی، ارزیابی نهایی، سازمان‌های ارزیابی نهایی.
  • تعدیل یا استانداردسازی (Moderation/Standardisation): اطمینان از اعمال دقیق معیارهای نمره‌گذاری توسط ارزیابان مختلف.
  • تایید (Verification): بررسی اینکه سیاست‌ها و فرآیندهای ارزیابی به طور عادلانه و مداوم مطابق با رویه سازمان اعطا کننده دنبال می‌شوند.

آزمون: ده سوال کوتاه پاسخ

دستورالعمل‌ها: به هر سوال در ۲-۳ جمله پاسخ دهید.

۱. دیدگاه ارسطو در مورد “روش‌های شناخت” چگونه با مفاهیم آموزش حرفه‌ای نوین ارتباط پیدا می‌کند؟ ۲. دو انتقاد اصلی را که به رویکرد ارزیابی مبتنی بر شایستگی در گواهینامه‌های ملی حرفه‌ای (NVQ) وارد شد، توضیح دهید. ۳. نقش اصلی گروه‌های پیشگام (Trailblazer Groups) در کارآموزی‌های نوین چیست و چرا ترکیب آن‌ها مهم است؟ ۴. چرخه یادگیری تجربی کالب را به اختصار توضیح دهید و بیان کنید چگونه می‌تواند در مربیگری کارآموزان استفاده شود. ۵. تفاوت اصلی بین پداگوژی (Pedagogy) و اندرگوجی (Andragogy) بر اساس فرضیات مالکوم نولز چیست؟ ۶. تراکنش‌های متقاطع (Crossed Transactions) در تحلیل تراکنشی اریک برن به چه معناست و چه تأثیری بر ارتباط دارد؟ ۷. تفاوت اصلی بین یادگیری “عمیق” و “سطحی” چیست و یک ویژگی برای هر کدام ذکر کنید. ۸. “مدل GROW” در کوچینگ چه مراحلی دارد و هدف اصلی آن چیست؟ ۹. “اثر هاوثورن” (Hawthorne Effect) را توضیح دهید و بیان کنید چگونه می‌تواند بر مشاهده کارآموزان در محیط کار تأثیر بگذارد. ۱۰. دو مزیت اصلی استفاده از “گفتگوی حرفه‌ای” (Professional Dialogue) به عنوان یک روش ارزیابی در کارآموزی را بیان کنید.

پاسخنامه آزمون

۱. دیدگاه ارسطو در مورد “روش‌های شناخت” (تکنیک، علم، حس عملی، حکمت، هوش) به آموزش حرفه‌ای نوین کمک می‌کند تا فراتر از صرفاً دانش نظری، به ابعاد عملی، اخلاقی و شهودی یادگیری در مشاغل نیز توجه کند. این دیدگاه بر ترکیب دانش عملی، درک نظری و خرد کاربردی که برای تخصص شغلی ضروری است، تاکید دارد. ۲. یکی از انتقادات اصلی به NVQ‌ها این بود که نمی‌توانستند سطوح عملکرد را تمایز دهند، زیرا فرد یا شایسته بود یا نه، که انگیزه برای تلاش بیشتر را کاهش می‌داد. دوم اینکه، این رویکرد بیش از حد بر جنبه‌های رفتاری و قابل مشاهده یادگیری تمرکز داشت و جنبه‌های شناختی عمیق‌تر که در زمینه‌های حرفه‌ای مانند پرستاری یا تدریس مهم هستند را نادیده می‌گرفت. ۳. نقش اصلی گروه‌های پیشگام در کارآموزی‌های نوین، توسعه استانداردها و طرح‌های ارزیابی برای هر شغل است. ترکیب آن‌ها مهم است زیرا باید شامل حداقل ده کارفرمای مختلف از بخش‌های گوناگون و اندازه‌های مختلف باشند تا اطمینان حاصل شود که استانداردها نیازهای واقعی و گسترده صنعت را پوشش می‌دهند. ۴. چرخه یادگیری تجربی کالب شامل چهار مرحله است: تجربه عینی، مشاهده بازتابی، مفهوم‌سازی انتزاعی و آزمایش فعال. در مربیگری کارآموزان، این چرخه می‌تواند با انجام یک کار (تجربه)، سپس تفکر در مورد آن (بازتاب)، ارتباط دادن آن به نظریه (مفهوم‌سازی) و سپس به کارگیری دانش جدید در موقعیت‌های دیگر (آزمایش) به کار گرفته شود. ۵. بر اساس فرضیات مالکوم نولز، تفاوت اصلی این است که پداگوژی بر یادگیرنده وابسته (کودک) و محتوای از پیش تعیین شده تمرکز دارد. در حالی که اندرگوجی یادگیرنده را خودگردان (بزرگسال) می‌بیند، از تجربیات گذشته آن‌ها به عنوان منبع استفاده می‌کند و یادگیری را مسئله‌محور می‌داند. ۶. تراکنش‌های متقاطع در تحلیل تراکنشی به این معناست که پاسخ به یک محرک از وضعیت ایگوی متفاوتی نسبت به وضعیت مورد انتظار داده می‌شود، که منجر به قطع ارتباط می‌شود. برای مثال، اگر یک سوال از وضعیت بالغ به بالغ پرسیده شود اما پاسخ از وضعیت کودک به والد داده شود، ارتباط مختل می‌شود. ۷. تفاوت اصلی بین یادگیری “عمیق” و “سطحی” در رویکرد یادگیرنده به مطالب است؛ یادگیری عمیق شامل بررسی انتقادی ایده‌ها، جستجوی معنا و ایجاد ارتباطات بین مفاهیم است، در حالی که یادگیری سطحی بر حفظ طوطی‌وار و پذیرش بی‌چون و چرای حقایق تمرکز دارد. یک ویژگی یادگیری عمیق، “جستجوی معنا” است، در حالی که ویژگی یادگیری سطحی “تکیه بر حفظ طوطی‌وار” است. ۸. مدل GROW در کوچینگ شامل چهار مرحله است: Goal (هدف‌گذاری)، Reality (بررسی واقعیت فعلی)، Options (شناسایی گزینه‌ها و استراتژی‌ها) و Will (اراده برای اقدام و تعهد). هدف اصلی این مدل کمک به افراد برای شناسایی اهدافشان، درک وضعیت فعلی، یافتن راه‌حل‌ها و ایجاد یک برنامه عملی قابل اجرا است. ۹. “اثر هاوثورن” پدیده‌ای است که در آن افراد مشاهده شده، عملکرد خود را صرفاً به دلیل آگاهی از تحت نظر بودن، بهبود می‌بخشند. این می‌تواند بر مشاهده کارآموزان در محیط کار تأثیر بگذارد، به این صورت که ممکن است کارآموزان به دلیل حضور مربی یا ارزیاب، عملکردی بالاتر از حد معمول خود نشان دهند، که ارزیابی واقعی آن‌ها را دشوار می‌کند. ۱۰. دو مزیت اصلی استفاده از “گفتگوی حرفه‌ای” به عنوان یک روش ارزیابی این است که می‌تواند شکاف‌های شواهد را پوشش دهد و به صورت انعطاف‌پذیری دانش و درک کارآموز را آشکار سازد. همچنین، این روش به خوبی برای تولید شواهد در زمینه حل مسئله و بررسی عمق دانش نامزد مناسب است.

سوالات پیشنهادی در قالب انشا

۱. تحولات تاریخی آموزش حرفه‌ای و کارآموزی در انگلستان، از قانون صنعتگران ۱۵۶۳ تا معرفی T-Levels، را مورد بررسی قرار دهید. چگونه هر دوره تاریخی به چالش‌ها و نیازهای زمان خود پاسخ داده است؟ ۲. با توجه به “هشت ویژگی متمایز آموزش و یادگیری حرفه‌ای بزرگسالان” و “موانع یادگیری” که در متن ذکر شده است، نقش مربی در تسهیل یادگیری موثر برای کارآموزان چگونه باید باشد؟ پاسخ خود را با ذکر مثال‌هایی از راهبردهای عملی توضیح دهید. ۳. تفاوت‌ها و شباهت‌های بین “مربیگری” و “کوچینگ” را بر اساس متن بررسی کنید. چگونه یک مربی می‌تواند مهارت‌های کوچینگ را در نقش خود به کار گیرد تا به توسعه کارآموزان کمک کند؟ ۴. تأثیر “فرهنگ سازمانی” (بر اساس مدل‌های هندی: قدرت، نقش، وظیفه، و فرد) را بر رابطه مربی-کارآموز و مدل‌های مربیگری موفق در هر نوع فرهنگ سازمانی، تجزیه و تحلیل کنید. ۵. “تضمین کیفیت ارزیابی” در کارآموزی‌های نوین چه اهمیت‌هایی دارد؟ با تمرکز بر چالش‌ها و راهکارهای “تعدیل” و “تایید”، نقش ارزیاب نهایی (EPAO) و ارائه‌دهنده تضمین کیفیت خارجی را در حفظ اعتبار ارزیابی‌ها توضیح دهید.

واژه‌نامه اصطلاحات کلیدی

  • آموزش حرفه‌ای (Vocational Education and Training – VET): آموزش و پرورش با هدف آماده‌سازی افراد برای مشاغل خاص یا حوزه‌های شغلی.
  • اندرگوجی (Andragogy): هنر و علم کمک به بزرگسالان برای یادگیری، که بر یادگیرندگان خودگردان و با تجربه تمرکز دارد.
  • استانداردهای شغلی ملی (National Occupational Standards – NOS): تعریف حداقل استانداردهای مورد نیاز برای انجام موفقیت‌آمیز یک نقش شغلی خاص.
  • ارزیابی نهایی (End-Point Assessment – EPA): ارزیابی جامعی که در پایان دوره کارآموزی توسط یک ارزیاب مستقل انجام می‌شود تا “آمادگی شغلی” کارآموز را تأیید کند.
  • ارجاع به معیار (Criterion-referencing): نوعی ارزیابی که در آن عملکرد یادگیرنده بر اساس معیارهای از پیش تعیین شده سنجیده می‌شود، نه در مقایسه با سایر یادگیرندگان.
  • ارجاع به هنجار (Norm-referencing): نوعی ارزیابی که در آن عملکرد یادگیرنده با عملکرد گروهی از یادگیرندگان مقایسه می‌شود و آن‌ها را در یک رتبه قرار می‌دهد.
  • ارجاع به خود (Ipsative-referencing): مقایسه عملکرد فعلی فرد با عملکرد قبلی خودش.
  • اثر هاوثورن (Hawthorne Effect): پدیده‌ای که در آن افراد عملکرد خود را صرفاً به دلیل آگاهی از اینکه تحت مشاهده یا مطالعه قرار گرفته‌اند، بهبود می‌بخشند.
  • پداگوژی (Pedagogy): هنر و علم تدریس کودکان، که معمولاً شامل هدایت قوی معلم و یادگیرندگان وابسته است.
  • پورتفولیو/دفترچه ثبت (Portfolio/Logbook): مجموعه‌ای از شواهد، اسناد و بازتاب‌های یادگیرنده که پیشرفت، دستاوردها و مهارت‌های آن‌ها را در طول زمان نشان می‌دهد.
  • تراکنش‌های متقاطع (Crossed Transactions): در تحلیل تراکنشی، زمانی رخ می‌دهد که پاسخ به یک محرک از وضعیت ایگوی متفاوتی نسبت به وضعیت مورد انتظار داده شود، که منجر به قطع ارتباط می‌شود.
  • تحلیل تراکنشی (Transactional Analysis – TA): نظریه‌ای در روان‌شناسی که تعاملات انسانی را از طریق سه وضعیت ایگو (“والد”، “بالغ”، “کودک”) تحلیل می‌کند.
  • تضمین کیفیت (Quality Assurance – QA): فرآیندهای سیستماتیک برای اطمینان از اینکه استانداردها و رویه‌های ارزیابی به طور مداوم و عادلانه اعمال می‌شوند.
  • چشم‌انداز مشترک (Shared Vision): یکی از پنج اصل سازمان یادگیرنده پیتر سنگه، به معنای وجود درک مشترک از هدف و جهت‌گیری سازمان در میان اعضا.
  • چرخه یادگیری تجربی کالب (Kolb’s Experiential Learning Cycle): یک مدل چهار مرحله‌ای (تجربه عینی، مشاهده بازتابی، مفهوم‌سازی انتزاعی، آزمایش فعال) که نشان می‌دهد افراد چگونه از تجربیات خود یاد می‌گیرند.
  • حس عملی (Phronesis): یکی از “روش‌های شناخت” ارسطویی، به معنای خرد عملی یا چگونگی بهترین عمل در موقعیت‌های خاص، با ابعاد اخلاقی و ارزشی.
  • خودشکوفایی (Self-actualisation): بالاترین سطح در سلسله مراتب نیازهای مازلو، به معنای میل به تحقق پتانسیل کامل خود.
  • دانش ضمنی (Tacit Knowledge / Nous): دانشی که نمی‌توان آن را به راحتی به صورت کلامی بیان یا رسمی کرد، اغلب از طریق تجربه به دست می‌آید (مانند “هوش” ارسطو).
  • داربست‌بندی (Scaffolding): یک تکنیک آموزشی در نظریه ویگوتسکی که در آن یک “داننده‌تر” (مربی) پشتیبانی موقتی را برای کمک به یادگیرنده در عبور از منطقه توسعه نزدیک فراهم می‌کند.
  • دوشغلی (Dual System): یک مدل آموزش حرفه‌ای، به ویژه در آلمان، که آموزش حین کار را با تحصیل پاره‌وقت در مدرسه حرفه‌ای ترکیب می‌کند.
  • دیپلمه‌های حرفه‌ای (Vocational Diplomas): برنامه‌های آموزشی که هدف آن‌ها ترکیب مهارت‌های فنی و عملی با دانش نظری است.
  • رفتارگرایی (Behaviorism): نظریه یادگیری که بر تغییر در رفتارهای قابل مشاهده تمرکز دارد، با تاکید بر شرطی‌سازی و تقویت.
  • روابط عمومی (Public Relations – PR): مدیریت انتشار اطلاعات بین یک فرد یا سازمان و عموم مردم برای تأثیرگذاری بر درک عمومی.
  • رهیاران (Trailblazers): گروه‌های کارفرما که مسئول توسعه استانداردهای جدید کارآموزی و طرح‌های ارزیابی برای مشاغل خاص هستند.
  • زبان بدن (Body Language / Non-Verbal Communication – NVC): ارتباط از طریق حرکات فیزیکی، حالات صورت، وضعیت بدن، تماس چشمی و فاصله.
  • سطح صلاحیت (Qualification Level): نشان‌دهنده دشواری و پیچیدگی دانش و مهارت‌های مرتبط با یک صلاحیت در چارچوب صلاحیت‌های تنظیم‌شده (RQF).
  • سلسله مراتب نیازهای مازلو (Maslow’s Hierarchy of Needs): نظریه‌ای که نیازهای انسانی را در یک سلسله مراتب پنج سطحی (فیزیولوژیکی، ایمنی، اجتماعی، عزت نفس، خودشکوفایی) سازماندهی می‌کند.
  • شایستگی‌ها (Competencies): مجموعه دانش، مهارت‌ها و رفتارهای لازم برای انجام موفقیت‌آمیز یک کار یا نقش شغلی.
  • شورای ملی گواهینامه‌های حرفه‌ای (National Council for Vocational Qualifications – NCVQ): نهادی که در سال ۱۹۸۶ برای استانداردسازی و توسعه گواهینامه‌های حرفه‌ای در بریتانیا تأسیس شد.
  • صلاحیت‌های ملی حرفه‌ای (National Vocational Qualifications – NVQ): گواهینامه‌های مبتنی بر شایستگی که بر اساس استانداردهای شغلی ملی تدوین شده‌اند و بر توانایی فرد برای انجام وظایف در محل کار تمرکز دارند.
  • طرح آموزش جوانان (Youth Training Scheme – YTS): یک طرح دولتی در دهه ۱۹۸۰ در انگلستان که آموزش حین کار و خارج از کار را برای جوانان بیکار فراهم می‌کرد.
  • چارچوب صلاحیت‌های تنظیم‌شده (Regulated Qualifications Framework – RQF): چارچوب ملی برای صلاحیت‌های تنظیم‌شده در انگلستان، ولز و ایرلند شمالی، که صلاحیت‌ها را بر اساس سطح دشواری و اندازه طبقه‌بندی می‌کند.
  • عملی بودن (Practicability): در ارزیابی، اشاره به امکان‌پذیری و قابل اجرا بودن یک روش ارزیابی با توجه به منابع و شرایط موجود.
  • فراشناخت (Meta-cognition): توانایی تفکر در مورد تفکر یا آگاهی از فرآیندهای شناختی خود.
  • فرهنگ فرد (Person Culture): نوعی فرهنگ سازمانی که در آن فرد مهم‌ترین است و ساختار سازمان برای خدمت به خلاقیت و اهداف افراد طراحی شده است.
  • فرهنگ قدرت (Power Culture): نوعی فرهنگ سازمانی که در آن قدرت در دست یک فرد یا گروه کوچک متمرکز است و کنترل از مرکز انجام می‌شود.
  • فرهنگ نقش (Role Culture / Bureaucracy): نوعی فرهنگ سازمانی که بر نقش‌ها، رویه‌ها و قوانین از پیش تعریف شده تمرکز دارد و ساختار سلسله مراتبی دارد.
  • فرهنگ وظیفه (Task Culture): نوعی فرهنگ سازمانی که بر انجام وظایف یا پروژه‌ها توسط تیم‌های متخصص و انعطاف‌پذیر تمرکز دارد.
  • کوچینگ (Coaching): فرآیندی کوتاه‌مدت و هدفمند برای کمک به افراد در بهبود عملکرد در یک مهارت یا حوزه خاص.
  • گواهینامه‌های ملی حرفه‌ای عمومی (General National Vocational Qualifications – GNVQ): صلاحیت‌های حرفه‌ای که در مدارس و کالج‌ها ارائه می‌شدند و بر ارزیابی مبتنی بر شواهد و کار درسی تاکید داشتند.
  • گفتگوی حرفه‌ای (Professional Dialogue): یک روش ارزیابی که در آن کارآموز با ارزیاب گفتگویی آزاد و عمیق درباره دانش و درک خود از یک موضوع خاص دارد.
  • GROW (Goal, Reality, Options, Will): یک مدل کوچینگ محبوب که مراحل هدف‌گذاری، بررسی واقعیت، شناسایی گزینه‌ها و تعهد به اقدام را دنبال می‌کند.
  • مدل‌سازی (Modelling): در نظریه یادگیری اجتماعی باندورا، فرآیند یادگیری از طریق مشاهده و تقلید هوشمندانه از دیگران.
  • مدیر ارشد (Chartered Manager): یک عنوان حرفه‌ای که نشان‌دهنده سطح بالایی از مهارت‌ها و دانش در مدیریت است.
  • مربیگری (Mentoring): یک رابطه بلندمدت که در آن یک فرد باتجربه (مربی) راهنمایی و حمایت را برای توسعه شخصی و حرفه‌ای یک فرد کم‌تجربه‌تر (کارآموز/منتور) فراهم می‌کند.
  • مشاهده بازتابی (Reflective Observation): یکی از مراحل چرخه یادگیری تجربی کالب، به معنای تفکر و تأمل در مورد یک تجربه.
  • منطقه توسعه نزدیک (Zone of Proximal Development – ZPD): در نظریه ویگوتسکی، شکاف بین آنچه یک یادگیرنده می‌تواند به تنهایی انجام دهد و آنچه می‌تواند با کمک یک “داننده‌تر” انجام دهد.
  • واقعیت افزوده (Augmented Reality – AR): تکنولوژی که یک لایه از اطلاعات دیجیتالی (مانند تصاویر یا داده‌ها) را بر روی دید کاربر از دنیای واقعی اضافه می‌کند.
  • واقعیت مجازی (Virtual Reality – VR): تکنولوژی که یک محیط کاملاً شبیه‌سازی شده و تعاملی را ایجاد می‌کند که می‌تواند دنیای واقعی یا یک دنیای خیالی باشد.
  • وب‌کوچینگ (Web-coaching): کوچینگ که به صورت آنلاین و از طریق پلتفرم‌های دیجیتالی انجام می‌شود.
  • هوش هیجانی (Emotional Intelligence – EQ): توانایی درک، مدیریت و استفاده مؤثر از احساسات خود و دیگران.
  • یادگیری از تجربه (Experiential Learning): یادگیری که از طریق انجام دادن، تجربه کردن و بازتاب بر آن تجربیات حاصل می‌شود.
  • یادگیری تیمی (Team Learning): یکی از پنج اصل سازمان یادگیرنده پیتر سنگه، به معنای یادگیری در تیم‌ها و به اشتراک گذاشتن دانش و تخصص در سراسر سازمان.
  • یادگیری سطحی (Surface Learning): رویکردی به یادگیری که در آن یادگیرنده بر حفظ طوطی‌وار حقایق و اطلاعات بدون درک عمیق یا ارتباط آن‌ها تمرکز می‌کند.
  • یادگیری عمیق (Deep Learning): رویکردی به یادگیری که در آن یادگیرنده به دنبال درک کامل، جستجوی معنا، و ایجاد ارتباطات بین مفاهیم و ایده‌ها است.
کارآموزی نوین

در اینجا یک پرسش و پاسخ 8 سؤالی با پاسخ‌های کامل وجود دارد که بهترین مضامین و ایده‌های اصلی این منابع را به تصویر می‌کشد:

۱. نقش اصلی یک منتور در برنامه‌های کارآموزی جدید چیست و چرا این نقش حیاتی است؟

نقش یک منتور در برنامه‌های کارآموزی جدید بسیار مهم و چندوجهی است. بر اساس “بررسی ریچارد در مورد کارآموزی (۲۰۱۲)”، دولت باید اطمینان حاصل کند که کارفرما و کارآموز در ابتدای کارآموزی توافق‌نامه‌ای را امضا می‌کنند که انتظارات، آموزش، زمان استراحت و مهم‌تر از همه، مشخص می‌کند چه کسی برای منتورینگ و حمایت از کارآموز در دسترس است. این به عنوان یک رویه استاندارد و نه استثنا در نظر گرفته می‌شود.

یک منتور، که ممکن است همکار، عضوی از سازمان ارائه‌دهنده آموزش یا یکی از همکاران آن باشد، مسئول حمایت از یادگیری کارآموز است. آنها بر یادگیری تجربی و بازتاب در محل کار تمرکز می‌کنند و به کارآموزان کمک می‌کنند تا دانش، مهارت‌ها و نگرش‌های مورد نیاز برای نقش شغلی خود را کسب کنند. در طول کارآموزی، یک کارآموز ممکن است چندین منتور از سازمان‌های مختلف داشته باشد. این امر بر پیچیدگی نقش منتور می‌افزاید، که می‌تواند شامل مربیگری و مربیگری باشد، در حالی که ممکن است نقش‌های دیگری مانند مربی برای کارفرما را نیز ایفا کند. فقدان آموزش و پشتیبانی کافی برای این نقش در گذشته، نیاز به منابعی مانند این کتاب را برجسته می‌کند.

۲. مفهوم «دانش، مهارت و رفتار» چگونه در استانداردهای کارآموزی جدید شکل گرفته است؟

مفهوم «دانش، مهارت و رفتار» (KSBs) هسته اصلی استانداردهای کارآموزی جدید است که توسط گروه‌های پیشگام، متشکل از حداقل ده کارفرما، توسعه یافته‌اند. این KSBها مشخصات دقیقی از آنچه یک کارآموز باید در یک نقش شغلی خاص بداند، بتواند انجام دهد و نحوه رفتار او را ارائه می‌دهند. هدف این استانداردها اطمینان از این است که پس از اتمام کارآموزی، فرد قادر به انجام این نقش در هر اندازه کارفرما و در هر بخش مرتبط باشد.

استانداردها باید مختصر، واضح و جامع باشند و یک نمایه شغلی واضح که مسئولیت‌ها و ارتباط آن با KSBهای به کار رفته در محل کار را مشخص می‌کند، ارائه دهند. این استانداردها باید توسط کارفرمایان، از جمله مشاغل کوچک، پشتیبانی و به عنوان مناسب برای هدف شناخته شوند. کارآموزی باید حداقل یک سال آموزش را شامل شود و حداقل 20 درصد از آموزش در خارج از محل کار انجام شود. علاوه بر این، آنها باید با ثبت نام حرفه‌ای همخوانی داشته باشند و حداقل الزامات زبان انگلیسی و ریاضی (سطح 1 برای کارآموزی سطح 2 و سطح 2 برای کارآموزی سطح 3 تا 8) و هرگونه مهارت دیجیتالی مورد نیاز را در بر گیرند. این رویکرد KSB تلاشی برای فراتر رفتن از نقاط ضعف ارزیابی مبتنی بر شایستگی سنتی است که بر جنبه‌های رفتاری و عملکردی تمرکز داشت و در تشخیص سطوح عملکرد یا مناسب بودن برای زمینه‌های حرفه‌ای با دانش و درک عمیق‌تر مشکل داشت.

۳. کارآموزی جدید چگونه با چارچوب صلاحیت‌های تنظیم شده (RQF) در انگلستان همخوانی دارد و چه سطوحی را شامل می‌شود؟

کارآموزی جدید با چارچوب صلاحیت‌های تنظیم شده (RQF) در انگلستان، ولز و ایرلند شمالی همخوانی دارد، که توسط Ofqual نظارت می‌شود. RQF یک سیستم واحد و ساده برای طبقه‌بندی تمام صلاحیت‌های تنظیم شده بر اساس “سطح” و “اندازه” آنها ارائه می‌دهد. سطح صلاحیت نشان دهنده دشواری و پیچیدگی دانش و مهارت‌های مرتبط با یک صلاحیت است، در حالی که اندازه به کل زمان تخمینی مطالعه و ارزیابی اشاره دارد.

کارآموزی جدید در سطوح مختلف RQF ارائه می‌شود و در حال حاضر در سطوح 1 تا 8 (سطح دکترا) موجود است. این امر طیف گسترده‌ای از کارآموزی را امکان‌پذیر می‌کند:

  • کارآموزی سطح مقدماتی/سطح ۱: اینها به کارآموزانی با تجربه آموزشی یا کاری کم پاسخ می‌دهند.
  • کارآموزی سطح ۲: معادل GCSEs (grades 9-4 یا A*-C) است و اغلب به عنوان کارآموزی متوسط شناخته می‌شود.
  • کارآموزی سطح ۳: معادل A Level است و به عنوان کارآموزی پیشرفته شناخته می‌شود.
  • کارآموزی سطح ۴ و ۵: به عنوان کارآموزی سطح عالی شناخته می‌شوند و معادل گواهینامه/دیپلم آموزش عالی یا مدرک پایه هستند.
  • کارآموزی سطح ۶: معادل مدرک کارشناسی است و به عنوان کارآموزی درجه شناخته می‌شود.
  • کارآموزی سطح ۷: معادل مدرک کارشناسی ارشد است و به عنوان کارآموزی درجه شناخته می‌شود.
  • کارآموزی سطح ۸: معادل مدرک دکترا است.

این همسویی تضمین می‌کند که کارآموزی در کنار سایر صلاحیت‌های آکادمیک و حرفه‌ای، شناخته شده و درک شود و مسیرهای واضحی برای پیشرفت را فراهم کند.

۴. «T-Levels» چیست و چگونه در چشم‌انداز آموزشی پس از ۱۶ سالگی در انگلستان قرار می‌گیرد؟

«T-Levels» به عنوان یک جایگزین فنی برای A Levels سنتی، به منظور ارائه یک مسیر قوی برای مشاغل ماهر به دانش‌آموزان ۱۶ تا ۱۸ ساله در انگلستان معرفی شده است. آنها نتیجه گزارش مستقل Sainsbury در مورد آموزش فنی (۲۰۱۶) و برنامه مهارت‌های پس از ۱۶ سالگی دولت (۲۰۱۶b) هستند و از سال ۲۰۲۰ مرحله به مرحله اجرا می‌شوند.

ویژگی‌های کلیدی T-Levels عبارتند از:

  • محتوای جامع: T-Levels ترکیبی از دانش فنی و مهارت‌های عملی خاص برای صنعت یا حرفه انتخابی دانش‌آموز، همراه با مهارت‌های ریاضی، انگلیسی و دیجیتال مربوطه و مهارت‌های عمومی محل کار را ارائه می‌دهد.
  • محل کار صنعتی: شامل یک محل کار صنعتی حداقل ۴۵ روزه در صنعت یا حرفه انتخابی دانش‌آموز است.
  • مدت زمان: انتظار می‌رود کل زمان برای T-Level حدود ۱۸۰۰ ساعت در طول دو سال باشد که به طور قابل توجهی بیشتر از اکثر برنامه‌های آموزش فنی فعلی است.
  1. سه عنصر اجباری:نظریه‌های اساسی، مفاهیم و مهارت‌های محل کار: متناسب با صنعت یا حرفه انتخابی آنها. این شامل درک نحوه عملکرد صنعت، نحوه جای گرفتن تخصص‌های شغلی در صنعت و شیوه کار در صنعت است.
  2. مهارت‌های تخصصی شغلی: این مهارت‌ها بر اساس استانداردهای مشابه کارآموزی هستند اما در محیط کلاس/کارگاه (شامل محیط‌های کاری شبیه‌سازی شده) ارائه می‌شوند.
  3. محل کار صنعتی: حداقل ۴۵ روز کاری با یک کارفرما.

T-Levels به یکی از سه گزینه اصلی برای دانش‌آموزان ۱۶ ساله، در کنار کارآموزی برای یادگیری یک حرفه خاص در حین کار و A Levels برای آموزش آکادمیک، تبدیل خواهد شد. هدف آنها ساده‌سازی انتخاب‌ها برای آموزش فنی پس از ۱۶ سالگی و اطمینان از اینکه هر دو T-Levels و کارآموزی بر اساس استانداردهای یکسان برای مشاغل مربوطه خود قرار دارند که توسط Institute for Apprenticeships (IfA) تأیید شده‌اند.

۵. نظریه‌های اصلی یادگیری که برای منتورها و مربیان در درک یادگیری کارآموز مفید هستند، کدامند؟

چندین نظریه یادگیری بینش‌های ارزشمندی را برای منتورها و مربیان در درک نحوه یادگیری کارآموزان ارائه می‌دهند:

  • رفتارگرایی: این نظریه بر این باور است که یادگیری شامل تغییراتی در رفتار قابل مشاهده است. از طریق شرطی‌سازی کلاسیک (تداعی یک محرک خنثی با یک محرک بدون شرط) و شرطی‌سازی عامل (رفتار تقویت شده توسط پاداش یا تنبیه)، رفتارها شکل می‌گیرند. این نظریه در ارزیابی مبتنی بر شایستگی رایج در صلاحیت‌های حرفه‌ای مانند NVQ تأثیرگذار بوده است، جایی که بر معیارهای عملکرد و دانش زیربنایی تأکید می‌شود.
  • رویکردهای شناختی/سازنده‌گرایی: این نظریه‌ها نقش شناخت را در یادگیری برجسته می‌کنند.
  • تئوری گشتالت: بر درک الگوها و شکل‌ها در درک ما و دستیابی به بینش (“لحظات Eureka”) تأکید دارد.
  • ژان پیاژه: رشد شناختی را در مراحل خاص (حسی-حرکتی، پیش عملیاتی، عملیاتی بتنی، عملیاتی رسمی) توصیف کرد که نشان می‌دهد یادگیری رشدی است.
  • جروم برونر: یادگیری کشف را از طریق یک رویکرد حل مسئله ترویج کرد، جایی که یادگیرندگان دانش خود را می‌سازند و معلمان یادگیری را تسهیل می‌کنند.
  • نظریه‌های یادگیری اجتماعی: این نظریه‌ها بر تأثیر عوامل اجتماعی، به ویژه تعامل اجتماعی، بر یادگیری تأکید دارند.
  • لئو ویگوتسکی: مفهوم منطقه رشد تقریبی (ZPD) را معرفی کرد، که شکاف بین دانش موجود و دانش جدید را توصیف می‌کند و بر نقش “دیگری آگاه‌تر” و تکنیک‌های تسهیل‌کننده مانند داربست‌بندی تأکید دارد.
  • آلبرت بندورا: معتقد بود که مؤثرترین شکل یادگیری از طریق مدل‌سازی یا تقلید هوشمندانه یادگیرنده است، که به ویژگی‌های مدل‌های مؤثر مانند اعتماد به نفس، اعتبار و اشتیاق اشاره دارد.
  • نظریه‌های اومانیستی: این نظریه‌ها بر فعالیت خود یادگیرندگان و رشد و توسعه شخصی تأکید دارند.
  • مالکوم نولز (آندراگوژی): تمایزی بین آموزش کودکان (پداگوژی) و کمک به بزرگسالان در یادگیری (آندراگوژی) قائل شد، با تمرکز بر خودراهبری یادگیرنده بزرگسال، تجربه به عنوان یک منبع غنی و جهت‌گیری مشکل‌محور یادگیری.
  • کارل راجرز: بر اهمیت یک تسهیل‌گر یادگیری، کیفیت رابطه بین یادگیرنده و تسهیل‌گر و یادگیری تجربی تأکید کرد.

این نظریه‌ها به منتورها کمک می‌کنند تا نیازهای یادگیری کارآموزان خود را تشخیص دهند، استراتژی‌های آموزشی را بر اساس آن تنظیم کنند و به طور مؤثر یادگیری را در محل کار و خارج از آن تسهیل کنند.

۶. هوش هیجانی چگونه با منتورینگ و مربیگری مؤثر در کارآموزی ارتباط دارد؟

هوش هیجانی، همانطور که توسط دانیل گولمن (۱۹۹۸) تعریف شده است، برای منتورینگ و مربیگری مؤثر بسیار مهم است و بخش مهمی از “مهارت‌های نرم” محسوب می‌شود. پنج صلاحیت اجتماعی و هیجانی که گولمن شناسایی کرده است مستقیماً با توانایی یک منتور یا مربی در ایجاد ارتباط، درک کارآموزان و هدایت آنها به سمت موفقیت مرتبط است:

  • خودآگاهی: منتورها باید احساسات، نقاط قوت و ضعف خود را درک کنند و تأثیر آنها را بر دیگران بشناسند. این امکان خودارزیابی دقیق و شفافیت را فراهم می‌کند.
  • خودتنظیمی: توانایی مدیریت احساسات و تکانه‌ها و انطباق با شرایط در حال تغییر برای یک منتور حیاتی است. این به آنها کمک می‌کند تا آرامش خود را حفظ کنند، مثبت باشند و حتی در لحظات سخت، بدون تغییر باقی بمانند.
  • مهارت‌های اجتماعی: مدیریت خوب احساسات دیگران، شامل ترغیب مؤثر و ارسال پیام‌های واضح و قانع‌کننده. این برای ایجاد ارتباطات قوی و راهنمایی کارآموزان بسیار مهم است.
  • همدلی: توانایی تشخیص، درک و در نظر گرفتن احساسات دیگران. یک منتور همدل می‌تواند به طور مؤثر به کارآموزان خود گوش دهد، دیدگاه آنها را درک کند و نیازهای آنها را پیش‌بینی کند، که به ایجاد اعتماد و حمایت کمک می‌کند.
  • انگیزه: استفاده از احساسات برای دستیابی به اهداف. منتورها باید توانایی هدایت خود را داشته باشند و کارآموزان خود را به سمت اهدافشان ترغیب کنند و در مواجهه با موانع، خوش‌بینی و پشتکار نشان دهند.

این صلاحیت‌ها نه تنها برای منتورها در تعاملاتشان حیاتی هستند، بلکه مهارت‌ها و رفتارهای مهمی هستند که انتظار می‌رود یک کارآموز آنها را در نقش شغلی خود توسعه دهد. ایجاد ارتباط، اعتماد و احترام بین منتور و کارآموز اساس یک رابطه منتورینگ موفق است و هوش هیجانی پایه و اساس این روابط است.

۷. چرخه منتورینگ (Mentor Cycle) چیست و چگونه در ارتقاء یادگیری کارآموز عمل می‌کند؟

چرخه منتورینگ فرآیندی تکراری است که برای حمایت و ارتقاء یادگیری کارآموز، به ویژه از طریق یادگیری تجربی و تمرین بازتابی، طراحی شده است. هیچ چرخه منتورینگ “ایده‌آلی” وجود ندارد، زیرا رویکرد خاص به دیدگاه منتور و منتور شونده در مورد یادگیری، حوزه شغلی، نقش‌های آنها و فرهنگ سازمانی بستگی دارد. با این حال، یک چرخه رایج، که بازتاب دهنده چرخه یادگیری کولب است، شامل مراحل زیر است:

  • ۱. جلسه تشخیص اولیه (Initial Diagnostic Meeting): این مرحله با کاوش مسائل کلیدی مربوط به پیشرفت و توسعه کارآموز و اقدامات (یا تجربیات عینی) لازم برای بهبود آن آغاز می‌شود. این ممکن است شامل مدل‌سازی توسط منتور باشد که کارآموز منتور را در حال کار مشاهده می‌کند و از تمرین تخصصی او یاد می‌گیرد (که اغلب به آن “نشستن کنار نلی” می‌گویند). کارآموز همچنین ممکن است سایر کارکنان با تخصص خاص را مشاهده کند، سناریوهای فرضی را حل کند، یا کتاب‌های درسی را برای تقویت درک نظری خود از وظایف محل کار مطالعه کند. بازخورد زنده نیز ممکن است در حین تکمیل وظایف محل کار ارائه شود.
  • ۲. مشاهده بازتابی (Reflective Observation): پس از تجربیات عینی، این مرحله شامل تأمل در مورد اقدامات و تجربیات کارآموز است. سوالات مطرح می‌شوند مانند: چه چیزی یاد گرفته‌اند؟ چه دانش، مهارت‌ها و رفتارهای جدیدی کسب کرده‌اند؟ چه بهترین روش‌هایی را مشاهده کرده‌اند؟ و چه چالش‌های جدیدی را شناسایی کرده‌اند؟ این مرحله همچنین به شناسایی اقدامات و تجربیات مطلوب آتی کمک می‌کند.
  • ۳. تعیین هدف (Target-Setting): بر اساس مشاهده بازتابی، اهداف SMART (Specific, Measurable, Achievable, Realistic, Timely) تعیین می‌شوند. این اهداف به وضوح مشخص می‌کنند که کارآموز برای گنجاندن آنچه یاد گرفته است در تمرین شغلی خود، چه کاری باید انجام دهد.
  • خاص (Specific): هدف باید دقیقاً سطح دانش، مهارت یا رفتار مورد نیاز را مشخص کند.
  • قابل اندازه‌گیری (Measurable): هم منتور و هم منتور شونده باید بتوانند به وضوح ارزیابی کنند که چه زمانی دانش، سطح مهارت یا رفتار نشان داده شده است.
  • قابل دستیابی (Achievable): هدف باید برای منتور شونده، در مرحله توسعه او، قابل دستیابی باشد.
  • واقع‌بینانه (Realistic): آیا هدف به عنوان بخشی از نقش شغلی کارآموز قابل دستیابی است؟
  • زمان‌بندی شده (Timely): تعیین یک بازه زمانی برای هدف به اطمینان از دستیابی به آن کمک می‌کند.
  • ۴. مرور پیشرفت (Progress Review): این مرحله، که چرخه را کامل می‌کند، شامل مرور پیشرفت منتور شونده در برابر اهداف SMART تعیین شده است. این منجر به یک جلسه تشخیصی بیشتر می‌شود که در آن مسائل کلیدی جدید و اقدامات لازم برای پیشرفت بیشتر کاوش می‌شوند.

این چرخه به منتورها چارچوبی ساختاریافته برای راهنمایی کارآموزان از طریق تجربیات، بازتاب در مورد آنها، تعیین اهداف مشخص و پیگیری پیشرفت آنها در طول مسیر یادگیری شغلی‌شان ارائه می‌دهد.

۸. چه انواع اصلی ارزیابی در کارآموزی استفاده می‌شود و چه ویژگی‌هایی دارند؟

در کارآموزی، چندین روش ارزیابی کلیدی برای سنجش دستاورد کارآموزان استفاده می‌شود، که هر کدام ویژگی‌ها و مناسب بودن خاص خود را دارند:

  1. پرتفولیو/گزارش کار (Portfolio/Logbook): این یک وسیله یا رکورد یادگیری است تا یک روش ارزیابی به خودی خود. این شامل سوابق دستاوردها، مشاهدات تمرین (هم توسط کارآموز و هم توسط منتور)، سوابق جلسات، و شواهد بصری است. پرتفولیوها (به ویژه الکترونیکی) امکان دسترسی و ارتباط یکپارچه بین کارفرما، مربی خارج از محل کار، و منتور/مربی را فراهم می‌کنند و هدف آن یکپارچه‌سازی آموزش است. چالش شامل تعادل بین نقش آنها به عنوان ابزارهای یادگیری و هدف ارزیابی آنها است.
  2. گفتگوی حرفه‌ای (Professional Dialogue): این یک ارزیابی با محوریت نامزد است که دانش و درک آنها را از طریق جهت و عمق ورودی آنها آشکار می‌کند. برخلاف مصاحبه که شامل سوال و جواب مستقیم است، گفتگوی حرفه‌ای با سوالات باز آغاز می‌شود تا گفتگو را ایجاد کند و سوالات گسترش‌دهنده بعدی برای آزمایش عمق دانش استفاده می‌شود. این روش برای پوشش شکاف‌ها در شواهد سایر روش‌ها و بررسی عمق دانش، حل مسئله و پتانسیل خلاقانه ایده آل است.
  3. آزمون دانش (Knowledge Test):
  • سوالات کوتاه پاسخ: ایده آل برای سنجش حقایق، مفاهیم، اصول یا دانش کاربردی، که نیاز به پاسخ‌های کوتاه و مستقیم دارند.
  • تست چند گزینه ای: نامزدها یک پاسخ صحیح را از بین چندین گزینه انتخاب می‌کنند. اینها برای سنجش یادآوری حقایق یا درک مطلب مناسب هستند.
  • تست تطبیقی: زمانی استفاده می‌شود که مفاهیم یا ایده‌ها نیاز به تعریف، شناسایی یا طبقه‌بندی داشته باشند.
  • مقالات: برای سنجش دانش و درک پیچیده‌تر استفاده می‌شوند و توسط معیارهای مشخص ارزیابی می‌شوند.
  1. ارزیابی عملی مشاهده شده (Observed Practical Assessment): شامل مشاهده کارآموز در حین انجام یک یا چند وظیفه در محل کار به عنوان بخشی از وظایف عادی آنها (“در حین کار”) است. این اغلب با پرسش از ارزیاب در حین یا بعد از مشاهده تکمیل می‌شود. این روش برای سنجش KSBها به طور کلی و برای اطمینان کارفرمایان از شایستگی کارآموز، بهترین و معتبرترین روش است. چالش‌ها شامل محدودیت‌های مشاهده مشاغل کمتر قابل مشاهده یا خطرناک، و اثر هاثورن (تغییر رفتار مشاهده شده) است.
  2. مصاحبه (Interview): شامل یک سری سوالات پرسیده شده توسط مصاحبه‌گر(ها) از پاسخ‌دهندگان. می‌تواند رو در رو یا از راه دور باشد و برای سنجش دانش و درک مناسب است و اغلب سایر روش‌های ارزیابی را تکمیل می‌کند.
  3. پروژه (Project): شامل تکمیل یک کار مهم و تعریف شده توسط کارآموز پس از ورود. این می‌تواند یک مقاله کتبی یا تولید یک آیتم (“قطعه کارآموز”) در مشاغل عملی باشد. ایده آل است که چرخه کار طولانی باشد و بتواند KSBها را به طور جامع بسنجد.
  4. ارائه/نمایشگاه (Presentation/Showcase): شامل ارائه کارآموز به یک ارزیاب یا هیئت ارزیابی در مورد یک موضوع خاص. مناسب برای سنجش درک موضوع، KSBs که به راحتی قابل مشاهده نیستند، و مهارت‌های ارائه عمومی.

همه این روش‌ها توسط اصول ارزیابی هدایت می‌شوند:

  • اعتبار (Validity): ارزیابی آنچه را که قرار است بسنجد، می‌سنجد.
  • قابلیت اطمینان (Reliability): ارزیابی، نتایج ثابت و قابل تکراری را تولید می‌کند.
  • اصالت (Authenticity): ارزیابی در شرایط واقعی انجام می‌شود.
  • قابلیت اجرا (Practicability): امکان سنجش با توجه به منابع موجود (مواد، تجهیزات، ارزیابان).
  • مرجعیت (Referencing): ارزیابی از طریق معیار (در برابر یک مجموعه معیارهای مشخص)، هنجار (در مقایسه با دیگران) یا ایپساتیو (در مقایسه با عملکرد گذشته خود کارآموز) درجه‌بندی می‌شود. در کارآموزی، درجه‌بندی معمولاً شامل سطوح “گذر” و “برجسته” یا “گذر”، “شایستگی” و “برجسته” است.

کیفیت اطمینان (Quality Assurance) شامل فرآیندهای داخلی مانند تعدیل (اطمینان از کاربرد دقیق معیارهای درجه‌بندی توسط ارزیابان مختلف) و راستی‌آزمایی (اطمینان از رعایت عادلانه و مداوم سیاست‌ها و فرآیندهای ارزیابی کلی) است. نهادهای ارزیابی نقطه پایانی (EPAOs) و ارائه‌دهندگان تضمین کیفیت خارجی مستقل، صحت و سازگاری ارزیابی را تضمین می‌کنند.

کارآموزی نوین

استخراج 30 ایده کاربردی از این کتاب

در ادامه به ۳۰ ایده کاربردی از منابع ارائه شده می‌پردازیم:

  1. پذیرش نقش‌های چندگانه مربیگری: مربیان باید با توجه به پیچیدگی و تنوع الگوهای آموزشی حین کار و خارج از کار در کارآموزی‌های جدید، نقش‌های مختلفی (مانند مربی و آموزش‌دهنده) را در نظر بگیرند.
  2. استفاده از فعالیت‌های یادگیری: از طیف وسیعی از فعالیت‌های یادگیری که در هر فصل ارائه شده‌اند، مانند سناریوها، اولویت‌بندی، رتبه‌بندی، تطبیق، ارزیابی، بازتاب، حل مسئله، مشاهده و بحث، برای تقویت آموزش و حمایت استفاده کنید.
  3. تدوین برنامه عملی: در پایان هر فصل، یک برنامه عملی (Action Plan) تدوین کنید که شامل اقدامات توسعه‌ای پیشنهادی، مسئولیت‌ها، اهداف و نتایج مورد نظر، و زمان‌بندی آن‌ها باشد.
  4. تأمل بر آموزش حرفه‌ای: بر آموزش حرفه‌ای خود و کارآموزتان تأمل کنید و “راه‌های دانستن” ارسطو (تکنه، اپیستمه، فرونسیس، سوفیا، نوس) و “راه‌های یادگیری” (مانند مشاهده، تقلید، ایجاد دانش ضمنی) را در نظر بگیرید.
  5. آشنایی با چارچوب‌های صلاحیت: با چارچوب صلاحیت‌های تنظیم شده (RQF) آشنا شوید و درک کنید که چگونه صلاحیت‌ها بر اساس سطح و اندازه (کل زمان صلاحیت، ساعت‌های یادگیری هدایت شده) طبقه‌بندی می‌شوند تا سطوح کارآموزی را بهتر درک کنید.
  6. پایبندی به استانداردهای صلاحیت: با هرگونه صلاحیت اجباری در استاندارد کارآموز خود آشنا شوید تا اطمینان حاصل کنید که مربیگری در محل کار با این صلاحیت‌ها مرتبط است.
  7. آشنایی با استانداردها و برنامه‌های ارزیابی: با استاندارد خاص کارآموزی و برنامه ارزیابی آن برای شغل کارآموز آشنا شوید و مربیگری در محل کار را بر اساس آن تنظیم کنید.
  8. تعامل با موسسات آموزش عالی: برای کارآموزی‌های سطح بالاتر و دانشگاهی، با بخش‌های مربوطه در موسسات آموزش عالی (HEI) محلی برای اطلاع از فرصت‌های موجود تعامل کنید.
  9. برنامه‌ریزی برای پیشرفت: فرصت‌هایی را برای پیشرفت کارآموز در سازمان شناسایی کنید و در صورت لزوم، یک نقشه پیشرفت برای کارکنانی که در کارآموزی شرکت می‌کنند، توسعه دهید.
  10. امضای توافقنامه کارآموزی: دولت باید تعیین کند که کارفرما و کارآموز در ابتدای دوره کارآموزی گرد هم آیند و توافقنامه‌ای را امضا کنند که انتظارات، جزئیات آموزش (توسط چه کسی و کجا)، زمان استراحت برای آموزش و تعیین مربیان را مشخص کند.
  11. شناسایی و غلبه بر موانع یادگیری: فعالانه برای شناسایی و کمک به کارآموزان برای غلبه بر موانع بالقوه یادگیری مانند انزوا در محل کار، اثرات کار شیفتی، تبعیض، عوامل اقتصادی-اجتماعی، موانع شخصی (مانند مسئولیت‌های مراقبت، نیازهای ویژه آموزشی) و موانع عاطفی تلاش کنید.
  12. توجه به سلسله مراتب نیازهای مزلو: سلسله مراتب نیازهای مزلو (نیازهای فیزیولوژیکی، ایمنی، اجتماعی، عزت نفس، خودشکوفایی) را به عنوان عوامل مهم مؤثر بر یادگیری کارآموز درک کرده و مربیگری/کوچینگ را بر اساس آن تنظیم کنید.
  13. استفاده از هوش‌های چندگانه: از مفهوم “هوش‌های چندگانه” (هوش منطقی-ریاضی، زبانی، فضایی، موسیقایی، بدنی-حرکتی و هوش‌های شخصی) برای شناسایی توانایی‌های متنوع کارآموزان فراتر از دستاوردهای تحصیلی سنتی استفاده کنید.
  14. درک تأثیر سن و رشد بر یادگیری: برای کارآموزان در دوران پس از بلوغ (16+ سال)، از تغییرات رشدی فیزیکی، شناختی (استدلال، تفکر انتزاعی، فراشناخت) و روانی-اجتماعی (هویت، استقلال، روابط) که ممکن است بر یادگیری آن‌ها تأثیر بگذارد، آگاه باشید.
  15. بهره‌گیری از نظریه‌های یادگیری: از بینش‌های نظریه‌های یادگیری (رفتارگرایی، شناختی/سازنده‌گرایی، یادگیری اجتماعی، نظریه‌های انسان‌گرایی) برای درک و حمایت بهتر از یادگیری کارآموز خود استفاده کنید.
  16. شناسایی سبک‌های یادگیری ترجیحی: سبک‌های یادگیری ترجیحی کارآموز خود (دیداری، شنیداری، جنبشی، کلامی، منطقی/ریاضی، درون‌فردی، بین‌فردی، یا سبک‌های Honey & Mumford) را شناسایی کنید تا فرصت‌های یادگیری را به حداکثر برسانید.
  17. تشویق یادگیری عمیق: رویکردهای یادگیری عمیق را در کارآموزان تقویت کنید. این شامل تمرکز بر معنا، استدلال‌های اصلی، تعامل فعال، تمایز بین شواهد و استدلال، ایجاد ارتباط بین ایده‌ها و مرتبط کردن دانش جدید با زندگی واقعی است.
  18. ارزیابی سازمان به عنوان یک “سازمان یادگیرنده”: ارزیابی کنید که آیا سازمان شما به عنوان یک “سازمان یادگیرنده” عمل می‌کند یا خیر، با بررسی تفکر سیستمی، تعهد به تسلط شخصی، گشودگی برای به چالش کشیدن مدل‌های ذهنی، بینش مشترک و تسهیل یادگیری تیمی.
  19. ادغام فناوری‌های جدید در یادگیری: فناوری‌های فعلی و نوظهور (مانند واقعیت‌های مجازی/افزوده، فناوری‌های شبیه‌سازی، فضاهای یادگیری شخصی مانند پورتفولیوهای الکترونیکی، رسانه‌های اجتماعی برای انسجام گروهی، یادگیری معکوس/ترکیبی، کلاس‌های مجازی، اشیاء یادگیری آنلاین) را در یادگیری کارآموزان گنجانید.
  20. انعطاف‌پذیری در نقش‌های مربیگری: نقش‌های مربیگری خود (مانند معلم، مربی، راهنما، مشاور، الگو) را بر اساس کارآموز خاص، حوزه شغلی و فرهنگ سازمانی به صورت آگاهانه انتخاب و تنظیم کنید.
  21. استفاده از چرخه یادگیری تجربی کولب: چرخه چهار مرحله‌ای یادگیری تجربی کولب (تجربه عینی، مشاهده تأملی، مفهوم‌سازی انتزاعی، آزمایش فعال) را در مربیگری خود بگنجانید تا یادگیری از تجربه و تمرین بازتابی را تسهیل کنید.
  22. تشویق “تأمل در حین عمل” و “تأمل بر عمل”: هم “تأمل در حین عمل” (تنظیم عملکرد در لحظه) و هم “تأمل بر عمل” (بازبینی گذشته) را برای کمک به کارآموزان در بهبود عملکرد کاری آن‌ها تشویق کنید.
  23. تعیین اهداف SMART: هنگام تعیین اهداف با کارآموزان، از اهداف SMART (مشخص، قابل اندازه‌گیری، قابل دستیابی، مرتبط و زمان‌بندی‌شده) استفاده کنید تا از وضوح و قابلیت پیگیری پیشرفت اطمینان حاصل شود.
  24. تدوین گزارش پیشرفت یادگیرنده: یک گزارش پیشرفت یادگیرنده ساختاریافته را اجرا کنید که دستاوردها را در برابر اهداف، پیشرفت در رفتارها، دانش و مهارت‌ها را ردیابی کرده، اهداف جدید را تعیین کرده و اقدامات لازم را شناسایی می‌کند.
  25. ایجاد و حفظ رابطه مربی-کارآموز: رابطه مربی-کارآموز را با تقویت صداقت، گشودگی، احترام و اعتماد متقابل، همدلی، ارتباط خوب، غیررسمی بودن، انعطاف‌پذیری، عدم سلطه‌جویی، شور و شوق و حس یادگیری متقابل ایجاد و حفظ کنید.
  26. برنامه‌ریزی جلسات منظم مربیگری: جلسات مربیگری منظم و برنامه‌ریزی‌شده با دستور کار مشخص را برای حفظ ثبات، بازخورد ساختاریافته و تعیین هدف، علیرغم تقاضاهای کاری فشرده، تضمین کنید.
  27. تعریف واضح نقش‌ها و مسئولیت‌ها: نقش‌ها، مسئولیت‌ها و مرزها را در رابطه مربی-کارآموز به وضوح تعریف کنید و در صورت لزوم، آن‌ها را در یک “قرارداد” کتبی که شامل قوانین محرمانگی است، رسمی کنید.
  28. توسعه حرفه‌ای مستمر: به طور مداوم در فعالیت‌های توسعه حرفه‌ای (مانند مشاهدات، ارزیابی‌ها، جلسات شبکه‌ای، آموزش فناوری‌های نوظهور، شرکت در کنفرانس‌ها، گروه‌های یادگیری فعال، به‌روزرسانی حرفه‌ای) شرکت کنید تا صلاحیت شغلی خود را حفظ کرده و الگوی عملی با کیفیت بالا برای کارآموز باشید.
  29. استفاده از مدل GROW در کوچینگ: از مدل‌های کوچینگ مانند مدل GROW (هدف، واقعیت، گزینه‌ها، اراده) برای کمک به کارآموزان در تعیین اهداف الهام‌بخش، بررسی وضعیت فعلی، شناسایی استراتژی‌ها و تعهد به عمل استفاده کنید.
  30. تمرین گوش دادن فعال: گوش دادن فعال را با استفاده از تکنیک‌هایی مانند بازتاب/آینه‌کاری، بیان مجدد، خلاصه‌سازی، شفاف‌سازی، تشویق ابراز خود، تعلیق قضاوت، گوش دادن به پتانسیل و گوش دادن با قلب (نشانه‌های غیرکلامی) تمرین کنید.

 

کارآموزی نوین

 

نام دوره آموزشی کارآموزی نوین :: مهارت‌های نوین مربیگری، راهنمایی، کوچینگ و ارزیابی

چشم‌انداز دوره آموزشی کارآموزی نوین : ارتقاء کیفیت آموزش و پشتیبانی ارائه شده به کارآموزان در عصر کارآموزی‌های جدید، از طریق تجهیز مربیان، آموزش‌دهندگان و ارزیابان به دانش، مهارت‌ها و ابزارهای لازم برای تسهیل یادگیری موثر، توسعه شغلی و دستیابی به صلاحیت‌های حرفه‌ای کامل.

مخاطبین دوره آموزشی کارآموزی نوین:

  • مربیان (Mentors): این دوره به طور خاص برای مربیانی طراحی شده است که در کنار کارآموزان خود، مسئولیت راهنمایی و پشتیبانی آن‌ها را بر عهده دارند.
  • آموزش‌دهندگان (Trainers): شامل افرادی است که وظیفه آموزش‌های حین کار (on-the-job) و خارج از کار (off-the-job) را به کارآموزان دارند.
  • کوچ‌ها (Coaches): برای کسانی که از تکنیک‌های کوچینگ برای کمک به کارآموزان در دستیابی به اهدافشان استفاده می‌کنند.
  • ارزیابان (Assessors): افرادی که در فرایند ارزیابی دستاوردهای کارآموزان نقش دارند.
  • همچنین، این دوره برای کارکنان همکار کارآموزان و مدیران در سازمان‌ها که به نحوی با کارآموزان در ارتباط هستند و به دنبال ارتقاء کیفیت آموزش و توسعه نیروی کار ماهر خود می‌باشند، مفید است.

اهداف اصلی دوره آموزشی کارآموزی نوین:

  • تجهیز مربیان و آموزش‌دهندگان: هدف اصلی این دوره، ارائه آموزش و پشتیبانی لازم به مربیان و آموزش‌دهندگان است که در کارآموزی‌های جدید اغلب محدود بوده است.
  • تسهیل یادگیری و توسعه کارآموزان: کمک به مربیان و کوچ‌ها تا بتوانند یادگیری کارآموزان را به نحو موثرتری تسهیل کنند، به ویژه با درک چالش‌ها و موانع یادگیری آن‌ها.
  • ارتقاء صلاحیت‌های شغلی: اطمینان از اینکه کارآموزان دانش، مهارت‌ها و رفتارهای لازم را برای نقش‌های شغلی خود کسب کرده و به سطح “آماده به کار” برسند.
  • بهبود فرایندهای مربیگری و ارزیابی: فراهم آوردن درک عمیق از فرایندهای مربیگری، مهارت‌های کوچینگ و روش‌های ارزیابی اثربخش.

اهداف فرعی دوره آموزشی کارآموزی نوین :

  • آشنایی با نقش‌های چندگانه: توضیح پیچیدگی نقش مربی، از جمله نقش‌های مربیگری و آموزش‌دهندگی همزمان، با توجه به الگوهای مختلف آموزش حین کار و خارج از کار.
  • اهمیت توافق‌نامه کارآموزی: برجسته کردن نیاز به توافق‌نامه‌ای رسمی بین کارفرما و کارآموز در ابتدای دوره، که شامل انتظارات، جزئیات آموزش، زمان آموزش و شناسایی مربیان باشد.
  • تأکید بر محتوای عملی: معرفی فعالیت‌های یادگیری متنوع و برنامه‌های عملی در پایان هر فصل به منظور تقویت آموزش و پشتیبانی.
  • مرور تحولات کارآموزی: ارائه یک پیشینه تاریخی و بررسی روندهای فعلی و آینده در آموزش و پرورش حرفه‌ای، از جمله سطح‌بندی صلاحیت‌ها و T Levels.
  • درک چالش‌های یادگیری: بررسی ویژگی‌های کارآموزان، عوامل موثر بر یادگیری و موانع احتمالی که ممکن است با آن‌ها روبرو شوند.
  • معرفی ابزارها و مدل‌ها: آشنایی با چرخه‌های مربیگری، مدل‌های کوچینگ (مانند مدل GROW)، و مهارت‌های ارتباطی مانند پرسشگری و گوش دادن فعال.
  • آمادگی برای ارزیابی نهایی: تشریح نقش مربی در آماده‌سازی کارآموز برای ارزیابی نهایی (End-point Assessment) و روش‌های مختلف ارزیابی.

سرفصل‌های آموزشی دوره آموزشی کارآموزی نوین:

فصل 1: آشنایی با کارآموزی‌های جدید و تحولات آن

  • کارآموزی و روندهای آموزشی و پرورشی حرفه‌ای.
  • استانداردهای حرفه‌ای، صلاحیت‌ها و چارچوب‌های صلاحیت: T Levels و آینده.
  • نقش “پیشگامان” (Trailblazers): استانداردها و برنامه ارزیابی.
  • کارآموزی‌های سطح بالاتر و دانشگاهی (Higher and Degree Apprenticeships).

فصل 2: یادگیری و توسعه در کارآموزی

  • ویژگی‌های کارآموزان و فرایند یادگیری حرفه‌ای.
  • عوامل موثر بر یادگیری حرفه‌ای (مانند انگیزه، توانایی، سن و رشد).
  • موانع یادگیری (مانند ایزوله شدن در محیط کار، شیفت کاری، تبعیض، عوامل اقتصادی-اجتماعی و موانع شخصی/عاطفی).
  • ارتباط و تعامل در فرایند مربیگری.
  • نظریه‌های یادگیری (رفتارگرایی، شناختی/سازنده‌گرایی، یادگیری اجتماعی، نظریه‌های انسان‌گرا).
  • سبک‌های یادگیری (دیداری، شنیداری، جنبشی، کلامی، منطقی/ریاضی، درون‌فردی، بین‌فردی و مدل‌های Honey & Mumford).
  • یادگیری عمیق و سطحی.
  • یادگیری در سازمان‌ها (سازمان‌های یادگیرنده).
  • فناوری‌های فعلی و نوظهور در یادگیری (واقعیت مجازی/افزوده، شبیه‌سازی، پورتفولیوهای الکترونیکی، رسانه‌های اجتماعی، یادگیری معکوس/ترکیبی).

فصل 3: فرایندهای مربیگری

  • نقش‌ها و مدل‌های مربیگری (رهبر، راهنما، مشاور، الگو، معلم، تسهیل‌کننده).
  • یادگیری از تجربه و تمرین بازتابی (چرخه یادگیری تجربی کولب، تأمل در حین عمل و بر عمل).
  • چرخه مربیگری (Mentoring Cycle).
  • ثبت پیشرفت کارآموز (Learning Progress Report) و تعیین اهداف SMART.
  • مدیریت و حفظ رابطه مربی-کارآموز (صداقت، اعتماد، احترام، همدلی، انعطاف‌پذیری).
  • تمایز بین مربیگری و کوچینگ.
  • ایمنی، بهداشت و محیط کار در کارآموزی.
  • نقش سازمان و شرکای آموزشی در پشتیبانی از کارآموز.
  • حفظ صلاحیت شغلی و توسعه حرفه‌ای مستمر مربی.

فصل 4: مهارت‌های مربیگری و کوچینگ

  • مدل‌های مربیگری و کوچینگ (مدل GROW).
  • هوش هیجانی (خودآگاهی، خودتنظیمی، مهارت‌های اجتماعی، همدلی، انگیزه) و اهمیت آن در مربیگری.
  • ایجاد و تقویت ارتباط، اعتماد و احترام با کارآموز.
  • مهارت‌های پرسشگری (انواع سوالات، سوالات باز و بسته، سوالات هدایت‌کننده).
  • گوش دادن فعال (بازتاب/آینه‌کاری، خلاصه‌سازی، شفاف‌سازی، تشویق ابراز خود).
  • زبان بدن و ارتباطات غیرکلامی (وضعیت بدنی، فاصله، ژست‌ها، حالات چهره، تماس چشمی، لمس).
  • مهارت‌های مشاهده.
  • روش‌های آموزش، تدریس و دستورالعمل‌دهی.

فصل 5: ارزیابی دستاوردها

  • ویژگی‌ها و اصول ارزیابی (رسمی/غیررسمی، تکوینی/تجمعی، ذهنی/عینی، مستمر/نهایی).
  • روایی و پایایی در ارزیابی.
  • اصالت و عملی بودن ارزیابی.
  • روش‌های ارزیابی (پورتفولیو/دفترچه ثبت، گفتگوی حرفه‌ای، آزمون کتبی/آنلاین، ارزیابی عملی مشاهده شده، مصاحبه، پروژه، ارائه/نمایش).
  • تضمین کیفیت ارزیابی (Moderation, Verification).

مدل GROW به چه معناست؟

مدل GROW یکی از محبوب‌ترین و پرکاربردترین مدل‌های کوچینگ متمرکز بر هدف است [۲۴]. این مدل توسط سر جان ویتمور و همکارانش توسعه یافته است [۲۴]. نام GROW مخفف چهار مرحله مجزا در فرایند کوچینگ است که به شرح زیر می‌باشد [۲۴]:

  1. Goal setting (هدف‌گذاری): این مرحله به تعیین و روشن کردن اهداف می‌پردازد، هم برای جلسه کوچینگ و هم برای اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت [۲۴، ۲۵]. در این مرحله، اهداف نهایی، اهداف عملکردی و اهداف پیشرفت در طول مسیر شناسایی می‌شوند [۲۵]. همچنین، نتیجه مطلوب از جلسه کوچینگ مشخص می‌شود [۲۵]. ویتمور تاکید می‌کند که باید زمان کافی برای کشف “G” صرف شود تا کوچ‌شونده (coachee) هدفی الهام‌بخش و چالش‌برانگیز برای خود تعیین کند [۲۵].
  2. Reality checking (بررسی واقعیت): در این گام، وضعیت فعلی و اقدامات انجام شده تا کنون ارزیابی می‌شود [۲۴، ۲۶]. نتایج و پیامدهای اقدامات قبلی روشن شده و موانع داخلی یا مشکلات موجود که مانع پیشرفت یا محدودکننده آن هستند، شناسایی می‌شوند [۲۶].
  3. Options (گزینه‌ها): این مرحله به شناسایی امکانات و استراتژی‌های جایگزین یا مسیرهای عملی اختصاص دارد [۲۴، ۲۷]. در این بخش، تعدادی از استراتژی‌های پیشرفت بررسی و مورد پرسش قرار می‌گیرند [۲۷].
  4. What is to be done, When, by Whom, and the Will to do it (آنچه باید انجام شود، زمان، توسط چه کسی، و اراده برای انجام آن): این مرحله به درک آنچه آموخته شده و آنچه می‌تواند برای دستیابی به اهداف اولیه تغییر یابد، می‌پردازد [۲۴، ۲۷]. در این گام، خلاصه‌ای و یک برنامه عملی برای اجرای مراحل شناسایی شده ایجاد می‌شود [۲۷]. همچنین، موانع احتمالی آینده پیش‌بینی شده و دستیابی مستمر به اهداف، و پشتیبانی و توسعه مورد نیاز در نظر گرفته می‌شود [۲۷]. اطمینان از پاسخگویی و دستیابی به اهداف نیز در این مرحله برجسته می‌شود [۲۸].

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *