کوچینگ:چگونه یک رهبر معتبر را در خود پرورش دهید-فصل9 کتاب مربی من
نیکول هیمن
نیکول هیمن یک مربی اجرایی و برنده جوایز در تیمهای مدیریتی است که آنها را از خوب به عالی میبرد. وی نویسنده کتاب “چگونه رهبری اصیل خود را توسعه دهیم”، سخنران اصلی در حوزه رهبری معتبر و اتحادهای رهبری، و تاریخچه زندگی دکتر مارشال گلداسمیت در مستند “زندگی کسبشده” است.
من به یک جلسه با دو عضو هیئت مدیره یک شرکت بزرگ صنعتی دعوت شدم تا به مدیر عامل شرکت، پل، کوچینگ کنم. پل به عنوان یک رویاپرداز باهوش و استراتژیست بسیار قوی با توانایی برای مقابله با پیچیدگی توصیف شده و همچنین یک متفکر جهانی و کل نگر شناخته میشود.
با این حال، هیئت مدیره با نظرسنجی کارکنان نگران بودند. آنها عصبی بودند زیرا نمیخواستند این مدیر عامل را از دست بدهند، اما یک مشکل وجود داشت: به دست آوردن او سخت بود. تیم اجرایی او به احساسات آنها توجه نداشت و ارتباط استثناییای با آنها نداشت. مردم به هیئت مدیره گزارش داده بودند که میخواهند بدون هیچ واکنش احساسی اطلاعات را با رایانه مبادله کنند. آنها نمیدانستند چگونه با او ارتباط برقرار کنند. فقدان عبارات احساسی باعث شد اعضای تیم او و افراد سازمان احساس ناامنی کنند و اعتمادشان را از دست بدهند. یکی از همکاران گفت: “هر بار که سعی میکنم با صحبتهای کوچک شروع به ایجاد رابطه با او کنم، او در بحث کوچک شرکت نمیکند و میگوید: “به اصل مطلب برس” یا “چه کاری میتوانم برای تو انجام دهم؟” کسی. به نظر میرسید که واقعاً پل را شناخته و او بهعنوان دور تجربه شده بود. در نظر پل، خودش را شخصیتی قوی و یکتا میدانست که توانایی حمل بارهای سنگین را تنها دارد. بسیاری از بینشهای خود را نگه میداشت تا به اعضای تیم اجرایی خود از لحاظ محافظتی کمک کند. گفت که به شغل رهبران دیگر ارتباطی ندارد و نمیخواهد وقت آنان را برای مسائل خصوصی خود تلف کند. فکر میکرد که برای کسی جالب نیست به ریتم زندگیاش. اما به شواهد عمومی در سراسر شرکت علاقهمند بود. برایش سخت بود که بفهمد دیدگاههای افراد در مورد خودش چیست و درک آن باعث سرگردانی شد.
هیئت مدیره به من اعلام کردند که میخواهند پل را در شرکت نگه دارند، به دلیل تواناییهای ذاتی او و کمکهای بزرگی که به شرکت داده است. اما نیازمند یک کارکنان با دسترسی بیشتر به تیم است.
تأثیر ناخواسته: از دست دادن اعتماد و شادی
مشتریان من اغلب به دلیل فکر کردن برای بقایشان در دنیای شرکتها دیگر انتخابی ندارند، از خودشان “قطع” میشوند. اما قطع ارتباط به معنای عدم ادغام و تلاش در برابر خود درونی است.
همه ما از ریشههای خود به دنیا میآییم، اما شرایط محیطی ما در طول سالها باعث از دست دادن ارتباط با بخشی از واقعیت خود میشود. ما به دیوارهایی محافظ چند لایه احتیاج داریم. این دیوارها سالها زخمها و دردها را برای ما نگه میدارد، بخشهای نفسی را دفن میکند، سیستمهای اعتقادی ناتوان کننده ما را پنهان میکند، و رفتارها، نقابها و نقشهایی را که بازی میکنیم، در خود نگه میدارد. این اسطوره “دیوار محافظ” برای ما به تصویر کشیده شده است که به ما ایمانآورده که برای حفاظت از ما وجود دارد. اما در واقعیت، از ما قدرت درونی حقیقیمان را میگیرد – اصالت ما. در طول زمان، ما ناخودآگاه باور میکنیم که دیوار محافظ این هویت را برای ما به خوبی توصیف میکند، در حالی که ارتباط خود را با قدرت درونی واقعی خود از دست میدهیم.
مردم نمیخواهند از رهبری بیاصالت پیروی کنند. رفتار غیراصیل باعث ایجاد بیاعتمادی و کاهش چشمگیر بهرهوری و اثربخشی در سازمانها میشود. اطرافیان ما به دنبال ارتباط با انسانیت ما هستند. این انسانیت در اصالت ما نهفته است.
بزرگترین هزینه حرفهای عدم اصالت، از دست دادن اعتماد دنبالکنندگان و ذینفعان ما است. بزرگترین هزینه شخصی عدم اصالت، شادی ماست. این همان چیزی است که برای پل اتفاق افتاده بود.
هفت بعد هوش رهبری: فرآیندی برای کشف مجدد، اتصال مجدد و یکپارچگی
ماموریت من ایجاد اتحادهای رهبری موفق و معتبر با مشتریانم است. اشتیاق و تخصص من در بازگرداندن رهبران به هسته اصلی آنها قرار دارد. فرآیند کوچینگ و روش شناسی من بر این اعتقاد است که منابعی برای موفقیت در دسترس ما هستند، و پتانسیل بزرگی در داخل ما وجود دارد که منتظر کشف است. در مدل من، “هفت بعد هوش رهبری” دوباره کشف و به آن متصل میشویم.
- هوش فیزیکیظرفیت آگاهی کامل بدن و مسئولیت پذیری در قبال رفاه و سلامتی ما را یکپارچه میکند.
- هوش هیجانیخودآگاهی و آگاهی از دیگران و همچنین خود مدیریتی و مدیریت وضعیت عاطفی خود را یکپارچه میکند.
- هوش عملگراترکیبی از IQ و تجربه را ادغام میکند.
- هوش ارتباطینحوه برقراری ارتباط ماهرانه با آگاهی از تأثیر مورد نظر را ادغام میکند.
- هوش قلبیخرد و صفات قلب را یکپارچه میکند.
- هوش عصب شناسیدرک مغز و انعطاف پذیری عصبی آن را به منظور یادگیری، حذف و بازآموزی عادات و رفتارهای جدید یکپارچه میکند.
- هوش هشیاریدر نظر گرفتن این امکان که چیزی بزرگتر از خودمان وجود دارد، فراتر از زمان و مکان را ادغام میکند.
هیچ بعد واحدی به صورت مجزا عمل نمیکند، و هر هفت بعد با یکدیگر ادغام شدهاند؛ این بدان معنی است که تحولی در یکی از بعدها، همواره بر تأثیر کلی آن تأثیرگذار است.
درباره پل، میتوان گفت او دارای قدرت فیزیکی و عملیاتی قوی بود. او تناسب اندام خوبی داشت و حداقل سه روز در هفته، ورزش میکرد. نحوه زندگی نیز سالم و درواقعی بود. با گفتوگو با هیئت مدیره، متوجه شدیم که هوش عملی او بسیار قوی است و او یک متفکر استراتژیک و پرشور است. با این حال، او از منابع مربوط به ابعاد هوش هیجانی و ارتباطی خود برای برقراری ارتباط بیشتر با اطرافیانش بطور کامل استفاده نمیکرد. فرآیند کوچینگ، پل را قادر میسازد تا به این منابع دسترسی پیدا کند و از آنها به روش مناسب استفاده کند.
از مراحل اولیه کار، بررسی افسانه دیوار محافظ بود. ما ابتدا برای بررسی باورهای محدودکننده داخل دیوار، به دنبال رد پای صداهای ذهنی و خرابکاری بودیم. سپس، با مشاهده و تمرکز بر روی خود، آگاهی درونی او را تقویت کردیم. من نسبت به قدرت فیزیکی و عملیاتی او کار کردهام و سعی کردهام تا بتوانم ناظر درونی او را توسعه دهم و به احساساتی که درون بدن و ذهنش تجربه میکند، آگاهتر شوم. فعال کردن ناظر درونی معادل با وجود داشتن حضور کامل در لحظه و در عین حال، مشاهده کردن همه چیز بدون قضاوت است. قابل مشاهده و شفاف کردن بخش ناخودآگاه، مرحله مهمی در فرآیند میباشد؛ بدون آگاهی مسائل و احساسات ناخودآگاه ما را هدایت میکنند، درحالیکه با آگاهی، میتوانیم به آنها مسلط شویم.
پس از روشن شدن “نقشه درونی ” او، به سمت تقویت آگاهی به صورت بیرونی بر روی تیم اجراییاش رفتیم. همچنین شروع به تقویت بعد هوش هیجانی او کردیم. پل فردی بی نظیر بود که ارتباط عمیق و هدف مشخصی داشت.؛ جهت دستیابی به این هدف، تلاش میکرد بطوریکه این هدف از حوزه خود خارج نشود.
وقتی او با من در میان گذاشت که چه چیزی معنای عمیقتری در زندگیاش ایجاد میکند، من متحیر شدم و او را تشویق کردم که درباره آن صحبت کند. برای پل، این بسیار شخصی بود. او در انجام این کار بسیار آسیب پذیر بود و با شجاعت شروع به صحبت در مورد آن، یک مکالمه در یک زمان کرد. در حین انجام این کار، فقط واکنشهای مثبت مردم را تجربه کرد. گفتگوها منجر به بحثهای عمیق تر و الهام بخش تر شد. ارتباطات شخصی تر شد. این تجربه اعتماد به نفس او را تقویت کرد و او را تشویق کرد که بیشتر به اشتراک بگذارد. با باز کردن در مورد خودش، او چیزهای بیشتری را در مورد دیگران نیز یاد گرفت و پیوند واقعی شروع شد. همانطور که پل در حال انجام کار درونی بود، ما ابعاد بیشتری از هوش رهبری را در طول فرآیند کوچینگ ادغام کردیم.
از رهبر “غیرقابل دسترس” تا رهبری تعاونی و قابل اعتماد
پل در دسترس قرار گرفت و ارتباط با او آسانتر شد. با رها کردن گاردش و بیان احساسات، راحتی بیشتری پیدا کرد و ما با کمک او تلاش کردیم که بیان واقعی احساسات خود را آسان کند. او با تیم اجرایی اش ارتباط برقرار کرده و به رهبرانش علاقهمند شده بود که تأثیر قابل توجهی روی فرهنگ سازمانش داشت. پل یاد گرفت که باید بین قدرتمندی اصیل خود و دیوار پر از صداهای نفسانی، خرابکاران و مکانیسمهای دفاعی تفاوت قائل شود. در فرآیند توسعه رهبری اصیل، این عوامل ناپدید نمیشوند و ما باید با آگاهی از آنها و تصمیمگیری مناسب، رهبری را بر عهده بگیریم؛ از خود واقعی خود یا از رفتارهای خرابکارانه. پل دیگر رهبری خود را در انزوا و تلاش برای محافظت نمیکرد، بلکه از طریق اشتراک گذاری و برقراری ارتباط بیشتر تجربه کرد. با تغییر به فردی شادتر و رضایتبخشتر تبدیل شد و تأثیر رهبری و اثربخشی او به طور قابل توجهی افزایش یافت.
- به آنچه بدنم به من میگوید گوش کن؟
- از طریق اعمال و رفتارم به ارزش هایم احترام بگذارم؟
- اقداماتی برای رشد دید من انجام دهم؟
- گوش دادن عمیق را تمرین کنم و با خودم و دیگران ارتباط برقرار کنم؟
- سپاسگزار باشم و چیزی شخصی که برای همکارانم مهم است به اشتراک بگذارم؟
- عادتی را که میخواهم تغییر دهم، فراموش کنم و دوباره یاد بگیرم؟
- خدمت به خیر بزرگتر؟
ادغام هفت بعد هوشیاری رهبری، یک فرآیند اساسی در مرحله کوچینگ است که به توسعه یک سبک رهبری معتبر کمک میکند. اگر ابعاد مختلف شخصیتی خود را نپذیرفته و جدا شویم، نمیتوانیم در شیوه رهبریمان الهام بخش باشیم و دیگران را هدایت کنیم. توسعه و ترکیب ایجاد کننده ابعاد جدید در سبک رهبری ما باعث تماس با جنبههای نوینی از شخصیت خواهد شد و به ما کمک میکند تا به عنوان یک رهبر مؤثر پیشرفت کنیم.
درباره دکتر سعید جوی زاده مترجم کتاب مربی من و مدیر مرکز کوچینگ ایران
دکتر سعید جوی زاده یکی از برجستهترین مترجمان کتابهای کوچینگ در ایران است. او یک کوچ بینالمللی است و به عنوان یک تربیت کننده و مشاور، تلاش میکند تا افراد را به سوی موفقیت و رشد شخصی و حرفهای هدایت کند. دکتر سعید جوی زاده تخصص خود را در حوزه کوچینگ و توسعه فردی پیدا کرده است و به تدریس و ارائه آموزشهای متنوع در این زمینه میپردازد.او نویسنده و مترجم برجستهای است و تعدادی از کتابهای موفق کوچینگ را به زبان فارسی ترجمه کرده است. برخی از کتابهای ترجمه شده توسط دکتر سعید جوی زاده عبارتند از “کوچینگ مدیران”، “نقشه راه کوچینگ”، “کوچینگ روانشناسی”، “کوچینگ نوین تاثیرگذاری” و “کوچینگ عملکرد” و غیره. این کتابها به عنوان منابعی معتبر و قابل اعتماد در حوزه کوچینگ شناخته شدهاند و به افرادی که به دنبال توسعه فردی و حرفهای هستند، کمک میکنند.دکتر سعید جوی زاده به شدت آرزو دارد تا همه انسانها زندگیای داشته باشند که تفکر را در آن تجربه کنند. او اعتقاد دارد که تفکر و نگرش مثبت و سازنده میتواند به شکل قابل توجهی بر روی زندگی افراد تأثیر بگذارد و آنها را به سمت رسیدن به هدفهایشان هدایت کند.دکتر سعید جوی زاده با تجربه و دانش خود در حوزه کوچینگ و توسعه فردی، به عنوان یک منبع الهامبخش برای افرادی که به دنبال رشد و پیشرفت هستند، شناخته میشود. او با ارائه خدمات کوچینگ، آموزشها و کتابهایش، به دنبال ارتقای کیفیت زندگی و عملکرد افراد است و به امید بهبود جامعه و جهان به فعالیت میپردازد.
بدون نظر