طراحی یک زندگی بهتر

طراحی یک زندگی بهتر


۵ گام برای طراحی زندگی دلخواه | بیل برنت | TEDxStanford

سلام به همگی! من اینجا هستم تا به شما کمک کنم زندگی‌تان را طراحی کنید. ما می‌خواهیم از تکنیک تفکر طراحی استفاده کنیم.

طراحی یک زندگی خوب

اوم…
فقط می‌خواهم مطمئن شوم همه دیو ایوانز، دوست و همکارم را می‌شناسید. من و دیو نویسندگان کتاب «طراحی زندگی» هستیم، و او کسی است که به من کمک کرد آزمایشگاه طراحی زندگی را در دانشگاه استنفورد تأسیس کنم.

درباره بیل برنت:

بیل برنت
بیل برنت

بیل برنت
مدیر اجرایی برنامه طراحی در استنفورد | استاد مهندسی مکانیک دانشگاه استنفورد

بیل برنت مسیر خود را به دنیای طراحی با چرخ خیاطی مادربزرگش آغاز کرد، جایی که سال‌ها به ساخت ماشین‌ها و هواپیماهای اسباب‌بازی مشغول بود. وقتی وارد دانشگاه شد، با شگفتی کشف کرد افرادی در دنیا هستند که هر روز چنین چیزهایی می‌سازند – بدون نیاز به چرخ خیاطی – و به آن‌ها “طراح” می‌گویند.

پس از ۴۵ سال تجربه، تأسیس ۵ شرکت، و آموزش به هزاران دانشجو، بیل هنوز هم با اشتیاق به طراحی و ساخت ادامه می‌دهد، به دیگران آموزش می‌دهد، و در سکوت از این واقعیت لذت می‌برد که کسی متوجه نشده چقدر از کارش لذت می‌برد!

سوابق حرفه‌ای و دستاوردها

  • مدیر اجرایی آزمایشگاه طراحی زندگی استنفورد
  • دارای مدرک لیسانس و فوق‌لیسانس طراحی محصول از دانشگاه استنفورد
  • تجربه کاری در استارتاپ‌ها و شرکت‌های Fortune 100، از جمله:
    • ۷ سال در اپل، طراحی لپ‌تاپ‌های برنده جایزه
    • طراحی اسباب‌بازی‌های اکشن جنگ ستارگان
  • مشاور چندین استارتاپ تأسیس‌شده توسط دانشجویانش
  • دارای چندین ثبت اختراع و جایزه در زمینه‌های طراحی مکانیک و صنعتی

بیل برنت نه‌تنها یک مربی و طراح برجسته است، بلکه الهام‌بخش هزاران نفر برای طراحی زندگی‌ای معنادار و خلاقانه بوده است.


“طراحی فقط درباره ساختن چیزها نیست؛ درباره ساختن زندگی‌ای است که دوست دارید.” – بیل برنت

درباره دیوید ایوانز:

دیوید ایوانز
دیوید ایوانز

دیو ایوانز

مدرس برنامه طراحی محصول در استنفورد | مشاور مدیریت | از بنیانگذاران Electronic Arts

مسیر حرفه‌ای پرپیچ‌وخم یک متفکر چندبعدی

از نجات فک‌های دریایی تا حل بحران انرژی جهانی، از طراحی اولین ماوس‌های کامپیوتری تا بازتعریف صنعت نرم‌افزار – دیو ایوانز در طول زندگی حرفه‌ای خود مأموریت‌های گوناگونی را دنبال کرده است، و اکنون به دیگران کمک می‌کند تا مأموریت شخصی خود را بیابند.

سفر تحصیلی و حرفه‌ای:

  • آغاز پرالتهاب: تحصیل در استنفورد را با رویای دنبال کردن ردپای ژاک کوستو به عنوان زیست‌شناس دریایی آغاز کرد، اما به زودی فهمید که “در این کار به طرز وحشتناکی بد است!”
  • انرژی‌های جایگزین: به مهندسی مکانیک روی آورد و چهار سال در حوزه انرژی‌های جایگزین فعالیت کرد، تا زمانی که فهمید “زمان این ایده هنوز فرا نرسیده است”.
  • انقلاب کامپیوتری: در مسیر مهندسی پزشکی، دعوت به همکاری با اپل را پذیرفت:
    • رهبری بازاریابی محصول برای تیم ماوس
    • معرفی چاپ لیزری به عموم مردم
  • انقلاب بازی‌های دیجیتال: با پیوستن به Electronic Arts به عنوان اولین معاون استعدادها، وقف ساخت “نرم‌افزاری شایسته برای ذهن‌هایی شد که از آن استفاده می‌کنند”.

تحول حرفه‌ای:

پس از نقش‌آفرینی در شکل‌گیری فرهنگ‌های سازمانی پیشرو در اپل و EA، دیو دریافت که مأموریت واقعی‌اش “کمک به سازمان‌ها برای خلق محیط‌های خلاقانه‌ای است که در آن افراد بتوانند کارهای بزرگ انجام دهند و از انجام آن لذت ببرند”. این بینش او را به سمت:

  • مشاوره به استارت‌آپ‌ها
  • هدایت مدیران شرکت‌ها
  • راهنمایی رهبران سازمان‌های غیرانتفاعی
  • مربیگری جوانان

سوق داد. در تمام این مسیرها، یک سوال مشترک وجود داشت: “با زندگی‌ام چه کنم؟” – پرسشی که نهایتاً دیو را به استنفورد بازگرداند و اکنون به کار زندگی او تبدیل شده است.

تحصیلات:

  • کارشناسی و کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک از استنفورد
  • دیپلم فارغ‌التحصیل در معنویت اندیشمندانه از مدرسه علمیه سانفرانسیسکو

دیو ایوانز نمونه بارز یک متفکر میان‌رشته‌ای است که مسیر حرفه‌ای خود را نه خطی، بلکه به صورت یک سفر اکتشافی پربار طی کرده است – تجربه‌ای که اکنون به دانشجویانش در استنفورد انتقال می‌دهد.

طراحی یک زندگی بهتر
طراحی یک زندگی بهتر

ما در آزمایشگاه طراحی زندگی چه می‌کنیم؟

ما کلاسی را تدریس می‌کنیم که به شما کمک می‌کند بفهمید چه چیزی را می‌خواهید در زندگی دوباره انجام دهید. بسیاری از شما امیدوارید هرگز بزرگ نشوید و آن کنجکاوی کودکانه را از دست ندهید. دستتان را بلند کنید اگر می‌خواهید بزرگ شوید!

ذهنیت‌های طراحی

طراحان متفاوت فکر می‌کنند. در دانشگاه به ما یاد داده‌اند که واقع‌گرا، خردگرا و شک‌گرا باشیم، اما این ذهنیت وقتی می‌خواهید کار جدیدی انجام دهید که هیچ‌کس قبلاً انجام نداده، چندان مفید نیست.

پس ما می‌گوییم:

  1. با کنجکاوی شروع کنید و به حرف‌های دیگران گوش دهید، چون اغلب مشکلاتی که می‌گویند، راه‌حل‌های شگفت‌انگیزی دارند.
  2. همکاری رادیکال داشته باشید، چون پاسخ‌ها در دنیا با دیگران به اشتراک گذاشته می‌شوند.
  3. عملگرا باشید، چون هیچ برنامه‌ای در برابر اولین تماس با واقعیت زنده نمی‌ماند!

چرا مردم گیر می‌کنند؟

وقتی با دانشجویانم در ساعات اداری صحبت می‌کردم، متوجه شدم مردم واقعاً گیر می‌کنند و نمی‌دانند چه کار باید بکنند. طراحان همیشه درگیر چالش‌ها هستند—من هر روز در کارم گیر می‌کنم!

اما مشکل اینجاست: بسیاری از مردم باورهای ناکارآمد دارند، مثل:

  • “باید یک اشتیاق واحد داشته باشم.”
    تحقیقات نشان می‌دهد کمتر از ۲۰٪ مردم چنین اشتیاقی دارند!
  • “من دیر کردم.”
    این فقط یک روایت فرهنگی است. شما برای هیچ‌چیز دیر نکرده‌اید!
  • “فقط یک نسخه‌ی ایده‌آل از من وجود دارد.”
    زندگی خطی نیست—می‌توانید چندین زندگی عالی داشته باشید!

سه ایده از تفکر طراحی

۱. اتصال نقطه‌ها

مردم می‌گویند: “می‌خواهم زندگی‌ام معنادار باشد.”
معنای زندگی از ارتباط بین سه چیز می‌آید:

  • کسی که هستید (هویت)
  • چیزی که باور دارید (ارزش‌ها)
  • کاری که در دنیا انجام می‌دهید (هدف)

تمرین:

  • نظریه کار خود را بنویسید (نه شغل، بلکه چراییِ کارتان در ۲۵۰ کلمه).
  • معنای زندگی از دید شما چیست؟

۲. مشکلات گرانشی

بعضی مشکلات را نمی‌توانید حل کنید، چون حاضر نیستید روی آن‌ها کار کنید. مثلاً:

  • شغلی که دوست ندارید، اما حاضر به تغییرش نیستید.
  • رابطه‌ای که نمی‌خواهید ترکش کنید.

راه‌حل:

  • یا آن را بپذیرید (و انرژی خود را هدر ندهید).
  • یا چارچوب‌بندی مجدد کنید (به آن به‌عنوان یک فرصت نگاه کنید).

۳. چندجهانی زندگی

تصور کنید می‌توانستید همزمان چند زندگی موازی داشته باشید:

  • بالرین، دانشمند، حسابدار، سفر به دور دنیا…
    تحقیقات نشان می‌دهد مردم به‌طور متوسط ۷.۵ زندگی کاملاً متفاوت را تصور می‌کنند که می‌توانستند داشته باشند.

تمرین:

  • سه نسخه از آینده خود را طراحی کنید:
    ۱. زندگی فعلی، اما بهتر
    ۲. اگر شغل فعلی‌تان ناپدید شد، چه می‌کردید؟
    ۳. اگر پول و قضاوت دیگران مهم نبود، چه کار می‌کردید؟

چگونه تصمیم‌های بهتری بگیریم؟

۱. انتخاب‌هایتان را محدود کنید (بیش از ۵ گزینه مغز را overload می‌کند).
۲. به حس درونی خود اعتماد کنید (تصمیم‌های احساسی اغلب بهتر از منطق صرف هستند).
۳. تصمیم‌ها را غیرقابل‌برگشت کنید (اگر مدام فکر کنید “شاید بهتر بود فلان کار را می‌کردم”، هرگز راضی نخواهید بود).


جمع‌بندی

  • اتصال نقطه‌ها به زندگی‌تان معنا می‌دهد.
  • مشکلات گرانشی را تشخیص دهید و یا بپذیرید یا تغییرشان دهید.
  • چند زندگی ممکن را تصور کنید و بهترین را انتخاب کنید.
  • تصمیم‌گیری هوشمندانه = محدود کردن گزینه‌ها + اعتماد به حس درونی + پایبندی به انتخاب.

 

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *