• تغییراتی که مشتری به دنبال آن است رفتاری نیست.
  • مشتری متعهد به تغییر نیست.
  • این سازمان برای خلاص شدن از شر یک مدیر اجرایی از کوچینگ استفاده می کند و می خواهد که شکست بخورد.
  • این شرکت از مربی انتظار دارد وظایف مدیریتی را انجام دهد.
  • مشتری در موقعیتی نیست که به طور قابل توجهی بر سازمان تأثیر بگذارد.

مربیگری رهبری یک راه حل تمام عیار برای همه مشکلاتی نیست که رهبران و سازمان های آنها با آن روبرو هستند. بدون هماهنگی کامل شرایط، تلاش‌های مربیگری رهبری می‌توانند شکست بخورند و شکست خواهند خورد. مربیان باتجربه رهبری می توانند تشخیص دهند که چه زمانی نمی توانند از طریق آنچه روی میز می آورند تفاوتی ایجاد کنند.

مربیگری مؤثر رهبری باعث ایجاد تغییرات پایدار در عادات و رفتار می شود. 

چه زمانی مربیگری رهبری اتلاف وقت است؟ تلاش‌های کوچینگ زمانی با شکست مواجه می‌شوند که نتوانند تغییرات پایداری در رفتار کارآموز ایجاد کنند ، همانطور که توسط انتخابی از ذینفعان شخص ثالث ارزیابی می‌شود.

شرایط و عوامل متعددی می تواند در شکست تلاش های مربیگری رهبری موثر باشد.

1. تغییراتی که رهبر و سازمان به دنبال آن هستند رفتاری نیستند

رهبران می توانند سهم خود را در تلاش های سازمانی به طرق مختلف بهبود بخشند.

  • آنها می توانند روی به روز نگه داشتن مجموعه مهارت های خود کار کنند. داشتن استعداد برای انجام کار یک نیاز اساسی است.
  • آنها ممکن است خود را به عنوان رهبر با گسترش آگاهی خود و پرداختن فعالانه به نقاط قوت و ضعف خود بهبود بخشند.
  • آنها می توانند بر عوامل محدودکننده بیرونی مانند زنجیره تامین ضعیف، کمبود منابع و غیره غلبه کنند.

مربیگری رهبری در مورد ایجاد گفتگویی است که رهبر را قادر می سازد تا خودآگاهی،  هوش هیجانی و شایستگی های رهبری خود را توسعه دهد. اگر سازمانی بخواهد کسی را بیاورد تا به یک رهبر آموزش دهد که چگونه کار خود را انجام دهد، آن سازمان به مربی رهبری نیاز ندارد.

مربیگری رهبری راه حل مشخصی برای مشکلات مشخص ارائه نمی دهد. به رهبران ابزارهایی برای یافتن راه حل های خود اعطا می کند.

همانطور که در  کتاب‌های توسعه رهبری خود به وضوح بیان کرده‌ام ، اصلاح کاستی‌های اخلاقی یک رهبر نیز برای یک مربی کار نیست. چنین رهبرانی نمی توانند شرط اساسی استخدام را برآورده کنند و به همین دلیل باید بروند.

2. مشتری در تلاش کوچینگ خرید نمی کند

زمانی که مشتری به کوچینگ علاقه ای ندارد، به آن اعتقاد ندارد، یا مایل به صرف زمان لازم برای ایجاد تغییرات رفتاری معنادار نیست، مربیگری رهبری نمی تواند کارساز باشد.

مربیگری موثر رهبری یک گفتگو است. به این ترتیب، به دو طرف درگیر نیاز دارد که با هم ارتباط برقرار کنند، ایده‌ها را به اشتراک بگذارند و با هم اکتشاف کنند. اگر یکی از طرفین درگیر و بی‌علاقه باشد، دیالوگ از بین می‌رود و تلاش مربیگری با شکست مواجه می‌شود.

3. کوچینگ بهانه ای است برای بیرون راندن یک مدیر ناکام از در

در روزهای اولیه مربیگری رهبری، بسیاری از رهبران رده بالا این فرآیند را آخرین تلاش برای بازگرداندن رهبران شکست خورده به خط می‌دانستند. برخی هنوز این دیدگاه باستانی را حفظ کرده اند.

این نوع نگرش اغلب با بی میلی به ارائه بازخورد منفی مستقیم همراه است. بنابراین، برخی از چهره‌های سازمانی یک مربی رهبری می‌آورند تا ثابت کنند فردی که می‌خواهند اخراج شده را ببینند، در واقع غیر قابل تعمیر است.

ارائه چنین اعتبار سنجی برخلاف کاری است که یک مربی رهبری انجام می دهد یا باید انجام دهد. یک مربی رهبری با تبدیل شدن به یک پیاده در یک بازی درون سازمانی تغییر استعدادها، خود را برای شکست آماده می کند.

هیچ کس دوست ندارد طوری تنظیم شود که شکست بخورد.

شناسایی کارکنان مشکل دار و برخورد با آنها در راستای ارزش ها و چشم انداز بلندمدت شرکت بر عهده سازمان و رهبران آن است.

4. سازمان به دنبال برون سپاری چالش های خود به یک مربی است

برخی از سازمان‌ها مربیگری رهبری را منبعی می‌دانند که می‌توانند از آن برای مدیریت چالش‌های روزمره در نیروی کار استفاده کنند. به عهده گرفتن وظایف یک مدیر، کار یک متخصص توسعه رهبری نیست.

مربیانی که در این تله می افتند خود را برای شکست و ناامیدی آماده می کنند. در صورت بروز چنین شرایطی، پایان دادن به رابطه مربیگری وظیفه و تنها گزینه مربی است.

5. مشتری در موقعیتی در سازمان نیست که تلاش کوچینگ را توجیه کند

مربیگری یک رهبر سطح پایین ممکن است پاداش دهنده باشد، اما احتمالاً تأثیر قابل توجهی در سطح سازمان برای توجیه هزینه های مربیگری و تلاش کلی نخواهد داشت.

مگر اینکه سازمان از کوچینگ برای اصلاح مشتری برای نقشی بالاتر در آینده استفاده کند، این نوع از مربیگری رهبری بی نتیجه خواهد بود.

برای ایجاد تغییر رفتاری پایدار   در یک مشتری، یک مربی رهبری نیاز به گسترش آگاهی و شروع اقدام دارد. برخی از مشتریان ممکن است متعهد شدن به اقدام را غیرممکن بدانند. چنین مشتریانی همچنین مربی خود را برای شکست تنظیم می کنند.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *