الماناک ناوال راویکانت

ثروتمند شدن فقط به خاطر شانس نیست. خوشبختی فقط یک ویژگی نیست که ما با آن متولد شده ایم. این آرزوها ممکن است دور از دسترس به نظر برسند، اما ساختن ثروت و شاد بودن مهارت هایی هستند که می توانیم یاد بگیریم. اریک یورگنسن در این کتاب عالی “سالنامه دریایی راویکانت” دقیقاً همین را آموزش می دهد. مهارت های مورد نیاز برای ثروتمند شدن در این کتاب به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است تا شما نیز به عنوان آرزومند ثروتمند برسید!

امروز در مورد کتاب اریک یورگنسن، The Almanack of Naval Ravikant صحبت خواهیم کرد. ثروتمند شدن فقط به خاطر شانس نیست. خوشبختی فقط یک ویژگی نیست که ما با آن متولد شده ایم. این آرزوها ممکن است دور از دسترس به نظر برسند، اما ساختن ثروت و شاد بودن مهارت هایی هستند که می توانیم یاد بگیریم.

بنابراین این مهارت ها چیست و چگونه آنها را بشناسیم؟ چه اصولی باید تلاش ما را هدایت کند؟ پیشرفت چگونه به نظر می رسد؟ ناوال راویکانت یک کارآفرین، فیلسوف و سرمایه‌گذار است که با اصول خود برای ایجاد ثروت و ایجاد خوشبختی بلندمدت جهان را مجذوب خود کرده است.

Almanack of Naval Ravikant مجموعه ای از خرد و تجربه نیروی دریایی از ده سال گذشته است. این یک نحوه کتاب یا یک طرح گام به گام نیست. در عوض، از طریق سخنان خود ناوال، یاد خواهید گرفت که چگونه مسیر منحصر به فرد خود را به سمت یک زندگی شادتر و سالم تر طی کنید.

این خلاصه را در دو بخش مورد بحث قرار خواهیم داد. ابتدا به تفصیل درباره ثروت خواهیم دانست. و بعد از آن شادی را خواهیم فهمید.

1. ثروت

الماناک ناوال راویکانت

تفاوت بین ثروت و پول چیست؟ پول نحوه انتقال ثروت است. پول اعتبار اجتماعی است. ثروت چیزی است که همه ما می خواهیم. ثروت دارایی هایی است که هنگام خواب به دست می آورید. ثروت همچنین برنامه رایانه ای است که در شب اجرا می شود. ثروت حتی پول در بانک است. بنابراین تعریف ثروت، مشاغل و دارایی هایی است که در هنگام خواب به دست می آورید.

دانش خاصی را بیابید و بسازید. دانش خاصی را نمی توان آموزش داد، اما می توان آن را آموخت. وقتی نیروی دریایی درباره دانش خاصی صحبت می‌کند، بفهمید که در دوران کودکی یا نوجوانی تقریباً بدون زحمت چه می‌کردید. چیزی که شما حتی به عنوان یک مهارت در نظر نمی گرفتید، اما اطرافیان شما متوجه آن شدند.

مادر یا دوست شما در حال بزرگ شدن از دانش خاص شما مطلع خواهند شد. دانش دقیق ویژگی های منحصر به فرد را در DNA، تربیت و پاسخ شما ترکیب می کند. در شخصیت و هویت شما نقش بسته است.

اولین کسی که به دانش خاص Nthe aval اشاره کرد مادرش بود. زمانی بود که ناوال 16 ساله بود. داشت به دوستش می گفت که اخترفیزیکدان می شوی و مادرش گفت: “نه، تو داری تجارت می کنی.”

مادرش دقیقاً می دانست که او در مورد چه چیزی صحبت می کند زیرا از نزدیک متوجه فرزندش شد. دانش خاص بسیار بیشتر با پیگیری گفتار درونی، کنجکاوی واقعی و اشتیاق شما به دست می آید. اینگونه نیست که وارد یک حرفه مرسوم، مد روز یا هر چیزی که سرمایه گذاران تجاری می گویند. برو در آن

کتاب سالنامه نیروی دریایی راویکانت

اگر تا به حال پول خود را سرمایه گذاری کرده اید یا چیزی در مورد امور مالی خوانده اید، حتماً با این کلمه برخورد کرده اید – “ترکیب کردن”. سود مرکب نه تنها در دنیای مالی بلکه در همه جنبه های زندگی نیز کاربرد دارد. همه بازده زندگی، چه در ثروت، چه در روابط یا دانش، از بهره مرکب ناشی می شود.

برای اثبات این موضوع، می‌توانید به برخی از نقش‌های برتر در جامعه نگاه کنید، مانند اینکه چرا فردی مدیرعامل یک شرکت دولتی است یا میلیاردها دلار را مدیریت می‌کند. پاسخ این است که مردم به آنها اعتماد دارند. آنها به این دلیل متهم می شوند که روابطی که در کار خود ایجاد کرده اند به معنای 10 برابر یا 20 برابر است.

مسئولیت پذیری را به عهده بگیرید. برای ثروتمند شدن، به اهرمی نیاز دارید. اهرم می تواند نیروی کار باشد، می تواند سرمایه باشد یا می تواند کد یا رسانه باشد. اما بیشتر اینها، مثل نیروی کار و سرمایه، مردم باید به شما بدهند. بنابراین برای به دست آوردن این چیزها، برای ایجاد اعتماد با مردم، مفهوم پاسخگویی مطرح می شود. بنابراین مسئولیت پذیری یک امر دو طرفه است.

وقتی همه چیز خوب پیش می‌رود می‌توانید اعتبار را بگیرید، اما اگر اوضاع خوب پیش نرود، باید همه شکست‌ها را به نام خود بگیرید. این بدان معنی است که شما با تمام موارد منفی روبرو خواهید شد. ما هنوز از نظر اجتماعی سختگیر هستیم که تحت نام خود در ملاء عام شکست نخوریم – افرادی که می توانند در انظار عمومی شکست بخورند، قدرت زیادی به دست می آورند.

مردم باید خیلی بیشتر از آنچه که انجام می دهند مسئولیت پذیر باشند، زیرا در جامعه مدرن، خطر نزولی آنچنان بزرگ نیست. حتی ورشکستگی شخصی در اکوسیستم های خوب پاک می شود.

ایجاد یا خرید سهام در یک تجارت. چرا داشتن سهام در یک تجارت برای ثروتمند شدن ضروری است؟ مالکیت در مقابل کار مزدی است. اگر در ازای اجاره وقت خود، حتی اگر وکیل و پزشک باشید، پول دریافت می کنید، مقداری درآمد خواهید داشت، اما برای بدست آوردن پولی که به شما آزادی مالی می دهد، به پول بیشتری نیاز خواهید داشت.

درآمد منفعل نخواهید داشت و در هنگام خواب نمی توانید درآمد کسب کنید. بدون مالکیت، ورودی های شما بسیار نزدیک به خروجی های شما هستند. تقریباً در هر شغل حقوقی، حتی با حقوق زیاد، مانند یک وکیل یا یک پزشک، شما همچنان ساعت‌ها را وقت می‌گذارید و هر ساعتی که حقوق می‌گیرید.

اگر حتی به پزشکانی که ثروتمند می شوند نگاه کنید، منظور من ثروتمند است زیرا آنها یک تجارت باز می کنند. یک مطب خصوصی راه اندازی کرده اند. یا یک وسیله پزشکی یا مالکیت معنوی می سازند.

موقعیت اهرم را پیدا کنید. ما در عصر قدرت بی نهایت زندگی می کنیم و اگر کنجکاوی واقعی خود را دنبال کنید، می توانید پول زیادی به دست آورید. پیروی از کنجکاوی فکری طبیعی خود، پایه و اساس بهتری برای یک حرفه است تا دنبال کردن هر چیزی که باعث کسب درآمد می شود. شما می خواهید بدانید که چگونه کاری را انجام دهید که افراد دیگر باید یاد بگیرند در زمانی که آن مهارت ها مورد تقاضا هستند.

به این فکر کنید که جامعه چه محصول یا خدماتی را می‌خواهد، اما هنوز باید یاد بگیرد که چگونه به دست بیاورد، درست همانطور که استیو جابز دید که مردم به گوشی‌های هوشمند نیاز دارند اما نمی‌دانند چگونه آنها را بسازند. شما به توسعه مهارت های خود ادامه می دهید و منتظر لحظه ای هستید که چیزی جدید در جهان ظاهر شود، مهارت هایی که آنها نیاز دارند. شما باید آن را داشته باشید

شما برند خود را در توییتر، یوتیوب و اینستاگرام می سازید. وقتی زمان حرکت فرا رسید، فرصتی که می‌توانید این کار را انجام دهید، از حداکثر اهرم ممکن استفاده کنید.

سه دسته کلی از اهرم وجود دارد:

  • اولین شکل اهرم نیروی کار است- انسان های دیگر برای شما کار می کنند. این قدیمی ترین شکل اهرم است و می تواند در دنیای مدرن بهتر باشد. با این حال، مدیریت افراد دیگر به طرز باورنکردنی کثیف است. به مهارت های رهبری فوق العاده ای نیاز دارد. 
  • اهرم دوم، پول، به عنوان نوعی اهرم مناسب است. یعنی هر بار که تصمیمی می گیرید، آن را با پول نقد ضرب می کنید. بنابراین، مدیریت پول ساده‌تر از مدیریت افراد است. 
  • و شکل نهایی اهرم، دموکراتیک ترین شکل است. این عبارت است: “محصولات بدون هزینه نهایی تکرار.” این شامل کتاب ها، رسانه ها، فیلم ها و کد می شود. یک توسعه‌دهنده یک اپلیکیشن ساخت و اکنون برای همیشه اجرا می‌شود. یک یوتیوبر ویدیویی ساخت و اکنون میلیون ها نفر آن را تماشا می کنند.
خلاصه سالنامه ناوال راویکانت

فروش را یاد بگیر، ساختن را بیاموز. اگر بتوانید هر دو را انجام دهید، غیرقابل توقف خواهید بود. اینها دو دسته گسترده هستند. یکی ساخت محصول است. این سخت است و چند متغیره است. می تواند شامل طراحی باشد. می تواند شامل توسعه باشد، می تواند شامل تولید باشد. در هر صنعتی، تعریف متفاوتی از سازنده وجود دارد. در صنعت فناوری، CTO است. این برنامه نویس است

در تجارت لباسشویی، ممکن است شخصی باشد که خدمات خشکشویی را می سازد. دسته دیگر فروش است. فروش شرط لازم است. فروش لزوماً به معنای فروش فقط به مشتریان نیست، بلکه می تواند بازاریابی و ارتباط باشد. مثل یه چتر بزرگه 

دو بازی اساسی در زندگی وجود دارد که مردم انجام می دهند. یکی بازی پول است. مردم بازی های پولی انجام می دهند زیرا پول همه مشکلات آنها را حل نمی کند، اما همه مشکلات پولی شما را حل می کند. اما در عین حال، بسیاری از آنها، عمیقاً معتقدند که نمی توانند پول دربیاورند. آنها نمی خواهند هیچ ثروت آفرینی اتفاق بیفتد. بنابراین آنها به کل شرکت حمله می کنند و می گویند: “خب، پول درآوردن شر است. شما نباید این کار را انجام دهید.

اما آنها بازی دیگری را انجام می دهند که همان بازی وضعیت است. Status یک بازی حاصل جمع صفر است، به این معنی که هیچ کس از آن سود نخواهد برد. این یک بازی باستانی است که ما از زمان جنگل ها انجام می دادیم. شماره یک کیست؟ شماره دو کیست؟ شماره سه کیست؟

و برای اینکه شماره سه به شماره دو برود، شماره دو باید از شکاف خارج شود. بنابراین وضعیت یک بازی حاصل جمع صفر است. مشکل برنده شدن در یک بازی وضعیت است. باید یکی دیگه رو زمین بذاری

کاری را پیدا کنید که شبیه بازی باشد. ما مثل شکارچیان زندگی می کردیم و آنجا همه برای خودمان کار می کردیم. فقط در ابتدای کشاورزی بودیم که به سمت بازی وضعیت حرکت کردیم.

انقلاب صنعتی و کارخانه‌ها ما را به شدت سلسله مراتبی کرد، زیرا یک نفر لزوماً نمی‌توانست کارخانه خود را اداره کند. اما اکنون، به دلیل اینترنت، ما در حال بازگشت به عصری هستیم که افراد بیشتری می توانند برای خودشان کار کنند.

سالنامه ناوال راویکانت انگلیسی

عشق شما به پول پول ریشه همه بدی ها نیست. هیچ چیز بدی وجود ندارد اما هوس پول می تواند بهتر باشد. میل به پول از نظر اجتماعی مشکلی ندارد. با این حال، می تواند برای شما بهتر باشد. هوس پول وحشتناک است زیرا این یک عشق بی پایان است. همیشه ذهن شما را درگیر خواهد کرد.

اگر عاشق پول هستید و آن را به دست می آورید، هرگز کافی نیست. همیشه بیشتر وجود دارد زیرا میل روشن است و در تعدادی خاموش نمی شود. وقتی پول در می آورید، حتی بیشتر می خواهید و می ترسید که آن پول را از دست ندهید. بهترین راه برای دوری از این عشق دائمی به پول این است که سبک زندگی خود را در حین کسب درآمد ارتقا ندهید.

2. شادی 

ما دائماً در این فکر گیر افتاده ایم که «من به این نیاز دارم» یا «من به آن نیاز دارم». خوشبختی حالتی است که در آن هیچ چیز کم نمی شود. این بدان معنی است که شما همه چیزهایی را که می خواهید دارید. وقتی چیزی از شما کم نمی شود، آنگاه ذهن شما خاموش می شود و از پشیمانی در مورد گذشته دست می کشد و از برنامه ریزی برای آینده دست می کشد.

مردم به اشتباه معتقدند شادی فقط مربوط به افکار مثبت و اعمال مثبت است. اما این مورد نیست. خوشبختی مربوط به افکار مثبت نیست. درباره افکار منفی نیست. این در مورد فقدان خواسته ها، به ویژه عدم اشتیاق به چیزهای بیرونی است.

شادی نیاز به حضور دارد. در هر زمان معین، وقتی در خیابان ها راه می روید، درصد کمی از مغز شما روی زمان حال متمرکز است. بقیه برنامه ریزی برای آینده یا پشیمانی از گذشته است. این شما را از داشتن یک تجربه معتبر باز می دارد.

این شما را از دیدن زیبایی در همه چیز و قدردانی برای جایی که هستید باز می دارد. اگر تمام وقت خود را در توهمات آینده بگذرانید، می توانید شادی خود را از بین ببرید.

امروز یک ماشین جدید خریدیم. الان منتظرم ماشین جدید بیاد. در حال حاضر، هر شب، ما در مورد آن ماشین در هر مکان خواهیم خواند. چرا این همه کار را انجام می دهیم؟ چون ماشین احمقی است. به هیچ وجه زندگی من را تغییر نخواهد داد. ما می دانیم که به محض رسیدن وسیله نقلیه، دیگر به آن اهمیتی نخواهیم داد. مسئله این است که ما به چیزهای بیرونی معتاد شده ایم.

و ما شروع کرده ایم به این فکر که چیزهای بیرونی به ما خوشبختی می دهند، اما اینطور نیست. “اوه، وقتی آن چیز را بدست بیاورم خوشحال خواهم شد”، هر چه که باشد. این اشتباه بزرگی است که همه ما در طول روز مرتکب می شویم. همه مشکلات انسان به این دلیل است که او نمی تواند آرام در یک اتاق بنشیند.

اگر می توانستید 30 دقیقه بنشینید و خوشحال باشید، موفق می شدید. این مکان بسیار قدرتمندی است، اما فقط برخی از ما به آنجا می‌رسیم. اگر درون و بیرون آرام باشید، به همین دلیل خوشحال خواهید شد. 

زندگی آنقدرها هم سخت نیست سختش کردیم برای نیروی دریایی، حسادت یک احساس سخت بود که باید بر آن غلبه کرد. این یک احساس سمی است، زیرا حسادت شما بهتر نیست. و هیچ اتفاقی برای کسی که به خاطر او حسادت می کردی نمی افتد. او همچنان موفق و خوش قیافه است.

3. عادت

شادی یک مهارت است، همانطور که تغذیه یک مهارت است، رژیم غذایی یک مهارت است، ورزش کردن یک مهارت است، پول درآوردن یک مهارت است و داشتن روابط خوب یک مهارت است. اینها چیزهایی نیستند که شما با آنها به دنیا آمده اید. پس چگونه کسی مهارت شادی را ایجاد می کند؟ شما می توانید عادت های خوبی ایجاد کنید، که می تواند به شما در ایجاد شادی کمک کند. نخوردن شکر می تواند خلق و خوی شما را تثبیت کند.

عدم مصرف الکل می تواند روحیه شما را پایدارتر کند. و بله، انجام بازی‌های ویدیویی در کوتاه‌مدت شما را شادتر می‌کند، اما در درازمدت شادی شما را از بین می‌برد. نکته اصلی این است که شما باید عادات بد بدون فکر خود را با عادت های خوب تغییر دهید. شما ترکیبی از عادات خود و افرادی هستید که بیشترین زمان را با آنها می گذرانید.

ناوال می گوید دوستی دارد که یک پسر ایرانی به نام بژاد است. او زندگی را بسیار دوست دارد و با کسی که ناراضی است صحبت نمی کند. اگر از بهزاد بپرسید راز او چیست؟ او به بالا نگاه می کند و می گوید: «از پرسیدن دلیلش دست بردار و شروع کن به گفتن وای.» دنیا مکان فوق العاده ای است. ما انسان ها همه چیز را بدیهی می دانیم.

مانند کاری که من و شما در حال حاضر انجام می دهیم، همه ما در خانه های خود هستیم، در خانه نشسته ایم، و شما در حال خواندن این خلاصه هستید. ما باید دو میمون باشیم که در جنگل بنشینیم و غروب خورشید را تماشا کنیم. اگر در لحظه حال زندگی می کنید، می توانید ببینید که ما چقدر هدیه داریم. این تمام کاری است که باید انجام دهیم.

در اینجا ناوال عادات خود را می گوید که به او کمک کرد تا خوشحال شود. اولین مورد مدیتیشن است. هدف از میانجیگری درک چگونگی عملکرد ذهن است. مدیتیشن یعنی فقط در هر لحظه بسیار آگاه باشید. این بدان معناست که اگر راه می روید، روی راه رفتن تمرکز کنید. ناوال همچنین می گوید که ورزش کردن هر روز او را شادتر کرده است. اگر آرامش جسمی دارید، داشتن آرامش ذهن آسان‌تر است. 

الماناک هندی ناوال راویکانت

حالا چگونه می توان عادت ها را تغییر داد؟ یک چیز را انتخاب کنید میل را پرورش دهید. آن را تجسم کنید. مسیری برای آن تعریف کنید. نیازها، محرک‌ها و جایگزین‌ها را شناسایی کنید. به دوستان خود بگویید و با دقت پیگیری کنید. 

در هر موقعیتی از زندگی، شما همیشه سه انتخاب دارید: می توانید آن را تغییر دهید، می توانید آن را بپذیرید، یا می توانید آن را ترک کنید. اگر می خواهید آن را تغییر دهید، پس این یک خواسته است. تا زمانی که آن را با موفقیت تغییر ندهید باعث رنج شما خواهد شد.

مثلاً اگر انسان فقیر باشد، آرزوی ثروتمند شدن دارد و تا زمانی که وضعیت خود را تغییر ندهد، رنج خواهد برد. گزینه ای که می تواند گزینه بهتری باشد این است که بنشینید و آرزو کنید که ای کاش شرایط را تغییر می دادید اما تغییر نمی دهید. به امید اینکه بتوانید آن را ترک کنید اما آن را ترک نکنید، قبول نکنید. عبارت ناوالی که احتمالاً بیشتر از همه در ذهنش برای خودش استفاده می‌کند فقط یک کلمه «پذیرش» است.

پس آیا پذیرش به نظر می رسد؟ نتیجه کاری که انجام دادی هر چه باشد خوب است. ما همیشه به چیزی که می‌خواهیم نمی‌رسیم، اما گاهی اوقات اتفاقی که می‌افتد برای بهترین است. همانطور که در گیتا نوشته شده است، هر چیزی که اتفاق می افتد برای همیشه اتفاق می افتد. دستیابی به پذیرش بسیار دشوار است، بنابراین نیروی دریایی در اینجا هک هایی را به اشتراک می گذارد که به او در پذیرش موقعیت ها کمک کردند.

اولین هک عقب نشینی است یعنی وقتی این نوع شرایط پیش آمد، بعد از آن چه اتفاقی افتاد؟ آخرین باری که یک شکست تجاری داشتید. آخرین باری که مشکل سلامتی داشتید. چی شد؟ شما می توانید رشد و پیشرفت ناشی از آن وضعیت را ببینید.

او همچنین یک هک دیگر را به اشتراک می گذارد. هر وقت موقعیت شومی برایش پیش می آید، از ذهنش می پرسد که این وضعیت چه مثبتی دارد؟ تقریباً همیشه در هر مورد یک چیز مثبت وجود دارد. حتی اگر نتوانید به چیز مثبتی دست پیدا کنید، می توانید بگویید، خوب، کائنات چیز جدیدی به من خواهد آموخت. باید بی سر و صدا گوش کنم.

چرا مدیتیشن اینقدر قدرتمند است؟ نفس شما یکی از معدود مکان هایی است که سیستم عصبی خودکار شما با سیستم عصبی ارادی شما ملاقات می کند. غیر ارادی است، اما شما همچنین می توانید آن را کنترل کنید. مدیتیشن روزه متناوب برای ذهن است. قند زیاد بدن را سنگین می کند و حواس پرتی بیش از حد منجر به ذهن هوشیار می شود.

وقتی زمانی را در ذهنی بدون حواس پرتی می گذرانیم، این ما را از چاق بودن ذهنی به تناسب اندام می برد. در اینجا ناوال هک زندگی می کند: وقتی در رختخواب هستید، مراقبه کنید. یا مراقبه عمیقی خواهید داشت یا به خواب می روید. سود از هر دو راه است.

من به اهداف خاصی اعتقادی ندارم. اسکات آدامز گفت: “سیستم ها را تنظیم کنید، نه اهداف”. از قضاوت خود برای تعیین اینکه در چه محیط هایی می توانید پیشرفت کنید، استفاده کنید و سپس محیطی را در اطراف خود ایجاد کنید تا از نظر آماری احتمال موفقیت شما وجود داشته باشد.

ناوال می گوید که او موفق ترین فرد روی کره زمین نخواهد بود و نمی خواهد باشد. او می خواهد موفق ترین نسخه از خودش باشد. او می خواهد طوری زندگی کند که اگر زندگیش 1000 بار انجام شود، 999 بار موفق شود. او میلیاردر نیست، اما هر بار خیلی خوب عمل می کند. او در همه جنبه‌های زندگی موفق نشد، اما سیستم‌هایی را راه‌اندازی کرد، بنابراین در موارد بسیار کمی شکست خورده است. 

وقتی ناوال جوانتر بود، برای آزادی ارزش قائل بود. آزادی یکی از ارزش های اصلی او بود و هنوز هم هست. این احتمالاً یکی از 3 ارزش اصلی او است، اما اکنون تعریف متفاوتی از آزادی است. تعریف قدیمی او «آزادی به» بود. آزادی انجام هر کاری که می خواهد. آزادی انجام هر کاری که دوست دارد، هر زمان که دوست دارد.

اکنون آزادی که او به دنبال آن است، درونی است. این “آزادی از” است. رهایی از واکنش رهایی از عصبانیت. رهایی از غمگین بودن او به دنبال «آزادی از» است، در حالی که قبلاً به دنبال «آزادی از» بود.

4. رهایی از انتظارات.

اگر دیگران را به این دلیل که از شما انتظار دارند آزار می دهید، این مشکل آنهاست. اگر با شما توافقی دارند، پس مشکل شماست. اما، آنچه آنها از شما انتظار دارند، این کاملاً مشکل آنهاست. این هیچ ربطی به شما ندارد. آنها انتظارات زیادی از زندگی خواهند داشت. هر چه زودتر بتوانید انتظارات آنها را برآورده کنید، بهتر است. برای وقت خود ارزش قائل باشید این تمام چیزی است که شما دارید. از پول شما مهمتر است. این از دوستان شما مهمتر است. از هر چیزی مهمتر است.

وقت شما تمام چیزی است که دارید. وقت خود را هدر ندهید. این به این معنی نیست که نمی توانید آرامش داشته باشید. اگر کاری را که می خواهید انجام دهید، وقت خود را تلف نمی کنید. اما اگر برای انجام کاری که می‌خواهید وقت نمی‌گذارید و کسب درآمد نمی‌کنید و یاد نمی‌گیرید، پس چه می‌کنید؟ وقت خود را برای شادی دیگران صرف نکنید.

رهایی از خشم.

خشم چیست؟ خشم از دست دادن کنترل بر موقعیت است. خشم قراردادی است که با خود می بندید تا زمانی که واقعیت تغییر نکند در رنج جسمی و روحی باشید.

رهایی از تفکر کنترل نشده.

عادت بزرگی که ناوال روی آن کار می کند این است که سعی می کند “ذهن میمون” خود را خاموش کند. وقتی بچه هستیم، در حالت های خالی هستیم. ما خیلی در زمان حال زندگی می کنیم. ما در چیزی زندگی می کنیم که نیروی دریایی آن را «دنیای واقعی» می نامد. بلوغ شروع امیال است. شما شروع به فکر کردن زیاد، ساختن یک هویت و همچنین یک نفس می کنید. اگر در خیابان قدم بزنید و هزار نفر باشند، هزاران نفر در هر نقطه ای با خودشان صحبت می کنند.

آنها دائماً هر چیزی را که می بینند قضاوت می کنند. آنها در دنیای فانتزی از آنچه قرار است فردا اتفاق بیفتد زندگی می کنند. وقتی برنامه ریزی بلندمدت انجام می دهید می تواند خوب باشد. وقتی مشکلات را حل می کنید می تواند خوب باشد. ناوال فکر می کند برای خوشبختی شما خوب نیست. برای ناوال ذهن باید خدمتگزار و ابزار باشد نه ارباب. ذهن میمونی او نباید 24/7 او را کنترل و رانندگی کند. 

معنای زندگی. این سوال بزرگ است: معنا و هدف زندگی چیست؟ چون سوال بزرگی است، ناوال دو جواب داد. پاسخ اول: شخصی است. شما باید معنای خود را پیدا کنید. هر خرده ای که دیگران به شما می دهند، خواه بودا یا نیروی دریایی، مزخرف به نظر می رسد. به همین دلیل است که باید خودتان آن را پیدا کنید، بنابراین پاسخ لازم نیست. سوال مهم است باید بشینی اونجا و با یه سوال بگردی.

وقتی راه حلی پیدا می کنید که از آن راضی هستید، به زندگی شما مربوط می شود. پاسخ دوم: زندگی معنایی ندارد. هیچ هدفی برای زندگی وجود ندارد. اوشو گفت: “مثل نوشتن روی آب یا ساختن خانه هایی از شن است.” هر کاری که انجام دهید ناپدید می شود، درست مانند نسل بشر محو می شود و سیاره ناپدید می شود. حتی گروهی که مریخ را مستعمره می کند ناپدید می شود. هیچ کس گذشته شما را به یاد نخواهد آورد تا چندین نسل را رقم بزند، چه هنرمند، چه شاعر یا هر کس دیگری. معنی ندارد.

بررسی کتاب سالنامه نیروی دریایی راویکانت

Almanack of Naval Ravikant که توسط Eric Jorgenson مدیریت می‌شود، مجموعه‌ای بینش‌انگیز و قابل تأمل از حکمت از Naval Ravikant، کارآفرین، سرمایه‌گذار و فیلسوف با نفوذ است. به عنوان یک خواننده، این کتاب را گنجینه ای از دانش یافتم که درس های ارزشمندی در مورد موضوعاتی مانند ثروت، خوشبختی و رشد شخصی ارائه می دهد.

این کتاب به عنوان مجموعه‌ای از توییت‌ها، مصاحبه‌های پادکست و مقالات ناوال ساخته شده است که جورجنسون به طرز ماهرانه‌ای آن‌ها را در موضوعات منسجم سازماندهی کرده است. این قالب هضم محتوا را آسان می کند و به خوانندگان امکان می دهد موضوعات خاص مورد علاقه خود را کشف کنند.

یکی از جذاب‌ترین جنبه‌های The Almanack of Naval Ravikant تأکید بر ایجاد درک عمیق از خود و پرورش ذهنیت رشد است. بینش ناوال در مورد اهمیت خودآموزی، وضوح ذهنی و هوش هیجانی واقعاً الهام بخش است و تأثیری ماندگار در سفر توسعه شخصی من گذاشته است.

این کتاب همچنین به حوزه خلق ثروت می پردازد و توصیه های عملی در مورد سرمایه گذاری، کارآفرینی و تصمیم گیری ارائه می دهد. دیدگاه‌های منحصربه‌فرد ناوال در مورد این موضوعات، برای هر کسی که به دنبال ایجاد آزادی مالی است، تازه و ارزشمند است.

خلاصه‌های ما نیز در تمام پلتفرم‌های پادکست با نام “Kitabein” موجود است که اخیراً جایزه بهترین پادکست آموزشی هند را دریافت کرده است .

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *