5 Situations That Leadership Coaching Won’t Help

7 مهارت مدیریت فردی که هر رهبر به آن نیاز دارد:مدت ها قبل از اینکه جک ولش مدیرعامل جنرال الکتریک (GE) شود، تقریباً شرکت را ترک کرد. ولش در  سال 1961 ، علیرغم سخت کوشی اش، تنها به اندازه دیگران افزایش حقوق دریافت کرد. با کار جدیدی که قبلاً آماده شده بود، ولش یک پای خود را از در بیرون داشت. با این حال، مدیر او، روبن گوتوف، او را متقاعد کرد که باقی ماندن در تجارت بهترین حرکت است. گاتوف با استفاده از مهارت‌های مدیریت افراد خود، به ولش قول داد که فرصت‌های بیشتری در انتظارش است، و او تمام تلاش خود را می‌کند تا مطمئن شود هیچ چیز مانع از نمایش استعدادهای ولش نمی‌شود. این شامل فراهم کردن منابع و پشتیبانی ولچ برای توسعه مهارت‌هایش و رشد در شرکت می‌شد.

جک ولش به جوانترین مدیرعامل تاریخ جنرال الکتریک تبدیل شد، کسب و کار را به موفقیت چشمگیری رساند و یکی از بهترین فرهنگ های شرکت را در آمریکا ایجاد کرد. و همه اینها به این دلیل است که یک مدیر با مهارت های مدیریتی افراد مناسب وارد عمل شد تا مطمئن شود که پتانسیل کامل خود را درک می کند.

مدیران نقش بسزایی در شادی و جهت دهی حرفه ای کارکنان دارند. با این حال، افراد زیادی تحت مدیریت ضعیف و روسای ناامید رنج می برند. بر اساس یک  نظرسنجی گالوپ ،  بیش از نیمی از کارگران  در ایالات متحده گفتند که به خاطر مدیرشان شغل خود را ترک کردند تا زندگی خود را بهبود بخشند.  این نظرسنجی نشان می‌دهد که مدیران باید روی مدیریت افراد بسیار کار کنند.

وقتی مدیری مهارت‌های مدیریت افراد مؤثری نداشته باشد، می‌تواند به روحیه ضعیف، عدم رضایت شغلی،  حفظ کم کارکنان ، افزایش  غیبت و حتی ترک شغل کمک کند . همانطور که گردش مالی و مشارکت کم افزایش می یابد، نتایج حاصل از آن بهره وری پایین، کیفیت پایین کار و کاهش سودآوری است.

به بیان صریح،  گروهی از مدیران بد این قدرت را دارند که درهای کسب و کار شما را ببندند . القای مهارت های مدیریت افراد عالی در تیم خود می تواند به شما در جلوگیری از این امر کمک کند.

در این مقاله موارد زیر را خواهید آموخت:

  • مدیریت مردم چیست
  • کاری که بهترین مدیران درست انجام می دهند
  • برای هدایت موثر تیم خود به چه مهارت های مدیریت افراد نیاز دارید

مدیریت مردم چیست؟

مدیریت افراد شامل  سبک‌ها  و مهارت‌های رهبری است که به مدیران کمک می‌کند تا با دیگران همکاری کنند تا  مهارت‌های خود را توسعه دهند و اطمینان حاصل کنند که در شغل خود راضی هستند . جنبه مهمی که مدیریت افراد را از مدیریت عملکرد جدا می کند نحوه برخورد آن با رضایت کارکنان است. مدیریت افراد برای رفاه یک کارمند، ایجاد یک فرهنگ کاری راحت و محیطی که در آن همه بتوانند بهترین عملکرد خود را داشته باشند، حساب می کند. رهبرانی که مهارت‌های مدیریت افراد را دارند نیز باید  مهارت‌های حل تعارض را نشان دهند  و با برخورد دیپلماتیک به اختلافات رسیدگی کنند. همه این مهارت ها برای دستیابی به اهداف گسترده تر و نزدیک شدن به چشم انداز بزرگ سازمان مورد استفاده قرار می گیرند.

مزایای مدیریت افراد بزرگ

  • افزایش بهره‌وری:  مدیرانی که بهترین مهارت‌های مدیریت افراد را به کار می‌گیرند، محیط کاری ایجاد می‌کنند که در آن کارکنان انگیزه و انگیزه بیشتری برای خلاقیت، جسور و نوآوری بیشتر داشته باشند. با این حال، آنها همچنین با ایجاد استراحت های فراوان، این را متعادل می کنند تا کارمندان بتوانند دوباره شارژ شوند و بهترین کار خود را انجام دهند. به این ترتیب، سطح تعامل آنها افزایش می یابد، که منجر به افزایش بهره وری می شود.
  • رکود در غیبت و ترک شغل:  تمرین مهارت های مدیریت افراد منجر به مشارکت بیشتر کارگران می شود که منجر به جابجایی و غیبت کمتر می شود. مطالعات  نشان داده‌اند که در سازمان‌هایی که نرخ جابجایی بالایی را تجربه می‌کنند، بهبود در مشارکت کارکنان منجر به 24 درصد گردش کمتر می‌شود. حتی در بین مشاغل با گردش مالی کم، هنوز  59 درصد کمتر از حد معمول گردش مالی وجود دارد . این مشاغل همچنین 41 درصد کاهش در غیبت داشتند.
  • نتایج بهتر:  وقتی یک کارمند بیشتر درگیر است، سرمایه گذاری بیشتری در کسب و کار دارد. به عبارت دیگر، آنها بیشتر به دیدن موفقیت شرکت علاقه دارند. این بدان معناست که آنها تمایل بیشتری به انجام کار برای به دست آوردن نتایج بهتر دارند. این به وضوح به نفع شرکت به عنوان یک کل است.
  • استخدام های با کیفیت بالاتر:  استعدادهای درجه یک زمانی توجه می کنند که یک شرکت به مدیریت افراد عالی شهرت داشته باشد. آن کارمندان ماهر می خواهند بخشی از آن سازمان شوند. سپس شیوه‌های مدیریت مؤثر، بیشترین بهره را از کارگران می‌برد و منجر به ظهور استعدادهای بیشتری می‌شود.
  • گردش مالی کم:  همانطور که در بالا ذکر شد، رهبری که بهترین روش های مدیریت افراد را می شناسد، منجر به گردش مالی کمتر برای شرکت ها می شود. مدیران نقش کلیدی در حفظ افراد در کار دارند. بر اساس یک نظرسنجی گالوپ  ،  52 درصد از کارگرانی  که شغل خود را ترک کرده‌اند می‌گویند که  مدیر یا شرکت می‌توانست کار بیشتری برای حفظ آنها انجام دهد.  زمانی که مهارت های مدیریت افراد خوب بخشی از معادله شود، شرکت ها این کار را انجام می دهند.
  • روحیه تیمی و رفاقت عالی:  با مشارکت بیشتر کارکنان، همکاری نیز افزایش می یابد. بهبود روحیه تیمی منجر به تضاد کمتر بین کارکنان و تلاش بیشتر برای همکاری با یکدیگر می شود. کل سازمان بیشتر شبیه یک تیم نزدیک به هم احساس می کند که مایل به حمایت از یکدیگر در هر لحظه هستند.
  • افزایش سودآوری:  یک کارمند خوشحال علاوه بر بهره وری بیشتر، خدمات بهتری به مشتریان ارائه می دهد. تیم های مشارکتی که به خوبی با هم کار می کنند سیلوها را در سراسر سازمان حذف خواهند کرد. همه این جنبه‌ها منجر به افزایش نوآوری، تقاضای بیشتر، محصولات و خدمات بهتر، و مزیت رقابتی کلی می‌شود که باعث افزایش سود می‌شود.

چگونه افراد را مدیریت کنیم : مهارت‌های مدیریت افراد که نمی‌توانید نادیده بگیرید

1. در مورد انتظارات بحث کنید

با یک مرد همانطور که هست رفتار کنید و او همانگونه که هست باقی خواهد ماند. با یک مرد آنطور که می تواند و باید باشد رفتار کنید و او همان طور که می تواند و باید باشد خواهد شد.»

استفن آر. کاوی، 7 عادت افراد بسیار مؤثر

مدیریت مؤثر افراد مستلزم دیدن پتانسیل آنها و برخورد با آنها است. همه اینها با ایجاد انتظارات درست شروع می شود.

فقدان انتظارات اولین گام به سوی عدم مشارکت کارکنان در کارشان است. مردم می خواهند بدانند برد چیست. آنها همچنین می خواهند بدانند که آیا در مسیر درستی هستند یا خیر. اگر آنها در مورد انتظارات مطمئن نیستند، به این معنی نیست که سخت کار نخواهند کرد. با این حال،  به  این معنی است که آنها هیچ جهت روشنی ندارند، که منجر به هدر رفتن تلاش و ناامیدی فزاینده می شود.

نحوه تعیین انتظارات:
  • چرایی  را برای آنها  توضیح دهید  : مدیریت افراد اغلب به معنای توضیح علت است تا هدف خود را بفهمند. مشاغل خود را با هدف و چشم انداز کلی شرکت گره بزنید. بگذارید بدانند چه نقشی ایفا می کنند که باعث موفقیت کل سازمان می شود.
  • تکرار انتظارات به صورت حضوری و کتبی:  بخشی از  تعیین انتظارات  ، بیان آنها به طور واضح برای کارمند است. مطمئن شوید که این کار را به طور مکرر به روش های مختلف انجام می دهید. شما به سادگی می توانید به آنها بگویید، اما باید آن را به صورت کتبی نیز داشته باشید تا هر زمان که خواستند به آن مراجعه کنند.
  • ثابت بمانید:  کارکنان تنها در صورتی گیج و آزرده می شوند که انتظارات مدام تغییر کند. با انتظارات خود سازگار باشید و اگر چیزی باید تغییر کند، توضیح دهید که چرا تغییر می کند.
  • تعیین جدول زمانی:  هنگام تعیین انتظارات، جدول زمانی ایجاد کنید که دیگران بتوانند از آن پیروی کنند. این به آنها اهدافی برای شلیک می دهد و زبان مبهم را حذف می کند.
  • خرید صوتی دریافت کنید:  فقط به این دلیل که انتظارات خود را بیان کرده اید به این معنا نیست که کارکنان با آنها موافقت کرده اند. اطمینان حاصل کنید که کارمندان تأیید خود را می دهند تا بتوانید آنها را مطابق آن استاندارد نگه دارید.

2. KPIها و OKRهای چالش برانگیز و در عین حال قابل دستیابی را توسعه دهید

“وقتی همه چیز مهم است، هیچ چیز مهم نیست.”

جینو ویکمن، کشش

در Traction ، نویسنده Gino Wickman از مثال قرار دادن سنگ و ماسه در یک استوانه شیشه ای به عنوان استعاره ای برای تفکر استراتژیک در مورد بهره وری و دستیابی به هدف استفاده می کند. به سیلندر شیشه ای فکر کنید که زمان روز شما را نشان می دهد، در حالی که سنگ ها، شن، ماسه و آب نشان دهنده وظایف هستند. اگر اول اجسام کوچکتر را داخل آن قرار دهید، نمی توانید در سنگریزه یا سنگ ها جا شوید. ویکمن توضیح می‌دهد: «نکته اصلی این است که ابتدا باید روی بزرگترین اولویت‌ها – Rocks – کار کنید. همه چیز دیگر سر جای خود قرار خواهد گرفت.»

این تشبیه به نشان دادن اهمیت اولویت دادن به چیزهای درست کمک می کند. هر کارمندی به اهدافی نیاز دارد که بتواند به آنها برسد. این به آنها کمک می کند کارهایی را که باید در طول روز کاری انجام دهند اولویت بندی کنند. هنگامی که KPI و OKR را برای اعضای تیم خود توسعه می دهید، آنها می دانند چه چیزی مهم است و چه چیزی مهم نیست. این به آن‌ها کمک می‌کند تا به چالش‌هایی که با آن‌ها روبرو هستند پاسخ دهند. همانطور که آنها این کار را انجام می دهند، شما در موقعیتی خواهید بود که از آنها حمایت کنید و آنها را مانند یک مربی بزرگ هل دهید.

برای انجام این:

  • اهداف هر کارمند را هم به صورت فصلی و هم سالانه تقسیم کنید.
  • اطمینان حاصل کنید که در مورد آنچه که آنها باید با وقت خود به دست بیاورند واضح هستید.
  • نوع KPI و OKR را در اختیار آنها قرار دهید که آنها را به چالش می کشد اما بیش از حد غلبه کننده نباشد. هنگامی که آنها این اطلاعات را بدانند، می توانند بهتر برنامه ریزی کنند که چگونه وظایف خود را انجام دهند.

3. ایجاد سیستم های قوی در شرکت

وقتی Cargill Inc.، یک تولید کننده و توزیع کننده مواد غذایی مستقر در مینه سوتا، متوجه شد که کارمندانش  از کار خود جدا  شده اند، مدیران می دانستند که باید تغییری رخ دهد. بنابراین رهبران شرکت سیستم جدیدی را برای کمک به عملکرد و مدیریت افراد راه اندازی کردند. این سیستم به تسهیل بازخورد و تشویق روزانه در طول مکالمات کمک کرد. ایده این بود که به   جای تمرکز بر گذشته، بازخورد سازنده با نگاهی به آینده ارائه شود. با این ترکیب  رهبری و مدیریت ، نیروی کار شرکت بیشتر مشغول شد.

ایجاد سیستم هایی از این دست به تنظیم یک  ریتم عملیاتی مربوط می  شود که افراد بتوانند بر اساس آن کار کنند. این ریتم ثبات ایجاد می‌کند، چارچوبی برای تصمیم‌گیری فراهم می‌کند، عادت‌هایی را که نتیجه می‌دهند تقویت می‌کند و به سیستم‌های موفق منجر می‌شود. همانطور که افراد با ریتم کار می کنند، چیزی خواهند داشت که می توانند در پیچ و خم های شغلی خود به آن تکیه کنند.

نحوه ایجاد سیستم های موثر:
  • مشخص کنید که شرکت شما به طور منظم در چه فعالیت هایی شرکت می کند.
  • به هر فعالیت نگاه کنید تا مشخص کنید از چه منابع، افراد و استراتژی هایی برای انجام آنها استفاده می شود.
  • به بهبودهایی فکر کنید تا فرآیندهای خود را اصلاح کنید.
  • ایده های جدید را آزمایش کنید و میزان عملکرد آن ایده ها را پیگیری کنید.
  • ارزیابی نهایی را در مورد اینکه آیا باید سیستم جدید را پیاده سازی کنید، انجام دهید. اگر نه، آزمایش را تکرار کنید تا زمانی که سیستمی را پیدا کنید که کار می کند.

4. به عنوان یک کاتالیزور برای دستیابی به هدف عمل کنید

“در بیشتر موارد، مهم نیست که چه چیزی باشد،  اگر آن را بسنجید و به آن پاداش دهید، مردم سعی می کنند در آن برتری پیدا کنند.”

مارکوس باکینگهام، اول همه قوانین را بشکنید

در جنرال الکتریک، این شرکت زمانی سیستمی داشت که در آن کارمندان را در پایان سال رتبه بندی می کردند و آنهایی را که در 10 درصد پایین تر قرار می گرفتند، رها می کردند. سیستم  جدیدی  که جنرال الکتریک اتخاذ کرد، رویکرد سازنده تری را در جهت هدف گذاری اتخاذ کرد. اکنون، مدیران با کارکنان ملاقات می کنند و آنها را در مورد چگونگی دستیابی به اهداف فردی خود راهنمایی می کنند. این نه تنها در مدیریت افراد مؤثرتر است، بلکه راهی عالی برای ارائه بازخورد و کار تیمی است.

مدیریت افراد مستلزم همکاری نزدیک با یکدیگر و ایجاد روابط محکم است. به عنوان مثال، افراد را در موقعیت های خود بسازید، آنها را به خاطر دستاوردهایشان بشناسید و به آنها پاداش دهید و حمایت لازم را برای آنها فراهم کنید. با منابع مناسب، کارمندان احساس اطمینان می کنند که به اهداف خود خواهند رسید.

5. تمجید و قدردانی فراوان ارائه دهید

کارمندی که کار خوبی انجام می دهد، اما به رسمیت شناخته نمی شود، به سرعت از خود جدا می شود. شناخت یک مؤلفه کلیدی در مدیریت افراد است که اگر رهبران می خواهند کارکنان را راضی نگه دارند باید به آن توجه کنند. بر اساس  مطالعه ای  از Deloitte، تشخیص کارمندان در زمانی که آنها به خوبی کار می کنند، بهره وری، عملکرد و مشارکت را تا  14 درصد افزایش می دهد.

تحقیقات دیگر نیز یافته های مشابهی را نشان داده است. بر اساس بررسی  هاروارد بیزینس ریویو ،  40 درصد از کارگران نشان می دهند که اگر به رسمیت شناخته شوند، انرژی بیشتری برای کاری که انجام می دهند صرف می کنند.

واضح است که شناخت با عملکرد مرتبط است. به هر حال، چه کسی اگر بداند که افراد بالاتر از کار آنها آشکارا قدردانی می کنند، بیشتر کار نمی کند؟ فقط مطمئن شوید که شناخت با عملکرد همراه است، زیرا  تحقیقات  نشان داده است که شناخت بیش از حد با دوره تصدی گره خورده است.

چگونه به درستی  کارمندان را به رسمیت بشناسید :
  • قدردانی خود را برای کار آنها با ستایش یک کارگر در مقابل تیم آنها نشان دهید.
  • جوایزی مانند پاداش پرداخت یا مرخصی اضافی بدهید.
  • جوایزی را برای کارمندان شخصی سازی کنید، مانند کارت هدیه به یکی از رستوران های مورد علاقه آنها.
  • به آنها بگویید که از کار آنها در تنظیمات یک به یک قدردانی می کنید.
  • فرهنگی ایجاد کنید که به اعضای تیم اجازه دهد یکدیگر را بشناسند.

6. افزایش سطح هوش هیجانی

یکی از ویژگی های رهبری که اغلب نادیده گرفته می شود   مرتبط با مدیریت افراد، هوش هیجانی (EI) است. همانطور که در  عادت هشتم: از اثربخشی تا عظمت توضیح داده شد ، استفان آر. کاوی  هوش هیجانی را  به پنج جزء تقسیم می‌کند:  خودآگاهی، انگیزه شخصی، خودتنظیمی، همدلی و مهارت‌های اجتماعی . با توسعه این حوزه ها می توانید هوش هیجانی و مهارت های مدیریت افراد خود را افزایش دهید.

با استفاده از این مولفه‌ها، بهتر است احساسات خود را به خوبی تشخیص دهید و آنها را تنظیم کنید. همچنین با یادگیری بیشتر در مورد احساسات دیگران، همدلی خود را بهبود می بخشید  و درک و حساسیت بیشتری را برای اطرافیان خود ایجاد می کنید.  نتیجه این است که افراد بیشتری در کنار شما احساس راحتی می کنند و اعتماد به نفس لازم را برای بیان نظر خود دارند.

چگونه هوش هیجانی را تقویت کنیم:
  • گوش دادن فعال را تمرین  کنید.
  • به دنبال احترام متقابل بین خود و دیگران باشید.
  • درک درستی از آنچه باعث ایجاد احساسات خاص از شما می شود به دست آورید.
  • برای به دست آوردن مهارت های اجتماعی بهبود یافته، سخنرانی در جمع را تمرین کنید.
  • روی مثبت و خوش بین بودن تمرکز کنید.
  • با کارمندان خود آشنا شوید.
  • برای کاهش استرس برای خود و دیگران تلاش کنید.

7. صراحت رادیکال را تمرین کنید

«اگر بتوانید با مردم یک رابطه قابل اعتماد ایجاد کنید تا در محل کار احساس آزادی کنند، احتمالاً بهترین کار زندگی خود را انجام می دهند. اما شما “آن را از آنها بیرون نمی آورید”. شما شرایطی را برای آنها ایجاد می کنید که آن را از خودشان بیرون بیاورند.»

کیم اسکات، رادیکال صراحت

مدیریت افراد در مورد کمک به رشد افراد است. اگر کارگران در همان سطحی بمانند که همیشه بوده اند، مدیرانشان شکست خورده اند. یکی از راه‌های کمک به رشد دیگران، تمرین صراحت رادیکال است. کیم اسکات این عبارت را در کتاب خود با صراحت رادیکال ابداع کرد: بدون از دست دادن انسانیت خود یک رئیس باش ، که به شما آموزش می دهد که اگر می خواهید دیگران رشد کنند، باید مستقیم باشید و مستقیماً آنها را به چالش بکشید.

آنچه صراحت رادیکال به معنای صادق بودن و شفاف بودن با اطرافیانتان است. با انجام این کار، رهبرانی را در هر سطحی از یک سازمان توسعه می دهید. نتیجه محیطی است که هر زمان که بازخورد می دهد، به ارتباطات باز اهمیت می دهد. چالش‌های مستقیم باید با احترام اتفاق بیفتند، جایی که همه احساس راحتی می‌کنند که نظرشان را بیان کنند.

نحوه تمرین صراحت رادیکال:
  • ذهنیت کمال گرا را حذف کنید.
  • هنگام ارائه و دریافت انتقاد فروتن باشید.
  • نگرش بهبود مستمر را اتخاذ کنید.
  • فرهنگی ایجاد کنید که هر کسی بتواند در مورد هر چیزی صحبت کند (تا زمانی که حرفه ای و محترمانه باشد).
  • هر تغییری که لازم است را در اسرع وقت انجام دهید.
  • با پیشرفت دیگران از آنها حمایت کنید.
  • با نگاهی به آینده بازخورد ارائه دهید.

ایجاد یک رابطه واقعی با کارمندان

مدیریت افراد فقط به این نیست که مردم را به سر کار بکشانند یا در مورد قانون استخدام بدانند، بلکه کمک به دیگران است. همانطور که سایمون سینک می گوید،  “رهبرانی که بیشترین بهره را از مردم خود می برند، رهبرانی هستند که بیشتر به مردم خود اهمیت می دهند.”  یعنی در لحظات کوچک ظاهر شدن. این در مورد چک کردن با آنها و دانستن اینکه چه زمانی دوران سختی را پشت سر می گذارند است.

کمی شبیه رابطه والدین و فرزندی به آن نگاه کنید. والدین خوب، وقتی بچه‌هایشان آسیب می‌بینند، آنها را تنبیه نمی‌کنند یا وقتی بیمار هستند، آنها را مجبور نمی‌کنند که بیشتر کار کنند. آنها مهربانی و نگرش پرورشی نشان می دهند. همین امر در مورد کارفرمایان نیز صدق می کند، مشروط بر اینکه شما متکبر نباشید. با انجام این کار، در نهایت یک رابطه قابل اعتماد ایجاد می کنید که نشان می دهد  واقعاً به آنها اهمیت می دهید.

با توسعه این روابط از امروز شروع کنید. در اینجا فقط چند نکته وجود دارد که می توانید بلافاصله به آنها عمل کنید:

  • زمانی را در روز برای کار تک به تک با دیگران برنامه ریزی کنید.
  • ارائه کمک در پروژه ها
  • آسیب پذیر باشید و در صورت نیاز کمک بخواهید.
  • به وعده های خود پایبند باشید
  • در کنار کارمندان خود باشید زیرا آنها بیشتر به آن نیاز دارند.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *