راهنمای داستان نویس برای سخنرانی موثر تجاری
میتوانید اطلاعات را در صفحهگسترده، سند یا پایگاهداده وارد کنید و تا زمانی که کسی یا چیزی آن را پاک کند، وجود دارد. با این حال، مغز انسان به این شکل کار نمی کند.
ماشینها برای «به خاطر سپردن» دادهها به یک وابستگی عاطفی نیاز ندارند، اما انسانها به آن نیاز دارند.
شواهد قابل توجهی توسط محققان عصبی، روانشناختی و آموزشی جمعآوری شده است که نشان میدهد افراد اطلاعات را بهتر به خاطر میآورند اگر احساسات به آن متصل شود . آنها آن را واضحتر، دقیقتر و برای مدت طولانیتر به خاطر میآورند تا واقعیتهای خشک و بدون زمینه.
بهترین سخنرانان تجاری این را می دانند و ارائه های خود را با نیازهای مغز انسان تنظیم می کنند. ما انسان ها نیاز به ارتباط با یکدیگر داریم، و داستان سرایی این کار را انجام می دهد در حالی که بازگویی حقایق خشک اغلب باعث می شود اطلاعات به هوا تبخیر شوند. در اینجا چیزی است که سخنرانان تجاری بزرگ در مورد داستان سرایی موثر می دانند، که در نهایت بهترین راه برای انتقال اطلاعات و حفظ آن است.
مطمئن شوید که داستان شما شروع، میانه و پایان دارد
وقتی داستانها بیهدف سروصدا میکنند، این احتمال وجود دارد که تنها چیزی که شنوندگان پس از آن به خاطر میآورند، آزارشان از داستانگو است. چه در حال ارائه تحقیقات علمی، اعداد تجاری یا یک نظریه جدید در مورد یک حادثه تاریخی باشید، «داستان» شما باید شروع، میانه و پایانی داشته باشد. اگر مطمئن نیستید که چگونه این کار را انجام دهید، از این طرح کلی مفید استفاده کنید :
- مقدمه – که صحنه را به طور موثر تنظیم می کند
- چالش – و اگر آسیب پذیری نشان دهد، برای ارتباط عاطفی بسیار بهتر است
- افزایش سهام – جایی که بسیاری از آبدارترین جزئیات شما باید باشد
- نقطه اوج – جایی که معضل حل می شود یا تغییر رخ می دهد
- قطعنامه – جایی که در آن چیزهایی را که آموخته اید جمع بندی و تأمل می کنید
مخاطب خود را بشناسید
اگر مخاطبان شما متشکل از عموم مردم هستند، پس باید روایت خود را برای آنها تنظیم کنید. به همین ترتیب، اگر مخاطبان شما مهندسان یا دانشمندان بسیار متخصص هستند، باید ارائه خود را مرتبط و خاص تر کنید. سخنرانان کسب و کار استثنایی می دانند که مخاطبان شما چه کسانی هستند ، سوابق آنها، محل برگزاری و مناسبت آنها باید بر ارائه شما تأثیر بگذارد.
صادق و معتبر باشید
مردم به طور قابل توجهی با عدم اصالت هماهنگ هستند. هنگامی که آنها احساس کردند که داستان شما خودخواهانه یا غیر صادقانه است، آنها را تنظیم می کنند. ممکن است شما باشید که داستان را روایت می کنید، اما مخاطب در نهایت “قهرمان” است. آنها باید با چیزی که قبلاً نداشتند از روایت دور شوند. اگر تمام کاری که انجام می دهید این است که بگویید چقدر عالی هستید، اما در قالب روایی صحبت کنید، مخاطب خود را از دست خواهید داد.
مطمئن ترین راه برای از دست دادن مخاطبان خود این است که خودخواه یا دروغگو باشید.
پایان باید چیزی را آشکار کند (یا حداقل خلاصه شود)
همانطور که داستان شما به پایان می رسد، باید از خود و مخاطبان خود با کلمات بسیار زیاد بپرسید: “ما چه آموختیم؟” پایانهایی که چیزی را آشکار میکنند میتوانند بسیار قدرتمند باشند («و معلوم شد، من همیشه آن را میدانستم، اما نمیتوانستم آن را اعتراف کنم.») حتی اگر روایت شما «افشای» قدرتمندی نداشته باشد، باید با یک مختصر به پایان برسد. خلاصه ای از سفری که شما و مخاطبانتان به تازگی با هم رفته اید.
بدانید چه چیزی را ویرایش کنید
حقیقت انسان بودن باعث می شود که ما حکایات، شگفتی ها و موقعیت های منحصر به فرد بی شماری را جمع آوری کنیم، اما این بدان معنا نیست که شما باید همه آنها را در ارائه یا سخنرانی خود بگنجانید. ممکن است یک حادثه خنده دار یا قابل توجه وجود داشته باشد که به سادگی هدف روایت شما را برآورده نمی کند، و شما باید آن را ویرایش کنید. این می تواند دردناک باشد، اما صبور باشید. ممکن است زمانی فرا برسد (احتمالاً به محض جلسه پرسش و پاسخ پس از آن)، که آن اطلاعات ممکن است بسیار مناسب باشد.
سخنرانان تجاری که موفق می شوند می دانند که چگونه داستان های عالی تعریف کنند. لازم نیست جی کی رولینگ یا دانته آلیگیری باشید تا یک داستان عالی، داستان خودتان را بگویید . میتوانید اطمینان داشته باشید که چیز ارزشمندی را روی میز آوردهاید، و زمانی که بتوانید روایتی واضح ارائه دهید و با مخاطبان خود ارتباط عاطفی برقرار کنید، همچنین میتوانید مطمئن باشید که داستانی که میگویید اهمیت دارد.
در دهههایی که بهعنوان نویسنده، سخنران تجاری، و مربی اجرایی فعالیت میکنم، این افتخار را داشتهام که داستانهای بیشماری را از افرادی که با آنها کار میکنم یاد بگیرم، و این فرصت را داشتهام که داستانسرایی را در موقعیتها و سناریوهای متعدد تمرین کنم. داستان سرایی را به عنوان یک مهارت تجاری “نرم” در نظر نگیرید. در واقع می تواند تنها چیزی باشد که متخصصان برجسته را از آنهایی که صرفاً کافی هستند جدا می کند. من به ارزش ارتباط با دیگران و آموزش دادن آنها علاقه دارم، بنابراین آنها می توانند حتی از بزرگترین انتظارات خود فراتر روند.
بدون نظر