معرفی
یک سازمان می تواند برنامه های تجاری خود را بر اساس توصیه پیش بینی تقاضا نهایی کند. پس از آماده شدن طرح های تجاری، یک سازمان می تواند از واحد فروش نهایی تا مواد اولیه مورد نیاز، کار معکوس انجام دهد. بنابراین برنامه های سالانه و فصلی به نیروی کار، مواد اولیه، سرمایه در گردش و غیره مورد نیاز در یک دوره متوسط (6 ماه تا 18 ماه) تقسیم می شوند. این فرآیند تعیین الزامات تولید برای یک محدوده متوسط، برنامه ریزی کل نامیده می شود.
عوامل مؤثر بر برنامه ریزی کل
برنامه ریزی انبوه یک فعالیت عملیاتی حیاتی برای سازمان است زیرا به دنبال تعادل برنامه ریزی استراتژیک بلند مدت با موفقیت تولید کوتاه مدت است. عوامل زیر قبل از شروع یک فرآیند برنامه ریزی کل حیاتی هستند.
- اطلاعات کاملی در مورد امکانات تولید و مواد اولیه موجود مورد نیاز است.
- پیشبینی تقاضای جامد که دوره میانبرد را پوشش میدهد
- برنامه ریزی مالی پیرامون هزینه تولید که شامل مواد اولیه، نیروی کار، برنامه ریزی موجودی و غیره می شود.
- سیاست سازمان در مورد مدیریت نیروی کار، مدیریت کیفیت و غیره
برای موفقیت آمیز بودن برنامه ریزی کل، ورودی های زیر مورد نیاز است.
- پیش بینی تقاضای کل برای دوره مربوطه
- ارزیابی تمام ابزارهای موجود برای مدیریت برنامه ریزی ظرفیت مانند پیمانکاری فرعی، برون سپاری و غیره.
- وضعیت عملیاتی موجود نیروی کار (تعداد، مجموعه مهارت و غیره)، سطح موجودی و کارایی تولید
برنامه ریزی کل تضمین می کند که سازمان می تواند برای سطح نیروی کار، سطح موجودی و نرخ تولید در راستای هدف و هدف استراتژیک خود برنامه ریزی کند.
برنامه ریزی کل به عنوان یک ابزار عملیاتی
برنامه ریزی کل به دستیابی به تعادل بین هدف عملیات، هدف مالی و هدف کلی استراتژیک سازمان کمک می کند. این به عنوان بستری برای مدیریت ظرفیت و برنامه ریزی تقاضا عمل می کند.
در سناریویی که تقاضا با ظرفیت مطابقت ندارد، یک سازمان میتواند با قیمتگذاری، ارتقاء، مدیریت سفارش و ایجاد تقاضای جدید تعادل ایجاد کند.
در سناریویی که ظرفیت با تقاضا مطابقت ندارد، یک سازمان میتواند سعی کند هر دو را با جایگزینهای مختلفی مانند.
- اخراج / استخدام مازاد / مازاد ناکافی / مازاد ناکافی / نیروی کار ناکافی تا زمانی که تقاضا کاهش یابد / افزایش یابد.
- از جمله اضافه کاری به عنوان بخشی از برنامه ریزی در آنجا با ایجاد ظرفیت اضافی.
- استخدام نیروی کار موقت برای یک دوره ثابت یا برون سپاری فعالیت به یک پیمانکار فرعی.
اهمیت برنامه ریزی کل
برنامه ریزی کل نقش مهمی در دستیابی به اهداف بلند مدت سازمان دارد. برنامه ریزی کل به موارد زیر کمک می کند:
- دستیابی به اهداف مالی با کاهش هزینه های متغیر کلی و بهبود نتیجه
- حداکثر استفاده از امکانات تولیدی موجود
- با تطبیق تقاضا و کاهش زمان انتظار برای مشتریان، رضایت مشتری را فراهم کنید
- کاهش سرمایه گذاری در انبار موجودی
- قادر به برآوردن اهداف برنامه ریزی در آنجا با ایجاد یک نیروی کاری شاد و راضی است
استراتژی های برنامه ریزی کل
سه نوع استراتژی برنامه ریزی انبوه وجود دارد که سازمان می تواند از بین آنها انتخاب کند. به شرح زیر می باشند.
- استراتژی سطح
همانطور که از نام آن پیداست، استراتژی سطح به دنبال حفظ نرخ تولید ثابت و سطح نیروی کار است. در این استراتژی، سازمان به تقاضای پیشبینی قوی برای افزایش یا کاهش تولید در پیشبینی تقاضای مشتری کمتر یا بیشتر نیاز دارد. مزیت استراتژی سطح نیروی کار ثابت است. نقطه ضعف استراتژی سطح موجودی بالا و افزایش گزارش های برگشتی است.
- استراتژی تعقیب و گریز
همانطور که از نام آن پیداست، استراتژی تعقیب به نظر می رسد که تقاضا را با تولید مطابقت دهد. مزیت استراتژی تعقیب و گریز، سطح موجودی پایین تر و گزارش های برگشتی است. نقطه ضعف بهره وری پایین، کیفیت و نیروی کار افسرده است.
- استراتژی ترکیبی
همانطور که از نام آن پیداست، استراتژی ترکیبی بین استراتژی سطح و استراتژی تعقیب تعادل برقرار می کند.
بدون نظر