ردیابی تحرکات در بازارهای سهام آسان است. دلیل این امر این است که سرمایه گذاران به جای نگاه کردن به تغییرات قیمت چندین سهم مختلف، می توانند به سادگی به حرکت در شاخص اصلی نگاه کنند. اینجاست که مفهوم شاخص از آن گرفته شده است. این نبض بازار را فراهم می کند که در آن می توان با نگاهی صرف به سلامت زیربنایی آن پی برد.
ردیابی کالاها به طور سنتی بسیار دشوار بوده است. تعداد کالاهایی که معامله می شوند بسیار زیاد است و همچنین بسیار متنوع هستند. با این حال، اخیراً چندین شاخص برای پیگیری سلامت بازارهای کالایی ایجاد شده است . یکی دیگر از مزایای عمده این شاخص ها این است که به خریداران فرصت های متنوعی می دهد. خریداران به جای خرید واحدها در کالاهای زیربنایی مختلف، به سادگی می توانند سهمی از شاخص خریداری کنند و در نتیجه به طور غیرمستقیم صاحب یک سبد متشکل از چندین نهاد به قیمت چند دلار می شوند!
با این حال، وقتی به عملکرد این شاخص ها نگاه می کنیم، تفاوت های زیادی با یکدیگر دارند. این امر بسیاری از سرمایه گذاران را سردرگم می کند. با این حال، این تنوع به دلیل تفاوتهای ذاتی است که در نحوه جذب این شاخصها حرکات بازار وجود دارد. در این مقاله نگاه دقیق تری به این شاخص ها خواهیم داشت.
اجزاء چگونه انتخاب می شوند؟
شاخص های بورس معمولاً از 20 یا 30 شرکت بزرگ بر اساس ارزش بازار تشکیل می شوند. بنابراین به راحتی می توان دید که کدام شرکت در لیست قرار می گیرد و کدام شرکت نخواهد بود. با این حال، کالاها کاملا متفاوت هستند! در اینجا، شاخص های مختلف در مورد اینکه کدام کالا را می خواهند در شاخص خود بگنجانند و کدام را می خواهند حذف کنند، انتخاب دارند. ذهنیت درگیر در مورد کالاها بسیار بیشتر است.
به عنوان مثال مورد شاخص S&P را در نظر بگیرید. این شاخص ها شامل کالاها و یا حذف آنها بر اساس ارزش تولید است. از سوی دیگر، برخی از شاخص ها بر اساس ارزش بازنمایی، کالاها را شامل می شوند. به عنوان مثال طلا به عنوان نماینده بازار فلزات در نظر گرفته می شود در حالی که نفت به عنوان نماینده انرژی در نظر گرفته می شود.
به همین دلیل است که کالاهای موجود در یک شاخص خاص می توانند به طور گسترده ای با کالاهای موجود در شاخص دیگر متفاوت باشند. بنابراین، اثر تغییر قیمت کالاها بر شاخصهای مختلف تأثیر متفاوتی خواهد داشت. جهت حرکت ممکن است یکسان باشد اما بزرگی ممکن است متفاوت باشد. به عنوان مثال، یک حرکت اساسی در یک شاخص ممکن است باعث حرکت 3% در یک شاخص و حرکت 5% در شاخص دیگر شود.
میانگین وزنی چگونه تعیین می شود؟
چه وزن هایی باید به کدام کالا در یک شاخص اختصاص داده شود، همچنین منطقه خاکستری است. یکی از روش های ممکن، تعیین وزن به کالاها بر اساس حجم تولید آنهاست. بنابراین، کالایی که بالاترین تولید را دارد، بیشترین تأثیر را نیز خواهد داشت. اما بعد یک سوال دیگر مطرح می شود! تولید کالاها امری پویا است که مدام در حال تغییر است. بنابراین، آیا وزن های داده شده به کالاها نیز باید تغییر کند! برخی از شاخص ها این وزن ها را برای یک دوره زمانی از پیش تعیین شده ثابت می کنند. با این حال، سایر شاخصها به آنها اجازه میدهند تا با تغییرات تولید شناور شوند که باعث نوسانات بیشتر میشود.
روش ممکن دیگر، تعیین وزن بر اساس نقدینگی این کالاها است. تعداد قراردادهای آتی موجود در بازار به عنوان یک معیار قابل اعتماد برای نقدینگی در نظر گرفته می شود.
برخی از شاخص ها بر اساس تولید وزن تعیین می کنند در حالی که برخی دیگر بر اساس نقدینگی انجام می دهند. در نتیجه، شاخص ها به صورت متفاوتی فرموله می شوند و تغییرات قیمت را نیز به طور متفاوتی منعکس می کنند!
رول بیش از بازده
قراردادهای کالایی فقط برای تسویه پولی استفاده می شود. به ندرت کسی موارد زیرین را تحویل می گیرد. از این رو، قراردادها معمولاً به یک ماه دیگر منتقل می شوند. با این حال، زمانی که قراردادها به یک ماه آینده منتقل می شوند، تفاوت قیمت وجود دارد. این تفاوت بین قیمت ماه جاری و قیمت ماه آتی، بازدهی رو به جلو نامیده می شود. شاخص های مختلف این بازده را به طور متفاوتی محاسبه می کنند. از آنجایی که این بازده ها می توانند تاثیر قابل توجهی بر عملکرد هر سرمایه گذاری داشته باشند، تفاوت در حسابداری باعث ایجاد تفاوت در عملکرد پرتفوی نیز می شود.
در نهایت، این شرایط و ضوابط مورد استفاده توسط بورس کالا ثابت نیست. آنها نیز با گذشت زمان تغییر می کنند. فرکانس انجام این تعادل نیز بر مقدار شاخص تأثیر دارد. به عنوان یک قانون سرانگشتی، سرمایه گذاران معمولاً شاخص هایی را ترجیح می دهند که دارای سیاست های پایدار هستند. این به این دلیل است که وقتی سیاستها خیلی سریع تغییر میکنند، مقادیر قابل مقایسه باقی نمیمانند. از این رو، انجام هر نوع تحلیل تاریخی برای تصمیم گیری به یک کار دشوار تبدیل می شود.
بنابراین توصیه می شود که سرمایه گذاران ابتدا شاخص خود را انتخاب کرده و سپس آن را دنبال کنند. عاقلانه نیست که هر از چند گاهی بین Dow Jones، S&P یا Jefferies جابجا شوید، زیرا اعداد به سادگی قابل مقایسه نیستند!
بدون نظر