هنگامی که از کلمه ورشکستگی استفاده می شود، تصویر فوری ایجاد شده از یک شرکت است که سخت تلاش می کند تا سرپا بماند. با این حال، طرف های خارجی مانند طلبکاران برای بازپرداخت فوری بدهی ها فشار می آورند که باعث ورشکستگی شرکت می شود. افراد عادی ورشکستگی را یک رویداد از نوع حراج می دانند که در آن دارایی های شرکت متصدی به بالاترین قیمت پیشنهادی فروخته می شود تا حقوقی که قبلاً متعلق به شرکت بوده است، بازپرداخت شود. به عبارت دیگر، روند ورشکستگی اغلب غیرارادی تلقی می شود. در واقع تا چند سال پیش همینطور بود. با این حال، با گذشت زمان و تغییر قوانین، شرکت ها متوجه شده اند که ورشکستگی لازم نیست داوطلبانه باشد. همچنین، لازم نیست که یک رویداد نامطلوب برای شرکت باشد.

بسیاری از شرکت ها شروع به استفاده از ورشکستگی به عنوان یک ابزار استراتژیک کرده اند. این بدان معناست که آنها از قوانین ورشکستگی به گونه ای استفاده کرده اند که این رویداد نه غیرارادی باشد و نه نامطلوب. ورشکستگی یا تهدید به اعلام ورشکستگی توسط شرکت ها به منظور مذاکره در مورد معاملاتی که برای سهامداران خاص شرکت مطلوب تر است، استفاده می شود.

اجرای داوطلبانه و راهبردی قوانین ورشکستگی در این مقاله به تفصیل توضیح داده شده است .

پاکسازی عنوان دارایی ها

در بسیاری از موارد، صاحبان دارایی‌ها به دلیل اختلاف حق مالکیت و مالکیت، قادر به فروش اموال خود نیستند. به عنوان مثال، یک شرکت خاص ممکن است با یک پرونده قضایی مرتبط با جانشینی روبرو شود که باعث می شود عنوان دارایی های متعلق به شرکت مورد اختلاف باشد. در چنین مواردی، شرکت ها قادر به فروش این دارایی های مورد مناقشه نیستند.

با این حال، اگر در چنین موردی ورشکستگی وجود داشته باشد، منافع سهامداران و ذی‌نفعان داخلی عقب‌نشینی می‌کند. پرداخت به موقع به طرف خارجی اولین اولویت قاضی است که در روند ورشکستگی ریاست می کند. بنابراین در چنین مواردی دادگاه ها حکم به حل اختلاف مالکیت در مدت کوتاهی می دهند که در غیر این صورت دادگاه به موضوع وارد می شود.

بنابراین، از تشکیل پرونده استراتژیک ورشکستگی می توان برای فروش سریع دارایی هایی استفاده کرد که در طول سال ها در اختلافات حقوقی گیر کرده اند.

کاهش بدهی مالیاتی

استراتژی تشکیل پرونده ورشکستگی نیز توسط بسیاری از شرکت ها در گذشته برای کاهش موثر بدهی های مالیاتی خود استفاده شده است. برای برخی از مشاغل، بدهی های مالیاتی می تواند بخش قابل توجهی از بدهی های کلی آنها را تشکیل دهد. در چنین مواردی، تشکیل پرونده ورشکستگی ممکن است سودمند باشد.

این یک واقعیت شناخته شده است که دولت ها تا حد زیادی خود را از تسویه حساب ورشکستگی محروم کرده اند. این بدان معناست که آنها در بازپرداخت بدهی ها اولویت اول را دارند. حتی تضمین‌شده‌ترین بدهی‌های سطح بالاتر تنها زمانی قابل بازپرداخت هستند که بدهی‌های مالیاتی پرداخت شوند. بنابراین، از لحاظ نظری، تشکیل ورشکستگی نباید هیچ گونه اثر سودمندی برای شرکت مستقر داشته باشد.

با این حال، چندین حفره وجود دارد که به شرکت ها اجازه می دهد از مزایای قوانین ورشکستگی برای کاهش بدهی های مالیاتی خود استفاده کنند. به عنوان مثال، مالیات‌هایی که بیش از سه سال پرداخت شده‌اند، به‌طور خودکار هنگام ثبت ورشکستگی پرداخت می‌شوند. همچنین، اداره مالیات به طور کلی نرخ بهره بسیار بالایی را برای مالیات های معوق دریافت می کند. با این حال، شرکت هایی که اعلام ورشکستگی می کنند مجبور نیستند این نرخ بهره بالا را بپردازند. در عوض، نرخ بهره کاهش می یابد تا شرکت بتواند به سایر طلبکاران خود نیز پرداخت کند.

بنابراین، اگر شرکتی به اداره مالیات بدهی زیادی داشته باشد، می تواند داوطلبانه برای دریافت تسهیلات مالی، ورشکستگی خود را اعلام کند.

افزایش مدت زمان تصدی بدهی

اگر شرکتی بدهی کوتاه مدت زیادی در ترازنامه خود داشته باشد، می تواند برای تبدیل این بدهی کوتاه مدت به بدهی بلندمدت، ورشکستگی را اعلام کند، که ممکن است طی سالیان متمادی باید پرداخت شود.

به عنوان مثال، اگر شرکتی بدهی های تجاری زیادی داشته باشد، به عنوان مثال، قبوض باید ظرف یک سال پرداخت شود و پولی برای پرداخت قبوض نداشته باشد، می تواند برای ورشکستگی اقدام کند. در این مورد، قانون ورشکستگی تضمین می کند که پرداختنی های تجاری بلافاصله پرداخت نمی شود. در عوض، دادگاه به مذاکره با طلبکاران کمک می کند و بدهی کوتاه مدت ممکن است به بدهی بلندمدت تبدیل شود که می تواند توسط شرکت در مدت زمان طولانی پرداخت شود.

همچنین اگر شرکت بدهی کوتاه مدت دیگری داشته باشد که باید ظرف یک تا سه سال پرداخت شود، بازپرداخت آن بدهی نیز باید متوقف شود. این به این دلیل است که طبق قوانین ورشکستگی، شرکت ها مجاز به بازپرداخت بدهی به طلبکاران فردی نیستند تا زمانی که یک طرح سازماندهی مجدد کامل انجام شود. اغلب، اعلام ورشکستگی طلبکاران را می ترساند و به شرکت ها قدرت چانه زنی می دهد که به منظور مذاکره در مورد نرخ پایین تر، دوره تصدی طولانی تر یا سایر شرایط مطلوب تر نیاز دارند.

موارد ذکر شده تنها برخی از راههای راهبردی استفاده از قوانین ورشکستگی است. درست است که شهرت شرکت در هنگام اعلام ورشکستگی ضربه شدیدی می خورد. با این حال، این نیز درست است که گاهی اوقات مزایای به دست آمده ممکن است برای توجیه این اقدام شدید کافی باشد. به عنوان یک فرد تجاری، درک این نکته مهم است که قوانین ورشکستگی یک ابزار چانه زنی موثر است. تهدید به تشکیل پرونده ورشکستگی اغلب به اندازه کافی متقاعد کننده است که طلبکاران را به میز مذاکره بکشاند.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *