صنعت بیمه جهانی در دوراهی عجیبی قرار دارد. از یک سو، بازار در کشورهایی که به عنوان بازار توسعه یافته شناخته می شوند، کاملاً اشباع شده است. از سوی دیگر، کشورهای در حال توسعه به طور کامل تحت پوشش قرار دارند. تخمین زده شده است که در حال حاضر محصولات بیمه ای کمتر از 5 درصد در کشورهای در حال توسعه مانند هند، چین و آمریکای لاتین نفوذ دارند. همچنین مشخص است که این بازارها به سرعت در حال رشد هستند. تخمین زده می شود که بازار بیمه در کشورهای در حال توسعه هر سال 10 درصد رشد می کند. رشد سریع در تامین مالی خرد و همچنین اعتبارات خرد ثابت کرده است که مشتریان کم درآمد این پتانسیل را دارند که در صورت ارائه محصول مناسب با قیمت مناسب به بزرگترین بخش خدمات مالی تبدیل شوند.

همانطور که گفته شد، باید درک کرد که بیمه خرد یک طرح سریع ثروتمند شدن نیست. شرکت هایی که از هم اکنون در شرایط سخت مالی قرار دارند باید از سرمایه گذاری بیشتر در کشورهای جهان سوم اجتناب کنند. بازار بیمه خرد برای شرکت‌های بزرگ‌تری است که جیب‌های عمیقی دارند و می‌توانند بازی انتظار را برای مدتی انجام دهند. با توجه به این واقعیت که تقریباً تمام رشدهای آینده صنعت بیمه احتمالاً ناشی از بازارهای نوظهور است، توجه رهبران جهان به این بازار ضروری است.

بیایید در این مقاله نگاه دقیق تری به مسائل مهم پیش روی بیمه های خرد داشته باشیم.

بیمه خرد چیست؟

به بیان ساده، بیمه خرد به فروش بیمه نامه با مبالغ بسیار اندک دلاری می پردازد. حق بیمه پرداختی و مبلغ تضمین شده هر دو کم خواهند بود، گاهی اوقات به اندازه چند دلار در ماه! شرکت های بیمه به بیمه خرد به عنوان یک محصول مهم نگاه می کنند. سازمان‌های غیردولتی مانند سازمان ملل و بانک جهانی به آن به عنوان یک مکانیسم کاهش فقر فکر می‌کنند در حالی که مشتریان تمایل دارند آن را غیرضروری بدانند. بسیار جالب خواهد بود که ببینیم آیا این دیدگاه‌ها هرگز به هم می‌رسند و آیا امکان شکل‌گیری بازاری مناسب وجود دارد یا خیر.

یکی از چالش‌های مهم این واقعیت است که هزینه‌های مدیریت بدون توجه به اینکه چند دلار یا چند میلیون دلار حق بیمه ایجاد می‌کند، ثابت باقی می‌ماند. چالش های بسیار بیشتری وجود دارد که در زیر لیست شده است.

تغییر در طرز فکراولاً، باید درک کرد که مصرف کنندگان در کشورهای توسعه یافته و همچنین کشورهای در حال توسعه، به محصولات بیمه به شیوه ای بسیار متفاوت نگاه می کنند. برای مصرف کننده مرفه غربی، بیمه یک نیاز اساسی و یک محصول غیرقابل مذاکره است. از سوی دیگر، در کشورهای در حال توسعه، بیمه تا حدودی لوکس تلقی می شود. برخی از مصرف کنندگان اصلاً تحصیل کرده نیستند. آنها فکر می کنند که بیمه فقط هدر دادن پول است. برای مصرف کنندگان در کشورهای در حال توسعه، هر چیزی که مستحق پول باشد را می توان بلافاصله دید یا احساس کرد. آنها با ایده انتزاعی تجمیع ریسک و پوشش شرایط پیش بینی نشده آشنا نیستند. تغییر این طرز فکر بزرگترین چالشی است که شرکت های بیمه با آن مواجه خواهند شد. اینطور نیست که مردم پولی برای پرداخت حق بیمه نداشته باشند. اگر حق بیمه های اندکی می پردازند، سپس مبلغ تضمین شده نیز ناچیز خواهد بود. چالش شرکت های بیمه برای متقاعد کردن مصرف کنندگان در مورد مفید بودن مفهوم بیمه است.

بازارهای آینده: باید درک کرد که بازارهای در حال توسعه ممکن است برای شرکت‌های بیمه اگر دیدگاه کوتاه‌مدتی داشته باشند، قابل دوام نباشند. با این حال، این بازارهای غیرقابل دوام امروز بازارهای غالب فردا خواهند بود. داستان رشد هند و چین بیش از 400 میلیون نفر را از فقر نجات داده است! این مصرف کنندگان بخش های مناسبی برای فروش محصولات بیمه عمر، سلامت و کشاورزی هستند. این مصرف کنندگان طبقه متوسط ​​امروزی در چند دهه آینده به مشتریان ثروتمند فردا تبدیل خواهند شد. بنابراین برای هر شرکت بیمه ای مهم است که در این بازارها جایگاهی قوی داشته باشد. اگر آنها بتوانند زود به مشتریان دست یابند و تصویر برند مطلوبی ایجاد کنند، احتمالاً در مقایسه با رقبای خود، سهم بازار را به دست خواهند آورد. به این دلیل که بیمه محصولی نامشهود است که مبتنی بر اعتماد است. بنابراین، اگر مشتری به یک شرکت اعتماد داشته باشد، احتمالاً در آینده به همان شرکت خواهد ماند. مشتریان بیمه کاملا وفادار هستند. از این رو، ورود زودهنگام به بازار از اهمیت حیاتی برخوردار است.

مدل های مختلف : در اکثر کشورهای توسعه یافته، شرکت های بیمه برای ارائه خدمات خود به شرکای بخش خصوصی متکی هستند. به عنوان مثال، شرکت های بیمه برای ارائه بیمه سلامت و موتور به ترتیب به بیمارستان ها و گاراژها وابسته هستند. با این حال، این زیرساخت ممکن است در کشورهای در حال توسعه توسعه نیافته باشد.

همچنین گاهی اوقات کشورهای در حال توسعه فقیر هستند زیرا با بلایای طبیعی زیادی روبرو هستند. به عنوان مثال، بنگلادش با سیل های زیادی مواجه است، آمریکای لاتین مستعد زلزله است و کشورهایی مانند کنیا با خشکسالی های منظم مواجه هستند. این زمانی است که باید مزایای بیمه به مردم پرداخت شود. با این حال، هیچ زیرساخت بخش خصوصی وجود ندارد که به شرکت های بیمه در انجام این کار کمک کند. از این رو، شرکت‌های بیمه باید به سازمان‌های غیردولتی که عمیق‌ترین شبکه‌ها را در این کشورها دارند، تکیه کنند. مشکل این است که شرکت های بیمه سود گرا هستند در حالی که سازمان های غیردولتی خدمات گرا هستند. این احتمال وجود دارد که آنها با یک برخورد ایدئولوژیکی مواجه شوند. اما در صورتی که شرکت های بیمه نتوانند مطابق وعده خود خدمات ارائه دهند، شکست آنها تضمین می شود. از این رو،

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *