مدیریت ریسک هزینه قابل توجهی برای هر شرکتی است. چندین متخصص ماهر وجود دارند که باید استخدام و نگهداری شوند تا اطمینان حاصل شود که خطرات ذاتی کسب و کار به طور موثر کاهش می یابد. هزینه می تواند قابل توجه باشد. این هزینه اغلب یک عامل بازدارنده برای شرکت های کوچکتر برای عدم اجرای مدیریت ریسک است. با این حال، شرکت های بزرگتر درک می کنند که ارزش ایجاد شده توسط فعالیت های مدیریت ریسک بسیار بیشتر از هزینه ها است. در این مقاله نگاهی دقیق تر به چگونگی ایجاد ارزش مدیریت ریسک یعنی مزایای مختلف ارائه شده توسط مدیریت ریسک خواهیم داشت.
- پیش بینی مسائل احتمالی: یکی از مزایای مدیریت ریسک این است که فرهنگ یک سازمان تجاری را تغییر می دهد. شرکتهایی که تمایل بیشتری به مدیریت ریسک دارند، در مقایسه با شرکتهایی که میتوانند واکنشپذیر باشند، فعالتر هستند. مدیریت ریسک شرکت ها را مجبور می کند تا به هر یک از فرآیندهای تجاری خود نگاهی دقیق بیندازند و تصمیم بگیرند که چه چیزی ممکن است اشتباه باشد. این تجزیه و تحلیل دقیق چه میشود به شرکتها کمک میکند تا فعالتر شوند و مسائل احتمالی را پیشبینی کنند.
شرکت هایی که به طور گسترده از مدیریت ریسک استفاده می کنند، اختلالات تجاری کمتری دارند، زیرا چنین مسائلی در مراحل اولیه پیش بینی و مراقبت می شوند. رویکرد پیشگیرانه بسیار مفید است زیرا به شرکت ها کمک می کند تا پروژه های شکست خورده را در مراحل اولیه شناسایی کنند. بازخورد مستمر به شرکتها کمک میکند تا تصمیم بگیرند که آیا سرمایهگذاری پول اضافی در پروژهای شکست خورده به آن کمک میکند یا اینکه فقط پول خوب را پشت سر بد میاندازد!
- اجتناب از رویدادهای فاجعه آمیز: مدیریت ریسک شرکت ها را برای انواع شوک ها آماده می کند. مدیران ریسک سعی میکنند شوکهای کوچکی را پیشبینی کنند که بر تجارت روزمره هر شرکتی تأثیر میگذارد. با این حال، آنها همچنین سعی می کنند روی رویدادهای فاجعه بار تمرکز کنند. احتمال وقوع چنین حوادثی بسیار کم است. با این حال، اگر آنها رخ دهند، شرکت ها باید آماده باشند تا بدون ورشکستگی با آنها مقابله کنند. چنین رویدادهایی در سال های اخیر اهمیت زیادی پیدا کرده است. این رویدادها رویدادهای “قوی سیاه” نامیده می شوند.
- رشد را فعال می کند: در ابتدا، مدیریت ریسک مانند یک فعالیت تجاری تدافعی به نظر می رسد. مفهوم منفی دارد و فرض بر این است که فعالیت برای جلوگیری از ضرر انجام می شود. با این حال، در طول مدیریت ریسک، شرکت ها مجبور به مطالعه دقیق فرآیندها و عوامل ریسک خود هستند. مدیریت از همه چیزهای احتمالی که ممکن است اشتباه رخ دهد آگاه است.
زمانی که محصولات جدید باید عرضه شوند یا زمانی که باید وارد بازارهای جدید شوند، شرکت ها چارچوبی آماده دارند که می تواند برای جلوگیری از این خطرات به کار گرفته شود. از این رو، به نوعی، مدیریت ریسک شرکت ها را قادر می سازد تا ریسک های حساب شده را بپذیرند و رشد خود را تسریع کنند. فرآیندهای مدیریت ریسک گسترده به این معنی است که شرکت داده های زیادی دارد. این داده ها را می توان به منظور به دست آوردن بینش معنی دار استخراج کرد که در نهایت منجر به تصمیم گیری بهتر می شود.
- به رقابتی ماندن کمک می کند: مدیریت ریسک به شرکت ها کمک می کند تا زیان خود را در مواقع حساس به حداقل برسانند. این زمانهایی است که شرکتهایی که مدیریت ضعیفی دارند، برای سرپا ماندن تلاش میکنند. از سوی دیگر، شرکت هایی که فرآیندهای مدیریت ریسک را در اختیار دارند، تمایل دارند زیان خود را به حداقل برسانند. از این رو، رقابت پذیری چنین شرکت هایی ثابت می ماند. در واقع، ممکن است بهبود یابد.
این یک واقعیت شناخته شده است که هنگامی که رویدادهای نامطلوب مانند رکود رخ می دهد، شرکت هایی با شیوه های مدیریت ریسک بهتر همچنان سرپا باقی می مانند و پول نقد زیادی دارند. این دلیلی است که به نظر می رسد در طول یک بحران، برخی از شرکت ها پول نقد اضافی مورد نیاز برای خرید را دارند. فرآیندهای مدیریت ریسک همچنین بخشهای مختلف و همچنین ذینفعان مختلف را مجبور میکند تا فعالانه با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. این ارتباط مفید است زیرا رقابت پذیری شرکت را افزایش می دهد.
- بهبود فرآیند کسب و کار: فرآیندهای روزمره مدیریت ریسک، شرکت ها را مجبور می کند اطلاعات بیشتری را در مورد فرآیندها و عملیات خود جمع آوری کنند. در نتیجه، شرکتها میتوانند بخشهایی از فرآیند را که ناکارآمد هستند یا جایی برای بهبود وجود دارد، شناسایی کنند.
دپارتمان های مدیریت ریسک قرار است به طور مستمر دپارتمان های کاری یا مختلف را در رابطه با نهادهای خارجی نظارت کنند و به دنبال مواردی باشند که ممکن است اشتباه پیش برود. نتیجه نهایی این است که در طول فرآیند فرصت های زیادی شناسایی شده و فرآیندها بهبود می یابند. فرآیندهای مدیریت ریسک اغلب همراه با مهندسی مجدد فرآیند کسب و کار و بهبود کیفیت در فرآیند کار می کنند.
- بودجه بندی بهتر را فعال می کند: شرکت هایی که فرآیندهای مدیریت ریسک را در اختیار دارند، در مقایسه با سایر شرکت ها، کنترل بهتری بر امور مالی خود دارند. این به این دلیل است که آنها اغلب به اعداد مالی خود نگاهی دقیق دارند و سعی می کنند هر گونه ضایعات را کم کنند. نتیجه نهایی این است که این شرکت ها دانش بهتری از فرآیندهای خود دارند. در نتیجه این شرکت ها نیز شناخت بهتری از بودجه خود دارند. آنها میتوانند بودجههای کارآمدتری ایجاد کنند که در آن وجوه برای دستیابی به اهداف شرکت به بهینهترین شکل ممکن تخصیص داده شود. در چنین شرکت هایی، بودجه نیازی به حدس و گمان ندارد.
نکته اصلی این است که فرآیند مدیریت ریسک بسیار سودمند است. در کوتاه مدت، ممکن است به نظر برسد که این فعالیت ها فقط هزینه های اضافی را به همراه دارند. با این حال، در طول زمان، این فعالیت ها باعث صرفه جویی در هزینه های شرکت می شود. منافع بسیار بیشتر از هزینه های مرتبط با این فعالیت هاست. از این رو، در نظر گرفتن آنها به عنوان یک مرکز هزینه، دیدگاهی نزدیکبینانه است که میتواند در بلندمدت برای سازمان هزینه گزافی داشته باشد.
بدون نظر