وقتی صحبت از افزایش سرمایه می شود، بانکداران سرمایه گذاری نقش های مختلفی را ایفا می کنند. بیشتر اوقات، آنها واسطه هایی هستند که اطمینان حاصل می کنند که الزامات هر دو طرف برآورده می شود و معامله به راحتی انجام می شود. با این حال، اغلب طرف خریدار برای تکمیل خرید با کمبود نقدینگی مواجه می شود. در چنین مواردی، غیر معمول نیست که بانک های سرمایه گذاری به سرمایه گذاران موقت تبدیل شوند و پول نقد را برای تکمیل معامله ارائه دهند. این فرآیند “وام پل” نامیده می شود و اغلب توسط شرکت ها به طور گسترده استفاده می شود، به ویژه زمانی که آنها در خریدهای اهرمی افراط می کنند.
در این مقاله، نگاهی دقیقتر به این خواهیم داشت که وامهای پل چیست و چگونه بر تجارت بانکداری سرمایهگذاری تأثیر میگذارند .
وام پل چیست؟
وام پل یک وام کوتاه مدت است که توسط شرکت ها هنگام خرید اخذ می شود. به عنوان مثال، هنگامی که یک شرکت سعی می کند در یک ادغام شرکت کند، ممکن است که آنها ممکن است 100 میلیون دلار بودجه داشته باشند. با این حال، در طول خرید، ارزش معامله ممکن است 115 میلیون دلار باشد. از این رو، این شرکت یا باید 15 میلیون دلار را در یک اطلاعیه بسیار کوتاه مدت ترتیب دهد یا معامله را از دست بدهد. در چنین سناریوهایی، شرکت ها در نهایت وام های پل دریافت می کنند.
همانطور که از مثال بالا مشاهده می شود، وام های پل دائمی نیستند. در بلندمدت، شرکت شکل متفاوتی از تامین مالی را ترتیب می دهد که می تواند بدهی یا حقوق صاحبان سهام باشد. به این وام که در نهایت جایگزین وام بریج می شود، فاینانس بیرون رانده می گویند. هزینه وام های پل به طور قابل توجهی بالاتر از تامین مالی است. این به این دلیل است که شرکت ها در هنگام گرفتن وام های پل گزینه های زیادی ندارند و همچنین این وام ها می توانند بسیار پرخطر باشند.
چرا وام های پل پرخطر در نظر گرفته می شوند؟
بحران سال 2008 یک داستان احتیاطی از خطراتی است که در وام های پل دخیل است. قبل از بحران سال 2008، بانکهای سرمایهگذاری بسیاری از سرمایهگذاریها را با وامهای پل تامین مالی میکردند. زمانی که بحران شروع شد، این بانک ها سرمایه قابل توجهی در قالب وام های پل ارتباطی داشتند. مشکل این بود که پس از بحران، بازار سرمایه برای مدتی تقریباً یخ زد. در آن زمان به سختی نقدینگی وجود داشت زیرا سرمایه گذاران در تلاش بودند پول خود را از بازار خارج کنند. از این رو، در طول آن زمان، هیچ گونه تامین مالی به صورت بدهی یا حقوق صاحبان سهام وجود نداشت. در نتیجه، بانکداران سرمایه گذاری به تامین مالی بلندمدت خریدها پایان دادند. این امر مخصوصاً برای بانکهای سرمایهگذاری دردناک بود، زیرا در همان زمان، پرداخت بدهی خودشان نیز زیر سوال بود! در طول بحران،
چرا بانک های سرمایه گذاری وام بریج می دهند؟
بانک های سرمایه گذاری هنگام اعطای وام های پل به طرق مختلف سود می برند. برخی از کارمزدها و هزینه هایی که در این فرآیند دریافت می کنند به شرح زیر است:
بانکداران سرمایه گذاری برای وام پل در حال انجام کارمزد تعهد می گیرند. این کارمزد را می توان به عنوان هزینه های پردازش برای وام پل در نظر گرفت. آنها به مقدار وام گرفته شده بستگی دارند و به محض دریافت وام سررسید می شوند.
بانکداران سرمایه گذاری همچنین نرخ بهره بالاتری را در مقایسه با نرخ رایج بازار دریافت می کنند. این نرخ بهره بالاتر به منظور جبران ریسک اضافی بانک با قفل کردن سرمایه خود در معامله است.
بانکهای سرمایهگذاری نیز برای وام بریج کارمزدی را دریافت میکنند. این را می توان به عنوان هزینه های قبل از بسته شدن در نظر گرفت. این کارمزد زمانی قابل پرداخت می شود که شرکت بالاخره بتواند تامین مالی بلندمدت را تضمین کند.
همچنین بانک های سرمایه گذاری نیز تلاش می کنند تا از حقوق انحصاری انتشار اوراق بهادار که برای بازپرداخت وام پل انجام می شود، اطمینان حاصل کنند. این به معنای کسب و کار بیشتر برای بخش پذیره نویسی و مجموعه ای از هزینه های دیگر است که آنها از هزینه های شناور متحمل می شوند.
از این رو، طیف گسترده ای از کارمزدها و هزینه ها توسط شرکت هایی پرداخت می شود که از بستن معامله ناامید هستند. این همان چیزی است که تأمین مالی پل را برای بانکهای سرمایهگذاری در سراسر جهان سودآور میکند.
وام های پل و مسائل اخلاقی
بانکداران سرمایه گذاری در سراسر جهان پول قابل توجهی از تامین مالی پل به دست آورده اند. با این حال، سوالات متعددی نیز در مورد اخلاقی بودن این وام ها مطرح شده است. این وام ها به ایجاد تضاد منافع متهم شده اند. برخی از نمونه ها به شرح زیر است:
اولاً، وامهای پل برای بانکهای سرمایهگذاری پول نقد هستند. به همین دلیل است که انگیزه ای برای بانک های سرمایه گذاری ایجاد می کند تا عمداً موقعیت هایی را ایجاد کنند که در آن شرکت خریداری کننده ممکن است به وام پل نیاز داشته باشد. از آنجایی که مصلحت بانک سرمایهگذاری با بهترین منفعت شرکت خریداریکننده مخالف است، این نقض منشور اخلاقی است.
بانکهای سرمایهگذاری معمولاً برای کمک به آنها در ادغام و تملک، هزینههای مشاورهای توسط شرکتها پرداخت میکنند. این احتمال وجود دارد که توصیه آنها به سمت خرید منحرف شود. این به این دلیل است که اگر این خرید انجام شود، آنها میتوانند به اشکال مختلف کارمزد کسب درآمد کنند. هنگامی که وام های مشاوره ای و پل ترکیبی می شوند، یک تضاد ذاتی منافع ایجاد می شود که باعث می شود مشاوره جانبدارانه شود.
شرکتها اغلب بانکهای سرمایهگذاری مختلفی را برای اهداف مشاوره و وام پل به منظور کاهش این خطرات منصوب میکنند. کارمزدهای حاصل از تامین مالی وام پل همچنان منبع درآمد مهمی برای صنعت بانکداری سرمایه گذاری است.
بدون نظر