پروژه‌های بهبود فرآیند کسب‌وکار به ابزاری رایج برای سازمان‌ها تبدیل شده‌اند تا به مرور فرآیندهای عملیاتی کسب‌وکار خود هر از گاهی و ایجاد بهبودهای لازم کمک کنند. سازمان ها و همچنین فرآیندهای آنها و همچنین بازارها، مشتریان و محصولات آنها مدام در حال تغییر هستند. در زمان کنونی، فناوری نقش حیاتی در نحوه عملکرد سازمان ها ایفا می کند. اتکا به مردم با اتوماسیون جایگزین شده است. همه فرآیندهای عملیاتی اکنون سیستم رانده شده و به طور یکپارچه یکپارچه شده اند و همه عملکردها و بخش ها را برای عملکرد یکپارچه به عنوان یک واحد گرد هم می آورند.سازمان‌ها باید مراقب روندهای جدید در محصول و بازار باشند که به آنها مربوط می‌شود و خود را با الزامات تجاری جدید و همچنین فناوری، چه در سمت توسعه محصول و چه در سمت فرآیند عملیاتی، تطبیق دهند . زمان در دسترس برای سازمان ها برای تغییر با زمان بسیار کوتاه است. علاوه بر این، تنها راه برای بهبود کارایی عملیات و اطمینان از کنترل بر هزینه های عملیات، ادامه بهبود مستمر فرآیندها و انطباق فناوری در هر زمان ممکن است. بنابراین سازمان ها سیستم های کیفیت، استانداردها و فرآیندهای BPI را برای ایجاد تغییرات مورد نظر در فرآیندهای خود و بهبود کیفیت عملیات در نظر می گیرند.

به خوبی می توان گفت که کیفیت نگرش سازمان و مدیریت آن است. آن دسته از مدیریت‌هایی که برای کیفیت ارزش قائل هستند، آن را به عنوان یکی از اصول پایه‌گذاری برای ایجاد سازمان، فرآیندها و محصولات خود می‌پذیرند. به طور مشابه، پروژه های BPI نیز تنها زمانی می توانند با موفقیت در سازمان ها اجرا شوند که تحت مالکیت رهبری یا مدیریت سازمان باشند.

پروژه های بهبود فرآیند کسب و کار زمانی که توسط مدیران واحدهای تجاری حمایت می شود از اعتبار سازمان برخوردار بوده و راه را برای اجرای موفقیت آمیز هموار می کند . مدیران و مدیریت نقش مهمی در شناسایی فرآیندهای حیاتی کسب‌وکار که نیاز به بهبود دارند، در تامین منابع و سرمایه‌گذاری برای پروژه و رفع موانع و موانعی که احتمالاً در طول اجرای پروژه به وجود می‌آیند، دارند.

علاوه بر مدیریت و نقش آن، موفقیت پروژه به تیم اجرای فرآیند نیز بستگی دارد. برای اجرای موفقیت آمیز، لازم است یک کارگروه تشکیل شود که از همه کارکردها یا فرآیند مربوطه که در حال بررسی است، اعضای آن را بر عهده بگیرد. انتخاب نامزد باید بر اساس مجموعه مهارت ها، نگرش و رهبری نامزد و همچنین مشخصات کاری فعلی نامزد انجام شود. فقط آن دسته از کاندیداهایی که مهارت مورد نظر در استدلال انتزاعی، تفکر منطقی و قابلیت های رهبری را دارند. مهمتر از آن، این اعضای انتخاب شده باید نگرش کار به عنوان یک عضو تیم را نیز داشته باشند.

پس از انتخاب، اعضای PIT به آموزش های بیشتری نیاز دارند تا بتوانند پروژه را شروع کنند . اول از همه آنها باید در مفهوم و روش BPI آموزش ببینند. علاوه بر این، آنها باید در برخی از مفاهیم و ابزارهای اصلی صرفه جویی در مشکل و کار تیمی از جمله پویایی تیم، تکنیک های طوفان مغزی، روش های جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها، استفاده از نمودارها و نمودارها و غیره آموزش ببینند. آموزش مفصل در 7 ابزار کنترل کیفیت شامل آمار کنترل‌ها، هیستوگرام‌ها، نمودارهای پارتو، نمودارهای پراکندگی و نمودارهای استخوان ماهی یا علت و معلول، تحلیل میدان نیرو و تکنیک‌های نقشه ذهنی و سایر تکنیک‌هایی که باید در پروژه استفاده شوند.

سازمان‌هایی که هزینه کیفیت را درک می‌کنند و کیفیت را به عنوان یکی از پایه‌های اساسی خود برای ایجاد سازمان می‌پذیرند، فرهنگ کاری و فرآیندهایی ایجاد می‌کنند که نیازمند استفاده از ابزارهای کیفیت و آمار در عملیات روزانه است. در چنین شرایطی، کارمندان قبلاً آموزش دیده اند و به استفاده از ابزار QC عادت کرده اند. در چنین سازمان‌هایی، اجرای پروژه‌های BPI می‌تواند سریع‌تر و آسان‌تر از مواردی باشد که تکنیک‌ها باید ابتدا توسط اعضای تیم PIT قبل از شروع اجرای پروژه BPI آموخته و تمرین شوند.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *