مدیریت کسب‌وکارها در محیط رقابتی شدید و در سناریوی جهانی بسیار پیچیده است. چیزی که غول‌های جهانی مانند IBM، HP، Dell، CISCO، GE، DHL، Fedex و بسیاری دیگر از شرکت‌ها را بسیار موفق کرده است، این واقعیت است که آنها سازمان‌های خود را بر اساس فرآیندهای تجاری استاندارد ساخته‌اند که مطابق با نیازهای هر کشور محلی اصلاح و تنظیم شده است. . فرآیند کسب و کار و طراحی سازمانی نه تنها توانایی کنترل عملیات جهانی را برای آنها فراهم کرده است، بلکه مهمتر از آن، کیفیت و تعهد برتر و همچنین خدمات را به مشتریان در سراسر جهان ارائه می دهند. این اساساً عامل متمایزکننده ای است که دل یا آی بی ام را از بقیه رقبا متمایز می کند.

به منظور ارائه کنترل کامل بر محصول و خدمات به مشتریان خود، IBM از مدیریت پشتیبانی خدمات در خانه در سطح جهانی استفاده می کرد. البته در زمان‌های اخیر، IBM تجارت لپ‌تاپ و دسک‌تاپ خود را به لنوو فروخت و کل کسب‌وکار خدمات را به Geodis Logistics واگذار کرد. با این حال IBM تضمین کرده است که فرآیندها و کنترل‌های تجاری حفظ شده و با واحدهای عملکردی آن ارتباط برقرار می‌کنند.

این برون سپاری مدیریت، تحویل و خدمات قطعات تنها به این دلیل امکان پذیر است که کل عملکرد از طریق فرآیندهای تجاری خاص تعریف، مدیریت و کنترل می شود. IBM نه تنها فرآیندهای تجاری دقیقی را برای مدیریت عملیات تجاری خود ابداع کرده است، بلکه زمان و زمان مساوی را صرف ممیزی فرآیندهای تجاری می کند تا اطمینان حاصل شود که فرآیند دنبال می شود، فرآیندها معتبر هستند و خطرات تجاری ناشی از شکست فرآیندها شناسایی می شوند. و مدیریت کرد. بنابراین سازمان به طور مستمر فرآیندهای خود را ارزیابی می کند، افزونگی را حذف می کند و فرآیندهای تجاری را در راستای تغییرات کسب و کار خود تقویت می کند.

درک چگونگی سازماندهی فرآیندهای کسب و کار و عملکردهای تجاری در چنین مجموعه ای، اهمیت فرآیند کسب و کار را برای سازمان تأیید می کند. اگرچه بخش ها توسط مدیران عملکردی مدیریت می شوند، وظایف مربوط به یک کسب و کار خاص به رئیس واحد تجاری گزارش می دهند. بنابراین واحد تجاری دارای عملکردهای فروش و خدماتی است که به رئیس گزارش می دهند. واحد خدمات شامل مهندسان خدمات فنی، کارکنان پشتیبانی فروش، مدیران توزیع قطعات است که یک واحد را برای خدمات واحد تجاری تشکیل می دهند. علاوه بر این، هر یک از این عملکردها توسط هر یک از مدیران عملکردی مانند رئیس تحویل خدمات، رئیس راه حل های فنی و همچنین مدیر موجودی و تدارکات و غیره مدیریت می شود و به آنها گزارش می دهد.

بنابراین طراحی سازمانی شامل جریان کار افقی با ساختار کارکنان عمودی است. این فرآیند و سیستم‌های کسب‌وکار هستند که تداخل، یکپارچه‌سازی و بهینه‌سازی عملکردها و همسویی همه گروه‌ها را در سیستم گزارش‌دهی دوگانه تضمین می‌کنند و اطمینان می‌دهند که هر عملکرد بر روی مشتری نهایی متمرکز است .

مدیران قطعات خدمات از نظر عملکردی مسئول تهیه، موجودی و تدارکات قطعات خدمات هستند. فراتر از این تخصص عملکردی، نیاز است که مدیران قطعات با نیازهای مشتری محلی، وضعیت محلی کشور، نیازهای حیاتی مشتری و پشتیبانی میدانی مطابقت داشته باشند و عملکرد خود را بر اساس آن برنامه ریزی کنند. بنابراین، هنگامی که تحقق مشتری به هدف اصلی حتی برای کنترل کننده موجودی و گروه خدمات قطعات تبدیل می شود، هر یک از عملکردهای سازمان آماده می شوند تا با هدف واحد خدمات رسانی به مشتری همکاری کنند. وقتی این امر در سطح سازمانی و جهانی اتفاق می افتد، سازمان به طور طبیعی به یک رهبر جهانی تبدیل می شود.

مدیریت بازارهای جهانی، کشورهای مختلف، انواع مختلف مشتریان، ارائه کیفیت برتر و قابلیت اطمینان خدمات به هر مشتری به طور مداوم و تامین میلیون‌ها قطعه از سراسر جهان، مدیریت پایگاه‌های تولید متعدد، مدیریت نوآوری و کیفیت محصول علاوه بر مدیریت هزاران کارمند و مدیریت تغییرات داخلی و خارجی برای ظهور به عنوان رهبران جهانی به دلیل طراحی و عملکرد سازمانی بسته به فرآیندها و سیستم های تجاری برای مدیریت عملیات تجاری امکان پذیر شده است.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *