ما اکنون از مراحل اساسی محاسبه نرخ بیکاری آگاه هستیم . اکنون می دانیم که تفاوت زیادی در آنچه ما حدس شهودی می نامیم در مورد معنای نرخ بیکاری و آمارهای منتشر شده توسط دولت وجود دارد. بیایید این درک را با کمک یک مثال متبلور کنیم.
مثال
کشور الف 100 میلیون نفر جمعیت دارد. 10 میلیون کودک و 5 میلیون پرسنل بازنشسته بالای 60 سال وجود دارد. پس از آن، حدود 12 میلیون زن خانه دار و افراد دیگری هستند که ترجیح داده اند کار نکنند. در نهایت بر اساس آمارها 5 میلیون نفر بیکار هستند. نرخ بیکاری چقدر است؟
دیدگاه عقل سلیم
دیدگاه عقل سلیم باعث می شود باور کنیم که بیشتر اطلاعات در این مثال غیر ضروری است. جمعیت 100 میلیون نفر و از این تعداد 5 میلیون نفر بیکار هستند. از این رو نرخ بیکاری 5 درصد است.
دیدگاه عقل سلیم نادرست است. این کاهش شدید نرخ بیکاری خواهد بود.
روش تجویز شده
بر خلاف دیدگاه عرف، روش تجویز شده است. این روشی است که اکثر کشورهای جهان هنگام محاسبه آمار بیکاری از آن پیروی می کنند. این روش یک فرآیند 4 مرحله ای است که با هدف کاهش مخرج از کل جمعیت به جمعیت مربوطه که در واقع علاقه مند به یافتن کار هستند، است.
- مرحله 1: جمعیت سن کار را محاسبه کنید
کودکان و افراد مسن بخشی از کل جمعیت را تشکیل می دهند. با این حال، انتظار نمی رود که آنها شغلی پیدا کنند. در واقع، اکثر کشورهای جهان قوانینی برای منع استفاده از کار کودکان زیر 16 سال دارند. بنابراین مخرج باید بر اساس آن تنظیم شود. به جای اینکه مخرج 100 میلیون باشد، 10 میلیون کودک و 5 میلیون پرسنل بازنشسته را از آن کم می کنیم و مخرج اصلاح شده 85 میلیون است. این 85 میلیون همان چیزی است که ما آن را جمعیت در سن کار می نامیم.
- مرحله 2: محاسبه نیروی کار
اکنون وظیفه دولت یافتن شغل برای افرادی است که علاقه مند به کار هستند. در هر مقطع زمانی، ممکن است بخش بزرگی از نیروی کار وجود داشته باشد که علاقه ای به ارائه خدمات در بازار نداشته باشد. این دسته معمولا شامل زنان خانه دار و همچنین افرادی می شود که به سادگی از بازار کار منصرف شده اند.
بنابراین، ما باید مخرج خود را بیشتر تنظیم کنیم تا این موارد را منعکس کنیم. از این رو، از 85 میلیون باید 12 میلیون بی علاقه را کم کنیم. این به ما نیروی کار 73 میلیون نفری می دهد.
- مرحله 3: محاسبه نرخ مشارکت نیروی کار
دولت ها تمایل دارند افراد زیادی را در این دسته از کارگران بی غرض بگنجانند. این باعث میشود آمار آنها خوب به نظر برسد و به آنها کمک میکند از سرزنش خودداری کنند. برای نظارت بر این گرایش، اقتصاددانان معیاری به نام نرخ مشارکت نیروی کار ایجاد کرده اند.
این نرخ تعداد کل افرادی را که بخشی از جمعیت در سن کار هستند با تعداد افرادی که واقعاً کار می کنند یعنی نیروی کار اندازه گیری می کند. در مورد ما نیروی کار را می توان با تقسیم 73 میلیون بر 85 میلیون و تبدیل آن به درصد یعنی 86 درصد محاسبه کرد.
تحرکات جزئی در نرخ مشارکت نیروی کار نادیده گرفته می شود. با این حال، اگر حرکات قابل توجهی رخ دهد، رقم جدید با اعداد قبلی غیر قابل مقایسه می شود.
- مرحله 4: محاسبه نرخ بیکاری
مرحله آخر محاسبه نرخ واقعی بیکاری است. نرخ بیکاری از تقسیم تعداد افراد بیکار بر تعداد افراد نیروی کار محاسبه می شود. منطق این است که وظیفه دولت تلاش برای یافتن شغل برای همه کارگران توانمند در اقتصاد است که مایل به کار هستند.
بنابراین در این صورت 5 میلیون را بر 73 میلیون تقسیم می کنیم تا نرخ بیکاری به دست آید. این نرخ بیکاری 6.8٪ است که حدود 40٪ بیشتر از نرخ 5٪ است که ما با استفاده از روش عقل سلیم حدس زدیم. بنابراین برای هر دانشجوی اقتصاد ضروری است که با این محاسبه نرخ بیکاری هم برای اهداف علمی و هم برای اهداف عملی آشنا باشد.
بدون نظر