بانک ها در دنیای مدرن با ریسک ذاتی ورشکستگی مواجه هستند. از آنجایی که بانک ها دارای اهرم بسیار بالایی هستند، اگر بازار ذخایر آنها را ناکافی تلقی کند، هر لحظه ممکن است بانک دچار افت شود.
از این رو، بانک ها اگر می خواهند بقای خود را حفظ کنند، باید سرمایه کافی را در خزانه های خود نگه دارند. با این حال، آنچه «کافی» است ذهنی است. این به طور کلی به شکل «نسبت کفایت سرمایه» اندازهگیری میشود و مؤسسات بانک مرکزی در سراسر جهان سطح سرمایهای را که باید حفظ شود، تجویز میکنند. در این مقاله نگاهی دقیقتر به نسبت کفایت سرمایه و اهمیت آن برای موسسات بانکی خواهیم داشت.
تضمین پرداخت بدهی بانک ها
نسبت کفایت سرمایه از نقطه نظر پرداخت بدهی بانک ها و محافظت از آنها در برابر حوادث ناگوار ناشی از ریسک نقدینگی و همچنین ریسک اعتباری که بانک ها در جریان عادی فعالیت خود در معرض آن قرار دارند، حائز اهمیت است.
پرداخت بدهی بانک ها موضوعی نیست که بتوان آن را به صنعت بانکداری واگذار کرد. این به این دلیل است که بانک ها پس انداز کل اقتصاد را در حساب خود دارند. از این رو، اگر سیستم بانکی ورشکست شود، کل اقتصاد در کوتاهمدت از هم میپاشد. همچنین اگر پس اندازهای مردم عادی از بین برود، دولت باید وارد عمل شود و بیمه سپرده را بپردازد.
از این رو، از آنجایی که دولت در این موضوع سهم مستقیم دارد، نهادهای نظارتی در ایجاد و اجرای نسبت های سرمایه دخالت دارند. علاوه بر آن نسبت های سرمایه نیز تحت تأثیر مؤسسات بانکی بین المللی است.
مقدار ایجاد اعتبار را محدود می کند
از نظر تئوری، ذخایر الزامی قرار است مقدار پولی را که میتواند توسط مؤسسات بانکی ایجاد شود، محدود کند. با این حال، در برخی از کشورها، مانند انگلستان و کانادا، به هیچ وجه نیاز به ذخیره وجود ندارد. با این حال، در اینجا نیز بانک ها نمی توانند به ایجاد پول نامحدود ادامه دهند. دلیل این امر این است که نسبت کفایت سرمایه نیز بر میزان اعتبار ایجاد شده توسط بانک ها تأثیر می گذارد.
نسبت های کفایت سرمایه ایجاب می کند که هر زمان که وام داده می شود مقدار مشخصی از سپرده ها کنار گذاشته شود . این سپرده ها به عنوان ذخایر برای پوشش زیان در صورت خراب شدن وام کنار گذاشته می شوند. بنابراین، این مقررات، میزان سپردههایی را که میتوان وام داد، محدود میکند و از این رو ایجاد اعتبار را محدود میکند. بنابراین تغییرات در نسبت کفایت سرمایه می تواند تاثیر قابل توجهی بر تورم در اقتصاد داشته باشد.
میزان قرارگیری در معرض ویروس
نسبتهای کفایت سرمایه بر اساس میزان اعتباری که یک بانک خاص دارد تعیین میشود. قرار گرفتن در معرض اعتبار با مبلغ وام گرفته شده متفاوت است. این به این دلیل است که اگر بانکها محصولات مشتقه داشته باشند، میتوانند در معرض اعتبار قرار بگیرند، حتی اگر در واقع پولی به کسی وام نداده باشند. بنابراین، مفهوم مواجهه اعتباری و چگونگی اندازهگیری آن به صورت استاندارد در بانکهای مختلف در مناطق مختلف جهان، موضوع مهمی در تدوین نسبتهای کفایت سرمایه است. دو نوع عمده از قرار گرفتن در معرض اعتباری وجود دارد که بانک ها باید با آنها مقابله کنند.
- قرار گرفتن در معرض ترازنامه: قرار گرفتن در معرض ترازنامه میزان ریسکی است که یک بانک به دلیل فعالیت هایی که در ترازنامه آن فهرست شده است در معرض آن قرار می گیرد. این شامل قرار گرفتن در معرض اعتباری است که ناشی از وام هایی است که تحریم شده اند. همچنین ناشی از قرار گرفتن در معرض اعتبار است که نتیجه اوراق بهاداری است که توسط بانک خریداری شده است. از این رو یک تحلیلگر می تواند به سادگی به ترازنامه نگاه کند و به برآورد دقیقی از قرار گرفتن در معرض اعتبار هر بانکی برسد.
- قرار گرفتن در معرض خارج از ترازنامه: از سوی دیگر، برخی از فعالیت های پرخطر وجود دارد که بانک انجام می دهد که در ترازنامه ذکر نشده است. به عنوان مثال، بانک ممکن است به نمایندگی از طرف های دیگر برای برخی از طرفین ضمانت نامه صادر کند. این ضمانتها معاملات مالی نیستند که بتوان در ترازنامه درج کرد.
با این حال، آنها ریسک اعتباری را در این فرآیند ایجاد می کنند. به طور مشابه، بانک ممکن است محصولات مشتقه ای را خریداری کند که هیچ تاثیری بر ترازنامه امروزی ندارد. با این حال، آنها ممکن است بانک را در معرض خطرات قابل توجهی قرار دهند. میزان خطرات فاجعهباری که میتواند توسط اوراق مشتقه ایجاد شود توسط بانکها در طول بحران وامهای رهنی پایین مشاهده شده است.
بنابراین یک تحلیلگر باید ریسک اعتباری را که توسط فعالیت های خارج از ترازنامه ایجاد شده است اندازه گیری کند. به منظور محاسبه دقیق مواجهه اعتباری که به دلیل چنین خطراتی ایجاد می شود، تحلیلگر به اطلاعات اضافی از بانک ها نیاز دارد.
سرمایه چند لایه
برای محاسبه نسبت کفایت سرمایه، تمام سرمایه بانک در یک سطح یکسان در نظر گرفته نمی شود. پایتخت را دارای ساختاری چند لایه می دانند. بنابراین بخشی از سرمایه بیش از سایر بخش ها در معرض خطر تلقی می شود. این ردیف ها نشان دهنده ترتیبی است که بانک ها در صورت ایجاد شرایط، این سرمایه را حذف می کنند.
وزن دهی ریسک
همچنین تمامی مواجهه های اعتباری بانک ها نیز به صورت یکسان در نظر گرفته نمی شود. برخی از بدهی های بانک یعنی بدهی های مطالبه و وام هایی که توسط آنها تامین شده است به مراتب خطرناک تر از سایر بدهی ها است. از این رو، باید به آنها وزن ریسک مناسب اختصاص داده شود. با استفاده از سیستم ریسک های موزون، بانک ها می توانند آمادگی بیشتری نسبت به احتمال پیامد نامطلوب و پاسخگویی به اثراتی که چنین نتیجه ای بر سودآوری و پرداخت بدهی بانک خواهد داشت، داشته باشند.
بدون نظر