ایالات متحده از نظر اقتصادی قدرتمندترین کشور جهان امروز است. این چیزی است که مطالعه بانکداری مرکزی در ایالات متحده را جالبتر میکند. تقریباً همه کشورهای دیگر جهان بانکداری مرکزی را بدون هیچ دردسر بزرگی اتخاذ کردند. با این حال، در ایالات متحده، قبل از ایجاد بانک مرکزی، معماهای زیادی رخ داد.
بنیانگذاران آمریکا با ایده بانک مرکزی مخالف بودند و زمانی که توماس جفرسون بانکهای مرکزی را خطرناکتر از «ارتشهای ایستاده» خواند، به صراحت به این مخالفت اشاره کرده بودند. بنابراین ایده بانکداری مرکزی خلاف قانون اساسی تلقی می شد و عموم مردم باید متقاعد می شدند که این مفهوم را اتخاذ کنند. در این مقاله به بررسی تاریخچه سه بانک مرکزی که در آمریکا راه اندازی شده اند می پردازیم.
1791 تا 1811 – اولین بانک ایالات متحده
اولین بانک ایالات متحده در اولین جلسه اولین کنگره پیشنهاد شد. الکساندر همیلتون، یکی از اجداد، معتقد بود که یک بانک مرکزی برای تسهیل انتقال سریع پول در سراسر ایالت ها و همچنین ارائه اعتبار به دولت های ایالتی ضروری است. . با این حال، این ایده با موانع متعددی از سوی رهبران دیگر مانند جفرسون روبرو شد. با وجود مخالفت شدید جفرسون، اولین بانک ایالات متحده در سال 1791 درست 15 سال پس از استقلال آمریکا به وجود آمد.
مخالفت جفرسون تنها مانع این بانک نبود. در آن زمان شرایط برای بانکداری فراهم نبود. در آن زمان بیش از 50 نوع مختلف ارز فرانسوی، اسپانیایی، پرتغالی و آمریکایی در گردش بود. همچنین اساسنامه بانک ها فقط برای مدت محدود بیست ساله پس از آن که قرار بود تمدید شود معتبر بود. اولین بانک در طول دوره تصدی به گسترش فعالیت های خود ادامه داد. حتی یک سال قبل از انقضای منشور، شعبه های دیگری در امتداد سواحل شرقی ایالات متحده افتتاح شد.
با این حال، پرزیدنت مدیسون اساسنامه این بانک را در سال 1811 در میان نگرانی های فزاینده تورم تمدید نکرد و اجازه داد بانک مرکزی در ایالات متحده برای مدت کوتاهی به یکباره پایان یابد. بسیاری بر این باورند که این بی ثباتی پولی را ایجاد کرد که پس از سال 1811 سال ها ادامه یافت.
1816 تا 1832: بانک دوم ایالات متحده
برای پنج سال پس از فروپاشی اولین بانک ایالات متحده، بی ثباتی پولی در سراسر ایالات متحده بیداد می کرد. این تأثیر به اندازهای بزرگ بود که کنگره ایجاد بانک مرکزی دیگری به نام بانک دوم ایالات متحده را در نظر گرفت. این جانشین اولین بانک بود و تقریباً از حقوق و امتیازات یکسانی برخوردار بود. بانک دوم نیز بر ایجاد پول کاغذی و تنظیم ارزش آن دارای حقوق انحصاری بود.
با این حال، بانک دوم در مقایسه با بانک اول با مخالفت بسیار بیشتری مواجه شد. هفتمین رئیس جمهور ایالات متحده، یعنی اندرو جکسون، شدیداً و علناً با بانک مرکزی مخالفت کرد و آن را کار “منافع پولی” خواند تا تداوم تسلط آنها بر آمریکایی های عادی را تضمین کند. جکسون بانک دوم را به عنوان یک موسسه بسیار فاسد معرفی کرد که برای حفظ استقلال اقتصادی باید از خاک آمریکا ریشه کن شود. او مبارزاتی را علیه بانک رهبری کرد و سرانجام بانک دوم نیز در سال 1832 سقوط کرد، حتی قبل از اینکه بتواند دوره تصدی 20 ساله ای را که طبق اساسنامه به آن اعطا شده بود، کامل کند.
1913 تا به امروز: فدرال رزرو
ایالات متحده از دوره بین سالهای 1832 تا 1913 بانک مرکزی نداشت. با کمال تعجب، تجارت و بازرگانی ایالات متحده تا سال 1900 کاملاً خوب عمل می کرد. در اوایل دهه 1900، ایالات متحده با یک سری وحشت مالی و بحران مواجه شد. قابل توجه ترین در میان این بحران ها، بحران 1907 بود. بسیاری از بانک ها در این دوره ورشکست شدند و مردم پس انداز زندگی خود را از دست دادند. در نتیجه، سروصدای عمومی به گوش رسید که به دولت دستور داد تا مقرراتی را در عملکرد بانکی اعمال کند.
پس از گفتگوها و مذاکرات فراوان، سرانجام قانون فدرال رزرو در سال 1913 تصویب شد و ایالات متحده بار دیگر یک بانک مرکزی داشت. این بار، بانک برای سال های زیادی باقی مانده است. یکی از دلایل این امر این است که منشور اعتبار محدودی ندارد و هر چند سال یکبار نیاز به تصویب چندگانه کنگره ندارد.
ایجاد فدرال رزرو یک چالش برای سناتورهای آمریکایی بود. آنها باید سیستمی ایجاد می کردند تا شیوه های بانکداری متقلبانه را تنظیم کند. با این حال، آنها همچنین باید اطمینان حاصل میکردند که منافع مالی در طول این فرآیند برتری نمییابد. برای اطمینان از این امر، قانون فدرال رزرو یک نهاد شبه دولتی ایجاد کرد. این بدان معناست که اگرچه بانکداران خصوصی بخشی از ذخایر فدرال به منظور ارائه تخصص در صنعت بودند، کنترل نهایی اقدامات فدرال رزرو در دست دولت بود. این امر عموم مردم را متقاعد کرد که هیچ انگیزه شومی در پشت ایجاد فدرال رزرو وجود ندارد. قانون فدرال رزرو همچنین تضمین کرد که دولت کنترل بیش از حد بر فدرال رزرو ندارد. این سیاست پولی را از کنترل رئیس جمهور خارج کرد. همچنین،
بنابراین، از طریق قانون فدرال رزرو، جمعیت آمریکا ترکیب ایده آلی از بانکداری مرکزی تنظیم شده و همچنین اجتناب از سقوط پولی را کشف کرده اند و بانک مرکزی که قبلا در آمریکا مورد تحقیر قرار گرفته بود، اکنون در سیستم اقتصادی آن جایگاهی دائمی پیدا کرده است.
بدون نظر