از زمان انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده، جهان بر احتمال تبانی ترامپ و روسیه متمرکز شده است. با این حال، در همان زمان نویسنده، نومی پرینس کتابی با عنوان «تبانی» نوشته است. این داستان درباره تبانی دونالد ترامپ و روس ها نیست. در عوض، این داستان تبانی بین بانک های مرکزی و بانک های خصوصی در سراسر جهان است. نویسنده ادعا می کند که شرکت های مالی بزرگ در سراسر جهان پس از بحران مالی 2008 با بانک های مرکزی تبانی کرده اند. نویسنده همچنین بیان می کند که این تبانی حتی نابرابری و بی ثباتی بیشتری ایجاد کرده است که نتیجه نهایی آن بحرانی بسیار بدتر از سال 2008 خواهد بود.

این مقاله درک نویسنده از این تبانی و پیامدهای آن را شرح می دهد .

پیشینه تبانی:

در طول بحران مالی 2008، بزرگترین شرکت های جهان در حال چرخش بودند. مورد شرکت هایی مانند بیمه AIG یا حتی جنرال الکتریک را در نظر بگیرید. بانک های خصوصی مانند ولز فارگو نیز تحت فشار زیادی بودند. این زمانی بود که فدرال رزرو، یعنی بانک مرکزی ایالات متحده به کمک این بانک های خصوصی آمد. تبانی فقط به فدرال رزرو محدود نشد. تمام بانک های مرکزی مانند بانک مرکزی اروپا و بانک ژاپن نیز به بانک های خصوصی در سیاست پول آسان کمک کرده اند.

دیدگاه نویسندگان درباره تبانی

ادعای اصلی نویسنده این است که فدرال رزرو پول ساختگی ایجاد کرده است تا اقتصاد آمریکا را سرپا نگه دارد. این در مقیاس عظیمی که قبلاً دیده نشده بود انجام شد. تخمین زده می شود که فدرال رزرو بیش از 4 تریلیون دلار پول اضافی در پی بحران مالی جهانی ایجاد کرده است. سایر بانک های مرکزی نیز عقب نمانده اند. مجموع خلق پول توسط بانک های مرکزی کشورهای G-7 بیش از 21 تریلیون دلار تخمین زده می شود. بانک های مرکزی این پول را ایجاد کرده اند و دارایی های بسیار پرخطری را با این پول عمومی خریداری کرده اند. به عنوان مثال، در آمریکا، بخش قابل توجهی از اوراق وام مسکن اکنون در اختیار دولت، یعنی عموم مردم است. دولت همچنین سرمایه گذاری زیادی در اوراق قرضه شرکتی انجام داده است که با اقدامات سنتی می توان آن را خطرناک تلقی کرد. با این حال، برخی از بانک های مرکزی مانند ژاپن و سوئیس وجود دارند که روی پول های تازه ایجاد شده در بازار سهام نیز سرمایه گذاری کرده اند! این یک سناریوی عجیب ایجاد کرده است که در آن بانک‌های مرکزی سرمایه‌گذاری‌های سفته‌بازی را با پول عمومی خریداری می‌کنند. همه اینها برای تقویت مصنوعی ترازنامه بانک های خصوصی انجام می شود.

چگونه تبانی منجر به نابرابری می شود

نتیجه سیاست پولی سست دولت این است که مقدار نامحدودی پول به بازارهای دارایی تزریق شد. به همین دلیل است که بازار سهام و بازار اوراق قرضه در حال حاضر در سطوح بی سابقه هستند. در نتیجه، دارایی بانک ها در حال حاضر مثبت است. با این حال، تأثیر نامطلوب بر بسیاری از طرف های دیگر بوده است.

مورد شرکت هایی را در نظر بگیرید که پول بیشتری برای خرید اوراق قرضه خود وام گرفته اند. این شرکت ها اساساً بدهی های پرهزینه را با بدهی های کم هزینه جایگزین می کردند. با این حال، بسیاری از آنها در این روند بسیار بدهکار شده اند.

سرمایه گذاران انفرادی مجبور به ریسک و سرمایه گذاری در سهام شدند. این به این دلیل است که پول بسیار ارزان در دسترس بود. در نتیجه، سرمایه‌گذارانی که پول خود را در اوراق بهادار با درآمد ثابت قرار می‌دهند، با تعدیل تورم، بازدهی منفی داشتند. در نتیجه هیچ گزینه واقعی جز سرمایه گذاری در سهام وجود نداشت. حجم پول در بازارهای سهام پس از بحران سال 2008 چندین برابر شده است. این سود بیشتر نصیب تعداد انگشت شماری از افراد ثروتمند شده است که بازار سهام را کنترل می کنند. تخمین زده می شود که 10٪ از مردم 86٪ از سهام در سراسر جهان را دارند! با این حال، خلق بی وقفه پول باعث ضرر مردم عادی شده است که اکنون با تورم افسارگسیخته روبرو هستند.

پیامدهای این تبانی:

مشکل این است که سیاست های نرخ بهره پایین نمی توانند برای همیشه ادامه داشته باشند. در مقطعی از زمان، این سیاست ها باید معکوس شوند. این زمانی است که بازارها معمولاً سقوط می کنند. به گفته نویسنده تبانی، سقوط این بار در مقایسه با بحران سال 2008 بسیار بدتر خواهد بود.

 

    • بازارهای نوظهور: به دلیل سیاست های نرخ بهره پایین ایالات متحده و اروپا، وام های دلاری و یورویی بسیار ارزان در دسترس بودند. به همین دلیل است که کشورهای نوظهور بسیاری از این وام ها را گرفته اند. اما اکنون که نرخ بهره افزایش یافته است، دلار تقویت خواهد شد. این امر بازپرداخت سود و همچنین بخش اصلی این وام ها را برای بازارهای نوظهور بسیار گران می کند. این تله بدهی درد و بیکاری زیادی را در بازارهای نوظهور ایجاد خواهد کرد.

 

 

    • افراد: این احتمال وجود دارد که دولت ها و بانک ها نتوانند این شوک ها را تحمل کنند. برخی از بانک ها ممکن است دولت را برای وثیقه، یعنی مصادره پول سپرده گذاران تحت فشار قرار دهند. همچنین، بسیاری از سرمایه گذاران فردی احتمالاً پس انداز زندگی خود و همچنین شبکه ایمنی بیمه خود را در نتیجه سقوط قریب الوقوع از دست می دهند.

 

راه حل:

نکته اصلی این است که باید محدودیتی در میزان پولی که فدرال رزرو و سایر بانک های مرکزی می توانند ایجاد کنند وجود داشته باشد. اگر اجازه داده شود که این خلق بی وقفه پول ادامه یابد، آنگاه جهان ممکن است با یک بحران اقتصادی بالاتر از رکود بزرگ مواجه شود.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *