رشته مدیریت ریسک در طول سال ها در حال تحول بوده است. در نتیجه، فرآیند اندازهگیری ریسک و تخصیص مقادیر عددی به آنها نیز طی سالها در حال تحول بوده است. معیارهای قبلی ریسک ماهیت ساده و ابتدایی داشتند. با گذشت زمان، کوانت ها به طور فزاینده ای در حوزه مدیریت ریسک درگیر شدند. از این رو، برخی از اقدامات جدیدتر پیچیده و از نظر ریاضی پیشرفته هستند و از این رو نتایج بهتری ارائه می دهند. در این مقاله، نگاهی دقیقتر به برخی از معیارهای ریسک که در طول سالها مورد استفاده قرار گرفتهاند، خواهیم داشت .
- تجزیه و تحلیل محدوده: یکی از اولین روش های مورد استفاده برای اندازه گیری ریسک، تحلیل محدوده ساده است. این بدان معنی است که دامنه نتایج ممکن مربوط به یک دارایی در نظر گرفته می شود. بالاترین نقطه و پایین ترین نقطه محدوده یادداشت و کم می شود. نتیجه نهایی عرض محدوده است. سرمایهگذاریهایی با کمترین عرض یعنی کمترین انحراف از ارزش مورد انتظار، کمریسکترین سرمایهگذاری در نظر گرفته میشوند. به عنوان مثال، بازده مورد انتظار از گواهی سپرده می تواند بین 3٪ و 4٪ متفاوت باشد. با این حال، وقتی صحبت از حقوق صاحبان سهام می شود، محدوده می تواند بین 0 تا 100 درصد باشد. از این رو، گواهی سپرده در مقایسه با دارایی های دارایی دارای ریسک کمتری در نظر گرفته می شود.
- ارزش مورد انتظار:با گذشت زمان، سرمایه گذاران متوجه شدند که محدوده، به خودی خود، تصویر واقعی از ریسک یک دارایی را ارائه نمی دهد. این به این دلیل است که از نظر تئوری، دامنه دارایی های سهام بی نهایت است. با این حال، وقتی صحبت از واقعیت می شود، بسیاری از سهام سهام بسیار پایدار هستند. سهام شرکت های بلو تراشه وجود دارد که سال هاست بازدهی ثابتی را ارائه می دهند. از این رو، داده های گذشته نزدیک باید در هنگام در نظر گرفتن ریسک یک دارایی در نظر گرفته شود. بنابراین، عمل استفاده از داده های اخیر به عنوان معیاری برای پیش بینی ارزش احتمالی آینده آغاز شد. روش بسیار ساده بود، احتمال مقادیر مختلف در محدوده با تجزیه و تحلیل داده های گذشته مشخص شد. سپس مقدار و احتمال با هم ضرب شدند تا مقدار مورد انتظار بدست آید. برای مثال، اگر 60 درصد احتمال بازدهی 10 درصدی سهام و 40 درصد بازدهی 20 درصدی وجود دارد. مقدار مورد انتظار 0.6*10 + 0.4*20 = 6% +8% = 14% است! در این حالت بازده مورد انتظار 14 درصد است. یکی از راههای مدیریت ریسک، به حداکثر رساندن ارزش مورد انتظار بر اساس دادههای گذشته است.
- انحراف معیار:با گذشت زمان بیشتر، کوانت ها شروع به درگیر شدن در زمینه مدیریت ریسک کردند. بانک های سرمایه گذاری شروع به استخدام برخی از باهوش ترین ذهن های ریاضی در کشور کردند تا بتوانند این ریسک را تحمل کنند. این زمانی است که روش های آماری مانند انحراف معیار در ادبیات مدیریت ریسک معرفی شد. محاسبه انحراف معیار بر اساس محاسبه میانگین است. سپس انحراف معیار پراکندگی مقادیر را از یک میانگین (میانگین) مطالعه می کند. این پرکاربردترین معیار سنجش ریسک در جهان امروز است. همه مدل های مالی اصلی از مفهوم انحراف معیار استفاده می کنند. این به این دلیل است که این اندازه گیری احتمال هر نتیجه ممکن در محدوده را به همراه احتمالی که به آن اختصاص داده شده است در نظر می گیرد. قانون ساده این است که انحراف استاندارد بالاتر نشان دهنده پراکندگی بالاتر از میانگین است. از این رو، ریسک بالاتر است. سرمایه گذاران به دنبال دارایی هایی با میانگین یا متوسط نرخ بازده بالاتر و پراکندگی کمتر هستند.
- ضریب تغییرات: ضریب تغییرات در مقایسه با انحراف معیار، اندازه گیری آماری کمی پیشرفته تر است. مشکل انحراف معیار این است که اندازه گیری نسبی است و مطلق نیست. از این رو، شروع به دادن نتایج گمراه کننده می کند. برای اینکه انحراف استاندارد قابل مقایسه باشد، سپس بر مقدار میانگین تقسیم می شود. مقدار حاصل از این محاسبه ضریب تغییرات نامیده می شود و در مقایسه با انحراف استاندارد پیشرفته تر است.
- آلفا و بتا: آلفا و بتا معیارهای خطر خارجی هستند. این بدان معنی است که آنها تغییر در ارزش یک دارایی را با یک معیار خارجی مقایسه می کنند. در مورد آلفا، اگر دارایی مورد نظر عملکرد بهتری از معیار داشته باشد، گفته می شود که دارای آلفای مثبت است. اگر از معیار خارجی عملکرد کمتری داشته باشد، گفته می شود که آلفای منفی دارد. مورد بتا کمی متفاوت است. بتا نوسان دارایی را در مقایسه با معیار مقایسه می کند. به عنوان مثال، اگر ارزش معیار 50٪ افزایش یابد در حالی که ارزش دارایی 80٪ افزایش یابد، گفته می شود که بتای بالاتری دارد.
- R-Squared: R-squared اندازه گیری همبستگی بین دارایی و معیار اساسی است. سرمایه گذاری با مقدار r-squared 80 احتمالاً در مقایسه با سرمایه گذاری دیگری که دارای ارزش معیار 60 است، حرکات شاخص معیار را با دقت بیشتری منعکس می کند.
- نسبت شارپ: نسبت شارپ یک شاخص پیچیده از ریسک اساسی است. اولین مرحله در محاسبه نسبت شارپ این است که نرخ بازده بدون ریسک باید از نرخ بازده کل کم شود. پس مانده بازگشتی بر انحراف استاندارد تقسیم می شود. نسبت شارپ به شرکتها کمک میکند تا پیشبینی کنند که آیا بازده مازاد تولید شده در یک دوره به دلیل سرمایهگذاری هوشمند بوده یا به دلیل فرض ریسک بیش از حد بوده است، در این صورت، بازده میتواند به شدت در دورههای آتی متفاوت باشد.
نکته اصلی این است که چندین شاخص مختلف ریسک وجود دارد. شاخص های مختلف توسط اندیکاتورهای مختلف در زمان های مختلف استفاده می شود. به عنوان یک سازمان، تصمیم در مورد اینکه کدام شاخص ها باید در چه موردی مورد استفاده قرار گیرند باید در خط مشی ریسک ذکر شود.
بدون نظر